بررسی خاطرات هارون یشایایی – قسمت اول
چاپ کتاب: «گزارش یک دوران: سیسال زندگی یهودیان ایرانی»، نوشته: «هارون یشایایی» از شخصیتهای مهم یهودی معاصر، بهانهاى شد تا نگاهی دوباره داشته باشیم به تاریخ معاصر یهودیان ایرانی. لذا قصد داریم در سلسله گزارشهایی، گوشهای از مطالب قابل توجه این کتاب را به اطلاع شما خوانندگان عزیز برسانیم. آقای یشایایی مىنویسد:
…به دوران جدید سازماندهی در «جامعه یهودیان ایران» میپردازیم. متأسفانه عنصر پایدار در تشکیلات جامعه یهودی ایران، معمولاً رقابت دائمی و کشمکش فردی بین مسؤولین جامعه بوده است که همواره زیان آن را مردم عادی تحمل میکردند. این پدیده در زندگی «یهودیان ایران» سرنوشتساز بوده و حتی بنیادهای دینی را تحت تأثیر خود قرار میداد. به نظر نویسنده اشاراتی به این موضوع برای آشنایی با حوادث بعدی ضروری بهنظر میرسد.
آشکارترین و تأسفبرانگیزترین این موارد رقابت «لطفالله حیّ» و «یوسف کهن» برای نمایندگان مجلس شورای ملی از سال ۱۳۵۰ش. (۱۹۷۰م.) به بعد بود که به برخورد شدید بین «انجمن کلیمیان» و «نماینده مجلس» و پروندهسازی هریک علیه دیگری تبدیل شد. معمولاً این پروندهها به سازمان امنیتیِ وقت ارجاع میشد و مورد «سوءاستفاده حاکمیتها» قرار میگرفت.
موجب آشفتگی و تأسف است که در «جامعه کلیمیان ایران» هر گروه در اولین اختلاف و یا برخورد سلیقهای با گروه دیگر به تهدید و استفاده از قدرت خود در «حاکمیت» متوسل میشد، این روحیه برای سرکوب رقیب با توسل به وسایل و امکاناتی خارج از «جامعه یهود» کم و بیش با توجه به تغییر شرایط همچنان ادامه دارد که نشان میدهد که گویا فقط سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی توان بررسی اختلافات فیمابین «خودیها» را داشتهاند.
[اندیشکده: توجه دارید که جناب یشایایی در این سطور، صراحتاً مردم مسلمان ایران را «غیرخودی» محسوب کرده و یهودیان را از ارجاع اختلافات، به محاکم و سازمانهای بهاصطلاح «حاکمیتی» نهی میکند تا «حاکمیت» از این مسائل «سوءاستفاده» نکند! البته در ادامه خواهیم دید که این نظر ایشان منحصر به زمان پهلوی نیست، بلکه جمهوری اسلامی را نیز شامل میشود!]
بهعنوان نمونه نامهی «موسی صبی» حقوقدان سرشناس یهودی به هیئت مدیره انجمن در تاریخ ۱۳۵۴/۱۱/۲۷ ش. گویای این پدیده میباشد.
ریاست محترم انجمن کلیمیان:
محترماً به استحضار میرساند در تاریخ هشتم ماه جاری اخطاریهای به نام بنده واصل گردید، مدلولاً حاکی از اینکه در تاریخ دهم ماه جاری برای پارهای از توضیحات خود را به مقامات امنیتی معرفی نمایم.
حسبالوظیفه در وقت مقرر به نشانی که در برگ قید شده بود حاضر و خود را به مقامات مسؤول معرفی نمودم.
موضوع احضار بنده عبارت از دادن پاسخ به اتهامی بود که از طرف آقای یوسف کهن نماینده محترم مجلس شورای ملی به این بنده و عده دیگری اسناد داده شده بود.
موضوع اتهام عبارت از این بود که دو ماه قبل از دهم بهمن ماه جاری جلسهای در منزل بنده مرکب از آقایان لطفالله حی (نماینده سابق مجلس شورای ملی)، ابراهیم راد، خلیل نهانی و موسی کرمانیان تشکیل شده بود و در جلسه مذکور آقای حی عنوان نموده بود که برای از بین بردن انجمن کلیمیان تهران و شخص آقای یوسف کهن احتیاج به تأمین اعتباری به مبلغ پنجاه میلیون ریال میباشد که از مبلغ مذکور آقای حی سی میلیون ریال و آقای موسی کرمانیان ده میلیون ریال متقبل و تعهد پرداخت مینمایند.
متمنی است با توجه به اهمیت موضوع اعلام فرمایید که آیا آن انجمن محترم از وجود مواضعه و تبانی ادعائی آقای یوسف کهن دایر بر از بین بردن انجمن کلیمیان و شخص آقای یوسف کهن اطلاعات و یا شواهدی در دست داشته است و یا خیر…؟
و در صورتی که پاسخ مثبت باشد چرا رأساً برای از بین بردن چنین غائله احتمالی اقدام ننمودهاند و آیا اعلامکننده جرم از طرف انجمن کلیمیان تهران وکالتی برای چنین امری داشته و یا طبق صورت جلسات و یا مصوبات آن انجمن محترم چنین اختیاری به مشارالیه تفویض گردیده است….؟ آیا عمل آقای یوسف کهن مورد تأیید آن انجمن محترم میباشد و یا خیر؟
امید است که آن انجمن محترم به وظایف قانونی خود قیام نموده و با دادن پاسخ صریح وضع خویش را روشن نمایند.
با تقدیم شایستهترین احترامات- موسی صبی
در اسناد انجمن کلیمیان تهران هیچ پاسخی به این نامه وجود ندارد.
این روحیه حتی بعد از «انقلاب اسلامی» همچنان ادامه یافت. بستگی به اعتقادات و روشهای مسؤولین دولتی، اینگونه ارتباطها معانی مختلفی پیدا میکرد ولی در نهایت «دخالت» دیگران همواره به «ضرر» مردم تمام شده است.
[اندیشکده: گویا آقای یشایایی در توهّم و رویای صدها سال قبل به سر میبَرَد که یهودیان در کشورهای میزبان، مستقل بودند و از قوانین رسمی پیروی نمیکرده و بعضاً رفتارهای خلاف امنیت ملیِ کشورهای میزبان از آنها سر میزد!]
همینجا لازم به یادآوری میدانم که از سال ۱۳۵۶ ش. که نویسنده مسؤولیت ریاست هیئت مدیره کانون خیرخواه (بیمارستان دکتر سپیر) و همچنین از سالهای ۱۳۷۱ تا ۱۳۸۶ش. که مسؤولیت ریاست هیئتمدیره «انجمن کلیمیان تهران» را بهعهده داشتم خود یکی از طرفهای درگیر در این عادت معمول بودم و از آن رنج میبردم و به باور من، گذشتِ زمان و تجربههای گوناگون امکان میداد که شاید بتوان بر این عادت ناپسند غلبه کرد و با اعتقاد به اینکه اساساً آن را ناشی از «تبعیضات» فراوان که از طرف دیگران بر زندگی فردی و اجتماعی «یهودیان» اعمال میشود میدانستم.
[اندیشکده: باید رفتارهای قرون وسطایی یهودیان صهیونیست با مردم مظلوم فلسطین را به جناب یشایایی یادآور شد تا ایشان بداند که «تبعیض» چیست! واقعاً درجاتی بالا از «وقاحت» لازم است که علیرغم آزادیهای فراوان اقلیتهای دینی در ایران اسلامی، کسی چنین ادعایی را مطرح کند!]
برای غلبه بر این مشکل همراه با سایر دوستان تلاشهای فراوان نمودیم که متأسفانه «مداخلات» نهادهای غیریهودی دولتی و امنیتی «جمهوری اسلامی ایران» در امور جامعه کلیمیان ایران، در این دوره نیز نتیجه تلاشهایمان را بسیار کم اثر نموده و یا لااقل به تأخیر انداخت و به درهم ریختگی «انجمن کلیمیان» در سالهای اخیر انجامید و برای اولینبار در تاریخ معاصر منجر به معرفی روحانی و مرجع دینی برای «یهودیان ایران» از طرف دستگاههای امنیتی گردید که مورد قبول مردم قرار نگرفت و تبدیل به یک سردرگمی شد…
[اندیشکده: باید به نهادهای مسئولی که اجازهی نشر چنین مزخرفاتی را در قالب این کتاب ضالّ و مُضِلّ دادهاند، خسته نباشید گفت!]
منبع: اندیشکده مطالعات یهود، بهنقل از کتاب: «گزارش یک دوران: سیسال زندگی یهودیان ایرانی»، نوشته: «هارون یشایایی»، تهران، نشر ماهریس، چاپ اول، ۱۳۹۸، صص ۲۹-۳۱.
هارون یشایایی ، هارون یشایایی
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
هارون یشایایی ، هارون یشایایی