هولوکاست: ترکیبی از بیماری تیفوس، شورش یهودیان و سناریوی هالیوود هیتلر
طی دو دهه اخیر بحث پیرامون ادعای قتل عام یهودیان طی جنگ دوم جهانی یا هولوکاست به کانون برخی نزاعهای سیاسی و حتی دیپلماتیک راه یافته است. این نزاعها بسیاری از مورخین را بر آن داشت تا به تحقیق پیرامون این ادعا و کشف حقایق آن بپردازند. به ادعای برخی از مورخین، شش میلیون یهودی طی جنگ جهانی دوم و از طریق اتاقهای گاز، کورههای آدمسوزی و گرسنگی شدید توسط آلمان نازی به قتل رسیدند. در مقابل، مورخین زیادی وجود دارند که با بررسی شواهد، مدارک و عکسهای موجود به این نتیجه رسیدهاند که هولوکاست یک دروغ تاریخی بزرگ و دستآویزی برای برخی بهرهبرداریهای سیاسی است. برای درک تئوریهای تاییدکنندگان و انکارکنندگان هولوکاست باید تاریخچه حضور یهودیان در اروپا و جایگاه آنان را شناخت.
سابقه حضور یهودیان در اروپا به قرن دوم پیش از میلاد مسیح باز میگردد، اما نقطه شکلگیری ماهیت واقعی روابط اروپاییان با یهودیان، ظهور کلیسای مسیحیت بود. یهودیان از همان ابتدا به مشاغلی چون پیشهوری، تجارت، زیورآلات، صرافی و بانکداری مشغول شدند. آنها نوعی زندگی درونگرا داشتند و بزرگان قوم، آنها را از اختلاط و آمیزش با نژادها و ملتهای دیگر منع میکردند. سیاستهای اقتصادی نابهنجار یهودیان در اروپا از همان ابتدا آنان را به عنوان افرادی طمعکار و پولپرست شناسانده بود، به طوری که سنت جان کریسوستوم سال ۱۷۹ پس از میلاد در نامهای پیرامون یهودیان نوشته بود:
«یهودیان بیارزشترین انسانهای روی زمین هستند. آنها انسانهای طمعکار، پول پرست و درنده خویی هستند که مسیح را به قتل رساندند.»
این طرز فکر هیچگاه از ذهن مسیحیان اروپایی پاک نشد. (۱)
در قرون ۱۱ تا ۱۳ میلادی تبلیغات منفی علیه یهودیت اوج گرفت. (۲) در اولین جنگ صلیبی در سال ۱۰۹۶ اجتماعات یهودی مناطق «راین» و «دانوب» از هم پاشیده شدند. در جنگ صلیبی دوم در سال ۱۱۴۷ و جنگهای صلیبی شفارد در سال ۱۲۵۱ و ۱۳۲۰ یهودیان فرانسه مورد هجوم قرار گرفتند. سال ۱۲۹۰، تمام یهودیان انگلستان از این کشور اخراج شدند. در ۱۳۹۶ حدود ۱۰۰ هزار یهودی از فرانسه تبعید شدند و در ۱۴۲۱ هزاران یهودی دیگر از اتریش اخراج گردیدند. در سال ۱۴۹۲ نیز این اتفاق در اسپانیا رخ داد. (۳) بسیاری از این یهودیان اخراج شده، در کشور لهستان گردهم جمع شدند و توانستند حکومتی خودمختار (کاهال) تشکیل دهند. وقوع رنسانس در اروپا که از قرن ۱۵ میلادی آغاز شد، عملاً کلیسای کاتولیک و نظامپاپی را بیرمق کرد و تنها رقیب ایدئولوژیک یهودیان از میدان خارج شد. یهودیانی که طی سالهای اقامت در لهستان توانسته بودند سرمایهای هنگفت برای خود فراهم کنند، به عرصه تجارت آزاد نظام کاپیتالیستی وارد شدند.
در این زمان، شهرهای «ونیز» و «جنوا» در ایتالیا دروازه تجارت مدیترانهای بودند و تجار یهودی مهمترین و قدرتمندترین بازیگران عرصه تجارت در این منطقه به شمار میرفتند. در این دوره صرّافی و بانکداری دو فعالیت کلیدی در حوزه تجارت محسوب میشدند که با توجه به تجربه طولانی یهودیان در این زمینه، تقریباً در انحصار آنها قرار داشت.
