پرونده ویژه «جنگ جهانی غذا» ؛ قسمت هفتم راکفلرها در ایران
اشاره
در شمارههای پیشین، ساختار قدرت جهانی و آرایش کنشگران عرصه غذا – خصوصاً خانواده راکفلر – را نشان دادیم. سیاستورزی و نوع دیدگاه راکفلرها موجب شد این خانواده در اتفاقات قرن اخیر ایران حضور فعال داشته باشند و اتفاقات مهمی را برای کشور ما رقم بزنند. این حضور پر رنگ از قبل از انقلاب تا هماکنون مستمراً ادامه داشته است. در این بخش به سابقه حضور راکفلرها در ایران اشارهای خواهیم داشت.
تاریخچه حضور راکفلرها در ایران
این خانواده پیش از انقلاب با شاه مخلوع ایران پیوند عمیق اقتصادی و سیاسی داشتند. در همین راستا شاه بخش قابل توجهی از پول نفت ایران را در بانکها و مؤسسات تجاری راکفلرها سرمایهگذاری کرده بود. این روابط به پیوند عمیق میان دیوید راکفلر و هنری کیسینجر با شاه ایران منجر شد. مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر درخصوص ارتباط شاه مخلوع ایران با کیسینجر و خانواده راکفلر مینویسد:
«روابط شخصی خاندان پهلوی و جمهوریخواهان در نزدیکی بیشتر آنها به یکدیگر مؤثر بود. بهعنوان مثال میتوان به عضویت کیسینجر در بنگاه اقتصاد راکفلرها و مراوادت این بنگاه اقتصادی با پهلویها اشاره کرد. مسئلهای که موجب شده بود تا کیسینجر – حتی برخلاف توصیهی وزارت دفاع آمریکا که با فروش بدون محدودیت سلاح به شاه مخالف بود – به سیاستمداران آمریکا توصیه نماید که در اینباره باید دست شاه را باز گذاشت.» (۱)
محمدرضا شاه و دیوید راکفلر در یک قاب
این مؤسسه در ادامه خاطرنشان میکند:
«در فاصله بین دیماه ۱۳۵۷ تا مرداد ۱۳۵۹ یعنی دورانی که شاه در ایام سرگردانی پس از فرار به سر میبرد و سرانجام غم فقدان تاج و تخت و بیماری مهلک جانش را در قاهره گرفت، تنها تعداد معدودی از دوستان خارجی او در کنارش مانده بودند. هم دولتها و هم مقامات سیاسی و اقتصادی خارجی دریافته بودند که آفتاب عمر سیاسی شاه بر لب بام است و ستاره اقبالش رو به خاموشی. کشورهای گوناگونی که شاه همواره بر رابطه قوی خود با آنها میبالید و آن را نشانهای از قدرت ایران معرفی میکرد از میزبانی او سرباز میزدند. حتی ایالات متحده آمریکا که در دو دهه پایانی حکومت پهلوی، متحد استراتژیک و همهجانبه این حکومت محسوب میشد نیز در حمایت از شاه بیمار ایران تردیدهای جدی وارد کرده بود. در چنین وضعیتی و در حالیکه شاه بین مصر، پاناما، مراکش، آمریکا و باهاما در رفت و آمد بود، یکی از معدود افرادی که پشتیبان شاه و خانوادهاش بود «دیوید راکفلر» از خاندان شناخته شده و فوق ثروتمند راکفلر بود. (۲) هم او بود که در رایزنی با کارتر، زمینهی سفر درمانیِ هرچند کوتاهمدت شاه به آمریکا را فراهم کرد. همچنین با مشاهده عدم تمایل دولت آمریکا به تداوم میزبانی از شاه بی تاج و تخت ایران، کمکهای پزشکی و حمایتهای امنیتی قابل توجهی را برای دوست قدیمی خود فراهم کرد.» (۳)
این مقاله میافزاید:
«دیوید راکفلر و کیسینجر بر حمایت کاخ سفید از شاه که آواره شده و تعلیقی خوفناک را تجربه میکرد تأکید داشتند. سفارت آمریکا در ایران به کاخ سفید اعلام کرد که شاه را نپذیرد. با این حال، رایزنیهای دیوید راکفلر و کیسینجر باعث شد تا سرانجام با آمدن شاه به آمریکا موافقت شود… بعدها عیان شد که یکی از دلایل این رایزنی، سهامدار بودن این دو در بانک «چیس منهتن» بود که بخش عمدهای از دوازده میلیارد دلار پول ایران در آن ذخیره شده بود. میزان نفوذ راکفلر در محافل آمریکایی، کارتر را هم وسوسه کرد تا در آستانه انتخابات ریاستجمهوری، با نظر او موافقت کرده و اجازه ورود شاه به آمریکا را بدهد.» (۴)
این شرایط نشان میدهد رابطهی شاه بلندپرواز ایران با قدرتمندترین کانونهای سیاسی و اقتصادی در ایالات متحده، توسط بازوهای اجرایی خاندان راکفلر و مشاوران آنها عملیاتی میشد. مشاوران و نزدیکانی که گاه مانند هنری کیسینجر تا بالاترین ردههای دیپلماسی آمریکا نیز صعود کرده بودند.
محمدرضا شاه و هنری کیسینجر در یک قاب
مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر درخصوص عمق قرابت و دوستی شاه و خاندان راکفلر میافزاید:
«برادران راکفلر (نلسون، دیوید و جان) بارها در سالهای دهه ۵۰ شمسی به ایران سفر کرده و با شاه و مقامات سیاسی و اقتصادی ایران جلسات پر تعدادی داشتند که حتی تا آستانه انقلاب هم ادامه داشت. گفته میشد راکفلرها تنها آمریکاییهایی بودند که قرار ملاقاتشان با شاه پیش از سفرشان به ایران هماهنگ میشد. دیدار با راکفلرها هم از برنامههای ثابت شاه در سفرهایش به آمریکا بود. از سوی دیگر «هنری کیسینجر» بهعنوان یکی از نزدیکان و مشاوران خاندان راکفلر هم در رایزنی با نمایندگان کنگره از حامیان شاه ایران بود. زمانی هم که کیسینجر در دوران ریاست جمهوری «نیکسون» و «فورد» بر کرسی اول سیاست خارجی آمریکا نشست، این فرایند بیشتر تقویت شد… هرچند تلاشهای وی برای ورود شاه به ایالات متحده به ضرر آمریکا و شخص کارتر تمام شد و دانشجویان ایرانی که از ورود شاه به آمریکا عصبانی بودند، سفارت این کشور در ایران را تسخیر کردند. امری که در ناکامی کارتر در جلب دوباره آراء آمریکاییان تأثیر بسیاری گذاشت.» (۵)
بنیاد راکفلر پس از انقلاب نیز در ایران حضور فعال داشته است. یکی از مصادیق مهم این حضور، تأمین مالی نهادها و سازمانهای ضدانقلاب با هدف براندازی جمهوری اسلامی بوده است. برای مثال میتوان به تأمین مالی مستمر نایاک (NIAC) اشاره کرد.
اعتراف سایت رسمی نایاک به تأمین مالی توسط بنیاد راکفلر
همچنین گروه تلویزیونی «ثریا» در سال ۱۳۹۵، با تهیه برنامه «پدرخوانده» پرده از اسناد متقنِ اقدامات ۱۲ سالهای برداشت که خاندان راکفلر، با تعریف پروژهای با نام «ایران پروجکت» طی دهه ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ شمسی، با طرفهای ایرانی خود برای نفوذ به سلسلهمراتب حاکمیتی ایران، بارها بهصورت محرمانه دیدار و گفتگو کردهاند. (۶)
تصویری از مستند «پدرخوانده»
این گزارش، تنها اشارهای به پیشینهی حضور خانواده راکفلر در ایران بود. در گزارشهای بعدی خواهیم دید کار راکفلرها هرگز به این سطح محدود نمیشود. خواهیم دید این بنیاد تلاش کرده با نفوذ تا بالاترین ردههای سیاسی کشور، منویات سیاسی و اقتصادی خود را پیگیری کند.
بهطور خاص در حوزه «کشاورزی و غذا» خواهیم دید که نقش راکفلرها در تحلیل رفتن کشاورزی ایران و ناپایداری اقلیم کشور، نقشی تعیینکننده و بیبدیل است.
در قسمت بعدی پرونده «جنگ جهانی غذا» فعالیتهای این خانواده در پایهگذاری و تفوق بر کشاورزی صنعتی دنیا را بررسی خواهیم کرد.
قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله
پینوشتها:
[۱] نگاهی به روابط محمدرضا پهلوی و آمریکاییها / چرا شاه جمهوریخواهان را به دموکراتها ترجیح میداد؟ به قلم: سیدمحسن موسویزاده جزایری
[۲] یک تحلیل این است که پشتیبانی خانواده راکفلر از محمدرضا پهلوی، بیش از آنکه ناشی از دوستی قدیمی باشد، برای حفظ سرمایههای محمدرضا در مؤسسات مالی متعلق به این خانواده بوده است.
[۳]و[۴]و[۵] راز رابطه شاه و راکفلرها، به قلم: سیدمرتضی حسینی.
[۶] اینجا ببینید: http://www.sorayatv.ir/content/documentry/1338/
راکفلرها در ایران
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: