معرفی مختصر مرحوم «آیةالله محمدرضا فاکر» یهودیان جدیدالاسلام
آیتالله محمدرضا فاکر در سال ۱۳۲۴ش از خانوادهای مذهبی در شهر مشهد به دنیا آمد. او که به دلیل شغل پدرش به اصفهان رفته بود پس از گذراندن دروس دوره ابتدایی، با دروس دوره مقدمات حوزه آشنا شد و پس از بازگشت به مشهد دوره مقدمات حوزه را نزد ادیب نیشابوری به پایان رسانید. سپس برای یادگیری شرح لمعه نزد مدرس یزدی رفت و بخشهایی از آن را از او فرا گرفت.
بخش باقیمانده از شرح لمعه را در قم نزد آیات صلواتی و دوزدوزانی یاد گرفت. ایشان همچنین در درس مکاسب آیةالله خزعلی و آیةالله فاضل لنکرانی حضور مییافت، در عین حال که رسائل را نزد آیةالله نوری همدانی میخواند. وی همزمان با یادگیری، دروسی را که آموخته بود، تدریس مینمود.
پس از اتمام تحصیل نیز، سالها در حوزههای علمیه به تدریس پرداخت. ایشان که تقریرات دروس خارج را نگاشته بود، در طول تحصیل سفرهای تبلیغی و سیاسی به مناطق مختلف کرد. وی از مبارزان دوران پیش از انقلاب و نیز از مدافعان انقلاب اسلامی بود. آغاز مبارزات او به دورهای باز میگردد که در مشهد به خواندن ادبیات مشغول بود.
ایشان در آن زمان بسیاری از اعلامیههای امام خمینی (ره) را در حجره خود تکثیر میکرد (با نوشتن از روی آنها) و مخفیانه به اطلاع دیگر طرفداران انقلاب میرساند و یا بر در و دیوار شهر نصب میکرد. نخستینبار در سال ۱۳۴۱ دستگیر و زندانی شد و دومینبار در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ بازداشت شد که در زندان با مقام معظم رهبری آشنا گشت. بار بعد در ۱۳۵۳ بازداشت و زندانی شد و تا پایان سال ۱۳۵۵ در زندان بود که علتش سخنرانی او در نهاوند بر ضد شاه و همکاری با گروه ابوذر بود.
آیةالله محمدرضا فاکر رحمةاللهعلیه
پس از وقوع انقلاب اسلامی، برای مدتی نمایندگی امام خمینی (ره) را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر عهده داشت. او که برای چند دوره در مجلس شورای اسلامی نمایندگی مردم مشهد را عهدهدار بود، به دلیل افشای ماهیت ضدانقلاب در سالهای ظهور خط نفاق، حداقل سه بار مورد سوءقصد قرار گرفت که جان سالم به در برد.
ایشان قبل و بعد از انقلاب عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بوده است. در مجلس پنجم، هفتم و هشتم توسط مردم مشهد به نمایندگی مجلس انتخاب شد.
مرحوم آیتالله فاکر که در مجلس هفتم ریاست کمیسیون اصل ۹۰ بهعنوان یکی از مهمترین کمیسیونهای تخصصی نهاد قانوگذاری کشور را بر عهده داشت و در مجلس هشتم نیز پس از تغییر ساختار این کمیسیون، بار دیگر به دلیل برخورداری از سوابق تقنینی و توجه ویژه به بحث نظارت، مورد اعتماد نمایندگان قرار گرفت و ریاست این کمیسیون بر عهده وی گذاشته شد.
آیةالله فاکر همچنین عضو مجلس خبرگان رهبری از مشهد بود. ایشان برای آخرین بار روز سهشنبه ۲۲ دیماه ۱۳۸۸ در مجلس حاضر شد و بهعلت بیماری و مساعد نبودن حالش صحن مجلس را ترک کرد.
آیةالله فاکر پس از آن دیگر به مجلس بازنگشت. سرانجام ایشان در تاریخ چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۸ در بیمارستان ولیعصر (عج) قم پس از تحمل رنج چندین سال بیماری گوارشی (کبد) در سن ۶۴ سالگی جان به جان آفرین تسلیم کرد.
برخی از مطلعین، رحلت ایشان را ناشی از مسمومیّت توسط افرادی با مواد سرطانزا میدانند. زبان برّان، تیزبینی و ذهن اطلاعاتی، ایثار و از خودگذشتی، خصوصاً افشای چهرهی نفاق در هر لباسی، از خصوصیات اصلی ایشان بود و میتوان نقش ایشان را با یاران صادق اسلام همانند حضرت ابوذر مقایسه کرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دربارهی «ترور بیولوژیک» بیشتر بدانیم:
بررسی ابعاد جنگ بیولوژیک
بیوتروریسم نوین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آیةالله محمدرضا فاکر رحمةاللهعلیه
مقام معظم رهبری، امام خامنهای در پی رحلت ایشان پیامی به این شرح صادر کردند:
بسم الله الرحمن الرحیم
درگذشت روحانی مجاهد جناب حجةالاسلام آقای فاکر را به خانوادهی گرامی و بازماندگان محترم و همکاران و دوستان ایشان تسلیت میگویم. سوابق مجاهدات ایشان که از اولین سالهای نهضت اسلامی آغاز گشته و نیز خدمات ایشان در دوران نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی و عرصه های دیگر، ذخائر ارزشمندی در محاسبات الهی و نیز در یاد نیک مردم قدرشناس از این روحانی بزرگوار است. انشاءالله.
از خداوند متعال علوّ درجات ایشان را مسألت مینمایم.
سیدعلی خامنهای
٢٢ بهمن ماه ۱۳۸۸
خلاصهی سخنرانی مرحوم آیةالله محمدرضا فاکر در جشنواره کارآفرینان برتر کمیته امداد حضرت امام خمینی (ره) خراسان رضوی در تاریخ ۱۳۸۷/۵/۵
خداوند تبارک و تعالی را سپاسگذارم که به من توفیق عنایت کرد از فیض حضور در این مجلس محترم بهرهمند شوم. برای رساندن پیام و مقصودم مقدمهای را عرض میکنم.
در شهر مقدس مشهد، در فاصلهی بین محلهی عیدگاه و پائین خیابان، محلهای است که در قدیم به آن میگفتند محلهی «جدیدیها». یک آبانباری هم در آنجا بود (که هنوز آثارش هست) بهنام آبانبار جدیدیها. من در دوران طفولیتم هزاران بار از آن مسیر رفتوآمد داشتهام.
منظور از «جدیدیها» یهودیان تازهمسلمانشده بودند که «جدیدالاسلام» شمرده میشدند. این یهودیان ظاهراً حدود ۱۵۰ سال قبل اعلام مسلمانی کردند، (*) یک مدتی در آن منطقهای که بودند بهعنوان مسلمان جا افتادند، بعد از آنجا هجرت کردند، رفتند به شهرهای دیگر، جاهای دیگر، و در آنجا با مسلمانان دیگر مخلوط شدند! و کمکم رد آنها گم شد. من خانههای آن یهودیها را دیدهام، در نزدیکی همان محله هم بودهام، به تمام آن محله کاملاً واقفم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دربارهی «یهودیان جدیدالاسلام مشهد» بیشتر بدانیم:
مهدیگرایی افراطی میراث یهودیان مخفی مشهد
یهودیان مخفی مشهد
خراسان پایگاه یهودیان مخفی
یهودیان مخفی به مثابه یک سازمان اطلاعاتی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحاً عرض میکنم: تاریخ نشان میدهد که در همین محلّه چند سال قبل از آن که میرزا علیمحمد باب اعلام بابیت کند شاید چندهزار یهودی اعلام کردند که مسلمان شدهاند!! این مسأله شاید مربوط به حدود ۱۵۰ سال قبل باشد! مردم مشهد جشن بسیار مفصّلی گرفتند، سراسر شهر گلباران و جشن باران شد، شاید چندهزار یهودی مسلمان شده بودند. مایهی عزّت و افتخار بود! هرکدام از این یهودیها اسمشان را عوض کردند و اسم مسلمانی برای خودشان انتخاب کردند، و بالاخره شروع کردند به یک زندگی جدید.
چند سال بعد از این حادثه میرزا علیمحمد باب اعلام بابیت کرد، و اکثر همین شاید چندهزار یهودی، بهائی شدند!! البته یک تعدادشان هم مسلمانهای خوبی ماندند، و هنوز هم بچههایشان هستند.
علیمحمد باب شیرازی
این حادثه، دلسوزان تیزبین کشورمان را متوجه کرد که به هر جدیدالاسلامی نمیشود اعتماد نمود. ولی آن کسانی که در آن زمان این مسأله را میفهمیدند و توجه داشتند کم بودند. یقیناً کم بودند. من خودم که بعد از دهها سال در نزدیکی آن محله (که محله عیدگاه بود) رشد یافتم، چنین چیزی را از پدربزرگها و مادربزرگها و بستگانمان نشنیدم.
احتمالاً بعضی از قدرتهای خارجی برای اینکه زمینهی کار را برای آن نقشهای که در طیّ پیدایش بهائیت داشتند آماده کنند، از قبل اقدامات لازم را در داخل مملکت انجام داده بودند، که یکی از آنها هم اظهار مسلمانی دروغی این یهودیان بود!
خوب، چرا این کارها را کردند؟ در آن وقت خیلی مسألهی مهمی نبود، چون نظام حکومتی شاهنشاهی بود، مربوط به قاجار بود و بعد هم مربوط به پهلویها. و این هردو نظامهایی صددرصد فاسد و وابسته بودند. از نظر نظام سیاسی، ایران مشکلی برای غرب نداشت. ولی دشمن میخواست در بین مسلمانها رسوخ کند، نفوذ کند، زندگی کند. یک راهش نفوذی کردن این یهودیان معاند بود! و چون اینها یهودی بودند و مسلمانها یهودیها را نجس میدانستند، لازم بود راهی پیدا کند برای اینکه این اجتناب و گریزی را که مردم از این یهودیان داشتند از بین ببرد. و آنها را نفوذی کند! آمدند شکل ظاهر اسلامی به اینها دادند. مسلمانشان کردند، برای اینکه وقتی هم مسألهی بهائیت پیش آمد، بهتوسط آنها بهائیت را تقویت کنند! از قبل برای همین مقصد تمهید مقدمه کردند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دربارهی «یهودیان مخفی» بیشتر بدانیم:
درباره یهودیان و بهائیان مخفی
یهودیان دماوند و فرقههای رازآمیز
یهودیان مخفی و طریقت بکتاشی
حاخام یدیدیا شوفط و فرقهسازی یهودیان مخفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خوب، اینها پراکنده شدند، در میان مردم گم شدند! شاید بعضی از آنها هم افراد خوبی از کار درآمدند، ولی به هر حال کلیّت این مسأله پیچیدگی خودش را پیدا کرد.
تا زمان انقلاب مشکل محسوسی نبود، چون نظام حکومتی غربی بود، نظام شاهنشاهی وابسته به آنها بود، وابسته به انگلیس و آمریکا بود. ولی بعد از انقلاب حوادثی پیش آمد که این حوادث مشکلات را آشکار کرد. الان زنگ خطر به صدا درآمده است!
اولین جاسوسی که در نظام اسلامی ما بهعنوان «جاسوس» دستگیر شد و رسماً اعلام شد که در سطح بالا جاسوسی میکرده، و همهی ما او را میشناسیم اسمش امیرانتظام است. این آقای امیرانتظام سخنگوی نهضت آزادی بود. سخنگوی دولت موقت بود. با قدرتهای خارجی از طرف جمهوری اسلامی صحبت میکرد و در پوشش اینکه سخنگوی دولت و یک مقام رسمی دولت است جاسوسی میکرد. اسناد نظام را به آنها میداد. او لو رفت، دستگیر شد، این آقا الان هم در زندان است، محکوم به حبس ابد، یک مدتی آزادش کردند، دست و پایش را باز کردند، دومرتبه ارتباطش را با قدرتهای خارجی برقرار کرد، دومرتبه او را به زندان انداختند.
عباس امیرانتظام در دادگاه انقلاب
حسب آنچه بعضیها نوشتهاند ایشان پسر میرزا یعقوب رفوگر بازار تهران است که در اصل یهودی بوده، از آن یهودیهای جدیدالاسلام! سپس بهائی شده! بعد از ۱۵ خرداد اعلام مسلمانی کرده، و بعد از آن ٢٢ بهمن رسماً به اداره ثبت مراجعه کرده و نام خودش را بهعنوان یک مسلمان ثبت کرده است! این میرزا یعقوب بهائی رفوگر بازار تهران (که نام فامیلیش رفاویان یا رفوئیان بوده و گاهی به اشتباه نوشته بودند رافیان) اسم پسرش را عباس گذاشت. او هم فامیلیش را تغییر داد به امیرانتظام. بعد به طرقی که در این امور طبیعی است! سخنگوی دولت موقت شد! و طبعاً شد از پرچمداران انقلاب تا وقتی که دستگیر شد.
از اول انقلاب تا حالا ۳۰ سال است. امیرانتظام مربوط به سالهای اول انقلاب است. اواخر سالهای وسط هم در داخل کشور ما یک مسألهای پیش آمد بسیار بسیار مهم، مسألهای که معروف شد بهعنوان «قتلهای زنجیرهای»، یک عدهای رفتند یک عدهای را کشتند و انداختند به گردن نظام و انقلاب، پروندهی سنگینی شد، پروندهی قطوری شد، که هنوز هم رسیدگی به آن کامل نشده، یک برگ نیست، هزار برگ نیست، دههزار برگ نیست، بیش از این حرفهاست. امنیّتیترین و محرمانهترین پروندهی کشور است.
در این پرونده هم وقتی به «انساب» دو سه نفر مهرههای اصلی آن رسیدگی شد، معلوم شد که اجداد آنها یهودی بوده، پدرانشان بهائی بوده و خودشان اظهار مسلمانی میکردند. یعنی یهودیان یا بهائیان جدیدالاسلام! مختصراً عرض میکنم که در این پرونده هم بهطور تقریبی وقوف دارم، اشراف دارم، ابعادش را میدانم، مقدار زیادی از این پرونده را دیدهام، مطالعه کردهام، بعضی از افرادش را میشناسم، باقیماندههاشان را هم گاهی میشناسم، با گذشتههاشان آشنایم، یا بدون آشنایی نیستم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دربارهی «یهودیان بهائی» بیشتر بدانیم:
یهودیان بهائی
زرسالاران یهودی و پیدایش بابیگری
زرسالاران یهودی و بهائیگری
یهودیان مخفی و گسترش بابیگری و بهائیگری
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از این پرونده هم بگذریم، برویم به حدود سال سیام انقلاب یعنی پارسال. یک کسی را پیشنهاد کردند برای اشغال یک مقام دولتی در مملکت ما، مقام بسیار عالی، فرض کنید در سطح وزارت، فرض کنید مهمترین وزارت، میخواهم علوّ آن مقام را بگویم، نمیخواهم بگویم وزارت! میخواهم علوّ آن مقام را در این سطح معرفی کنم! این آدم هروقت در مجلس به ما میرسید، خم میشد دستمان را ببوسد! احترام میکرد، حاجآقا من نوکر شمایم! اصلاً هرچه بفرمائید عمل میکنم!
وقتی صحبت اشغال آن مقام شد، لازم شد برویم ببینیم این شخص چهکاره است؟ به چه درد میخورد؟ رفتیم به سراغ سوابق این مرد! دیدیم این آقا از آن مسلمانهای محترمی هستند که اگر به بقیهی اصول و فروع اسلام کمتر توجه دارند، لااقل به جواز تعدد زوجات توجه کامل دارند! دائم، موقت، مشروع و غیرمشروع! یکی از زوجات دائم ایشان خانوادهاش یهودی بوده است، بعد بهائی شده است، و شاید تازه مسلمان شده است! و البته همهی اینها به یک کشور وصل میشوند، انگلستان!! همهی این راهها به یک رُم ختم میشود، لندن! (**)
آیةالله محمدرضا فاکر رحمةاللهعلیه
من به این نتیجه رسیدهام که هماکنون لااقل در حدود صدهزار نفر از این افراد در جامعه پخشند، که یهودی بودهاند، بعداً بهائی شدهاند، و اینک متظاهر به اسلامند! و بهعنوان مسلمان در جامعهی ما پراکندهاند. اما کجاها؟ نمیدانیم!
بعد از انقلاب چون نظام ما شد نظام اسلامی طبعاً باید این تشکیلاتِ ظاهراً پراکنده، از نظر امنیّتی هم بهتوسط قدرتهای خارجی منسجم شده و مورد بهرهبرداری قرار گرفته باشد. الان هم در گوشه و کنار کشور افرادی هستند بهظاهر مسلمان و در عین حال بهائیان قبلی و یهودیان اسبق!! و کارشان این است که از هر طریقی که ممکن است ضربه بزنند. پُستها را اشغال کنند، اسناد را به دشمن برسانند، پشت انقلاب را خالی کنند، افراد متدین را ملکوک کنند، افراد هرزه را معروف کنند و قس علیهذا.
مهمترین کاری که اینها انجام میدهند سوءاستفاده از فقر و بیچارگی طبقات محروم و ساماندهی آنها در جهت منافع امپریالیسم خارجی و قدرتهای بینالملل است. اجازه دهید که نمونهای از این روزهای اخیر هم برایتان عرض کنم:
تقریباً حدود شش ماه قبل یگ گروهی را در شیراز دستگیر کردند. ۵٢ نفر. راه افتاده بودند در محلات فقیر شیراز، بچههای فقرا را (که معمولاً در کوچه ولند) جمع کرده بودند که بیائید ما برای شما کلاس مجانی بگذاریم، کیف و کتاب و قلم مجانی بدهیم. توی مسجد هم به آنها درس میدادند! حال همهاش مسجد نبوده، مسجد بوده و غیرمسجد هم بوده، من مسجد را میگویم برای اینکه عمق فتنه را نشان بدهم. در کلاسهای خودشان، به اینها درس مهر و محبت و عشق و دوستی و فداکاری و نمیدانم از این حرفهای قشنگ میدادند! ولی ته قضیه درآمد که گردانندگان این کار مسلماننماهای فعلی، بهائیهای سابق و احتمالاً یهودیهای اسبقند!
معلوم میشود این خطر هم خطر بزرگی است، ما دائماً هدف قرار میگیریم و نمیدانیم از کجا! به ما دائماً تیراندازی میشود، ولی نمیدانیم از کدام سو! ملت ما، مردم ما، افراد انقلابی ما در معرض آماج ترورهای فکری و فرهنگی و غیره قرار میگیرند و ما نمیدانیم این تیرها از کجا میآیند! این پوست خربزهها را چه کسی زیر پای بچههای ما میاندازد، زیرا آنها که ما را میزنند در میان جمعیت ما پنهانند! و ما اینک (بعد از ۱۵۰ سال) هیچ گزارشی نداریم که آنها در اصل چند نفر بودهاند؟ الان چند نفرند؟ زیادتر شدهاند یا کمتر شدهاند؟ کجاها رفتهاند؟ اسمهایشان را چهطوری عوض کردهاند؟ و شناسنامههای جدیدشان را چهجور گرفتهاند؟ الان کجا هستند؟ چه میکنند؟ چهجور با هم متحد و منسجم شدهاند؟
تشییع پیکر آیةالله محمدرضا فاکر در قم و مشهد
من نمیخواهم مسأله را خیلی امنیّتی کنم. ولی خیلی هم شوخیبردار نیست! نگهداری نظام اسلامی در بین این امپریالیستهای گردنکش و سفّاک بینالمللی نیازمند هوشیاری و بیداری زیادی است، خیلی بیشتر از آنچه ما فقط در شعارها به آن میپردازیم! در این مسائل جای سیاهنمایی و سفیدنمایی نیست! جای رأفت و گذشت نیست. مسلمان باید «رحماء بینهم» باشد و «أشداء علی الکفار». این انقلاب را نمیتوان با غفلت یا خدای نکرده تغافل بهدست دشمن سپرد!
یا مکن با پیلبانان دوستی … یا بنا کن خانهای در خورد پیل
امیدوارم خدای تبارک و تعالی به همهی ما توفیق جهاد فی سبیل الله را از راه تقوی، بیداری، هشیاری، امامشناسی، دشمنشناسی و قطع دست مستکبران عنایت بفرماید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
منبع: کتاب «چهار مقاله در زمینه بهائیت»، چاپ دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، صفحات ۱۰۳ تا ۱۱۰.
پینوشتها:
(*) اندیشکده: با توجه به زمان وقوع حادثه، که ٢٧ مارس ۱۸۳۹ میلادی نقل شده، و زمان انجام این سخنرانی که ۵ مرداد ۱۳۸۷ شمسی بوده، فاصله باید حدود ۱۷۰ سال بوده باشد و عدد ۱۵۰ سال از سوی مرحوم آیةالله فاکر بهصورت تقریبی بیان شده است.
(**) اشاره به ضربالمثل: «همهی راهها به رم ختم میشوند».
یهودیان جدیدالاسلام ، یهودیان جدیدالاسلام
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
یهودیان جدیدالاسلام ، یهودیان جدیدالاسلام
یهودیان جدیدالاسلام ، یهودیان جدیدالاسلام
خیلی خوب و آموزنده بود
حسبنا الله و نعم الوکیل
نعم المولی و نعم النصیر
لعنت خدا بر یهودیان فتنه گر خونخوار
مرگ بر بهائیان جنایتکار
مرگ بر منافق
دقیقا خطر نفوذ یهودیان آنوسی(یهودیان مخفی) بزرگترین خطر است
مرگ بر یهود
مرگ بر اسرائیل
مرگ بر منافق
مرگ بر بهایی
مرگ بر وهابی
مرگ بر دشمنان انقلاب✌
یهودیت یا جریان فراماسونری بهائیت را درتشیع و وهابیت را دربین اهل سنت بوجود آوردند،تا بخیال خام خود ،خدا را به زیر بکشند
اما درخیال و اوهام به سر می برند
قرآن میفرماید
ولو کره المشرکون ،ولو کره الکافرون
دین خدا و ندای تو حید محمدی عالم گیر خواهد شد
هر ضربه ای که تا کنون خورده ایم از این گروه منافق خورده ایم باید با دقت و جدیت تمام به دنبال شناسایی آنها باشیم وموظب باشیم در پروسه شناسایی آنها دوباره در دام آنها نیفتیم و به بیراهه برویم
خیلی عالی و آموزنده بود سپاسگذارم
ای کاش الان هم بزرگانی چون ایت الله فاکر پیدا شوند و ابعاد این قضیه رو بررسی و بر مردم اشکار کنند خیانت هایی که به این ممکلت شده که اثرات ان شاید تا دهه ها سال باقی باشه ولی الانه اونا رو به پای سهل انگاری یا اشتباه استراتژیک میزارن غافل از اینکه هستن مسئولی که جدیدالاسلام هستند ولی ما میگیم اونا غربزده بودن