سرمایهداران یهودی نبض اقتصادی این قاره را در دست گرفتند. از این پس، بازهم سیاستهای اقتصادی بسته یهودیان در اروپا رشد کرد و نارضایتیهای بسیاری را در کشورهای اروپایی به وجود آورد که به ظهور مجدد تفکرات ضدیهودی انجامید. وقوع بحران اقتصادی سال ۱۸۷۳ که به وحشت ۱۸۷۳ شهرت یافت، نفرت از یهودیان در اروپا را به اوج رساند. سرمایهداران اروپایی که بیشتر یهودی بودند، به سرمایهگذاری در پروژههای زودبازده و پرسودی مانند ساخت خط آهن گرایش پیدا کردند، در حالی که بسیاری از زیرساختهای اقتصادی کشورهای اروپایی دچار بحران بود. در برخی کشورها مردم با کمبود مواد غذایی مواجه بودند و بیکاری در اروپا بیداد میکرد. بانکداران اروپا که آنها نیز اغلب یهودی بودند، تصمیم گرفتند که سرمایه خود را در بانکهایشان نگه دارند. در کشورهایی مانند اتریش و آلمان، خرده سرمایهگذاران ژرمن، یهودیان را عامل اصلی شکستهای خود و بروز بحران اقتصادی میدانستند. (۴)
هیتلر: یهودی ستیزِ یهودی الاصل؟
هیتلر در کشور اتریش و در بحبوحه رواج این طرز فکر به دنیا آمد. برخی از مورخین جهان هیتلر را اصالتاً یک یهودی میدانند. به ادعای آلن بولاک:
«گفته میشود که مادربزرگ هیتلر ماریا آنا اسکیلبرگ به عنوان آشپز در خانه یکی از خاندانهای ثروتمند و یهودی اتریش به نام خانواده فرانکنبرگر کار می کرده است و فرزند ۱۹ ساله این خاندان به صورت نامشروع با ماریا آنا رابطه داشته است که این رابطه به تولید آلوئیس هیتلر، یعنی پدر آدولف هیتلر منتهی شد.» (۵)
پدر هیتلر به دلیل ممانعت اداره ثبت موالید اتریش از ثبت نام او مجبور بود با نام خانوادگی مادر خود زندگی کند، تا اینکه سال ۱۸۷۶ نام خود را به صورت قانونی ثبت کرد و از این زمان نام خانوادگی هیتلر را برای خود برگزید. (۶)
بر اساس روایت آلن بولاک از زندگی پدر آدولف هیتلر او اصلیتی یهودی دارد، اما مورخین زیادی با یهودی الاصل بودن هیتلر مخالف هستند. به عنوان مثال، بریتیج هامان در کتاب وینِ هیتلر که سال ۲۰۱۰ منتشر شد، مینویسد:
«هیچ نشانهای از وجود شخصی به نام لئوپارد فرانکنبرگر که ادعا میشود پدربزرگ واقعی هیتلر است، وجود ندارد.» (۷)
به مخالفان یهودی الاصل بودن هیتلر باید مورخان معروفی مانند ایان کرشاو و جان تولاند را نیز افزود. (۸) در مجموع نمیتوان در میان مورخین در مورد یهودی الاصل بودن هیتلر و داستان مادربزرگ او اجماعی دید و این مساله مورد تردید است. یکی از نقاط عطف بزرگ زندگی هیتلر نقل مکان به شهر وین پس از مرگ پدر و مادرش بود. او که برای سالهای طولانی رویای هنرمندشدن را در سر میپرورانید، کالج هنرهای زیبای وین را بهترین موقعیت برای رسیدن به هدف دیرینهاش میدید. اگرچه او در هر دوبار تلاشی که برای ورود به این کالج انجام داد (یک بار سال ۱۹۰۷ و بار دیگر سال ۱۹۰۸) به دلیل نقاشی بسیار ضعیفش شکست خورد (۹)، اما زندگی در این شهر باعث شکلگیری عقایدی شد که مسیر زندگی آینده او را ترسیم کرد.
در آن زمان، در میان جمعیت دو میلیون نفره وین، ۲۰۰ هزار یهودی نیز زندگی میکردند و محل اقامت هیتلر نیز نزدیک یکی از محلات یهودینشین وین بود. در میان طبقه متوسط وین، تفکرات ضدیهودی نوعی مد و یک نوستالژی بهشمار میرفت، زیرا سرمایهداران یهودی دشمنان اقتصادی دیرینه ژرمنها بودند. (۱۰) کارل لوگر شهردار وین که به خاطر تفکرات یهودی ستیزانهاش شهرت داشت، عضو حزب مسیحیت اجتماعی وین بود و یهودستیزی را به عنوان یکی از شعارها و اصول چارچوب سیاسی خود مطرح میکرد و همزمان در پی ترویج ناسیونالیسم آلمانی بود. (۱۱)
هیتلر همیشه لوگر را به خاطر فن بیان قدرتمند و مهارتهای چشمگیرش در سخنرانی تحسین میکرد و او را سیاستمدار قدرتمندی میدانست که به شیوه بسیار مؤثری میتواند از پروپاگاندا برای همراه کردن افکار عمومی استفاده کند. یکی دیگر از دلایل علاقه شدید هیتلر به لوگر، قدرت او در تغییر ساختار نهادهای تأثیرگذاری مانند کلیسای کاتولیک بود.
