تحقیقی در مورد هولوکاست (۵) تجدیدنظرطلبی
نویسنده: دیوید دیوک / مترجم: محمدحسین خدّامی
با انتشار گزارش لیوشتر (Leuchter report) همانگونه که انتظار میرفت، صاحبنظران هولوكاست او را آماج حملات، افترا، سرکوب و تهدید و ایذاء قرار دادند و حتی به زندان فرستادند.
لیوشتر قربانی عملیات بینالمللی سهمگینی شد که اعتبار او را از بین برد و از جهت مالی به نابودی کشاند. گروههای یهودی به مراجعانی که در زندان دولتی به او مراجعه میکردند، نامههای موهنی نوشتند تا قراردادهای خود را با او لغو کنند. آنها توانستند مجوز پیگرد او را در ایالت محل سکونتش ماساچوست به بهانهی یک قانون محرمانه در مورد پرداختن به مهندسی بدون مجوز دریافت کنند، در حالیکه تخصّص و اختراعات ثبت شدهی او برای همه روشن بود. دولت آلمان تنها به خاطر ارائهی نتایج فنی لیوشتر در یک سخنرانی در «ویسهایم» در سال ۱۹۹۱ او را به مدت شش ماه زندان کرد.
آقای گونته دایکرت (Günter Deckert) یک معلم سابق دبیرستان بدون هیچ سوءسابقهای تنها بهخاطر ترجمه و توضیح این سخنرانی به مجازات تعلیقی یکساله محکوم شد! قاضیان دادگاه، دکتر اورلت (Ranier Orlet) و دکتر مولر (Wolfgang Mueller) در حکم صادره اشاره کردهاند که دایکرت عضو شورای شهر بوده و با موفقیت شایانتوجهی از دانشگاه هیدلبرگ در رشتهی حقوق فارغالتحصیل شده و دارای شخصیت اخلاقی بالایی است. از آنجا که به ادعای مطبوعات جهانی شدّت مجازاتی که قاضیها برای دایکرت صادر کردند کافی نبود، قاضیها خود با تهدید و ارعاب مواجه شدند و تلاشهایی برای به هم زدن محکومیت وضع شده صورت گرفت. خانم زابینه لویتهویسر-اشنارنبرگر (Sabine Leutheusser-Schnarrenberger) وزیر دادگستری آلمان حکم صادره را به منزلهی یک سیلی بر صورت تمام قربانیان هولوکاست دانست و حکم تعلیق از خدمت دو قاضی را صادر کرد و آنها را به مرخصی استعلاجی فرستاد.
دادستانِ مانهایم، هانس کلین حکم صادر شده را استیناف داد و در نتیجه دایکرت به مجازات دو سال زندان محکوم شد. همچنین کلین وعده داد متن حکم را به هدف یافتن هرگونه عبارتی که میتواند زمینهسازی محاکمهی دو قاضی باشد، مورد مرور و بررسی قرار دهد. کاملاً روشن است که سیستم دادرسیای که حکم قاضی را به خاطر اینکه علّت نرمش و برخورد مداراجویانهی خود را در محدودهی اختیاراتش توضیح داده است، فسخ میکند و حتی از او شکایت میکند، یک سیستم آزاد نیست.
به نظر میرسد در قرن حاضر تغییرات اندکی در آلمان صورت گرفته است. اما در آمریکا سخت است تصور کنیم شخصی تنها بهخاطر ترجمهی یک سخنرانی علمی به زندان برود یا یک قاضی بهخاطر ارائهی حکم یا مجازاتی که از جهت سیاسی صحیح بهنظر نمیرسد، از خدمت معلّق شود و یا تهدید به بازداشت گردد. با این وجود اینها همه راههای حمایت از داستان هولوکاست است. آلمان تنها ناقضِ آزادی بیان در این زمینه نیست. چندی بعد، فرد لیوشتر (Fred A. Leuchter) که از جهات بنیهی جسمی و قوه بینایی ضعیف شده بود در انگلستان نیز به زندان افکنده شد و از آن کشور اخراج شد. یک سال پس از جنجال لیوشتر، مقامات موزه آشویتس مخفیانه آزمایشهای لیوشتر را مجدداً تکرار کردند و به همان نتایج علمی رسیدند. البته آنها نتایج علمی بدست آمده را در کتابچههای راهنما مورد بررسی قرار ندادند.
