کیش در عربی همان «قیس» است. این نام به نحوی در تورات آمده است و شاؤل که نخستین پادشاه تدهین شدهی اسرائیل است، نام پدرش قیس بود.
کلنل کیش (۱) یهودی انگلیسی و پدرش وابسته به سازمان دلباختگان صهیون بود. دلباختگان صهیون یا دوستداران صهیون یک سازمان علنی – مخفی وحشتناک است که در نیمهی دوم سده گذشته در روسیه به وجود آمد و در داخل این کشور گسترش یافت، و برای نابودی تزاریسم روسی، دست به یک رشته حرکتهای مخفیانه زد.
این سازمان در خارج از روسیه نیز شاخههای چندی برای خود ایجاد کرد. چندین دهه پیش از آن که هرتزل مسأله فلسطین و تشکیل کشور یهودی در آن را مطرح کند، سازمان مذکور به این سرزمین عنایت نشان داده بود. بیشتر یهودیان سرشناس روسیه به این تشکیلات پیوسته بودند. این سازمان بیرحم و خشن نخستین سازمانی بود که در ربع پایانی سده گذشته دست به کار گسیل گروههای یهودی به فلسطین شد.
کلنل کیش ، یهودی انگلیسی
برخی از شخصیتهای این سازمان عضو هیأت سرّی جهانی یهود که منبع پروتکلهای دانشوران صهیون (۲) میباشد، بودند. بنابراین، کیش در خانهای نشو و نما یافت که غذایش تلمود و صهیونیسم بود. او در خلال جنگ جهانی اول یکی از مهندسان سلطنتی بود و مدت تقریباً زیادی را در عراق گذراند و مجروح شد و پس از بهبودی به دفتر اطلاعات بریتانیا منتقل شد.
پس از پایان جنگ مأموریت یافت که در پاریس، ظاهراً به عنوان کارشناس نظامی همراه پرزیدنت ویلسون باشد، اما در واقع او نمایندهی صهیونیستها بود که آموزشها و دستورالعملهای یهودیت جهانی آنها را به حرکت در میآورد. در اطراف ویلسون سه نفر یهودی صهیونیست به چشم میخوردند: یکی قاضی نامدار آمریکایی براندیس (۳)، دیگری منتو که ماسک مترجم بر چهره زده بود و سومی هم کیش.
در خلال جنگ فراگیر، وایزمن در جبل الطارق با کیش که به کار جاسوسی اشتغال داشت ملاقات کرد. در سال ۱۹۲۲ وایزمن او را به سمت رئیس دفتر اجرایی در قدس انتخاب نمود و او تا سال ۱۹۳۱ در این پست باقی بود و سپس استعفا داد و در جبل کرمل سکنا گزید و یادداشتهای خود را تحت عنوان روز شمارهای فلسطین انتشار داد.
او مطالب فراوانی دربارهی عربها آورده است که نشانگر سخافت و سطحیاندیشی وحشتناکی است. فرق میان یادداشتهای او و یادداشتهای وایزمن در این است که کیش مانند یک رنگین کمان است. میدان بردش محلی است و بیهدف مینویسد، اما یادداشتهای وایزمن در سطح بالایی برای فریب جهانی است.
قاضی نامدار آمریکایی براندیس
ما کیش را از نزدیک کاملاً میشناختیم. در سال ۱۹۳۲-۱۹۳۱ در قدس کنفرانس اسلامی برگزار شد که مولانا شوکت علی از رهبران هند، در آن حضور داشت و در این اثنا میان او و کلنل کیش در کلبهی روضة المعارف الوطنیة، که در مجاورت دفاتر مجلس عالی اسلامی قرار دارد، مناظرهای صورت گرفت. مولانا شوکت علی و رئیس مجلس عالی اسلامی از من خواستند که به عنوان نمایندهی مجلس در این مناظره حاضر شوم و من هم پذیرفتم. در آنجا، من این یهودی صهیونیست و دغلکاری او را شناختم. موضوع بحث میان بزرگترین پیشوای مسلمان هندی و کیش، یکی از رهبران صهیونیستی، فلسطین و آیندهی آن بود.
کیش بعد از خارج شدن از کمیتهی اجرایی، تا جنگ جهانی دوم در فلسطین باقی ماند. صهیونیستها تصمیم گرفتند چند نفر از افراد برگزیدهی خود را مأمور خدمت در ارتش بریتانیا در کشورهای عربی بکنند که البته هدف پشت پردهی آنها از این کار جاسوسی، شناخت اوضاع و احوال این کشورها بود تا فردا روزی از این اطلاعات استفاده کنند. یکی از این چند نفر کیش بود.
او همان مأموریتی را که در زمان جنگ جهانی اول در عراق داشت در هنگام جنگ جهانی دوم در شمال آفریقا ایفا میکرد. او در تونس جزء گروه مهندسان سلطنتی بود و در آوریل ۱۹۴۳ در همین کشور به قتل رسید. زمانی که در پاریس تحت نام کارشناس نظامی به پرزیدنت ویلسون ملحق شد کار واقعیاش شرکت در تنظیم معاهدات صلح از جانب ویلسون بود. دقت کنید!
کیش در روزشمارهای خود، در ضمن حوادث سپتامبر ۱۹۲۹ یعنی زمان قیام براق، مطلبی را مینویسد که عیناً نقل میکنیم:
امروز از حادثهای با خبر شدم که حکایت از فعالیت تبلیغاتی کینهتوزانه دارد. حادثه از این قرار است که دکتر ادر، یکی از اساتید دانشگاه عبری، وارد اتاق صاحبخانهی خود که یک مسیحی عرب بود، شد و در دست او نسخهای از پروتکلهای صهیون را مشاهده کرد. وقتی دکتر از دیدن آن اظهار تعجب کرد صاحبخانه اظهار داشت که این کتاب را یکی از دوستانش برایش فرستاده است و اضافه کرد که اطلاع دارد در بین ارتش نیز توزیع میشود.
کیش به ذکر همین مقدار از این رویداد بیاساس بسنده کرده است. وی در پاریس یکی از ابزارهای یهودیت جهانی بود، و در تهیهی فرمول معاهدات صلح مشارکت ورزید، در حالی که وی علی الظاهر به عنوان «کارشناس نظامی» به هیأت همراه پرزیدنت ویلسون آمریکایی پیوسته بود. آیا در بین آمریکاییها فردی مثل کیش وجود نداشت که ویلسون یک نفر غیرآمریکایی را با خود به کنفرانس صلح آورد؟ البته که بود، آن هم نه دهها بلکه صدها نفر. اما این ویلسون نبود که کیش را به کنفرانس آورد بلکه براندیس قاضی یهودی آمریکایی، و یهودیت جهانی این کار را کردند.
زمانی که وایزمن یادداشت مفصلی را در سال ۱۹۱۹ به کنفرانس صلح آورد و خواهان تعیین مرزهای فلسطین تا نزدیک صور و جبل الشیخ در لبنان و تا نزدیک درعا در سوریه و از آنجا به موازات خط آهن حجاز تا عقبه شد، همین کیش از کسانی بود که با هر وسیلهی ممکن در راه ترویج این خواستهها میکوشید. یهودیت جهانی در راه برنامه و نقشهی خود عمل میکند و پروتکلها زبان اوست. پس، بر ماست که تا می توانیم، اطلاعات خود را تصحیح کرده، یا گسترش دهیم.
پینوشتها:
(۱) https://en.wikipedia.org/wiki/Frederick_Kisch
(۲) بنگرید به: «اولین ترجمه از پروتکلهای یهود» و «پیدایش پروتکلهای یهود» و «پروتکلهای یهود چیست؟»
(۲) https://en.wikipedia.org/wiki/Louis_Brandeis
منبع: نویهض، عجاج؛ پروتکلهای دانشوران صهیون، برنامه عمل صهیونیسم جهانی، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ پنجم (۱۳۸۷).
کلنل کیش
واریز كمک نقدی برای حمایت از اندیشكده |
کلنل کیش
اندیشکده مطالعات یهود را در پیامرسانهای ایرانی دنبال کنید:
کانال اصلی ما در ایتا / پیامرسان بله / پیامرسان سروش / پیامرسان گپ