خاندان عالیخانی دارای ارتباطات و پیوستگیهای قوی با اسرائیل بوده است. پدر این خانواده، عابدین عالیخانی در زمان کودتای ۱۲۹۹ درجهدار فوج قزاق، به فرماندهی رضاخان بود و در سالهای ۱۳۲۰-۱۳۱۵ سرپرستی املاک رضاشاه در تاکستان قزوین و پس از شهریور ۱۳۲۰ سرپرستی املاک تاجالملوک پهلوی، مادر محمدرضا شاه، به وی محول شد. عابدینخان سال ۱۳۶۲ در تهران درگذشت. (۱)
در اسناد ساواک آمده است که فرزندان عابدین خصوصاً «علینقی عالیخانی» مورد حمایت ملکه مادر قرار داشتند، زیرا پدرش عابدینخان متصدی املاک ملکه مادر بهشمار میرفت. (۲)
علینقی عالیخانی فرزند عابدین عضو ساواک و عضو ارشد کمیته اطلاعاتی مشترک رژیم شاه و رژیم صهیونیستی بود. در گزارش ساواک، دربارهی این کمیته اطلاعاتی مشترک آمده است:
«در تاریخ ۲۴، ۲۵ و ۲۶ مرداد ۱۳۳۹ کمیته اطلاعاتی مشترک ایران و اسرائیل مرکب از آقایان الموگ، رابکین و بابایی به نمایندگی از طرف اسرائیل و انصاری، عظیما، کاوه و عالیخانی از طرف ایران تشکیل شد.»
علینقی عالیخانی
علینقی عالیخانی بهعنوان پایهگذار بخش اقتصادی اداره اطلاعات خارجی ساواک، مسئولیت برقراری روابط اقتصادی ایران و اسرائیل را برعهده داشت. وی در خاطراتش دربارهی ارتباط با اسرائیل توسط اداره کل دوم ساواک نوشته است:
«… از این گذشته ارتباطاتی که بهعلت حساسیّت باید محرمانه بماند، از راه این اداره صورت میپذیرد، مانند تماس با اسرائیل و شیخنشینهای خلیج فارس. مسئولیت من این بود که به مسائل اقتصادی مربوطه رسیدگی کنم. این دوره برای من فوقالعاده آموزنده بود… من تقریباً در تمام روابط اقتصادی که ایران با اسرائیل پیدا کرد حضور نزدیک داشتم. مهمترین کاری که در این زمینه انجام دادیم، در سال ۱۹۵۸ توافق برای تحویل نفت به اسرائیل بود و ساختن لوله ۱۲ اینچیای که از عیلات به حیفا نفت میبرد… بهطوری که ما شریک شدیم در لوله خیلی بزرگتری که نفت را از عیلات به اشكلون میبرد و از آنجا تحویل سوپرتانکرها در دریای مدیترانه میداد. این یکی از مهمترین سرمایهگذاریهایی بود که ایران هرگز کرده. یعنی هر بار سرمایهمان را در مدت کمتر از ۱۸ماه مستهلک میکردیم.. اسرائیل برای ما مفید بود و هست و خواهد بود.»
علینقی عالیخانی
از دیگر اقدامات وی، پروژه دشت قزوین بود. علینقی عالیخانی در فیلم مستند «مازیار بهاری» دربارهی مناسبات اسرائیل و ایران – پیش و پس از انقلاب اسلامی، و در کتاب خاطراتش میگوید طرح کشاورزی دشت قزوین از ابتکارات وی بوده است:
«من تقریباً در تمام روابط اقتصادی که ایران با اسرائیل پیدا کرد، حضور نزدیک داشتم. من چندبارخودم رفتم اسرائیل و کاملاً درگیر بودم و در این کار خیلی هم از وجود آنها استفاده کردیم. اولاً توانستیم کارشناسهای خوبی را که در رشتههای مختلف داشتند بیاوریم، کارشناسهای فوقالعاده خوب در رشتههای آب و کشاورزی و اینها، کمکهای بسیار جالبی به ما کردند، مثلاً برنامه جامع دشت قزوین زیر نظر آنها تهیه شد.» (۳)
در دهه ۱۳۴۰ دشت قزوین به مهمترین مرکز فعالیتهای کشاورزی اسرائیل در خارج از مرزهای این دولت بدل شد. اهمیت پروژه دشت قزوین، بهعنوان مهمترین پروژه کشاورزی اسرائیل در خارج، تا بدان حد بود که موشه دایان، وزیر کشاورزی اسرائیل، دو بار از دشت قزوین بازدید کرد!
در گزارش صادق صدریه، رئیس هیئت نمایندگی ایران در اسرائیل، بهنقل از یکی از کارشناسان اسرائیلی، آمده است:
«با اینکه اسرائیل در بسیاری از کشورهای آفریقایی و آسیایی و آمریکای لاتین فعالیت دارد، لیکن برنامه دشت قزوین بزرگترین برنامهای است که اسرائیلیها در خارج از کشور اجرا میکنند. برنامه مزبور شامل ۲۰۰ دهکده میشود، یعنی تقریباً یک سوم مجموع دهکدههای اسرائیل که فعلاً تعداد آنها بیش از ۶۰۰ دهکده است و بایستی در نظر داشت که در سال ۱۹۴۸تعداد دهکدههای یهودینشین اسرائیل از ۲۰۰ تجاوز نمیکرده است. بنابراین میتوان گفت کاری که در دشت قزوین در دست اجرا است از لحاظ اقتصاد کشاورزی تقریباً معادل کاری است که دولت اسرائیل در بدو تأسیس با آن مواجه بوده است.» (۴)
علینقی عالیخانی
لازم به ذکر است علینقی عالیخانی در سال ۱۳۴۱در دولت اسدالله عَلَم وزیر اقتصاد شد. او تا سال ۱۳۴۸ در دولتهای حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا نیز وزیر بود. سپس تا سال ۱۳۵۰ ریاست دانشگاه تهران را بهعهده داشت. از آن پس به فعالیتهای اقتصادی پرداخت و ریاست هیأت مدیره بانک ایران و آمریکا را بهدست گرفت.
«مینو عالیخانی» عضو ساواک بود. او دورهی آموزش اطلاعاتی را در اسرائیل گذرانید و پس از بازگشت در اداره کل هشتم ساواک به ریاست سرتیپ منوچهر هاشمی، در ارتباط با سرویسهای بلوک شرق فعالیت میکرد. او با افسران اطلاعاتی سفارتخانههای کشورهای کمونیستی در تهران رابطه نزدیک برقرار میکرد!
بیپروایی مینو در این روابط تا بدان حد بود که سرتیپ هاشمی در زیر گزارش شنود مکالمات مینو با یکی از افسران اطلاعاتی بلوک شرق چنین نوشت: «مینو زن است یا مرد؟»
در گزارش ساواک دربارهی چگونگی کنترل تلفن مأموران و کارمندان نمایندگی رژیم صهیونیستی مستقر در تهران در ششماهه اول سال ۱۳۵۱ به شنود و کنترل تلفن برخی از این افراد اشاره کرده است. نکته قابل تأمل در این گزارش ذکر نام مینو بهعنوان یکی از مأموران شبکه اطلاعاتی اسرائیل (زیتون) میباشد:
«مذاکرات و تماسهای نامبرده (مسعود عالیخانی) و خواهرش مینو عالیخانی با اعضای سرویس زیتون گزارش شده است. کنترل تلفن وی مورد موافقت قرار نگرفت.» (۵)
خانواده عالیخانی ردیف بالا از راست به چپ: علینقی، عابدین، محمدتقی، همسر عابدین، محمدباقر، ردیف پایین: نوشآذر، مسعود، مینو
«محمدباقر عالیخانی» مسئول شاخهی سیاسی کودتای صهیونیستی «نقاب» پسر دیگر عابدینخان بوده است. ستوان ناصر رکنی، از عناصر اصلی کودتا که اوراق بازجوییاش حائز اهمیت فراوان است، در تکنگاری بهصراحت از او بهعنوان «مسئول شاخه سیاسی» کودتا نام برده است.
«صفا حائری»، شوهر «نوشآذر عالیخانی»، خواهرِ برادران عالیخانی (مسعود، علینقی، محمدباقر و…) است. همسر اوّل صفا حائری نیز پس از طلاق با محمدباقر عالیخانی ازدواج کرد. صفا حائری با مسعود عالیخانی رابطهی صمیمانه داشته و از همکاران سرویس اطلاعاتی اسرائیل در ایران بهشمار میرود.
طبق اسناد ساواک، زمانی که صفا حائری نمایندگی سازمان تلویزیون ایران در بیروت را بهعهده داشت، چنان در دوستی با اسرائیلیها بیپروا بود که سازمان فتح تهدید کرد مرکز تلویزیون ایران در بیروت را منفجر خواهد کرد!
و اما «مسعود عالیخانی»؛ مئیر عزری سفیر رژیم صهیونیستی در دوران پهلوی در خاطراتش دربارهی مسعود عالیخانی نوشته است:
«مسعود عالیخانی با استفاده از بورس وزارت خارجه اسرائیل در دانشكده كشاورزی «رخوووت» وابسته به دانشگاه عبری در اسرائیل آموزش دید. عالیخانی همسری یهودی از آفریقایجنوبی برگزید.» (۶)
مسعود عالیخانی
مسعود عالیخانی نمایندگی برخی شرکتها و کمپانیهای اسرائیل را نیز در ایران برعهده داشت. عزری در این خصوص مینویسد:
«کمپانی کشتیرانی «صیم» که سالها پیش در اسرائیل برپا شده بود، در ایران نمایندهای ارمنی داشت با نام «بابایان». روزی داوید العازار سرپرست کمپانی صیم به آگاهی من رساند که نمایندگی بابایان نماینده پیشین این شرکت کشتیرانی به پایان رسیده و از این پس مسعود عالیخانی برادر علینقی عالیخانی وزیر صنایع به نمایندگی این کمپانی برگزیده شده است. بابایان این جابجایی را خودسرانه خواند…» (۷)
مسعود عالیخانی در سالهای ۱۳۵۷-۱۳۴۵ گردانندهی واقعی شبکههای پنهان اسرائیل در ایران بود. باتجربهترین و متخصصترین کارشناسان اطلاعاتی ایران در حوزهی اسرائیل جایگاه عالیخانی را در عملیات موساد در ایران مهمتر از یعقوب نیمرودی و یوری لوبرانی عنوان کردهاند.
وی از مهمترین چهرههای پنهان اطلاعاتی دوران متأخر پهلوی است که با شخصیتها و کانونهای عالی صهیونیستی در جهان غرب ارتباط نزدیک داشت و در بالاترین سطوح عمل مینمود. (۸)
طبق مندرجات برخی اسناد مسعود در ساواک، در سال ۱۳۵۴ رئیس ایستگاه موساد در تهران در پایان دوره مأموریتش به جانشین خود توصیه میکند: «بدون کمکهای مسعود کار ما در ایران پیش نمیرود.»
البته منظور از «مسعود»، شبکه مسعود است. یعنی این قدرت و توانایی مسعود، بهدلیل وجود یک شبکه است.
مسعود عالیخانی
در سندی از ساواک، رئیس ایستگاه موساد در ایران در مورد یک یهودیِ نشانشده توسط موساد که در اسرائیل هم تحصیلات عالیه داشته از مسعود عالیخانی استعلام نموده و نظر او را برای جلب همکاری این فرد سوال میکند. مسعود پاسخ میدهد: «در یک کلام از این آدم، اسرائیلی در نمیآید.»
در سند دیگری وزیرمختار اسرائیل در گفتوگویی تلفنی با مسعود عالیخانی میگوید: «گفته بودم فقط مسعود خان میتواند از پس این کار برآید، من قبلاً پیشبینی کرده بودم.» (۹)
«الیعرز تسفریر» آخرین رئیس نمایندگی موساد در ایران در کتاب خاطراتش دربارهی جایگاه خاندان عالیخانی و بهویژه مسعود در خدمت به اسرائیل نوشته است:
«پیش از آنکه « ناخیک» به وطن باز گردد، همراه با او فرصت بسیار شیرینی برای آشنایی با یک خانوادهی فوقالعاده جالب برای من دست داد. صحبت از خانواده «علی» است. یک خانوادهی اصیل پارسی که فرزندان آنها همگی تحصیلکرده هستند و از توانایی چشمگیری در عرصهی تجارت بازرگانی و امورمالی در جامعهی ایران برخوردار بودند. خانواده «على» بهطرز شجاعانهای ارتباطات خوبی نیز با کشور اسرائیل برقرار کرده و به داد و ستد با تجار و بازرگانان اسرائیلی روی آوردهاند. وقتی یکی از فرزندان خانواده بهنام «مسعود» به سنّی میرسد که میخواهد از خانه بیرون زند، او را برای تحصیلات عالی به اسرائیل میفرستند. در جای دیگری از جهان، در کشور آفریقای جنوبی یک خانواده یهودی که بسیار به یهودیت وفادارند و میان خود ارتباطات حسنهای دارند، فرزند دختر جوان خود را برای ادامهی تحصیلات به دانشگاههای اسرائیل میفرستند تا تحصیل کند و نیز بتواند همسری یهودی برای خود خود بیابد و میگویند مبادا در آفریقای جنوبی گرفتار عشق جوانی غیریهودی شود. دست تقدیر را ببینید که باربارا، دختر این خانواده به اسرائیل میآید، و در اسرائیل به عشق مسعود فرزند خانوادهی مسلمان ایرانی گرفتار میآید. باربارا و مسعود ازدواج میکنند و حاصل عشق آنها چند فرزند زیباست. این زوج به ایران میآیند و اکنون در تهران خانهی آنها را در واقع باید «خانهی فرهنگی اسرائیل-ایران» نامید. درب خانهی پر مهر آنها به روی همهی اسرائیلیها بهویژه جوانان و مجردهای اسرائیلی گشوده است. مسعود خودش ارتباطات حسنهای با محافل و مجالس سطح بالا و مقامات دارد. او گوش شنوایی نیز برای شنیدن و تحمل کردن دیگران دارد و پس از آنکه به دقت گوش میدهد، همواره توصیهها و نصایحی در موردی که خواستهاید، مطرح میکند. در این روزها که ابهام اوضاع ادامه دارد، شنیدن توصیهها و ارزیابیهای او جالب است.» (۱۰)
مسعود عالیخانی بهدلیل ارتباطات و پیوندهای خانوادهی زنش با آفریقای جنوبی، به تجارت الماس نیز اشتغال دارد. او پس از انقلاب، بهعنوان تبعهی بریتانیا، از طریق کمپانیهای خود در لندن Berkeley Mineral Resources plc و Cape Diamonds plc فعالیت در زمینهی تجارت الماس را توسعه داد.
عالیخانی از طریق دو کمپانی دیگر، ESV و Dominion Energy plc، در حوزهی نفت و گاز نیز فعال بوده است. مسعود در سالهای پس از فروپاشی اتحاد شوروی در اوکرائین و روسیه فعالیت گستردهای را دنبال میکرد و به این دلیل در هیئت مدیره «بنیاد بینالمللی خصوصیسازی روسیه» عضویت داشت. (۱۱)
روزنامه کیهان در تاریخ ۱۳۹۴/۵/۱۸در مطلبی با عنوان «این ردپاها دنبال كردنی است!» به ارتباطات مسعود با وزارت نفت پرداخته است:
«علاوه بر موارد فوق باید به این خبر حیرتانگیز توجه کنیم که رئیس شاخه زیتون موساد دستکم از سال ۱۳۸۶ در پروژههای نفتی ایران حضور مستقیم داشته است. مسعود عالیخانی که در اسناد متعدد ساواک از او بهعنوان رئیس شاخه زیتون و مشاور مقامات اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل یاد میشود، در قالب شرکت Dominion Energy معاملات و قراردادهای گستردهای با برخی شرکتهای تابع وزارت نفت به امضا رسانده است.» (۱۲)
این مطلب کیهان هیچگاه تکذیب نشد!
در برخی منابع خارجی به امضای مسعود عالیخانی بر برخی قرادادها تاکید شده است. بهعنوان مثال در سال ۲۰۱۲ بههمراه سایر شرکا در میدان نفتی سروش قراردادی منعقد نمودهاند.
بررسی سوابق سرمایهگذاران جزء وظایف چه دستگاهی است؟!
آیا مجموعههای امنیتی و اقتصادی از سوابق مسعود عالیخانی گردانندهی واقعی شبکههای مخفی اسرائیل در ایران مطلع نیستند؟!
عالیخانی از سال ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷رئیس بخش مطالعات آسیای میانه مدرسه اقتصاد لندن lse بوده است. مدرسه اقتصاد لندن و سواس (مدرسه مطالعات آفریقایی و شرقی دانشگاه لندن) از قدیم دو مرکز مهم تربیت جاسوس بودند.
نویسنده: حسین قاسمی
بیشتر بدانیم:
ردپای «شبکه زیتون» در رسانههای تکنوکرات
بدون مسعود عالیخانی کار ما در ایران پیش نمیرود!
پینوشتها:
(۱) http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1009519
(۲) حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، صفحه ۲۳
(۳) مجموعه تاریخ شفاهی و تصویری ایران معاصر، کتاب اقتصاد و امنیت، سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، ۱۳۹۳، صفحه ۴۶
(۴) محمدتقی تقیپور، «تکاپوی صهیونی در ایران معاصر»، پژوهه صهیونیت، کتاب دوم، تهران: مرکز مطالعات فلسطین، ۱۳۸۱، صفحات ۴۲۷-۴۲۸
(۵) محمدتقی تقی پور، استراتژی پیرامونی اسرائیل،موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،چاپ دوم، بهار ۱۳۸۵، صفحه ۵۸۴
(۶) مئیر عزری، «یادنامه»، اورشلیم، ۲۰۰۰، مترجم: ابراهام حاخامی، جلد دوم، صفحه ۷۱
(۷) مئیر عزری، «یادنامه»، اورشلیم، ۲۰۰۰، مترجم: ابراهام حاخامی، جلد دوم، صفحه ۲۱۵
(۸) http://www.ashahbazi.org/pages/Services2.htm
(۹) http://www.ashahbazi.org/pages/Services2.htm
(۱۰) العیزر تسفریر، «شیطان بزرگ، شیطان کوچک»، خاطرات یک جاسوس اسرائیلی از روزهای انقلاب در ایران، چاپ اول، تابستان ۱۳۸۴، ناشر شرکت کتاب، صفحات ۲۲۶-۲۲۷
(۱۱) http://www.ashahbazi.org/pages/Services2.htm
(۱۲) http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3205601&ref=Author
…
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
این مدل کت و شلوار به چه معنیای هست؟ هرجایی این لباس ها توی تصاویر پوشیده نشده (اولین تصویر)
معنای خاصی تدارد