نظریه اصلاح نژاد بشر

نظریه اصلاح نژاد بشر

پرونده ویژه «جنگ جهانی غذا» ؛ قسمت سوم اصلاح نژاد

اشاره

در گزارش‌های قبلی پرونده به دو موضوع اساسی اشاره شد:

* در گزارش اول با عنوان «تغییر در آرایش جهانی قدرت طی نیم قرن» به این مسئله پرداخته شد که متعاقب تغییر در زیرساخت‌های ارتباطی، معادلات مبنایی قدرت، و همچنین آرایش جریان‌ها و کمپانی‌های قدرتمند جهان دستخوش تغییرات جدی شده است.
* در گزارش دوم «تغییرات جمعیت جهان طی ۲۰۰۰ سال» بررسی شد.

اما بهانه‌ی «کمبود منابع در اثر افزایش جمعیت جهان» از اواخر قرن نوزدهم دست‌مایه‌ی خانواده‌های خاص برای اجرای برنامه‌های کنترل نسل قرار گرفت؛ اما البته در پشت پرده دلایل دیگری وجود داشت و برنامه‌های اصلاح نژاد در سطح کلان، ناظر به حل دو مسئله شکل گرفت:

۱. چالش‌های جمعیتی – مانند کاهش باروری که در پی انقلاب جنسی ایجاد شد – ناشی از شتاب‌گیری مدرنیته در غرب بود.
۲. لزوم کاهش جمعیت «طرف‌های متخاصمِ» فرقه‌های خاص با ایده‌های جهان‌روا.

با همرسانی این دو دلیل در دهه ۱۹۷۰ برنامه‌های تحدید نسل در غرب شتاب فزاینده‌ای گرفت، و تا حدی پیش رفت که هر ناظری را متحیر می‌کند؛ در آینده به این برنامه‌ها خواهیم پرداخت. در این قسمت مبنا، ماهیت و روش‌های اقدام غرب را تا مقطع جنگ دوم جهانی خواهید شناخت.

پیشینه راهبرد اصلاح نژاد و کاهش جمعیت

پیشینه برنامه‌های جهانی تحدید ‌نسل و همچنین برنامه اصلاحات ژنتیکی بشر، به سال‌های نیمه قرن نوزدهم میلادی باز‌ می‌گردد. این زمان مقارن با آغاز تحول نگاه انسان‌شناسانه و عمیق غرب با اتکا بر نظریات چارلز داروین (۱) است، که به‌شدت سیاست، اقتصاد و علوم اجتماعی غرب را دست‌خوش تحوّل کرد. (۲) لزوم تغییر در شرایط ژنتیکی نوع بشر نیز اولین بار توسط پسرعموی ناتنی داروین (۳) مطرح شد.

چارلز داروین

چارلز داروین

وی که فرانسیس گالتون (۴) نام دارد برای اولین بار در آکادمی علوم انسانی بریتانیا، ویژگی‌هایی مانند «هوش برتر» را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و نتیجه گرفت که این ویژگی‌ها موروثی هستند؛ و به این ترتیب این‌گونه بیان کرد که صفات مطلوب می‌تواند از روش‌های وراثتی منتقل شود. این تئوری تا اینجا مشکلی ایجاد نمی‌کرد، اما گالتون در سال ۱۸۶۹، یک برنامه پرورش گزینشی برای انسان‌ها را در کتاب خود با نام «نابغه ارثی» (۵) مطرح کرد. او نوشت:

امکان خلق یک “نژاد یا ملت بسیار با استعداد” از طریق ازدواج‌های پیاپیِ کنترل‌شده طی چند نسل، کاملاً محتمل است. (۶)

فرانسیس گالتون

فرانسیس گالتون

جنبش‌های اجتماعی اصلاح نژاد

گالتون پایه‌های نظری و فنی جنبش فراگیری را مستحکم کرد که به کشورهای متعددی گسترش یافت. «جنبش به‌نژادی» (۷) بریتانیا به رهبری خود گالتون پی گرفته شد،‌ که اصلاح نژاد به روش انتخاب ویژگی‌های مثبت و تکثیر نژاد برتر را تبلیغ می‌کرد.

در مقابلِ بخش انگلیسی، در اوایل سده بیستم «جنبش به‌نژادی» در ایالات متحده به رهبری چارلز داونپورت (۸)، زیست‌شناس برجسته آمریکایی، فعالیت می‌کرد. بخش آمریکاییِ جنبش، بر حذف صفات رذیله و منفی و افرادی که حائز این صفات هستند، تمرکز داشت و قانون‌های مختلف عقیم‌سازی (۹) را با این هدف در ایالات متحده به تصویب رساند.

چارلز داونپورت

چارلز داونپورت

این جنبش طی دهه‌های اول تا سوم قرن بیستم، بسیار محبوب بود و تأثیرات عمیق سیاسی و اجتماعی برجای گذاشت. نمونه بارز این تأثیرات، فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی در قالب سازمان‌های مردمی بود. برای مثال می‌توان به فعالیت‌های افرادی مانند مارگارت سَنگر (۱۰) اشاره کرد. سنگر در سال ۱۹۱۴ ضمن پیگیری فعالیت‌های اجتماعی در زمینه‌ی جلوگیری از بارداری، ماهنامه‌ای با نام «د وومن ربل» (۱۱) (یا زن شورشی) منتشر می‌کرد که پیشگیری از بارداری را با شعار «بدون خدایان، بدون ارباب‌ها» (۱۲) ترویج می‌کرد.

غرض این‌که جنبش‌های فرهنگی و اجتماعی گسترده‌ای بر اساس نظریات گالتون فعال شد.

سطح بالای سیاسی برنامه اصلاح نژاد

این خیزش اجتماعی در سطح جنبش‌های مدنی باقی نماند و تا آنجا پیش رفت که اهداف آن در بالاترین سطوح سیاسی و دانشی آمریکا پیگیری شد. برای نمونه تئودور روزولت (۱۳)، ۲۶مین رئیس‌جمهور آمریکا در تاریخ ۳ ژانویه ۱۹۱۳ در نامه‌ی تندی خطاب به چارلز داونپورت – مسئول شاخه آمریکایی جنبش به‌نژادی – بر لزوم «بقای ژنتیکی آدم‌های خوب» تصریح می‌کند؛ (۱۴) خلاصه نامه او از این قرار است:

اگر یک کشاورز به بهترین دام‌های خود اجازه‌ی زاد و ولد ندهد و بدترین آنها را تکثیر کند، باید به تیمارستان فرستاده شود. ما هنوز این درک را نداریم که این رفتار (فرستادن به تیمارستان) در برابر ملیتی که اجازه‌ی پرورشِ بدترین افراد را می‌دهد، عقلایی است. یک روز متوجه می‌شویم که وظیفه‌ی غیراجتنابی داریم که «انسان‌های خوب و از نوع مناسب»، خون‌شان را بعد از خودشان در جهان باقی بگذارند، و نباید اجازه‌ی تداوم نسل انسان‌هایی را بدهیم که از نوع «نامناسب» هستند. مسأله‌ی بزرگ تمدن ما این است که امکان افزایش افرادِ با ارزش را در مقابل عناصر کم‌ارزش یا مضر، تأمین کند. (۱۵)

تئودور روزولت

تئودور روزولت

سطح سرمایه‌گذاری علمی بر موضوع

در قسمت‌های بعدی خواهیم دید که ابرکمپانی‌های تجاری، نبض این حرکت را در دست داشتند. این کمپانی‌ها با تکیه بر نهادهای پیشتاز دانشی آمریکا، آزمایش‌های گسترده‌ای بر ژنتیک انسانی انجام دادند. برای مثال می‌توان به برخی اقدامات فناورانه «بنیاد موقوفه کارنگی» (۱۶) با پشتیبانی مالی «بنیاد خیریه راکفلر» (۱۷) در زمینه‌ی ژنتیک گیاهی و انسانی اشاره کرد. (۱۸)

افول ایده «اصلاح نژاد» و پایه‌گذاری طرحی نو

ایده‌ی برنامه «اصلاح نژاد» دیری نپایید. در دهه ۱۹۴۰ میلادی پس از این‌که هیتلر به‌صورت افراطی بر تفکرات ناسیونالیستی و نژادی پای فشرد، این تفکر محبوبیتش را در سراسر جهان از دست داد و ابرکمپانی‌های بین‌المللی را برای ادامه‌ی این برنامه با چالش جدی مواجه کرد.

گذشته از این‌که رفتارهای نژادپرستانه هیتلر موجب شد ایده‌ی «اصلاح نژاد» محبوبیتش را از دست بدهد، ابرکمپانی‌های آمریکایی دریافتند که جنگ نیز – به‌عنوان بخشی از برنامه – نمی‌تواند تأثیرات جدی در ترکیب جمعیتی جهان داشته باشد و اهداف آخرالزمانی آنان را تأمین کند؛ (۱۹) بنابراین گرچه جنگ کماکان به‌عنوان یکی از راهکارها، باقی ماند و ادامه یافت، اما برای ادامه‌ی برنامه راهکارهای دیگری مورد نیاز بود.

در بخش بعد به بررسی برنامه‌های عملیاتی طراحی شده پس از جنگ دوم جهانی خواهیم پرداخت.

قسمت قبلی این مقاله  ؛  قسمت بعدی این مقاله

پی‌نوشت‌ها:

[۱] Charles Robert Darwin (February 12, 1809 to April 19, 1882)

نظریات او درباره پیدایش انسان، آغازگر عصری جدید در غرب است؛ با تکیه بر این نظریات، به باقی‌مانده‌ی مؤلفه‌های اجتماعیِ متکی به ادیان الهی در تمدن غرب تیر خلاص زده شد.

[۲] این نظریه ابتدا «بقای اصلح» در حیات را تئوریزه کرد؛ اما در سال‌های بعد، این اصل و صورتِ تغییریافته‌ی آن (قانون تنازع بقا) در تئوری‌های سیاسی و اقتصادی غرب مطرح و تثبیت شد. این نگاه،‌ به انسان غربی اجازه می‌داد، در حوزه‌های مختلف و بی‌محابا به جدال با هم‌نوعانش بپردازد. چرا که بر این اساس «آن‌که در تزاحم یا رقابت باقی می‌ماند، ذاتاً اصلح و شایسته‌ی ماندن است»؛ از اواخر قرن نوزدهم تاکنون، این نگاه، مبنای انسان‌شناسی تمدن غرب قرار گرفته است.
[۳] در منابع انگلیسی، برای بیان نسبت این نفر از عبارت “half-cousin” استفاده شده که در فارسی معادل پسرعمو، پسرعمه، پسردایی یا پسرخاله ناتنی است. منابع فارسی این دو را عموزاده ناتنی می‌دانند.

[۴] Sir Francis Galton, FRS (/ˈfrɑːnsɪs ˈɡɔːltən/; 16 February 1822 – ۱۷ January 1911)

دانشمند انگلیسی و متخصص در زمینه‌های آمار، روانشناسی، هواشناسی و ژنتیک. در ضمن، او همچنین خویشاوند (پسرخاله ناتنی) چالز داروین بوده است.

[۵] Hereditary Genius
[۶] It would be quite practicable to produce a highly-gifted race of men by judicious marriages during several consecutive generations.
[۷] eugenics movement
[۸] Charles Benedict Davenport (June 1, 1866 – February 18, 1944)
[۹] sterilization laws
[۱۰] Margaret Higgins Sanger (September 14, 1879 – September 6, 1966)
[۱۱] The Woman Rebel
[۱۲] No Gods, No Masters”.
[۱۳] Theodore Roosevelt Jr. (October 27, 1858 – January 6, 1919)

[۱۴] متن و تصویر نامه با عنوان: T. Roosevelt letter to C. Davenport about “degenerates reproducing” در کتابخانه جامعه فلسفی آمریکا به اشتراک گذاشته شده است.
[۱۵] مشروح نامه او به این شرح است:

My dear Mr. Davenport: I am greatly interested in the two memoirs you have sent me. They are very instructive, and, from the standpoint of our country, very ominous. You say that these people are not themselves responsible, that it is “society” that is responsible. I agree with you if you mean, as I suppose you do, that society has no business to permit degenerates to reproduce their kind. It is really extraordinary that our people refuse to apply to human beings such elementary knowledge as every successful farmer is obliged to apply to his own stock breeding. Any group of farmers who permitted their best stock not to breed, and let all the increase come from the worst stock, would be treated as fit inmates for an asylum. Yet we fail to understand that such conduct is rational compared to the conduct of a nation which permits unlimited breeding from the worst stocks, physically and morally, while it encourages or connives at the cold selfishness or the twisted sentimentality as a result of which the men and women ought to marry, and if married have large families, remain celebates or have no children or only one or two. Some day we will realize that the prime duty the inescapable duty of the good citizen of the right type is to leave his or her blood behind him in the world; and that we have no business to permit the perpetuation of citizens of the wrong type.
[۱۶] Carnegie endowment for international peace
[۱۷] The Rockefeller Foundation

[۱۸] اقدامات پیشتاز و گسترده این بنیادها در ژنتیک گیاهی در قسمت‌های بعدی به تفصیل خواهد آمد.
[۱۹] در قسمت‌های بعدی خواهیم دید حتی «برتراندراسل» نیز به این موضوع تصریح می‌کند.

اصلاح نژاد

اندیشکده مطالعات یهود در پیام‌رسان‌ها:

پیام رسان ایتاپیام رسان بلهپیام رسان سروشپیام رسان روبیکا

همچنین ببینید

شبکه‌ مخوف کاسبان پاندمی

شبکه‌ مخوف کاسبان پاندمی

مدارک غیرقابل انکاری درباره شبکه وحشتناک کاسبان پاندمی وجود دارد که ده‌ها میلیون دلار از پول مالیات‌دهندگان آمریکایی را صرف ساخت تسلیحات ژنتیک و بیولوژیک می‌کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

19 + نه =