نفوذ جبهه نفاق یهودی در حکومت اسلامی

نفوذ جبهه نفاق یهودی در حکومت اسلامی

تاریخ صدر اسلام، دربردارنده‌ی حوادث و مسائل آشکار و پنهان بسیاری است. شناخت این حوادث در فهم مسائل تاریخ اسلام و حتی مسائل امروز جهان اسلام، بسیار مهم و کارگشاست. جبهه نفاق یهودی

فهم مسائل تاریخی به روش‌های گوناگون انجام می‌شود. ولی جهت بررسی همه‌جانبه مسائل، بهتر است این موضوعات به‌صورت جریانی و پیوستاری بررسی شود. نگاه جریانی به تاریخ، مسائل تاریخ را به هم پیوسته و به‌صورت دانه‌های زنجیر می‌نگرد.

براین اساس، دو جریان مهم را در دستور کار قرار می‌دهیم: جریان حق و جریان باطل. این دو جریان در طول تاریخ و از ابتدای تاریخ بشریت، قابل تبیین و بررسی است. هریک از این دو جریان، نمایندگان و اصولی دارند که تاریخ را ساخته‌اند و پیش برده‌اند. در قرآن نیز این نگاه به تاریخ، با به‌کار بردن واژه‌ی «شجره طیبه» [۱] و «شجره خبیثه» [۲] تأیید شده است.

تاریخ اسلام که در ادامه‌ی تاریخ پیامبران به وقوع پیوسته، در همین راستا قابل تحلیل و بررسی است و می‌توان جریان حق و باطل صدر اسلام را، در مسیر جریان حق و باطل در مسیر نبوت و تاریخ بشریت، تحلیل نمود.

به‌نظر می‌رسد مهم‌ترین مسأله در این رویداد، ولایت و جانشینی پیامبر (ص) است که بسیاری از حوادث، در اطراف این مسأله‌ی مهم طراحی شده است. خداوند نیز در قرآن، در کنار تبیین مسأله ولایت و امامت و شرایط آن، مسلمانان را از خطر نفوذ جریان باطل در جریان حق برحذر می‌دارد. [۳] از این جهت، جریان حق و باطل در تاریخ اسلام، در موضوع بسیار مهم و حیاتی ولایت و امامت قابل پی‌گیری است.

اولین انحراف سیستمی در مسیر حق، در دوران نبوت حضرت موسی (ع) و بنی‌اسرائیل اتفاق افتاد که با تخلّف از فرامین حضرت موسی (ع) آغاز شد. در ادامه، این جریان از حذف معنوی پیامبران الهی به حذف فیزیکی و کالبدی آن‌ها رسید؛ به‌طوری که قرآن کریم، بنی‌اسرائیل را قومی پیامبرکُش توصیف می‌کند. [۴] این سیستم انحراف‌گر که سهم زیادی در انحراف در تاریخ دارد، در مقابل جریان حق ایستاد و مسیحیت را نیز دچار انحراف معنوی کرد. جریان انحرافی بنی‌اسرائیل که نمی‌توانست جلوی مسیحیت را بگیرد، آن را دچار انحراف کرد تا خطری برای آنها نباشد.

حوادث بعد از پیامبراسلام (ص) نیز ناگهانی و بدون برنامه‌ریزی قبلی نبود. این جریان باطلِ انحراف‌گر، با تجربه‌ای که از تحریف و انحراف در دین مسیحیت داشت و با توجه به اخبار ظهور پیامبر خاتم (ص)، قبل از تولد پیامبر کار خود را شروع کرد و نسخه‌ای جدید و ارتقاء یافته از انحراف را در دین اسلام، مد نظر قرار داد. آن‌ها با نفوذ در سیستم پیامبر (ص)، به هدف نقش‌آفرینی فعال در بعد از پیامبر (ص) پرداخته و نفوذ در حکومت را در دستور کار قرار دادند.

پیامبر اسلام (ص) در این شرایط دشوار، از طرفی تثبیت اسلام و تبیین دین خاتم را در نظر داشت، و از طرف دیگر با مثلث شرک و نفاق و یهود مواجه بود. دقت در جنگ‌ها و نحوه‌ی مواجهه‌ی پیامبر، نشان می‌دهد که حضرت بیشترین نیرو و شدیدترین برخورد را با یهود داشته‌اند.

بررسی تاریخ با این نگاه، آیه‌ی ۸۲ سوره‌ی مائده را برای ما روشن می‌کند که خداوند می‌فرماید: یهود، شدیدترین دشمنان اسلام هستند! پیامبر اکرم (ص) به یارانش فرموده بود:

«به درستی که وجب به وجب و ذراع به ذراع روش کسانی که قبل از شما بودند را پیروی خواهید کرد، اگرچه داخل لانه‌ی سوسماری رفته باشند! اطرافیان پرسیدند: یا رسول‌الله! منظورت یهود و نصاری است؟ فرمود: پس چه کسی؟» [۵]

این گزارش، یکی از گزارش‌های کلیدی در جریان‌شناسی حوادث پس از رسول‌الله (ص) به‌شمار می‌آید. براساس این گزارش، رفتاری که مسلمانان پس از شهادت رسول‌الله (ص) از خود نشان می‌دهند، تطابق کامل با رفتار یهودیان و مسیحیان در گذشته‌ی تاریخ دارد. این تطابق کامل، هم می‌تواند حاکی از سنّتی تاریخی در میان جوامع دینی باشد، و هم می‌تواند ریشه و خاستگاه حوادثی را که بعدها در جامعه‌ی مسلمانان اتفاق افتاد، نشان دهد.

تشکیل جبهه نفاق یهودی

رسول‌الله (ص)، به‌صورت ضمنی تأکید داشت که یهودیان به او ایمان نخواهند آورد. طبق نقل منابع غیرشیعی، آن حضرت به‌گونه‌ای از ایمان آوردن یهودیان ناامید بود که عقیده داشت حتی اگر ده نفر از یهودیان به او بگروند، در دنیا یک یهودی هم باقی نخواهد ماند! [۶] البته در برخی متون، این تعداد، به‌وسیله‌ی کعب‌الاحبار به دوازده نفر افزایش یافته است. [۷] هرچند برخی تلاش دارند کلام رسول‌الله (ص) را ناظر به بزرگان یهود بدانند، [۸] ولی سخنی که از آن حضرت نقل شده آن‌قدر گویا است که جایی برای این ترفندها نمی‌گذارد.

از دیگر سو، با گزارش‌های متعدد، از اسلام آوردن تعداد قابل توجهی از یهودیان روبه‌رو هستیم! از امیرالمؤمنین علی (ع) نقل شده است:

«یک روز ده نفر از بزرگان یهود پیش رسول‌الله (ص) آمدند و از او پرسش‌هایی داشتند که به اعتقاد آنها، پاسخ آن مسائل را تنها پیامبر یا ملکی از ملائکه مقرب خدا می‌داند. رسول‌الله (ص) تمامی پرسش‌های آن‌ها را پاسخ داد و آن‌ها هم مسلمان شدند.» [۹]

در گزارش دیگری از امیرالمؤمنین (ع)، از ایمان آوردن یک یهودی دیگر سخن به میان آمده است که از رسول‌الله (ص) طلب داشت و پس از امتحانِ نوع برخورد وی، به ایشان ایمان آورد و اموالش را به رسول‌الله (ص) بخشید. براساس گزارش دیگری از همین ماجرا، تمامی خانواده‌ی آن یهودی نیز غیر از پیرمردی صدساله به رسول‌الله (ص) ایمان آوردند. [۱۰] همچنین امیرالمؤمنین (ع) در پاسخ ابومسعود که گفته بود: ما پیش از این هرگاه جنازه‌ای می‌دیدیم بلند می‌شدیم، فرمود: «این رفتار شما مربوط به زمانی بود که یهودی بودید.» [۱۱]

عطیه قرظی [۱۲] ادعا داشت، آیه‌ی «وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ» [۱۳] درباره‌ی ده نفر که او یکی از آن‌ها بوده، نازل شده است. [۱۴] ابن‌عباس هم از اسلام آوردن عبدالله بن سلام، ثعلبة بن سعیة، اسید بن سعیة، اسد بن عبید، و گروه دیگری از یهودیان خبر داد که ایمان حقیقی آوردند و به همین خاطر از سوی سایر یهودیان اذیت شدند. [۱۵]

در متن دیگری از: ثعلبه، عبدالله بن سلام، ابن یامین، اسد و اسید فرزندان کعب، شعبة بن عمرو، و قیس بن زید یاد شده که همگی یهودی بودند و به رسول‌الله (ص) ایمان آوردند؛ ولی تقاضا داشتند رسول‌الله (ص) روز شنبه و تلاوت تورات را به رسمیّت بشناسد. [۱۶] در گزارش دیگری، از عبدالله بن سلام و یارانش و نیز سعیة بن عمرو، یمام بن یهودا، اسید و اسد فرزندان کعب، ابن یامین، و عبدالله بن صوریا به‌عنوان مسلمانان یهود نام برده شده است. [۱۷]

عده‌ی دیگری از احبار مسلمان‌شده یهود، عبارتند از: تمام بن یهودا [۱۸]، جبل بن جوال [۱۹]، سعید بن عامر [۲۰]، عبدالرحمان بن سماک [۲۱] و میمون بن یامین [۲۲]. همچنین گزارش شده: یکی از بزرگان یهود پس از شنیدن سوره یوسف از زبان رسول‌الله (ص)، به‌همراه تعدادی از یهودیان ایمان آوردند. [۲۳]

طبق گزارش دیگری، مردی در محضر رسول‌الله (ص) از اسلامِ گروهی از یهود سخن گفت که در اثر گرسنگی، خوف ارتداد آنها می‌رفت! [۲۴] واقدی نیز از ایمان یکی دیگر از بزرگان یهود که داناترین احبار آن‌ها بود، خبر داده است. [۲۵] گفته شده است وقتی اسلم بن عبید مسلمان شد، برخی یهودیان نیز در پی او مسلمان شدند! [۲۶]

در مجموع، هرچند بخشی از یهودیان اوس و خزرج نیز به رسول‌الله (ص) ایمان آوردند، ولی آن‌چه در بالا ذکر شد مربوط به یهودیان اسرائیلی است. با این حساب، شاهد اسلام عده‌ی فراوانی از یهودیان اسرائیلی هستیم که رسول‌الله (ص) در ایمان حتی ده نفر از آنها تردید داشت! [۲۷] شاید از همین‌رو است که در بسیاری از متون به «اسلام نفاقی» یهودیان تصریح شده است. به‌عنوان نمونه:

محمد بن سیرین ادعایی جالب دارد: «خبر ندارم از یهودیان، کسی غیر از عبدالله بن سلام و عبدالله بن صیاد و یک برده، مسلمان شده باشد!» [۲۸]

ابن‌کثیر نیز پس از ذکر ماجرای جنگ بدر در سال دوم هجری، تصریح می‌کند:

«بسیاری از مشرکان و یهودیان ساکن مدینه، از قبیله بنی‌قینقاع و بنی‌نضیر و بنی‌قریظه و بنی‌حارثه، اسلام منافقانه آوردند.» [۲۹]

در پاره‌ای از گزارش‌ها هم به ایمان نفاق‌آلود تعدادی از یهودیان بنی‌قریظه و بنی‌نضیر تصریح شده است. [۳۰] برخی از مفسّران، تعدادی از آیات قرآن را به یهودیان منافق تفسیر کرده‌اند. [۳۱] تعدادی از بزرگان یهود که اسلام منافقانه آوردند، عبارتند از: سعد بن حنیف، زید بن لصیت [۳۲]، نعمان و عثمان فرزندان اوفی، رافع بن حریمله، رفاعة بن زید بن تابوت، سلسلة بن برهام و کنانة بن صوریا. [۳۳] لبید بن اعصم هم از منافقان یهود به‌شمار آمده است. [۳۴]

البته ما ادعا نداریم هیچ‌یک از یهودیان مسلمان نشدند؛ بلکه یقیناً در میان انبوه یهودیان، بوده‌اند کسانی که اسلام حقیقی آورده‌اند؛ همان‌گونه که در منابع تاریخی در این زمینه، از مخیریق یهودی [۳۵] و زید بن سعنه [۳۶] و سعیة [سعنة] بن غَریض بن عادیا [۳۷] نیز یاد شده است؛ بلکه ادعای ما این است و معتقدیم باید با دیده‌ی تردید، به ادعای اسلام از سوی یهودیان نگریست و با توجه به پرونده‌ی سیاه آن‌ها، این‌گونه ادعاها را نیز باید از ترفندهای جبهه نفوذ در جریان تصمیم‌گذار مسلمانان، به‌شمار آورد.

نکته‌ی مهم این است که این حجم انبوه از منافقان یهودی – که به یقین، شمار فراوانی از آن‌ها گمنام مانده‌اند – پس از شهادت رسول‌الله (ص) چه شدند؟! چرا هیچ نشانی از آن‌ها در وقایع پس از پیامبر نیست؟! آیا همگی آن‌ها از بین رفتند؟! یا سر به لاک خود فرو بردند و از جامعه و مسائل اجتماعی بریدند؟! یا به سایر سرزمین‌ها کوچ کردند؟! یا این‌که: نقش و جایگاهی اساسی در حوادث پس از رسول‌الله (ص) داشتند، ولی هم خودشان و هم دیگران، نخواستند ردّی از آن‌ها به‌جا بماند! سیر حوادث پس از رسول‌الله (ص) و مقایسه‌ی آن با سیاست‌های یهودی مطرح در قرآن، چاره ای جز پذیرش آخرین گزینه برای ما باقی نمی‌گذارد!

همان‌گونه که مطالعه‌ی تاریخ نیز به ما نشان می‌دهد، یهودیان به جبهه نفوذ تبدیل شدند و به‌تدریج، خود را در حکومت و برخی شغل‌های حساس وارد کرده و به‌عنوان گزینه‌ی اصلی، جا انداختند. به‌گفته‌ی ابن‌نوت معری: [۳۸]

«یهودیان روزگار ما به نهایت آرزوهایشان دست یافته‌اند! عزّت مال آن‌ها، و اموال پیش آن‌هاست و مشاوران و حکومت هم در دست آن‌هاست؛ پس ای مردمان! یهودی شوید که روزگار ما نیز یهودی شده است!» [۳۹]

جبهه نفاق یهودی در کنار افراد نفوذی خود در میان مسلمانان، برای موج‌سواری و به‌دست گرفتن زمام امور و پیشبرد اهداف خویش در کوتاه و درازمدت، نیازمند ترسیم و تنظیم برنامه‌ای مدوّن شامل ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بود. روشن است که بدون وجود چنین برنامه‌ای، تنها نتیجه‌ی هرگونه حرکتی، گل‌آلود کردن آب خواهد بود که موجب از دست رفتن فرصت، حتی از دست جبهه نفاق یهودی خواهد شد.

بنابراین، این جبهه برای پس از شهادت رسول‌الله (ص)، برنامه‌ای کاملاً مدوّن و جامع‌الاطراف و هم‌چنین زمان‌بندی شده دارد.

پی‌نوشت‌ها:

[۱] سوره ابراهیم: آیه ۲۴.
[۲] سوره ابراهیم: آیه ۲۶.
[۳] سوره مائده: آیات ۵۵ و ۵۷.
[۴] سوره آل عمران: آیه ۲۱.
[۵] صحیح بخاری، ج۴، ص۱۴۴.
[۶] همان، ص۲۶۹.
[۷] مسند ابویعلی، ج۱۰، ص ۲۲۴و۴۲۵.
این مطلب در گزارش دیگری به خود رسول‌الله (ص) نسبت داده شده است: از عوف بن مالک نقل شده: من و رسول‌الله (ص) در یکی از اعیاد یهود به کنیسه یهودیان رفتیم. آن‌ها از این‌که ما به داخل کنیسه برویم، کراهت داشتند. رسول‌الله (ص) فرمود: یهودیان! دوازده نفرشهادتین را بر زبان جاری کنند تا خداوند غضب خود را از تمامی یهودیان بردارد. ولی هیچ‌یک پاسخی به او ندادند و این کار سه بار تکرار شد و در پایان، تنها عبدالله بن سلام حاضر شد به پیامبر ایمان بیاورد… (مسند أحمد، ج۶، ص۲۵؛ صحیح ابن حبان، ج۱۶، ص ۱۱۹و۱۲۰: کنزالعمال، ج۱۱، ص۴۵۳).
[۸] مسنداحمد، ج۲، ص۳۴۶.
[۹] تفسیر ثعلبی، ج۴، ص۳۰ (بخشی از پرسش‌ها) و ص۳۳و۳۲ (بخش دیگری از پرسش‌ها).
[۱۰] الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۶۱؛ المنتظم، ج۲، ص ۲۵۵و۲۵۶.
[۱۱] مجمع الزوائد، ج۳، ص۲۸.
[۱۲] از یهودیان مسلمان‌شده قبیله بنی‌قریظه.
[۱۳] سوره قصص: آیه ۵۱.
[۱۴] ٢. جامع البیان، ج۲۰، ص۱۰۹.
در نقل دیگری، این ماجرا از رفاعة القرظی نقل شده است. (همان؛ المعجم الکبیر، ج۵، ص۵۳؛ مجمع الزوائد، ج۷، ص۸۸ [رجاله ثقات]).
[۱۵] جامع البیان، ج۴، ص۷۱؛ مجمع الزوائد، ج۶، ص۳۲۷.
[۱۶] جامع البیان، ج۲، ص۴۴۲.
هرچند به عقیده برخی، ثعلبة بن سعیة، اسید بن سعیة و اسد بن عبید، از قبیله هذیل بودند که پسرعموهای بنی‌قریظه و بنی‌نضیر به‌شمار می‌آمدند (الاستیعاب، ج۱، ص۹۷) ولی پاره‌ای از گزارش‌ها صراحت در اسرائیلی بودن این عده دارد: از یک‌سو آیه‌ی «لکن الراسخون فی العلم منهم» به عبدالله بن سلام و دو فرزند سعیه تفسیر شده است (الدرالمنثور، ج۲، ص۲۴۶) و از سوی دیگر شافعی و احمد حنبل تصریح دارند این عده، از یهودیان بنی‌قریظه بودند. (معرفة السنن و الآثار بیهقی، ج۷، ص۵۹).
[۱۷] تفسیر ثعلبی، ج۱، ص۲۶۶.
[۱۸] الاصابه، ج۱، ص۴۸۶.
[۱۹] همان، ج۱، ص ۵۶۳و۵۶۴؛ اسدالغابه، ج۱، ص۲۶۷.
[۲۰] الاصابه، ج۳، ص۹۴.
[۲۱] همان، ج۴، ص۲۶۲.
[۲۲] همان، ج۶، ص۱۹۱.
[۲۳] دلائل النبوه بیهقی، ج۶، ص۲۷۶.
[۲۴] سنن ابن ماجة ، ج۲، ص ۷۶۵و۷۶۶؛ تهذیب الکمال، ج۷، ص۳۴۵و۳۴۶ [به سند دیگر].
[۲۵] تخریج الأحادیث و الآثار، ج۳، ص۴۸.
[۲۶] الثقات، ج۳، ص۱۸.
[۲۷] جالب آن‌که عده‌ای همچنان اصرار دارند که آمار مسلمانان یهودی در زمان رسول‌الله (ص) به ده نفر نمی‌رسید! (تفسیر ابن‌کثیر، ج۱، ص۴۵۳).
[۲۸] المحاضرات و المحاورات، ص۸۰.
[۲۹] البدایة و النهایة، ج۳، ص ۴۱۹و۴۲۰؛ السیرة النبویة، ج۲، ص۵۴۶.
[۳۰] الکشاف، ج۳، شرح ص۲۴۸؛ تخریج الأحادیث و الآثار، ج۳، ص۹۵.
