تبار انحراف ؛ پژوهشی در دشمنشناسی تاریخی (قسمت هشتم) انحطاط بنیاسرائیل
۱. نفسپرستی و آزمندی
پس از استقرار بنیاسرائیل در منطقه قدس، دانشهایی که آنان در صحرای سینا از موسی علیهالسلام آموخته بودند، با تجربه عملی همراه شد و مجموعهای از توانمندیها را در ایشان پدید آورد. اگر این تواناییها در راستای تحقق اهداف انبیاء علیهمالسلام به کار میرفت، این وعده خداوند تحقق مییافت که فرمود:
«وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ (قصص/۵) ما بر آن هستیم که بر مستضعفان در زمین منت گذاریم و آنان را پیشوایان [خلق] قرار دهیم و وارثان گردانیم».
بنیاسرائیل، هم توان علمی داشتند و هم تجربه؛ تنها نیاز آنان، قرین ساختن معنویت با قدرت بود. قدرت گاهی به سمت خواهش نفسانی میرود و این، با هدف الهی جمع شدنی نیست. قوم یهود گرفتار حسد و آزمندی به زندگی دنیا شده بودند؛
«أَمْ یحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ (نساء/۵۴) با اینکه (یهودیان) نسبت به مردم (مسلمان) به خاطر آنچه که خداوند از فضل خویش به آنان داده است، حسد میورزند».
اگر انسان چنان در پی دنیا برود که از خدا دور شود، حرص (سیریناپذیری)، حسد و ترس او را فرا میگیرد. بنیاسرائیل تا هنگامیکه در مسیر حق و خدا بودند، به آسانی به حاکمیت دست مییافتند؛ چرا که توان اجرا و گسترش آن را داشتند. (۱) اما با پیدایش انحراف در بین آنها، هرم خواستهها و مفاهیم، معکوس شد.
۲. نژادپرستی
یهودیان، خود را قوم برگزیده میدانند و این اعتقاد، مقولهای اساسی در آیین یهود است. در تلمود آمده است که اسرائیل، به دانه زیتون شبیه است؛ چرا که زیتون امکان آمیختن با مواد دیگر را ندارد. (۲)
از سوی دیگر، خداوند نیز در قرآن به برتریدادن آنان اشاره کرده است:
«یا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِی الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ (بقره/۴۷) ای بنیاسرائیل، نعمتی را که بر شما ارزانی داشتم و شما را بر جهانیان برتری دادم به یاد آورید».
خداوند، بنیاسرائیل را بر جهانیان برتری داده بود و عنایت خویش را همواره بر ایشان نازل میکرد. اما آنها خطای بزرگی مرتکب شدند و گمان کردند خداوند نژاد آنان را ارج مینهد؛ در حالیکه خداوند، بنیاسرائیلی را ارج مینهاد که به آموزههای موسی علیهالسلام ایمان آورد؛ یعنی برتری آنها در صورت حفظ ایمانشان (۳) و تصدیق پیامبران بعدی و پیامبر موعود بود. ملاک برتری نزد خداوند تنها ایمان است.
«إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ (حجرات/۱۳) هر آینه گرامیترین شما نزد خدا، پرهیزکارترین شماست. خدا دانا و کاردان است».
و از همین روست که خداوند، آنان را بیم داد:
«وَ اتَّقُوا یوْماً لاَ تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیئاً وَ لاَ یقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَ لاَ یؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَ لاَ هُمْ ینْصَرُونَ (بقره/۴۸) و بترسید از روزی که هیچکس، دیگری را به کار نیاید و هیچ شفاعتی از کسی پذیرفته نشود و از کسی عوض نستانند و کسی را یاری نکنند».
اما هدف خداوند از اینکه فلسطین را مقدر آنان کرده بود، این بود که دین بر زمین حاکمیت یابد:
«یا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَ لاَ تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِینَ (مائده/۲۱) ای قوم من، به زمین مقدسی که خدا برایتان مقرر کرده است، داخل شوید و باز پس نگردید که زباندیده بازمیگردید».
اما بنیاسرائیل گمان کردند که خدا این سرزمین را برای نژاد آنان برگزیده است. نتیجهی این نژادپرستی این بوده است که همواره پشتوانه و نیرو از دست دادهاند؛ چرا که آنان با این تفکر، اجازه نمیدهند جز خودشان، کسی در سیستم حکومتی رشد کند، آنان میپندارند که بنیاسرائیل در تقسیم مواهب قدرت، مقدمند.
۳. دوری از خط انبیای الهی
با بروز تفکر نژادپرستی، نگهداری حکومت، به قضایای انحرافی نیاز داشت. از آنجا که دینداران در این حکومتها، دیگر با حاکمان همکاری نخواهند کرد، خودِ قدرت دور از خدا، مروج انحرافات میشود. عدهای را باید با بت و مشغولیتهای کاذب و عدهای دیگر را با شراب و شهوت و پول ساکت کرد. از اینرو، مدتی که از حکومت یوشع علیهالسلام گذشت و حاکمیت به مذاق بنیاسرائیل خوش آمد، انحرافها آغاز و فاصله حاکمان از پیامبران علیهمالسلام بیشتر شد. تفکر حاکمیت بنیاسرائیل بر جهان، در بین آنان لانه کرد و تفکر یهودی یا به تعبیر دیگر صهیونیستی را پدید آورد. تلاش انبیاء علیهمالسلام این بود که اینان را از این تفکر انحرافی، خارج سازند و به نیروهای مومن و مخلص تبدیل کنند.
۴. کشتن پیامبران
خداوند برای اصلاح این گروه، پی در پی پیامبر میفرستاد و آنان نیز پیامبران خدا را میکشتند.
«لَقَدْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَ أَرْسَلْنَا إِلَیهِمْ رُسُلاً کُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنْفُسُهُمْ فَرِیقاً کَذَّبُوا وَ فَرِیقاً یقْتُلُونَ (مائده/۷۰) ما از بنیاسرائیل پیمان گرفتیم و پیامبرانی برایشان فرستادیم. هرگاه که پیامبری چیزی میگفت که با خواهش دلشان موافق نبود، گروهی را تکذیب میکردند و گروهی را میکشتند».
خداوند قتل پیامبرانش را به قوم بنیاسرائیل نسبت میدهد، در حالیکه همه آنها پیامبرکُش نبودند، ولی اینان گرد سازمانی منحرف جمع شده بودند و کار آن سازمان را تایید میکردند. ما از این سازمان به سازمان یهود تعبیر میکنیم؛ سازمانی دوره دیده، تجربه اندوخته و منحرف. آنان همانند دزدانی بودند که با چراغ روشن آمده بودند و انبیاء علیهمالسلام درصدد بودند این چراغ به دستان را از دزدی باز دارند. (۴)
ادامه دارد…
قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله
پینوشتها:
۱- ر.ک: تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۴۶-۵۰.
۲- ر.ک: عبدالوهاب المسیری، موسوعة الیهود و الیهودیة، ج۵، ص ۷۲.
۳- عهد عتیق، تثنیه، باب ۲۶، شمارههای ۱۶ و ۱۸ و باب ۳۰؛ در این فرازها از تورات به خوبی آشکار است که خداوند بنیاسرائیل را تنها در صورت حفظ ایمان برتری خواهد داد.
۴- دیگر ویژگیها و باورهای منحط یهود که در قرآن به آنها اشاره شده عبارتند از:
رباخواری (نساء، آیه۱۶۱)؛
تحریف کتاب آسمانی (بقره، آیه۷۹)؛
انکار وحی (انعام، آیه۹۱)؛
اعتقاد به فقیر بودن خداوند و بینیازی خود (آل عمران، آیه۱۸۱)؛
اعتقاد به بسته بودن دست خداوند (مائده، آیه۶۴)؛
پیمانشکنی (بقره، آیه۱۰۰).
منبع: حجتالاسلام مهدی طائب (۱۳۹۲)، تبار انحراف ، قم: ولاء منتظر، چاپ هشتم.
تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم:
عرض سلام و خداقوت به همه ی جهادگران عرصه علمی کشور. از اینکه خدای عزیز توفیق دسترسی به نعمت این سایت پربار و موثق رو به بنده عنایت کرد، شکر بی حد. من دانشجوی ارشد علوم قرآن و حدیث هستم و موضوع پایان نامم در رابطه با قوم بنی اسرائیل و صهیونیسم هست. این سایت با خدمات الکتونیکی ای که در اختیار کاربران میزاره خیلی کمک کننده ست. از شما ممنونم