سمبولیسم مذهبی – صهیونی در سینما (قسمت چهارم) فرار مرغی
نویسنده: امیر اهوارکی
فیلمهای بسیاری در هالیوود و غرب ساخته میشوند که در آنها از تورات و انجیل به صورت غیرمستقیم یا سمبولیک (تمثیلی) اقتباس شده است، بهطوریکه افراد ناآشنا با این کتب نمیتوانند مفاهیم پنهان در این فیلمها را کشف کنند. قصهی این فیلمهای تمثیلی معمولاً در عصر حاضر میگذرد ولی در لایههای پنهان خود یک قصه تاریخی بر وفق آموزههای تحریفشدهی دین یهود را روایت میکند. این فیلمها موضوعات مختلفی را دستمایه خود قرار دادهاند از قبیل: آموزه صهیونیسم، منجی ادیان، دوران آخرالزمان، تفوّق و سیطره یهود بر جهان، تمسخر سایر ادیان و زندگی و قومیت یهود. ما در این سلسله مقالات قصد داریم تعدادی از این فیلمها را در هریک از این موضوعات معرفی کرده و ضمن بازگشایی نمادها، اندیشهی تحریفشدهی آنها را نقد کنیم.
خلاصه داستان
قصه در دهه ۱۹۵۰ میلادی میگذرد. مرغهای یک مرغدانی در انگلستان مجبورند هر روز تخم بگذارند و گرنه صاحب آنجا خانم توئیدی آنها را خواهد کشت. آنها در یک مرغدانی با حدود سی قفس مجزا که به شکل کلبه است، زندگی میکنند. مرغها به سرپرستی جینجر که هوش و تلاش زیادی دارد، راههای مختلف فرار همگانی را میآزمایند. اما به دلیل حماقت و تنپروری برخی از مرغها، این نقشهها همواره در اجرا ناموفقند. خانم توئیدی یکی از مرغها را به دلیل اینکه یک هفته است تخم نگذاشته گردن میزند. جینجر ناراحت از بلاهت دوستانش، از کلبه بیرون آمده و مستأصلانه دعا میکند.
در همین هنگام پس از یک انفجار دور دست (که در پشت سر او در پسزمینهی تصویر رخ میدهد و جینجر متوجه آن نمیشود) صدای فریاد خروسی در حال پرواز از فراز مرغدانی به گوش میرسد. سپس خروس مذکور به خروسک جهتیاب باد برخورد کرده به داخل مرغدانی سقوط میکند. همزمان یک پوستر که تصویر در حال پروازِ این خروس در آن است نیز از آسمان میافتد که نام این خروس به نام راکی در بالای آن درج است. او یک خروس امریکایی است و جینجر نزول او را نتیجهی دعای خود میداند و امیدوار است که او پرواز کردن را به مرغان بیاموزد. آنها تمرین پرواز میکنند اما موفق نیستند. خانم توئیدی به جهت پایین آمدن آمار تولید تخم مرغ، تصمیم میگیرد تا با خرید دستگاهی تمام مرغها را ذبح کرده «پیراشکی مرغ» تولید کند. روزی که دستگاه را میآورند شوهر زن ذلیل خانم توئیدی جینجر را گرفته و برای آزمایش دستگاه به منزل میبرد. راکی موفق میشود با یک عملیات متهورانه جینجر را نجات دهد و دستگاه بدینسبب معیوب میشود. آنها از ماجرای این دستگاه و قتل قریبالوقوع مرغان خبر یافتهاند. اما آخرین امیدشان راکی، شبانه آنجا را ترک میکند و تکهی زیرین پوستر را برایشان میگذارد و آنها متوجه میشوند که او در سیرک به کمک شتاب گلوله توپ، موفق به پرواز کوتاهمدت شده است. اما مرغها با درایت جینجر و به کمک یکدیگر یک هواپیما چوبی به شکل یک پرنده میسازند و دو موش دستفروش نیز با گرفتن تخممرغهایی، در امر تهیهی ابزار و لوازم به آنها کمک میرسانند. درست در زمانی که صاحب مرغدانی قصد دارد همهی مرغها را به داخل دستگاه بریزد، آنها نیز هواپیما را به کمک فاولر خروس پیری که در حکم پدر آنهاست به پرواز در میآورند. راکی نیز که در جاده پوستر تبلیغاتی پیراشکی مرغی خانم توئیدی را دیده بود با دوچرخهاش برای نجات آنها سر میرسد و باعث خلع ید خانم توئیدی و صعود این هواپیمای ملخی میشود، هواپیمایی که ملخش با پدال زدن مرغها میچرخد. خانم توئیدی به داخل دستگاه خود سقوط میکند و منفجر میشود. هواپیما در افق آسمان دور میشود. تصویر در لحظاتی بعد به یک نقاشی از بهشت باز میشود و ما میبینیم که فاولر در یک چمنزار داستان خروج از آن مرغدانی را برای جوجهها تدریس میکند. سایر مرغها هم در حال تفریح و نشاطند. راکی و جینجر با هم جفت شدهاند و جینجر میگوید اینجا فراتر از آن چیزی است که فکر میکردم. دوربین عقب میکشد و ما یک جزیرهی آباد در وسط یک آبگیر سرسبز میبینیم. آن دو موش در کنار تابلویی که رویش نوشته «حریم مرغها ـ ورود ممنوع» به پاسداری از ایشان مشغولند و در مورد اینکه اول مرغ وجود داشته یا تخم مرغ بحث میکنند.
انیمیشن سینمایی فرار مرغی (۱) محصول سال ۲۰۰۰ سینمای انگلستان از آن جهت که آموزهی صهیونیسم و ارض موعود را به شیوهای تمثیلی و نمادین (سمبولیک) بیان میکند فیلم با اهمیتی است. این انیمیشن که نخستین فیلم سینمایی کمپانی آردمن (۲) به حساب میآید با حرکت دادن عروسکهای خمیری از تکنیک استاپ موشن (۳) بهره گرفته است. پیشتر کمپانی آردمن در سال ۱۹۹۵ با همین تکنیک، انیمیشنهای کوتاه والاس و گرومیت را ساخته و به شهرت رسیده بود و در سال ۲۰۰۵ نیز یک فیلم سینمایی از این شخصیتها تولید کرد که در واقع دومین محصول سینمایی این کمپانی به حساب میآید. سه فیلم سینماییِ دیگر این کمپانی در ژانر انیمیشن به این ترتیب است: بر آب رفته (۲۰۰۶) (۴) (دوبله شده به فارسی)، کریسمسِ آرتور (۲۰۱۱)، دزدان دریایی، گروه ناجورها (۲۰۱۲).
موضوع سخن ما در اینجا، انیمیشن فرار مرغی است. این فیلم که در سینماهای امریکا از ۲۱ ژوئن سال ۲۰۰۰ (برابر با اول تیر ۱۳۷۹) به روی پرده رفته است، در مجموع ۲۲۰ میلیون دلار در سینماهای جهان فروش داشته و توانسته ۲۲ جایزه بینالمللی را کسب کند و نامزد ۲۳ جایزهی دیگر از جشنوارهها شود.
در ابتدا بایست متذکر شویم که نام این انیمیشن یعنی Chicken Run را به اشتباه فرار مرغی یا فرار جوجهای ترجمه کردهاند. در حالیکه این اصطلاح در اصل به معنی «مرغدانی» است و ما نیز از این پس آن را به همین نام خواهیم خواند. فیلم با زبان تمثیل، قصهی زندگی یهود در گتوهای اروپا و سپس آزادی از آنجا را برای ورود به فلسطین، بازگو میکند. این ماجرا با نمادها و نشانههایی در متن این انیمیشن قابل شناسایی است. مرغِ قهرمان فیلم یعنی خانم جینجر (۵) همیشه به سان حاخامهای یهودی یک کلاه بر سر دارد. گرچه او به تنهایی میتواند فرار کند ولی با تلاش فراوان میخواهد تا تمام مرغها را فراری دهد و نقشههای زیادی برای این هدف اجرا میکند که همه ناکام میمانند، بجز آخرین نقشه یعنی ساخت هواپیما. جینجر هیچگاه از هدفش دست بر نمیدارد، هدفی که او حتی قبل از شروع تیتراژ آغازین، به انحاء مختلف و مکرراً آن را میآزمود.
داستان بعد از جنگ جهانی دوم (دهه ی ۱۹۵۰ میلادی) در یورکشایر ـ شمال انگلستان ـ میگذرد. یکی از مرغها به نام ادوینا (۶) که از تخم گذاشتن باز مانده، توسط مالک خشن آنجا گردن زده میشود. این مسئله نیز سبب تلاش بیشتر جینجر در نیل به هدف شده، او آنرا به سایر مرغها تفهیم میکند که ما همه به زودی مثل ادوینا پر کنده و کشته خواهیم شد. مرغها هیچ تصوری از زندگی در ماورای این مزرعه ندارند و جینجر سعی دارد آن سرزمین را با کلماتی مثل «چمن» و «آزادی» برای آنها توصیف کند. اما او ناتوان است. چون خودش هم، چنین جایی را ندیده است و مرغها هم اصلاً نمیتوانند دنیایی را تصور کنند که در آن مزرعهدار (ارباب) وجود نداشته باشد. روی قسمت بیرونی آشیانهی چوبی جینجر یک نقاشی چسبانده شده از درختانی سرسبز و هرس شده در یک درهی وسیع، که جویباری نیز از آن میگذرد.
در بالای آن نقاشی نوشته است: «بهشت هرس میشود». (۷) جینجر با یک حسّ عاشقانه به این نقاشی دست میکشد و رؤیاهای خود را بر زبان میآورد. اما وعدهی این «بهشت تزیین شده» هم نمیتواند مرغها را برانگیزد تا از این غذای نقد که مزرعهدار به آنها میدهد فارغ شوند و به یک زندگی آزاد و جدید فکر کنند.
لذاست که جینجر از کلبهاش بیرون آمده و علیرغم صلابتی که همواره از او میبینیم در خلوت اشک میریزد و دعا میکند. در همین لحظه است که آن خروس به نام راکی به طرز اعجابآوری سر میرسد. جینجر او را نتیجهی دعاهای خود میداند و امید وافری در او میبندد. بعد از گذشت حدود سه ربع از فیلم، جینجر و بقیه میفهمند که پرواز کردن راکی در آن شب به این سبب بوده که او را در سیرک در داخل لولهی توپ گذاشته و شلیک کردهاند. این مسئله باعث یأس و سپس نزاع مرغها میشود. خروس پیر که روحیهی نظامی دارد و از اول داستان گاهگاهی از مقررات دوران خدمت خود در «نیروی هواییِ سلطنتی» (بریتانیا) تعریف کرده و مدالش را به رخ میکشید، همان وقت سر میرسد و میگوید: «ساکت باشید! اختلاف در میان یک دسته دقیقاً همان چیزی است که دشمن میخواست». در دوبلهی این فیلم، اصطلاح جری (Jerry) را به «دشمن» ترجمه کردهاند، در حالیکه این یک نام عامیانه برای «سربازان آلمانی» است. و کیست که نداند در چند دههی اخیر هرگاه در یک فیلم غربی خصوصاً امریکایی، موضوع آلمانها و جنگ دوم جهانی پیش میآید حتماً مسئلهی یهود هم به طور واضح یا نمادین در میان خواهد بود. گویا برای یهودیان که عمده صنعت سینما را در اختیار دارند تاریخ جنگ جهانی دوم، جز بازگویی مکرر مظلومیت قوم یهود و دشمنی نازیها با آنها ارزشی ندارد. باید پرسید که آیا حزب نازی هیچ کار قابل ذکر دیگری جز دشمنی با یهودیان انجام نداده است؟
معرفی عوامل فیلم و بنیانگذاران دریم ورکس Dream Works
این انیمیشن گرچه از محصولات کمپانی آردمن در انگلیس است و با تکنیک خمیریِ خاص آنها ساخته شده، اما سرمایهگذار و پخشکنندهی بینالمللی آن کمپانی دریمورکس پیکچرز (۸) بوده است. این شرکت امریکایی را استیون اسپیلبرگ (۹) و دو یهودی دیگر به نامهای جفری کاتزنبرگ (۱۰) و دیوید گیفن (۱۱) در سال ۱۹۹۴ با نام تجاری دریم وُرکس اس. کی.جی (۱۲) بنیان گذاشته و به ثبت رساندند. هر سه بنیانگذار دریم ورکس از یهودیان صهیونیست هستند.(۱۳) کاتزنبرگ پیش از تأسیس دریم ورکس مدیر عامل والت دیزنی بود.
فیلمنامهی این اثر بسیار ماهرانه نوشته شده و برای یک چنین فیلم تلخی لحظات مفرحی ایجاد کرده است. داستان اصلی فیلم متعلق به پیتر لرد و نیک پارک (۱۴) است، که کارگردانی را نیز مشترکاً به انجام رساندهاند. اما فیلمنامه به نام کری کِرک پاتریک (۱۵) ثبت شده است و او سیزده نویسنده و مشاور داشته است که در افزایش قصه و سامان دادن گفتوگوها به او مدد رساندهاند.
تمثیلی از قوم یهود
در غالب اینگونه فیلمهای تمثیلی که در آنها حکایات قوم یهود بازگو میشود، جنسیت این قوم را مؤنث انتخاب میکنند. در اینجا نیز این ماکیان، همه مؤنث و تخمگذارند. زیرا کتاب مقدس در موارد متعدد، قوم یهود را با تعابیری همچون «دختر صهیون» و «دختر یهودا» یا «زنی که به شوهر خود خیانت میکند» مورد خطاب قرار داده است (مراثی ارمیاء ۲/ ۱ و ۲- صحیفه ارمیاء ۳/ ۲۰ – ۴/ ۳۱). چه اینکه در باب شانزدهم کتاب حزقیال نبی (ع) نیز بیانی زیبا و حیرتانگیز در این خصوص از زبان خداوند تعالی مذکور است. اضافه بر اینها نام کتاب مقدسِ این قوم یعنی تورات نیز مؤنث است.
مشخصهی بارز جوجهها در ترسو بودن آنها است. در محاورات عامیانهی زبان انگلیسی، لفظ «جوجه» (chicken) کنایهای است از فرد ترسو، بزدل و جبون. و این مفهوم در محاورات عامیانهی فارسی هم وجود دارد. لذا انتخاب مرغها و جوجهها برای اینکه نمادی از قوم یهود باشند، از این جهت که ترس و جبن در یهودیان یک صفت بارز و انکارناشدنی است، نیز قابل تأمل است.
دو موش دستفروش سیهچرده نیز در این مزرعه رفت و آمد دارند که در تهیه کردن لوازم ساخت هواپیما نقش مهمی بر عهده میگیرند. آنها نیز در نهایت به همراه مرغان پرواز میکنند. این دو موش کنایه از یهودیان سفاردی (۱۶) (شرقی) هستند. سفاردیها یهودیان ساکن در اسپانیای دورهی اسلامی بودند که در قرون اخیر در روسیه، اوکراین، شرق دریای مدیترانه و شمال افریقا اقامت یافتند. این یهودیان در برخی قوانین مذهبی و فرهنگها، با یهودیان اشکنازی (۱۷) (آلمانی) اختلافات عمده دارند. بهطوریکه اشکنازیها خود را میراثدار تورات میدانند و اعمال دینی سفاردیها را قبول ندارند. بر طبق دائرةالمعارف ویکی پدیا در حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد از کل یهودیان جهان را اشکنازیها تشکیل میدهند. مردم روسیه تا قبل از جنگ دوم جهانی، یهودیان ساکن در کشورشان (سفاردیها) را با القابی همچون «موش» یا «موش کثیف» خطاب میکردند. (۱۸) لذا در این انیمیشن، مرغها نمادی از یهودیان اشکنازی (غربی) هستند و آن دو موش نیز تمثیلی از یهودیان سفاردی (شرقی).
آقا و خانم توئیدی (۱۹) مالکان و ادارهکنندگان این مرغدانی هستند. آقای توئیدی همچون یک مرد احمق و فرمانبر نمایش داده میشود که همواره دستورات و اندیشههای همسر فرمانده و اخمویش را اجرا میکند. فیلم بر روی بدخلقی و بیرحمی خانم توئیدی تأکید مینماید. او همواره چکمههای ساق بلند به پا دارد که یادآور پوتینهای نظامی و خشونت نازیها است. او با خشونت فوقالعادهای به مرغها نگاه میکند. مرد نیز همیشه مطیع فرامین اوست و حتی وقتی که تحرکات غیرعادی مرغها برای سازماندهی و فرار را میبیند اینها را بنا بر تأکید زنش، خیالاتی قلمداد میکند که فقط در سر او میگذرند و واقعیت ندارند. قبلاً خانم توئیدی با تبختر به شوهرش گفته بود: «بعد از تو، مرغها احمقترین موجودات روی زمین هستند. آنها نقشه نمیکشند، فرار نمیکنند و متحد هم نمیشوند».
او در نهایت بدون اطلاع و مشورت با همسرش، یک دستگاه اتوماتیک شیرینیپزی سفارش میدهد برای کشتار همهی مرغها و تولید شیرینی مرغی در خانه. این دستگاه شیرینیپزی نمادی است از کشتار یهودیان در آشویتس و سایر اردوگاههایی که ادعا میشود نازیها در آنها یهودیان را کشته یا سوزاندهاند. با توجه به رشد روزافزون تجدیدنظرطلبهایی که ماجرای هولوکاست و کشتار سیستماتیک یهودیان در جنگ دوم جهانی در اروپا را انکار کرده و میکنند، شاید نیاز ساخت اینگونه فیلمها برای حیات امروز صهیونیستها واضح شود.
فیلم آشکارا وامدار چهار اثر دیگر است:
۱. قصه ی کوتاه جوجه اردک زشت (۱۸۴۴) نوشته ی هانس کریستین اندرسن
2. داستان مزرعه ی حیوانات (۱۹۴۵) نوشته ی جورج اُرول
3. فیلم پرواز فونیکس (۱۹۶۵) ساخته ی رابرت آلدریچ
4. فیلم بازداشتگاه شماره ی ۱۷ (۱۹۵۳) ساخته ی بیلی وایلدر
در ذیل، این چهار اثر را مورد بررسی قرار میدهیم تا در حد امکان میزان اقتباسهای انیمیشن مرغدانی از آنها معلوم شود.
۱. جوجه اردک زشت
به قصه و فیلم جوجه اردک زشت (۲۰) در قسمت نخست از این سلسله مقالات، پرداخته شد. در اینجا باید تأکید کنیم که انیمیشن مرغدانی همین مفهوم «ارض موعود» را به نحوی دیگر بازگو میکند، لیکن از قصهی اندرسن و فیلم دیسنی دروغگوتر است. زیرا قصهی اندرسن به زمان اسارت بنیاسرائیل در مصر و وعدهای که حضرت یعقوب و یوسف در خصوص بازگشت این قوم به فلسطین دادهاند ارجاع داشت. اما پس از تحقق آن وعده به دست حضرت موسی (ع) و دو عقوبت بعدی یهود به دست بخت النصر و تیتوس در سالهای ۵۸۶ قبل از میلاد و سال ۷۰ میلادی، دیگر وعدهای به قوم یهود در خصوص بازگشت به فلسطین داده نشده است.
آخرین ابلاغ خداوند به یهود که در تلمود ایشان مذکور است و در قرآن مسلمانان نیز مؤکد گشته (إسراء /۸) این است که تنها راه نجات یهودیان در توبه کردن و برائت جستن از اعمال شریرانه ی اجدادشان است. اما یهودیان در این قریب دو هزار سال آوارگی، نه تنها توبه نکردند بلکه با طی راههای شرارت عملاً ثابت کردند که میراث بر واقعی اجداد خود هستند.
برخی اعمال شریرانه قوم یهود که سبب شد تا خداوند سبحان زمین فلسطین را از ایشان بگیرد اینها بود: بت پرستی، تحریف تورات، قتل انبیاء خدا و صالحان، ظهور انبیاء کذبه، خیانت، تهمت، خوردن حق یتیمان، دروغگویی، رباخواری، شراب فروشی، زنا، لواط، دزدی، جعل و تحریف و… آیا یهودیان امروز به همین امور و بلکه بدتر از اینها اشتغال ندارند؟
در اوائل انیمیشن مرغدانی نمایی هست که جینجر بر بام یکی از لانهها نشسته و به پرواز دستهجمعی تعدادی پرنده با حسرت نگاه میکند. این پرندگان به دنبال یک پرنده و به رهبری او (به شکل عدد ۸) پرواز میکنند و به سوی مقصدی در حرکت هستند. این نما به انیمیشن جوجه اردک زشت و پرواز قوها در انتهای آن ارجاع دارد. دیگر اینکه، در فیلم مرغدانی در چند مورد این مرغ ها به تمسخر «اردک» (Duck) خطاب میشوند تا تأکیدی باشد بر اینکه این مرغها قادر به پرواز نیستید. اولین بار، یکی از آن دو موش دستفروش است که جینجر را به این نام (اردک) خطاب می کند و سپس بانتی (۲۱) آن مرغ چاق بداخلاق، زمانی که دارد نقشه فرار از فراز مرغدانی را مضحکه میکند. راکی، خروس امریکایی نیز پس از تمارین بال زدن، ایشان را «داکی» (Ducky) می خواند، که یک اصطلاح عامیانه است به معنای شخص «عزیز و دوست داشتنی»، چنانکه لفظ «اردک Duck» نیز متضمن همین معنای عامیانه است. لهذا دیالوگهای این فیلمنامه دارای محاسنی است از جمله اینکه در برخی موارد از کلمات دارای ایهام بهره گرفته که متضمّن دو معنا است. این دو پهلو بودن کلمات به خوبی در راستای مقاصد این فیلم سمبولیک قرار دارد. (۲۲)
۲. مزرعهی حیوانات
رمان مزرعه حیوانات (۲۳) نوشته جورج اُرول (۲۴) به سال ۱۹۴۵ در انگلستان به چاپ رسید و نویسندهاش را به سرعت مشهور کرد. (۲۵) مشخصه این رمان در این است که شکست اندیشه کمونیسم را از طریق یک قصه تمثیلی بیان کرده است. حیوانات مزرعه مانر در انگلستان با هم متحد شده، علیه صاحب مزرعه شورش میکنند تا خودشان صاحب و آقای خود باشند. آنها گرچه بدواً موفق میشوند تا آن مزرعه را به «مزرعه حیوانات» تبدیل کنند اما به زودی خوکها قوانین هفتگانه حیوانیت و اصل برابری را زیر پا میگذارند و به بهانه اداره کردن مزرعه سهم بیشتری برای خود قائل شده، کمکم بر دیگران تفوّق مییابند. آنها در نهایت با تکرار اعمال منهیِ بشری، تمام آنچه را که دشمنشان یعنی بشر بر سر حیوانات آورده بود را دوباره به نحوی دیگر از سر می گیرند. نهایتاً در مزرعه حیوانات، یک نظام دیکتاتوری نوین و پیچیده شکل میگیرد که در آن خوکهای باهوش، با فریب و ارعاب بر سایر حیوانات حکومت میکنند.
اکثر حیوانات این مزرعه نام منحصر به فرد خود را دارند. در فصل اول رمان، میجر (۲۶) خوک پیر قبل از مرگش سایر حیوانات مزرعه را در انبار بزرگ جمع کرده بود تا وصیت کند. او ظلمی را که بشر بر سر حیوانات می آورد گوشزد میکند و سپس کلمات شعری را که دیشب در خواب به یادش آمده و او آن را از سالها قبل فراموش کرده بود برای حیوانات میخواند و آنها نیز آن را از بر کرده اجرا میکنند. مدتی بعد نیز موفق میشوند بر آقای جونز صاحب الکلی مزرعه، پیروز شوند و او را از آنجا اخراج کرده، استقلال خود را به دست آورند. یک زاغ اهلی در قصه هست که شخصیت او از تورات وام گرفته شده و نامش موزز (۲۷) (موسی) است. در صفحه ۲۰ کتاب آمده است که خوکها به عنوان حاکمان جدید مزرعه با مشکلات جدیدی پس از استقلال مواجه هستند:
وضع خوکها برای خنثی کردن اثر دروغهای موزز، زاغ اهلی، از این هم مشکلتر بود. موزز که دست پرورده مخصوص آقای جونز بود، هم جاسوس بود و هم خبرچین. در ضمن حرّاف زبردستی هم بود. داعیه داشت که از وجود سرزمین عجیبی آگاه است به نام «شیر و عسل» که همه حیوانات پس از مرگ به آنجا میروند. موزز میگفت این سرزمین در آسمان کمی بالاتر از ابرهاست. در سرزمین شیر و عسل هر هفت روز هفته، یکشنبه است. در آنجا تمام سال شبدر موجود است و بر درختها قند و کلوچه میروید. حیوانات از موزز نفرت داشتند چون سخنچینی میکرد و کار نمیکرد. ولی بعضی از آنها به سرزمین شیر و عسل اعتقاد پیدا کرده بودند و برای اینکه خوکها آنها را متقاعد کنند که چنین محلی وجود ندارد ناگزیر از بحث و استدلال بودند. (۲۸)
اصطلاح «سرزمین شیر و عسل» احتمالاً به توضیح نیاز دارد. در تورات و عهد عتیق از قول خداوند متعال زمین فلسطین مکرراً با عبارت «زمینی که به شیر و شهد جاری است» توصیف شده است (برای نمونه، نگا. سفر خروج ۳/ ۸ ـ ۱۳/ ۵ ـ یوشع ۵/ ۶). در قصه، موزز ناگهان ناپدید میشود و تنها در اواخر داستان که این حکومت مستقل جدید به شکست نزدیک شده، سر میرسد و همان حرفها را دوباره تکرار میکند. اما اینبار خیلی از حیوانات گفتههای موزز را باور میکردند و منطقشان این بود که زندگی اکنون پرمشقت است. انصاف در این است که دنیای بهتری در جای دیگر وجود داشته باشد. (۲۹)
خوکها هرچند که هنوز سخنان موزز را تکذیب میکنند اما این نوبت به او اجازه سخن گفتن میدهند و حتی جیرهای نیز برای او در نظر میگیرند تا او در مزرعه بماند.
موزز در این قصه، نماینده یهودیانی است که از حدود دو هزار سال قبل، در جهان پراکندهاند. علاوه بر اینکه او همچنین نماینده دین و خدا نیز هست که در حکومتهای کمونیست نوعی از تخدیر به حساب میآمد. لذا است که در این کتاب از زاغ به بدی یاد میشود. مانیفست حیوانات و آرمان ایشان برای رسیدن به زندگی بهتر، در یک نوع زندگی اشتراکی (کمونیسم) بود که رمان مزرعه حیوانات به خوبی زوال آن را نشان میدهد. لذا تنها ایدهی آیندهنگری که باقی مانده همان آموزه صهیونیسم و بازگشت به فلسطین است که این رمان با ارجاعات کوتاهش، بدان بسنده کرده است. (۳۰)
و اما انیمیشن مرغدانی از جهات مختلف وامدار رمان مزرعه حیوانات است. گویا که این انیمیشن، وعدههای آن کلاغ مذکور در رمان را دنبال میکند، کلاغی که در این فیلم به یک مرغ تخمگذار به نام جینجر تبدیل شده است. همه حیوانات مزرعه نیز همسنخ شدهاند تا فیلم بتواند غیریهودیان را طرد کرده متضمن مفهوم صهیونیسم باشد؛ نظریهای که نجات را فقط برای پیروان دین یهود میداند. چنانکه میدانیم غیریهودیان نمیتوانند یهودی شوند چون به عقیده آنها یهودیت به نژاد و تبار است، و نه عقیده و مرام.
برخی شباهتهایی که میان انیمیشن مرغدانی و رمان مزرعه حیوانات دیده میشود، از این قبیل است:
1. هر دو قصه، در مزارع انگلستان میگذرد
2. در کلّیت هر دو داستان، حیوانات در پی استقلال خواهی و یک زندگی آرمانی هستند
3. حیوانات دو داستان، برای اجتماعاتشان در یک کلبه جمع شده و به رهبرشان گوش میسپارند
4. نام هر دو اثر به هم شبیه است، اولی «مزرعه حیوانات» است و دومی «مرغدانی» (در ابتدای مقال متذکر شدهایم که نام فرار مرغی ترجمه صحیحی برای نام این انیمیشن نیست). با این تفاوت که حیوانات رمان، بهشت ایدهآل خود را در همان مزرعه بر پا میکنند و در دومی، نام «مرغدانی» کنایهای است از محلههای یهودیان در اروپا که «گتو» (۳۱) نامیده میشد. لذا طبق منطق داستان، آنها بایست آنجا را ترک کنند و به بهشت رؤیایی خود بروند.
از قصه مزرعه حیوانات دو نسخه فیلم انیمیشن در سالهای ۱۹۵۴ و ۱۹۹۹ ساخته شده است.
۳. پرواز فونیکس
پرواز فونیکس ساخته رابرت آلدریچ و محصول سال ۱۹۶۵ هالیوود (کمپانی فوکس قرن بیستم) است. این فیلم که بر اساس رمانی نوشته اِلِستون تِرِوُر (۳۲) ساخته شده، ماجرای هواپیمای کمپانی استخراج نفت عربکو (۳۳) را میگوید که با دوازده مسافر به سمت بنغازی (لیبی) در حرکت است و در میانه راه بر اثر توفان شن در صحرای آفریقا زمینگیر میشود. یک کاروان شترسوار از نزدیکی آنها میگذرد و دو نفر از آنها خود را به آنها مینمایانند تا کمی آب و غذا بگیرند، که توسط عربها سربریده میشوند. اکثر این دوازده نفر مهندسان و کارگران شرکت استخراج نفت هستند. یک آلمانی به نام دورفمن (هاردی کروگر) ادعا میکند که طراح هواپیما است و در تقابل با خلبان فرانک تاون (جیمز استوارت)، رهبری عملیات نجات را بر عهده میگیرد. آنها با اتصال بال سمت راست هواپیما به بال و موتور سمت چپ، در طی دوازده روز یک هواپیمای ساده میسازند. اما یک روز قبل از پرواز، خلبان و دستیارش موران (ریچارد آتنبرو) متوجه میشوند که دورفمن در واقع طراح هواپیماهای مدل (بدون سرنشین) است. آنها این راز را برای حفظ روحیه دیگران مخفی نگه میدارند و روز موعود در وقتی که آنها به دورفمن بیاعتماد هستند پرواز با موفقیت صورت میگیرد و آن عده از بیابان نجات مییابند.
در انیمیشن مرغدانی نیز وجود فاولر، خروس پیر این مرغدانی، برای دیگران مایه قوت قلب است. او مکرراً خاطرات خود را از خدمت در نیروی هوایی سلطنتی بازگو میکند. اما درست در وقتی که جوجهها به عنوان خلبان به او نیاز دارند فاولر اعتراف میکند که چیزی از خلبانی نمیداند و نیروی هوایی او را در پروازها به عنوان خوشیمنی به همراه میبرده است. لذا مرغها دلسرد میشوند هرچند که او لحظاتی بعد به خود نهیب میزند و قوت قلب میگیرد و هدایت هواپیمای چوبی را بر عهده میگیرد.
در فیلم پرواز فونیکس همه به این آلمانی با دیده تحقیر مینگرند و حتی او را «نازی» خطاب میکنند. ولی وقتی ماجرای کاروان شترسواران عرب و کشتن آن دو نفر پیش میآید آنها میآموزند که دشمنان اصلی آنها عربها هستند و اینچنین این فیلم شرق و غرب را در تقابل با یکدیگر قرار میدهد. و نیز صحرای افریقا همچون تمثیلی میشود از عربها که نابودی آنها را میخواهند، که به این ترتیب آنها با درایت آلمانها بر عربها و آن صحرای بیپایان پیروز میشوند. باید یادآوری کنیم که اشغال فلسطین که جزو امپراتوری عثمانی بود بعد از شکست و تجزیه این کشور در جنگ اول جهانی شدت گرفت و در طول جنگ دوم جهانی به بهانه هلوکاستِ نازیها، عملاً تحقق یافت، هرچند دلایلی وجود دارد که صهیونیستها به هیتلر هم خدمت میکردهاند و عداوت نازیها با یهود در واقع به حکم آنها صورت گرفته است. همچنانکه میدانیم در اوایل دهه ی ۱۹۴۰ چند کشتی مهاجران یهودی در دریای مدیترانه غرق شد و مسبب آن یهودیانی بودند که به دنبال مظلوم نمایی و برتریجویی بودند.
نسخهای دیگر از پرواز فونیکس در سال ۲۰۰۴ میلادی به توسط جان مور و بازی دنیس کواید در همان کمپانی فوکس ساخته شده است. در نسخه ی اخیر تمثیلها و نمادهای صهیونی واضحترند. شاید لازم به ذکر نباشد که فونیکس همان ققنوس است؛ مرغی افسانهای که در آتش میسوزد و از خاکستر خود زنده میشود. به مناسبت احیاء مجدد هواپیما، نام ققنوس برای آن انتخاب شده و بر بدنه آن نگاشته شد.
۴. بازداشتگاه شماره ۱۷
بازداشتگاه شماره ۱۷ (۳۴) محصول سال ۱۹۵۳ هالیووود (کمپانی پارامونت) و ساخته بیلی وایلدر است؛ (۳۵) یک کارگردان یهودی که بنا بر ادعایش، خود را چندان یهودی قلمداد نمیکرد. در سایت ویکی پدیا نقل است که مادر، مادر بزرگ و ناپدری او هر سه در آشویتس جان خود را از دست دادهاند. (۳۶) بنا به زندگینامه وایلدر که در سایت سینمایی IMDb.com درج است، وایلدر همکاری نزدیکی با اسپیلبرگ در نگارش فیلمنامه فهرست شیندلر (۳۷) داشت و حتی مترصد بود که خودش آن را بنا به همان دلایل شخصیِ مرگ والدینش در آشویتس، کارگردانی کند. اما او از ده سال قبل خود را بازنشسته کرده بود لذا اسپیلبرگ ترجیح داده تا خودش آن فیلم را بسازد. (۳۸)
بازداشتگاه شماره ۱۷ یک فیلم کلاسیک و معروف است با بازی ویلیام هولدن در خصوص اسرای نیروی هوایی متفقین که در بازداشتگاه ۱۷ در آلمان اسیرند. ماجرا در سال ۱۹۴۴ می گذرد و اکثر شخصیتها امریکایی هستند. به دلیل یک خبرچین که آلمان ها در بین اسیران دارند تمام تلاشهای ایشان برای فرار ناکام میماند. لذا یافتن این جاسوس درام اصلی این فیلم است.
ساختمان قفسها در انیمیشن مرغدانی به ساختمان این بازداشتگاه شباهت زیادی دارد. قفسی که جینجر در آن منزل دارد آشکارا «شماره ۱۷» است. در دقیقه نوزدهم از نسخه دوبله شده فیلم، گروهبان سفتون که در زندان با آلمانها بده بستان مواد غذایی دارد یک تخم مرغ را با کیفیت مخصوصی میپزد که مورد توجه دو تن از دلقکهای زندانی قرار میگیرد که میپرسند این تخم مرغ از کجا آمده است. او نیز پاسخ می دهد: «از یک مرغ»! ده دقیقه بعد مسابقه «موش دوانی» و شرطبندی در میان زندانیان برگزار میشود. در دقیقه شصت فیلم، بر پوتینهای ساق بلند رئیس بازداشتگاه و نحوه پوشیدن و کندن آنها تأکید میشود. در انیمیشن مرغدانی نیز خانم توئیدی همواره پوتینهای ساق بلند به پا دارد تا شخصیت نظامی او القاء شود. همه این اسیران، خلبان و یا سربازان نیروی هوایی هستند، مسئلهای که با هویت نظامیِ خروس پیر در این انیمیشن آمیخته است. مضافاً بر اینها، یک اسیر یهودی به نام «جوئی» (۳۹) در این فیلم هست که با اُکارینای (۴۰) خود آهنگهای غمگین مینوازد. او در تمام فیلم اصلاً حرف نمیزند.
تاکنون کسی از این بازداشتگاه خلبانان اسیر، زنده بیرون نرفته است. این را راوی در ابتدای فیلم خبر میدهد. و این تأکیدی است برای بدون بازگشت بودن این بازداشتگاه، همچنانکه در انیمیشن مرغدانی نیز چنین است. در دقیقه چهارم فیلم، پس از آنکه آقای توئیدی، جینجرِ در حال فرار را برای تنبیه به زغالدانی میاندازد، آنگاه به سمت سایر مرغها میآید و خطاب به آنها میگوید: «بهتره این براتون درس عبرت خوبی باشه! هیچ مرغی نمی تونه از مزرعه توئیدی فرار کنه.» سپس مارش نظامی نواخته میشود و دوربین به سمت بالا حرکت کرده و اولین نمای عمومی را از این مرغدانی به دست میدهد و نام فیلم درج میشود.
نمای عمومی این مرغدانی به شکل یک پادگان نظامی است و حتی در کمال تعجب یک دکل نگهبانی هم برای آن تعبیه شده است که در ماجرای فیلم کاربردی ندارد. این دکل نگهبانی برای القای همان وجه تمثیلی فیلم است تا مخاطب بداند که باید این مرغدانی را بدل از آشویتس و اردوگاههای کشتار یهودیان بگیرد. این مارش نظامی نیز همین حس را القاء میکند که ما با یک قصه سیاسی مواجه هستیم، درست بر خلاف ظاهر فیلم که از یک قصه انیمیشن کودکان حکایت دارد. و این یعنی گندم نمایی و جو فروشی.
پینوشتها:
1. Ginger
2. Aardman
3. Stop Motion Animation
4. Flushed Away (2006)
5. Ginger
6. Edwina
7. Paradise Prunes
8. DreamWorks Pictures
9. Steven Spielberg
10. Jeffrey Katzenberg
11. David Geffen
12. DreamWorks SKG پسوند نام این شرکت برگرفته از ابتدای نام خانوادگی این سه نفر است.
13. http://snippits-and-slappits.blogspot.com/2009/09/zionist-jews-control-97-of-world-media.html
http://www.adherents.com/people/pk/Jeffrey_Katzenberg.html
http://www.SimpleToRemember.com/articles/a/jews-in-the-media-hollywood
14. Peter Lord & Nick Park
15. Karey Kirkpatrick
16. Sephardi Jews
17. Ashkenazi Jews
18. در اروپا نیز یهودیان با لقب «سگ» یا «سگ نجس» نامیده میشدند. در نمایشنامه تاجر ونیزی نوشته شکسپیر، شایلاکِ (Shylock) یهودی، بیش از بیست نوبت به این لقب نامیده میشود.
19. Mr. & Mrs. Tweedy
20. The Ugly Duckling (1844)
21. Bunty
22. یک مورد دیگر از این ایهام در انتهای فیلم است. آن دو موش در کنار تابلویی پاسبانی میدهند که روی آن نوشته است: «Birds Chicken Sanctuary». کلمه «Sanctuary» هم به معنی «منطقه حفاظت شده» است و هم به معنی «عبادتگاه، محراب و مکان مقدس». به این ترتیب همین کلمه به آرمان یهود برای ساخت معبد خدا در ارض مقدس هم دلالت دارد.
23. Animal Farm (1945)
24. George Orwell (1903 – ۱۹۵۰)
25. این رمان در همه جای دنیا اقبال داشته و پرفروش بوده است. چنانکه بیش از ده بار به زبان فارسی ترجمه و مکرراً به چاپ رسیده است.
26. Major
27. Moses
28. جورج اُرول، قلعه حیوانات، ترجمه امیر امیرشاهی، کتابهای جیبی، تهران، چ ۲، ۱۳۵۲؛ ص ۲۰
29. همان، ص ۱۳۲
30. رمان مزرعه حیوانات در سال ۱۹۴۵ به چاپ رسیده است. اگر اُرول امروز زنده بود شاید که یک رمان سمبلیک دیگر، اینبار علیه ایده صهیونیسم مینوشت و زوال آرمانهایش را نشان میداد.
31. Ghetto
32. Elleston Trevor (1920 – ۱۹۹۵)
33. Arab Co
34. Stalag 17 (1953)
35. Billy Wilder (1906 – 2002)
36. http://en.wikipedia.org/wiki/Billy_Wilder
37. Schindler’s List (1993)
38. http://www.imdb.com/name/nm0000697/bio
39. Joey
40. Ocarina: نوعی ساز بادی از خانواده فلوت که در ۱۸۵۳ در ایتالیا ابداع شد. شکل این ساز شبیه تخم مرغ یا یک غاز بیسر است.
مقالات مرتبط :
قسمت اول : نقدی بر قصه و انیمیشن جوجه اردک زشت
قسمت دوم : استقبال از طراح ایده ارض موعود
قسمت سوم : جمعیتهای صهیونی – ماسونی و نمادهای آبی و قرمز
فرار مرغی فرار مرغی فرار مرغی فرار مرغی فرار مرغی فرار مرغی فرار مرغی
تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم: