بدون پولس، تاریخ مسیحیت را نمیتوان فهمید. او بیتردید شخصیت دوم دنیای مسیحی است. بحث از او صرفاً بحث از یک شخص نیست؛ زیرا پولس مرحلهای از تاریخ کلیساست و شناختن پولس، شناخت مرحلهای مهم و حیاتی از تاریخ مسیحیت است؛ زیرا باید او را نخستین و بزرگترین عالم الهی مسیحی به شمار آورد؛ کسی که الهیات مسیحی را آغاز کرد.
تأثیر انکارناپذیر پولس تا حدی است که میتوان ادعا کرد مسیحیت بر اثر تلاش و اصرار او به صورت یک آیین کاملاً متمایز از یهودیت درآمد. بدون پولس مسیحیت وضعیت کنونی را نداشت و شاید هنوز، مثل سالیان نخست مسیحیت، فرقهای از فرقههای یهودی بود. (۱) گاه برای نشان دادن تأثیر افکار پولس در شکلگیری و تأسیس بنیادهای «مسیحیت تاریخی» -یعنی آنچه در روند تاریخ شکل گرفت و امروزه شاهد آن هستیم- نامههای پولس را «فلسفه اساسی عهد جدید» نامیدهاند. برخی از منتقدان نیز برای تمایز بین «مسیحیت تاریخی» با «مسیحیت حقیقی» – یعنی آنچه عیسی (ع) آورد – شعار «دین عیسی، نه الهیات پولس» را به کار میبرند. (۲)
شخصیتی که بعدها بزرگترین رسول مسیحیت نام گرفت، حدود سال ۳ میلادی در خارج از سرزمین فلسطین در شهر طرسوس (جنوب شرقی ترکیه امروزی) در خانوادهای یهودی متولد شد. نام اصلی او شائول بود؛ اما پس از گرایش به مسیحیت، نام پولس را برگزید. به گفته خودش: «روز هشتم مختون شد (۳) و از قبیله اسرائیل از سبط بنیامین، عبرانیای از عبرانیان» بود. پدرش فَریسی بود و او را مطابق اصول پرشور این فرقه پرورش داد. پدر پولُس شارمندِ (۴) امپراتوری روم بود و این امتیاز را به او نیز انتقال داد. در جوانی چند سالی در بیتالمقدس سکنا گزید و به تحصیل تورات و فراگیری اعتقادات یهودی نزد گملیئل – که برجستهترین عالم یهودی آن زمان بود – پرداخت. پولس در کنار این آموزشِ یهودی با فرهنگ یونانی – رومی نیز آشنایی داشت. هرچند زبان یونانیای که او در نامههایش به کار برده است نقص دارد؛ اما یونانی را روان صحبت میکرد، تا حدی که میتوانست برای اهالی آتن نیز سخنرانی و موعظه کند و در مواقع لزوم، میتوانست از نوشتههای معروف ادبیات یونان استفاده کند. پولس از هر دو فرهنگ یهودی و یونانی در شکل دادن به عقاید خود بسیار استفاده کرد. او با صناعت خیمهدوزی آشنایی داشت و تا حدی احتیاجات خود را از این راه به دست میآورد. (۵)
او در ابتدا دشمن مسیحیان بود. کتاب مقدس نام وی را در داستان شهادت استیفان که برگزیده حواریان بود، مطرح کرده است. پولس در زمره مخالفان استیفان و دستاندرکار شکنجهی وی بود. (۶) پس از این ماجرا، زمانی که آگاهی یافت که مسیح پیروانی در دمشق پیدا کرده است از یک کاهن بزرگ اجازه گرفت تا به آنجا برود و آنان را توقیف کند و با زنجیر به اورشلیم آورد. در اثنای سفر به دمشق، ناگاه رویایی عجیب، مسیر زندگی او را دگرگون کرد:
و در اثنای راه چون نزدیک به دمشق رسید، ناگاه نوری از آسمان دور او درخشید و به زمین افتاده آوازی شنید که بدو گفت: «شائول شائول برای چه بر من جفا میکنی؟» گفت: «ای سرور تو کیستی؟» سرور گفت: «من آن عیسی هستم که تو بدو جفا میکنی؛ لیکن برخاسته به شهر برو که آنجا به تو گفته میشود چه باید کرد.» اما آنانی که همسفر او بودند خاموش ایستادند چون که آن صدا را شنیدند؛ لیکن هیچکس را ندیدند؛ پس سولس از زمین برخاسته چون چشمان خود را گشود هیچکس را ندید و دستش را گرفته او را به دمشق بردند و سه روز نابینا بوده، چیزی نخورده و نیاشامید. (۷)
در اثر این واقعه، انقلابی در شخصیت وی پدید آمد و به مسیح ایمان آورد و حتی مدعی شد که از مسیح مأموریت یافته است که حامی دین جدید باشد. (۸) پولس پس از این حادثه، سه سال را در بلاد عربستان گذراند و سپس به اورشلیم بازگشت و مورد عفو و محبت پطرس واقع شد و مدتی را با او به سر برد. (۹)
پولس به مبلّغ مسیحیت تبدیل شده بود و با شور و حرارتی فراوان پیام مسیح را تبلیغ میکرد. او برای رساندن پیام مسیح به شهرهای زیادی سفر کرد و در بسیاری از شهرها توانست گروههایی را به خود جذب کند و کلیساهایی در آن شهرها بنا کند. (۱۰) پولس سه مسافرت تبلیغی داشت. در مسافرت اول، برنابا و مرقس همسفر او بودند؛ اما در سفر دوم، به علت اختلاف شدیدی که میان برنابا و پولس درگرفت، پولس از برنابا جدا شد و شخصی به نام سیلاس را با خود برد. (۱۱) در همین سفر، پولس با لوقا آشنا شد (۱۲) که احتمالاً همان نگارنده انجیل سوم و کتاب اعمال رسولان است. (۱۳) او در این سفرها هر خطری را به جان میخرید. این سفرهای تبلیغی پُرمشقت، رویارویی با مخالفان و استقامت بر نظرات خود، از پولس چهرهای مقاوم و صبور تصویر کرده است. خود او در نامههای متعدد، داستان صبر و استقامتش را به اطلاع دوستانش رسانیده است: «از یهودیان پنج مرتبه از چهل، یک کم [سی و نه عدد] تازیانه خوردم. سه مرتبه مرا چوب زدند. یک دفعه سنگسار شدم. سه کرّت کشتی شکسته شدم. شبانه روزی در دریا به سر بردم…». (۱۴) البته گاه تابعیت رومیاش -که به او حقوقی همچون یک شهروند رومی میداد- باعث میشد از مجازاتهایی که در جریان فعالیت تبلیغیاش با آن مواجه میشد، رهایی یابد.
پولس در ترویج اندیشههایش، جدیّت بسیار داشت. او هرگاه احساس میکرد مسیحیانِ یک شهر، افکار او را قبول ندارند یا اینکه از آنچه او به ایشان گفته است روی گردان شدهاند، به آنان نامه مینوشت. او در این راه گاه با تندی بسیار عمل میکرد. وی در نامهای اهالی کریت را سرزنش میکند و میگوید:
یکی از ایشان که نبی خاص ایشان است گفته است که «اهل کریت همیشه دروغگو و وحوش شهیر و شکمپرست و بیکاره میباشند.» این شهادت راست است… ایشان را به سختی توبیخ فرما تا در ایمان، صحیح باشند و گوش نگیرند به افسانههای یهود و احکام مردمانی که از راستی انحراف میجویند. (۱۵)
به همین دلیل، ویل دورانت در توصیف او میگوید: «… بیشتر نافذ و پر شور بود تا مهربان و مؤدب». (۱۶)
او در طی تبلیغ خویش، نامههای بسیاری به کلیساهای شهرهای گوناگون و گاه به اشخاص و دوستانش نوشت. این رسالهها حفظ شد و امروز از مجموع ۲۷ کتابی که عهد جدید را تشکیل میدهند، چهارده کتاب، نوشتهی پولس و یا منسوب به او هستند. این امر خود نشان دهندهی جایگاه و اهمیت او در بین مسیحیان دورههای بعد است. (۱۷)
در مورد سالهای پایانی زندگی او اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما نقل است که در سال ۶۴ یا ۶۵ میلادی در روم اعدام شد. ترتولیانوس در حدود سال ۲۰۰ میلادی نقل میکند که پولس را در رم سر بریدند و اوریگنس نیز مرگ پولس را در روم و در زمان نرون میداند. (۱۸)
ادامه دارد…
پینوشتها:
1. مهراب صادقنیا؛ پولس و شریعت؛ ص ۲۷.
2. ویلیام هوردرن؛ راهنمای الاهیات پروتستان؛ ص ۷۰.
3. ختنه نشانه یهودیت است؛ نشانه عهدی که خدا با ابراهیم بست: «و چون ابرام نودونه ساله بود، یهُوَه بر ابرام ظاهر شده گفت: من هستم خدای قادر مطلب. پیش روی من بخرام و کامل شو و عهد خویش را در میان خود و تو خواهم بست و تو را بسیار بسیار کثیر خواهم گردانید… و عهد خویش را در میان خود و تو و ذُریت بعد از تو استوار گردانم… این است عهد تو که نگاه خواهید داشت در میان من و شما و ذریت تو بعد از تو هر ذکوری از شما مختون شود… هر پسر هشت روزه از شما مختون شود» (پیدایش، ۱۷: ۱-۱۳). این عقیده که ختنه برای مردان لازم است تا بتوانند وارد عهد خدا با بنیاسرائیل شوند، سابقهای طولانی در بین یهودیان دارد. پدران یهودی باید پسران خود را ختنه کنند.
(Encyclopaedia Judaica; Vol. 4, p. 732). این سخن پولس نشاندهنده آن است که او بر اساس شریعت یهود تربیت شده بود.
4. کسی که در حکومت روم از حقوق شهروندی برخوردار بود.
5. محمدرضا زیبایینژاد؛ مسیحیتشناسی مقایسهای؛ ص ۹۱-۹۲ / ویل دورانت؛ تاریخ تمدن؛ ج۳، ص ۶۷۹-۶۸۰.
6. اعمال رسولان، ۵۸:۷.
7. همان، ۹: ۱-۱۰. داستان مکاشفه پولس، دوباره دیگر نیز در کتاب اعمال رسولان آمده است (۲۲: ۴-۱۶ و ۲۶: ۱۲-۱۸). این روایتها یکسان نیستند و با همدیگر تناقضاتی دارند؛ مثلاً در یک روایت آمده است کسانی که همراه پولس بودند «آوا را نیک میشنیدند، لیک کسی را نمیدیدند» (اعمال رسولان ۷:۹)؛ اما در روایت دیگر میگوید که همراهان پولس «نور را نیک بدیدند؛ لیک ندای آن کس را که با من سخن گفت نشیندند» (همان، ۹:۲۲).
8. داستان ایمان آوردن پولس وتأیید وی از سوی حواریان، تنها در کتاب اعمال رسولان آمده است. نویسندهی کتاب اعمال رسولان، یعنی لوقا، از دوستان و همفکران پولس، است. از سوی دیگر لوقا در زمره حواریان است و نه دلیلی بر تأیید سخنان وی از طرف حواریان در دست داریم. بنابراین، ما با ادعای رسالت پولس و هدایت یافتنش از روحالقدس تنها به واسطه خود او و طرفدارانش آشنا میشویم (محمدرضا زیبایینژاد؛ مسیحیتشناسی مقایسهای؛ ص ۱۰۵).
9. ویل دورانت؛ تاریخ تمدن؛ ج۳، ص ۶۸۲.
10. اعمال رسولان، ۲۱:۱۴ به بعد.
11. همان، ۹۲- ۳.
12. ویل دورانت؛ تاریخ تمدن؛ ج۳، ص ۶۸۴.
13. New Catholic encyclopedia;vol. 8, p. 861.
14. دوم قرنتیان، ۲۴:۱۱.
15. رساله به تیطس، ۱: ۱۴- ۱۲.
16. ویل دورانت؛ تاریخ تمدن؛ ج۳، ص ۶۸۱.
17. عهد جدید در شکل امروزی که نوشتههای پولس در آن نقش قابل توجهی دارد را مسیحیان قرن دوم و سوم شکل دادند. برای اطلاع بیشتر به سؤال «کتاب مقدس مسیحیان چیست و چگونه شکل گرفت؟» از همین فصل، رجوع کنید.
18. ویل دورانت؛ تاریخ تمدن، ج۳، ص ۶۹۱-۶۹۲.
منبع: محمد حقانیفضل، تاریخ مسیحیت از دین عیسی (ع) تا دین روم، جلد اول، تهران: کانون اندیشه جوان، چاپ اول
…..
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: