سرقت کتب خطی کتابخانه مجلس توسط سعید نفیسی
استاد عبدالحسین حائری [۱] در شرح ماجرای سرقت کتابهای نفیس از کتابخانه مجلس شورای ملی میگوید:
«…چندی بعد، وقتی آقای بهبهانی دعوت کردند که به کتابخانه مجلس بروم، پذیرفتم و یک روز به آنجا رفتم، اما با توجه به سابقهی ذهنی بدی که از ادارات در آن زمان داشتم، همین که چند دقیقهای مرا معطل کردند منصرف شدم و به خانه بازگشتم. حدود یک سال پس از این ماجرا، شبی در منزل امام جمعه زنجان با یکی از شخصیتهای مجلس که با رئیس مجلس آشنایی داشته برخورد کردم و ایشان از من دعوت کرد که به کتابخانه مجلس بروم، من هم قبول کردم و مدتی در آنجا مشغول تدریس به چند نفر از اعضای کتابخانه شدم.
در آن وقت اتفاقی افتاده بود که من از آن بیخبر بودم و آن سرقت چندین کتاب بود از کتابخانه توسط سعید نفیسی که بهدنبال آن دادسرای وقت، قسمت کتابهای خطی را مُهر و موم کرده بود و به هیچکس اجازه نمیداد به کتابها دست بزند. تا آن وقت آقای نفیسی مسئول کتابهای خطی بود، ولی با توجه به اتفاقی که افتاده بود و اعتمادی که به من داشتند پیشنهاد کردند که من آن کار را انجام بدهم و به این ترتیب مُهر و مومها را برداشتند و با من قراردادی بستند که در ازای هر کتابی که معرفی میکنم ۵ تومان بگیرم. این شروع کار من در کتابخانه مجلس بود و چند سالی هم قراردادی کار کردم تا سرانجام در سال ۱۳۲۹ استخدام شدم.»
استاد حائری با اشاره به شیوهی سرقت ۷۸ کتاب از کتابخانه توسط سعید نفیسی میگوید:
«در سال ۱۳۲۳ با آقای نفیسی قراردادی بهمنظور فهرست نمودن کتابها منعقد شد و ایشان هم تعداد زیادی را فهرست کردند…
همانطور که میدانید در کتابخانه هیچکس حق ورود به مخزن را ندارد، و حتی کارکنان داخلی هم نمیتوانند با کیف و چمدان به آنجا وارد شوند. اما در مورد آقای نفیسی یک استثنای ناروا برقرار شده بود، یعنی ایشان بهراحتی با چمدان به داخل مخزن رفت و آمد میکرده است.
در آن زمان یکنفر کتابدار متعهد و متدین در اینجا کار میکرد که وقتی من به اینجا آمدم، ایشان هنوز مشغول کار بود. یکروز این شخص متوجه میشود بعضی از کتابها در جاهایی بریدگی و پاککردگی دارد و برخی جلدها با خود کتاب منطبق نیست، به این جهت موضوع را به رئیس کتابخانه گزارش میدهد و خلاصه بعد از طی تشریفاتی مأمورین به خانهی ایشان میروند و حدود ۷۸ کتاب را که ایشان مخفیانه از کتابخانه خارج کرده بود، پیدا کرده و بازمیگردانند.
در ایام انقلاب فرصتی دست داد که من بتوانم به وضعیت درهم و برهم کتابها رسیدگی کنم و خوشبختانه در حال حاضر آنها سر و سامانی یافته و مرتب شدهاند. تقریباً تمام کتابهایی را که آقای نفیسی از کتابخانه به خانه برده بود، از آثار منحصر بهفرد و متون کهن فارسی بود.
نحوهی عملکرد ایشان هم اینطور بوده که وقتی کتابی را به خانه میبرده، جلد آن را تعویض نموده و درون آن کتاب دیگری را تعبیه میکرده و دوباره آن را به جای اولش بازمیگردانده است. کتابهایی را که ایشان خارج میکرد، آثار ارزشمندی بوده…
تمام کتابهایی را که آقای نفیسی به سرقت برده بود، به غیر از ۴ کتاب در منزل ایشان پیدا کردند و به کتابخانه عودت دادند، ولی تاکنون از سرنوشت آن ۴ جلد اطلاعی بهدست نیامده…
این سرقتها در سال ۱۳۲۳ صورت گرفته بود. در آن زمان دادگستری وقت، نهتنها ایشان را دستگیر نکرد، بلکه تطهیر هم نمود، و تحت عنوان عشق و جنون کتاب ایشان را تبرئه کرد. میدانید که این آقا، یهودیالأصل بود… .» [۲]
سعید نفیسی و تألیف اثری متملقانه درباره رضا شاه
اثری که معرفی میکنیم کتابچهای است با عنوان «تاریخ شهریاری شاهنشاه رضا شاه پهلوی (از ۳ اسفند ماه ۱۲۹۹ تا ۲۴ شهریور ماه ۱۳۲۰)»، کتابی که در سال ۱۳۴۴ توسط «شورای مرکزی جشنهای بنیادگزاری شاهنشاهی ایران» چاپ شده است. (نفسیی در ۲۳ آبان سال ۱۳۴۵ درگذشت.)
این درست زمانی است که رژیم پهلوی پس از زلزلهای که بهخاطر رویدادهای سالهای ۴۱ ـ۴۳ تحمل کرده بود، کوشید تا ایدئولوژی شاهانه را برای تقویت پایههای لرزان خود احیا کند.
بنابرین، این اثر را که گویا نفیسی آن را سال ۱۳۱۴ نوشته و همان وقت هم هیئت دولت آنچه را برای نگارش آن خواسته در اختیارش گذاشته، چاپ کردند.
در این اوضاع متزلزل، پهلوی دست به دامان دانشمندانی شد تا از دانش و تجربه آنان برای خود بهره بگیرد و کسانی مانند نفیسی را با مُشتی پول بخرد.
در این تردیدی نیست که سخن گفتن در باره محاسن پهلوی اول، بهصورت دربست، به نوعی قضاوت منفی افراطی در باره قاجار میانجامد و این درست کاری است که سعید نفیسی در این کتاب مرتکب شده و آن دوره را چنان سیاه جلوه داده که گویی یک حُسن هم ندارد.
نفیسی مینویسد: «دوره ۱۳۴ ساله فرمانروایی طایفه قاجار بر ایران از ۱۲۰۰ تا ۱۳۴۴ قمری، بدترین دوره تنزل و انحطاط کشور ما در سراسر تاریخ است» و اینکه: «در دورهی استیلای قاجارها بر ایران، عدالت در ایران چنان نایاب بود که…» و دهها قضاوت کلی از این دست.
سعید نفیسی از رضا شاه بهعنوان فردی از یک «خاندان اصیل ایرانی» یاد میکند، (ص ۸) و در سراسر کتاب از «اصلاحات» در تمام عرصهها و با بهترین تصویر سخن میگوید و حتی یک انتقاد ساده هم مطرح نمیکند.
در کتاب نفیسی، فهرستی از «مهمترین مراحل زندگی پهلوان ما» در سه صفحه آمده، و چنان تصویر شکوهمندی از این دوره به دست داده شده که گویی هیچ نقطهی تاریکی در آن وجود ندارد.
نفیسی برای تاریک نشان دادن قاجار، از صفویه هم ستایشی کرده تا بتواند آن تاریکی و ظلمت را بیشتر نشان دهد: «در دوره صفویه، دولت ایران یکی از نیرومندترین و مشهورترین دولتهای جهان بود و حتی بارها دولتهای بزرگ اروپا، پیروی از سیاست ایران در جهان کردند». (ص ۱۲).
کتاب تاریخ شهریاری بسیار تبلیغی نوشته شده و بدون هرگونه ارجاعی، با قلمی متملّقانه، وصف دلپذیری از دولت پهلوی اول بهدست داده و بدون شک نه یک اثر تاریخی که اثری سیاسی است، اثری که بیش از واقعنمایی، هدفش گرم کردن بازار دولتی است که صد البته با خواست خود پژوهشگر، میکوشد سرمایهی علمی جامعه را، در مسیری که دوست دارد بهکار گیرد و او را تبدیل به اهرمی و ابزاری برای استوار کردن پایههای خود نماید.
در تأیید نکتهی اخیر بهتر است جملاتی از نفیسی را از صفحه ۱۲۵ کتاب نقل کنیم:
در تیرماه ۱۳۱۳ شاهنشاه رضا شاه پهلوی به هیئت دولت دستور دادند صورتی از کسانی که برای تدوین و تألیف تاریخ دوران شهریاری آن شاهنشاه مناسب باشند، آماده کند. در میان کسانی که نامشان برده شد بود، مرا بدین افتخار نایل کردند و من صمیمانه این خدمت را بعهده گرفتم. زیرا که دوره پیش از شهریاری آن شاهنشاه را درک کرده بودم و پیشرفتهایی را که روزبهروز در پرتو کوشش شبانهروزی این مرد بزرگ بهرهی ایران میشد میدیدم. در همان زمان دستوری به نخست وزیر آن روز دادند که به همه وزارت خانهها و دستگاههای دولتی بنویسند هرگونه اطلاعی را که برای این کار لازم دارم از دادن آن دریغ نکنند. منابع این کتاب بدینگونه از درستترین اطلاعاتی که در دستگاههای دولتی بود فراهم آمد، و بسیار شادم که خلاصهای از آنها را که راهنمای تاریخ نویسان در آینده خواهد بود، بدینگونه در این صفحات انتشار مییابد.
بیشتر بدانیم:
وابستگی سعید نفیسی به کانونهای صهیونیستی
پینوشتها: سرقت کتب خطی
[۱] استاد عبدالحسین حائری (متولد ۱۳۰۶ قم – درگذشته ۱۳۹۴ تهران)، کتابشناس، فهرستنگار و نسخهپژوه ایرانی است. او فرزند میرزا احمد حائری و نوهی دختری آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی مؤسس حوزه علمیه قم است. وی بعد از تحصیل دروس مقدمات و سطح در حوزه علمیه، نزد آیات عظام محمدتقی خوانساری، صدرالدین صدر، محمد حجت و حسین طباطبایی بروجردی دروس خارج را گذراند و در سن ۲۴ سالگی به درجه اجتهاد نائل شد. سپس به تهران آمد. هفده سال عضو هیئت مؤلفان لغتنامه دهخدا بود و بر چاپ چند جلد از آن نیز نظارت داشت. حائری بیش از نیم قرن (از سال ۱۳۳۱) در کتابخانه مجلس شورای اسلامی مشغول به خدمت بود و نزدیک به ۲۰ سال از این دوران را عهدهدار سمت ریاست کتابخانه مجلس بوده است. وی صاحب نظریه «بازنویسی تاریخ علم بر اساس بازنویسی فهارس نسخ خطی» است که جایزهای جهانی را نیز برای وی به ارمغان آورد.
[۲] منبع:
https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/18201
ماهنامه کیهان فرهنگی، اردیبهشت ۱۳۶۶، شماره ۳۸، صفحات ۴ و ۵
نامهی سرگشاده شاهرخ دیلمانی و تراب یساری به احمد بختیاری (دادستان دیوان کیفر) در خصوص سرقت کتاب از کتابخانه مجلس توسط سعید نفیسی (فهرستنویس مجلس)
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده.
سرقت کتب خطی ، سرقت کتب خطی
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
سرقت کتب خطی ، سرقت کتب خطی