[۳۱] نمونه‌ی این تفسیرها را می‌توان در کتب تفسیری از زبان ابن عباس (جامع البیان، ج۱، ص۵۲۲؛ الدرالمنثور، ج۱، ص۳۱ و۸۱) و سدّی (جامع البیان، ج۱، ص۵۲۳ و ص۵۲۴و۵۲۵؛ تفسیر ابن ابی‌حاتم، ج۱، ص۱۵۰) مشاهده نمود.
[۳۲] او یکی از منافقان حاضر در ماجرای ترور نافرجام رسول‌الله (ص) در عقبه هرشی نیز به‌شمار آمده است. (کشف المشکل ابن جوزی، ج۱، ص۳۹۳).
[۳۳] السیرة النبویة ابن هشام، ج۲، ص۳۶۹ و۳۷۰؛ البدایة و النهایة، ج۳، ص۲۹۴.
در برخی منابع هم به برخی از این افراد اشاره شده است: الدرر، ص۹۴؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ق۲، ص۱۷؛ تاریخ الاسلام، ج۲، ص ۳۹و۴۰.
[۳۴] کشف المشکل ابن جوزی، ج۴، ص۳۴۰.
[۳۵] عجیب است که مخیریق که در جریان جنگ احد به رسول‌الله (ص) ایمان آورد و تمامی اموال خود را، از جمله هفت باغی که در مدینه داشت به آن حضرت بخشید، در برخی گزارش‌های غیرشیعی، به‌عنوان «یهودی غیرمسلمان»، معرفی شده است!! (الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۰۲)/
[۳۶] الاستیعاب، ج۲، ص۵۵۳.
[۳۷] الاصابه، ج۳، ص۲۱۲و۲۱۳. سعیه، برادرزاده سموأل بن عادیا و شاعر بود. وی در ملاقاتش با معاویه در مسجدالحرام، حاضر نشد او را امیرالمؤمنین خطاب کند و در برابر معاویه با شجاعت گفت: برای اثبات پستی تو همین بس که در دوران جاهلیت با رسول‌الله (ص) و وحی جنگیدی و در دوران اسلام هم مانع رسیدن فرزندان رسول‌الله (ص) به خلافت شدی… معاویه [که پاسخی نداشت] گفت: این پیرمرد، خرفت شده است! (الاغانی، ج۳، ص۹۱و۹۲).
[۳۸] یهود هذا الزمان قد بلغوا … غایة آمالهم و قد ملکوا
العزّ فیهم و المال عندهم … و منهم المستشار و الملک
و لست ممّن فیهم یغرّکم … تهوّدوا قد تهوّد الفلک
ابوالرضا عبدالواحد بن فرج بن نوت معری، شاعر متوفای حدود ۴۸۰ق. (الوافی بالوفیات، ج۱۹، ص۱۸۰).
[۳۹] بغیة الطلب، ج۲، ص۶۹۶و۶۹۷.

منبع: دشمن شدید، دفتر دوم، چاپ دوم، تابستان ۹۸، انتشارات شهید کاظمی، صص۳۷-۴۵.

««« پایان »»»

آشنایی با رنگ‌های به‌کار رفته در مقاله‌ی فوق:

رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوه‌ای برای نقل‌قول استفاده می‌شود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینک‌دادن استفاده می‌شود.

جبهه نفاق یهودی ، جبهه نفاق یهودی

اندیشکده مطالعات یهود در پیام‌رسان‌ها:

پیام رسان ایتاپیام رسان بلهپیام رسان سروشپیام رسان روبیکا

جبهه نفاق یهودی ، جبهه نفاق یهودی

Check Also

سند تاریخی از شهادت امیرالمؤمنین (ع) به دست معاویه

تاریخ سبئوس که نگارش آن در زمان خلافت معاویه به پایان رسیده برخلاف مشهورات سُست تاریخی شهادت امیرالمؤمنین (ع) را به خود معاویه منسوب می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه + 13 =