تبار انحراف ؛ پژوهشی در دشمنشناسی تاریخی (قسمت هفتم) قدس
پشت دیوارهای قدس
یک. جمعآوری اطلاعات برای عملیات
بنیاسرائیل آماده حرکت به سوی هدف بود. هدف اولیه دستیابی به قدس بود. حضرت، آنها را حرکت داد و در منطقه اریحا، روبهروی اورشلیم در اردن فعلی، در شرق بحرالمیت، مستقر کرد. سپس نیروهای اطلاعات عملیات را فرستاد تا منطقه را شناسایی کنند و به آنها هشدار داد که اطلاعات جمعآوری شده را جز او در اختیار کسی قرار ندهند. (۶۲) از این بخش، چنین برمیآید که بنیاسرائیل مجموعهای سازمانیافته بود که هرکسی به دستور فرمانده خود حرکت میکرد. نیروهای اطلاعاتی وارد منطقه فلسطین شدند. در منطقه فلسطین، عمالقه مستقر بودند که متوسط قامت آنها از متوسط قامت بنیاسرائیل بلندتر بود. از آنجا که در جنگ با شمشیر و نیزه، بلندقامتی یک امتیاز است. نیروهای شناسایی به هراس افتادند. (۶۳) دستورالعملی که موسی علیهالسلام برای جمعآوری اطلاعات به آنها داده بود، در تورات موجود است؛ دستورالعملی جامع برای جمعآوری اطلاعات که هر نیرویی براساس آن عمل کند، هیچ نقطه کوری باقی نمیماند مگر آنکه فتح کند:
«زمین را ببینید که چگونه است و مردم را که در آن ساکنند، قوی هستند یا ضعیف، قلیلند یا کثیر؛ و زمینی که در آن ساکنند چگونه است، نیک یا بد؛ و در چه قسم شهرها سکانند، در چادرها یا قلعهها؛ و چگونه است زمین، چرب یا لاغر؛ درخت دارد یا نه. پس قویدل شده، از میوه زمین بیاورید و آن وقت موسم نوبر انگور بود». (۶۴)
سربازان، اطلاعات را جمعآوری کردند، اما آنها که از تنومندی سپاه مقابل، بسیار ترسیده بودند؛ پیش از اینکه اطلاعات را به فرماندهشان بدهند، آنرا به ردهها دادند و این خبر بین مردم منتشر شد. بنیاسرائیل به موسی علیهالسلام و هارون علیهالسلام اعتراض کردند که کاش در مصر میمردیم، چرا خداوند ما را به این زمین آورد و… بدینترتیب، موسی علیهالسلام به یکباره با سپاهی ناامید از عملیات، روبهرو شد. (۶۵)
دو. عملیات روانی برای فرار از جنگ
فرماندهانی که باید پیشگام عملیات میبودند، ترسیده بودند. از اینرو، نیروهای زیردست خود را به گونهای آرایش میدادند که فشار روانی بر موسی علیهالسلام آورند و او عملیات را لغو کند. بنابراین شروع به بزرگنمایی کردند. کارآزمودگی این قوم در بزرگنمایی و عملیات روانی بر ضد نیروهای مقابل، در این تجربه کاملاً متبلور بود. آنان با بزرگنمایی درباره بلندقامتی بنیعناق در این اردوگاه، شخصیت عوج بن عنق را پدید آوردند. بازار شایعه، گزارش را بدینشکل درآورد که وقتی نیروهای اطلاعات عملیات به جمعآوری اطلاعات مشغول بودند، عوج بن عنق آنها را دیده و جمعشان کرده است و در آستینش ریخته و نزد فرمانده برده است. سپس آنها را در برابر او گذاشته و گفته است: اینها آمدهاند کشور ما را بگیرند! (۶۶) یا درباره فرمان حضرت موسی علیهالسلام برای آوردن نمونهای از میوههای آنجا، چنین شایعه شد که آنها به باغ انگوری وارد میشوند و خوشه انگوری را به یک چوب میبندند. (۶۷) سپس پنج نفری ابتدا و انتهای چوب را میگیرند و از زمین بلند میکنند تا بتوانند آن خوشه را بیاورند. همچنین گزارش دادند که در نصف پوست انار آنان، پنج نفر جای میگرفت. (۶۸) بنابراین، این تصور ایجاد شد که فلسطینیان نیرویی شکست ناپذیرند. (۶۹)
حتی آوردهاند که عوج، کوهی کنده و بر سر نهاده بود تا بر بنیاسرائیل قرار دهد. خداوند مرغی از دوزخ فرستاد. وی با منقاری از آتش بر آن کوه زد و درون کوه سوراخ شد و بر گردن عوج افتاد. سپس موسی علیهالسلام با عوج بن عنق وارد جنگ گردید، قامت موسی علیهالسلام ده ذراع (حدود سه متر) و عصای او نیز ده ذراع بود و موسی علیهالسلام ده ذراع هم بالا پرید تا توانست عصای خود را به قوزک پای عوج بزند. عوج افتاد و چون موسی علیهالسلام میدانست که او نمیتواند حرکت کند، آن قدر بر وی زد تا مرد و چندین سال جنازهاش افتاده بود. (۷۰)
البته احتمال دارد که این غلوها را یهودیان بعدی، برای توجیه آن نافرمانی ساخته باشند، ولی گزارش کتاب مقدس از این واقعه، از وجود این سخنان در اردوگاه موسی علیهالسلام حکایت دارد: زمینی که از آن، جهت تجسس نمودنش گذر کردیم، زمینی است که ساکنانش را میخورد و تمامی قومی که در آن دیدیم، مردمان بلندقدند. و هم در آنجا بلندقدان، یعنی اولاد عنق که بلندقد هستند دیدیم، و ما در نظر خود، مثل ملخ بودیم و همچنین در نظر ایشان نیز مینمودیم. (۷۱)
سه. سرپیچی از فرمان رهبر
موسی علیهالسلام آنان را فرا خواند و فرمود:
«یا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَ لاَ تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِینَ (۷۲) ای قوم من، به زمین مقدسی که خدا برایتان مقرر کرده است، داخل شوید و باز پس نگردید که زیان دیده باز میگردید».
موسی علیهالسلام که چندین سال بود برای چنین روزی تلاش میکرد، در این مرحله از عملیات با این جواب از قوم خود مواجه شد:
«قَالُوا یا مُوسَى إِنَّ فِیهَا قَوْماً جَبَّارِینَ وَ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّى یخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ یخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ (۷۳) گفتند: ای موسی، در آنجا مردمی جبارند و ما به آن سرزمین درنیاییم تا آنگاه که جباران خارج شوند. اگر آنان از ان سرزمین بیرون شوند، ما بدان داخل میشویم».
تلاشهای موسی علیهالسلام برای انجام این عملیات بینتیجه ماند. حضرت در تمام دوران مبارزه با فرعون هیچگاه خسته نشد، اما ارتداد قومش او را از پای انداخت. آنچه رهبر جامعه را از پای در میآورد. این است که از اوامر او پیروی نشود؛
«قَالَ رَجُلاَنِ مِنَ الَّذِینَ یخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِمَا ادْخُلُوا عَلَیهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّکُمْ غَالِبُونَ وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (۷۴) دو مرد پرهیزکار که خدا نعمتشان عطا کرده بود، گفتند: از این دروازده بر آنان داخل شوید و چون به شهر درآمدید، شما پیروز خواهید شد و بر خدا توکل کنید، اگر از مومنان هستید».
نصیحت ناصحان و مومنان بر بنیاسرائیل سودی نبخشید. آنان که تنها زندگی آسوده و خوش را میخواستند، برای تحقیر موسی علیهالسلام و وعدههایش گفتند:
«قَالُوا یا مُوسَى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَداً مَا دَامُوا فِیهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقَاتِلاَ إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ (۷۵) گفتند: ای موسی، تا وقتی که جباران درآنجایند، هرگز بدان شهر داخل نخواهیم شد. ما اینجا مینشینیم، تو وپروردگارت بروید و نبرد کنید».
تلاشهای موسی علیهالسلام برای نجات این قوم در سالهای پر التهاب و مهیاسازی آنها برای عملیات بزرگ، با تمرد بنیاسرائیل بینتیجه ماند و ایشان با وجود مشاهده آن همه لطف و عنایت از پروردگار خویش، هنوز به وعده پیروزی او ایمان نیاورده بودند! رد صریح فرمان پیامبر، در حد کفر بود. پس موسی علیهالسلام آخرین چاره پیامبران را درباره آنان به کار بست و نفرینشان کرد. (۷۶)
«قَالَ رَبِّ إِنِّی لاَ أَمْلِکُ إِلاَّ نَفْسِی وَ أَخِی فَافْرُقْ بَینَنَا وَ بَینَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ (۷۷) گفت: پروردگارا، من فقط مالک نفس خویش و برادرم هستم. میان من و این مردم نافرمان جدایی بینداز».
چهار. چهل سال سرگردانی
نفرین موسی علیهالسلام به اجابت رسید و خداوند بنیاسرائیل را گرفتار عذابی دیگر کرد.
«قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَیهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَةً یتِیهُونَ فِی الْأَرْضِ فَلاَ تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ (۷۸) [خدا] فرمود: ورود به آن سرزمین، به مدت چهل سال برایشان حرام شد و در آن بیابان سرگردان خواهند ماند. پس برای این نافرمانی اندوهگین مباش».
خداوند، این سرزمین را مقدر بنیاسرائیل کرده بود، اما آنان از ولیّ خویش اطاعت نکردند و به سرگردانی دچار شدند که چهل سال طول کشید. در این چهل سال سرگردانی در وادی تیه، آنها نتوانستند از آن همه اطلاعاتی که فرا گرفته بودند، بهره ببرند؛ به گونهای در آن زمین سرگردان شدند که نمیتوانستند راه خروج را بیابند. موسی علیهالسلام نیز در میان آنها بود، اما نمیتوانستند از راهنمایی او سودی ببرند. (۷۹)
بنیاسرائیل چهل سال در این منطقه دچار بیماری و مرگ شدند. نسلی عوض شد و در همین مدت، موسی علیهالسلام و هارون علیهالسلام از دنیا رفتند. بنیاسرائیل با وجود همه پیشرفتهای آموزشی و تجربی و ثبت خاطره در تاریخ، از محل قبر پیامبرشان آگاه نیستند! (۸۰) چون موسی علیهالسلام زمانی از دنیا رفت که اینان سرگردان بودند، نتیجه سرپیچی از فرمان رهبر، سرگردانی و گرفتاری در وادی حیرت و گمراهی است. (۸۱)
پس از موسی علیهالسلام، یوشع علیهالسلام به پیامبری مبعوث شد و ماموریت یافت بنیاسرائیل را از رود اردن عبور دهد و وارد ارض مقدس کند. یوشع علیهالسلام کاهنان را امر کرد که تابوت عهد را پیش روی قوم به دوش کشیده، به سمت رود اردن حرکت کنند. به محض ورد کاهنان حامل تابوت به آب، آبها کنار رفت و آنها وارد اریحا در آن سوی رود اردن شدند و تمام ارض فلسطین را اشغال کردند. (۸۲)
به این ترتیب، بنیاسرائیل در سرزمین شیر و شهد (۸۳) به حکومت رسیدند. این سرزمین، بهشت روی زمین به شمار میرفت که در زمستان و تابستان اختلاف دما زیاد نبود. ادامه عملیات آنان، تصرف نیل تا فرات بود، ولی آنها در رفاه مادی و فراوانی نعمت غوطهور شدند و باز ایمانها رو به ضعف نهاد و انحراف آغاز شد. (۸۴)
ادامه دارد…
قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله
پینوشتها:
62- مجمع البیان، ج۳، ص ۳۰۸.
63- عهد عتیق، اعداد باب ۱۳، شمارههای ۳۲ و۳۳.
64- همان، باب ۱۳، شمارههای ۱۸-۲۰؛ جامع البیان، ج۶، ص ۲۰۵.
65- عهد عتیق، اعداد، باب۱۴ شمارههای ۱-۱۰ (ر.ک: مجمع البیان، ج۳، ص ۳۰۸).
66- مجمع البیان، ج۳، ص ۳۱۰؛ بحارالانوار، ج۱۳، ص ۱۷۰.
67- عهد عتیق، اعداد باب ۱۳، شماره ۲۳.
68- مجمع البیان، ج۳، ص ۳۱۰.
69- امروزه نیز صهیونیستها از روش بزرگنمایی برای جنگ روانی بهره میگیرند.
70- مجمع البیان، ج۳، ص ۳۱۰.
71- عهد عتیق، اعداد، باب ۱۳، شمارههای ۳۲ و ۳۳.
72- مائده، آیه ۲۱.
73- مائده، آیه ۲۲.
74- همان، ایه ۲۳.
75- همان، آیه ۲۴.
76- ر.ک: المیزان، ج۵، ص ۲۹۳؛ تفسیر نمونه، ج ۴، ص ۳۴۳.
77- مائده، آیه ۲۵.
78- همان، آیه ۲۶.
79- ر.ک: المیران ، ج۵، ص ۲۹۶.
80- ر.ک: کمال الدین و تمام النعمه، ص ۱۵۳؛ تفسیر القمی، ج۱، ص ۱۶۵.
81- ر.ک: الکافی، ج۸، ص ۶۶؛ تفسیر القمی، ج۱، ص ۱۶۴.
82- عهد عتیق، یوشع، بابهای ۱۶-۱.
83- عهد عتیق حزقیال باب ۲۰؛ شمارههای ۶ و ۱۵؛ تثنیه، باب ۲۸، شمارههای ۱۰ و ۱۵؛ اعدادب، باب۱۴، شماره ۸: اعداد، باب ۱۳، شماره ۲۷.
84- بر این مطلب آیات بسیاری از عهد عتیق دلالت دارند، برای نمونه: عهد عتیق، حزقیال باب ۳۶؛ شماره ۱۷ و باب ۲۰. آیات ۱۳-۱۵.
منبع: حجتالاسلام مهدی طائب (۱۳۹۲)، تبار انحراف ، قم: ولاء منتظر، چاپ هشتم
قدس ، قدس ، قدس
واریز كمک نقدی برای حمایت از اندیشكده |
قدس ، قدس ، قدس ، قدس
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: