فناوریهای زیستی در مسیر جنگ و نیستی (۳) امنیت زیستی
امنیت و تهدیدهای امنیتی مفهوم و شکلی متفاوت با قبل یافته و این شمایل جدید با سرعتی باورنکردنی در حال دگرگونی است. به همین دلیل، تصورِ نشستنِ تصمیمسازان و کنشگرانِ امنیتی کشورها پای میزی با حضور سَمشناسان، میکروبشناسان، ویروسشناسان و… دور از ذهن نیست.
گرهزدن ساختارهای زیستی انواع موجودات با آخرین دانستهها و تواناییهایی که بشر به آن دست یافته، همواره از جذابترین و در عین حال پیچیدهترین حوزههای علم و فناوری بوده است؛ حوزهای که با همهی فرصتها و تهدیداتش و با رشدی خیرهکننده وارد صنایع گوناگون شده است.
با بررسی صنعت بهداشت و بهداشت عمومی در جامعه آمریکایی میتوان بخش مهمی از روندها و جهتگیریها در عرصهی بیوتکنولوژی را شناسایی کرد. در ایالات متحده امروز، صنعت بهداشت یک صنعت تقریباً ۲.۵ تریلیون دلاری است که سهم خود را در ۱۳ تریلیون دلار تولید ناخالص ملی ایفا میکند؛ این یعنی بازاری برابر با ۲۰ درصد از کل تولید ناخالص ملی که رقم بسیار قابل توجهی است. به این ترتیب، هر تلاشی که این نوع از فعالیتها را محدود سازد، احتمالاً بهمثابه نگرانی صنعتی خواهد بود و بهطور جدّی مانع پیشرفتهای احتمالی میشود.
امروزه شاهد پیشرفتهایی در بخش داروسازی هستیم که مدیون تحقیق و توسعه، بهبود فرایندهای پزشکی و تکنولوژیهای نوظهور است و ارزشها، مفاهیم و اعتقادات سنّتی را به چالش میکشد. سیستمهای حقوقی و اقدامات کنترلی، همپای این پیشرفتها حرکت نمیکنند و این صنعت عمدتاً بهصورت خودکار پیش میرود. کاری که ذیل دستکاری ژنوم ارگانیسمهای زنده انجام شده، تنها بخش کوچکی از اقدامات بزرگی است که در این زمینه صورت پذیرفته و همچنان زندگی ما را به شیوههای بسیار جدّی دستخوش تغییر میکند. «ری کرزویل» (Ray Kurzweil) سرمایهدار و آیندهپژوه سرشناس آمریکایی-یهودی معتقد است میتوان با استفاده از این پیشرفتها زندگی انسان را تا ۱۵۰ سال یا حتی بیشتر تمدید کرد.
بیوتکنولوژی بدون توقف
در این پیوند، تحلیل تغییر کنونی در گذر زمان است که مسائل قابلتأملی را بر ما آشکار میسازد. در این روش، میتوان درک بهتری از گستردگی تغییراتی بهدست آوریم که در این حوزه در جریان است. نکته این نیست که ظرفیتهای این قبیل تکنولوژیها هر شش ماه به دو برابر افزایش پیدا میکنند، بلکه نکته این است که ظرفیتها در این حوزهها، تقریباً با سرعت بیسابقهای در حال افزایش است.
برای مثال پروژه ژنوم انسانی را میتوان مورد رصد و بررسی قرار داد که از زمان آغاز در سال ۱۹۸۹ تاکنون هر شش ماه به دو برابر افزایش پیدا میکند. در یک دورهی یازده ساله از سال ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۰، این حوزه شاهد رشد چهار میلیون برابری در ظرفیت خود بوده است. با این نوع حرکتِ رو به جلو، افزایش و گسترش بیوتکنولوژی بدون شک به سطوحی میرسد که منجر به تحولاتی عمیق در حوزههای پزشکی، علمی و بهداشتی خواهد شد و به همان میزان احتمال تکثیر تسلیحات بیولوژیک را نیز افزایش میدهد.
در این نقطه است که مفهوم «امنیت زیستی» (Biosecurity) نگاهها را به خود میدوزد. مباحث در مورد آنچه که امنیت زیستی را شکل میدهد همچنان ادامه دارد و در حوزههای آکادمیک، سیاستگذاری و جوامع علمی مطرح است.
این مباحث صرفاً آکادمیک و خشک نیستند، بلکه بر اینکه ما چگونه یک تهدید یا خطر بیولوژیکی را تعریف میکنیم، تأثیرگذار است. اینکه یک عامل بیولوژیک، تهدیدی را به بار میآورد یا به یک مسالهی مرتبط با بهداشت عمومی تبدیل میشود نیز مطرح است. آزاد کردن یک پاتوژن (Pathogen = بیماریزا / عامل بیماری) خطرناک همچون سیاه زخم مقامات بهداشتی و مجری قانون را درگیر میکند، هرچند ترکیب منابع مورد نیاز برای اعمال امنیت یا قانون یا بهداشت عمومی، متفاوت خواهد بود. به این شکل اگر تهدید یک اقدام عامدانهی مجرمانه باشد، کلید تعریف امنیت زیستی به میزانِ امنیتی شدنِ عامل بیولوژیکی و کسی که آن را امنیتی میکند، بستگی دارد.
امنیت زیستی چیست؟
تعریف امنیت زیستی بسته به رشتههای مختلف، تفاوت میکند. چهار تعریف برای این واژه میتوان ارائه کرد؛ اول تهدیدی که متوجه حیوانات، سلامت گیاهان و تنوع زیستی است که در بدترین حالت ممکن بهصورت غیرمستقیم بر سلامت انسان تأثیرگذار است. دومین تعریف ریشه در دهه ۱۹۹۰ دارد و در واکنش به تهدید تروریسم بیولوژیک طرح شده است.
سومین مورد مربوط به رصد کاربری دوگانهی پژوهشهای بیولوژیک است که در این تحقیقات اهداف مشروع علمی دنبال میشود، برای مثال پژوهشهای لازم برای ساخت واکسنها که البته همین پژوهشها میتواند مورد سوء استفاده قرار گیرد و بنابراین به یک تهدید زیستی برای سلامت عمومی و امنیت ملی تبدیل شود. تعریف چهارم مجموع هر سه تعریف یادشده است.
آکادمی ملی علوم آمریکا (NAS) امنیت زیستی را چنین تعریف میکند:
«امنیت در برابر استفادهی تعمّدی یا بدخواهانه از عوامل خطرناک بیولوژیکی یا بیوتکنولوژیکی، ازجمله توسعه، تولید، ذخیره یا استفاده از تسلیحات بیولوژیکی و نیز شیوعدادنِ بیماریهای جدید و مُسری.»
تعریف آکادمی ملی علوم تا حدودی انعکاس دستورکار امنیتی انسانی است که در اواسط دهه ۱۹۹۰ آشکار شد و تلاش میکرد تا مفهوم «امنیت ملی» را به چیزی فراتر از جلوگیری یا تعقیب جنگها میان دولتها گسترش دهد تا امنیت افراد داخل و بین دولتها را نیز شامل شود. حامیان دستورکار امنیتی انسانی، امنیت ملی را شامل امنیت مردم داخل کشورها در برابر خشونت سیاسی، آسیبهای اقتصادی و حتی بیماری و بلایای طبیعی میدانند.
در سطحی گستردهتر آنچه که دستورکار نظری امنیت بهداشتی پیشنهاد میکند این است که صرفاً تأکید بر امنیت زیستی بهعنوان یک امنیت محدود متمرکز بر نمایش صحیح چگونگی بروز تهدیدات زیستی در جوامع کنونی کافی نیست و باید ابعاد امنیتی مرتبط با بهداشت جهانی و ادبیات امنیت بهداشتی نیز در سراسر جهان مورد بازنگری قرار گیرد. در این زمینه توسعهی مفهوم امنیت زیستی را میتوان معطوف به ایجاد ارتباط مؤثر میان کسانی دانست که در حوزهی بازدارندگی مقابل سوءاستفادهی مجرمانه از متغیرهای دخیل در سلامت کار میکنند و نیز متخصصانی که که بر دیگر وجوه امنیت سلامت عمومی متمرکزند.
عناصر یک «اَبَر رشته» و ادراکی چندلایه از امنیت زیستی
چیزی که از ادبیات امنیت بهداشتی برمیآید این است که درک ما از امنیت دائماً در حال تغییر است و این برای مخاطبان هر رشتهی علمی معنای خاص خود را میدهد.
«امنیت بهداشت جهانی»، «امنیت ملی»، «امنیت انسانی» و «امنیت زیستی» در حالیکه عباراتی فینفسه مناقشهبرانگیز هستند، اما همگی عناصر یک «اَبَر رشته» در باب امنیت بهداشت محسوب میشوند. هرچند تعریف «امنیت زیستی» همچنان مشکل آفرین است، ادبیات امنیت بهداشتی نشان میدهد که این مفهوم بهطور ناگسستنی به ادبیات بهداشت جهانی و نیز امنیت ملی «سنتی» و نیز حوزهی اجرای قانون، گره خورده است.
با این حال یک نکته روشن است و آن این که «برچسب امنیت زیستی» واقعاً بهعنوان یک عامل نظامبخش میتواند حوزههای مختلف مرتبط را در کنار هم قرار دهد: سَمشناسان، میکروبشناسان، ویروسشناسان، دامپزشکان، پزشکان، مأموران امنیتی بیولوژیک آزمایشگاه و کنشگران و تصمیمسازان امنیت ملی در کشورها.
این تمرکز بین رشتهای در درک تهدیدات امنیت زیستی، هم نقاط ضعفی را به همراه دارد و هم نقاط قوّتی را از پی دارد. چندلایه بودنِ درک امنیت زیستی میتواند منجر به درک و واکنش عملیاتی چندبخشی به تهدیدات امنیت زیستی شود. اما نقطهی قوّت آن این است که اگر سیستمهای اطلاعاتی یک رویکرد چند رشتهای بهینه را در پیش گیرند، ترکیبی از تجارب برای ارزیابی و مدیریت تهدید یا خطر بیولوژیکی به کار خواهد آمد.
این بدان دلیل است که تهدیدات زیستی میتوانند از ابعاد مختلف عبور کنند – چه عامدانه باشند و چه غیرعمدی – که در نتیجه نیازمند یک تفسیر چند رشتهای از «تهدید» خواهند بود و برای ریسکهای پس از آن باید عملکرد مناسبی را در پیش گرفت.
ادامه دارد…
قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده.
…
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: