تبار انحراف ؛ پژوهشی در دشمنشناسی تاریخی (قسمت پانزدهم) مدینه تا قدس
پس از اقدامات تروریستی یهود در صدر اسلام، مهمترین مطلب، تلاش آنان برای ایجاد استحکامات و موانع، در مسیر رسیدن پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله به قدس است. با نگاهی به نبردهای پیامبر صلیاللهعلیهوآله با یهود و با بررسی زمانی و مکانی این نبردها، به نقشههای عجیب و زیرکانه آنان میتوان پی برد. در قدم اول، نیازمند بررسی پیشینهی تاریخی مدینه، نخستین پایتخت حکومت پیامبر صلیاللهعلیهوآله هستیم. در تاریخ آوردهاند که نخست، یهود به یثرب آمدند و این شهر را بنیان گذاردند. آنان پیش از هجرت پیامبر، بهصورت گروهی در این منطقه ساکن شدند.
دروغ تاریخی یهود
یهودیان شنیده بودند که پیامبر آخرالزمان به یثرب میرود و در اینباره اطلاعات کامل داشتند. (۱) آنان ادعا میکردند که برای یافتن پیامبرآخرالزمان و ایمان آوردن به او به مدینه رفتهاند، ولی اگر چنین بود، چرا به عیسی علیهالسلام که معجزات بسیار نشان داد، ایمان نیاوردند؟ خبر ظهور حضرت عیسی علیهالسلام به صراحت در کتب مقدس یهود بود، به گونهای که هنوز هم آنها به دنبال مسیح راستین یا مسیح جدید بودند. پس دست کم گروهی از یهودیان در این ادعا که ما آمدیم تا ایمان بیاوریم، دروغ میگفتند. چرا که قرآن، یهودیان را به دو گروه امینان و دروغگویان تقسیم کرده است:
«وَ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ یؤَدِّهِ إِلَیکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لاَ یؤَدِّهِ إِلَیکَ إِلاَّ مَا دُمْتَ عَلَیهِ قَائِماً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَیسَ عَلَینَا فِی الْأُمِّیینَ سَبِیلٌ وَ یقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَ هُمْ یعْلَمُونَ (۲) از میان اهل کتاب کسی است که اگر او را امین شمری و قنطاری به او بسپاری آن را به تو باز میگرداند، و از ایشان کسی است که اگر امینش شمری و دیناری به او بسپاری جز به تقاضا و مطالبت آن را باز نگرداند. زیرا میگوید: راه اعتراض مردم مکه بر ما بسته است و کسی ما را ملامت نکند. اینان خود میدانند که به خدا دروغ میبندند».
افزون بر این، جای این پرسش است که چرا یهودیان که میدانستند پیامبر آخرالزمان در مکه مبعوث میشود، به مکه نرفتند؟ چرا در منطقهای مستقر شدند که خالی از سکنه بود؟
یهودیان میدانستند که پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله بین دو کوه «عیر» و «اُحد» مستقر خواهد شد و از اینروی، در این محدوده ساکن شدند. (۳) در اینجا این پرسش مطرح میشود که چرا یهود در سرزمین حجاز پراکنده شدند، در حالیکه منطقه میان این دو کوه، منطقهای محدود است؟
آنان ادعا میکردند که در یافتن مصداق این منطقه دچار خطا شدهاند و برخی در خیبر، برخی در تبوک و برخی نیز در مناطق دیگر ساکن گشتهاند. اما این ادعا دروغی بیش نبود. با نگاهی به نقشه این مناطق، درمییابیم که آنها درست در راههای مدینه به قدس بودند. آنان با استقرار در این مناطق، در حقیقت، راه پیامبر صلیاللهعلیهوآله به بیتالمقدس را بستند. آن حضرت اگر میخواست از هر راهی، از مدینه به سرزمین کنعان (فلسطین) برود، یهودیان در برابر او بودند. اگر از مسیر عراق میرفت، به فدک و اگر از مسیر مدینه میرفت، به خیبر میرسید. چگونه بپذیریم که آنان تصادفی و اتفاقی در پایتخت حکومتی او مستقر شدند؟
سیزده سال، پیامبر صلیاللهعلیهوآله در مکه بود و یهودیان از بعثث او آگاه بودند؛ حتی یکی از عالمان یهود، در روز میلاد حضرت، او را شناخته بود. (۴) چطور یهودیان مدینه نمیدانستند که پیامبر موعود در مکه به دنیا آمده است؟ بهویژه که یهود انسجام درونی قویای داشت و حتی بارها به ترور حضرت یا اجداد ایشان نیز اقدام کرده بود. اگر آنان برای یاری پیامبر آخرالزمان به مدینه رفته بودند، چرا در حالی که او را به دقت میشناختند، در مکه به او ایمان نمیآوردند؟
یهودیان مدینه، پیشتر هنگام درگیری با عرب، وعده پیروزی خود به همراه پیامبر موعود را میدادند:
«وَ لَمَّا جَاءَهُمْ کِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَ کَانُوا مِنْ قَبْلُ یسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْکَافِرِینَ (۵) و چون ایشان را از جانب خدا کتابی آمد و او را شناختند، هر چند کتابشان را هم تصدیق کرده بود و با آنکه زان پیش خواستار پیروزی بر کافران بودند. به او ایمان نیاوردند، که لعنت خدا بر کافران باد».
بسیار پیشتر از میلاد پیامبر صلیاللهعلیهوآله هاشم هنگام عبور از مدینه، به همسرش گفت: اگر یهود این کودک (عبدالمطلب) را بیابند، میکشند. (۶) این همان زمانی بود که یهودیان به مردم مدینه میگفتند: این پیامبر برای ماست و آمدهایم که به او ایمان آوریم. بنابراین، یهود در واقع برای جلوگیری از ورود پیامبر صلیاللهعلیهوآله به قدس، به مدینه و اطراف آن آمده بود. با توجه به نقشه سکونت یهودیان در حجاز، آنها از مدینه تا دیواره قدس را خاکریز زده و استحکامات نظامی فوقالعاده و موانعی عظیم در این مسیر فراهم آورده بودند. پیامبر صلیاللهعلیهوآله برای رسیدن به قدس، باید از هفت خاکریز عبور میکرد: بنیقریظه، بنیمصطلق، بنینضیر، خیبر، تبوک، موته و قدس. سه خاکریز نخست در مدینه بود و یهودیان مستقر در آنها، هریک در زمانی خاص، به جنگ با رسولالله صلیاللهعلیهوآله پرداختند. در خاکریزهای بعدی، حضرت در جنگهای مختلف تا موته پیش رفت، ولی با مکر یهودیان به قدس نرسید.
اهمیت قدس برای یهود
یهودیان از مدینه تا دیوار قدس را مانعگذاری کرده بودند؛ چرا که اگر پیامبر صلیاللهعلیهوآله قدس را میگرفت، سازمان یهود از رسیدن به آرزوی بزرگ خود که حاکمیت جهانی بود، ناامید میشد و آتش این فتنه بزرگ که جهان را در خود میسوزاند، خاموش میگشت. قدس مرکز اصلی آنها بود و در کتاب مقدس آنها اهمیت ویژهای داشت.
یهود برای جهانی شدن باید سه مرحله را پشت سر میگذاشت: فتح قدس، فتح نیل تا فرات، فتح بقیه جهان، نیل تا فرات در مباحث جغرافیای سیاسی و سوق الجیشی اهمیت فراوانی دارد. این منطقه که بخش اعظمی از خاورمیانه در آن قرار دارد. قسمت عمدهای از انرژی دنیا را تامین میکند. غرب آسیا (خاورمیانه) شاهراه انرژی دنیاست. افزون بر آن، این منطقه زادگاه تمدنهای عظیمی چون اسلام، مسیحیت و یهودیت بوده است و از نظر فرهنگی نیز جایگاه ویژهای دارد. در طول تاریخ، حتی زمانی که نفت هم نبود، غرب آسیا (خاورمیانه) محور سیاست بقیه دنیا بوده است.
عملیاتهای انحرافی، از اهداف اصلی نبرد است. تمام حرکتها در صد سال اخیر برای این بوده است که دولت یهودی اسرائیل به وجود بیاید. نتیجه جنگ جهانی دوم، پیدایش دولت اسرائیل بود. ملتها و دولتها تازه از کمای کشتار عظیم جنگ جهانی درآمده و همه خسته و فرتوت بودند که یکباره دولت اسرائیل پدید آمد. جهان اسلام نیز در آن زمان گرفتار رکود بود. جنگ تا آفریقا پیش رفته بود و کشورهای عربی قدرت چندانی نداشتند، بلکه حکومتهایی دستنشانده بر آنها حاکم بود. گذر ارتشهای غربی از ایران، این کشور را نیز خسته کرده بود.
باید حرکتهای جهانی را بررسی کنیم تا ببینیم گره و مانع یهود از رسیدن به هدف اصلی چه بوده است. اینکه بعضی هدف اصلی جنگ جهانی را فتح شوروی با نابودی هیتلر میدانند، گم کردن بحث اصلی است. آیا در زمان هیتلر، یهود و سیستم صهیونیسم تصمیم داشتند به حاکمیت جهانی برسند یا درصدد اجرای مقدمات بودند؟ ترمز جهانی شدن صهیونیسم چیست؟
آنان اقتضائات حرکت پیامبر صلیاللهعلیهوآله را کاملاً میشناختند و میدانستند ادامهدهندگان حرکت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، یعنی ائمه علیهالسلام و شیعیان، مانعی بر سر راه آنان هستند. وجود شیعیان در خاورمیانه، مشکلی است که باید با تدبیری قوی حل شود. کوچکترین اشتباه درباره نیل تا فرات، موجب میشود یهودیان و صهیونیستها همه چیز را از دست بدهند. جهانی شدن باید از قدس آغاز شود و راهی جز این ندارد. پس قدس برای یهود موضوعیت دارد و اگر آنان بر قدس مسلط شوند. قفل دنیا گشوده خواهد شد. اینان در پی حاکمیت شکلیافته هستند.
پس از نابودی فرعونیان، حضرت موسی علیهالسلام میتوانست به مصر بازگردد و حاکمیت آن را به دست گیرد، اما چنین نکرد؛ چون امر خدا این بود که موحدان، قدس را بگیرند. یهودیان، تنها بر محور نیل تا فرات تاکید میکنند؛ چرا که اگر نیل تا فرات را بگیرند. همهجا را گرفتهاند. البته پس از ایجاد انحرافات اساسی در سازمان بنیاسرائیل، دیگر یهودیان دنیاپرست، حق تصرف قدس را نداشتند. بلکه مأموریت تصرف قدس، از جانب خدا به موحدان داده شد. (۷) از همین روی، حرکتهای پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله به سمت قدس بود.
قدس منطقه کشاورزی خوبی بود، اما این، برای یهودیان مهم نبود. اهمیت سوقالجیشی قدس، در این نکته نهفته بود که طبق اخبار منابع یهودی، اگر پیامبر آخرالزمان سرزمینی را میگرفت یا در آن مستقر میشد، دیگر آن را از دست نمیداد. بنابراین، اگر پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله به قدس دست مییافت، یهود میبایست از حکومت جهانی چشم میپوشید. به همین دلیل، خاکریز و سنگرهای یهودی بنیقینقاع، بنینضیر، بنیقریظه، خیبر و… در مدینه تا قدس ایجاد شد. این استحکامات، طی سالیان متمادی پدید آمده بود. استحکامات خیبر در کوه بود. در کوه، خندق کندند و بالای خندق دیوار کشیدند و آن سوی دیوار، قطعه ساختند؛ در حالیکه اینان دشمنی در مدینه نداشتند. بنابراین، آنان از پیش برای دفاعی سنگین در مقابل پیامبر آخرالزمان برنامهریزی کرده بودند. در جنگ با پیامبر صلیاللهعلیهوآله نیز از همین قلعهها نهایت استفاده را کردند. سپس در تبوک پیامبر صلیاللهعلیهوآله را معطل کردند. در نتیجه این تلاشها پیامبر صلیاللهعلیهوآله در آخرین نبرد، در موته شکست خورد. سپاه اسامه آخرین سپاهی بود که حضرت برای حرکت به سمت مرزهای روم و فلسطین کنونی تجهیز میکرد، ولی با رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله و کارشکنی افرادی که در تاریخ مشخصند. این سپاه از حرکت ایستاد و متاسفانه عملیات تأخیری یهود، توانست پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را از رسیدن به قدس باز دارد.
ادامه دارد…
قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله
پینوشتها:
1- ر.ک: الکافی، ج۸، ص ۳۰۸؛ مجمع البیان، ج۱، ص ۲۹۹؛ وفاء الوفاء، ج۱، ص ۱۵۷.
2- آل عمران، آیه ۷۵.
3- الکافی، ج۸، ص ۳۰۹.
4- ر.ک: الکافی، ج۸، ص ۳۰۰؛ شیخ طوسی، الامالی، صص ۱۴۵، ۱۴۶، بحارالانوار، ج۱۵، ص ۲۶۰.
5- بقره، آیه ۸۹.
6- ر.ک: بحارالانوار، ج۱۵، ص ۵۱.
7- ر.ک: عهد عتیق، تثنیه، بابهای ۲۶-۳۰.
منبع: حجتالاسلام مهدی طائب (۱۳۹۲)، تبار انحراف ، قم: ولاء منتظر، چاپ هشتم.
….
واریز كمک نقدی برای حمایت از اندیشكده |
…..
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
سلام. از شما بعید است،چرا بجای “شهادت پیامبر” مینویسید “رحلت پیامبر” ؟!!!
شما که از پرچمداران اصلی یهود شناسی وصهیونیست ستیزی هستید نباید نسبت به بکارگیری کلمات با تسامح رفتا کنید؛ از شما انتطار دیگری میرود.،،،
متاسفانه در میان عوام همیشه از “رحلت” پیامبر یاد میشود وحتی در میان خواص هم با کلمات “شهادت” و “رحلت” عامیانه برخورد میشود و با وجوداینکه بعضی ها نسبت به “شهادت” آن بزرگوار اشراف کامل دارند ولی بطور عامیانه و هرهری مسلک از واقعه عظیم و جانکاه “شهادت” به “رحلت” یاد میکنند، درست مثل کاری که شمادر این مقاله انجام دادید؛ ولی همانطور که عرض کردم چنین خبطی از شما قابل اغماض نیست. لطفا بیشتر دقت فرمایید چون عزیزانی همچون شما هستند که باید کم کم بین مردم جا بیندازند و جار بزنند که “پیامبراسلام” رحلت نفرمودند بلکه توسط قوم نفرین شده یهود به “شهادت” رسیده اند. بلکه خداوند هم بخواهد و به تلاشهای امثال شمارحمی بکند و حداقل بیست سی سال آینده همه جا از “شهادت پیامبر اسلام” گفته شود نه رحلت؛ که همین امر باعث هوشیاری و بلکه تلاش مردم برای آنچه که باید بشود بشود! ان شاءالله.
سلام دوست عزیز. اول: به کار بردن تعبیر «رحلت» در مورد پیامبر گرامی اسلام (ص) ظاهراً اشکالی ندارد و غیر از تعابیر «وفات» یا «موت» است که در لسان عرفی معمولاً برای موت عادی به کار میرود؛ زیرا رحلت میتواند به شکل شهادت باشد یا موت عادی. دوم: در مطالب متعددی در سایت اندیشکده به شهادت پیامبر اکرم (ص) و اثبات آن پرداختهایم. سوم: مطالب این مقاله متن کتاب «تبار انحراف» نوشته جناب «حجتالاسلام مهدی طائب» است که ایشان در همین کتاب شهادت پیامبر را اثبات کردهاند. چهارم: در مقالاتی که از مطالب صاحبنظرانی غیر از اساتید اندیشکده استفاده میکنیم، به رسم امانت نمیتوانیم تغییری در نوشتهی آن نویسندگان محترم اعمال کنیم. با تشکر از همراهی، دلسوزی و دقت نظر شما دوست عزیز
سلام مجدد. ممنون از پاسخگویی شما.
این کلمات به لحاظ معنی لغوی تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. و طبق فرمایش خودتون کلمه رحلت میتواند به هر دو شکل تعبیر شود که قطعا شما هم اذعان دارید که عموما بطور عرف و عامه به قضاوقدر الهی برای پایان عمر فرد تعبیر میشود؛بطور خلاصه اینکه: ” خدا خواست که طرف بمیره و عمرش تمام بشه”. پس باید مدام! به گوش مردم رساند که حضرت محمد صل الله علیه و آله را شهید کرده اند،پیامبر اسلام را به شهادت رسانده اند. تا بلکه از این جهلی که(قعا مسببش صهیونیستها هستند) نسل به نسل بهمون رسیده و مایی هم که مطلع شدیم داریم با سهل انگاری به نسل بعد منتقل میکنیم خلاص بشیم.
…اینکه در دیگر مطالب به شهادت ایشان پرداخته اید(و الحق و الانصاف هم که اجمل و اکمل پرداخته اید)که،،، به وظیفه عمل کرده اید? و قدردان و سپاسگزاریم،بحث بر سر آنجاییست که نباید?
و اما اینکه به رسم امانت نمیتوان در نوشته اعمال تغییر کرد،،کاملا درست و متین است.پس برای جبران اینگونه ناچاریها باید بیشتر تلاش کرد و چاره ای اندیشید.
.
.
از حوصله و سعه صدرتان سپاسگزارم
همیشه سلامت و موفق باشید