مرور زندگی و شیوه کار یکی از جاسوسان مهم موساد در دههی گذشته جالب توجه است؛ جاسوسی که پس از گذشت ۵۶ سال از اعدامش، هنوز هم محل توجه مقامات صهیونیست است: «الی کوهن» (Eli Cohen).
کوهن یکی از مهمترین جاسوسهای رژیم صهیونیستی در قرن بیستم بهشمار میرفت که اطلاعات خطرناک و مهمی را طی چهار سالی که در پایتخت سوریه حضور داشت، به تلآویو مخابره کرده بود.
زندگینامه
«الیاهو (الی) بن شائول کوهن» (Eliyahu Ben-Shaul Cohen) روز ۶ دسامبر ۱۹۲۵ در یک خانواده یهودی ارتدوکس و صهیونیست در اسکندریه بهدنیا آمد. پدر او از حلب سوریه به مصر مهاجرت کرده بود.
در سال ۱۹۴۷ و در زمان شدتگیری احساسات ضدّیهودی در بین اعراب، ترک تحصیل کرد و به تحصیل در خانه روی آورد.
در زمان تشکیل رژیم صهیونیستی، بیشتر خانوادههای یهودی، مصر را ترک کرده و به اراضی اشغالی رفتند. با اینکه در سال ۱۹۴۹ پدر و سه برادر او مصر را به قصد اراضی اشغالی ترک کردند، او در مصر ماند تا مدرک الکترونیک خود را تکمیل کرده و فعالیتهای یهودی و صهیونیستی خود را مدیریت کند.
در سال ۱۹۵۱ و بعد از کودتای نظامی، نهضت ضدصهیونیستی شکل گرفت و کوهن به دلیل فعالیتهای صهیونیستی خود بازداشت شد. کوهن در بسیاری از عملیات رژیم صهیونیستی در مصر نقش داشت ولی مدرکی از فعالیتهای او توسط دولت مصر ارائه نشده است.
بعد از درگیری سوئز، درگیریها بین دولت مصر و یهودیان شدت پیدا کرد. در سال ۱۹۵۶ کوهن مجبور شد مصر را ترک کرده و به اراضی اشغالی مهاجرت کند.
در سال ۱۹۵۷ کوهن به استخدام اطلاعات ارتش رژیم صهیونیستی درآمد. کاری که به او محوّل شده بود در نظر او خستهکننده بود و تصمیم گرفت به خدمت موساد در آید؛ ولی موساد او را رد کرد و او مجبور شد کار قبلی خود را ادامه دهد. در دو سال بعد از آن، او در یک دفتر بیمه مشغول به کار شد.
پس از آنکه «مئیر آمیت» (Meir Amit) رئیس موساد نام او را در بین افراد رد شده دید؛ تصمیم به استخدام کوهن گرفت. مأموریت انتخاب شده برای او نفوذ به دولت سوریه بود. بعد از اینکه دو هفته تحت نظر بود، استخدام شده و تحت آموزش قرار گرفت. وی در دورهی فشردهی شش ماههی موساد شرکت کرد و گزارش آموزش او نشان داد که او مهارتهای لازم برای عملیات واقعی را دارد.
عکسی از الی کوهن به تاریخ ژانویه ۱۹۵۹
در این زمان هویتی جعلی بهعنوان یک بازرگان سوری که از آرژانتین به کشور خود بازمیگردد برای او تهیه شد. برای واقعی جلوه دادن این داستان، او به آرژانتین سفر کرد.
در سوریه
در ۱۰ ژانویه ۱۹۶۲، «کامل امین ثابت» (نام جدید کوهن) سوار کشتی توریستی شد که از شهر جنوای ایتالیا حرکت کرد و در اسکندریه لنگر انداخت و سرانجام به بندر بیروت رسید.
در کِشتی، الی کوهن با «مجید شیخ الارض» (Majeed Sheikh al-Ard) دیدار کرد. شخصیتی که وی را در طول سه سال اقامت در دمشق همراهی میکرد. شیخ الارض مردی دنیادیده بود. او به بسیاری از زبانها صحبت میکرد و به زبان آلمانی هم تسلط داشت. ایندو در عرشهی کشتی با یکدیگر روبهرو شده و گفتوگو کردند؛ طی آن کوهن داستان پوشش خود را برای او تعریف کرد. کوهن بهعنوان یک تاجر ثروتمند، بهدنبال سرمایهگذاری در سرمایههای موروثی، ابراز تمایل کرد تا امکان تجارت در زادگاهش سوریه را بررسی کند. مجید شیخ الارض پیشنهاد کرد که کوهن پس از پیاده شدن در بیروت در سفری از بیروت به دمشق با او همراه شود. شیخ الارض، کوهن را دعوت کرد تا با اتومبیل جدید خود با او سفر کند و پس از یک روز استراحت در بیروت، ایندو به گذرگاه مرزی بین لبنان و سوریه راه یافتند.
الی کوهن (چپ) و دو متهم سوری در دادگاه دمشق در ۹ مه ۱۹۶۵ (احتمالاً شخص سمت راست مجید شیخ الارض باشد)
طبق اسناد اطلاعاتی آمریکا، مجید شیخ الارض از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۹ یک خبرچین آمریکاییها بود. مجید شیخالارض به کوهن توضیح داد که او تعدادی دوست دارد که میتوانند با چندصد لیره سوریه عبور امن از مرز را برایش ترتیب دهند. مجید شیخ الارض مبلغ ۴۰۰ لیره سوریه از کوهن گرفت و با دوست خود، یک فرد امنیتی سوریه منتظر آنها در گذرگاه مرزی تماس گرفت. یکی دیگر از دوستان شیخالارض مسئول گمرک در گذرگاه مرزی بود. هنگامیکه کامل امین ثابت (الی کوهن) در گذرگاه مرزی نشسته و قهوه مینوشید، دوستان مجید شیخ الارض کیسههای حاوی تجهیزات جاسوسی را که کوهن از اسرائیل با خود آورده بود، جابجا میکردند. اینگونه بود که کوهن بدون آنکه جستوجوی وسایل شخصی خود را انجام دهد، وارد دمشق شد.
کوهن موفق شد اعتماد افراد زیادی در ارتش و دولت سوریه را بهدست آورد. در همین زمان او اطلاعات را بهوسیله رادیو، نامه و گاهی نیز بهصورت حضوری منتقل میکرد.
مهمترین اطلاعات جمع شده توسط او وقتی بود که از بلندیهای جولان (Golan Heights) بازدید کرد و موفق شد اطلاعات نظامی سوریه در آن منطقه را به اراضی اشغالی منتقل کند. کوهن وانمود کرد که برای کمک به سربازانی که زیر آفتاب کشیک میدادند قصد دارد درختانی را در بالای سر آنها بکارد. بعداً این درختها بهعنوان هدف برای ارتش رژیم صهیونیستی مورد استفاده قرار گرفت.
کوهن بازدیدهای زیادی از جنوب سوریه انجام داد و عکسها و نقاشیهای زیادی از این منطقه برای رژیم صهیونیستی تهیه کرد.
الی کوهن (نفر وسط) در بلندیهای جولان
او در مجلس ملی سوریه برای ظاهرسازی فریاد میزد و اسرائیل را متهم میکرد، اما شبها در خانه، برای اسرائیل اطلاعات بسیار سودمندی را میفرستاد!!
کوهن موفق شد دوستان بسیار زیادی در بین افراد عالیرتبه ارتش سوریه بهدست آورد. بعضی گزارشها میگویند که او دوستی زیادی با «امین الحافظ» (Amin al-Hafiz) داشت، ولی حافظ این دوستی را تکذیب کرد. بعد از اینکه حافظ رئیسجمهور شد، کوهن حتی برای پست وزیر دفاع در نظر گرفته شده بود. امین الحافظ (متولد ۱۹۲۱ و درگذشته در ۲۰۰۹) رئیسجمهور سوریه از ۱۹۶۳ تا فوریه ۱۹۶۶ بود.
کوهن همچنین موفق شد از برنامه مخفی ارتش سوریه برای ایجاد پدافند چندلایه پرده بردارد. ارتش رژیم صهیونیستی تنها انتظار یک لایهی دفاعی را داشت و این اطلاعات برایش بسیار ارزشمند بود.
رژیم صهیونیستی همواره کوهن را یکی از مهمترین جاسوسهای خود معرفی کرده است. «لوی اشکول» (Levi Eshkol) نخستوزیر پیشین این رژیم اعلام کرده بود اطلاعاتی که کوهن فراهم کرده بود منجر شد تا اسرائیل در جنگ ۱۹۶۷ (جنگ ششروزه : Six-Day War) پیروز شود.
در سال ۱۹۶۴، کوهن بهطور مخفیانه به اراضی اشغالی بازگشت تا بتواند در زمان زایمان همسرش (زنی عراقی- یهودی و خواهر نویسنده اسرائیلی «سامی میخائیل») در کنار او باشد.
محاکمه و اعدام
در ژانویه ۱۹۶۵، دولت سوریه تلاشهای خود را برای دستگیری جاسوسهای رده بالا بیشتر کرد. با کمک نیروهای شوروی سابق و با کمک تجهیزات آنان خطوط رادیویی زیر نظر گرفته شد. این تجهیزات موفق به ردیابی کوهن در هنگام انتقال اطلاعات به رژیم صهیونیستی شدند.
روایتهای زیادی از چگونگی فاش شدن هویت او و بازداشت او منتشر شده است. یکی از این روایتها حاکی است که سه افسر سازمان اطلاعات سوریه هنگامیکه او را بازداشت کرده بودند به او گفته بودند: «بازی تمام شد».
بعد از محاکمه نظامی، او به جرم جاسوسی مجرم شناخته شد و به اعدام محکوم شد. کوهن در بازجوییها هیچ کدام از اطلاعات سرّی رژیم صهیونیستی را فاش نکرد!
تلآویو یک برنامه جهانی برای حمایت از او راهاندازی کرد تا جلوی اعدام او را بگیرد. صهیونیستها چندین بار از دولت سوریه درخواست کردند که او را اعدام نکند و حتی از شوروی درخواست وساطت کردند. با اینکه خیلی از شخصیتهای بینالمللی از جمله پاپ پل ششم (Pope Paul VI) و دولتهای فرانسه، بلژیک و کانادا از دولت سوریه درخواست کردند حکم اعدام را لغو کند او در ساعت ۳ بامداد ۱۸ مه ۱۹۶۵ در میدان «المرجه» دمشق در ملاء عام اعدام شد. [برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد «پاپ پل ششم» رجوع کنید به: این مقاله]
بر اساس نظر «موریس کوهن» برادر او که وی هم یک جاسوس موساد است، در زمان اعدام، الی کوهن نفر سوم برای جایگزینی نخستوزیر سوریه بود.
درخواستهای خانواده کوهن برای بازگرداندن جسد او به اراضی اشغالی چندین بار رد شده است. در سال ۲۰۰۷ دولت ترکیه اعلام کرد آمادگی وساطت بین سوریه و رژیم صهیونیستی در این زمینه را دارد. در سال ۲۰۰۸ یکی از مقامات دولت حافظ اسد اعلام کرد که بقایای او در محل نامعلومی دفن است تا از بازگرداندن جسد او به اراضی اشغالی جلوگیری شود.
در سال ۲۰۱۸ موساد اعلام کرد ساعت کوهن را به دست آورده است. جزئیات کشف ساعت الی کوهن اعلام نشد و تنها به گفتن «عملیات ویژه موساد» بسنده شد. با این حال، رئیس موساد گفته است این ساعت تا روزی که الی کوهن دستگیر شد، در دستش بود.
ساعت مچی الی کوهن (به ادعای موساد)
فیلم و کتاب
فیلم تلویزیونی «جاسوس غیرممکن» (The Impossible Spy 1987) درباره زندگی او است که نقشش را «جان شی» (John Shea) ایفا میکند.
«جاسوس» (The Spy) هم یک مینیسریال انگلیسیزبان و محصول کشور فرانسه است که توسط «گیدئون راف» (Gideon Raff) کارگردان و نویسنده اسرائیلی ساخته شده است و درباره زندگی الی کوهن در سوریه است که نقش وی را «ساشا بارون کوهن» (Sacha Baron Cohen) بازیگر یهودی بازی میکند.
این مینی سریال ۶ قسمتی در ۶ سپتامبر ۲۰۱۹ میلادی در «نتفلیکس» (Netflix) پخش شد و اتفاقات آن براساس رویدادهای واقعی است که از کتاب «جاسوسی که از اسرائیل آمده بود» (The Spy from Israel) نوشته «آوری دان» (Uri Dan) و «یشایاهو بن پورات» (Yeshayahu Ben Porat) الهام گرفته شده است.
کتاب «تنها در دمشق» (Alone in Damascus) نوشته «شموئیل سیجف / شموئیل سگو» (Samuel Segev) هم قصهی زندگی کوهن است. با وجود اینکه نوشتههای زیادی دربارهی الی کوهن وجود دارد، این کتاب تصویری واضحتر و همهجانبهتر از او ارائه میدهد، زیرا مؤلف آن یک صهیونیستِ معاصر با حوادث این قصه و شاهد عینی زندگی کوهن است و این کتاب را در آوریل ۱۹۸۶ میلادی نوشته است. این کتاب عبرت و درسی برای کشف و رسوا کردن طرحهای مستمر صهیونیستها است که تا به امروز نیز ادامه دارد.
تصویر روی جلد چاپ عبری کتاب «تنها در دمشق» و ترجمهی فارسی آن!
بخشی از «موزه بینالمللی جاسوسی» (International Spy Museum) در واشینگتن نیز به الی کوهن اختصاص دارد.
دلایل بازداشت کوهن از چند منظر
بهگفته رئیس اطلاعات سوریه، سوریها وقتی به کوهن شک کردند که از تعاملات وی با «مردی با روابط مشکوک» مطلع شدند. این منبع به مجید شیخ الارض اشاره داشت، همان شخصی که کوهن را در طول سه سال حضور در سوریه همراهی میکرد.
الی کوهن چندین بار از سوریه رفت و به آنجا بازگشت. بار پنجم در ۲۶ نوامبر ۱۹۶۴ بود. چندی نگذشته بود که سوریها دو جاسوس آمریکایی را که برای سیا در دمشق فعالیت میکردند دستگیر کردند. «فرهان آتاسی» یکی از جاسوسان بود که الی کوهن را میشناخت. سوریها اکنون کاملاً آگاه بودند که هدفِ عملیات جاسوسی فعال قرار گرفته اند. بنابراین رفت و آمد هر کسی را که به سفارت آمریکا در دمشق مرتبط بود، رصد میکردند.
در اول دسامبر، کوهن برای ناهار با دوست خود مجید شیخ الارض دیدار کرد. در هنگام صرف غذا، شیخالارض به او گفت که چند روز قبل با شخصی بهنام «روسولیو» ملاقات کرده است. او گفت که روسولیو در واقع «فرانتس رادماخر» (Franz Rademacher) جنایتکار جنگ نازیها است که در دمشق پنهان شده است.
فرانتس رادماخر
الی کوهن بسیار متعجب شد و در پاسخ به او، همان زمان مجید شیخ الارض با رادماخر تماس گرفت. فقط ۴۰ دقیقه بعد، الی کوهن و مجید شیخ الارض در خانهی امن او بودند. این آپارتمان تنها ۱۰ دقیقه با محل زندگی کوهن فاصله داشت.
روز بعد از این ملاقاتِ اتفاقی، الی کوهن با خوشحالی به مقر موساد در تلآویو گزارش داد که یک جنایتکار جنگی نازی را پیدا کرده است. کوهن توضیحاتی در مورد ظاهر رادماخر، آدرس دقیق وی و جزئیات محیط اطراف خانهی امنش ارائه داد. او منتظر دستورات بیشتری بود، اما از مقر موساد سیگنال مثبت دریافت نکرد. در عوض به او دستور داده شد تنها بر مأموریتش تمرکز کند.
بدیهی است که موساد از خطر روشن ناشی از این نشست سهجانبه آگاهی نداشت وگرنه از کوهن میخواست همه چیز را رها کند و با اولین قطار خود را به بیروت برساند. در نهایت بازجوییها از این افراد و تفتیش منزل کوهن، هویت او را برای مقامات سوری برملا ساخت.
در روایتی دیگر، در سال گذشته (یعنی ۵۶ سال پس از اعدام کوهن)، موساد اعلام کرد: از جمله دلایلی که به بازداشت الی کوهن و کشف اسرار آن نزد سوریها منجر شد بیتوجهی و بیاحتیاطی خود کوهن بود.
«مئیر آمیت» رئیس موساد در آن زمان، گفت: در فایلهای ثبتشدهای که بعد از بازداشت کوهن منتشر شد، آمده است: موساد مرتکب هیچ اشتباهی در قبال الی کوهن نشد. او بازداشت شد به این دلیل که به همه بهشدت اعتماد میکرد. ما هم خطاهای کوچکی داشتیم اما بسیار اندک بود.
تلویزیون رژیم صهیونیستی در همین راستا مجموعه مستندی را با عنوان «جاسوس ما در دمشق» منتشر کرده تا پاسخهای دقیقتری در خصوص نحوهی بازداشت کوهن ارائه کند.
الی کوهن در محل اقامت خود در دمشق در اوایل دهه ۱۹۶۰
این در حالی است که شبکه کان (Kan 11) رژیم صهیونیستی احتمال داد که دلیل بازداشت کوهن، توطئه علیه او در داخل خود موساد بوده باشد، یا شاید جاسوسی در موساد بوده که به نفع طرفهای مشخصی فعالیت کرده و او را به سوریها لو داده باشد. این شبکه به نقل از «نادیه کوهن» بیوهی کوهن گفت: اسرائیل به مسئولیت خود در قبال کوهن عمل نکرد.
این در حالی است که «امیر گیرا» نویسنده و تحلیلگر صهیونیست اعلام کرده است که این بازداشت، احتمالاً در نتیجهی اختلال در اقدامات امنیتی یا اختلالی در سیستم فعالیتهای موساد بوده است.
امیر گیرا در مقالهای نوشت: تبادل اتهامات اسرائیل در خصوص کوهن بر دو پایه استوار است: اول اینکه کوهن در اتخاذ تدابیر امنیتی سستی از خود نشان داده که این ادعای موساد است. احتمال دوم این است که سرویس موساد در تأمین امنیت فعالیتهای ارتباطاتی خود با این جاسوس که در سوریه مقیم بوده، کم کاری کرده است.
این نویسنده صهیونیست میافزاید: رئیس وقت سرویس موساد در اظهاراتی که بعد از بازداشت کوهن از وی ضبط شده، مدعی شده است که موساد هیچ اشتباهی در نحوه ارتباط با جاسوس خود انجام نداده و بازداشت او در نتیجه نادیده گرفتن تدابیر امنیتی از سوی خود این فرد بوده است. بر اساس ادعای رئیس موساد وی در تحرکات و تماسهای خود دچار اعتماد به نفس بیش از حد شده و اشتباهاتی را مرتکب شده که قابل توجیه نیست.
«ناتان سولومون» از کارشناسان امنیتی موساد که آموزش نظامی کوهن در سرویس جاسوسی را بر عهده داشت، در این زمینه گفت: جذب کوهن برای فعالیتهای جاسوسی مشکل بود، چرا که او در وهله اول آمادگی این کار را نداشت، اما فعالیتهای آموزشی میدانی زیادی برای وی تدارک دیده شد. در برخی موارد گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه موساد احتمالاً باید از مأموریتهای وی چشمپوشی کند، چرا که وی تحت فشارهای زیادی قرار داشت. او نمیخواست با موساد همکاری کند، اما بنا به درخواست موساد از شغل خودش از اخراج شد تا در دامی بزرگ که برای وی طراحی کرده بود، گرفتار شود.
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده.
…
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: