تحقیقی در مورد هولوکاست (۴) آشویتس
نویسنده: دیوید دیوک / مترجم: محمدحسین خدّامی
محور داستان هولوکاست، اردوگاه آشویتس در لهستان است. طی چندین سال، این اردوگاه به عنوان اردوگاه مرگ، جایی که نازیها ۴ میلیون یهودی و میلیونها غیریهودی را توسط گاز از بین بردهاند، به جهانیان معرفی میشد. همهی شک و تردید بازدیدکنندگان در مورد وسعت هولوکاست و صحّت داستانهای اتاق گاز، در تورهای بازدید از اردوگاه محو میشد. سالانه نیم میلیون توریست از مکانهایی که ادعا میشود اتاقهای گاز بوده است و میلیونها یهودی در آن به قتل رسیدهاند، بازدید میکنند. از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۸۹ تابلویی بر درب ورودی نصب شده بود که به زبانهای متعدّدی آمار قربانیان را ۴/۱ میلیون نفر اعلام میکرد. پاپ ژان پل دوم طی بازدیدی که در ژوئن سال ۱۹۷۹ از اردوگاه به عمل آورد، در برابر این بنا ایستاد برای روح ۴ میلیون قربانی طلب رحمت کرد. بعدها روشن شد حداقل ۳ میلیون از آمار قربانیان، زاییدهی وهم و خیال بوده است!
اندکی پس از بازدید پاپ، مورّخین اردوگاه بدون هیچ سروصدایی تابلو را برداشتند و تابلوی جدیدی با آمار رسمی ۱/۲ میلیون نفر نصب کردند. عدد ۶ میلیون قربانی یهودی هولوکاست که طی سالیان دراز بهطور رسمی اعلام میشد، ۴ میلیون قربانی به ظاهر کشته شده در آشویتس را نیز در بر میگرفت. جالب است حتی پس از آنکه عدد مربوط حدود ۳ میلیون کاهش یافت، هیچ عجلهای برای تصحیح دایرةالمعارفها یا سیل بیپایان داستانهایی که عدد ۶ میلیون را مطرح میکردند وجود نداشت!
با اینکه آمار کشتههای آشویتس حدود ۳ میلیون نفر کاهش یافته، اما از ادعای کشتهشدن ۶ میلیون یهودی چیزی کاسته نشده!!
کارشناسان با کاهش دادن عدد قربانیان، همان کاری را کردند که تجدیدنظرطلبانِ هولوکاست به خاطر آن زندانی شده بودند؛ آنها با بازبینی در عدد تلفات یهودی، آن را کاهش داده بودند. به هر حال واقعاً گزینه دیگری برای انتخاب وجود نداشت، آنها یا باید ارقام خود را به طور اساسی کاهش میدادند و یا از اعتبار ساقط میشدند. زمانی که آشویتس در دهه پنجاه و شصت تحت کنترل غرب کمونیست بود و عدهی کمی بازدیدکننده به آنجا میرفت، یک راه چاره، ادعاهای عجیب و مضحک بود، ولی وقتی دسترسی بیشتری به آن پیدا شد سؤالات زیادتری به وجود آمد. با تجدیدنظر در عددها، مسئولین اردوگاه عمدتاً اعتراف کرده بودند که ارقام اعلام شدهی کمونیستها و مسئولین بعدی موزهی اردوگاه، ارقامی ساختگی بوده است. این ارقام به اندازهای بزرگنمایی شده بود که قابل باور کردن نبود!
تجدیدنظرطلبِ یهودی دیوید کول (David cole) در سپتامبر ۱۹۹۲ به آشویتس سفر کرد. او در حالیکه عرقچین یهودیان را بر سر گذاشته بود با مسئول اردوگاه، دکتر فرانسیزک پایپر (Franciszek Piper) مصاحبه کرد. پایپر اذعان نمود با آنکه راهنماهای رسمی تورها به بازدیدکنندگان اعلام میکنند که اتاقهای گاز دقیقاً در همان وضعیت خود در زمان آزادسازیِ اردوگاه هستند، اما در واقع آنها بازسازی شدهاند! این افشاگری تنها یکی از شکافهای عرشهی کشتی جنگی آشویتس، بهعنوان مادر ناوگان جنگی هولوکاست به شمار میرود. کُل بعدها مورد ضرب و شتم قرار گرفت و چندین بار به مرگ تهدید شد!
طبق تحقیقات دیوید کول (David cole) 1.1 میلیون نفر در آشویتس از بین رفتهاند که ۹۶۰هزار نفر از آنها یهودی بودهاند!!
در برابر مدارک و اسناد فزایندهای که دروغهای فاحش آشویتس را فاش مینمود، ترویجکنندگان هولوکاست به حقایقی اعتراف کردند که امثال دیوید ایروینگ به خاطر ابراز آن محکوم شده بودند!
جالب توجّه آنکه در کتاب «آشویتس: از ۱۲۷۰ تا به امروز» (۱) نوشتهی رابرت جان ون پلت و دبورا دورک از انتشارات دانشگاه ييل، که شاید معتبرترین و جامعترین کتاب منتشر شده در مورد آشویتس باشد، این دو نویسندهی یهودی اعتراف کردهاند اتاق گاز موجود در اردوگاه اصلی آشویتس که در معرض دید توریستها قرار داده میشود، ساختگی است و مدّتها پس از پایان جنگ توسط کمونیستهای لهستانی ساخته شده است. البته در هر حال دو نویسنده ادعا کردهاند که اتاقهای گازی در اردوگاه دیگری از آشویتس وجود دارد!
سرنگونی کمونیسم در روسیه باعث آشکار شدن مدارک و اسنادی شد که تا آن روز از دسترس محققین غربی خارج بود. اسناد بسیار قابل توجّهی اخیراً در آرشیو دولتی یافت شده است. هنگامی که نیروهای شوروی آشویتس را آزاد کردند، آلمانیها با عجله آنجا را ترک کرده بودند و مدارک بسیار فراوانی را بهجا گذاشته بودند. در میان اسنادی که توسط گروههای نظامی کمونیست کشف شد، «دفتر ثبت مرگ و میر» آشویتس به چشم میخورد. این دفتر متشکل از چندین جلد صحافیشده از گواهیهای مرگ ساکنین اردوگاه به ترتیب تاریخ زمانی بود. به مدت ۴۵ سال این اسناد حیاتی و بسیار مهم در پروندههای سرّی کا. گ. ب ناپدید شده بود. رئیسجمهور روسیه میخائیل گورباچف اجازهی پخش و آزاد کردن ۴۶ جلد سندی که محقّقین جای آنها را یافته بودند، صادر کرد.
بر اساس این اسناد، پزشکان و سایر پرسنل پزشکی اردوگاه هرگونه مرگ و میر را با دقت بسیار ثبت کردهاند. در گزارش مرگ و میر، علت مرگ نیز که شامل اعدام (غالباً از طریق تیر باران یا به دار آویختن)، بیماری، حمله قلبی و علل مشابه است، توضیح داده شده است. غالباً مرگ و میرها در اثر بیماری رخ داده بود. دفاتر ناقص «ثبت مرگ و میر» تقریباً ۷۴،۰۰۰ مورد مرگ را گزارش کرده بود که از میان آنها حدود ۳۰،۰۰۰ نفر یهودی بودند. سایر افراد را لهستانیها، روسیها و سایر ملیتها تشکیل میدادند.
دفتر ثبت مرگ و میر بلافاصله سؤالاتی را به وجود آورد. اگر مقامات آلمانی موارد تیرباران یا به دار آویختن را ثبت میکردند پس چرا اعدامهای بوسیله گاز را ثبت نکردهاند؟! از این مهمتر آن که چرا این دفاتر برای سالیان متمادی مخفی نگهداشته شده بود؟! آیا مقامات شوروی به خاطر ناهماهنگی این اسناد با اظهارات رسمی کا. گ. ب نسبت به آشویتس آنها را پنهان نکرده بودند؟!
مدارک متقن و قوای متفقین نیز با آمار تلفات بسیار بالای آشویتس ناسازگار است. در اواسط دهه هفتاد دولت امریکا عکسهای هوایی دوران جنگ از اردوگاه آشویتس را منتشر کرد. مورخ یهودی، رائول هیلبرگ در مقالهی خود در دائرةالمعارف انکارتا مینویسد:
«در سال ۱۹۴۴ هواپیمای شناسایی نیروهای متفقین به دنبال اهداف صنعتی از اردوگاه عکسبرداری کرد. کارخانهها و البته نه اتاقهای گاز مورد بمباران قرار گرفتند».
نیروی هوایی ارتش آمریکا این عکسها را طی مدتی طولانی تهیه کرد. این تصاویر از وضوح قابل توجهی برخوردارند بهطوریکه وسایل نقلیه و حتی انسانهای موجود در آنها قابل تشخیص هستند. بسیاری از این عکسها در زمان اوج کشتارهای ادعا شده تهیه شدهاند.
نمای هوایی آشویتس دوم – بیرکناو که توسط RAF (نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا) در ۲۳ آگوست ۱۹۴۴ گرفته شده است.
پروازهای گشت و نظارت، عکسهای فراوانی را در پیش از ظهر روزهای کاری عادی تهیه کردهاند. هیچیک از عکسهایی که در چندین روز تهیه شده است گودالها یا پشتههای بزرگ از اجساد انسانها را نشان نمیدهد، هیچ آتشی که نشان از سوزاندن اجساد داشته باشد وجود ندارد و دودی از دودکشهای کورههای جسد سوزی بر نمیخیزد. اگر کشتار و سوزاندن میلیونها انسان واقعاً در دست انجام بوده است، در این صورت به هزاران تن کُک برای تأمین سوخت کورههای جسد سوزی نیاز داشتهاند. اما در عکسها هیچ نشانی از تپههای کُک یا صف طولانی واگنهای حمل سوخت به چشم نمیخورد. صف انسانهایی که پشت درهای اتاقهای گاز ادعا شده در آشویتس تجمع کردهاند نیز دیده نمیشود.
سوراخی نیز بر روی سقفی که گفته میشود ماده زیکلون B از داخل آن بر سر قربانیان ریخته میشده است، مشاهده نمیشود.
سند چشمگیر دیگری با انتشار «راز معمّا» پدیدار شد: انگلیسیها با استفاده از کامپیوتر توانستند کد فوقسرّی و نامفهومی را که آلمانیها برای ارسال ابلاغیهها و اطلاعیهها میان جبههی نبرد و فرماندهی استفاده میکردند، رمزگشایی کنند. گشودن رمز، مسیر جنگ را عوض کرد. زیرا انگلیسیها و نیروهای متفقین حتی گاهی پیش از فرماندهان جنگی حاضر در صحنهی نبرد از نقشهها و دستورات نظامی آلمانیها مطلع میشدند.
سِر فرانسیس هری هینسلی (Francis Harry Hinsley) مدیر دانشکده سنت جان و استاد رشته روابط بینالمللی در دانشگاه کمبریج ضمیمهای را برای جلد دوم پایاننامه خویش بهنام سرویس اطلاعاتی بریتانیا در جنگ جهانی دوم: تأثیر آن در استراتژی و عملیاتها (۲) منتشر کرد. او در بخشی بهنام «در پیام رمز پلیس آلمان» بازگو میکند که طی سالهای ۱۹۴۲ و ۱۹۴۳ سرویس اطلاعاتی بریتانیا پیامهای کدگذاریشدهی داخائو، بوخنوالد، آشویتس و هفت اردوگاه دیگر را رهگیری میکرد. روزانه همهی اردوگاهها، تعداد تازهواردها، منتقلشدگان به اردوگاههای دیگر، متولد شدگان و فوت شدگان را مخابره میکردند. همچنین اعدامهایی که از طریق تیرباران یا به دار آویختن صورت میگرفت، مخابره میشد.
هینسلی میگوید: بر اساس گزارشهای آشویتس (بزرگترین اردوگاه با ۲۰،۰۰۰ زندانی)، «بیماری» علت اصلیِ مرگ و میرها به شمار میرود. البته اشاره به مواردی از تیرباران و به دار آویختن نیز شده است. اما هیچ اشارهای به اعدام توسط گاز نشده است. آمار مردهها در پیامهای رمزگشایی شده با موارد ثبت شده در دفاتر ثبت مرگ و میر و نیز میزان کُک مصرف شده مطابقت دارد.
مهمتر آنکه اگر اعدام توسط گاز واقعاً صورت گرفته است، پس چرا همانند تیرباران و به دار آویختن گزارش نشده است؟
با توجه به آنکه آلمانیها بر حسب وظیفه، اعدامها و کشتارها را به مقامات مافوق گزارش میکردهاند، و گزارشها به شکل فوقسرّی مخابره میشده است، چرا روش اعدام مخفی مانده است؟!
جالبتر آنکه سرویس اطلاعاتی انگلستان پیامهای یگان تکاور آلمان معروف به اینستاتزگراین را که در نبرد چریکی سهمگینی بر ضد کمونیستها در شرق گرفتار شده بودند، نیز رمزگشایی کردند. در این پیامهای رمزگشایی شده توضیحات دقیق و روشنی از کشتار چریکهای یهودی و گروههای غیرنظامی ارائه شده است. به چه دلیل در پیامهای سرّی، گزارشهای تکاندهندهی کشتار غیرنظامیان منعکس شده است، اما قضایای آشویتس گزارش نشده است؟!
شعار معروف آلمانی (Arbeit Macht Frei) «کار، (شما را) آزاد میکند» بر سردر اردوگاه آشویتس
مستندات علمی
در یک محاکمهی جنایی معمولاً مستندات علمی متقنترین مدرک محسوب میشود، زیرا از اعتباری علمی و فارغ از جانبداری برخوردار است.
هیچ مستند علمی دال بر قتلعام توسط گاز در آشویتس یا هیچیک از دیگر اردوگاههای آلمان وجود ندارد. متخصصان سمشناسی ارتش ایالات متحده امریکا صدها جسد متعلق به اردوگاههای نازیها را کالبدشکافی کردند. باقیماندههای جسد انسان میتواند تا چند سال آثار مسمومیت توسط سیانید را نشان دهد. هیچ مدرک علمی وجود ندارد که نشان دهد حداقل یک قربانی توسط گاز از بین رفته است. در گزارش کالبد شکافیهای پزشکان روسی در اردوگاههای اروپای شرقی نیز هیچ نشانی از خفگی با گاز به چشم نمیخورد. با وجود انجام کالبدشکافیها، نتایج آنها در دادگاه نورمبرگ ارائه نشد. چرا؟!
آیا به این علت نبود که نتایج کالبدشکافیها کمکی به محاکمه نمیکرد؟! زیرا هیچیک از موارد مرگ و میر را به خفگی با گاز مستند نمیساخت. مگر در همهی دادگاههای جنایت قتل، دادرسان تلاش نمیکنند علّت مرگ را مشخص کنند؟ امّا در شناختهشدهترین محاکمهی قتل در دادگاه بینالمللی نظامی، علت مرگ به طرز سؤالبرانگیزی مخفی مانده است. اگر نازیها واقعاً میلیونها انسان را با گاز خفه کردهاند، پس چرا دادرسان حداقل یک کالبدشکافی به عمل نیاوردند که نشان دهد علت مرگ، مسمومیت با گاز سیانید به دست آمده از زیکلون B است؟! کارشناسانِ صحتِ هولوکاست یکی از ادّلهی خود را میزان فراوان زیکلون B مصرف شده در طول جنگ در آشویتس میدانند.
ژان کلود پرساک یک شیمیدان فرانسوی برای ابطال خدشههای تجدیدنظرطلبان در مورد اتاقهای گاز، در کتاب خود به نام «آشویتس: تکنیکها و طرز کار اتاقهای گاز» (۳) اطلاعاتی را در مورد مصرف بالای زیکلون B در آشویتس ارائه میکند، حال آنکه توضیح منطقیتر ماجرا این است که آلمانیها برای کنترل بیماریهای واگیردار و مهلک در اردوگاه از این مادهی شیمیایی استفاده کردهاند.
علاوه بر این، اطلاعاتی که توسط پرساک منتشر شده است نشان میدهد میزان سرانهی زیکلون B مصرف شده در اردوگاه آشویتس نزدیک به میزان مصرفی در سایر اردوگاههای آلمان از قبیل «اورانینبورگ» است، در حالیکه کارشناسان اذعان دارند که در این اردوگاه جنایتِ کشتن با گاز صورت نگرفته است!
اگر آشویتس مرکز عظیم نابودسازی یهودیان بوده و زیکلون B سم مورد استفاده در آن بوده است، پس چگونه گزارش خرید و استفاده مواد شیمیایی نشانگر مصرف بیشتر این ماده در آشویتس نسبت به دیگر اردوگاهها که از زیکلون B فقط برای از بین بردن شپشها استفاده میکردند و متهم به قتل با گاز نیستند، نمیباشد؟!
همچنین پرساک ناخواسته فاش میکند که میزان سرانهی کُک مصرف شده در آشویتس بیشتر از سایر اردوگاههای آلمان نبوده است. این در حالی است که برای سوزاندن قربانیان آشویتس واقعاً کوههایی از کک لازم بوده است.
در فوریه ۱۹۸۸، دولت کانادا، از ارنست زاندل، که در مورد هولوکاست تشکیک کرده بود بهخاطر نقض قانون منسوخ اشاعهی اخبار دروغ، شکایت کرد. وکلای مدافع این پروندهی جنایی از یک مهندس مشاور امریکایی در زمینهی زندانهای اتاق گاز به نام فرد لیوشتر / لویچتر (Fred A. Leuchter) خواستند تا از اتاقهای گاز آشویتس که ادعا میشود برای قتل مورد استفاده قرار میگرفتهاند، آزمایشی علمی به عمل آورد.
لیوشتر با شخصیتی غیرسیاسی، شاید در امریکا بالاترین مرجع در مورد ساخت و استفادهی تجهیزات اعدام شناخته شود. او مسئول طراحی و ساخت وسایل اعدام مورد استفاده در برخی زندانهای امریکا بوده است. لیوشتر در ضمن تحقیقات خود، ساخت اتاقهای گاز ادعا شده را بررسی کرد و در مورد خواص شیمیایی زیکلون B نیز تحقیق نمود. او دریافت که زیکلون B ترکیبی است که وقتی در معرض هوا قرار میگیرد گاز کشندهی سیانید هیدروژن را آزاد میکند. این گاز روی سطوح معلّق میماند و در برابر موادِ در بردارندهی آهن (ترکیبات فریک) عکسالعمل شیمیایی نشان داده، فری سیانید به وجود میآورد.
اگر زیکلون B در اتاقهای آهنی یا ساختمانهایی با آجر قرمز مورد استفاده قرار گیرد، در اثر فعل و انفعال شیمیایی با ماده فروس (آهن) رنگ آبی خاصی را پدید میآورد. صنعت جوهر چاپ از این انفعالات شیمیایی طی دهههای متمادی برای تولید رنگ خاصی به نام آبی پروسی استفاده میکرده است.
فرهنگ الکترونیک رندم هاوس وبستر (۴) چاپ ۱۹۹۲، این ماده را اینگونه تعریف میکند: آبی پروسی: ۱- یک نوع رنگ آبی ملایم تا سیر متمایل به سبز ۲- یک رنگدانه فروسیانید شفاف غیرقابل حل در آب به رنگ آبی تیره که در نقاشی، نقشدار کردن پارچه و رنگرزی مورد استفاده قرار میگیرد.
لیوشتر متوجه شد ساختمان اتاقهای گاز برای این روش اعدام مناسب نیستند، او از دیوارها نیز نمونهبرداری کرد و مورد آنالیز شیمیایی قرار داد. آزمایشگاههای مستقل در امریکا هیچ نشانی از ترکیبات فری سیانید نیافتند. اما وقتی لیوشتر اتاقهایی را که از آنها به عنوان اتاقهای گندزدایی پوشاک و وسایل استفاده میشد، مورد آزمایش قرار داد بهسادگی آن رنگ آبی خاص را همراه با فری سیانید مشاهده کرد. پس از آنالیزهای بیشتر نمونهها، او اثبات کرد که دیوارهای اتاقهای گندزدایی حاوی غلظت فراوانی از فری سیانید است که به خاطر تماس با سیانید به وجودآمده است.
همچنین لیوشتر اشاره کرد که اتاقهای گندزدایی ویژهی از بین بردن شپشهای لباسها به خوبی ساخته شدهاند، منفذی ندارند و به شکل کاملاً ایمن و بیخطر طراحی شدهاند، امّا اتاقهای گاز انسانی، سرسری و با کیفیت نازل ساخته شدهاند.
او این سؤال را مطرح کرد که چرا اتاقهای گاز ویژه کشتن شپشها به شکل مناسبی طراحی شدهاند در حالیکه اتاقهایی که گفته میشود برای کشتن میلیونها انسان بهکار رفته اینقدر نامناسب طراحی و ساخته شدهاند، بهطوری که برای گردانندگان آن نیز خطر آفرین است؟!!
ادامه دارد…
لینک قسمتهای مقاله:
قسمت اول ؛ قسمت دوم ؛ قسمت سوم
قسمت چهارم ؛ قسمت پنجم ؛ قسمت ششم
پینوشتها:
۱- Deborah Dwork and Robert Jan Van Pelt (1996). Auschwitz: 1270 To the Present.
2- Hinsley, F.H (1984). British Intelligence in the second world war. Its Influnce on stratrgy and operation. Newyork. Cambridge University Press.
3- Jean-Claude Pressac (1989). “Auschwitz: Technique and operation of the gas chambers”.
4- Random House Websters Electronic Dictionary.
منبع: کتاب «گریز از آینده»، قم: ابتکار دانش، چاپ دوم.
…..
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: