سلسله مقالات یهودیان و حیات اقتصادی مدرن (قسمت چهارم) مستعمرات جدید
گسترش سرزمینهای تحت استعمار، در توسعهی سرمایهداری مدرن، عامل مهم و قدرتمندی بوده است. هدف این مقاله آن است که نشان دهد یهودیان در کار این گسترش، اگر نه مهمترین نقش، اما چه سهم عمده و برجستهای به عهده داشتند.
بسیار طبیعی بود که یهودیان در زمرهی ساکنان مشتاق سرزمینهای استعماری قرار داشته باشند چون میدیدند که این جهان جدید، که گرچه جهان کهنهای بود ملبس به کسوتی نو، میتواند بهتر از اروپای کهنه و پردردسر و عبوس، برای آنها سرچشمهی شادمانی و آرامش خاطر باشد و به ویژه آنکه آخرین سرزمین پذیرای آنها (اسپانیا) هم دیگر مأوای بی دردسری برای آنها نبود و یهودیان را از خود میراند. این امر در مورد تمام سفرهای ماجراجویانه به سرزمینهای تحت استعمار مصداق دارد؛ خواه در شرق یا غرب یا جنوب کرهی زمین. به احتمال زیاد حتی در ایام قرون وسطا یهودیان زیادی بودند که در هند میزیستند و بعد از سال ۱۴۹۸ که کشورهای اروپایی به سوی سرزمینهایی با سابقهی تمدن طولانی دستدرازی کردند و آنها را تحت اشغال خود درآوردند، یهودیان در بدو ورود به این مناطق، به عنوان محافظان تفوق اروپا با استقبال روبهرو شدند، هر چند که در اصل به عنوان پیشگامان عرصهی بازرگانی و تجارت به آن کشورها پا مینهادند.
به احتمال خیلی زیاد – هنوز دلایل مستدل و قطعی در این مورد وجود ندارد – کشتیهای پرتغالی و هلندی، خیل عظیمی از یهودیان آمادهی سکونت را در مناطق تحت اشغال خود پیاده کردند. هرچه که هست، یهودیان در تمام مناطق تحت استعمار هلند، از جمله سرزمینهای شرقی، نقش بسیار چشمگیری ایفا کردند. گفته میشود که یهودیان در شرکت هلندی هند شرقی از سهامداران عمده بودهاند. میدانیم که مدیر عامل این شرکت؛ «حتی اگر عملاً قدرت هلند را در جاوه تثبیت نکرده باشد، مسلماً در تحکیم آن نقش مهمی به عهده داشت» کوهن (۱) نامی بوده که اسمی یهودی است. افزون بر آن، نگاهی به تابلوهای به جا مانده از تصاویر حاکمان هلندی مستعمرات این کشور در هند، نشان از آن دارند که این فرد، تنها یهودی آن جمع نبوده است. برخی از مدیران شرکت هند شرقی یهودی بودند و مخلص کلام اینکه هیچ سرمایهگذاری استعماری بدون حضور یهودیان کامل نبود.
هنوز روشن نیست که یهودیان در رشد حیات اقتصادی هند، بعد از سلطهی انگلیس بر این سرزمین، تا چه اندازه نقش داشتند، اما اطلاعات نسبتاً کاملی از مشارکت یهودیان در پایهریزی مستعمرات انگلیس در آفریقای جنوبی و استرالیا در دست داریم. تردیدی وجود ندارد که در این مناطق، بالاخص در خلیج کالنی (۲)، کم و بیش تمامی توسعهی اقتصادی مدیون یهودیان بود. در دهههای ۱۸۲۰ و ۱۸۳۰ بود که بنیامین نوردن (۳) و سایمن مارکس (۴) به آفریقای جنوبی رفتند و کارشان بیدار کردن صنعتی تقریباً تمامی مناطق خلیج کالنی بود. جولیوس موزنتال (۵) و برادرانش آدولف (۶) و جیمز (۷) زمینهی تجارت پشم، پوست و نخ موهر را تثبیت کردند. آرون (۸) و دانیل دو پاس (۹) صنعت شکار نهنگ دریایی را به انحصار خود درآوردند. جوئل مایرز (۱۰) پرورش شترمرغ را با احداث مزرعهای آغاز کرد. لیلنفلد (۱۱) اهل هوپ تاون (۱۲)، اولین خریدار الماس بود. مشاغل ممتاز مشابهی در دیگر مستعمرات آفریقای جنوبی به یهودیان تعلق داشت، به ویژه در ترانسؤال (۱۳) که گفته میشود از پنجاه هزار یهودی ساکن آفریقای جنوبی در حال حاضر، حدود بیست و پنج هزار نفرشان در آنجا سکونت دارند. همین امر در مورد استرالیا هم مصداق دارد که اولین بازرگان عمده فروش آنجا یک یهودی به نام مونتفیوره (۱۴) بود. بنابراین، این ادعا که «بخش عمده ای از تجارت دریایی مستعمرات انگلیس، در مدت زمان قابل توجهی، در دست یهودیان قرار داشت» اصلاً اغراق آمیز نخواهد بود.
