هالیوود و دهکده جهانی سکولارها / جامعه آرمانی لیبرالیسم / مرد عنکبوتی
تجربهای چهلساله از لیبرالیزاسیون دولتی (قسمت پانزدهم)
نگاهی به آنچه در قسمتهای قبل گذشت:
در اولین قسمت گفتیم: مبتنی بر لیبرالیسم، فرد از آزادی مطلق برخوردار بوده و هیچ تکلیفی را برنمیتابد! «فردگرایی» مهمترین شاخصه این رویکرد است.
در دومین قسمت گفتیم: مبتنی بر «فردگرایی»، روابط میان انسانها ماهیتی واقعی نداشته و شکلگیری جوامع انسانی، مرکّب واقعی محسوب نمیشود.
در سومین قسمت به تقابل «اصالت فرد» با ارزشهای دینی جامعه پرداخته و دیدیم که چگونه در تفکر لیبرال، فرد ادعای خدایی مینماید.
در چهارمین قسمت گفتیم: در تفکر «اومانیسم» بهعنوان ریشهی مکاتب غربی، انسان، محورِ ارزشها بوده و تنها ارادهی اوست که اصیل است.
در پنجمین قسمت دیدیم که متفکران ملحد غربی، چگونه با ترویج «شکگرایی» باعث حذف باورهای قلبی (متعلّقات ایمان در تفکر خدامحور) شدند.
در ششمین قسمت به تقابل «لیبرالیسم» با مهمترین نقطهی تمایز تفکرات خدامحور و بشرمحور یعنی: «ایمان به عالَم غیب» پرداختیم.
در هفتمین قسمت نوع مواجههی تفکر اومانیستی با «ایمان به آخرت» و موضوع مرگ بررسی شد.
در هشتمین قسمت به موضوع «ایمان به وجود انبیای الهی» و نوع مواجههی غرب با آن پرداختیم.
در نهمین قسمت به موضوع «ایمان به وجود کتاب الهی» و نوع مواجههی غرب با آن پرداختیم.
در دهمین قسمت به موضوع «ایمان به وجود ملائکه الهی» و نوع مواجههی غرب با آن پرداختیم.
در یازدهمین قسمت به موضوع «ایمان به وجود آیات الهی» و نوع مواجههی غرب با آن پرداختیم.
در دوازدهمین قسمت به موضوع «ایمان به وجود الله» و نوع مواجههی غرب با آن پرداختیم.
در سیزدهمین قسمت به معرفی سومین شاخصه سبک زندگی اباحهگرایانه در قالب سکولاریسم پرداختیم.
در چهاردهمین قسمت به کارکرد اصلی سکولاریسم در تعریف دینی مُدرن با عنوان دین لیبرالیسم پرداختیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بر اساس آنچه گفتیم، انسان سکولار به هیچ عنوان انسانی نیست که بیدین (Irreligion) و یا ضددین (Antireligion) خاصی باشد؛ بلکه موجودی است که حتی میتواند در قالب تفکرات مختلف خدامحور (Theism)، نه تنها ضد خدا (Antitheism) نباشد، بلکه به خدایی معتقد باشد ولی در عین حال حضور این خدا را محدود به ذهنیّت و احساسات خود سازد، بهطوری که این خدا از دایرهی روابط شخصی او خارج نشده و اجازه ندارد تا برای روابط مختلف اجتماعی، برنامهای ارائه دهد.
سکولاریسم (Secularism) گونهای از دین مدرن و عرضهی روشی از زندگی است که مبتنی بر آن، ارادهی بَشری به دو سطح ارادهی شخصی و ارادهی عمومی تقسیم گردیده و در این میان، باورمندی یک انسان به مذهب و تعالیم دینی در چارچوب شخصی تفسیر میشود. در نتیجه، کُنش عمومی این تعالیم در سطح ارادهی عمومی، امری پلید و در تقابل با منافع اجتماعی مشترک جامعه است. از این جهت است که انسان لیبرال (Liberal) بر بستر سکولاریسم و تحت عنوان فریبندهی خیر اجتماعی یا خیر مشترک (Common good)، اصول شریعت و دستورات الهی و تمامی حقوق الهی خود را در سطح اجتماع، تحت اختیار ارادهی عمومی (General will) گذاشته، که تبلور این اراده نیز در کالبد دولت (State) متصور میباشد.
