«تفرقه بیانداز و حکومت کن» و یا «جدا کن و غالب شو»، این عبارت همواره در تاریخ بشر با نام لشکرکشان و جنگطلبان بزرگ و قدرتهای استعماری سلطهگر و انحصارطلب معادل بوده است. با نگاهی به تاریخ جهان میبینیم که همواره طبقه حاکم بر جهان این دستور کار مهم را مد نظر داشته و از طریق جداسازی و تجزیه سرزمینها و قدرتها به راحتی به فتح و غلبه بر آنان دست یافتهاند. این طبقه در طول تاریخ در کشورهای مختلفی این نسخه را با موفقیت آزموده و هربار با کولهباری از تجربههای بیشتر بر شدت و وسعت اجرای این حکم استعماری افزودهاند. برنارد لوییس
در این برهه زمانی از تاریخ باز همین دستور کار است که برای خاورمیانه ملتهب از انقلابهای مختلف بر روی میز طبقه حاکم قرار گرفته است. دیگر حکام زورگوی پیر دستنشانده در خاورمیانه برای سلطهگران جهانی کاربردی ندارند و از سالها قبل با پیشبینی این ناکارآمدی طرح جدیدی برای ثروتمندترین منطقه استراتژیک جهان اندیشیده شده است. از همین روست که میبینیم متعاقب انقلابهایی که دنیای غرب آن را بهار عربی میخواند و سرنگونی دیکتاتورهای چندین دههای بلافاصله بخش «جدا کن» دستور کار قدیمی طبقه سلطه در غالب حرکات تجزیهطلبانه و استقلالخواهیها شروع می شود تا راه رسیدن به بخش «غالب شو» هموارتر گردد.
امروز دستگاه تبلیغاتی و رسانهای طبقه سلطهگر جهانی آوای جدایی طلبی را به وضوح از یمن، سوریه، پاکستان، لیبی، عراق، ترکیه و دیگر کشورهای اسلامی خاورمیانه و حوزه آن به صورتی تشدید شده به گوش جهانیان میرساند و شاهدیم که یک بار دیگر پس از جنگ جهانی دوم و تکه تکه کردن آخرین امپراطوری بزرگ اسلامی و غلبه بر آن بار دیگر در غالب طراحیهای صهیونیستی به نام برنارد لوئیس و عملگی پادوی آن، نظام آمریکا، دنیای اسلام هدف نسخه پرنیرنگ دیگری از «جدا کن و غالب شو» قرار گرفته است. در این گزارش به شخصیت شناسی برنارد لوئیس و واکاوی طرح او می پردازیم.
برنارد لوئیس کیست؟
برنارد لوییس در سال ۱۹۱۶ در لندن در یک خانواده متوسط یهودی متولد شد. برای تحصیلات به کالج ویلسون و پلی تکنینک وارد شد و دورههای عالی را در دانشگاههای لندن و پاریس گذراند. مدتی را در وزارت امور خارجه انگلیس در طی جنگ جهانی دوم در کمیته اعراب و انگلیس کار کرد. این کمیته یک آژانس امپریالیستی برای تضعیف دنیای عرب و حفظ چیرگی انگلیس بر آنان بود. مدتی نیز در دانشکده مطالعات آفریقایی و شرقی و به مدت سی سال در دانشگاه لندن تدریس کرد. او در سال ۱۹۷۴ از لندن به دانشگاه پرینستون رفت و در نهایت در سال ۱۹۸۲ شهروند آمریکا شد تا از نزدیک بتواند محتویات فکری طرح خود را به سیاستمداران آمریکایی انتقال دهد. لوئیس استاد بازنشسته دانشگاه پرینستون است که نزدیک به ۲۰ هزار عنوان کتاب و مقاله درباره خاورمیانه و دنیای اسلام به رشته تحریر درآورده است.
او را تاثیرگذارترین تاریخدانی میدانند که پس از جنگ جهانی دوم در مورد دنیای اسلام و خاورمیانه کار کرده است. تحقیقات و نوشتههای او مرجع شناخت دنیای اسلام و تاریخ عرب برای اروپا و آمریکا بوده است. محافل علمی برنارد لوییس را به عنوان یک کارشناس خبره تاریخ دنیای اسلام به خصوص ایران، ترکیه و اعراب میدانند. او از پیشروان مطالعات تخصصی در مورد تاریخ اجتماعی و اقتصادی دنیای اسلام بوده و اشراف عمیقی بر آرشیوهای امپراطوری عثمانی و تاریخ این آخرین امپراطوری مسلمین دارد. او در آثار خود ابایی از به تصویر کشیدن تاریخ شکوهمند و غنی دنیای اسلام قبل از دوران مدرنیته ندارد اما با شگردی توهین آمیز و شیطنتی ظریف سعی می کند این شکوه را نه از عقلانیت فیلسوفان و دانشمندان بزرگ علوم اسلامی بلکه منشا گرفته از دورهای از تاریخ اسلام نشان دهد که صوفیگری و درویش مسلکی و دوری از دنیای واقعی رواج یافته بود. بدین ترتیب برنارد لوئیس در آثارش سعی در بزرگ جلوه دادن مقطعی از تاریخ مسلمین دارد که دنیای اسلام به انزواگرایی و ریاضتهای صوفیانه و عرفانهای بیخبر از اجتماع و سیاست روی آورده بود. مقطعی که سرآغاز افول تمدن اسلامی بوده است. لوئیس در آثار خود حمایت های آشکاری از حملات صلیبی در طول تاریخ نشان می دهد و تاکید می کند که «عذر خواهی بابت این حملات یک حماقت محض است».
او همچنین در آثارش به گفتمان درونی دنیای اسلام در مورد چگونگی برخورد با تمدن غرب نیز پرداخته است. بخشی از تحقیقات او در مورد گروه های مخالف شکل گرفته در تاریخ جوامع اسلامی بوده و در مورد فرق مختلف دنیای اسلام نیز مطالعات ژرفی داشته است. رساله دکترای او به بنیان های اجتماعی ظهور فرقه اسماعیلیه اختصاص داشته است. همچنین وضعیت تاریخی و اجتماعی یهود در جوامع اسلامی از دیگر موضوعات مورد علاقه برنارد لوئیس بوده است.
تمرکز برنارد لوییس در شروع تحقیقاتش بر تاریخ منطقه مهم شامات بود. پس از به وجود آمدن اسرائیل او مطالعاتش را بر روی تاریخ اجتماعی سیاسی و اقتصادی سرزمینهای عربی در قالب امپراطوری عثمانی متمرکز کرد. بخش مهمی از این مطالعات کاوش چرایی و چگونگی از هم پاشیدن امپراطوری عثمانی بوده است. برنارد لوییس هم «مشکلات داخلی» و هم «برنامه های غرب» را در تکه تکه شدن عثمانی دخیل میداند.
روابط بین اعراب و شوروی سابق که گاهی بر ضد اسرائیل تمام می شد از دیگر موضوعات مطالعه لوئیس بوده است. او در کتابی به نام سامیها و ضد سامیها که در سال ۱۹۸۶ چاپ شده است؛ تاثیر همکاری کمونیستها و اعراب را بر اسرائیل بررسی کرده است. او سه کتاب مرجع در مورد اسلام و اعراب برای عموم مردم غرب نوشت. اعراب در تاریخ، ۱۹۵۰، خاورمیانه و غرب، ۱۹۶۴ و خاورمیانه، ۱۹۹۵. این کتابها به بیش از بیست زبان ترجمه شد و در نتیجه نام برنارد لوییس را برای محافل دانشگاهی غرب به عنوان متخصص بلامنازع تاریخ اسلام و اعراب تثبیت کرد. او با سیاستمداران عالیرتبه خاورمیانه به خصوص در کشورهای ترکیه و اردن و نیز سران رژیم صهیونیستی دیدارهای متعددی داشته است.
آنچه که از این مقدمه بر می آید این است که برنارد لوئیس یک یهودی طرفدار اسرائیل است که دنیای اسلام و خاورمیانه را به خوبی میشناسد. سالها در مورد تاریخ این منطقه مطالعه کرده و به آرشیوهای آخرین امپراطوری مسلمین دسترسی داشته و چگونگی اضمحلال آن و در نتیجه فراهم شدن امکان تاسیس کشور مجعول اسرائیل را دقیقا بررسی نموده است. علاقه او به موضوع تفرقه در دنیای اسلام و زمینه های آن از همینجا باید نتیجهگیری شود که رساله دکترای او مربوط به بررسی تکوین فرقه اسماعیلیه است که در نوع خود یکی از بزرگترین انشعابها و تفرقههای تاریخ امت اسلامی به شمار می رود. برنارد لوئیس بهتر از هر مستشرق دیگری تاثیر این تفرقهها و جداییها را بر پیکره اسلام و مسلمین میفهمد. از همین روست که نتیجه یک عمر تلاش و مطالعه خود را در طرحی گردآوری کرده است که شاکله آن را بالکانیزاسیون خاورمیانه تشکیل میدهد. طرح او به دنبال استفاده از تجربیات تاریخی تفرقهافکنی عقیدتی در دنیای اسلام و تلفیق آن با تجربه تکه تکه سازی سرزمینی امپراطوری اسلامی عثمانی است تا به زعم خود یک بار برای همیشه به خنثیسازی مهمترین بخش از سرزمینهای اسلامی، خاورمیانه، موفق شود.
طرح برنارد لوئیس
برنارد لوییس برای اولین بار در نشست سال ۱۹۷۹ اعضای بیلدربرگ در اتریش در مورد طرح خود سخن گفت. او طرح خود را که شامل تجزیه کشورهای خاورمیانه از جمله ایران به کشورهای کوچک قابل مدیریت بود برای سران اقتصادی و سیاسی شرکت کننده در بیلدربرگ ارائه داد. در این طرح کشورهای خاورمیانه بر اساس بنیانهای زبانی، نژادی و منطقهای تکه پاره میشوند. بر اساس این طرح انگلیس باید از شورش های قومی اقلیتهایی مانند دروزیها در لبنان، بلوچها، ترکها و کردها در ایران، علویها در سوریه، عیسویان در اتیوپی، فرقه های مذهبی در سودان، قبایل عرب در کشورهای مختلف عربی، کردها در ترکیه و… حمایت کند. هدف این طرح تکه تکه کردن خاورمیانه و تبدیل آن به موزائیکی از کشورهای کوچک و ضعیف در حال رقابت با یکدیگر است تا از این طریق قدرت جمهوریها و پادشاهیهای فعلی تضعیف گردد.
ایران در این طرح اهمیت فوقالعاده استراتژیکی دارد. هرگونه تغییر در مرزهای جغرافیایی ایران به راحتی خواهد توانست کشورهای همسایه آن به خصوص عراق، ترکیه و پاکستان را به راحتی بیثبات ساخته و به پیشرفت طرح برنارد لوئیس برای بالکانیزه کردن دنیای اسلام کمک بزرگی نماید. از اینرو سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل برای پیشبرد طرح لوئیس در ایران عملیاتهای سنگین و پرهزینهای را انجام میدهند.
غولهای آنگلو-آمریکن نفتی که از تجزیه ایران سود فراوانی خواهند برد از طرح لوئیس در مورد ایران حمایت می کنند. در واقع طرح تجزیه کشورهای خاورمیانه فقط به دنبال اهداف سیاسی نبوده بلکه نتایج اقتصادی بزرگی برای دنیای سلطه خواهد داشت که در دست گرفتن کامل جریان انرژی و چاههای نفت یکی از اصلی ترین اهداف آن است. از همین رو بالکانیزاسیون سرزمینهای نفت خیز ایران در طرح لوئیس به عنوان یکی از اولویتها آمده است. از اهداف دراز مدت دیگر میتوان به حضور نظامی پنتاگون در دریای خزر و کنترل امنیت چاههای نفت اطراف آن و نیز مدیریت لولههای نفتی این دریا را میتوان ذکر کرد.
برنارد لوییس معتقد است کشورهای عرب کنونی می توانند قابلیت تهدید منافع آنگلو-آمریکن را داشته باشند. به همین دلیل باید به دولت های قبیله ای ضعیف تقسیم شوند تا هم چپاول ثروت های طبیعی آنها راحت تر باشد و هم قابلیت تهدید را از دست بدهند. موفقیت طرح در تقسیم سودان و نیز ظهور تجزیه طلبی در کشورهای عربی که اخیرا انقلاب های موفق داشته اند همه می توانند به عنوان بخشی از پیشبرد طرح لوئیس ارزیابی شوند. سی آی ای به عنوان یکی از اصلی ترین مجریان طرح لوئیس به خصوص پس از سال ۲۰۰۵ به اقدامات خود در این زمینه افزوده است. حضور نظامی آمریکا در منطقه، اشغال افغانستان و عراق و ایجاد پایگاه های مختلف در کشورهای اسلامی خاورمیانه را می توان بخشی از اجرای طرح توسط آمریکا قلمداد کرد. شرط کنگره برای خروج نیروهای آمریکایی از عراق مبنی بر تلاش دولت عراق برای به وجود آوردن سه واحد خودمختار در عراق از دیگر نشانه های قصد جدی آمریکا برای اجرای طرح لوییس می باشد.
بر اساس طرح لوئیس از سویی باید توسط اقدامات تبلیغی و رسانه ای به تحریک اقوام پرداخت و از سوی دیگر با جلوگیری از ایجاد فضای گفتگو بین حکومت ها و اقوام و ممانعت از به رسمیت شناخته شدن حقوق عادی و بین المللی اقوام توسط دولت های منطقه تنش را تا جایی افزایش داد که برای یک طرف غیر از استقلال خواهی و دست بردن به سلاح و برای طرف دیگر غیر از سرکوب و زندان راهی متصور نباشد.
لوئیس و سردمداران آمریکا
لوئیس از دهه هفتاد روابط صمیمانهای با نومحافظهکاران آمریکا برقرار کرده بود و یکی از مهمترین مشاوران بوش پدر و بوش پسر محسوب می شد. وال استریت ژورنال در مقاله ای درباره برنارد لوییس مینویسد:
برنارد لوئیس ۹۰ ساله، مورخ برجسته خاورمیانه بسیاری از ایده ها و باورهای ایدئولوژیک دولت بوش در مورد خاورمیانه و جنگ علیه تروریسم را فراهم کرد. به طوری که می توان او را تئوریسن سیاستهای سلطه و حاکمیت و دخالت آمریکا در منطقه خاورمیانه دانست.
در سال ۱۹۸۳ کنگره آمریکا با برگزاری نشستی با حضور برنارد لوییس طرح او را تصویب کرد و دستور داد این طرح در سیاست استراتژیک آمریکا برای سال های آینده گنجانده شود. او در طراحی استراتژی اشغال عراق مشارکت داشت و طبق افشای یکی از روزنامه های آمریکایی او پس از حادثه برخورد هواپیما با مرکز اقتصاد جهانی همراه بوش و چنی بوده و موضوع اشغال عراق و توجیهات این اشغال را از منظر جنگ تمدنها و تروریسم اسلامی برای آنها مطرح کرده است.
منابع و ماخذ:
http://www.sfgate.com/education/article/WASHINGTON-Historian-Starr-Hoover-Institution-2484203.php
http://www.tabletmag.com/jewish-arts-and-culture/books/99112/bernard-lewis-stubborn-hope
http://www.infowars.com/nigeria-fertile-ground-for-balkanization
http://www.scoop.co.nz/stories/HL1206/S00150/hidden-us-israeli-military-agenda-break-syria-into-pieces.htm
http://www.historycommons.org/entity.jsp?entity=bernard_lewis
http://www.rense.com/general70/mape.htm
http://www.gkon.wordpress.com/tag/bernard-lewis-plan
http://www.globalresearch.ca/creating-an-arc-of-crisis-the-destabilization-of-the-middle-east-and-central-asia
http://www.youtube.com/watch?gl=NG&feature=related&hl=en-GB&v=G9QLNHjIQe8
http://www.therearenosunglasses.wordpress.com/2010/02/04/the-bernard-lewis-project
http://www.sovereignindependentuk.co.uk/2012/03/18/divide-and-conquer
http://www.humanities.psydeshow.org/political/lewis.htm
…
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: