از سال ۱۸۶۸ میلادی که میرزا حسینعلی نوری (بهاء) و همراهانش به بندر عکا منتقل شدند، پیوند بهائیان با کانونهای مقتدر یهودی غرب تداوم یافت و مرکز بهائیگری در سرزمین فلسطین (۱) به ابزاری مهم برای عملیات بغرنج ایشان و شرکایشان در دستگاه استعماری بریتانیا بدل شد. بهنوشته فریدون آدمیت:
عنصر بهائی چون عنصر جهود به عنوان یکی از عوامل پیشرفت سیاست انگلیس در ایران درآمد. طرفه اینکه از جهودان نیز کسانی به این فرقه پیوستند و همان میراث سیاست انگلیس به آمریکائیان نیز رسیده… (۲)
این پیوند در دوران ریاست عباس افندی (عبدالبهاء) بر فرقه بهائی تداوم یافت. در این زمان، بهائیان در تحقق استراتژی تأسیس دولت یهود در فلسطین، که از دهههای ۱۸۷۰ و ۱۸۸۰ میلادی آغاز شده بود، مشارکت جدی نمودند و این تعلق در اسناد ایشان بازتاب یافت. برای نمونه، عباس افندی در سال ۱۹۰۷ (مقارن با انقلاب مشروطه در ایران) به حبیب مؤید، که به یکی از خاندانهای یهودی بهائیشده تعلق داشت، چنین گفت:
اینجا فلسطین است، اراضی مقدسه است. عنقریب قوم یهود به این اراضی بازگشت خواهند نمود، سلطنت داوودی و حشمت سلیمانی خواهند یافت. این از مواعید صریحه الهیه است و شک و تردیدی ندارد. قوم یهود عزیز میشود… و تمامی این اراضی بایر آباد و دایر خواهد شد. تمام پراکندگان یهود جمع میشوند و این اراضی مرکز صنایع و بدایع خواهد شد، آباد و پرجمعیت میشود و تردیدی در آن نیست. (۳)
بندر حیفا در سده نوزدهم میلادی
در این دوران، عباس افندی با اعضای خاندان روچیلد، گردانندگان و سرمایهگذاران اصلی در طرح استقرار یهودیان در فلسطین، رابطه داشت. برای نمونه، حبیب مؤید مینویسد:
مستر روچلد آلمانی نقاش ماهری است. تمثال مبارک را با قلم نقش درآورده و به حضور مبارک آورد و استدعا نمود چند کلمه در زیر این عکس محض تذکار مرقوم فرمایند تا به آلمانی ترجمه و نوشته شود… (۴)
عباس افندی (عبدالبهاء) در جوانی در جمع یاران بهاءالله در شهر ادرنه
سفر سالهای ۱۹۱۱-۱۹۱۳ عباس افندی به اروپا و آمریکا، که با تبلیغات فراوان از سوی متنفذترین محافل سیاسی و مطبوعاتی دنیای غرب همراه بود، نشانی است آشکار از این پیوند عمیق میان سران فرقه بهائی و کانونهای مقتدری در اروپا و آمریکا. در کتاب «نظریه توطئه» این سفر را چنین توصیف کردم:
سفر سالهای ۱۹۱۱-۱۹۱۳ عباس افندی به اروپا و آمریکا سفری کاملاً برنامهریزی شده بود. بررسی جریان این سفر، و مجامعی که عباس افندی در آن حضور یافت، نشان میدهد که کانونهای مقتدری در پشت این ماجرا حضور داشتند و میکوشیدند تا این “پیغمبر” نوظهور شرقی را بهعنوان نماد پیدایش “مذهب جدید انسانی”، آرمان ماسونی- تئوسوفیستی، معرفی کنند. این بررسی ثابت میکند که کارگردان اصلی این نمایش انجمن جهانی تئوسوفی، یکی از محافل عالی ماسونی غرب، بود… در این سفر تبلیغات وسیعی درباره عباس افندی، بهعنوان یکی از رهبران تئوسوفیسم، صورت گرفت؛ در حدی که ملکه رومانی و دخترش ژولیا وی را به عنوان “رهبر تئوسوفیسم” میشناختند و به این عنوان با او مکاتبه داشتند. عباس افندی در این سفر با برخی رجال سیاسی و فرهنگی ایران -چون جلالالدوله پسر ظلالسلطان، دوستمحمد خان معیرالممالک داماد ناصرالدینشاه، سیدحسن تقیزاده، میرزا محمد خان قزوینی، علیقلی خان سردار اسعد بختیاری و غیره- ملاقات کرد. این ماجرا، که حمایت کانونهای عالی قدرت جهان معاصر را از بهائیگری نشان میداد، بر محافل سیاسی عثمانی و مصر نیز تأثیر نهاد و عباس افندی پس از بازگشت از این سفر وزن و اهمیتی تازه یافت. (۵)
نماد انجمن جهانی تئوسوفی
سفر پرهیاهوی عباس افندی به اروپا و آمریکا و حمایتهای گسترده از او درست در زمانی رخ داد که آخوند ملا محمدکاظم خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی، دو رهبر نامدار انقلاب مشروطه، بهشدت در زیر ضربه بودند و تلاش برای اخراج آنان از صحنهی اجتماعی و سیاسی و منزوی کردن آنها در اوج خود بود. در نتیجهی این تحریکات، آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی در انزوا و فشار شدید روانی و سیاسی، در شرایطی که به تعبیر مازندرانی «خسته و درمانده» و «خائف بر جان خود» بودند، زندگی را بدرود گفتند. (۶) در نامهای که شیخ عبدالله مازندرانی در ۲۹ جمادیالثانی ۱۳۲۸ ق. به حاجی محمدعلی بادامچی، از تجار مشروطهخواه تبریز، نوشته، این تحرکات به «انجمن سرّی» منتسب میشود که بهائیان در آن حضور دارند:
چون مانع از پیشرفت مقاصدشان را فیالحقیقه به ما دو نفر، یعنی حضرت حجتالاسلام آقای آیتالله خراسانی دامظله و حقیر، منحصر دانستند و از انجمن سرّی طهران بعض مطالب طبع و نشر شد و جلوگیری کردیم، لهذا انجمن سرّی مذکور، که مرکز و به همه بلاد شعبه دارد و بهائیه لعنهمالله تعالی هم محققاً در آن انجمن عضویت دارند و هکذا ارامنه و یک دسته دیگر مسلمانصورتانِ غیرمقید به احکام اسلام که از مسالک فاسده فرنگیان تقلید کردهاند هم داخل هستند، از انجمن سرّی مذکور به شعبه[ای] که در نجف اشرف و غیره دارند رأی درآمده که نفوذ ما دو نفر تا حالا که استبداد در مقابل بود نافع و از این به بعد مضرّ است، باید در سلب این نفوذ بکوشند. مجالس سرّیه خبر داریم در نجف اشرف منعقد گردید. اشخاص عوامی که بهصورت طلبه محسوب میشوند در این شعبه داخل و به همین اغراض در نجف اشرف اقامت دارند… مکاتیبی به غیر اسباب عادیه به دست آمده که بر جانمان هم خائف و چه ابتلاها داریم… و واقعاً خسته و درمانده شده، بر جان خودمان هم خائفیم… این همه زحمت را برای چه کشیدیم و این همه نفوس و اموال برای چه فدا کردیم و آخر کار به چه نتیجه ضد مقصودی بواسطه همین چند نفر خیانتکار دشمن گرفتار شدیم. کشف الله تعالی هذا الغمة عن الملة. السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. الاحقر عبدالله المازندرانی. (۷)
شیخ عبدالله مازندرانی و آخوند خراسانی
در دوران جنگ اوّل جهانی فرقه بهائی کارکردهای اطلاعاتی جدّی به سود دولت بریتانیا داشت و این اقدامات کار را بدانجا رسانید که گویا در اواخر جنگ مقامات نظامی عثمانی تصمیم گرفتند عباس افندی را اعدام کنند و اماکن بهائیان در حیفا و عکا را منهدم نمایند. اندکی بعد، عثمانی شکست خورد و این طرح تحقق نیافت. (۸)
پس از پایان جنگ اوّل جهانی، شورای عالی متفقین، قیمومیّت فلسطین را به دولت بریتانیا واگذارد و در ۳۰ ژوئن ۱۹۲۰ سِر هربرت ساموئل بهعنوان نخستین کمیسر عالی فلسطین در این سرزمین مستقر شد. ساموئل از اندیشمندان و فعالان برجسته و نامدار صهیونیسم بود و به خانواده معروف ساموئل-مونتاگ تعلق داشت. در دوران پنج ساله حکومت مقتدرانه “شاه ساموئل” (۹) در فلسطین (نامی که چرچیل بر او نهاده بود) دوستی و همکاری نزدیکی میان او و عباس افندی وجود داشت؛ و در اوایل حکومت ساموئل در فلسطین بود که دربار بریتانیا عنوانِ «شهسوار طریقت امپراتوری بریتانیا» (۱۰) را به عباس افندی اعطا کرد. (۱۱) اعطای این نشان بهپاس قدردانی از خدمات بهائیان در دوران جنگ بود.
اندکی بعد، کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ رضاخان میرپنج و سیدضیاءالدین طباطبایی در ایران رخ داد. در کابینهی سیدضیاء یکی از سران درجه اوّل بهائیان ایران بهنام علیمحمد خان موقرالدوله (۱۲) وزیر فواید عامه و تجارت و فلاحت شد. این مقام نیز بهدلیل خدمات بهائیان در پیروزی کودتا به ایشان اعطا شد.
موقرالدوله پدر حسن موقر بالیوزی (۱۹۰۸- ۱۹۸۰ م.)، بنیانگذار بخش فارسی رادیو بی. بی. سی.، است كه در سالهای ۱۹۳۷-۱۹۶۰ ریاست محفل ملّی روحانی بریتانیا را بهدست داشت. در سال ۱۹۵۷ شوقی افندی، رهبر بهائیان، بالیوزی را بهعنوان یکی از «ایادی امرالله» منصوب کرد.
شوقی افندی (ربانی)
خاندان ساموئل در کودتای ۱۲۹۹ ایران نقش جدّی داشت. طبق پژوهش نگارنده، کودتای ۱۲۹۹ و صعود رضاخان و سرانجام تأسیس سلطنت پهلوی در ایران، در اساس طرحی بود که شبکه متنفذ زرسالاران یهودی بریتانیا به کمک سازمان اطلاعاتی حکومت هند بریتانیا در ایران، در زمان فرمانفرمایی سِر روفوس اسحاق یهودی (لرد ریدینگ) در هند، تحقق بخشیدند. روحیه ربانی (ماری ماکسول)، همسر آمریکایی شوقی ربانی، مینویسد:
موقعی که سِر هربرت ساموئل از کار کناره گرفت، [شوقی] نامهای مملو از عواطف ودّیه برای او مرقوم و ارسال فرمودند که هر جملهای از آن حلقهی محکمی گردید در سلسله روابط حسنه بین مرکز امر و حکومت این کشور. در این نامه از مساعدتهای عالیه و نیات حسنه آن شخص محترم اظهار قدردانی میفرمایند و گوشزد مینمایند که ایشان در مواقع مواجه شدن با مسائل و غوامض مربوط به دیانت بهائی همهگاه جانب عدل و شرافت را میگرفتند که بهائیان جهان در هر وقت و هر مکان از این ملاحظات دقیقه با نهایت قدردانی یاد میکنند… ایشان [ساموئل] در جواب این نامه مرقوم داشتند که: «در مدت پنج سال زمامداری این کشور بینهایت از اینکه با بهائیت تماس داشتند مسرور و دائماً از حسن نظر آنان و نیات حسنهشان نسبت به طرز اداره امور ممنون بودند.» (۱۳)
روحیه ربانی (از خاندان زرسالار ماکسول، همسر شوقی و رهبر بعدی فرقه بهائی)
بهائیان و مؤسسات غربی در ایران
در دوران متأخر قاجاریه، تعداد قابل توجهی از بهائیان را بهعنوان کارگزاران سفارتخانههای اروپایی و بانک شاهی انگلیس و بانک استقراضی روسیه و کمپانی تلگراف و برخی دیگر از نهادهای غربی فعال در ایران میشناسیم. لازم به توضیح است که مالکین اصلی بانک شاهی انگلیس و بانک استقراضی روسیه در ایران برخی از خاندانهای سرشناس زرسالار یهودی بودند. ساسونها مالکین اصلی بانک شاهی بودند و پولیاکوفها مالکین اصلی بانک استقراضی. این دو خاندان نامدار یهودی رابطه نزدیک داشتند. برای نمونه، روبن گبای داماد یاکوب پولیاکوف بود و پدرش از شرکای بنیاد دیوید ساسون. (۱۴)
سابقه عضویت بابیها و بهائیها در سفارتخانههای دولتهای غربی در ایران بسیار مفصل است و برخی از اعضا و خویشان خاندان نوری از نخستین بابیان و بهائیانی بودند که به استخدام سفارتخانههای فوق درآمدند. در این میان بهویژه باید به میرزا حسن نوری، برادر ارشد میرزا حسینعلی بهاء و میرزا یحیی صبحازل، اشاره کرد که منشی سفارت روسیه بود و نیز به میرزا مجید خان آهی، شوهر خواهر میرزا حسینعلی بهاء. این سنت در خاندان آهی ادامه یافت و بعدها میرزا ابوالقاسم آهی، خواهرزاده بهاء، نیز منشی سفارت روسیه بود. میرزا ابوالقاسم آهی پدر مجید آهی، از رجال دوران پهلوی، است. اعضای خاندان افنان (خویشان باب و نمایندگان عباس افندی در ایران) نیز با سفارت روسیه رابطه نزدیک داشتند و حاجی میرزا محمدتقی افنان (۱۵) (وکیلالدوله) و برادران و پسرانش نمایندگان تجاری روسیه در بمبئی و یزد بودند.
آقا علی حیدر شیروانی (بهائی و از شرکای تجاری خاندان افنان) از اعضای متنفذ سفارت روسیه در تهران بود و با حمایت او بود که حاجی میرزا محمدتقی افنان وکیلالتجاره دولت روسیه در بمبئی شد. (۱۶) عزیزالله خان ورقا، از اعاظم بهائیان تهران، وارد خدمت بانک استقراضی روس در تهران شد:
[گروبه، رئیس مقتدر بانک] غایت اعتماد و محبت و احترام را به او حاصل نمود و او یگانه واسطه فیمابین رجال و اولیای امور و محترمین متنفذین کشور با آن بانک پرقدرت قرار گرفت و خانه و اثاثیه در قسمت علیای شهر و درشکه با اسب زیبا و سرطویله مخصوص فراهم گردید. و غالباً سوار بر آن درشکه خود و با سواران قوی هیکل با لباسها و نشانهای مخصوص بانک پی رتق و فتق امور میگذشت و فلانالملک و بهمانالدولهها ناچار از احترامش بودند.
ولیالله خان ورقا، برادر میرزا عزیزالله خان، نیز مدتی کارمند سفارت روسیه بود و سپس منشی اوّل سفارت عثمانی در تهران. (۱۷) شاهزاده محمدمهدی میرزا لسانالادب (بهائی) مترجم بانک شاهی در تهران بود. (۱۸) ابوالحسن ابتهاج (پسر ابتهاجالملک بهائی مقتدر گیلان و مازندران) کارمند بانک شاهی انگلیس بود. او بعدها به یکی از مقتدرترین شخصیتهای مالی حکومت محمدرضا پهلوی بدل شد. در این زمینه نمونههای فراوان میتوان ذکر کرد.
در دوران قاجاریه سفارتخانههای اروپایی در ایران را به شکلی آشکار و گاه زننده حامی بابیها و بهائیها مییابیم. برای نمونه، شیخ علیاکبر قوچانی، بهائی معروف (نیای خاندان شهیدزاده)، با اروپاییان ارتباط داشت و به این جرم بهدستور میرزا عبدالوهاب خان آصفالدوله، حاکم خراسان، زندانی شد. او از زندان نامهای به کاستن، رئیس گمرکات خراسان، نوشت به این مضمون:
چون ابنای وطن بر ایذای من قیام نمودهاند و بر اهل و عیال و بستگانم سخت گرفتهاند، از شما که شخصی بیطرف هستید و خدمتگزار دولت ایران میباشید، خواهش میکنم که اگر میتوانید از مجرای قانونی جلوگیری کنید و تحقیق نمایید که به چه سبب شجاعالدوله کسان مرا تحت فشار قرار داده و اگر در این مملکت جز هرجومرج چیزی حکمفرما نیست دست زن و فرزند خود را گرفته، به یکی از دول خارجه پناه برم. (۱۹)
یک نمونه دیگر ماجرای زندانی شدن بهائیان آذربایجان است. میرزا حیدرعلی اسکویی و گروهی از بهائیان مدتی در تبریز زندانی شدند ولی با مداخله کنسولهای روسیه و فرانسه رهایی یافتند. حتی کنسول روسیه به شجاعالدوله، حاکم تبریز، «تغیّر نمود» و شخصاً شبانه به زندان رفته، بهائیان را آزاد کرد و با درشکه شخصی خود به کنسولگری برد و پذیرایی نمود. (۲۰) بهائیگری ، بهائیگری
نویسنده: استاد عبدالله شهبازی
پینوشتها: بهائیگری ، بهائیگری ، بهائیگری ، بهائیگری
(۱) فلسطین در آن زمان جزء ایالت سوریه و بخشی از امپراتوری عثمانی بود و هنوز به نام فلسطین خوانده نمیشد.
(۲) امیرکبیر و ایران، ص۴۵۷-۴۵۸
(۳) خاطرات حبیب، ص۲۰
(۴) همان مأخذ، ص۲۳۹
(۵) بنگرید به: شهبازی، نظریه توطئه، صص۶۹-۷۴
(۶) شواهد جدی و قابل بررسی دال بر غیرعادی بودن فوت آخوند خراسانی وجود دارد . شایعه قتل ایشان در همان زمان نیز رواج داشت و میدانیم که بهائیان زمانی قصد قتل آخوند را داشتند. به نوشته صبحی، فردی بهائی بهنام شیخ اسدالله بارفروشی (بابلی) و یک نفر دیگر به عتبات رفتند ولی «به جرم سوءقصد نسبت به آیتالله خراسانیِ مرحوم، متهم و گرفتار» شدند. (خاطرات صبحی، ص۸۶)
(۷) حبلالمتین، کلکته، سال هیجدهم، شماره ۱۵، ۲۸ رمضان ۱۳۲۸ / ۳ اكتبر ۱۹۱۰، صص۲۰-۲۱
(۸) بنگرید به: شوقی ربانی، قرن بدیع، ترجمه نصرالله مودت، تهران: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، ۱۲۲ بدیع، ج۳، ص۲۹۱؛ محمدعلی فیضی، حیات حضرت عبدالبهاء و حوادث دوره میثاق، تهران: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، ۱۲۸ بدیع، ص۲۵۹
(۹) وینستون چرچیل در برخی از نامههای خود به شوخی از سِر هربرت ساموئل با عنوان «شاه ساموئل» نام برده است. دایرةالمعارف یهود مینویسد ساموئل «اولین یهودی بود که پس از ۲۰۰۰ سال بر سرزمین اسرائیل حکومت کرد.» در دوران پنج ساله حکومت ساموئل بر فلسطین شمار یهودیان این سرزمین از ۵۵ هزار نفر به ۱۰۸ هزار نفر رسید.
(۱۰) Knight of the Order of the British Empire
(۱۱) The Encyclopaedia of Islam, vol. I, p. 916.
(۱۲) علیمحمد خان موقرالدوله سرکنسول ایران در بمبئی در سال ۱۸۹۸، نماینده وزارت خارجه در فارس در سال ۱۹۰۰، حاکم بوشهر در سالهای ۱۹۱۱-۱۹۱۵ بود. وی اندکی پس از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ درگذشت. موقرالدوله علاوه بر اینکه از اعضای خاندان افنان، یعنی از خویشان علیمحمد باب، بود، با عباس افندی و شوفی افندی نیز خویشی داشت. میرزا هادی شیرازی، داماد عباس افندی و پدر شوقی، پسردایی موقرالدوله بود.
(۱۳) روحیه خانم [ربانی، ماکسول]، گوهر یکتا در ترجمه احوال مولای بیهمتا، ترجمه ابوالقاسم فیضی، تهران: محفل ملّی بهائیان ایران، ۱۲۶ بدیع/ ۱۳۴۸ش، ص۴۲۵
(۱۴) Geoffrey Jones, Banking and Oil; The History of The British Bank of the Middle East, London: Cambridge University Press, 1987, p. 63.
(۱۵) حاجی میرزا محمدتقی افنان (۱۲۴۶-۱۳۳۰ق. / ۱۸۳۰-۱۹۱۲م.) سالیان سال در یزد بود. او سپس به عشقآباد کوچید و بخشی از ثروت خود را وقف احداث مشرق الاذکار کرد و در حیفا درگذشت.
(۱۶) تاریخ ظهور الحق، ج۸، ق۱، ص۴۳۱
(۱۷) همان مأخذ، صص۴۹۱-۴۹۶
(۱۸) تذکره شعرای بهائی، ج۳، ص۲۵۴
(۱۹) مصابیح هدایت، ج۲، صص۳۲۸-۳۲۹
(۲۰) همان مأخذ، ج۵، صص۲۱۳-۲۱۸
بهائیگری ، بهائیگری ، بهائیگری
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
بهائیگری ، بهائیگری ، بهائیگری