بهعبارت دیگر، برخلاف تصور شایع از انسان سکولار، آنچه که وجههی واقعی سکولاریسم را هویدا میسازد، عدم اعتقاد انسان سکولار به شریعتی است که میتواند جامعهسازی نماید و فرایند اجتماعی را توسعه دهد. اعتقادی که بر اجتماعسازی (Community building) جدیدی تمرکز مینماید که مبتنی بر آن، فرایند اجتماعیشدن (Socialization) انسان و ساحت دریافت هنجارها، عرفها و ارزشهای جامعه توسط آدمی را از حالت الهی خود خارج ساخته و وجاهتی کاملاً بَشری به آن بخشیده و منقطع از هر باور غیرمادی، به تقدّسزدایی و عُرفینمودن مظاهر اجتماعی، مبادرت ورزیده و فرایند سکولاریزاسیون (Secularization) را پیگیری نماید.
از این جهت است که انسان سکولار حتی در میان تفکرات مختلف خدامحور و ادیانی نظیر مسیحیّت و یهودیّت و حتی اسلام تحریفشده (همان که به اسلام آمریکایی معروف شده)، نیز وجود داشته و از مصادیق فراوانی برخوردار میباشد.
امروز دستگاههای فراوانی جوانها را به بیمبالاتی، به لاابالیگری، به لاقیدی در امور گوناگون سوق میدهند. خُب، اسلامی که انسان را متعهّد دانسته، او را متعهّد میخواهد و میطلبد؛ اسلامِ حاضر در متن زندگی، در برابر اسلام سکولار! اسلام سکولار شبیه مسیحیّت سکولار است که میرود در گوشهی کلیسا، خودش را زندانی میکند و در محیط واقعی زندگی هیچ حضوری ندارد؛ اسلام سکولار هم همینجور است؛ کسانی هستند امروز دعوت میکنند به اسلام منزوی؛ اسلامی که هیچ کاری به کار زندگی مردم ندارد؛ مردم را به یک عبادتی، به یک چیزی گوشهی مسجد یا گوشهی خانهها فرامیخواند.
بیانات امام خامنهای در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری (۱۳۹۳/۱۲/۲۱)
اسلامِ فقط عمل شخصی، اسلامِ سکولار، اسلام “یؤمن بِبَعض و یکفر بِبَعض” اسلامی که جهاد را از آن خط بزنند، نهی از منکر را از آن خط بزنند و بردارند، شهادت فیسبیلالله را از آن بردارند، اسلامِ انقلاب نیست. اسلامِ انقلاب، همانی است که انسان در قرآن کریم؛ در آیات متعدّد الهیِ قرآنی؛ مشاهده میکند.
بیانات امام خامنهای در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (۱۳۹۴/۰۶/۲۵)
بر این اساس، انسان سکولار یا اصولاً به هیچ کتاب مقدس غیربَشریای اعتقاد نداشته و تنها مجموعهای را که در قالب قراردادهای اجتماعی (Social Contract) وضع نموده و یا برایش وضع میشود را مقدس شمرده و کتاب قانون را بهعنوان کتاب مقدس خود میداند، یا آنکه به کتاب مقدسی در قالب ادیان گوناگون اعتقاد شخصی داشته و در عین حال به عدم توانایی تعالیم این کتاب برای برآورده نمودن نیازهای اجتماعی خود معتقد بوده، و سعی میکند تا روابط اجتماعی خود را مبتنی بر قراردادهای اجتماعی جدیدی تنظیم نماید. در این وضعیت او دو کتاب مقدس دارد: اولی کتابی آسمانی که تنها میتواند خلأهای ذهنی و احساسات درونی او را پاسخ بگوید و دومی کتابی که به تنظیم روابط اجتماعی و پاسخگویی به نیازهای حقیقی او پرداخته و سعادت واقعی زندگی را در جهان مادی برای او به ارمغان میآورد!!