اما قلمروی اصلی نفوذ یهودیان در سرزمینهای استعماری، به ویژه در اوایل دورهی سرمایهداری، در نیمکرهی غربی بود. آمریکا با وسعت خیرهکنندهی خود، اساساً سرزمین یهودیان است، این نتیجهای است که مطالعهی عمیق و گستردهی منابع موجود، در نهایت به آن ختم خواهد شد و سرشار از معنا است. آمریکا از همان اوان کشف، تأثیر بسیار قدرتمندی بر حیات اقتصادی اروپا و بر کلّ تمدن آن داشت و لاجرم نقشی که یهودیان در ساختن آمریکا با همهی جوانب آن بازی کردند، به عنوان عاملی در توسعهی مدرن اهمیتی فوقالعاده دارد. به همین خاطر است که در این مورد بیشتر مکث خواهم کرد و با ذکر جزئیات بیشتری به آن خواهیم پرداخت، هرچند میدانم که ممکن است حوصلهی خواننده سر برود.
صرف کشف آمریکا، به نحو خارقالعادهای با یهودیان ارتباط دارد. چنین به نظر میرسد که دنیای جدید به کمک آنها و فقط برای آنها، در افق دید کاشفان قرار گرفت و گویی که کریستف کلمب و دیگران، عملاً مدیران اجرایی قوم یهود بودند تا آنها را به این سرزمینهای تازه کشف شده برسانند. بر همین اساس است که یهودیان، مغرور از گذشتهی خود، نکتههای یافته شده در مورد کشف قارهی آمریکا را که محصول تازهترین تحقیقات و بررسیها است، مطرح میکنند. این تحقیقات جدید نشان میدهد که براساس دانش علمی محققان یهودی بود که هنر دریانوردی و تعیین مسیر کشتیها به چنان دقت و کمالی رسید که عملاً سفرهای طولانی دریایی روی اقیانوسها ممکن شد. آبراهام زاکوتو (۱۵) استاد ریاضیات و نجوم در دانشگاه سالامانکا (۱۶) در سال ۱۴۷۳ جداول و نمودارهای نجومی خود را کامل کرد. دو یهودی دیگر به نامهای خوزه و کوهو (۱۷) که منجم و پزشک دربار جان دوم (۱۸) پادشاه پرتغال بود و موزس (۱۹) ریاضیدان با همکاری دو دانشمند مسیحی، اسطرلاب دریایی را کشف کردند که با آن میشد فاصلهی کشتی تا خط استوا را براساس ارتفاع خورشید اندازه گرفت. خوزه بعدها جداول و نمودارهای نجومی استاد خود را به زبانهای لاتینی و اسپانیایی ترجمه کرد.
کریستف کلمب
به این ترتیب، حقایق علمی که راه را برای سفر دریایی کریستف کلمب آماده کرد، از سوی یهودیان تأمین شده بود، بودجهای هم که به همان اندازه برای این سفر لازم بود نیز از همین منابع فراهم شد؛ دست کم بودجهی دو سفر اول از منابع یهودی تأمین شد. کریستف کلمب برای سفر اول خود، از لوییس دو سانتانخل (۲۰) که از مشاوران پادشاه بود، وام گرفت و دو نامهی اولی که کریستف کلمب در مورد سفر دریایی خود نوشت، خطاب به سانتانخل، تأمین کنندهی بودجهی سفر و گابریل سانیهگ (۲۱)، از یهودیان مهاجر اسپانیا و خزانهدار آراگون (۲۲) بوده است. سفر دریایی دوم هم با پول یهودیان امکانپذیر شد، البته این کار این دفعه به صورت داوطلبانه صورت نپذیرفت. یهودیان اسپانیا در هنگام اخراج از این کشور ناگزیر شده بودند که بخش قابل توجهی از داراییهای خود را در آنجا باقی بگذارند و جان خود را به در ببرند. این اموال و داراییها توسط فردیناند (۲۳) برای خزانهی حکومتی ضبط شد و بخشی از آن برای تأمین مخارج سفر دریایی کریستف کلمب اختصاص یافت.
اما سهم یهودیان فقط به همین محدود نمیشود. در میان همراهان کریستف کلمب چندین یهودی حضور داشتند و اولین اروپایی که به روی خاک آمریکا پا نهاد، یک یهودی به نام لوییس دو تورس (۲۴) بود. دست کم نتایج آخرین تحقیقات در این باره چنین میگویند.
اما مهمتر از همهی اینها این است که برخی ادعا میکنند که خود کریستف کلمب هم یهودی بوده است. من بخشی از این اطلاعات را صرفاً نقل میکنم و ضامن صحت آنها نیستم. در یک گردهمآیی جامعهی جغرافی دانان مادرید، دون سلسو گارسیا دو لا ریگا (۲۵)، محققی که به خاطر تحقیقاتش در مورد کریستف کلمب شهره است، رسالهای را قرائت کرد و در آن مدعی شد که کریستوبال کولون (۲۶) (نه کلمب)، فردی اسپانیایی بود که مادرش اجداد یهودی داشت. او با ارجاع به اسناد و مدارک موجود در شهر پونته ودرا (۲۷)، در ایالت گالیسیا (۲۸)، نشان داد که خانوادهی کولون در فاصلهی سالهای ۱۴۲۸ تا ۱۵۲۸ در آنجا زیسته و اسامی مسیحی موجود در میان این خانواده، همانهایی بودند که در میان بستگان و اقوام دریانورد مشهور اسپانیا هم بسیار شایع و رایج بوده است. برخی از اعضای خانوادهی کولون و فونته روسا (۲۹) با هم ازدواج کردند. در یهودی بودن خانوادهی فونته روسا تردیدی وجود ندارد یا اینکه تازه مسیحی شده بودند و مادر کریستوبال نیز سوزانا فونته روسا (۳۰) نام داشت. وقتی در ایالت گالیسیا هرج و مرج شد، والدین کاشف آمریکا، از اسپانیا به ایتالیا کوچ کردند. دون سلسو برای تأیید ادعاهای خود منابع دیگری هم رو کرد و باور او در این زمینه با وجود نشانههای بارزی از ادبیات عبری در نوشتههای کریستف کلمب تقویت میشود و افزون بر آن، تصاویری که از او به جا مانده، تا حدّ زیادی شبیه چهرهی یهودیان است.
هنوز درهای جهان جدید به طور کامل به روی اروپاییان باز نشده، جمع کثیری از یهودیان به سوی آن مناطق ازدحام بردند. پیشتر دیدیم که آمریکا در همان سال کشف شد که یهودیان اسپانیا بیخانمان شده بودند و سالهای پایانی سدهی پانزدهم و سالهای آغازین سدهی شانزدهم، ادورای بود که در آن میلیونها یهودی مجبور به ترک خانه و کاشانهی خود شده بودند و وضع یهودیان مثل آن بود که آب در خوابگاه مورچگان کرده باشند. بنابراین، چندان جای تعجب ندارد که جمع کثیری از این آوارگان خود را به جهان جدید رسانده باشند که آینده را در آنجا تابناکتر میدیدند. اولین بازرگانان آمریکا یهودی بودند. اولین نهادهای صنعتی در آمریکا را یهودیان بنیاد نهادند. از همان سال ۱۴۹۲ یهودیان پرتغالی در سینت تامس (۳۱) اقامت گزیدند و در همان جا به اولین مالکان اراضی بزرگ کشاورزی بدل شدند. آنها تعداد زیادی کارخانهی شکر برپا داشتند و حدود سه هزار سیاه پوست را به خدمت گرفتند. در مورد مهاجرت یهودیان به آمریکای جنوبی هم باید گفت تا آن مناطق کشف شد، جمعیت کثیری از یهودیان به آن مناطق سفر کردند. روند مهاجرت این یهودیان چنان چشمگیر بود که در سال ۱۵۱۱ ملکه جوآن (۳۲) لازم دید تا برای ممانعت از آن، اقدامی به عمل آورد اما ظاهراً اقدامات او بینتیجه ماند چون تعداد یهودیان ساکن آمریکای جنوبی افزایش یافت و در تاریخ بیست و یکم می ۱۵۷۷ قانون منع مهاجرت یهودیان به مناطق تحت استعمار اسپانیا رسماً لغو شد.
برای آن که نسبت به فعالیت مستمر یهودیان در آمریکای جنوبی به عنوان بنیانگذاران تجارت و صنعت استعماری، حق مطلب را به طور کامل ادا کرده باشیم، بهتر آن خواهد بود که به وضعیت یک یا دو مستعمره نگاهی بیندازیم.
تاریخ حضور یهودیان در مستعمرات آمریکایی و در نتیجه، تاریخ خود این مستعمرات، به دو دورهی تاریخی تقسیم میشود که عامل متمایز کنندهی آنها از هم، اخراج یهودیان از برزیل در سال ۱۶۵۴ است.
پیشتر به تأسیس صنعت تولید شکر در سینت تامس توسط یهودیان در سال ۱۴۹۲ اشاره کردیم. این صنعت در سال ۱۵۵۰ به اوج گسترش خود رسید. در این سال حدود شصت مزرعه بزرگ کشت نیشکر و تصفیهی شکر در این منطقه وجود داشت که با توجه به سهم ده درصدی که به پادشاه تسلیم میکردند، میتوان به این نتیجه رسید که تولید سالانهی شکر آنها به حدود یک میلیون و شش صد و پنجاه هزار کیلو بالغ میشد.
یهودیان از سینت تامس یا شاید هم از مادییرا (۳۳) که سابقهی حضور آنها در آنجا در تجارت شکر بسیار قدیمی بود، این صنعت را به برزیل منتقل کردند که بزرگترین مستعمره در آمریکا به حساب میآمد. به این ترتیب، بزریل به اولین دورهی شکوفایی اقتصادی خود پا نهاد چون رشد صنعت تولید شکر، با خود رفاه مالی در سطح ملی به همراه آورد. در آن سالهای اولیهی گسترش صنعت شکر در برزیل، ساکنان این مستعمره را به طور عمده یهودیان و خلافکاران تبعیدشده به این ناحیه تشکیل میدادند. سالانه دو کشتی حامل آنها از پرتغال در بندرگاههای برزیل پهلو میگرفتند. یهودیان به سرعت به طبقهی برتر و مسلط بدل شدند و گفته میشد که «بخش چشمگیری از ثروتمندترین بازرگانان برزیل، همین تازه مسیحی شدهها بودند.» اولین فرماندار منطقه نیز اعقاب یهودی داشت و هم او بود که نظم و ترتیب را در این مستعمره برقرار کرد. ادعایی گزاف نخواهد بود که گفته شود، مستعمرهی جدید پرتغال در اصل از هنگامی رو به رشد و ترقی نهاد که تومی دو سوزا (۳۴)، مردی با قابلیتها و تواناییهای استثنایی در سال ۱۵۴۹ به آنجا اعزام شد تا سر رشتهی کارها را به دست بگیرد. با این همه، این مستعمره تا پیش از مهاجرت گستردهی یهودیان ثروتمند از هلند به آن ناحیه، که در پی تصرف آن سرزمین به دست هلندیها در سال ۱۶۴۲ رخ داد، به اوج کامیابی اقتصادی نرسید.
دقیقاً در همین سال بود که تعدادی از یهودیان آمریکایی دست به دست هم دادند و مستعمرهای در برزیل بنیاد نهادند و حدود ششصد یهودی هلندی صاحب نفوذ نیز به آنها پیوستند تا حدود اواسط سدهی هفدهم میلادی تمامی مزارع بزرگ کشت نیشکر برزیل به یهودیان تعلق داشت و سیاحان آن ایام به فعالیتهای چند بعدی و ثروت چشمگیر آنها شهادت دادهاند، از جمله نیوهاف (۳۵) که در سالهای ۱۶۴۰ تا ۱۶۴۹ در برزیل سیاحت کرد، دربارهی آنها چنین نوشته است: «در میان ساکنان آزاد برزیل که در خدمت شرکت هلندی هند شرقی نبودند، یهودیان تعدادی به مراتب بیشتر از بقیه را تشکیل میدادند و از هلند به آن سرزمین پا نهاده بودند. آنها به مراتب بیشتر از بقیه رفت و آمد میکردند. دست اندر کار خرید کارخانههای تولید شکر بودند و در خانههای بزرگ و مجللی زندگی میکردند. تمامی آنها پیشهی بازرگانی داشتند و اگر راضی میشدند که خود را در چهارچوب مقررات حکومتی برزیل هلند محدود نگه دارند، برای حکومت فواید فراوانی به بار میآوردند.» به همین ترتیب، در کتاب سفرها نوشتهی اف. پیراد (۳۶) نیز چنین آمده است: «سودی که آنها بعد از سکونت نُه یا ده ساله در این سرزمین به دست میآوردند، بسیار شگفتانگیز بود. همهی آنها در بازگشت، ثروت فراوانی بدست آورده بودند.»
تفوق و نفوذ یهودیها بر مزارع بزرگ کشت و برداشت و کارخانههای تصفیهی نیشکر، از دورهی سلطهی هلند بر برزیل نیز بیش تر دوام آورد و علیرغم اخراج آنها در سال ۱۶۵۴ تا نیمهی اول سدهی هیجدهم، کماکان پا بر جا باقی ماند. در یک مورد «وقتی تعدادی از صاحب نفوذترین بازرگانان ریودوژانیرو، اسیر مقامات عالی تفتیش عقاید شدند، امور مزارع بزرگ نیشکر مختل شد و تولید آنها عملاً به صفر رسید و لاجرم ادارهی تولید و خرید و فروش شکر استانی که این مزارع در آنها قرار داشت، خواهان فرصتی طولانی شد تا بتواند اوضاع را به صورت سابق بازگرداند.» کمی بعد، قانونی مورخ دوم مارس سال ۱۷۶۸ به تصویب رسید که به موجب آن ثبت نام یهودیان و تازه مسیحی شدهها را ممنوع میکرد و در ضمن خواهان انهدام تمامی فهرستهای اسامی تازه مسیحی شدهها بود و در قانون دیگری مورخ بیست و پنج مارس سال ۱۷۷۳ تصویب شد که این افراد و مسیحیان دیگر از حقوق اجتماعی یکسانی برخوردار باشند. بنابراین، واضح است که حتی بعد از آنکه پرتغال بار دیگر زمام امور برزیل را در سال ۱۶۵۴ به عهده گرفت، بسیاری از یهودیانی که به اجبار وانمود میکردند که مسیحی شده اند، اما در خفا کماکان یهودی مانده بودند، در برزیل باقی ماندند و موقعیت ممتاز سابق خود را حفظ کردند و همانها بودند که این کشور را در زمینهی صنعت تولید شکر به اوج رساندند و در ضمن، در تجارت سنگهای قیمتی نیز برای آن اعتبار و مقام والایی به ارمغان آوردند.
با این همه، سال ۱۶۵۴ نقطهی عطفی در تاریخ روابط آمریکا و یهودیان است. چون درست در همین سال بود که تعداد چشمگیری از یهودیان برزیل در دیگر نقاط آمریکا سکنا گزیدند و به این ترتیب، مرکز ثقل اقتصاد را نیز تغییر دادند.
این تحول به ویژه برای یک یا دو جزیرهی مهم از مجمعالجزایر غرب هند و نیز مناطق ساحلی مجاور آنها که از زمان ورود یهودیان اقتصاد آنها به نحو چشمگیری رونق گرفت، بسیار پرسود از کار درآمد. یکی از این جزایر باربادوس (۳۷) است که عمدهی ساکنان آن را یهودیان تشکیل میدادند. این جزیره در سال ۱۶۲۷ تحت حمایت انگلیس درآمد. برای اولین بار در سال ۱۶۴۱ بود که در آنجا نیشکر کشت شد و هفت سال بعد، صادرات شکر از باربادوس آغاز شد، اما صنعت شکر برای خودکفایی این جزیره کافی نبود. شکر تولیدی باربادوس از چنان کیفیت نازلی برخوردار بود که قیمت آن به زحمت کفاف مخارج صدور آن به انگلستان را تأمین میکرد. تا هلندیهای تبعیدی از برزیل فرآیند تصفیهی شکر را به مردم آنجا یاد نداده و هنر خشک کردن و بلوری کردن شکر را در آنجا پیاده نکرده بودند، هیچ پیشرفتی در اوضاع اقتصادی باربادوس تحقق نیافت، اما بعد از آن، میزان صادرات شکر از باربادوس به سرعت رو به افزایش نهاد و در سال ۱۶۶۱ چارلز دوم (۳۸) با صاحبان سیزده مزرعهی بزرگ کشت نیشکر پای میز مذاکره نشست که سالانه حدود ده هزار پوند از این جزیره به دست میآوردند. در حدود سال ۱۶۷۶ صنعت شکر باربادوس به چنان رشدی رسیده بود که سالانه حدود چهارصد کشتی، هر کشتی حامل حدود صد و هشتاد تن شکر خام از آنجا خارج میشد.
در سال ۱۶۶۴ تامس مودی فورد (۳۹) صنعت تولید شکر را از باربادوس به جامائیکا برد و دیری نپایید که اقتصاد این ناحیه نیز رو به رونق نهاد. در حالی که در سال ۱۶۵۶ یعنی سالی که انگلیسیها به زور جامائیکا را از چنگ اسپانیا بیرون آوردند، فقط ۳ کارخانهی تصفیهی شکر در آنجا وجود داشت. در سال ۱۶۷۰ این تعداد به ۷۵ کارخانه رسید و بسیاری از آنها سالانه حدود دویست هزار کیلو شکر تولید میکردند. در سال ۱۷۰۰ شکر عمده ترین محصول صادراتی جامائیکا و بزرگترین منبع درآمد آن بود. عریضهی بازرگانان انگلیسی این مستعمره در سال ۱۶۷۱ مبنی بر درخواست اخراج یهودیان، به صراحت روشن میسازد که یهودیان در گسترش صنعت شکر در جامائیکا، سهم بزرگی داشتند. اما فرماندار این منطقه برعکس، به حضور گستردهتر یهودیان رأی داد و با ردّ این عریضه خاطر نشان کرد که «به عقیدهی او، پادشاه انگلیس نمیتواند رعایایی پولسازتر از یهودیان و هلندیها داشته باشد. آنها انبارها و پیوندهای تجاری گستردهای دارند.» بنابراین، نه تنها یهودیان از جامائیکا اخراج نشدند، بلکه به اولین تاجران و بازرگانان این مستعمرهی انگلیس بدل شدند. در سدهی هیجدهم میلادی آنها تمامی مالیاتهایی را که دولت انگلیس در جامائیکا جمع میکرد، میپرداختند و کم و بیش بر صنعت و تجارت آن ناحیه تسلط کامل داشتند.
در میان دیگر مستعمرات انگلیس، یهودیان علاقهی خاصی به سورینام نشان دادند. یهودیان از سال ۱۶۴۴ در آنجا اقامت گزیده و امتیازات خاصی نیز به دست آورده بودند. «به این نتیجه رسیدهایم که یهودیان نشان دادهاند که افرادی سودمند و پولساز برای این مستعمره هستند.» موقعیت ممتاز یهودیان در زمان حاکمیت هلندیها هم که در سال ۱۶۶۷ بر سورینام مسلط شدند، ادامه یافت. در اواخر سدهی هفدهم میلادی نسبت جمعیت یهودیان به دیگر ساکنان این مستعمره، یک به سه بود و در سال ۱۷۳۰ آنها از مجموع ۳۴۴ مزرعه کشت نیشکر، صاحب ۱۵۵ مزرعه بودند.
قصهی حضور یهودیان در مستعمرات مهمتر فرانسه نظیر مارتینیک (۴۰)، گوادالوپ (۴۱) و سن دومینگو (۴۲)، مشابه حضور آنها در مستعمرات انگلیس و هلند است. در مستعمرات فرانسه نیز شکر اصلیترین منبع درآمد به حساب میآمد و در آنجا هم نظیر مستعمرات فرانسه و انگلیس یهودیان بر صنعت تولید شکر مسلط بودند و بزرگترین تاجران این کالا به حساب میآمدند.
اولین مزرعه بزرگ کشت و تصفیهی نیشکر در مارتینیک در سال ۱۶۵۵ توسط بنیامین داکوستا (۴۳) احداث شد که با ۹۰۰ تن از همدینان و ۱۱۰۰ بردهی خود از بزریل به آنجا گریخته بود.
در سن دومینگو صنعت تولید شکر خیلی قبلتر و در سال ۱۵۸۷ راه افتاده بود، اما تا پیش از آنکه پای آوارگان هلندی از برزیل به آنجا برسد، این صنعت سودآور نبود و رونق خاصی نداشت.
با توجه به تمام مسائل مطرح شده در فوق، نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که در آن سدههای حساسی که نظام استعماری به همراه آن سرمایهداری مدرن، در قارهی آمریکا شکل میگرفت، سوای استخراج معادن نقره، طلا و سنگهای قیمتی در برزیل، تولید شکر ستون فقرات کلّ اقتصاد مستعمرات را تشکیل میداد و بیشترین اهمیت را داشت. در واقع، حتی به دشواری میتوان اهمیت واقعی و شگرف صنعت تولید شکر و فروش آن را در آن سدههای حساس تجسم کرد. شورای تجارت پاریس در سال ۱۷۰۱ در طرح این نکته که «کشتیرانی فرانسه شکوه و قدرت خود را مدیون جزایر تولیدکنندهی شکر است و تنها به مدد این تجارت است که نیروی دریایی میتواند از عهدهی مخارج خود برآید و در عین حال، به تقویت ناوگان خود بپردازد» اصلاً اغراق نمیکرد، اما در ضمن باید به خاطر داشت که یهودیان تقریباً تمام معاملات شکر را به انحصار خود درآورده بودند و به ویژه بخش فرانسوی آن زیر سلطهی خانوادهی ثروتمند گرادی (۴۴) اهل بوردو قرار داشت.
بنابراین باید اذعان کرد که یهودیان در آفریقای مرکزی و جنوبی، موقعیت بسیار محکم و قدرتمندی برای خود فراهم آورده بودند. این موقعیت در حوالی اواخر سدهی هفدهم که مستعمرات انگلیس در آمریکای شمالی با هند صاحب روابط تجاری شدند، بیش از پیش مستحکمتر شد. همانطور که خواهیم دید، قارهی آمریکای شمالی موجودیت خود را مدیون این روابط تجاری است که به مدد یهودیان برقرار شد. ورنر زمبارت
ادامه دارد… مستعمرات جدید ، مستعمرات جدید
قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله
پینوشتها:
1. Cohn (Coen) / 2. Colony / 3. Benjamin Norden / 4. Simon Marks / 5. Julius Mosenthal / 6. Adolph Mosenthal / 7. James Mosenthal / 8. Aaron de Pass / 9. Daniel de Pass / 10. Joel Myers / 11. Lilienfeld / 12. Hopetown / 13. Transvaal / 14. Montefiore / 15. Abraham Zacuto / 16. Salamance / 17. Jose Vecuho / 18. John II / 19. Moses / 20. Louis de Santangel / 21. Gabriel Saniheg / 22. Aragon / 23. Ferdinand / 24. Louis de Torres / 25. Don Celso Gelso Garia de la Riega / 26. Christobal Colon / 27. Pontevedra / 28. Galicia / 29. Fonterosa / 30. Suzanna Fonterosa / 31. st. Thomas / 32. Joan / 33. Madeira / 34. Thomé de Souza / 35. Nieuhoff / 36. F. Pyrad / 37. Barabados / 38. Charles II / 39. Thomas Modyford / 40. Martinique / 41. Guadeloupe / 42. San Domingo / 43. Benjamin Dacosta / 44. Gradis
منبع: ورنر سومبارت (۱۳۸۴)، یهودیان و حیات اقتصادی مدرن ، رحیم قاسمیان ، تهران، نشر ساقی، دوم.
مستعمرات جدید ، مستعمرات جدید
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
مستعمرات جدید ، مستعمرات جدید ، مستعمرات جدید ، مستعمرات جدید ، مستعمرات جدید ، مستعمرات جدید ، مستعمرات جدید ، مستعمرات جدید