ایگناس گلدزیهر، در دائرةالمعارف یهود مقالهای دربارهی اسلام نوشته است که در آن، بهطور ویژه، دربارهی ریشههای یهودی مفاهیم و دستورات اسلامی، بحث کرده است. (۱) اکنون به تفصیل، به این آراء میپردازیم.
خدای بنیاسرائیل و خدای اسلام
ایگناس گلدزیهر تأکید میکند، مفهومِ توحیدی که [حضرت] محمد (ص) بهوسیلهی آن با بتپرستی عرب جاهلی در افتاد، در ذات و جوهر، با توحیدی که در عهد قدیم آمده است، همخوانی دارد. (۲) اما باید بگوییم که این رأی نادرست است، زیرا:
- ۱- خدای عهد قدیم، فقط خدای بنیاسرائیل است نه دیگران، زیرا قوم اسرائیل را خداوند برگزیده است؛ (۳) اما برعکس آن، «الله» در اسلام، همانا پروردگار جهانیان است، (۴) بیآنکه بندهای از بندگانش را بر دیگری ترجیح دهد و یا ملّتی را به بزرگی و شرف، انتخاب نماید.
- ۲- خدای اسرائیل، پدر است، (۵) اما در اسلام «الله» «نه کسی را زاده ونه زاییده از کس» است. (۶)
از همینرو، «باینتش» [در کتاب «توحید در نگاه بنیاسرائیل و خاور قدیم»، صص ۷۷-۹۴] (۷) به حق گفته است که «توحید یهودی، توحید قومی است امّا توحید اسلامی، توحید جهانی».

روزهی یهودی و روزهی اسلامی
ایگناس گلدزیهر و پس از او ونسینک [در دائرةالمعارف اسلام، زیر مدخل] (۸) مدعیاند که [حضرت] محمد (ص) روزه را از یهودیان گرفته است. این رأی به طور طبیعی، به دلایل زیر، دور از صواب میباشد:
روزهی یهودیان تابع برخی شرایط ویژهی تاریخ یهود است و منحصر به یک روز میباشد. این روز که موسی (ع) فرمان روزهی آن را داده است، روز آمرزش و کفاره است. (۹) پس از اسارت بابلی روزهای دیگری برای روزه، از جانب علمای یهود، از باب یادآوری مصیبتهایی که به ملّت یهود وارد آمده بود، تعیین شد: روزهی ماه چهارم (تمّوز)، ماه پنجم (آو)، ماه هفتم (تیشری) و ماه دهم (طوت). (۱۰)
آغاز روزه از سپیده تا پدیدار شدنِ نخستین ستارههای شب بود، جز روزهی کفاره و آمرزش و روزهی روز نهم از ماه آو که از شب تا شب آینده، ادامه مییافت. در آیین یهود، روزه، تنها به نخوردن و نیاشامیدن محدود میشد. با توجه به آنچه گذشت، میتوان دید که روزهی یهودی، هیچ ارتباطی با روزهی اسلامی ندارد:
- ۱. روزه در اسلام، بهطور کامل، یک ماه (ماه رمضان) ادامه دارد، نه یک روز یا یک شب (مانند روزهی یهودیان).
- ۲. روزه در اسلام، هیچ ارتباطی با واقعهای تاریخی و یا یک مصیبت وارد بر مسلمانان ندارد، بلکه رکنی از ارکان پنجگانهی اسلامی است. (۱۱)
- ۳. روزهی یهودیان، اختیاری است نه واجب؛ مگر زمانی که امّت یهود، تحت ستم قرار گیرد که با بهوجود آمدن صلح و آرامش، منتفی میشود. (۱۲)

روزه به عنوان یک عمل دینی، در ادیان پیش از یهود هم مشهور بوده است، بهطوری که شکلهای مختلف به خود گرفته و برای اهداف متفاوتی، نهاده میشده است؛ گاهی بهمنزلهی یک عمل پاککننده و تطهیری بوده بهمنظور توبه و غسل از گناهان؛ چنانکه گاهی هم هدف از آن، توانا کردن فرد در انجام مراسم آیینی و جادویی بوده و گاهی نیز بهمنظور سوگواری انجام میگرفته است. جالب آنکه در جوامع ابتدائی مصر، روزه، وسیلهی پاک کشدن از گناهان بوده است؛ این در حالیاست که در بابل، روزه، آیینی منظم برای توبهکردن بوده و در سرودهای توبه که مردم بابل میخواندهاند این مطلب، روشن است؛ بهطوری که شخص روزهدار را چنین وصف میکردند که در خلال روزه، نه غذا میخورد و نه آب مینوشد؛ چنانکه در روزهایی که دوران ناامیدی و حوادث ناگوار بوده، روزههایی اختصاص داشته که بسیار سختتر و شدیدتر بوده است. (۱۳)
بنابراین، چگونه گلدزیهر مدعی میشود که [حضرت] محمد (ص)، اندیشهی روزهداری را از یهودیان گرفته است؟!! گویا یهود تنها دینی است که روزه را ابداع کرده است!! گلدزیهر فراموش کرده است که از هزاران سال پیش از ظهور یهود، روزه گرفته میشده است، اما جانبداری و پریشانباطنی او و همانندانش باعث شده تا فقط نشانههای دین یهود را در هر چیز ببینند!

قبله
ایگناس گلدزیهر، مدعی است که پیامبر (ص) در ابتدا تصمیم گرفت قبله، بیتالمقدس باشد تا به یهودیانِ مدینه نزدیکتر شود و حمایت و دوستی آنها را جلب کند، زیرا او به یهودیان که دارای جایگاه برجستهای بودند، متکی بود [نیّتخوانی ناصحیح!]؛ زیرا اینان [حضرت] محمد (ص) را بهعنوان آخرین پیامبری که در کتابشان آمده و نبوتش انتظار میرفته، میتوانستند مورد تأیید قرار دهند، (۱۴) ولی زمانی که نتوانست حمایت آنها را جلب کند، به تغییر قبله دست زد و قبله را کعبه در سرزمین مکّه، قرار داد.
با این که این رأی درست نیست و بر اصول و مبانی درستی بنا نشده است، امّا در میان خاورشناسان، رأی رایجی است؛ افرادی چون ویل، مویر، گریم، کایتانی و بوهل. با این حال ادعای اینان، بر پایهی مبنایی قوی، استوار نیست و دربارهی این موضوع، میتوان نکات زیر را بیان داشت:
به طور یقین، جهت قبله را در پیش از هجرت، نمیدانیم، در اینباره سه رأی وجود دارد:
- ۱- قبله، کعبه بوده است. (۱۵)
- ۲- قبله، مدت زمانِ زیادی، در قدس بوده است. (۱۶)
- ۳- پیامبر (ص) پیش از هجرت در مکه به نماز میایستاد بهطوری که در سمت راست او، کعبه و قدس در راستای یک خط طولی قرار میگرفتند. (۱۷)

اشپرنگر [در کتاب «زندگی و دانش محمد»، جلد ۳، صفحهی ۴۶، یادداشت ۲] (۱۸) و ونسینک [در کتاب «محمد و یهود در مدینه»، صفحهی ۱۰۸، لیدن، ۱۹۰۳م] (۱۹) به رأی دوم که قبلهی نماز را پیش از هجرت، به سوی بیتالمقدس میداند، تکیه کردهاند؛ با این حال، به دروغ، چنین فرض کردهاند که [حضرت] محمد (ص) برای جلبِ رضایت یهود، بیتالمقدس را قبله قرار داده بوده است. اگر مطلب چنین باشد، بنابراین، نادرست خواهد بود که [حضرت] محمد (ص) که در مکه بوده، بهخاطر جلب رضایت یهودیان، قدس را بهعنوان قبله، تعیین کرده باشد؛ زیرا پیش از هجرت، ضرورت جلب رضایت یهودیان احساس نمیشد، چون در عمل، چالش و درگیری [حضرت] محمد (ص) با یهودیان، در مدینه بوده است نه مکه! با این همه، به نظر ما، اعتبار رأی دوم را چند مطلب [دیگر] تقویت مینماید:
۱- هنگامی که [حضرت] محمد (ص) تصمیم گرفت تا در رجب سال دوم هجرت (۲۰) و یا در شعبان همان سال، (۲۱) جهت قبله را از قدس به کعبه، تغییر دهد، آیات قرآنی مربوط به این اتفاق، هیچ اشارهای به اندیشهی بازگشت به قبلهی قدیم [قدس] را ندارند.
۲- از آنجا که کعبه در مکه قرار داشته و پیش از هجرت جایگاه بتپرستی عربها بوده، امکان نداشته بهعنوان قبلهی نخستین اسلام قرار گیرد، زیرا اسلام، خود در پیِ نابودی نمادهای بتپرستی بوده است.
۳- علاوه بر این، اسلام دین [حضرت] ابراهیم، بنیانگذار کعبه است. بنابراین، طبیعی است که مسلمانان در نمازشان رو به سوی آن آورند.
این دلایل، در بطلان این پندار که انتخاب قدس را بهعنوان قبلهی نخست، با موضعگیری [حضرت] محمد (ص) نسبت به یهودیان یا گروههای مسیحی شبهجزیرهی عربستان -آنسان که شوالی [در «تاریخ قرآن»، صص ۱۷۵-۱۷۶] میپندارد- مرتبط میداند، کافی است. (۲۲)

با این حال، این سخن که قبله، پیش از هجرت، قدس بوده است یک مطلب است، و اینکه [حضرت] محمد (ص) این آیین را از یهودیان گرفته باشد، مطلبی دیگر! اگرچه، حقیقت آن است که یهودیان در نمازشان رو به سوی قدس داشتهاند (۲۳) و بنیاسرائیل هم در نماز و نیایش خود، به همین سوی، روی داشتهاند؛ (۲۴) امّا علتی که [حضرت] محمد (ص) را واداشت تا در دوران مکه، به سوی قدس نماز گزارد، آن بود که کعبه هنوز از بتپرستی پاک نشده بود. از اینرو، مناسبترین قبله، همان مسجدالاقصی بود که در آیهی اول سورهی «اِسراء» از آن سخن رفته است. اگرچه پیرامون تعیین این مسجد، اتفاقنظری وجود ندارد؛ امّا تفسیر اسلامی، آن را بهطور کلی، با قدس مقارن میداند. اجماع بر آن است که آیهی موردنظر مکی است و اِسراء [معراج] هم از مکه به قدس صورت گرفته است.
اما سؤال آن است که، از کدام قدس سخن میگوییم؛ از قدس آسمانی یا قدس واقعی که در فلسطین واقع شده است؟ این سئوالی است نابخردانه که بلاشر در ترجمهی خود از قرآن طرح کرده است، (۲۵) چه اینکه قدسِ آسمانی، تنها قدسی خیالی است که در متون فرجامشناختی و پیشگویانهی یهودی زمانهای متأخر، ساخته و پرداخته شده است. در این متون، از قدس آسمانیای سخن رفته که خداوند آن را در آسمان برافراشته است تا آخرین پناهگاه راستروندگان باشد، چیزی شبیه بهشت که در خود، «درخت زندگی» را جای دارد. (۲۶)
این قدس آسمانی در عهد جدید، معنای آرزوی صلح و آرامش را یافته است و به این شکل در رؤیای یوحنّای قدّیس آمده است: «[یکی از آن هفت فرشته] مرا به قله کوه بلندی برد. از آنجا شهر مقدس اورشلیم را دیدم که از سوی خدا، از آسمان پایین میآمد».(۲۷)
بلاشر، میپندارد که مسجدالاقصی، همان قدس آسمانی است. وی میافزاید: «جای شکی نیست که در خلافت امویان در دمشق، عبارت «مسجد الاقصی» به شهر یهودا اشاره دارد نه قدسِ آسمانی. علت این تغییر هم، یافتن راهی بوده توسط امویان تا بدینسان مکه جایگاه خود را بهعنوان پایتختِ دینی تمام جهان اسلام، نداشته باشد». (۲۸)

لوح یادبود ایگناس گلدزیهر بر دیوار زادگاهش
شریعت اسلامی و شریعت یهودی (هلاخا) (۲۹)
ایگناس گلدزیهر، در همان مقاله که از آن سخن رفت، از تأثیر شریعت یهود بر شریعت اسلامی سخن میگوید اما در این خصوص، تنها به ذبح حیوانات و مراسم شستوشوی مردگان پیش از دفن، اشاره میکند. با این حال، وی فراموش نموده است که شستوشوی مردگان، از آیینهای رایج روزگاران کهن بوده است، حتی در میان مردمان بَدوی. بنابراین، این مطلب، ثابت میکند که یهودیان از کسانی نبودهاند که این آیین را ابداع کردهاند.
نیز کُشتن حیوانات برای تغذیه که نزد یهودیان بسیار پیچیده است، نزد مسلمانان در نهایتِ سادگی است. از نظر یهودیان «شوخت» (Shochet – שוחט) که لقب مردی است شایستهی عمل ذبح و آگاه به مراسم، باید به ذبح بپردازد. مطابق قوانین تلمود، زنان نباید به این کار بپردازند. (۳۰) شوحت، کسی است که در او باید چند شرط باشد: میگسار نباشد؛ (۳۱) در گذشته از کسانی نبوده باشد که نسبت به واجبات، پایبند نبوده است؛ (۳۲) همچنین نباید گناهکار و قانونشکن باشد. (۳۳) علاوه بر این، نباید از کسانی باشد که آشکارا، حرمت روز شنبهی مقدس [سَبَبَ] را شکسته باشد. (۳۴)
هیچیک از این شرطها، در اسلام وجود ندارد؛ بهطوری که از کسی که میخواهد حیوانی را ذبح کند نمیخواهد صلاحیت دینی داشته باشد یا دارای لقبی باشد. تمام آنچه در اسلام خواسته شده است گفتنِ ذکر «بسم الله»، پیش از ذبح است تا برای غیرخدا نباشد و شرط دیگر، بریدنِ گلو و نای است. بنابراین، ذبح حیوانات، تنها از آنِ یهودیان نیست.

سنگ قبر ایگناس گلدزیهر
از این دو، بهمنزلهی دو نمونهی تأثیر شریعت یهود بر شریعت اسلامی، روشن میشود که هیچ مجالی برای چنین تأثیری، وجود ندارد. همچنین، بیانِ اصطلاحاتِ خاص ذبح در زبانِ عربی، و گذاردن آن در کنار اصطلاحات زبانِ عبری یا برعکس، فایدهای ندارد، چون معنای اصطلاح عربی، بهطور کامل، با معنای آن در زبان عبری متفاوت است.
با وجود این، گلدزیهر، همچنان به چنین شیوهای روی آورده است؛ با اینکه شیوهی پسندیدهای در پژوهش نیست. از همینرو است که وی ادعا میکند، عایشه، همسر پیامبر (ص) تأیید کرده است که اندیشهی «عذاب قبر» را از زنی یهودی فراگرفته و [حضرت] محمد (ص) هم آن را به تعالیمش، افزوده است!!
اما این داستان از کجا آمده است؟! در اینباره، گلدزیهر چیزی نگفته است. در نتیجه، این رأی قابل اعتنا نیست. (۳۵) با این همه، باید در مقایسه با برخی خاورشناسان مثل آلفرد وُن کریمر [در کتاب «تاریخ تمدن شرق در حکومت خلفا»، جلد۱، صص ۲۲۵-۲۵۵] (۳۶) به میانهروی گلدزیهر، اعتراف کرد! وُن کریمر، هنگامی که ادعا میکند قانون مدنی اسلامی، تحت تأثیر قانون تلمودی خاخامی است، در پندارش، سخت تعصّب ورزیده است. ایگناس گلدزیهر پیرامون این موضوع میگوید: «با این همه، شک در تعداد زیادی از این تطبیقها [میان حقوق تلمودی و اسلامی] رواست…». (۳۷)
پینوشتها:
۱- C. F: The Jewish Encyclopedia, Vol 6, PP. 651-659, New York and London, 1904
2- ibid, P. 625
۳- نک: عهد قدیم، سفر خروج، باب ۱۹، آیهی ۵؛ سفر تثنیه، باب۴، آیههای ۲۰، ۳۲؛ باب ۷.
4- نک: حمد(۱)، آیهی ۲.
5- نک: عهد قدیم، سفر اِشعَیا، باب ۶۳، آیهی ۱۶: «تو پدر ما هستی! حتی اگر ابراهیم و یعقوب نیز ما را فراموش کنند، تو ای خداوند، از ازل تا ابد، پدر و نجات دهندهی ما خواهی بود». نیز: همان، باب ۶۴، آیهی ۸: «امّا ای خداوند، تو پدر ما هستی. ما گِل هستیم و تو کوزهگر. همهی ما ساختهی دست تو هستیم».
6- نک: اخلاص (۱۱۲)، آیهی ۳: «لَم یلِد وَ لَم یولَد».
۷- Baentsch, Altorientalischer und israelistischer Monotheismus, PP. 77-94
8- C. F: Encyclopedia de L”Islam, S. V
۹- نک: عهد قدیم، سفر لاویان، باب ۱۶، آیهی ۲۹.
10- نک: عهد قدیم، سفر زکریا، باب ۸، آیهی ۱۹.
11- [اشاره به بازگفتهای (حدیثی) از پیامبر خدا دارد که در آن، اسلام بر ۵ پایه استوار گشته است: گواهی به یکتایی خداوند و پیامبری محمد- که خدایش درود فرستاد- برپایی نماز، پرداخت زکات، انجام حج و روزهی ماه رمضان. نک: بخاری الصحیح، ج۱، ص۹. برای منابع بیشتر نک: ونسینک، مفتاح کنوز السنة، ترجمهی محمد فؤاد عبدالباقی، ص۴۳، زیر «الاسلام». (و)].
۱۲- C. F: The Jewish Encyclopedia, Vol 5, P. 347
13- C. F: Zimmern, Balrilonische Busspsalmen, P. 34, Leipzig, 1885; Masper, Sawn of Babylonia, P. 320, 688, Boston, 1898
14- The Jewish Encyclopedia, Vol 6, P. 652
۱۵- محمدبن جریر طبری: جامع البیان فی تفسیر القرآن (تفسیر طبری)، ج۲، ص۴، زیر آیهی ۱۴۲ سورهی بقره؛ عبدالله بن محمد شیرازی بَیضاوی: انوار التنزیل و اسرار التأویل (تفسیر بَیضاوی)، ج۱،ص۹۲، زیر آیهی ۱۴۲ سورهی بقره.
16- محمدبن جریر طبری: جامع البیان…، ج۲، صفحات ۳و۸؛ همو، تاریخ طبری، ج۱، ص۱۲۲۸؛ نیز: بَلاذُری؛ فتوح البلدان.
17- عبدالملک بن هشام: السیره النبویة، صفحات ۱۹۰و۲۲۸.
۱۸- Sas Leben und Sie Lehre des Mohamad, Vol. 3, P. 46, n. 2
19- Mohammad eu de Joden te Medina, P. 108, Leiden, 1908
۲۰- عبدالملک بن هشام: السیره النبویة، چاپ وستیفلد Wistenfeld، ص۳۸۱؛ ابن سعد: الطبقات الکبری، ص۲۶۱؛ طبری: جامع البیان، ج۲، ص۳.
21- طبری: جامع البیان، ج۲، ص۳؛ ابناثیر: الکامل (تاریخ ابن اثیر)، ج۲، ص۹۸.
۲۲- Schwally, Geschchte de Qorans, PP. 175-176
۲۳- نک: عهد قدیم، اول پادشاهان، باب ۸، آیههای ۴۴ و ۴۸.
24- نک: عهد قدیم، سفر دانیال، باب ۶، آیهی ۱۰.
۲۵- C. F: Blacher, tr. du Coran, P. 306
26- Syr. Apocalypse, Par. 4, 2 Sqq, Esdras, 8, 52
۲۷- عهد جدید، مکاشفه، باب۲۱، آیهی ۱۰.
۲۸- Blachere, tr. du Coran, P. 306
۲۹- [هلاخاه (Halakah) متن قانون یهود است که به قوانین کتاب مقدس منضم شده و توأماً بخش قانونی تلمود را تشکیل میدهند. کلمهی هالاکاه، به معنای «احکام» میباشد. ظفرالاسلام خان: نقد و نگرشی بر تلمود، ترجمهی محمدرضا رحمتی، ص۱۱۶ (و)].
۳۰- Yoreh Deâh, 1, 1
31- Shulhan âruk yoreh Deâh, 1.8
32- ibid, 1.14
33- ibid, 1. 5
34- C. F: The Jewish Encyclopedia, Vol 11, P. 311
۳۵- [شاید باز گفتهی غیرمعتبر زیر، مأخذی بوده که ایگناس گلدزیهر بر پایهی آن چنین داورییی داشته است: احمدبن حنبل از عایشه بازگفتهای را میآورد که در آن زنی جهودی، به در خانهی او میآید و از وی خواستار خوراک شده و میگوید: «خدایتان از فتنهی دجال و عذاب گور، پناه دهد! خوراکیم دهید!»؛ عایشه چون این باز میشنود زن را در خانه نگاه میدارد تا پیامبر- که خدایش درود فرستاد- بیاید. آنگاه عایشه از سخنانی که این زن بر زبان رانده، از شوی بزرگوارش، پرسش میکند. (نک: احمدبن حنبل، المسند، ج۶، ص۱۳۹؛ برای بازگفتههایی دیگر دربارهی «پناها به خدای از عذاب گور» نک: ونسینک، مفتاح کنوز السنة، ترجمهی محمد فؤاد عبدالباقی، ص۳۹، زیر «الاستعاذه» (و)].
۳۶- Alfred Von Kremer, Culturgeschichte des Orient unter deu chalifen, Vol 1, PP. 525-555
37- C. F: The Jewish Encyclopedia, P. 675
منبع: عبدالرحمن بدوی؛ (۱۳۹۲)، «دفاع از قرآن در برابر آرای خاورشناسان»، برگردان: حسین سیدی، مشهد: انتشارات به نشر، چاپ پنجم
««« پایان »»»
رنگهای بهکار رفته در متن:
رنگ آبی ⇐ کلمات کلیدی.
رنگ بنفش ⇐ تیترهای اصلی.
رنگ قرمز ⇐ لینک به خارج.
رنگ قهوهای ⇐ نقلقول.
ایگناس گلدزیهر ، ایگناس گلدزیهر
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
اندیشکده مطالعات یهود | Jewish Studies Center