نظام لیبرالیسم (Liberalism) اینگونه اقدام به بازتولید دینی جدید مینماید که مبتنی بر آن ساحت وجودی و حوزهی عمل انسان به سه سطحِ فردی، شهروندی و مدنی تقسیم میگردد. و به این خاطر، با محترمشمردن هر باور و اعتقادی در حوزهی فردی، سعی میکند تا دخالت تفکرات خدامحور و بالأخص دین حَق را در روابط اجتماعی و در دو سطح شهروندی و مدنی، نامشروع جلوه داده و حضور قراردادهای اجتماعی در این دو سطح را (به این بهانه که از مصالح و ارادهی عمومی جامعه حمایت میکند)، بهصورت امری مقدس تلقّی کند. از همین جهت، سینمای هالیوود اقدام به خلق شخصیتهایی همچون مرد عنکبوتی مینماید.
مرد عنکبوتی (Spider-Man) عنوان ابرقهرمانی در سینمای هالیوود است که نخستینبار در سال ۲۰۰۲م. و به کارگردانی یک یهودی بهنام سم ریمی (Sam Raimi) تولید شد. این اثر سینمایی ویژه، توسط کمپانی معظم کلمبیا پیکچرز (Columbia Pictures) بهعنوان یکی از معتبرترین شرکتهای سازنده و پخشکننده فیلم در ایالات متحده عرضه شد و مخاطبان بسیاری را در اقصی نقاط جهان مجذوب خویش ساخت و به یکی از قهرمانان افسانهای صنعت سینمای آمریکا مبدّل گردید.
سم ریمی یهودی ؛ کارگردان مرد عنکبوتی
مرد عنکبوتی قهرمانی افسانهای است که پیش از حضورش در عرصهی سینما، نخست در سال ۱۹۶۲م، توسط پدیدآورندهی اصلیترین شخصیتهای کمیک در جهان و بازیگر، تهیهکننده و نویسنده یهودی آمریکا، یعنی استن لی (Stanley Martin Lieber) بهوجود آمد و توسط استیو دیتکو (Steve Ditko) طراحی و با سرمایهی شرکت جهانگستر مارول (Marvel Comics) و در قالب مجله و کتاب کمیک (Comic book) به جهانیان عرضه گردید.
استن لی یهودی ؛ خالق مرد عنکبوتی
مرد عنکبوتی تا امروز با هشت اثر سینمایی حضور خود در صنعت سینمای آمریکا را تثبیت نموده است:
۱. مرد عنکبوتی Spider-Man (2002) به کارگردانی سم ریمی
۲. مرد عنکبوتی ۲ Spider-Man 2 (2004) به کارگردانی سم ریمی
۳. مرد عنکبوتی ۳ Spider-Man 3 (2007) به کارگردانی سم ریمی
۴. مرد عنکبوتی شگفتانگیز The Amazing Spider-Man (2012) به کارگردانی مارک وب
۵. مرد عنکبوتی شگفتانگیز ۲ The Amazing Spider-Man 2 (2014) به کارگردانی مارک وب
۶. مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه Spider-Man: Homecoming (2017) به کارگردانی جان واتس
۷. مرد عنکبوتی: دور از خانه Spider-Man: Far From Home (2019) به کارگردانی جان واتس
۸. مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست Spider-Man: No Way Home (2021) به کارگردانی جان واتس
مرد عنکبوتی در واقعیت پنهان خود در تعارضی آشکار با دین حَق و این فرمودهی خداوند متعال در قرآن کریم که میفرماید: مَثَلُ الَذینَ اتَّخذوا مِنْ دونِ اللّهِ اولیاءَ کمَثلِ العنکبوتِ اتَّخَذَتْ بیتاً وَ اِنَّ أَوْهَنَ البیوتِ لبیتُ العنکبوتِ (عنکبوت : ۴۱) سعی میکند تا تنها با کمک نیش یک عنکبوت، اسطورهای شکستناپذیر خلق نماید که فقط با اتکا به قدرت انسانی خود با بدیها به مبارزه برخاسته! و بدینترتیب مخاطبان خود را به چنان شگفتزدگی بصری میرساند که آرزوی دوستی و محبت با او را در دل میپرورانند.
واقعیت پنهان مرد عنکبوتی شاید برای بسیاری مشخص نباشد و تا به آینده نیز هیچگاه ستیز مستقیم او با دین حَق برای بسیاری از مخاطبان معلوم نگردد؛ اما آنچه که بدون هیچ تردیدی برای هر مخاطبی قابل فهم و درک میباشد، حضور مرد عنکبوتی بهعنوان شخصیتی لیبرال و بر بستر تفکر سکولاریسم است که بهنوعی ویژه از ماهیت قُدسی قانون و قراردادهای اجتماعی در جامعهی پیرامونی خود دفاع مینماید.
سخن در باب سکولاریسم بسیار است، اما آنچه که اهمیت دارد، فهم این نکته است که تفکر سکولار بهعنوان مروّج دینی بَشرمحور در قالب لیبرالیسم، بهگونهای تنظیم شده که از قابلیت جذب تمامی تفکرات مختلف خدامحور برخوردار باشد و حضور تمامی ادیان را در حوزهی روابط فردی هریک از انسانها محترم بشمارد. این دین بشری تنها تفکر متعارض خود را دین حَق میداند که ادعای پاسخگویی به تمامی نیازهای بَشری را داشته و برنامهای برای رهیافت انسان به سعادت در دنیا و آخرت ارائه میدهد.
به این ترتیب، تنها تعارض سکولاریسم با سایر ادیان در نفی دین حَق و تقابل مستقیم با آن است که در این مسیر و در گام نخست، سکولارها با ارائهی ذهنیتی مُتحجرانه از این دین، سعی مینمایند تا مشروعیت حضور اجتماعی و مُوجّه بودن اظهار نظر کتاب آسمانی مبتنی بر دین حَق را به عصر سُنّت (Tradition) محدود نموده و با یادآوری تکامل انسان، تجدد یا مدرنیسم (Modernism) را سرآغاز فصل جدیدی معرفی سازند که لازم است در آن تبیین مناسبات شهروندی بهگونهای بَشری و منطبق با نیازهای جدید انسان مُدرن، مورد بازبینی قرار گرفته و در این مسیر، شعار فریبندهی جدایی دین از سیاست، برای تببین نحوهی کنار کذاشتن دین حَق و اتخاذ روش برآمده از دین لیرالیسم، در جهت ادارهی بهتر امور دولتها و حکومتها فریاد زده میشود.
باراکا (Baraka) عنوان مستندی فاقد دیالوگ (Non-narrative film) است که در سال ۱۹۹۲ میلادی و به کارگردانی ران فریک (Ron Fricke) در صنعت سینمای آمریکا تولید و همچنان عنواندار یکی از پرهزینهترین مستندهای تاریخ سینمای غرب میباشد؛ مستندی با بیست فصل ویژه که در نقاط مختلف از جمله ایران و ۲۴ کشور از شش قاره جهان و طی یک دورهی ۱۴ماهه تصویربرداری شده است.
باراکا که در اصل واژهای عبری و به معنی برکتیافته میباشد، بهصورت ویژهای سعی میکند تا مخاطب خود را به پذیرش سکولاریسم سوق داده و ضمن ایجاد حسّ حقارت در مخاطبان متدیّن، ایشان را متوجه ماهیت متعالی دین لیبرالیسم و عقبماندگی و بَدَوی بودن سایر ادیان مینماید.
باراکا اگر چه با به چالش کشیدن اصالت وجود آدم و حوا، سعی مینماید تا روند تکامل انسان را مبتنی بر انگارههای داروینیسم (Darwinism) به تصویر کشیده و از این جهت سرآغاز اثر را به ترسیم چهرهی یک میمون در چشمهی آب گرمی در ژاپن اختصاص میدهد، اما در ادامه با نمایش مذاهب بکر و گوشهنشین اما جذاب تبّتی و آداب و رسوم کهن، بیننده را متوجه خصیصههایی کهن از معبودخواهی و حسّ پرستش بَدَوی ساخته و با ترسیم ساختار تکامل بشر از مرحلهی ادیان ابتدایی و پس از آن مرحلهی ادیان قدیم و چندخدایی و نهایتاً مرحلهی ادیان متکامل و یکخدایی، بهنوعی اصل وجود دین حَق را در تعارض با شعور آدمی! و پیروان هر دین را انسانهایی سر در گریبان دین و خود حق پندار معرفی میکند!
بر این اساس، تمدن غرب، سعی میکند تا انسانگرایی سکولار یا اومانیسم سکولار (Secular Humanism) را تنها مسیر سعادت بَشر معرفی کند؛ مسیری که در بَطن خود به نفی هرگونه پایهی فرابَشری و الهی برای اخلاقیات مبادرت و دین جدید مادی و مطلوب خود را بر پایهی خِرد محض بَشر بنا نهاده و ضمن تلفیق آن با نگاههای تجربهگرایانه (Empiricism) به معرفی کتاب مقدسی جدید با عنوان کتاب قانون (Law book) میپردازد؛ دینی که در چارچوب عقل و خِرد بَشری تعریف شده و ضمن توهم و خُرافه دانستن امور خارج از این چارچوب، سعی مینماید تا تمام داشتههای غیرمادی آدمی را در بهترین حالت ممکن بهعنوان دریافتهای ذهنی او محترم شمرده و در عین حال از ظهور و بروز گُستردهی اجتماعی آن جلوگیری نماید.
عمومیت حضور شخصیتهای قانونمند در اکثریت آثار سینمای هالیوود را میتوان بهنوعی، برجستهسازی موقعیت قانون (Law) در نظام تمدنی غرب ارزیابی نمود؛ شخصیتهایی که بهصورت رسمی در جامعهی آرمانی نظام لیبرالیسم حضور موثر خود را در موقعیت پاسداری از قراردادهای اجتماعی بهعنوان تنها امر مقدّس در سکولاریسم ایفا نموده و سعی مبرمی برای برانگیختن افکار مخاطبان سینما، برای رسیدن به چنین باوری را ایفا مینمایند که: هیچ حُکمی بالاتر از کتاب قانون، و هیچ امری مقدستر از این دستیافت بَشری در جهان وجود ندارد.
و اینگونه است که غرب سعی میکند تا شیوهای از آسیمیلاسیون فرهنگی (Cultural Assimilation) را بر روح جامعهی جهانی حاکم سازد تا مبتنی بر آن، ملتها با هر فرهنگ و تمدنی، خود را از هرگونه تعالیم غیر بَشری و شریعت آسمانی بینیاز یافته و در عین حال با تصور شهروند جهانی (Global citizenship) و تعریف نیازهای جدید، خود را مقهور تمدن مادی غرب و نیازمند قانون بینالملل (International law) فرض نمایند.
در نگاه غرب، ملتها باید به این باور برسند که برای متجدد شدن و مُدرن گردیدن جوامع خود، پایان تاریخ تمدن بشری را مبتنی بر قبول لیبرال دموکراسی غربی بپذیرند و شرایط بومی فرهنگ و تمدن خود را همسو و همجهت با این تمدن قرار دهند و اجازه دهند تا لیبرالیسم از طریق تسلّط و تغییر سبک زندگی و با نفوذ در خواص جامعه، عُرف (Convention) و نُرم (Norm) بینالملل را در قالب قراردادهای اجتماعی به ایشان عرضه کند!
غرب، تلاش دارد تا به بهانهی ادارهی بهتر امور با خِرَد محض و عقل بَشر، از کتاب مقدس قانون (Secular Law) رونمایی نموده و آن را جایگزین شرع و دین سازد و در نهایت، سبک زندگی عموم بشر را، دستخوش تغییر قرار داده و استحاله نماید.
از این جهت میبایست چهارمین اصل اساسی در نظام لیبرالیسم را که بهعنوان یک مکتب و ایدئولوژی شاخص در جهان امروز همراه با پسوندها و پیشوندهای گوناگونی رایج شناخته میشود، خِردگرایی افراطی دانست. در اینباره، در قسمت آینده صحبت خواهیم کرد.
ادامه دارد…
نویسنده: محمدرضا شاهحسینی با ویراستاری مجدد اندیشکده مطالعات یهود
قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده.
رنگ سبز برای آیات قرآن استفاده میشود.
…
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
سلام و خدا قوت
اگر صلاح دیدید راجع به انیمیشن بسیار پرطرفدار و چند بعدی از لحاظ محتوایی آرکین هم که فصل دوم آن در حال تولید است تحلیلی تهیه و منتشر کنید
با سپاس
سلام. ان شاء الله بعد از پخش فصل دوم، نقد این انیمه منتشر خواهد شد.