آنجا که شاهنامه فردوسی از ضحاک میگوید، خواننده با تصویری از پادشاهی بیرحم مواجه میشود که در بیتالمقدس حکمرانی میکند و سرزمینهای وسیعی را در سایهی ظلم خود قرار میدهد. ضحاک، با وجود قدرت ظاهری، نماد فساد، سلطهگری و بیعدالتی است؛ پادشاهی که برای تثبیت حکومت خود از هیچ قساوتی دریغ نمیکند و بیتالمقدس را بهجای مرکزی برای تقدّس و آزادی، به نمادی از ستم و آشوب بدل میسازد. امروز اما، در جهان معاصر، سیاستمدارانی چون بنیامین نتانیاهو بهعنوان نمادهای نوین ظلم، چهرهای مشابه و آشنا از خود به نمایش میگذارند. نتانیاهو نیز با تکیه بر قدرت نظامی، سرکوبگری، نسلکُشی و تداوم اشغال سرزمینهای مقدّس، روایت ضحاک را در جغرافیای سیاسی امروز تکرار میکند؛ بیتالمقدس قربانی ظلمی میشود که اینبار نه از دوران اسطورهای، بلکه از پسِ سیاستهای سرکوبگرانه و صلحستیزانه سر میزند.
شاهنامه فردوسی نه تنها اثری حماسی و ادبی است، بلکه نمایانگر ژرفای تفکّر تاریخی، اسطورهای و فرهنگی ایران باستان است. بررسی جایگاه بیتالمقدس و دو شخصیت کلیدی ضحاک و فریدون در این اثر، نگاهی گسترده به مفاهیم سرزمین، قدرت، عدالت و معنویت در فرهنگ ایرانی را نمایان میسازد. در این گزارش، کوشیدهایم با استناد مستقیم به متن و تحلیلهای پژوهشگران، رابطهی میان بیتالمقدس بهعنوان مکانی تاریخی-اسطورهای و شخصیتهای ضحاک و فریدون که در دل شاهنامه نمادهای کلی ستم و رهاییاند، به تفصیل تبیین شود.
در متن شاهنامه فردوسی، نام بیتالمقدس بهصورت مستقیم و صریح آمده است؛ از جمله در ابیاتی که ضحاک را معرفی میکند و محل حکومت او را «بیتالمقدس» برمیشمرد:
چو آمد به نزدیک اروندرود … فرستاد زی رودبانان درود
بران رودبان گفت پیروز شاه … که کشتی برافگن هم اکنون به راه
مرا با سپاهم بدان سو رسان … از اینها کسی را بدین سو ممان
بدان تا گذر یابم از روی آب … به کشتی و زورق هم اندر شتاب
نیاورد کشتی نگهبانِ رود … نیامد به گفتِ فریدون فرود
چنین داد پاسخ که شاه جهان … چنین گفت با من سخن در نهان
که مگذار یک پشه را، تا نخست … جوازی بیابی و مُهری درست
فریدون چو بشنید شد خشمناک … ازان ژرف دریا نیامدش باک
هم آنگه میانِ کیانی ببست … بران بارهی تیزتک بر نشست
سرش تیز شد کینه و جنگ را … به آب اندر افگند گلرنگ را
ببستند یارانش یکسر کمر … همیدون به دریا نهادند سر
بر آن بادپایان با آفرین … به آب اندرون غرقه کردند زین
به خشکی رسیدند سر کینه جوی … به «بیتالمقدس» نهادند روی
که بر پهلوانی زبان راندند … همی «گَنگدِژهوخْت»ش خواندند
به تازی کنون «خانهی پاک» دان … برآورده ایوان «ضحاک» دان
این ابیات، بهوضوح بیتالمقدس را بهعنوان محل حضور و حکومت ضحاک نشان میدهد و آن را با عبارتی که در منابع قدیمی و تفاسیر شاهنامه به «گنگ دژ هوخت» تعبیر شده، برابر میدانند. این نام، اشاره به یکی از مکانهای مقدّس و مهم در تاریخ فرهنگی ایران و غرب آسیا (خاورمیانه) است که با معنای مکانی کلیدی در روایت اسطورهای فردوسی همپوشانی دارد.

شخصیت ضحاک؛ نماد اهریمن، ستم و تباهی
ضحاک در شاهنامه شخصی غیرایرانی است که با وسوسههای شیطان و نیرنگهای او به ضدقهرمان داستان بدل میشود. نزاع میان ضحاک و پدر، و سپس تلاش او برای سلطه بر ایران و بیتالمقدس، ضمن ساختاری استعاری، بیانگر نمادسازی از دو نیروی خیر و شرّ در جهانبینی ایرانی است.
دو مار که از جای بوسه شیطان بر شانههای ضحاک بیرون میآیند و هر بار که برداشته میشوند، بازسازی میشوند، یکی از دلالتهای عمیق اسطورهی ضحاک در شاهنامه فردوسی است. این مارها نشانهای نمادین از شرّ و فسادی هستند که نهتنها در سطح ظاهری، بلکه در عمق شخصیت و رفتار ضحاک ریشه دوانیده و هیچ راهحل مقطعیای آنها را از میان نمیبرد. هر تلاش برای محو کردن این مارها تنها یک بازسازی تازه از آنها رقم میزند، گویی فساد و بیدادگری در ساختار قدرت ضحاک آنچنان نهادینه شده است که با اصلاحات سطحی و اقدامات مقطعی قابل مهار نیست؛ چرا که بنیان آن، پیمان نابخردانه با شیطان و طمع به قدرت است.
در واقع، این مارها تصویری ترسیم میکنند از شرّ نفوذی و عمیقی که حتی به باطن جامعه سرایت میکند و نشان میدهد که سلطهی ظلم، بیدردسر و بیهزینه نیست، بلکه پیامدهای آن به شکل انواع بلایای فکری و سیاسی، جامعه را فرا میگیرد و این جامعه است که در نهایت هزینهی این همزمانی با ظلم را میپردازد. پادشاهی ضحاک که محل حکمرانیاش بیتالمقدس است، نه فقط بر ایران که بر دایرهی وسیعتری از سرزمینهای پیرامونی گسترده شده است و این گستردگی جغرافیایی، حکایت از بسط فساد و بینظمیای دارد که دامن سرزمینها را گرفته است. این نوع سلطه، تنها با ظهور قهرمانی چون فریدون و نه هر نیروی سطحنگر، قابل فروپاشی است. فریدون نماد عدالت و رهایی است، نیرویی که تنها با پایمردی و ایستادگی در برابر خیل ظلم و طمع میتواند بنیانهای شرّ را از جا کنَد.
در تاریخ اساطیری ایران، ضحاک تنها یک شخصیت منفی نیست؛ او نمادی از آن نوع از حکومتهای سلطهجو و بیدادگری است که زمام قدرت را با ابزارهایی جذاب و وسوسهآمیز بهدست میآورند، اما بهای آن را مردمان میپردازند. ضحاک، چه در روایت فردوسی و چه در حافظهی جمعی ایرانیان، تبدیل به مظهر آن نوع از قدرت میشود که برای حفظ خود، حاضر است همه چیز را قربانی کند، حتی خون جوانان را؛ و این تصویر نهادینهشده از ضحاک، تنها با پیروزی عدالت و ایستادگی مردم و به دست یک رهبر عادل (فریدون) زوال میپذیرد. تضاد میان ضحاک و فریدون، بیش از آنکه داستانی راوی خیر و شرّ باشد، به تعریف ارزشهای اخلاقی و آرمانهای ملی و تاریخی ایرانیان پرداخته است.

فریدون؛ قهرمان عدالت و آزادسازی ایران
فریدون در شاهنامه نماد رهاییبخش اساطیری است که به قیام علیه ضحاک قیام میکند و دورهی پادشاهی او را پایان میدهد. یورش فریدون به بیتالمقدس، به معنای سرنگونی نماد شرّ و بدعتگذاران بیرحم است. در این مرحله، بیتالمقدس از مکانی که نقطهی سیطرهی ظلم بود، محل آغاز نور و عدالت میشود.
فریدون مانند یک نجاتدهنده آسمانی معرفی شده است که در مقابل ضحاک ایستاده است. از این منظر، حملهی او به بیتالمقدس و گشودن آن، اعادهی نظم و تقدّس است که برای ایرانیان باستان و فرهنگ اسلامی بهعنوان نماد ارض مقدس، بسیار با اهمیت بوده است. شخصیت فریدون، در کنار تأکید شاهنامه بر جایگاه او بهعنوان فاتح عدالت، در پیوند ناگسستنی با مفهوم سرزمینی در انسانشناسی ایران باستان و اسلام است که هدفش برقراری تعادل و آرامش میان انسان، سرزمین و نیروهای معنوی است.
در نهایت، بیتالمقدس در ذهن فرهنگی ایرانی بیش از آن که صرفاً یک شهر تاریخی و جغرافیایی باشد، نمادی عمیق از آرمان عدالت، صلح، اتحاد و معنویت است. جایگاه بیتالمقدس در شاهنامه فردوسی فراتر از توصیف مستقیم، بهعنوان نقطهی کانونی ضربات شرّ و آشوب، و همزمان سرچشمه و مقصد رهایی و عدالت، نقش ایفا میکند. این دیدگاه نشاندهندهی رویکرد ترکیبی فردوسی به تاریخ، اسطوره و جغرافیا است؛ رویکردی که مفهوم سرزمین و هویّت ایرانی را در قالب داستانهای بزرگ اساطیری و تاریخی به شکل تازهای بازنمایی میکند.
شاهنامه با پرداختن صریح به بیتالمقدس بهعنوان محل حکومت ضحاک و نوید رهایی آن توسط فریدون، ارتباط تنگاتنگی میان تاریخ، اسطوره، و جغرافیا برقرار میکند. این شهر که در فرهنگ ایرانی و اسلامی شهر مقدس محسوب میشود، در متن شاهنامه هم بهعنوان نقطهی شروعی برای ظلم و هم آغاز بیداری و عدالت مطرح است. شخصیّت ضحاک نمایندهی ستم، و فریدون نماد رهایی و عدالتخواهی در این بستر تاریخی و معنوی قرار دارند و با تقسیم سرزمینها آرمان وحدت ایرانی را به پیش میبرند. این روایتها کمک میکنند تا دریابیم بیتالمقدس نهتنها محل تقابل اساطیر و روایتهای کهن است بلکه نقطهی همگراییِ تقدّس، عدالت و تاریخ ایرانی.
در شناخت تاریخ اسطورهای ایران، جایی که شهرها و سرزمینها بیش از صرفاً موقعیت جغرافیایی، حامل مفاهیم عمیق فرهنگی و معنوی هستند، شاهنامه فردوسی بهواسطهی تأکید بر بیتالمقدس، فرصتی ممتاز برای فهم ابعاد مختلف هویّت و سرزمین ایرانی فراهم آورده است که از منظر امروز میتوان آن را پُلی میان تاریخ، اساطیر و هویّت معنوی دانست.
این داستان، بهنوعی به ما یادآوری میکند که هر نسل باید با ظلم و فساد مبارزه کند و بهدنبال آزادی و عدالت باشد.

مارهای ضحاک و ماشین جنگی نتانیاهو
امروزه، نتانیاهو بهعنوان رئیس دولت صهیونیستی، نماد جدیدی از ظلم و ستم در منطقهی غرب آسیا (خاورمیانه) بهشمار میآید. او با سیاستهای خود، نهتنها به حقوق فلسطینیان تجاوز میکند، بلکه به ایجاد تنش و ناامنی در منطقه دامن میزند. نتانیاهو با استفاده از قدرت نظامی و سیاسی خود، بهدنبال تحکیم سلطهی خود بر سرزمینهای اشغالی و سرکوب هرگونه صدای مخالف است. این وضعیت، بهوضوح نشاندهندهی تداوم ظلمی است که ضحاک در داستان فردوسی نمایندگی میکند.
پیوند این اساطیر کهن، با وضعیت امروز منطقه و خصوصاً حضور و رفتارهای سیاسی نتانیاهو، بهعنوان چهرهای که در نگاه بسیاری از منتقدانش نماد ظلم و ستم است، بسیار قابل تأمل است. نتانیاهو، با سیاستهای سرکوبگرانه، محدودسازی حقوق فلسطینیان، و تداوم اشغالگری سرزمینهای مقدس، بهصورتی نوین نقش «ضحاک» را بازی میکند؛ نیرویی که بهدنبال تثبیت قدرت خود از طریق ابزارهای زور و فشار است و به زیان آزادی و عدالت عمل میکند.
پیوند میان ضحاک و نتانیاهو بهطور استعاری بیانگر الگویی حقیقی از تداوم مبارزهی انسانها در طول تاریخ است. درست همانطور که فریدون با شجاعت و اراده به نبرد با ضحاک رفت و نظامی نو برپا کرد، امروز نیز ملتها و نیروهای عدالتخواه باید با مقاومت در برابر ظلم نوین بایستند و آزادی را حفظ کنند. این مبارزه نه صرفاً یک جنگ نظامی، بلکه جبههای فرهنگی و معنوی است که در آن روحیهی اتحاد، تاریخپژوهی و الهام از اسطورههای کهن نقش حیاتی دارد.
ایران بهعنوان کشوری با تاریخ بلند و فرهنگ سرشار از حماسه و مقاومت، بهطور ویژه در این مسیر پیشرو است. آنچه امروز ایران میطلبد، تلفیق دیپلماسی هوشمندانه، اتحاد منطقهای، و بیان فرهنگی و تاریخی است که ریشه در شاهنامه و اساطیر ملی دارد. تلاش ایران برای آزادسازی بیتالمقدس، در این نگاه، فراتر از یک هدف سیاسی صرف، ادامهی راهی است که فریدون در برابر ضحاک آغاز کرد: راه عدالت، آزادی و صلح.
در نهایت، داستان فریدون و ضحاک در شاهنامه بهعنوان نمادی از مبارزهی انسان برای عدالت و آزادی، نهتنها قصهای تاریخی-اسطورهای بلکه آموزهای زنده است که هر نسل باید آن را در شرایط خود تفسیر و به کار گیرد. در تقابل میان ضحاکهای نوین یعنی ستمگران امروزی و فریدونهای عصر حاضر، پیام شاهنامه همچنان شنیدنی و دلگرمکننده است: ایستادگی در برابر ظلم نه تنها امکانپذیر است بلکه ضروری و سرنوشتساز است. آنگاه بیتالمقدس، این شهر مقدّس تاریخی، میتواند نماد تحقّق عدالت و صلح گردد؛ جایی که در حافظهی جمعی و تاریخ معنوی ما بهعنوان نقطهی امید و رهایی همیشه باقی میماند.
««« پایان »»»
رنگهای بهکار رفته در متن:
رنگ آبی ⇐ کلمات کلیدی.
رنگ بنفش ⇐ تیترهای اصلی.
رنگ قرمز ⇐ لینک به خارج.
رنگ قهوهای ⇐ نقلقول.
…
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
اندیشکده مطالعات یهود | Jewish Studies Center