تحلیل سست و بیپایه ایشان در رابطه با علّت پیدا نشدن مادّهی فری سیانید در اتاقهای گاز، این بود که این ماده در اثر مرور زمان تحلیل رفته است! چنین مسألهای از نظر شیمیایی غیرممکن است. همچنین آنها توضیح ندادند چرا، فری سیانید موجود در اتاقهای ضدعفونی تحلیل نرفته است. یک کارشناس هولوکاست چنین استدلال نموده است که سیانید مورد نیاز برای کشتن انسان از میزان مورد نیاز برای کشتن شپش کمتر است. بنابراین مقادیر موجود در اتاقهای انسانکُشی از اتاقهای ضدعفونی باید کمتر بوده باشد!! این در حالی است که ادّعا میشود مقادیر هنگفتی از زیکلون B برای کشتن میلیونها انسان در «کارخانههای واقعی مرگ» بهکار رفته است.
تجدیدنظرطلبان در هولوکاست با وجود حملات پیاپی و کینهتوزانهی مطبوعات توانستند با انتشار گزارش لیوشتر و افشای متعاقب جزئیات بررسیهای شیمیایی موزه آشویتس، جنبش و تحرّکی را پدید آورند بهطوری که مسئولین آشویتس تحقیق مجددی را آغاز کردند که بیانگر خطای لیوشتر و بررسی پیشین خودشان باشد. در هر حال، آنها همچنان به دانشمندان و مهندسین اجازه تحقیق مستقلی را نمیدهند، با اینکه نمونهبرداری از دیوارهای اتاقهای گازِ ادعایی و آنالیز نمونهها کار نسبتاً آسان و سریعی است.
در جریان بررسی هولوکاست کسانی که با رویکرد شخصی یا سیاسی خود از برداشت خاصی از وقایع هولوکاست حمایت میکنند، با پژوهشهای علمی و آکادمیک بهطور مکرّر ابراز مخالفت میکنند. آنها تلاش میکنند از بازرسی فیزیکی مدارک یا بررسی علمی مکانهای بازدید، ممانعت به عمل آورند و حتی گزارشکردنِ تحقیقات علمی یا تاریخی برای عموم را با مجازات حبس مواجه میسازند.
حتی یک مورخ یهودی سرشناس که مدعی وجود اتاقهای گاز است، دیدگاهی نسبتاً تجدیدنظرطلبانه ارائه کرده است. آرنو جِی. مایر (Arno J. Mayer) استاد دانشگاه پرینستون، در کتاب خویش به نام «چرا آسمانها تاریک نشدند؟ راه حل نهایی در تاریخ» (۵۴) که در سال ۱۹۸۸ به چاپ رسید، اشاره میکند که سؤالات فراوانی پیرامون هولوکاست وجود دارد. او که خانوادهی نزدیک خود را در جنگ جهانی دوم از دست داده است مینویسد:
«سؤالات فراوانی همچنان بیپاسخ مانده است… در مجموع چند جسد در آشویتس سوزانده شد؟ چند نفر در آنجا مردند؟ مجموعهی ناهمگون قربانیان را چه ملیتها، دینها و قومیتهایی و هر یک به چه میزان تشکیل میدادند؟ چند نفر از آنها محکوم به مرگ «طبیعی» شده بودند و چند نفر به عمد قربانی شدند؟ در زمان حاضر ما پاسخی برای این سؤالات نداریم. (صفحه ۳۶۶) از سال ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۵ مطمئناً در آشویتس و احتمالاً در سایر جاها نیز بیشتر یهودیان در اثر علل به اصطلاح «طبیعی» جان باختند نه علل غیرطبیعی. منابع مطالعه در مورد اتاقهای گاز، همگی غیرعادی و غیرقابل اعتماد هستند.» (۵۵)
باید دوباره تأکید کنم که مایر شدیداً معتقد است اتاقهای گاز در آشویتس وجود داشته است. او تنها اظهار میکند که بیشتر اطلاعات ما بر شهادت مسئولین و دژخیمان نازی در محاکمات پس از جنگ و نیز بر حافظهی بازماندگان و تماشاگران استوار است. این شهادت باید با دقت مورد توجه قرار گیرد، زیرا ممکن است تحت تاثیر عوامل شخصیِ بسیار پیچیدهای قرار بگیرد.(۵۶) اظهارات مایر میتواند زمینهی پیگرد او در فرانسه و آلمان باشد.
شاهدان هولوکاست
همانطور که مایر اشاره کرده است، بخش زیادی از داستان هولوکاست بر گزارشهای شاهدان عینی بنا شده است. به ادعای تجدیدنظرطلبان گواهی این شاهدانِ بهاصطلاح عینی همیشه قابل اعتماد نیست. بهعنوان نمونه میتوان به پرونده جان دمیانیوک (John Demjanjuk) اشاره کرد. دمیانیوک که یک اتومبیلساز اهل اروپای شرقی و دارای تابعیت امریکایی است، متهم شد که همان ایوان (۵۷) مخوف، یعنی زندانبان اردوگاه تربلینکا [در نقلی دیگر: اردوگاه سوبیبور] است که گفته میشود صدها انسان را به قتل رسانده است.
دمیانیوک معتقد بود بیگناه است امّا صدها شاهد عینی یهودی شهادت دادند که او ایوان است. شاهدان فریاد کشیدند. گریه کردند، با حالتها و احساسات خود ابراز کردند و باورنکردنیترین داستانها را در مورد خشونت و سادیسم او بازگو کردند. آنها سوگند یاد کردند که بهروشنی به یاد دارند که دمیانیوک همان ایوان است. بالأخره او به اسرائیل فرستاده شد و یک دادگاه اسرائیلی عمدتاً بر اساس گواهی شاهدان عینی برای او حکم صادر کرد. اما مدارک جدیدی بدست آمد که نشان میداد سازمان کا. گ. ب شوروی دمیانیوک را شخصیتپردازی کرده است. اسنادی که بهظاهر او را زندانبان معرفی میکرد، داستانهای ساختگی شوروی از آب در آمد. در اثر مواجهه با رسوایی جهانی، دادگاه عالی اسرائیل ناچار شد بپذیرد که گفتههای شاهدان عینی معتبر نبوده و او بیگناه است!!
ارقام نامعقول
من در بررسی هولوکاست متوجه شدم منابع موجود در مورد تخمین آمار کشتهشدگان تفاوت قابل توجهی دارند، بهطوری که این عدد بین ۴ تا ۲۴ میلیون نوسان دارد. تحت مدخل هولوكاست در دائرةالمعارف چندرسانهای کامپتون چاپ ۱۹۹۱، چنین آمده است:
«همزمان با در دست گرفتن کنترل کشورها یکی پس از دیگری در جنگ جهانی دوم توسط نازیهای آلمانی، کشتارهای فراوانی در مورد غیرنظامیان و خشونتهای بسیاری از طرف سربازان رخ داد که میتوان آنها را بهعنوان جنایت جنگی به شمار آورد. اما در هر حال این جنایات در مقایسه با برنامهی فراگیر، عمدی و از پیش طراحیشدهی قلع و قمع بیش از ۱۵ میلیون انسان در جریانی که هولوکاست نام گرفت، کمرنگ جلوه میکند. برنامهی نسلکشی در چنین ابعاد حیرتآوری توسط دستگاه اداری هماهنگ آلمان که هیچ امری در آن اتفاقی رخ نمیدهد، همراه با توانایی و دقت بالایی به انجام رسید.» (۵۸)
در جای دیگر از همان دائرةالمعارف، ذیل عنوان اردوگاه اسیران جنگی آمده است:
«هولناکترین مرحلهی سیستم اردوگاه اسیران جنگی، تأسیس مراکز قلع و قمع بعد از ۱۹۴۰ بود و این مراکز عمدتاً برای کشتن یهودیان تدارک دیده شده بود. کشتاری که هولوکاست نام گرفت. تصور میشود بین ۱۸ تا ۲۶ میلیون انسان از جمله ۶ میلیون یهودی و ۴۰۰ هزار کولی در جریان هولوکاست کشته شده باشند.» (۵۹)
وقایعنگاران هولوکاست در رابطه با برآورد جنایات آلمانیها نیازی به دقت و یا حتی انسجام و هماهنگی نمیبینند! با صرفنظر از مجموعه اعداد استفاده شده، این ارقام بهحدّی بزرگ است که از حد سادهلوحی و زودباوری نیز فراتر رفته است. اگر بین ۱۸ تا ۲۶ میلیون انسان در کشتارگاههای لهستان (و عمدتاً در اردوگاه آشویتس) کشته و سوزانده شدهاند، میزان مربوط به هر روز باید دهها هزار نفر باشد. همانطور که پیش از این نقل شد، سرشناسترین کارشناس و متخصص هولوکاست پرساک مجموع میزان مرگ و میر ناشی از علل گوناگون در آشویتس را بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ هزار تخمین میزند. این اعداد که ممکن است در مورد خود آنها نیز مبالغهی فراوانی صورت گرفته باشد، چگونه میتواند با اعداد غیرمنطقی و نامعقولی که در دائرةالمعارفهای متداول مرتباً نقل میشود سازگاری یابد؟! وقتی یک ملّت به چنین جنایت عظیمی متهم میشود، آیا حداقل نبایست انتظار دقّت و انسجام را در مورد ابعاد اتهام داشت؟! در غیر اینصورت، همهی افراد میتوانند بدون واهمه از سرزنش، مورد اتّهام تجاوز قرار بگیرند!
دکتر نورمن فینکلشتاین (Norman Finkelstein)، یک دانشمند یهودی که والدین خود او در اردوگاههای آلمان مورد آزار واقع شدهاند، با تألیف کتاب صنعت هولوکاست (۶۰) هیاهویی را به راه انداخت. او در اثر ابداعیِ خود، دروغپردازی فاحش حامیان هولوکاست را اثبات میکند. او نشان میدهد که ارقام ارائه شده توسط خود ایشان، هولوکاست را ناممکن مینمایند.
«لئونارد دینرستین طی یک بررسی موثق گزارش داد: ۶۰ هزار یهودی از اردوگاهها بیرون آمدند. در طول یک هفته بیش از ۲۰ هزار نفر از ایشان مرده بودند. اما همانطور که در مذاکرات با آلمان مطرح شد [تنها دو سال پیش در ۱۹۹۹] صنعت هولوکاست برای ۱۳۵ هزار فرد زندهای که سابقاً در اردوگاه اسیر بودند، درخواست غرامت نمود.
اگر ۱۳۵ هزار یهودی که سابقاً به کار اجباری گماشته میشدند، همچنان زنده باشند، پس حدود ۶۰۰ هزار نفر باید از جنگ جان سالم به در برده باشند. این ارقام حداقل نیم میلیون بیش از تخمینهای استاندارد است. اگر یهودیان تنها ۲۰% از بازماندگان جمعیت اردوگاه را تشکیل داده باشند و ۶۰۰ هزار یهودی همانطوری که صنعت هولوکاست نشان میدهد از جنگ جان سالم بدر برده باشند، بنابراین ۳ میلیون نفر از اسیران در بند اردوگاه باید در مجموع در جنگ زنده مانده باشند.
پس با توجه به تخمین صنعت هولوکاست، شرایط زندگی در اردوگاه نباید چندان ناگوار بوده باشد. در واقع باید بهطور چشمگیری میزان زاد و ولد، بالا و میزان مرگ و میر، پایین بوده باشد، اگر مطابق برآورد صنعت هولوکاست، صدها هزار یهودی زنده مانده باشند پس راه حل نهایی به هیچ وجه موفق و کارآمد نبوده است و این دقیقاً همان چیزی است که منکران هولوکاست میگویند.» (صفحات ۱۲۷-۱۲۸) (۶۱)
تقریباً همان زمانی که من متوجه تفاوتهای موجود در ارقام مربوط به هولوکاست شدم، مصاحبهای تلویزیونی با یک صهیونیست که به تجدیدنظرطلبان در هولوکاست حمله میکرد را مشاهده نمودم. او میگفت:
«چه ۱۰ میلیون و چه یک میلیون، چه ۱۰۰ هزار و چه هزار، اینها هیچیک از نفرتانگیز بودن جنایت نمیکاهد»!!
واقعیت آن است که اگر بجای ۲۶ میلیون انسان، صدها هزار جان باخته باشند و اگر بیشتر این تلفات در اثر خشونتهای ناشی از شرایط جنگ باشد نه یک برنامهی کشتار طراحی شده، در این صورت نسخهی متداول هولوکاست کاملاً غیر مطابق با واقع خواهد بود.
پرسشهای دیگری در مورد هولوکاست
مهمترین مؤلفهی داستان هولوکاست عبارت از این است که نازیها نقشه و یا برنامهی طراحیشدهای برای از بین بردن یهودیان داشتهاند. اما علیرغم اینکه نیروهای متفقین، سران دولتی و نظامی آلمان را دستگیر کردند و بیشتر اردوگاهها را همراه با مدارکِ دستنخورده به چنگ آوردند، حتی یک دستور یا توصیهای که خواستار خفهکردن یهودیان با گاز باشد یا نشاندهندهی نقشهای برای از بین بردن جامعه یهودی اروپا باشد نیافتند!! هیچ نقشهای برای احداث اتاقهای گاز قتل انسان یا دستور یا توصیهی واضح و مکتوبی برای خفه کردن انسانها با گاز یافت نشده است.
داستان هولوکاست در این زمینه همچون زمینههای دیگر دچار بازبینی شگرفی شده است. کارشناسان دیگر ادّعا نمیکنند که نازیها دستور مستقیمی برای قلع و قمع یهودیان صادر کردهاند. رائول هیلبرگ (Raul Hilberg) در نخستین چاپ کتاب اصلی خود در مورد هولوکاست به نام «نابودسازی یهودیان اروپا» چاپ ۱۹۶۱ مینویسد: در سال ۱۹۴۱ هیتلر در مورد کشتار یهودیان دو دستور صادر کرد. او در چاب بازبینیشدهی کتاب خود که در سال ۱۹۸۵ در سه جلد چاپ شد، تمام ارجاعهای موجود به دستور هیتلر را حذف کرد!! (۶۲)
کریستوفر براونینگ (Christopher Browning) مورّخی که خود از طرفداران نظریهی نقشهی براندازی یهودیان است، در نقد چاپ بازبینیشدهی این کتاب مینویسد:
«در چاپ جدید تمام ارجاعات متن به تصمیم هیتلر یا دستور هیتلر در مورد راه حل نهایی بهطور حسابشدهای حذف شده است. در انتهای تنها یک پانوشت این ارجاع به چشم میخورد: «وقایعنگاریها حکایت از تصمیمی از طرف هیتلر پیش از پایان تابستان دارد». در چاپ جدید تصمیمها اتخاذ نشدهاند و دستورها صادر نگشتهاند»!! (۶۳)
هولوکاستی در پیش چشمان صلیب سرخ
رهبران یهود نسبت به صلیب سرخ جهانی بهخاطر عدم افشای هولوکاست یا عدم تلاش جهت توقف آن ابراز خشم جدی نمودهاند. آنها میگویند: گروههای بازرسان بینالمللی صلیب سرخ، دقیقاً تا پایان جنگ از اردوگاههای اصلی آلمان از جمله آشویتس بازدید و بازرسی به عمل آوردند. از طرفی طرفداران هولوکاست انتظار دارند باور کنیم آلمانیها در یک برنامهی فوق سرّی که حتی جرأت ذکر آن را در دستورات فوق سرّی خود نداشتند، روزانه دهها هزار انسان را کشتهاند.
از طرف دیگر توقع دارند باور نماییم که نازیها به صلیب سرخ جهانی اجازه میدادند که همان اردوگاهها را مورد بازرسی قرار دهد و در همان زمانی که ظاهراً نازیها مشغول کشتن روزانه هزاران انسان بودهاند، صلیب سرخ با زندانیان مصاحبه کند. در اینجا بخشهایی انتخاب شده از یک مقالهی پر بازتاب در نشریهی یو اس ای تودی را نقل میکنیم:
بسیاری از رهبران یهودی و کارشناسان هولوکاست دیر بازی است بر این باورند که صلیب سرخ در طول دوران جنگ جهانی دوم به طور حیرتآوری ناکارآمد بوده است. این ناکارآمدی که عمدتاً به علّت هشدار ندادن در رابطه با فجایع نازیها بود، بعدها با سرباز زدن از اعتراف آن تکمیل شد… در واقع صلیب سرخ در نامهای مورخه ۲۲ نوامبر ۱۹۴۴ به مسئولین وزارت امور خارجه امریکا درباره بازدید خود نوشت: …[ما] نتوانستیم اثری از تأسیسات ویژهی قلع و قمع زندانیان غیرنظامی بیابیم… مدارک نشان میدهد صلیب سرخ در این رابطه کاملاً شکست خورده است. مسئولین صلیب سرخ نه تنها از درک موقعیت غافل ماند بلکه اطلاعات نادرستی را به متفقین انتقال دادند.
گرایش به باورنکردن داستانهای ترسناک
اسناد متعددی از صلیب سرخ نشان میدهد سازمان حداقل در ابتدای کار تمایلی به باور کردن داستانها و شایعات مطرح در مورد ددمنشی نازیها نداشته است. مسئولین صلیب سرخ همانند افکار عمومی، ابعاد واقعی جنایات نازیها را درک نمیکردند. رادو آیونید مسئول بایگانی بازماندگان هولوکاست در موزه یادبود هولوکاست در امریکا میگوید:
«شکّی نیست که صلیب سرخ خود را در اختیار نازیها قرار داده بود، بدون شک آنها فریب داده شده بودند.» (۶۴)
پر روشن است اگر ارقام سرسامآور تلفات به خاطر نبود دارو، کمبود حشرهکش (برای از بین بردن شپشهای ناقل بیماری) و غذا باشد، که این مشکلات از آثار ویرانیها و اغتشاشات دوران جنگ است، در این صورت نازیها نباید از دادن اجازهی ورود به اردوگاهها به بازرسان و داوطلبان صلیب سرخ جهانی هراسی بیش از هراس انگلیسیها از امدادرسانی صلیب سرخ پس از یک حمله هوایی در خرابیهای بهجا مانده در بخش شرقی لندن داشته باشند. آیا ترویجکنندگان داستان هولوکاست معتقدند اعضای صلیب سرخ جهانی بخشی از شبکهی نازی و یهودستیز طراحان توطئه هولوکاست بودهاند؟! یا آیا اعضای صلیب سرخ با وجود بازدید از اردوگاهها در طول دوران جنگ و تحویل ۹۷۳ هزار بسته و پاکت (بر اساس آمارهای ثبت شده خودشان) به زندانیان هیچگونه مدرکی دال بر قتلعام توسط گاز یا سوزاندن با تجهیزات ویژهی کشتار جمعی مشاهده نکردهاند و یا متوجه تلاشی از طرف نازیها برای ریشه کن کردن یهودیان نشدهاند؟!
قطعاً داوطلبان صلیب سرخ هنگام امدادرسانی به صدهاهزار پناهنده داستانهایی از ددمنشی نازیها و شایعاتی در مورد قتلعام بهوسیلهی گاز شنیدهاند و به شایعات توجه کردهاند و برای یافتن هرگونه مدرکی همهجا را به دقت زیر نظر گرفتهاند اما هیچ چیزی که گویای صحت شایعات باشد نیافتهاند.
در پایان جنگ، آنها در اردوگاههایی نظیر بوخنوالد (Buchenwald) با انبوه بیشماری از جنازهها مواجه شدند اما گزارشهای خود آنها این فاجعه هولناک را ناشی از شیوع بیماریهایی میداند که حتی اشغالکنندگان بریتانیایی و خود صلیب سرخ نیز در کنترل آن با مشکلات بسیار مواجه بودند. بهعنوان نمونه، انگلیسیها تخمین زدند که تعداد افرادی که پس از تصرف برگن-بلسن جان باختند از آمار جانباختگانِ پیش از تصرّف بیشتر باشد.
نیروهای یهودی، متفکران تجدیدنظرطلب را بهخاطر طرح سؤالات برخاسته از افکار عمومی در مورد هولوکاست، محکوم میکنند. از جمله اینکه چگونه ممکن است هولوکاست با این عظمت دقیقاً در برابر چشمان صلیب سرخ جهانی اتفاق بیفتد؟! اگر اردوگاههای آلمان واقعاً اردوگاههای مرگ بوده است، پس چهطور آلمان به صلیب سرخ اجازهی بازرسی از آنها را میداد؟! جای شگفتی نیست که آنها میخواهند اینگونه پرسشها سرکوب شود و طراحانِ این سؤالات زندانی گردند.
نسخهی آنها از داستان هولوکاست قدرت تحمل هیچ تحقیق نقادانهای را ندارد!
چرا بحث ممنوع؟
محافظان رسمیِ هولوکاست عملیاتی جهانی برای ساکتکردن هرگونه سؤال مزاحمی را به راه انداختهاند. بیشتر مردم هرگز از مواضع تجدیدنظرطلبان آگاه نمیشوند، زیرا نیروهای یهودی بر رسانهها سلطه دارند و کانالهای اصلیِ دسترسی به مطالبی که صحت هولوکاست را زیر سؤال میبرد را مسدود کردهاند.
یکی از قدرتمندترین این نیروها مجمعی بینالمللی به نام انجمن مبارزه با تهمت و افترای بنای برث (B’nai B’rith) است که دارای بودجه ۳۷ میلیون دلارى سالانه در امریکا میباشد و تمام تلاش خود را برای بدنامسازی منتقدین اسرائیل و کسانی که بخشهایی از داستان هولوکاست را زیر سؤال میبرند، بهکار گرفته است. این انجمن به سخنگویان خود دستور میدهد که هیچگاه هیچ جنبهای از هولوکاست را مورد بحث قرار ندهند. اگر تلقّی آنان از هولوکاست بهطور قاطعی مستند و مستدل است، پس چرا از بحث آزاد میترسند؟!
یک بحث و مناظرهی صادقانه میان مبلّغین ردهبالای هولوکاست و پرسشکنندگان در مورد هولوکاست این حقیقت را روشن میسازد که گروه دوم را افرادی که دچار اوهام و خیالپردازی هستند تشکیل نمیدهند، بلکه آنها سؤالهای معتبر و استدلالهایی مبتنی بر مدارک روشن دارند. چنین مناظرهای روشن میکند که تجدیدنظرطلبان انکار نمیکنند که یهودیان، همچون ژاپنیهای محبوس در امریکا در جنگ جهانی دوم، در اردوگاهها محبوس بودهاند. تجدیدنظرطلبان معتقدند که شرایط حاکم بر اردوگاههای اروپا در دوران پایان جنگ وحشتناک بوده است و هزاران یهودی عمدتاً بهخاطر سوءتغذیه و بیماری در اردوگاهها جان باختهاند. و بالأخره تجدیدنظرطلبان آزادانه اذعان میکنند که قتلعامهایی در مورد غیرنظامیان بیگناه صورت گرفته و چنین فجایعی باید محکوم شود.
اما تجدیدنظرطلبان همچنین معتقدند همانطور که مطمئناً آلمانیها آنچه که امروز بهعنوان جنایات جنگی تعریف میشود را مرتکب شدهاند، متفقین نیز از جمله نیروهای شوروی، حداقل به میزان یکسان مرتکب چنین جنایاتی شدهاند. تجدیدنظرطلبان به وقایعی نظیر بمباران غیرنظامیان در سطح جهانی توسط متفقین، جنایات تجاوز به عنف در سطح گسترده، اخراج و قتل میلیونها آلمانی و دیگر ملیتهای اروپای شرقی توسط شوروی اشاره میکنند. (نگاه کنید «بازبینی بارتز» تألیف ویلیس کارتوان) همچنین آنها میگویند بسیاری از مرگ و میرها در اردوگاهها در سالهای پایانی جنگ در اثر بمباران خطوط راهآهن توسط متفقین که برای حمل و نقل غذا و دارو ضروری بود، رخ داد. آنها معتقدند هدف قرار دادن و از بین بردن کارخانههای داروسازی که دارو و تجهیزات پزشکی را تأمین میکرد، آمار تلفات سربازان و غیرنظامیان آلمانی و نیز تلفات اردوگاهها را افزایش داد.
بدیهی است که خدشه وارد کردن بر تصور عمومی از هولوکاست بهمعنای چشم پوشیدن از قتلعام و اغماض کردن در مورد آن نیست. کسانی که تصور عمومی در مورد هولوکاست را نمیپذیرند، بهروشنی بیان میکنند که آنها فجایع بهبار آمده بر ضد یهودیان یا هر کس دیگر را جنایتی بر ضد ارزشهای معنوی تمدن غربی میدانند. تنها آنها بر این باورند که یهودیان تنها قربانیان هولناکترین جنگ جهان نبودهاند. بسیاری از تجدیدنظرطلبان اظهار میکنند انگیزهی پرداختن داستان هولناک هولوکاست، پیشبرد اهداف اقتصادی و سیاسی اسرائیل و سازمانهای یهودی است. زمانی که من کم کم با بسیاری از حقایق ناخوشایندی که تصورم از هولوکاست را خدشهدار میکرد آشنا شدم، از خود پرسیدم داستان هولوکاست چگونه آغاز شد و چهطور برای مدت ۵۰ سال پس از پایان جنگ جهانی دوم همچنان این داستان فراگیر است؟!
معمولاً پس از پایان هر جنگی موجی از نفرت و انزجار پدید میآید. اما با گذر زمان، شدت عصبی فروکش میکند و حالت خونسردی غلبه پیدا میکند. اما بهنظر میرسد شدت هیجان و انزجاری که امروزه در مورد جنایات آلمانیها وجود دارد، اگر بیش از میزان انزجارِ بلافاصله پس از پایان جنگ نباشد، به همان اندازه است. تنها چند ماه پس از پایان جنگ، یک رهبر سنای امریکا بهنام رابرت تافت (Robert Taft) دادگاه بینالمللی نظامی را لکهی ننگی در پیشینهی آمریکا دانست که پشیمانی طولانیمدتی بهدنبال خواهد داشت. (۶۵) هارلن فیسک استون (Harlan F. Stone)، قاضی ارشد دادگاه عالی امریکا در مورد قاضی جکسون که دادگاه را به قصد اداره جلسه محاکمه ترک کرد گفت:
«جکسون مشغول ادارهی هیئت عالىرتبه اعدام بدون محاکمه در نورمبرگ است. برای من مهم نیست که او با نازیها چه میکند امّا از تظاهر به اینکه دارد یک محکمه و دعوای حقوقی را بر اساس قوانین عمومی اداره میکند، متنفر هستم.» (۶۶)
اکنون پس از پنجاه سال پیدا کردن حتی یک عضو کنگره که جرأت محکوم کردن محاکمهی جنایات جنگی را داشته باشد واقعاً دشوار است. حتی اگر کسی چنین نظری را مخفیانه در دل داشته باشد، میداند به زبان آوردن آن چنان موجی از خشم را بر ضد او برخواهد انگیخت که سمت سیاسی خود را از دست خواهد داد.
چه انگیزهای طرفداران هولوکاست را چنین مجدّانه وا میدارد که داستان هولوکاست را در ذهنها و دلهای ما اینچنین ریشهدار کنند؟!
ادامه دارد…
لینک قسمتهای مقاله:
قسمت اول ؛ قسمت دوم ؛ قسمت سوم
قسمت چهارم ؛ قسمت پنجم ؛ قسمت ششم
پینوشتها:
۵۴- Why did the Heavens Not Darken? The “Final solution” in History
55- Mayer, A.J. (1988), Why did the Heavens not darken? The “Final solution” in history. Newyork: Pantheon Books. P. 365
56- I did Jop
57- Ivan
58- Comptons Multimedia Encyclopedia. (1991) Miriam Webster
59- I did
60- The Holoucast industry
این کتاب در ایران به همت خانم سوسن سلیمزاده ترجمه و تحت عنوان «صنعت یهودی سوز» توسط سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شده است.
۶۱- Finkelstain. N. 2002. The Holoucast industry. Newyork. Verso
62- Hilberg, R. (1961). The Destruction of the European Jews. Newyork. Harper Row.
63- The Revised Hilberg, (1986). Simon Wiesenthal Annual. Vol. 3. 294
64- Kelley, J.Eisler, Kelley, K. (1997). Silent witness. USA today. May. 2, Final page. 13 A
65- Kennedy, J.F.Profiles in courage
66- Mason, A.T. (1956). Harlan Fiske stone: Pillar of the law. Viking press. P. 746
منبع: کتاب «گریز از آینده»، ترجمه و تحقیق: پایگاه صهیونیسم پژوهی رصد. قم: ابتکار دانش، چاپ دوم.
تجدیدنظرطلبی ، تجدیدنظرطلبی
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
تجدیدنظرطلبی ، تجدیدنظرطلبی ، تجدیدنظرطلبی ، تجدیدنظرطلبی ، تجدیدنظرطلبی ، تجدیدنظرطلبی ، تجدیدنظرطلبی ، تجدیدنظرطلبی ، تجدیدنظرطلبی ، تجدیدنظرطلبی ، تجدیدنظرطلبی ، تجدیدنظرطلبی ، تجدیدنظرطلبی ، تجدیدنظرطلبی ، تجدیدنظرطلبی ، تجدیدنظرطلبی