خلیفه دوم و یهود

خلیفه دوم و یهود

رابطه‌ی قدیمی خلیفه دوم با اهل کتاب که به سال‌های پیش از هجرت او برمی‌گشت، در دوران خلافت به نقطه‌ی عطف جدیدی رسید.

خلیفه دوم که اصولاً در زمان خلافتش همگان را از نقل احادیث و روایات دوران پیامبر (ص) به‌شدّت نهی می‌کرد و متخلّفان را با تازیانه پاسخ می‌گفت، «یهودیان» را در نقل داستان‌های تاریخی آزاد گذاشته بود!

«کعب الاحبار»، بزرگ یهودیان در یمن، در زمان خلیفه دوم ایمان آورد و بلافاصله مسئولیت حکومتی گرفت و شروع به نقل حدیث کرد! او به‌نوعی مفسّر اصلی مورد تأیید دستگاه خلافت بود که نقل او تفسیر آیات قرآن محسوب می‌شد.

در منابع اهل تسنّن، صحابه زیادی از او حدیث نقل کرده‌اند و این در حالی است که صحابه، پیامبر خدا (ص) را دیده بودند و کعب‌الاحبار در زمان آن حضرت اصلاً مسلمان نبود! این وقایع در حالی اتفاق می‌افتاد که در همان زمان، حتی فردی مانند ابوهریره نیز به دستور خلیفه دوم از نقل حدیث منع شده بود و به همین علت تازیانه خورده بود. (۱)

همو می‌گوید: کسی در دوران خلیفه دوم نبود که حدیث نقل کند و خون از پشتش جاری نشود. (۲)

«تَمیم داری» (۳) و «زید بن ثابت»، دو یهودی‌زاده دیگر بودند که در زمان خلیفه دوم به مشاغل رسمی منصوب شدند. (۴)

جالب آن‌که این زید بن ثابتِ تازه‌مسلمان بود که در زمان خلیفه اول و با تأیید خلیفه دوم، مسئول جمع‌آوری قرآن شد تا در مقابل قرآن امیرمؤمنان (ع)، دستگاه خلافت، قرآنی برای عرضه داشته باشد! (۵)

نام یهودی تازه‌مسلمانی مانند «عبدالله بن سَلام» را نیز باید به این فهرست افزود!

در ستودنِ راه و روش یهودیان، اشارات فراوانی برای اهل دقت در سَفر خلیفه دوم به سال ۱۶ یا ۱۷ هجری به فلسطین و شام و به‌خصوص شهر «اورشلیم» (بیت‌المقدس) وجود دارد. (۶)

ورود خلیفه دوم عمر بن خطاب به اورشلیم یا بیت‌المقدس

نقاشی تخیلی از ورود خلیفه دوم به اورشلیم

البته در مقابل نیز یهودیان خلیفه دوم را می‌ستودند و ادعا می‌کردند که نام او در تورات و کتب پیشینیان آمده است (۷) و یا کعب‌الاحبار ادعا می‌کرد که خصوصیات و صفت خلیفه دوم را در تورات یافته است؛ که این تملّق‌گویی حتی تعجب شخص خلیفه را به همراه داشت. (۸)

در منابع اهل تسنّن آمده است که:

«به ما چنین رسیده است که نخست، اهل کتاب به عُمَر، فاروق (جداکننده‌ی حق و باطل) لقب دادند و مسلمانان این را از سخن آنان نقل می‌کردند.» (۹)

به هر روی آن‌چه از عملکرد خلیفه دوم در دوران خلافتش استنباط می‌شود، این است که او دست یهودیان را در اموری که به ظاهر امور فرهنگی جامعه‌ی مسلمانان تلقی می‌شد، باز گذاشته بود. به‌نظر می‌رسد که این‌گونه انتصاب‌ها، وام خلیفه به اهل کتاب باشد که رابطه و همکاریِ صمیمانه‌ی آنان در دوران حیات نبوی، باعثِ به ثمر نشستن «سقیفه» شد.

در عین حال یهودیان به‌عنوان یک اقلیّت صاحب تمدن و فرهنگ اصیل، همواره در سیاست‌ها به سمت قدرت‌های جدید و بالقوه تمایل داشتند و به‌نوعی نقش ستون پنجم را برای حکومت‌های وقت بازی می‌کردند. خلیفه دوم نیز از این موضوع بی‌اطلاع نبود.

همین یهودیان بودند که به فناوری تولید «سَمّ» آگاهی داشتند و در مسموم‌کردن پیامبر (ص) به منافقان کمک کردند. همینان نیز به کمک خلیفه دوم و همکارانش آمدند، و شروع بیماری خلیفه اول نیز به «سَمّ» آنان بود.

خلیفه دوم با آگاهی کامل از این موضوع که محل فرآوری این «سَمّ» در مناطق یهودی‌نشین خیبر (هم‌چنین احتمالاً تیماء و وادی‌القری جایی در شمال منطقه خیبر) بود، این خطر را با کوچ‌دادنِ یهودیان این مناطق از بین برد. این کار به بهانه‌های واهی (۱۰) و یا ادعای این که پیامبر (ص) در آخرین لحظات عمر خویش فرموده‌اند: «در جزیرة العرب دو دین نباشد»! اتفاق افتاد (۱۱) تا او نیز با «سَمّ» از میان نرود. آری علی‌رغم ممنوع‌بودنِ نقل حدیث، این‌بار نیز حدیث مجعول دیگری به کمک خلیفه دوم می‌آید تا او را در سیاست‌های راهبردی‌اش هدایت کند!

دستور قابل تأمل دیگری که خلیفه دوم آن را وضع کرد، عدم اجازه برای حضور بیش از ۳ روز بازرگانان اهل کتاب بود. در این مدت آنان باید کالای خود را فروخته و مدینه را ترک می‌کردند. (۱۲) این دستور که به ظاهر تنها در شهر مدینه (و نه کوفه، بصره، و حتی در مکه و طائف) به شکلی جدّی پیگیری می‌شد، در راستای ماجرای فوق‌الذکر قابل تحلیل است.

گفته شده که یهودیان، و مسیحیان نجران نیز به دستور خلیفه دوم کوچانیده شدند.

هر دو مورد، یعنی: بیرون کردن یهودیان خیبر و‌ مسیحیان نجران به سال ۲۱ هجری، یعنی پس از گذشت ۸ سال از خلافت و در دو سال آخر حکمرانی خلیفه دوم گزارش شده که نشان می‌دهد به ظاهر در همین سال‌ها خلیفه دوم گزارش‌هایی درباره‌ی ترور احتمالی خویش دریافت کرده است. متعاقباً خانه‌های یهودیان در خیبر بین مسلمانان تقسیم می‌شود.

ترور و مرگ خلیفه دوم عمر بن خطاب

نقاشی تخیلی از صحنه‌ی ترور خلیفه دوم

از سوی دیگر در نظر خلیفه دوم، نصارا و مسیحیانِ شبه‌جزیره به‌نوعی شهروند درجه‌ی دو شمرده می‌شدند‌. اعتقاد خلیفه دوم این بود که نصارای عرب اهل کتاب نیستند و ذبح‌شان حرام است! و اصرار داشت که «آنان را رها نمی‌کنم تا مسلمان شوند یا سرهایشان را قطع می‌کنم!» (۱۳) آن روش در برابر یهودیان و این نگرش نسبت به مسیحیان باعث شد که اهل کتاب از ترس فرار کنند و یا به دستور مستقیم خلیفه دوم جلای وطن کرده، شبه‌جزیره را ترک نمایند. (۱۴)

فراوان بودند یهودیان و مسیحیانی که در سرزمین‌های تازه فتح شده‌ی خارج شبه‌جزیره آزادانه زندگی می‌کردند و حدیث «دو دین در شبه‌جزیره نماند» که خود ساخته‌ی خلیفه دوم بود، فقط شامل شبه‌جزیره می‌شد و حضور اهل کتاب در دیگر نقاط سرزمین‌های اسلامی هیچ خطری برای دیگر اهل اسلام و تازه مسلمانان آن نواحی نداشت و گویا نصارای عرب در آن‌جا عرب محسوب می‌شدند!!

البته این بدان معنا نبود که نگاه اجتماعی خلیفه دوم: «انسان‌ها مانند وحوش هستند»! در مورد اهل کتاب خارج عربستان مصداق نداشته باشد! لذا استخدام فردی از اهل کتاب برای امور دفتری – که اعراب بیابانگرد از آن هیچ سررشته‌ای نداشتند – جرمی محسوب می‌شد که حتی به تازیانه خوردن والیان می‌انجامید که چرا چنین فرد کارآمدی را به کار گماشته‌اند! (۱۵)

گفته شده به دستور خلیفه‌ دوم ۴ هزار کنیسه در شبه‌جزیره و برخی مناطق تازه فتح شده در جریان فتوحات، تخریب شد. (۱۶) [این مطلب نیازمند بررسی بیشتر است.]

در خارج شبه‌جزیره اهل کتاب مجبور بودند جلوی سر خود را بتراشند و بر خود زنّار ببندد، باید مرکبی که سوار می‌شدند زین و پالان نداشته باشد تا راحت نباشند! و برای سوار شدن نباید از رکاب استفاده می‌کردند و تنها از دست خویش باید استفاده می‌کردند که سوار شدن را سخت‌تر می‌کرد و در عین حال آنان را از دیگر مردم متمایز می‌کرد!

نقاشی خلیفه دوم عمر بن خطاب

نقاشی تخیلی از خلیفه دوم

در ادامه احکامی وضع شد که انسان را به شک در مورد وضعیت روانیِ واضعِ این احکام وامی‌دارد! اهل کتاب باید کفش‌هایشان لنگه به لنگه، سفید و سیاه می‌بود و برای سواری حق استفاده از اسب هموار را نداشتند و باید از الاغ یا قاطر استفاده می‌کردند!

داستان به همین‌جا ختم نمی‌شد و به مردم اجازه داده شده بود که اگر در دست کسی صلیب دیدند و یا جایی خارج دِیر صلیب نمایان شد، آن را بر سر صاحب صلیب بکوبند و سرش را بشکنند!! (۱۷)

در این میان ظالمانه‌ترین رفتارها با مجوسیان بود. خلیفه دوم که به ظاهر با ایرانیان خصومت شخصی داشت و در عین حال در نظر او مجوس‌بودن هم بدترین نوع اهل کتاب محسوب می‌شد، خصمانه‌ترین راه‌ها را در برابر اینان پیش می‌گرفت. او تمامی ایرانیان و به‌اصطلاح مجوس را برده می‌دانست. در نتیجه، کشته‌شدنِ ایرانیان اسیر و مغلوب توسط والیان و فاتحان عرب حکمِ کشته‌شدنِ برده را داشت، تنها دیه – حتی اگر مسلمان شده بود – به وارثان تعلق می‌گرفت (۱۸) و قاتلِ عرب از مصونیت در برابر قصاص بهره می‌برد!

به هر روی خلیفه دوم که غیرعرب را قبول نداشت، نمی‌توانست به مهاجران اعتماد کند و دسته‌ی دیگر عرب، یعنی: انصار هم به او بی‌اعتماد بودند؛ لذا از یهودیان تازه‌مسلمان کمک می‌گرفت که این سیاست هم او را بیش از پیش منزوی کرد.

در نظر خلیفه دوم، از میان اهل کتاب، یهودیانی خوب بودند که توسط او ظاهراً مسلمان شده و به کار فرهنگی برای دستگاه خلافت مبادرت می‌ورزند. صد البته حضور یهودیان در چنان زمانی تأثیرات فرهنگی فراوانی به‌همراه داشت که در طول تاریخ ردّ پای آن در منابع به‌روشنی قابل مشاهده است. اساس «اسرائیلیات» در همین دوره پایه‌ریزی شد تا تحریفات تاریخی بیشتری به‌ویژه در منابع اهل تسنّن شکل بگیرد.

منابع:

۱- شرح نهج‌البلاغه،‌ ابن أبی‌الحدید، ج۴، ص۶۷-۶۸
۲- تاریخ ابن عساکر، ۱۱/۳
۳- نام او نیز به‌عنوان یکی از روات مشهور حدیث در تاریخ ثبت است. او آن‌چنان مشهور است که نام او در قاب‌های حکاکی شده در ایوان اول مسجد النبی در کنار نام بزرگان اسلام مانند امیرمؤمنان و حسنین ع، خلفای راشدین و امامان فقه عامه مانند شافعی، مالکی، و… نگاشته شده است‌!
۴- التنبیه و الاشراف، ص۲۵۴
۵- امتاع الاسماع، ۲۴۸/۴
۶- سنن بیهقی، ۴۱/۵
۷- تاریخ طبری، ۴۶۶/۴
۸- تاریخ طبری، ۱۹۱/۴
۹- سخن محمد بن شهاب‌الدین زهری از تاریخ‌نگاران قرن اول؛ الطبقات الكبرى، ۲۷۰/۳ و  تاریخ المدینة المنورة، ٦٦٢/٣
۱۰- مانند این‌که ادعا شده عبدالله بن عمر که برای سرکشی زمین‌هایش به خیبر رفته بود، پس از خوابیدن در آن‌جا و بیدار شدن، دست‌هایش موقتاً فلج گردید و کج شد و این اتفاق چون کار یهودیان بود، آنان باید اخراج می‌شدند!!! مسند احمد، مسند عمر بن خطاب، ص۲۸، ج۹۱.
۱۱- برای مثال شخص خلیفه، عایشه و دیگر وابستگان به دستگاه خلافت ادعا کرده‌اند این کلام را از پیامبر شنیده‌اند: فتوح البلدان، ص۳۷ و…
۱۲- الجمع بین الصحیحین، حمیدی، ۱۹۹/۲ و…
۱۳- سنن الکبری، ۳۶۳/۹ و…
۱۴- مصنف عبدالرزاق، ۵۵/۶
۱۵- حکم البناء الکنائس و المعابد‌ الشرکیة فی البلاد، ابن تیمیه، ۶۱/۱
۱۶- تاریخ ابن‌خلدون، ۴۱۷/۵
۱۷- سراج الملوک، ب۵۱، ص۲۵۳-۲۵۸
۱۸- مصنف عبدالرزاق، ۱۲۶/۶ و..‌.

««« پایان »»»

آشنایی با رنگ‌های به‌کار رفته در مقاله‌ی فوق:

رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوه‌ای برای نقل‌قول استفاده می‌شود.
رنگ قرمز برای لینک‌دادن استفاده شده.

اندیشکده مطالعات یهود در پیام‌رسان‌ها:

پیام رسان ایتا پیام رسان بله پیام رسان سروش پیام رسان روبیکا

همچنین ببینید

راز اسلام آوردن غاصبان خلافت از نگاه سید بن طاووس

راز اسلام آوردن غاصبان خلافت از نگاه سید بن طاووس

سید بن طاووس از عالمان شیعه در قرن هفتم و صاحب کتاب لُهوف در کتاب کشف المحجة لثمرة المهجة درباره راز اسلام آوردن غاصبان خلافت مطلب مهمی ذکر می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیست − 3 =