«محمدسعید حنایی کاشانی»، عضو «حلقه کیان» و مدرّس فلسفه در دانشکده علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی، یکی از نویسندگان دینستیز، مترجمان سکولار و مبلّغان فیلسوفان صهیونیست است که با «مرکز بازشناسی ایران و اسلام» نیز برای ترجمه آثار «هانا آرنت» همکاری دارد.
او ۱۸ تیر ۱۳۳۸ در شهر مشهد و در خانوادهای با گرایش سیاسی به جبهه ملی متولد شد. سال ۱۳۶۴ از دانشگاه شهید بهشتی مشهد لیسانس فلسفه گرفت و سپس در دانشگاه تهران تحصیلاتش را در رشتهی فلسفه ادامه داد. از سال ۱۳۶۵ با «مرکز نشر دانشگاهی» بهعنوان «دستیار ویراستار» همکاری خود را آغاز کرد و از سال ۱۳۷۰ تا سال ۱۳۸۲ بهعنوان «ویراستار» در آن مرکز حضور داشت. از سال ۱۳۷۰ مربی آموزشی در رشتهی فلسفه دانشگاه شهید بهشتی شد و همچنان به تدریس در این دانشگاه ادامه میدهد.
از سال ۱۳۶۷ به ترجمهی مقالات دایرةالمعارف ایرانیکا (زیرنظر احسان یارشاطر، عضو فرقه ضاله بهائیت و از کارگزاران بنیاد اشرف پهلوی در واشینگتن دی.سی.) پرداخت و نزدیک به ۵۰ ترجمهاش از ایرانیکا در دانشنامه جهان اسلام با نام «سعید کاشانی» منتشر شد.
در همین هنگام همکاریاش را در حوزهی «نقد سینما» و ترجمهی مقالات سینمایی با فصلنامه فارابی (متعلق به بنیاد سینمایی فارابی) آغاز کرد و سپس در سراسر دهه ۱۳۷۰ با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در زمینهی ترجمهی پژوهشهای فرهنگی برای فصلنامه هنر و مجله ارغنون همکاری داشت.
حنایی کاشانی با حاکمیت اصلاحطلبان بهعنوان یکی از فعالان این اردوگاه ظاهر گشت. از سال ۱۳۷۷ برای ماهنامه کیان مقالاتی با عنوان «دین، مدارا و خشونت» (ش۴۵)، «عاشورا و موقعیت تراژیک» (ش۴۶)، «مدینهی احرار: دربارهی لیبرالیسم، استبداد شرقی، اسلام» (ش۴۸) و… نوشت و از تابستان ۱۳۷۷ همکاریاش را با اکبر گنجی در هفتهنامه راه نو آغاز کرد.
حنایی کاشانی یکی از مروّجان اندیشههای نهیلیستی نیچه در ایران است و از سال ۱۳۷۶ به ترجمهی آثار فیلسوفان سکولار غرب پرداخت. از میان ترجمههای وی میتوان از کتابهای «علم هرمنوتیک»، «فلسفه اروپایی»، «لیبرالیسم؛ معنا و تاریخ آن» و… نام برد. او پروژه ترجمهی مجموعهای از «تاریخ فلسفه غرب» را در انتشارات قصیدهسرا پیش میبرد و تاکنون چندین مجلد آن به چاپ رسیده است.
محمدسعید حنایی کاشانی در «شب نیچه» مجله بخارا
حنایی کاشانی در سال ۱۳۸۲ قرارداد ترجمهی آثار «هانا آرنت» یهودی مانند کتاب «میان گذشته و آینده» و کتاب «بحرانهای جمهوری» را با «مرکز بازشناسی ایران و اسلام» (با مدیریت مصطفی میرسلیم) منعقد کرد و آنان را به بازار نشر فرستاد!
وی از ابتدای دههی ۱۳۸۰ با تأسیس «سایت فَلُّسَفَه» کوشید تا در محیط اینترنت به بسط علوم انسانی سکولار در میان فارسیزبانان بپردازد و آثار برنارد لوئیس (تئوریسین صهیونیسم سیاسی و استاد دانشگاههای اسرائیل) را در حوزهی اسلامشناسی ترجمه کرد.
حنایی کاشانی در سال ۱۳۸۳ با رامین جهانبگلو و عزتالله فولادوند با هدف پیشبرد پروژهی براندازی «گذار به دموکراسی» در دانشگاه امیرکبیر (پلیتکنیک) حاضر شد و تدریس مفاهیم اندیشه سیاسی غرب مانند اگزیستانسیالیسم را در «جشنواره تابستانی» این دانشگاه برای طیفهای سکولار – رادیکال برعهده گرفت و با وبلاگنویسان جاسوس در «حزب مشارکت ایران» مانند امید معماریان و شهرام رفیعزاده و همچنین با روزنامهنگاران اصلاحطلبی چون محمود فرجامی، جلیل اکبری صحت، علی پیرحسینلو (الپر)، رضا شکراللهی و… روابط نزدیکی برقرار ساخت.
سال ۱۳۸۵ و همان هنگام که با علی دهباشی در «فصلنامه بخارا» برای انتشار ویژهنامهای در ستایش «هانا آرنت» همکاری نزدیکی داشت، در زمرهی نویسندگان مجلهی «رواق اندیشه و هنر» (متعلق به سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی) نیز قرار گرفت و در برنامههای تلویزیونی شبکه چهار (مانند سینما ماوراء، سینما ۴ و کتاب ۴) حضوری فعال یافت؛ گرچه در همین هنگام دوستان دیرینهاش که جاسوسان تابلوداری شده بودند (مانند مهدی جامی، سردبیر رادیو زمانه، ارگان رسانهای سرویس اطلاعات و امنیت هلند) از فعالیتهای سیاسی حنایی کاشانی ستایش میکردند.
با انتشار ماهنامه «اطلاعات حکمت و معرفت» او در زمرهی همکاران آن قرار گرفت و از سال ۱۳۸۷ در فرهنگستان هنر (در دورهی ریاست میرحسین موسوی) برای پیشبرد پروژه تبیین «هنر اسلامی» سخنرانیهایی را ایراد کرد! [۱]
حنایی کاشانی و هانا آرنت
«محمدسعید حنایی کاشانی»، ترجمهی پیاپی گفتارهای دینستیزانه و ضدتوحیدی فیلسوف یهودی «هانا آرنت» را در ایران شدت بخشید. او میگفت:
«هانا آرنت» را در سال ۱۳۶۰ از ترجمههای «عزتالله فولادوند» شناختم و کتابهای «خشونت» و «انقلاب» او برای من در همان سالهای نخستین انتشار، الهامبخش بسیاری از افکار و اعمالی شد که تا امروز زندگیام را شکل داده است. همیشه آرزو کردهام که ای کاش در کشور ما روشنفکرانمان و حاکمانمان قبل از (پیروزی) انقلاب اسلامی، هانا آرنت را میشناختند، اما «چه چاره با بخت گمراه». [۲]
از نگاه حنایی کاشانی، نه تنها پیروزی انقلاب اسلامی، بلکه دلبستگی ایرانیان به تشیع انقلابی «بخت گمراهی» بود؛ پس «چاره» نبود جز آنکه به هر نحوی با «اسلام انقلابی» مبارزه کرد و در این راه از آثار آرنت بهره گرفت!
او از دههی ۱۳۷۰ عضو «حلقه کیان» و از شرکاء سیاسی رامین جهانبگلو و عزتالله فولادوند در پروژه «براندازی نرم» است [۳] که تا امروز نیز با نهادهای دولتی برای اجرای پروژههای پژوهشی در زمینهی «علوم انسانی» همکاری نزدیک دارد، [۴] اما در نوشتارهایش مانند یادداشت «آخوند – خدا» با تقلید از ادبیات گروهک تروریستی منافقین، نظام جمهوری اسلامی را «یک حکومت آخوندی» میخواند [۵] و همداستان با عطاءالله مهاجرانی از زبان محمد عابد الجابری (فیلسوف مراکشی) برای تمسخر روحانیت انقلابی میگوید:
همیشه فکر میکردم که علما نمایندگان خداوند بر روی زمیناند، اما بعد از انقلاب اسلامی ایران دریافتم که درست برعکس، خداوند نماینده آقایان در آسمان است! متدینان واقعی را نباید در میان روحانیون جست. [۶]
حنایی کاشانی سال ۱۳۸۳ با تحریر یادداشتی پیرامون «ماجرای کسب قدرت پس از انقلاب اسلامی» مدعی است:
«آنان که بهتر و بیشتر میتوانند بکُشند حاکم مطلق میشوند.» [۷]
او سال ۱۳۸۴ برای تعقیب نقشهی راه جنگ نرم، ابتدا پروژهای مشترک را با رامین جهانبگلو و منصور انصاری در تجلیل از اندیشههای صهیونیستی هانا آرنت برای برنامهی «اندیشهها» در BBC فارسی به انجام رساند. [۸] سپس در نشریات دانشگاه آزاد اسلامی به ترجمهی نظریههای دینستیزانهی هانا آرنت پرداخت [۹] تا فروپاشی نظامهای دینی را اجتنابناپذیر نشان دهد؛ گفتارهایی که آرنت در آنها حتی وجود خداوند را انکار میکند و میگوید هر نوع فلسفه و علمی که به سراغ اثبات وجود خدا برود، دارای «نگرش غیرانتقادی خرافی» است. [۱۰] سپس نتیجه میگیرد که جهان راهی جز «سکولار شدن» ندارد:
مایلم به شما هشدار دهم که در اهمیت «احیاء دین» در عصر کنونی مبالغه نکنید. این «پُفهای روح زمانه» از عصر روشنگری تا به حال، خط مارپیچ خود را دنبال کردهاند و هر بیست سال یا در همین حدود، نگرشی طبیعتگرایانه با ادعای «احیاء دین» میآید. امر واقع مهم تاریخی این است که اکثریت غالب مردم از اعتقاد به «روز جزاء در آخرالزمان» دست برداشتهاند… این تصور که آدم «میتواند» یا «میباید» دین را همچون «نهادی» سازمان دهد، همواره به نظرم بیشتر خندهآور بوده است. به نظر میآید که همهی چنین کوششهایی محکوم به شکست خواهد بود. [۱۱]
هانا آرنت، «دین» را «پُفهای روح زمانه» میدانست که هیچگاه «احیاء» نخواهد شد و به «سامان سیاسی» نخواهد رسید، چون دیگر مردمان جهان به اعتقادات مذهبی همچون «قیامت» معتقد نیستند و «آگاهی عمومی به سوی دور شدن از مقولات دینی است.» [۱۲]
او در این گفتار «زوال اعتقادات دینی» را بسیار قدرتمندتر از «احیاء دینی» میبیند و میگوید جهان آینده صرفاً سکولار است، «به این دلیل که جهانی توأم با شک است.» [۱۳] علیرغم شکست این پیشبینیِ او با وقوع انقلاب اسلامی که به روایت میشل فوکو «روح یک جهان بی روح»، بود، [۱۴] محمدسعید حنایی کاشانی همزمان با اقبال اکثریت ایرانیان به اندیشهی «اصولگرایی» ترجمه و تبلیغ این تزها را در دانشگاههای کشور گسترش داد تا اینبار از رهگذر نفی «وجود خداوند» به تبیین «سکولاریسم از منظر آرنت» بپردازد:
«سکولاریسم» از حیث سیاسی، دقیقاً بدان معناست که «اعتقادات» و «نهادهای دینی» هیچ آمریت و «ولایت» الزمآور عمومی ندارند و بهعکس، «زندگانی سیاسی» نیز هیچگونه «حرمت دینی» ندارد. [۱۵]
«پروندهی موششناسی سایت اندیشکده»
پینوشتها:
[۱] پیام فضلینژاد، «ارتش سرّی روشنفکران»، دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان، ص۲۷۶-۲۷۷.
[۲] «کارنامه دوماههی محمدسعید حنایی کاشانی به روایت خودش». سایت آفتاب نیوز، ۱ آذر ۱۳۸۴، از:
http://www.aftabnews.ir/vdcfj1d0.w6dvtagiiw.html
[۳] برای مطالعه نمونه این همکاریهای مشترک در پروژه امنیتی «گذار به دموکراسی» با حضور جهانبگلو، سروش، حجاریان، فولادوند، حنایی کاشانی، نک: ریاضی، روزبه. «فستیوالی برای جنبش دانشجویی ایران». سایت گویانیوز، ۳۱ تیر ۱۳۸۳، از:
https://www.news.gooya.com/politics/archives/013908.php
[۴] حنایی کاشانی، محمد سعید. «کارنامه». سایت فلسفه. (بازیابی: ۲۲ شهریور ۱۳۸۹)، از:
https://www.fallosafah.org/main/curriculum/index.php
[۵] حنایی کاشانی، محمد سعید. «آخوند – خدا». سایت فلسفه. ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۴، از:
http://www.fallosafah.net/journals_39.htm#840125
[۶] پیشین.
[۷] حنایی کاشانی، محمد سعید، «درباره قرائت مذکر از انقلاب». سایت فلسفه. ۱۸ اسفند ۱۳۸۳، از:
http://www.fallosafah.net/Journals_37.htm
[۸] «کارنامه دو ماههی محمدسعید حنایی کاشانی به روایت خودش». سایت آفتاب نیوز، ۱ آذر ۱۳۸۴، از:
http://www.aftabnews.ir/vdcfj1d0.w6dvtagiiw.html
[۹] ترجمههای محمدسعید حنایی کاشانی از آراء ضد دینی و ضد توحیدی هانا آرنت ابتدا در برخی نشریات دانشگاه آزاد اسلامی مانند فصلنامه اشراق به چاپ رسید و سپس فصلنامه بخارا (زمستان ۱۳۸۵) آنها را بازنشر کرد. نک: آرنت، هانا. «دین و روشنفکران». ترجمه محمدسعید حنایی کاشانی. فصلنامه اشراق (فصلنامه فرهنگی دانشگاه آزاد تبریز)، سال اول (دوره جدید)، شماره دوم و سوم، بهار و تابستان ۸۴، صص ۲۳۷ – ۲۳۲.
[۱۰] پیشین.
[۱۱] برای مطالعه اصل گفتار هانا آرنت با عنوان «دین و روشنفکران» نک:
Arendt, Hanna. Religion and the Intellectuals, in Essays inn Understanding: 1930-1945. Ed. By Jermon Kohn, Harcourt Brace & Company, 1994, pp. 228-231.
[۱۲] Arendt, Hanna. Religion and Politics, in Essays inn Understanding: 1930-1945. Ed. By Jermon Kohn, Harcourt Brace & Company, 1994, pp. 368-390.
[۱۳] Ibid.
[۱۴] فوکو، میشل. ایران: روح یک جهان بیروح. ترجمهی نیکو سرخوش و افشین جهان دیده. تهران: نشر نی، ۱۳۸۴، ۲۳۲ ص.
[۱۵] Religion and Politics, p. 380.
منبع: پیام فضلینژاد، ارتش سرّی روشنفکران، تهران: شرکت انتشارات کیهان، صص۲۴۱-۲۴۵.
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده.
…
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: