«اسرائیل بن الیزر» که معمولاً با نام «بعل شم طوف» شناخته میشود، یهودیت حسیدی را در قرن ۱۸ ایجاد کرد. حسیدیم
در لهستان که بیشتر یهودیان ییدیش زبان در آن ساکن بودند سه گروه مختلف یهودی شکل گرفت: اولین گروه کسانی بودند که مخالف مطالعه کابالا بودند، گروه دوم موافق مطالعه کابالا بودند و گروه سوم کسانی بودند که سکولار شده و مذهبی نبودند. بعد از جنبش «شابتای زوی» در قرن ۱۷ میلادی اختلاف بین این گروهها شدت گرفت. یهودیان جنوب لهستان موافق تصوف و کابالا بودند در حالی که یهودیان لیتوانی و استونی ضد کابالا بودند.
بعد از جنبشهای ضدیهودی قرن ۱۶ و ۱۷ بسیاری یهودیان بسیار درمانده بودند. وضعیت یهودیان در این زمان برای ایجاد جنبش تصوفی جدید بسیار مناسب بود. در بین یهودیان نیز گرایش زیادی به ایدههای کابالایی وجود داشت. دید سنتی و پیروی سنتی از قوانین تورات و تلمود برای اکثریت یهودیان جذابیت زیادی دیگر نداشت. در این زمان دیدگاههای صوفیگرایانه جدیدی خارج از چهارچوب سنتی حاخامها شکل گرفت.
این افراد نیستاریم یا بعل شم (استاد نام خداوند، که در کابالای عملی برای ایجاد معجزه استفاده میشد) نام داشتند. تصویر این افراد درستکار که در بین مردم زندگی میکردند با تصویر کابالایی زدیک (۳۶ صدیق مخفی که دنیا را حفظ میکنند) تطابق زیادی داشت.
بعل شمها با مجازات مخالف بوده و اعتقاد داشتند که اینگونه مجازاتها با عشق و محبت درونی فاصله دارد. از اینرو در جنبش حسیدی این نوع سیستم مجازات کنار گذاشته شد و ایدهی دویکوس به معنی تعلق به خدا در تمامی اعمال جایگزین آن گردید.
اسرائیل بن الیزر (بعل شم طوف)
بنیانگذار حسیدیم اسرائیل بن الیزر بود که با نام بعل شم طوف (استاد نام نیکو) شناخته میشود. داستانهای زیادی در مورد قدرت معجزهوارانه او وجود دارد. جنبش حسیدی فهم جدیدی از دیدگاههای یهودی و کابالایی قبلی ارائه داد. در جنبش حسیدی ایدهی زدیک (صدق) به عنوان رهبر معنوی جنبش دارای اهمیت بالایی است.
شاگردان اسرائیل بن الیزر به تبلیغ دیدگاههای او در اروپا پرداختند. بعد از مرگ اسرائیل بن الیزر این شاگردان تلاشهای خود را ادامه دادند بهطوری که در سال ۱۸۳۰ میلادی اکثریت یهودیان اوکراین، گالیسیا و لهستان حسیدی بودند. بهتدریج یهودیت حسیدی به اروپای غربی و از آنجا به ایالات متحده نیز نفوذ کرد.
مخالفین
یهودیت حسیدی از ابتدا دارای مخالفان زیادی بود. این مخالفان دلایل زیر را برای مخالفت خود با جنبش حسیدی ارائه میکردند:
الف. یهودیت حسیدی تفسیر جدیدی از قوانین یهودی ارائه میدهد. [مثل تأویلات صوفیان] ب. اهمیت بیش از حد به عبادت حسیدی و نحوه لباس پوشیدن. [مثل دلقپوشی صوفیان] ج. نگرانی از تبدیل شدن حسیدیم به یک جنبش مسیحایی دیگر نظیر پیروان شابتای زوی و یاکوب فرانک.
شباهتهای حسیدیم و تصوف
جنبش حسیدی لازمهی «اتحاد» با خدا و تقرب به او را شادمانه زیستن میدانست و برای ایجاد این شادمانی هر نوع روشی را جایز میشمرد! ایزیدور اپستاین نویسندهی کتاب «یهودیت در سیر تاریخی» در خصوص جنبش حسیدی در صفحه ۳۳۰ کتاب خود چنین میآورد:
حسیدیسم برای دستیافتن به اين حالت وجد و خلسه، به ابزارهای تصنعی، نظیر حركات بدنی نیرومندانه، خواندن سرود همراه با فرياد و حتی رقص و سماع متوسل میشود.
صدیق / Zeddik
صدیق، محور و کانون جماعت حسیدی [همان قطب در صوفیه] است و بارزترین وجه تمایز عرفان حسیدی از دیگر گرایشهای عرفانی در فرهنگ یهود است.
در عرفان حسیدی، «صدیق» انسان کامل و واسطهی بین خداوند و حسید یا همان مرید میباشد! به این معنا که برای گناهان مریدان خود شفاعت میکند و دعاها و عبادات آنها را به بارگاه خداوند انتقال می دهد و از طریق دیگر فیض و رحمت الهی نیز از طریق او به مریدان میرسد. [دقیقاً مقامات مخصوص اهلبیت علیهمالسلام که صوفیه برای اقطاب خود قائلاند!]
صدیقها خود را مقدس میشمرند، ادعای شفای مریضها را دارند و احیای مردگان، که اقطاب صوفیه نیز همین ادعاها را تکرار کردند.
صدیقها تهمانده غذای خود را برای تبرّک مریدان میگذارند، و پس از اتمام غذا، مریدان به رقص و شادی پرداخته، و صدیق نیز با آنان شریک میشود. دقیقاً کاری که اقطاب و مریدان در تصوف میکنند.
مریدان وقتی به خانهی صدیق میروند، تا موعظه و نصیحت بشنوند، مبلغی را به او میدهند تا امورات زندگی خود را بگذراند. در تصوف نیز این قضیه تکرار شده، كه در فرقه گنابادی به «عشریه» معروف است، که مرید یک دهم درآمدش را به قطب میدهد.
حسیدیستها معتقدند که خداوند به همهی ملت یهود نیازمند است [العیاذ بالله] به ویژه رهبران صدیق، (حاخامهای حسیدیست). چون هیچ پادشاهی بدون ملت نیست، پادشاه یهودیان هم نیازمند آنان است. با در نظر گرفتن نیاز او به آنان از اهمیت اوامر و نواهی او کاسته میشود. آنها به رقصیدن و آواز خواندن برای حلول در روح پروردگار [یا حلول روح خداوند در آنها] میپردازند.
یهودیان حسیدی هم، مثل اقطاب صوفیه، بسیاری از احکام شرع را تحریف یا ترک کردند، آنان معبدهایی خاص خود دارند با اعمالی مخصوص، مثل خانقاههای صوفیه. آنان معتقدند خدا در همه چیز وجود دارد، در حیوان، گیاه، اشیاء و… دقیقاً همان ادعایی که صوفیان قرنها در دفاعش سینه سپر کردند!
حسیدیم ، حسیدیم ، حسیدیم
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
حسیدیم ، حسیدیم ، حسیدیم ، حسیدیم