نقش خاندان هریمن در صعود خاندان بوش

نقش خاندان هریمن در صعود خاندان بوش

سیمای خانوادگی جرج بوش (قسمت دوم) خاندان هریمن

کانونی که در اواخر سده بیستم و اوایل سده بیست‌ویکم میلادی خاندان بوش به‌عنوان سرشناس‌ترین نمایندگان آن شناخته می‌شوند، در بخش مهمی از سده بیستم با نام خاندان هریمن پیوند خورده بود و تداوم شبکه‌ای کهن و متنفذ به‌شمار می‌رفت که از بدو شکل‌گیری ایالات متحده آمریکا در اقتصاد و سیاست این کشور نقشِ فائقه داشت.

این شبکه بر بنیاد گروهی همبسته و منسجم از صرّافان و ماجراجویان مالی یهودی – آلمانی مهاجر به آمریکای شمالی شکل گرفت. برخی از این صرّافان و دسیسه‌گران مالی، که بندر نیویورک را مرکز اصلی تکاپوی خود قرار دادند، رسماً خود را به‌عنوان یهودی معرفی می‌کردند و برخی صرفاً با عنوان آلمانی شناخته می‌شدند. و چنین بود که شبکه‌ای به‌هم‎بافته از بانکداران آلمانی‌تبار زمام امور مالی کشور نوپای ایالات متحده آمریکا را به‌دست گرفتند.

ادوارد هریمن

ادوارد هریمن (Edward Henry Harriman)

ادوارد هریمن -که دو پسر او، آورل و رولاند (بانی)، به‌عنوان حامیان و برکشندگان خاندان بوش در ساختار سیاسی ایالات متحده آمریکا شناخته می‌شوند- به یک خانواده صرّاف مهاجر از آلمان تعلق داشت و از نوجوانی در بازار بورس نیویورک مشغول بود. او از اوایل دهه ۱۸۸۰ میلادی با سرمایه یاکوب شیف (۱) زرسالار نامدار یهودی و رئیس مجتمع مالی کوهن- لوئب، فعالیت گسترده‌ای را در زمینه احدات خطوط راه‌آهن آغاز کرد و مدتی بعد ریاست کمپانی یونیون پاسیفیک را به‌دست گرفت.

یاکوب شیف یا جاکوب شیف

یاکوب شیف (Jacob schiff)

در آغاز سده بیستم، ادوارد هریمن “غول راه‌آهن” ایالات متحده به‌شمار می‎رفت. ادوارد هریمن، علاوه بر یاکوب شیف، با لرد اینچکیپ نیز شراکت داشت.

لرد اینچکیپ (سِر جیمز ماکای) از کارگزاران مستعمراتی بریتانیا در شبه‌قاره هند و رئیس کمپانی کشتیرانی شبه‌جزیره و شرق (۲) (P&O) بود که بزرگ‌ترین شرکت کشتیرانی جهان به‌شمار می‌رفت. اینچکیپ، در کنار اعضای خاندان‌های یهودی بغدادی ساسون و عزرا و کدوری و گبای و سایر تجار بزرگ تریاک سده نوزدهم، از بنیانگذاران بانک هنگ‌کنگ و شانگهای (۳) (HSBC) نیز بود. (۴) کمپانی کشتیرانی P&O و مجتمع عظیم بانکی HSBC در کنار کمپانی عظیم جاردین ماتسون (۵) به‌عنوان مهم‌ترین مؤسسات فعال در قاچاق تریاک سده نوزدهم شناخته می‌شوند.

ادوارد هریمن غول راه‌آهن

کاریکاتوری با مضمون «ادوارد هریمن؛ غول راه‌آهن»

لرد اینچکیپ برای تأمین نیروی کار کمپانی‌های راه‌آهن یاکوب شیف و ادوارد هریمن حدود ۱۲۰ هزار نفر باربر چینی را به عنوان کارگر ساده به ایالات متحده آمریکا انتقال داد. دکتر جان کولمن، کارشناس بازنشسته سیا در زمینه مواد مخدر، هدف از این اقدام را اشاعه‌ی مصرف مواد مخدر در آمریکا می‌داند و می‌نویسد:

در حالی‌که در آن زمان سیاهان آمریکایی از قدرت بدنی بیشتری برخوردار بودند و کارهای عضلانی را بهتر از معتادان چینی انجام می‌دادند، در کمال حیرت از ارجاع شغل به آنها خودداری می‌شد. علت آن بود که تریاک در میان سیاهان آمریکایی بازار فروش نداشت و لرد اینچکیپ برای حمل و توزیع هزارها کیلو تریاک از چین، که از عهده سیاهان ساخته نبود، به باربران چینی نیاز مبرم داشت. (۶)

لرد اینچکیپ اول جیمز ماکای

لرد اینچکیپ اول (سِر جیمز ماکای)

طبق آمار دولت ایالات متحده آمریکا، حدود ۱۱۵ هزار نفر از کارگران چینیِ فوق، معتاد به تریاک بودند. هریمن به‌دلیل عملیات خلافکارانه‌اش مورد سوءظن دیوان‌عالی آمریکا قرار گرفت و در سال ۱۹۰۶ یک کمیسیون ویژه قضایی به بررسی وضع او پرداخت ولی نتوانست چیزی را ثابت کند و در گزارش خود تنها اعلام کرد که دسیسه‌های هریمن در بازارهای بورس برخلاف منافع عمومی است. به‌نوشته آمریکانا، افکار عمومی آمریکا ادوارد هریمن را به‌عنوان “نماد تمامی فساد و تباهی‌های کمپانی‌های بزرگ” می‌شناخت. (۷)

یهود و رواج اعتیاد به تریاک در چین

در سده نوزدهم، کمپانی‌های P&O، جاردین ماتسون و بانک HSBC شبکه‌ای همبسته را تشکیل می‌دادند که بخش عمده فعالیت‌های مربوط به امور حمل و نقل دریایی و بانکی مرتبط با تجارت تریاک با شرق را در انحصار خود داشتند. مرکز اولیه فعالیت این شبکه در بندر شانگهای بود که سپس به هنگ‌کنگ منتقل شد.

جزیره برمودا نیز از دیرباز یکی از مراکز اصلی فعالیت این شبکه بود و لقب اشرافی لرد اینچکیپ بیانگر پیوند این خاندان با منطقه برمودا است. (اینچکیپ یکی از جزایر برمودا است و سِر جیمز ماکای از سوی دربار بریتانیا در سال ۱۹۱۱ به‌عنوان لرد این جزیره منصوب شد.) از سال ۱۹۹۰ مجتمع جاردین ماتسون دفتر مرکزی خود را از بندر هنگ‌کنگ به جزیره برمودا منتقل کرد و بانک HSBC نیز مرکز خود را در لندن قرار داد.

این سه کمپانی امروزه نیز به‌عنوان کانون اصلی تجارت جهانی مواد مخدر شناخته می‌شوند. سازمان ملل متحد حجم تجارت مواد مخدر را سالیانه ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد دلار تخمین می‌زند که ده درصد کل تجارت جهانی را شامل می‌شود و دومین شاخه اقتصاد جهان، بعد از تجارت اسلحه، به‌شمار می‌رود. (تجارت نفت در رده سوم جای دارد.)

کمپانی P&O جردن ماتیسون و بانک HSBC

لوگوی کمپانی‌های P&O، جاردین ماتسون و بانک HSBC

نوآم چامسکی، اندیشمند سیاسی آمریکایی، می‌نویسد:

این پول از کجا می‌آید و به کجا می‌رود؟ این معمایی تقریباً ناشناخته است، ولی تخمین‌های کلی نشان می‌دهد که ۶۰ درصد این پول از طریق بانک‌های ایالات متحده رد و بدل می‌شود.

چامسکی توجه می‌دهد که طبق آمار رسمی وزارت بازرگانی هر ساله ۲۵ درصد از کل نقدینگی که از ایالات متحده خارج می‌شود به جزیره برمودا می‌رود، ۱۵ درصد به جزایر باهاماس و کایمن و ده درصد به پاناما. چامسکی می‌افزاید:‌ “آن‌ها کارخانه فولاد که نمی‌سازند،‌ معلوم است این پول صرف چه تجارتی می‌شود.” (۸)

پس از مرگ ادوارد هریمن (۱۹۰۹)، پسر بزرگ او، ویلیام آورل هریمن، به‌همراه برادرش- رولاند (بانی) هریمن، اداره‌ی ثروت عظیم موروثی پدر را به‌دست گرفت و در سال ۱۹۱۹ بانک خصوصی و. آ. هریمن و شرکا (۹) را تأسیس کرد که در سال ۱۹۳۱ به بانک برادران براون- هریمن (۱۰) تغییر نام داد. این مجتمع مالی به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین بانک‌های خصوصی جهان شناخته می‌شود.

آورل هریمن

آورل هریمن (W. Averell Harriman)

آورل هریمن عمری طولانی داشت: ۹۵ سال زیست و در ۱۹۸۶ درگذشت. او بیش از پنجاه سال در حیات سیاسی ایالات متحده و جهان نقشی بسیار مرموز و مؤثر ایفا نمود. در دوران جنگ سرد، در مقاطع حساس تاریخی مأموریت‎های مهم سیاسی و دیپلماتیک را به‌دست می‌گرفت و به‌عنوان متنفذترین “کارچاق‎کن بین‌المللی” سرّی‎ترین مذاکرات را به فرجام می‌رسانید. (۱۱)

هریمن به‌عنوان فرستاده ویژه رؤسای جمهور ایالات متحده، از روزولت تا کارتر، مأمور مذاکرت سرّی با چهار رهبر اتحاد شوروی پیشین (استالین، خروشچف، برژنف و آندروپوف) بود. آورل هریمن دوست صمیمی سِر وینستون چرچیل به‌شمار می‎رفت و از پیوندهای شخصی عمیق و گسترده با محافل سیاسی و مالی لندن برخوردار بود. (۱۲) مورّخین او را به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین دسیسه‎گران مالی و سیاسی سده بیستم می‌شناسند که در مداخله نظامی آمریکا در ویتنام و اشتعال نائره جنگ ویتنام به‌شدت مؤثر بود.

آورل هریمن و وینستون چرچیل

آورل هریمن (وسط) در كنار وینستون چرچیل (راست)

آورل هریمن در جریان جنبش ملّی شدن صنعت نفت ایران نیز نقش مرموز و پیچیده‌ای ایفا نمود که تاکنون مورد مطالعه جدّی قرار نگرفته است. او در تیر ماه ۱۳۳۰ ش./ ژوئیه ۱۹۵۱ م. به‌عنوان نماینده ترومن، رئیس‌جمهور آمریکا، برای حل اختلافات نفتی ایران و انگلیس تعیین شد و در جریان سفرهای خود به تهران و لندن با دکتر محمد مصدق و مقامات دولت کلمنت اتلی از حزب کارگر انگلستان و شرکت نفت انگلیس و ایران به مذاکره پرداخت.

طبق بررسی نگارنده، هدف اصلی هریمن از این تلاش، انتقال مالکیت پالایشگاه آبادان از شرکت نفت انگلیس به رویال داچ شل بود که به‌عنوان مهم‌ترین مرکز سرمایه‎گذاری‎ نفتی این شبکه شناخته می‌شود. در آن زمان، پالایشگاه آبادان به‌عنوان بزرگ‌ترین پالایشگاه جهان از جایگاهی منحصر‌به‌فرد در صنعت جهانی نفت برخوردار بود و ارزش مادی آن حدود ۱۲۰ میلیون پوند تخمین زده می‌شد که برابر بود با هزینه احتمالی نوسازی و مدرن کردن صنعت زغال سنگ انگلستان. (۱۳)

در ایالات متحده آمریکا، نقش میانجی‌گری دولت ایران و شرکت نفت انگلیس را گروهی از دسیسه‎گران نفتی- مالی وابسته به شبکه هریمن، به‌ویژه جرج مک‌گی (معاون و دوست آچسون وزیر خارجه)، (۱۴) به‌دست داشتند که به غارتِ مرده‎ریگ کمپانی دولتی نفت انگلیس (بریتیش پترولیوم بعدی) به‌سود بخش خصوصی (به‌ویژه رویال داچ شل) چشم دوخته بودند. در مذاکرات ایشان با مصدق مسئله انتقال پالایشگاه آبادان به رویال داچ شل به‌طور جدّی مطرح بود و به‌نظر می‌رسد زمانی‌که این تلاش به نتیجه نرسید ساقط کردن دولت مصدق در دستور کار این کانون دسیسه‌گر قرار گرفت. (۱۵)

ادامه دارد…

نویسنده: عبدالله شهبازی

قسمت قبلی این مقاله  ؛  قسمت بعدی این مقاله

پی‌نوشت‌ها:

۱. یاكوب شیف نیز به یك خانواده صرّاف یهودی مهاجر از آلمان تعلق داشت كه در فرانكفورت با خانواده روچیلد همسایه بودند. شیف در ایالات متحده آمریكا به‌عنوان نماینده بنیاد روچیلد عمل می‌كرد.

۲. Peninsular and Oriental Steam Navigation Co.
۳. Hongkong and Shanghai Banking Corporation

۴. لرد اینچكیپ دوم (متوفی ۱۹۳۳)، پسر لرد اینچكیپ اوّل، در سال‌های ۱۹۱۴-۱۹۱۵ عضو هیئت مدیره بانك شاهنشاهی انگلیس و ایران (بانك شاهی) بود و در سال ۱۹۱۴ از سوی سِر وینستون چرچیل به عنوان نماینده دولت بریتانیا در هیئت مدیره كمپانی نفت انگلیس و ایران منصوب شد.

۵. Jardine Matheson & Co.
۶. John Coleman, Conspirators’ Hierarchy: The Story of the Committee of 300, American West Publishers, 1992, p. 133.
۷. Americana, 1985, vol. 13, p. 811.
۸. http://www.november.org/Chomsky.html
۹. W. A. Harriman & Co.
۱۰. Brown Brothers, Harriman and Co.

۱۱. آورل هریمن در سال ۱۹۱۳ از دانشگاه ییل فارغ‌التحصیل شد و از سال ۱۹۲۸، در پیوند با زرسالاران یهودی ایالات متحده آمریكا، به‌عنوان حامی فرانكلین روزولت و حزب دمكرات وارد صحنه سیاست شد. او پس از به قدرت رسیدن روزولت به عنوان نماینده ویژه رئیس‌جمهور به لندن اعزام گردید. هریمن از این زمان رابطه‎ای نزدیك و صمیمانه با سِر وینستون چرچیل برقرار كرد. هریمن در سال‌های ۱۹۴۳-۱۹۴۶ به عنوان سفیر آمریكا در مسكو منصوب شد و در بسیاری از كنفرانس‌های مهم پس از جنگ جهانی دوم حضور یافت. او در مارس ۱۹۴۶ در دولت ترومن وزیر بازرگانی شد و در سال ۱۹۴۸ به‌عنوان نماینده ویژه ترومن برای بازسازی اروپای پس از جنگ منصوب گردید. در سال‌های ۱۹۵۰-۱۹۵۱ دستیار ویژه ترومن بود و در سال‌های ۱۹۵۱-۱۹۵۳ مدیر كمك‌های خارجی آمریكا. در سال‌های ۱۹۵۵-۱۹۵۸ استاندار ایالت نیویورك بود و در دوران ریاست‌جمهوری جان كندی، در سال‌های ۱۹۶۱-۱۹۶۳ معاون خاوردور و در سال‌های ۱۹۶۳-۱۹۶۵ معاون سیاسی وزارت امور خارجه. از سال ۱۹۶۵ یكی از مشاوران اصلی جانسون به‌شمار می‎رفت و در سال‌های ۱۹۶۸-۱۹۶۹ به‌عنوان نماینده آمریكا در مذاكرات صلح ویتنام شركت داشت. آورل هریمن به‌مدت پنجاه سال به‌عنوان حامی اصلی مالی حزب دمكرات شناخته می‌شد.
۱۲. رابطه نزدیك چرچیل و هریمن با بده‎بستان‎های خانوادگی نیز توأم بود. راندولف چرچیل، پسر هرزه و دائم‎الخمر سِر وینستون چرچیل، با دختری به‌نام پاملا دیگبی ازدواج كرد. مدتی بعد، پاملا از راندولف جدا شد و بعدها با آورل هریمن ۸۰ ساله ازدواج كرد. پاملا، كه اینك به پاملا چرچیل هریمن شهرت داشت، از ثروتمندترین زنان ایالات متحده و از حامیان مالی حزب دمكرات بود. او در اواخر عمر سفیر آمریكا در فرانسه بود و در سال ۱۹۹۷ در این سمت درگذشت.
۱۳. جیمز بیل، ویلیام راجر لویس [گردآورندگان] ، مصدق، نفت، ناسیونالیسم ایرانی، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، كاوه بیات، تهران،‌ نشرنو، ۱۳۶۸، ص ۳۶۵.
۱۴. جرج مك‌گی از نخبگان “رودزی” ایالات متحده آمریكا بود یعنی از طریق بورسیه رودز از دانشگاه آكسفورد فارغ‌التحصیل شد. مك‌گی به جناحی از نخبگان آمریكایی تعلق داشت كه، مانند اعضای خاندان بوش، به پیوند با كانون‌های سیاسی- مالی لندن شهرت دارند. به‌نوشته جیمز بیل، مك‌گی خود را “انگلوفیل” می‌دانست و طی سالیان متمادی دوستی نزدیك با شخصیت‌های متنفذ انگلیسی برقرار كرده بود. (مصدق، نفت، ناسیونالیسم ایرانی، ص ۴۳۰)
۱۵. یكی از محورهای اصلی پیشنهادات مك‌گی، در مذاكرات ۸۰ ساعته‎اش با مصدق در نیویورك،‌ این بود: “پالایشگاه آبادان به یك شركت غیر انگلیسی فروخته شود و شركت مزبور كارشناسان خودش را انتخاب كند.” مذاكره در این زمینه ادامه یافت. پیشنهاد گروه هریمن و آچسون در مذاكرات با مصدق این بود: “تحویل پالایشگاه آبادان به یك شركت هلندی”. ولی این پیشنهاد واكنش نامساعد دولت كلمنت اتلی را در لندن برانگیخت كه، به حق، به مذاكرات نیویورك با سوءظن می‌نگریستند. در طرح دیگری كه چارلز راینر، از اعضای بلندپایه وزارت كشور ایالات متحده آمریكا، مطرح كرد، چنین پیشنهاد می‌شد: “دولت بریتانیا بی‌درنگ از موقعیتی كه در شركت نفت انگلیس و ایران دارد دست بكشد و شركت مزبور مرجحاً تحت اداره هلند یا آمریكا قرار گیرد.” به‌نوشته رونالد فری‎یر، دكتر مصدق در ۲۴ اكتبر ۱۹۵۱/ ۲ آبان ۱۳۳۰ به‌طور فوق‌العاده محرمانه موافقت كرد كه پالایشگاه آبادان “به شرط آن‌كه تحت كنترل انگلیسی‌ها نباشد می‌تواند در مالكیت خصوصی باقی بماند.” می‌دانیم كه رویال داچ شل دارای تابعیت دوگانه هلندی- انگلیسی است و بسته به موقعیت خود را هلندی یا انگلیسی می‌خواند. مك‌گی بعدها در خاطراتش اعلام كرد كه در جریان این مذاكرات مصدق ابتدا پذیرفت كه قانون ملّی شدن صنعت نفت ایران پالایشگاه آبادان را شامل نشود و موافقت كرد كه آن را به كمپانی شل بفروشد. (مصدق، نفت، ناسیونالیسم ایرانی، صص ۳۰۶-۳۰۷، ۴۴۰-۴۴۱، ۴۴۶، ۴۸۳) در این زمان مقامات آمریكایی فوق در پی آن بودند كه فروش نفت ایران نیز در دست یك كنسرسیوم بین‌المللی، مركب از رویال داچ شل و سایر كمپانی‌های بزرگ نفتی، قرار گیرد. (مارك ج. گازیوروسكی، كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، ترجمه سرهنگ غلامرضا نجاتی،‌ تهران:‌ شركت سهامی انتشار، ۱۳۶۷، ص ۲۶)

خاندان هریمن ، خاندان هریمن

اندیشکده مطالعات یهود در پیام‌رسان‌ها:

پیام رسان ایتاپیام رسان بلهپیام رسان سروشپیام رسان روبیکا

خاندان هریمن ، خاندان هریمن ، خاندان هریمن

همچنین ببینید

روچیلدها و اقتصاد غرب

روچیلدها و اقتصاد غرب

ابعاد سیطره و نفوذ روچیلدها در «اقتصاد غرب» چنان عظیم بود، که در قرن بیستم کشورهای غربی را به تیول «امپراتوری جهانی روچیلدها» بدل ساخت!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 + 2 =