هیتلر تمام آثار و مصاحبههای لوگر را مطالعه میکرد و او را به عنوان سرمشق خود برای بازی در عرصه سیاست انتخاب کرده بود. (۱۲) یکی دیگر از چهرههای تأثیرگذار در زندگی سیاسی هیتلر، جورج ریترون شونر بود که تمام تلاشهای خود را معطوف به پان ژرمنیسم و ملیگرایی، مبارزه با سرمایهداران یهودی و کاتولیسم ستیزی کرد. (۱۳) هیتلر طرفدار سفت و سخت روزنامههای محلی اتریش بود؛ روزنامههایی مانند ولسبالت که اعتقاد داشتند به زودی مسیحیان اتریش، مخصوصاً در شهر وین درون سیل هجوم یهودیان شرقی غرق خواهند شد و عرصه برای نقشآفرینی اقتصادی مؤثرتر یهودیان و بروز مجدد بحرانی شبیه به وحشت ۱۸۷۳ فراهم خواهد گشت. (۱۴)
«جنایتکارانِ نوامبر» از پشت خنجر میزنند
اگرچه این شرایط را میتوان زمینه موضعگیری هیتلر در مقابل یهودیان دانست، اما زمان ظهور و بروز این تفکرات مشخص نیست. (۱۵) هیتلر در کتاب نبرد من اظهار میکند که در شهر وین با این طرزفکر نسبت به یهودیان آشنا شده است و مینویسد:
«در مغازهها و کافیشاپهای شهر همیشه بروشورها و مجلاتی وجود داشت که حاوی مطالب ضدیهودی بود. لحن این مجلات در ابتدا به نظر من بیارزش میآمد، زیرا سنت فرهنگی یک ملت بزرگ را زیرسوال میبرد. یک روز در حال قدم زدن در خیابانهای مرکز شهر بودم که یک مرد سیاه پوش با کلاهی سیاه و موهای سیاه به هم بافته شده دیدم. اولین چیزی که به ذهنم آمد این سوال بود: آیا او یهودی است؟ اما هرچه بیشتر به او نگاه می کردم یک سوال جدیتر در ذهنم شکل میگرفت: آیا او آلمانی است؟ هرچه یهودیان بیشتری را میدیدم، بیشتر حس میکردم که آنها از بقیه انسانهای روی زمین متمایز هستند. برای من، این بزرگترین تحول روحی عمرم بود.» (۱۶)
به نظر میرسد تجربه زندگی عینی هیتلر با یهودیان و مطالعاتش در مورد نقش سرمایهداران یهودی در ایجاد بحرانهای تاریخی در اروپا روی او تأثیر عمیقی گذاشت. با این حال، همچنان با یهودیان رابطه داشت و نقاشیهای خود را به آنان میفروخت و آنگونه که بسیاری از مورخین اشاره میکنند، بسیاری از دوستان او یهودی بودند، (۱۷) اما انتقاداتش به آنان را پنهان نمیکرد. آگوست کوبیزک دوست صمیمی هیتلر و همخانه او در سالهای اولیه اقامت در اتریش ادعا میکند که:
«هیتلر قبل از مهاجرت خانوادهاش به لینز، یعنی سالها پیش از زندگی در اتریش، نگاهی منفی نسبت به یهودیان داشت.» (۱۸)
در نقطه مقابل، مورخینی مانند ریچارد اوانس اعتقاد دارند که:
«نقطه اوج بروز و ظهور تفکرات ضد یهودی هیتلر، زمان شکست آلمان در جنگ جهانی اول بود. در آن زمان این تفکر شکل گرفت که به دلیل خیانت یهودیان (تئوری خنجر از پشت زدن که توسط احزاب راست آلمان مطرح شد)، آلمان در جنگ شکست خورده است و این در هیتلر تبدیل به یک پارانویا شد.» (۱۹)
بر اساس تئوری خنجر از پشت یهودیان به دو طریق و در دو سطح خرد و کلان به آلمان خیانت کردند و باعث شکست آن در جنگ جهانی اول شدند. در وهله اول و در سطح کلان، سرمایه داران یهودی به جمهوری ویمار که بر آلمان حاکم بود، نفوذ کردند و با همکاری مارکسیستها و بلشویکها راضی شدند تا پیمان ترک مخاصمه ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ را امضا کنند و زمینهساز انعقاد معاهده تحقیرآمیز صلح ورسای شدند. این افراد به جنایتکاران نوامبر شهرت یافتند. (۲۰) روش دوم یهودیان که در سطح خرد و میان افرادی عادی صورت میگرفت، جاسوسی برای دشمن بود که بیشتر توسط یهودیان ساکن خطوط مقدم و اعضای ارتش انجام میشد. آنها برای حفظ جان، اموال و ثروت خود راضی میشدند تا اطلاعات حیاتی مانند تحرکات ارتش آلمان، نقاط استراتژیک و پایگاه ناشناخته آنها را به طرف مقابل بفروشند. (۲۱) آلفرد راث رهبر فدراسیون حمایت و دفاع از ملیگرایی آلمانی در سال ۱۹۱۹ با نام مستعار اتو آرنیم کتابی تحت عنوان یهودی در ارتش منتشر کرد و بر اساس شواهد و مدارکی که در نتیجه یک سرشماری نظامی به دست آمده بود اظهار نمود که:
«یهودیان بسیار زیادی در ارتش آلمان حضور داشتهاند که بیشتر آنها در ارتش جاسوسی میکردهاند. تعدادی از افسران یهودی ارتش آلمان نیز در ایجاد تفکرات و فضای منفی در میان سربازان که به تسلیم آنها انجامید، نقش داشتهاند.» (۲۲)
ادامه دارد…
نویسنده: دکتر رها بهار
پینوشتها:
1. اوئیس، فینکل اشتاین، «تاریخ، فرهنگ و دینشان»، نیویورک، جلد دوم، ۱۹۴۹، ص. ۱۳۷۶.
2. رائول، هیلبورگ، «نابودی یهودیان اروپا»، جلد اول، فرانسه، انتشارات گالیمار، ۱۹۹۶، ص. ۲۳.
3. سالو، ویتمایر، «تاریخ اجتماعی و دینی یهودیان»، جلد دوم، انتشارات انشینت تایمز، ۱۹۵۲، ص. ۲۰۰.
4. جورج، مارلک، «مرگ عقابها: فرانز جوزف، الیزابت و اتریش آنها»، انتشارات هارپراندرو، ۱۹۷۴، ص. ۱۸۲.
5. آلن، بولاک، «هیتلر»، نیویورک، انتشارات کنکی، ۱۹۵۲، ص. ۲۴.
6. ورنر، مازر، «هیتلر: افسانه، اسرار، واقعیت»، لندن، انتشارات آلن لین، ۱۹۷۳، ص. ۱۵.
7. بریتیج، هامان، «وین هیتلر»، ترجمه توماس تامتون، نیویورک، انتشارات تائوریس پارک، ۲۰۱۰، ص. ۵۰.
8. ایان، کرشاو، «هیتلر از ۱۸۸۹ تا ۱۹۳۶»، نیویورک، انتشارات نورتون، ۱۹۹۸، ص. ۸/ جان، تولند، «آدولف هیتلر»، نیویورک، انتشارات آنچر، ۱۹۷۶، صص. ۲۴۶ – ۲۴۷.
9. آدلف، هیتلر، «نبرد من» (۱۹۲۵)، ترجمه رالف مینهم، بوستون، انتشارات هوگتون، ۱۹۹۹، ص. ۲۰.
10. ویلیام، شیرر، «ظهور و سقوط رایش سوم»، نیویورک، انتشارات سیمون، ۱۹۶۰، ص. ۲۶.
11. بریتیج، هامان، همان صص. ۲۴۳ – ۲۴۶.
12. قصر تاریخ، «از نویسندهای ناشناس به آدولف هیتلر: ظهور رایش سوم»
13. دیوید، نیکلاس، «آدولف هیتلر: مقایسه زندگی نامهای»، انتشارات دانشگاه کارولینای شمالی، ۲۰۰۰، ص. ۲۳۶.
14. بریتیج، هامان، همان، ص. ۳۴۳.
15. ایان، کرشاو، همان، ص. ۶۵.
16. آدولف، هیتلر، همان، صص. ۵۲ – ۵۳.
17. بریتیج، هامان، همان، صص. ۳۴۷ – ۳۵۲ و ایان، کرشاو، همان، ص. ۶۴.
18. ویلیام، شیرر، همان، ص. ۲۵.
19. ریچارد، اونس، «چگونه جنگ اول جهانی، هیتلر را شکل داد؟»، ۲۲ ژوئن ۲۰۱۱، گلوب اند میل.
20. ابرهارد، کلب، «جمهوری ویمار»، نیویورک، انتشارات روتلج، ۲۰۰۵، ص. ۱۴۰.
21. لوی، ریچارد، «یهودی ستیزی»، سانتاباربارا، ۲۰۰۵، ص. ۶۲۳.
22. همان.
تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم: