روچیلدها و امپراتوری جهانی صهیونیسم

روچیلدها و امپراتوری جهانی صهیونیسم

نام خاندان روچیلد در فرهنگ غرب دارای شهرت افسانه‌ای است؛ خاندانی که در اروپای قرن نوزدهم به نماد ثروت و تموّل بدل گردید و مطبوعات فرانسه و آلمان آنان را «روچیلدشاه» می‌خواندند و کارل مارکس می‌گفت که تنها یکی از اعضای این خاندان (چارلز روچیلد) می‌تواند تمامی سلطنت اطریش را بخرد! (۱) امپراتوری جهانی

یک قرن و نیم پیش، کارل بک، شاعر اطریشی، در هنگامه‌ی انقلاب ۱۸۴۸ اروپا شعری با نام «بنیاد روچیلد» سرود که به سرعت به ترانه‌ای مردمی بدل شد. در این ترانه نفرت مردم پابرهنه‌ی آن زمان اروپا از خاندان روچیلد چنین بیان می‌شد:

من دست قدرتمند شما را می‌بینم
که می‌تواند مرا
– تا زمانی که خونم توان جاری شدن دارد –
مضروب کند.
ولی به فرمان خداوند و بی هیچ هراس
می‌خوانم آن‌چه را که می‌دانم – آزاد. (۲)

روچیلدها، که در فرهنگ غرب نام آنان بر شهرت کروزوس ـ نماد ثروت افسانه‌ای در اروپای باستان ـ طعنه می‌زند، کیستند؟ دائرةالمعارف بریتانیکا می‌نویسد:

مشهورترین خانواده‌ی بانکدار سراسر اروپا که نام آن‌ها به تنهایی برای مدت‌های مدید مترادف با ثروت افسانه‌ای بوده است و برای قریب به ۲ قرن بر تاریخ اقتصادی اروپا تأثیری جدی داشته‌اند. موفقیت‌های مداوم آنان… هنوز نیز بر همکاری پنهان میان شاخه‌های خاندان و توانایی آن‌ها در سرمایه‌گذاری‌های کلان استوار است. (۳)

دائرةالمعارف یهود خاندان روچیلد را چنین توصیف می‌کند:

خاندان ثروتمند و نوع‌دوست که مشوّق علم و هنر بوده و در [تحقق] امر یهود، به‌ویژه در استقرار یهود در «ارض اسرائیل» و تأسیس دولت اسرائیل سهم زیاد داشته است. نام روچیلدها سالیان سال هم ضرب‌المثل تموّل و کرم و نماد مثبت ثروت و نوع‌دوستی یهود در میان توده‌های یهود به‌ویژه در اروپای شرقی… بوده و هم در شکل منفی نمادی کریه در نوشتار و تبلیغات ضدیهود کاربرد داشته است که از این نام به‌عنوان «دلیلی» بارز بر وجود اشرافیت جهانی زرسالار [پلوتوکراسی جهانی] سود می‌جسته‌اند. (۴)

علی‌رغم این اهمیت، امپراتوری جهانی روچیلدها برای ما ناآشناست و این ناآشنایی آن‌گاه عجیب جلوه می‌کند که پیوند عمیق ولی نامرئی روچیلدها را با سلطنت پهلوی مورد کاوش قرار دهیم و ابعاد حیرت‌انگیز آن را کشف کنیم.

مایر روچیلد و پسرانش

نام روچیلد (۵) از دو واژه آلمانی«Rot» و «Schild» مأخوذ است و اشاره به حفاظ قرمزرنگی است که اسحاق الهانان (Izaak Elchanan) نیای آلمانی این دودمان (متوفی ۱۵۸۵)، بر سر در خانه‌ی خود در فرانکفورت می‌آویخت تا طبق رسم آن روز هویت یهودی خود را مشخص سازد و از تعرّض مسیحیان مصون بماند. اسحاق الهانان و پسرش آمشل موسس (متوفی ۱۷۵۵) یهودیانی معمولی بودند و مانند صدها یهودی گمنام دیگر به تجارت اشتغال داشتند. تاریخ واقعی خاندان روچیلد با مایر آمشل (۱۷۴۴ـ۱۸۱۲)، پسر آمشل موسس، آغاز می‌شود.

مایر آمشل روچیلد

کسب و کار مایر آمشل و منبع اولیه ثروت او گردآوری و فروش عتیقه‌جات و سکه‌های قدیمی بود. در نتیجه، در سال ۱۷۶۹ با ویلیام، حکمران آینده‌ی هسه-کاسل (Hesse-Kassel) _ سلسله‌ای که بر بخشی از آلمانِ آن روز فرمان می‌راند _ آشنایی یافت و به واسطه‌ی مورد اعتماد او بدل شد. ویلیام، که بعدها با نام ویلیام نهم به سلطنت رسید، یک گردآورنده‌ی آزمندِ سکّه و وارث بزرگترین ثروت اروپا بود و مایر آمشل در کسوت یکی از درباریان او به وی در تهیه‌ی سکّه‌های کمیاب یاری می‌رسانید.

زمانی‌که ویلیام در سال ۱۷۸۵ به قدرت رسید، مایر آمشل یکی از ۱۲ تن کارگزاران دربار او شد که بر وام‌های کلانی که این فئودال ثروتمند به فرمانروایان بی‌پول پروس می‌پرداخت نظارت داشت. به‌گفته‌ی دائرةالمعارف یهود، مایر آمشل به‌تدریج سهم خود را در این نقل و انتقالات مالی افزایش داد و با بودروس مشاور مالی ویلیام نهم پیوندی نزدیک یافت. این پیوند نقش مهمی در جلب اعتماد بیش‌تر ویلیام به مایر آمشل داشت. بعدها روشن شد که بودروس شریک پنهان مایر آمشل بوده است.

ویلیام نهم دوست روچیلد

ویلیام نهم؛ حکمران هسه-کاسل

با ظهور ناپلئون در صحنه سیاست اروپا، مایر آمشل طوفان‌های آینده را پیش‌بینی کرد و برای استفاده‌ی بیش‌تر از شرایط، پسران خود را در کشورهای اصلی اروپا پراکنده ساخت. مایر آمشل و سه پسرش آمشل مایر (۱۷۷۳ـ۱۸۵۵) و سالومون مایر (۱۷۷۴ـ۱۸۵۵) و کارل (چارلز) مایر (۱۷۸۸ـ۱۸۵۵) در فرانکفورت ماندند و هدایت شاخه‌ی اصلی «بنیاد روچیلد» را به‌دست گرفتند (پس از مرگ پدر، سالومون به اطریش رفت و کارل در ناپل اقامت گزید). پسر دیگر به‌نام ناتان مایر (۱۷۷۷ـ۱۸۳۶) به انگلستان رفت و پنجمین پسر به‌نام جیمز (یعقوب) مایر (۱۷۹۲ـ۱۸۶۸) راهی پاریس شد.

با این تمهید، «بنیاد روچیلد» به پنج شاخه‌ی آلمانی، اطریشی، انگلیسی، ایتالیایی و فرانسوی، به‌عنوان اندام‌های یک شبکه واحد مالی، منقسم شد و در جریان جنگ‌های ناپلئون (۱۸۰۵ـ۱۸۱۵)، به‌گفته‌ی دائرةالمعارف بریتانیکا، یکصدمیلیون لیره سود برد. داستان این شعبده‌ی عجیب به شرح زیر است:

شاخه‌ی انگلیسی «بنیاد روچیلد» که بعدها نقش اساسی در توسعه امپراتوری جهانی صهیونیسم ایفاء کرد، توسط ناتان مایر روچیلد بنیان‌گذاری شد. ثروت اولیه ناتان نیز مانند پدرش به حکمران هسه-کاسل، ویلیام نهم، تعلق داشت. در سال ۱۸۰۶، در پی شکست امپراتوری پروس از ناپلئون، فئودال‌نشینِ هسه-کاسل فرو پاشید و ویلیام نهم با ثروت انبوهش به انگلستان گریخت، در انگستان ویلیام به خرید مبالغ عظیمی سهام دست زد و این وظیفه را به ناتان محول نمود. دائرةالمعارف یهود مدعی است که:

«ناتان با سفته‌بازیِ محتاطانه و درخشان موفق شد بی آن‌که به منافع ویلیام لطمه‌ای وارد سازد برای خود ثروتی بیاندوزد.»

این «سفته‌بازیِ محتاطانه و درخشان» چگونه بود؟ دائرةالمعارف یهود، شاید برای پندآموزی رعایا و پیروان روچیلد، شرح می‌دهد که در حالی‌که ناتان مایر به‌عنوان تاجر منسوجات انحصار خرید پوشاک ارتش انگلستان را به‌دست گرفته بود، این مایحتاج را از قلب کشور متخاصم، یعنی فرانسه، توسط برادرش جیمز مایر تأمین می‌کرد!

ناتان مایر روچیلد لندن

ناتان مایر روچیلد؛ بنیان‌گذار شاخه انگلیسی بنیاد روچبلد

فعالیت دیگر این خانواده‌ی «جهان‌وطنی»، انتقال کمک‌های مالی انگلیسی به متحدینش در اروپا به‌صورت شمش طلا، در آخرین سال‌های جنگ ناپلئون بود. پس از کنگره وین، روچیلدها انتقال غرامت جنگی فرانسه شکست خورده به دولت‌های پیروزمند به مبلغ ۱۲۰ میلیون لیره را تقبّل کردند و پس از جنگ با ثروت انبوهی که طی یک دهه اندوخته بودند به‌عنوان عمده‌ترین سرمایه‌گذاران وارد صحنه بازسازی اروپای ویران شدند.

آخرین «شاهکار» ناتان مایر در واپسین تقلای ناپلئون، یعنی جنگ واترلو، رخ نمود. دائرةالمعارف آمریکانا می‌نویسد که در سال ۱۸۱۵، ناتان که پیروزی انگلیسی‌ها را در جنگ واترلو پیش‌بینی می‌کرد، ثروت غیرمنقول خود را در انگلستان به بهای گزاف فروخت و سپس، پس از شکست ناپلئون که منجر به سقوط قیمت‌ها شد، صدها برابر آن‌چه را که فروخته بود خرید و بدین‌سان به‌سادگی و در مدتی کوتاه ثروتی هنگفت را درو کرد. (۶)

ویل و آریل دورانت می‌نویسند:

در سال ۱۸۱۰ ناتان روچیلد … شعبه یک مؤسسه مالی و بانکی را که پدرش مایر آمشل روچیلد در شهر فرانکفورت بنیاد نهاده بود، در لندن تأسیس کرد. به‌نظر می‌رسد که ناتان برجسته‌ترینِ این نوابغ مالی محسوب می‌شد که خاندان روچیلد را در طول چند قرن و در چند کشور، ممتاز و نامدار ساخته بود. ناتان به‌زودی به‌صورت واسطه‌ی معتمد حکومت انگلستان در معامله با قدرت‌های خارجی درآمد. انتقال مبالغ هنگفت کمک‌های مالی انگلستان به اتریش و پروس ـ کمک‌هایی که آنان را قادر ساخت تا بتوانند با ناپلئون به جنگ ادامه دهند ـ به‌وسیله‌ی او یا نمایندگانش انجام گرفت؛ و بالاخره همین شخص بود که در توسعه‌ی صنعتی و بازرگانی انگلستان بعد از سال ۱۸۱۵ نقش عمده بر عهده داشت. (۷)

در همین زمان که ناتان روچیلد در لندن ثروت‌های افسانه‌ای می‌اندوخت، برادر کوچکش جیمز (یعقوب) روچیلد در پاریس، شاخه فرانسوی امپراتوری روچیلدها را بنیاد می‌نهاد. جیمز روچیلد به‌سرعت به بانکدار درجه اول و مهم‌ترین شخصیت جامعه یهودی فرانسه بدل شد. او که در دوران سلطنت بوربن‌ها و اورلئان‌ها سرمایه‌گذار اصلی دربار فرانسه بود، در انقلاب ۱۸۴۸ به خدمت ناپلئون سوم درآمد و بدین‌سان با مهارت، امواج انقلاب را از سر گذرانید.

جیمز روچیلد پاریس

جیمز مایر روچیلد؛ بنیان‌گذار شاخه فرانسوی بنیاد روچیلد

نام جیمز روچیلد به‌عنوان پیشاهنگ احداث راه‌آهن در تاریخ فرانسه ثبت است و همسر او، بتی، به‌عنوان دوست و همکار هاینریش هاینه، شاعر و نویسنده نامدار آلمان، در جامعه ادبی اروپا به شهرت رسید. جیمز روچیلد با دودمان‌های سلطنتی اروپا نیز رابطه حسنه داشت و دوست شخصی و واسطه‌ی مالی لئوپولد اول، شاه بلژیک، محسوب می‌شد.

همان‌طور که گفتیم، مایر آمشل، پدر برادرانِ روچیلد، به اتفاق سه پسرش در فرانکفورت ماند. مایر، در بحبوحه‌ی جنگ‌های ناپلئونی، در سال ۱۸۱۲ درگذشت و پسر بزرگش آمشل مایر در رأس شاخه پدری روچیلدها در فرانکفورت قرار گرفت. آمشل به‌زودی عضو مؤثر شورای دولتی تجارت پروس شد و در طول جنگ و بحران اقتصادی پس از آن مبالغ معتنابهی به حکّام آلمان وام داد. با مرگ آمشل، که وارثی بر جای نگذارد، فعالیت‌های شاخه فرانکفورت توسط برادرزاده‌اش مایر کارل (۱۸۲۰ـ۱۸۸۶) پی گرفته شد.

مایر کارل روچیلد در سال ۱۸۶۷ به عضویت مجلس درآمد و مدت کوتاهی بعد عضو مجلس لردهای پروس شد. نام مایر کارل روچیلد به‌عنوان نخستین یهودی که به عضویت جامعه اشراف آلمان درآمد در تاریخ ثبت است. مایر کارل در دوران حکومت بیسمارک، صدراعظم «پولادین» پروس، نقش بانکدار خصوصی او را ایفاء می‌کرد و با پیشنهاد و هدایت او بانک دولتی پروس تأسیس شد. پس از مرگ مایر کارل، برادر او به‌نام ویلهلم کارل (۱۸۲۸ـ۱۹۰۱) در رأس شاخه فرانکفورت قرار گرفت. با مرگ او این شاخه به فعالیت خود ادامه نداد و رسماً تعطیل شد.

دومین پسر مایر روچیلد بنام سالومون پس از مرگ پدر در سال ۱۸۱۶ به وین رفت و شاخه اطریشی «بنیاد روچیلد» را بنا نهاد. سالومون روچیلد از دوستان نزدیک مترنیخ، صدراعظم مقتدر اطریش شد و در انقلاب ۱۸۴۸ متهم گردید که در فرار مترنیخ دست داشته است. سالومون با بهره‌گیری از دوستی مترنیخ به چنان موقعیتی در اطریش دست یافت که پیش از او یهودیان فاقد آن بودند.

سالومون مایر روچیلد وین

سالومون مایر روچیلد؛ بنیان‌گذار شاخه اطریشی بنیاد روچیلد

سالومون مایر روچیلد در سال ۱۸۲۲ با دریافت لقب بارونی به جرگه اشرافیت اطریش پیوست و بدین‌سان روچیلدها حق استفاده از عنوان «فن» (Von) را در مقابل نام خود به‌دست آوردند. همان‌گونه که جیمز روچیلد بنیان‌گذار راه‌آهن فرانسه است، برادرش سالومون نیز نخستین راه‌آهن اطریش را بنیاد نهاد. نام سالومون مایر روچیلد به‌عنوان مؤسس بانک دولتی اطریش در تاریخ این کشور ثبت است همان‌گونه که نام برادرزاده او، مایر کارل روچیلد، به‌عنوان بنیان‌گذار بانک دولتی آلمان!

فعالیت‌های سالومون توسط پسرش، آنسلم سالومون روچیلد (۱۸۰۳ ـ ۱۸۷۴) دنبال شد که در سال ۱۸۶۱ به عضویت مجلس لردهای اطریش منصوب گردید و با دختر ناتان روچیلد (عمویش که در لندن مستقر بود) ازدواج کرد. شاخه اطریش در سال‌های قبل از جنگ دوم جهانی مالک عمده‌ترین معادن زغال سنگ اروپای مرکزی، به‌ویژه معدن عظیم ویتکوویتز در چکسلواکی بود.

با ظهور نازیسم در اروپا آلفونس مایر و لوئی مایر، نوه‌های آنسلم سالومون روچیلد، در سال ۱۹۳۸ به انحلال رسمی شاخه اطریش دست زدند و معادن خود را به اجاره‌ی دولت انگلیس دادند و با این ترفند موفق شدند پس از جنگ خسارات هنگفتی از دولت چکسلواکی دریافت دارند.

و بالاخره، کارل (چارلز) مایر روچیلد، پسر دیگر مایر آمشل روچیلد، پس از مرگ پدر «بنیاد روچیلد» را در ایتالیا گسترش داد و در سال ۱۸۲۱ مرکز فعالیت خود را در ناپل مستقر ساخت. کارل روچیلد نیز مانند چهار برادر دیگرش در دوران بحران سیاسی و اقتصادی اروپا به دولت‌های کوچک محلی چون ساردینی، سیسیل، ناپل و دولت پاپ مقادیر قابل توجهی وام داد. پس از او پسرش، آدولف کارل (۱۸۲۳ـ۱۹۰۱) در رأس شاخه‌ی ناپل قرار گرفت ولی پس از اتحاد ایتالیا در سال ۱۸۶۱ به فرانکفورت بازگشت.

ادامه دارد… امپراتوری جهانی

قسمت بعدی این مقاله

پی‌نوشت‌ها: امپراتوری جهانی

پراتوری جهانی
۱. Marx and Engels, Vol. 6, P. 535
۲. Ibid, P. 241
۳. Encyclopaedia Britanica, Vol. 15, P. 1162
۴. Encyclopaedia Judaica, Vol. 14, p. 334.

۵. Rothschild ـ این نام به شکل‌های مختلف در فارسی ثبت شده است؛ محمدحسن‌خان اعتمادالسلطنه در مرآة البلدان (دانشگاه تهران، ۱۳۶۸، ج ۲، ص ۱۳۰۵) «رچل» نوشته و پرویز راجی در خاطرات خود (چاپ فارسی لندن، ص ۳۵) «راتچایلد». معروف‌ترین اَشکال نگارش این نام به فارسی «روتشیلد» و «روچیلد» می‌باشد.

۶. Encyclopedia Americana. Vol. 23, P. 804

۷. دورانت، ویل و آریل؛ تاریخ تمدن، ج ۱۱ [عصر ناپلئون]، تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۶۵، ص ۴۳۳

منبع: عبدالله شهبازی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد دوم، صفحات ۹۹-۱۰۴

امپراتوری جهانی ، امپراتوری جهانی

اندیشکده مطالعات یهود در پیام‌رسان‌ها:

پیام رسان ایتاپیام رسان بلهپیام رسان سروشپیام رسان روبیکا

امپراتوری جهانی ، امپراتوری جهانی

همچنین ببینید

روچیلدها و اقتصاد غرب

روچیلدها و اقتصاد غرب

ابعاد سیطره و نفوذ روچیلدها در «اقتصاد غرب» چنان عظیم بود، که در قرن بیستم کشورهای غربی را به تیول «امپراتوری جهانی روچیلدها» بدل ساخت!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

17 − یک =