اسطورهها و بنیانهای اندیشه سیاسی یهود (۷) اسطوره انکیزیسیون
مصاحبه با استاد عبدالله شهبازی
چهارمین اسطوره تاریخی، کشتار یهودیان شبهجزیره ایبری به وسیله انکیزیسیون یا دستگاه تفتیش عقاید کلیسا است که به مهاجرت انبوه آنها از شبهجزیره ایبری در اواخر قرن پانزدهم و نیمه اول قرن شانزدهم میلادی و پراکنده شده ایشان در سایر نقاط جهان انجامید. در جریان تحقیق خود متوجه شدم که این ماجرا نیز تحریف آشکار تاریخ و دروغی بسیار بزرگ است.
در کتاب زرسالاران به طور مشروح و مستند نشان دادهام که الیگارشی یهودی از شروع موج جنگهای صلیبی علیه دولتهای مسلمان شبهجزیره ایبری به عنوان شریک حکّام مسیحی شمال اسپانیا عمل میکرد و از این غارتگریها سهم و سود میبرد. و آنها از همان زمان، بدون اینکه اجباری در کار باشد، صرفاً برای دستیابی به مقامات عالی حکومتی و مناصب دولتی و مالی و انباشت ثروت بیشتر به ظاهر مسیحی میشدند.
این موج مسیحی شدن ظاهری موجب پیدایش گروه کثیری از یهودیان مخفی شد که به مارانو موسوماند. این مارانوها خاندانهای گستردهای را ایجاد کردند که از قرن شانزدهم نقش بسیار بزرگی در تحرکات استعماری ایفا کردند و تا به امروز پا بر جا میباشند. خاندان مندس یک نمونه مهم است که در مجلدات مختلف کتاب زرسالاران درباره آن به طور مشروح توضیح دادهام. این خاندان در قرن شانزدهم نقش بسیار بزرگی در اقتصاد اروپا و عثمانی داشت و در ایجاد جنگهای ایران و عثمانی بسیار مؤثر بود.
خاندان ملامد نمونه جالبی است که این تسلسل و پیوستگی عجیب را نشان میدهد. اولین فرد شناخته شده این خاندان مهیر ملامد است که داماد آبراهام سنئور بود. آبراهام سنئور حاخام یهودیان کاستیل و مشاور و کارگزار مالی ایزابل، ملکه کاستیل، بود. او همان کسی است که هزینه لشگرکشی به غرناطه و انهدام آخرین دولت اسلامی اندلس راتأمین کرد و سپس به همراه سایر یهودیان دربار ایزابل هزینه سفر کریستف کلمب را فراهم آورد. بعد از مرگ آبراهام سنئور، ملامد جانشین او و منشی ملکه ایزابل شد. سنئور و ملامد طی مراسم باشکوهی با حضور ایزابل و شوهرش فردیناند مسیحی شدند و نام خانوادگی کورونل را بر خود نهادند.
در قرون بعد اعضای خاندان ملامد در بسیاری از نقاط جهان از جمله در ایران پراکنده شدند. در قرن هیجدهم سیمان تاو ملامد حاخام یهودیان مشهد بود. در نیمه اول قرن بیستم حاخام رهامیم ملامد رئیس یهودیان شیراز بود و بعد از او پسرش به نام عزرا ملامد یکی از حاخامهای بزرگ دولت اسرائیل شد. لئو ملامد از تجّار و صرّافان بزرگ شیکاگو بود. برنارد ملامد از نویسندگان سرشناس آمریکایی است که به علت نگارش مطالب جنسی و غیراخلاقی شهرت فراوان دارد. امروزه زلمان ملامد و رهامیم ملامد کوهن از حاخامهای سرشناس اسرائیل هستند و جالبتر این که لئونید ملامد از گردانندگان صنایع اتمی روسیه است!
تاریخنگاری یهود و تاریخنگاری رسمی غرب ادعا میکند که دستگاه انکیزیسیون در شبهجزیره ایبری برای مقابله با این مارانوها و برای ممانعت از سلطه یهودیان مخفی بر جوامع مسیحی ایجاد شد. در کتاب زرسالاران ثابت کردهام که برعکس این یهودیان به ظاهر مسیحی (مارانوها) بودند که با تحریکات خود کلیسای رم را به ایجاد دستگاه انکیزیسیون واداشتند. طراح و معمار فکری انکیزیسیون یک کشیش یهودیالاصل به نام آلفونسو اسپینا بود که با همدستی آلفونسو اوروپزا، رئیس طریقت سن جروم که او هم یهودیالاصل بود، فعالیت شدیدی را علیه مسلمانان شهر مادرید شروع کرد. (در آن زمان اکثر سکنه مادرید مسلمان بودند.) و بالاخره در اثر فعالیت این دو نفر و سایر یهودیان مقتدری که دربار ایزابل و فردیناند را در کنترل کامل خود داشتند، پاپ سیکستوس چهارم در نوامبر ۱۴۷۸ میلادی مجوز تأسیس محکمه تفتیش عقاید را صادر کرد. هدف ریشهکن کردن کامل اسلام از شبهجزیره ایبری بود. جالبتر این است که سیکستوس چهارم از جمله پاپهایی است که با یهودیان رابطه حسنه داشت.
پس از صدور فرمان پاپ، در سال ۱۴۸۶ آلفونسو دلا کاوالریا، از خاندان یهودی لاوی (لوی) و وزیر مقتدر فردیناند، محکمه تفتیش عقاید را در بارسلونا برپا کرد. از آن پس، انکیزیسیون یک نهاد رسمی کلیسایی تلقی میشد که مشروعیت خود را از پاپ میگرفت و بدنامی آن به نام کلیسای رم تمام میشد ولی در عمل در خدمت اهداف غارتگرانه بود. توماس تورکوئهمدا، دادستان کل انکیزیسیون در سراسر اسپانیا و دیهگو دزا، دادستان بعدی، هر دو یهودیالاصل بودند. بعداً کاردینال فرانسیسکو خیمنس دادستان کل انکیزیسیون شد. او قبلاً اسقف طلیطله بود و بعد از فتح غرناطه اسلامی به عنوان حکمران این شهر منصوب شد و کتابسوزان و کشتار بزرگی به راه انداخت. در قرن شانزدهم میلادی اعضای خاندان خیمنس از شرکای خاندان مارانوی مندس در تجارت جهانی ادویه بودند و امروزه اعضای این خاندان در انگلستان حضور دارند و به عنوان یهودی شناخته میشوند.
بنابراین، داستان مهاجرت یهودیان اسپانیا و پرتغال در اواخر سده پانزدهم و سده شانزدهم میلادی نیز از جنس مهاجرت داوطلبانه آنها از بیتالمقدس در قرون اولیه مسیحی است که بعدها افسانهها ساختند و آن را تبعید اجباری وانمود کردند. در واقع این یک موج داوطلبانه و برای مشارکت فعال در تکاپوهای استعماری و تجاری قرن شانزدهم بود. منابع معتبر تعداد این مهاجرین را یکصد هزار نفر میدانند که نیمی به سرزمینهای اسلامی، به ویژه عثمانی و شمال آفریقا، و نیمی به سرزمینهای اروپایی رفتند. این مهاجرت یکجا نبود و در یک فاصله یکصد ساله صورت گرفت.
در کتاب زرسالاران نشان دادهام که انتساب این مهاجرت به دستگاه تفتیش عقاید و “ستم دینی” کاملاً بیپایه است؛ زیرا کمی بعد این یهودیان را در صفوف شکارچیان برده در غرب آفریقا و تجار برده در شمال آفریقا، “پلانتوکرات”های جزایر هند غربی و بنیانگذاران ایالات متحده آمریکا، غارتگران هند و خاور دور، پایگاههای بومی الیگارشی مستعمراتی اروپا در سرزمینهای اسلامی، و صرافان و تجار آمستردام و آنتورپ و لندن مییابیم و در پیوند با حکمرانان مسیحی اروپای غربی.
جابجایی جمعیتی کانونهای یهودی از نیمه دوم سده پانزدهم تا پایان سده هیجدهم زیر ساخت اقتدار مالی یهودیان در سده نوزدهم و شالودههای نقش مهم آنان را در پیدایش نظام جدید سرمایهداری فراهم آورد. مورخین دانشگاه عبری اورشلیم این جابجایی جمعیتی را «تدارکی برای صعود نقش یهودیان در تکاپوی اقتصادی عصر جدید» میدانند. در واقع چنین است. اگر کانونهای بسته و منسجم یهودی در مراکز اصلی تجارت جهانی سدههای شانزدهم و هفدهم مستقر نمیشد و اگر با حفظ پیوندهای میان خود یک شبکه بینالمللی کارا و منسجم را پدید نمیساخت، یهودیان هیچگاه نمیتوانستند به جایگاه امروزین دست یابند.
ادامه دارد…
قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله
اسطوره انکیزیسیون ، اسطوره انکیزیسیون ، اسطوره انکیزیسیون ، اسطوره انکیزیسیون
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: