از رنسانس تا برپایی اسرائیل
به گواهی تاریخ و مکتوبات و مستندات منابع غربی، سردمداران و بانیان و معاریف رنسانس و جنبش روشنگری و نهضت بهاصطلاح خردگرایی، در اوج نوشتن کتب عقلگرایانهی خویش برای زندگی بهتر بشری و تدوین اولین اعلامیهی حقوق شهروندی و برابری و برادری انسانها، هیچگاه نتوانستند اندیشههای نژادپرستانه خویش را پنهان نموده و ناگزیر در همان مکتوبات بهاصطلاح آزادیخواهانه نیز بدان اشاره نمودند و این نه به دلیل شرایط و فضای جاری و مصالح روز بود بلکه اساساً خاستگاه تاریخی و ایدئولوژیک این حضرات از تفکر و اندیشهای نشأت میگرفت که از دیرباز ماهیتاً نژادپرست و سرمایهسالار و ضدّ بشر نشان میداد.
عضویت اغلب سرکردگان بهاصطلاح علمگرا و خردگرای جنبش روشنگری در تشکیلات مخوف فراماسونری، بهخوبی وابستگی فکری و ایدئولوژیک آنها را نشان میداد. امثال اسحاق نیوتن و فرانسیس بیکن و ژان ژاک روسو و جان میلتون و لئوناردو داوینچی و… همگی عضو انجمن فراماسونری «آکادمی علوم طبیعی سلطنتی بریتانیا» بودند که بعداً به «کالج نامرئی» (۱) تغییر نام داد.
کتاب: «کالج نامریی؛ انجمن سلطنتی، فراماسونری و تولید علم مدرن» نوشته: «رابرت لوماس»
طُرفه آنکه اغلب این افراد ظاهراً خردورز و اندیشمند و علمگرا، بهشدت نژادپرست و به برتری قوم یهود قائل بوده و طرفدار برپایی اسرائیل (چند قرن پیش از اعلام موجودیت آن) بهشمار می آمدند.
مثلاً جان میلتون (۲)، نویسنده و شاعر معروف قرن هفدهم میلادی در کتاب «بهشت بازیافته» (۳)، بهطور صریح، بهشت مورد نظرش را با «اسراییل» مقایسه کرده و در قصیدهای مشهور از بازگرداندن اسرائیل به قوم یهود سخن رانده است. میلتون در بخشی از قصیدهی مذکور چنین مینویسد:
«…شاید خداوند که زمان مناسب را خوب میداند، نوادگان ابراهیم را به یاد خواهد آورد و آنها را پشیمان و درستکار بازخواهد گرداند و همانگونه که دریای سرخ و رود اردن را وقتی پدرانشان به سرزمین موعود بازمیگشتند، شکافت، برای آنها نیز که سریع و شتابان به وطنشان بازمیگردند، دریا را بشکافد… من آنها را به عنایت و توجه خدا و زمانی که انتخاب میکند، ترک میکنم…»
تصویر «جان میلتون» و چاپهای متعدد کتاب «بهشت بازیافته»
این اظهار علاقه به برپایی اسرائیل در دورانی ابراز میشد که جنبش پیورتانیسم و مسیحیت صهیونیستی، اروپا را فراگرفته بود. جنبشی که نشأت گرفته از پروتستانتیزم، خود را مکلّف به زمینهسازی بازگشت مسیح برپایهی دو شرطِ «کوچاندن قوم یهود به سرزمین فلسطین / برپایی اسرائیل بزرگ» و «تدارک جنگ آخرالزمان» می دانست.
در همین زمان است که کتابهای متعددی در زمینهی پیوند مسیحیت پروتستانی و آرمانهای صهیونی منتشر گشت. کتابهایی که در تأسّی به مارتین لوتر توسط مسیحیانی نوشته شد که در اصل وابسته به کانونهای آشکار و پنهان اشراف یهود اروپا بودند. کتابهایی همچون «آرزوی اسرائیل» (۴) تالیف «مناسه بن اسرائیل» (۵)، که بر صهیونیزه کردن دربار بریتانیا تاثیر شگرفی داشت.
تصویر «مناسه بن اسرائیل» و کتاب «آرزوی اسرائیل»
بهدنبال انتشار نظریات فوق، گروهی از اندیشمندان وابسته به لژهای فراماسونی بهخصوص کالج نامرئی یا انجمن پادشاهی علوم طبیعی و یا سازمان مخوف ایلومیناتی در آثار و نوشتههای خود از تحقق آرزوی برپایی اسرائیل سخن گفتند و به انحاء مختلف دربارهاش صحبت نمودند، از جمله «فرانسیس بیکن» (۶) پیشاهنگ علمگرایی پوزیویتیستی، در کتاب «آتلانتیس جدید» (۷)، «جان لاک» (۸) واضع نظریه لیبرالیسم، در کتاب «تعلیقاتی بر نامههای قدیس پولس» (۹)، «اسحاق نیوتن» (۱۰) کاشف قانون جاذبه، در کتاب «ملاحظاتی پیرامون پیشگوییهای دانیال و رویای قدیس یوحنا» (۱۱)، ژان ژاک روسو (۱۲) فیلسوف قراردادهای اجتماعی، در کتاب «امیل» (۱۳) و…
فیالمثل «بلیز پاسکال» (۱۴) فیزیکدان معروف، نوشت:
«…اسرائیل همان بشارتدهندهی سمبلیک مسیح موعود است…»
و «امانوئل کانت» (۱۵)، یهودیان را اهالی سرزمین فلسطین خواند که در میان ما زندگی میکنند!!
تفکر مسیحیت صهیونی در ادبیات قرون هفده و هجده نیز نفوذ کرد و شاعرانی معروفی مثل لرد بایرون، رابرت براونینگ و جرج الیوت نیز دربارهی بازگشت یهودیان آواره به فلسطین و برپایی اسرائیل بزرگ سرودند!!
نویسنده: سعید مستغاثی به کوشش: اندیشکده مطالعات یهود
پینوشتها:
(۱) Invisible College
(۲) John Milton (9 December 1608 – ۸ November 1674)
(۳) Paradise Regained (1671)
(۴) The Hope of Israel (1650)
(۵) Manasseh ben Israel (1604 – ۲۰ November 1657)
(۶) Francis Bacon (22 January 1561 – ۹ April 1626)
(۷) New Atlantis (1626)
(۸) John Locke (29 August 1632 – ۲۸ October 1704)
(۹) A paraphrase and notes on the Epistles of St. Paul to the Galatians, 1 and 2 Corinthians, Romans, Ephesians (1707)
(۱۰) Isaac Newton (25 December 1642 – ۲۰ March 1726/27)
(۱۱) Observations upon the prophecies of Daniel, and the Apocalypse of St. John (1733)
(۱۲) Jean-Jacques Rousseau (28 June 1712 – ۲ July 1778)
(۱۳) Emile, or On Education (1762)
(۱۴) Blaise Pascal (19 June 1623 – ۱۹ August 1662)
(۱۵) Immanuel Kant (22 April 1724 – ۱۲ February 1804)
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده میشود.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده میشود.
…..
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
با تشکر از زحمات شما عزیزان
بسیار عالی مختصر و مفید. به شناسایی ریشه های صهیونیسم، نقش و برنامه های حامیانشان که با زیر پا گذاشتن تمامی قوانین بین المللی و حقوق بشر با تمام امکانات مدافع این حرامیانند, کمک میکند.
. دنیای غیر ایدئولوژیک فریبی از سوی مغزهای دست آموز و مبلغین وابسته به استعمار جدید است. انان برای سست کردن ابعاد ایمان: اعتقاد و باور به خداوند، وطن دوستی، فداکاری، عدالت طلبی، آزادیخواهی، اخلاق مداری و ابعاد زیست انسانی، ایسمهایی را اختراع کردند. سران منحرف یهود و ملحدین از قرنها قبل برای ضربه زدن ، تضعیف و تحقیر پیروان دیگر ادیان الهی خصوصا اسلام و صهیونیستها در چند قرن گذشته با تعصب ورزی به تحریفات صورت گرفته و نه اصل این دین توحیدی، مروج هر آنچیزی بوده اند که برای رسیدن به مقاصدشان که چیزی جز ثروت اندوزی و نابودی غیر خودشان نیست، هر جا که توانسته اند بانفوذ و راه اندازی مراکز قباحت زدایی از هر نوع فساد، عالم انسانی را در قساوت و بیرحمی، قتل و خونریزی، ظلم و اشغالگری، هرز روی و اعتیاد به انواع فسادهای اخلاقی از حیوانات پست تر کرده اند.
درک نقشه های شوم آنها برای کل بشریت، لزوم بازنگری و تجدید نظر مسلمانان به راهبردهای ارتباطی و همکاریهای فرهنگی، تجاری و امنیتی با آنها و حامیانشان را میطلبد