پس از اشغال نظامی فلسطین توسط ارتش انگلیس و قیمومت بریتانیا بر آن دیار زخم خورده، دو عنصر استعمارگر و صهیونیست در کادر حکومت انگلیسی فلسطین ظاهر شدند که با عباس افندی و خانوادهی وی نیز پیوندی وثیق بهم زدند: سِر هربرت ساموئل و سِر رونالد استورز.
در زیر نگاهی داریم به پیشینه و مواضع سیاسی – استعماری آن دو، و روابطشان با عبدالبهاء.
۱. سر هربرت ساموئل
سر هربت ساموئل در پی واگذاری قیمومیت فلسطین از سوی شورای عالی متفقین به دولت بریتانیا، در ۳۰ ژوئن ۱۹۲۰ به عنوان نخستین کمیسر عالی فلسطین در این سرزمین مستقر شد. به نوشتهی استاد شهبازی (۱): وی از اندیشمندان و فعالان برجسته و نامدار صهیونیسم بود و به خانوادهی معروف ساموئل – مونتاگ تعلق داشت. (۲) در دوران پنج سالهی حکومت مقتدرانه شاه ساموئل (۳) در فلسطین، دوستی و همکاری نزدیکی میان او و عباس افندی وجود داشت؛ و در اوایل حکومت وی در فلسطین بود که دربار بریتانیا عنوان «شهسوار طریقت امپراتوری بریتانیا» (۴) را به عباس افندی اعطا کرد. اعطای این نشان به پاس قدردانی از خدمت بهائیان در دوران جنگ بود. (۵)
این پژوهشگر ایرانی میافزاید: خاندان ساموئل در کودتای ۱۲۹۹ ایران نقش فعالانه داشت. طبق پژوهش نگارنده، کودتای ۱۲۹۹ و صعود رضاخان و سرانجام تأسیس سلطنت پهلوی در ایران اصولاً بر طبق طرحی بود که شبکهی متنفذ زرسالاران یهودی بریتانیا به کمک سازمان اطلاعاتی حکومت هند بریتانیا در ایران، در زمان فرمانفرمایی سر روفوس اسحاق یهودی (لرد ریدینگ) در هند، تحقق بخشیدند. روحیه ربانی (ماکسول)، همسر امریکایی شوقی ربانی مینویسد:
موقعی که سر هربرت ساموئل از کار کناره گرفت، [شوقی افندی، جانشین عباس افندی] نامهای مملو از عواطف وُدّیه [دوستانه] برای او مرقوم و ارسال فرمودند که هر جملهای از آن حلقه محکمی گردید در سلسله روابط حسنه بین مرکز امر و حکومت این کشور. در این نامه از مساعدتهای عالیه و نیات حسنه آن شخص محترم اظهار قدردانی میفرمایند و گوشزد مینمایند که ایشان در مواقع مواجه شدن با مسائل و غوامض مربوط به دیانت بهائی همهگاه جانب عدل و شرافت را میگرفتند که بهائیان جهان در هر وقت و هر مکان از این ملاحظات دقیقه با نهایت قدردانی یاد میکنند … ایشان [ساموئل] در جواب این نامه مرقوم داشتند که: «در مدت پنج سال زمامداری این کشور بینهایت از اینکه با بهائیت تماس داشتند مسرور و دائماً از حسن نظر آنان و نیات حسنهشان نسبت به طرز اداره امور ممنون بودند. (۶)
از اسناد و مدارک موجود بر میآید که سموئل، برای شوقی افندی نیز جنبهی نوعی پدری داشته است. پس از مرگ عباس افندی، برادر وی: محمد علی (که طبق وصیت حسینعلی بهاء در کتاب عهدی، قرار بود پس از عباس افندی، رهبر بهائیان گردد و عباس او را طرد کرده بود) شدیداً به تکاپو افتاد و با ادعای وراثت عباس افندی نزد مقامات قضائی و سیاسی فلسطین، کوشید تا ادارهی اماکن مقدس بهائیت در فلسطین را در چنگ بگیرد و حتی با زور اقدام به مصادرهی مرقد بهاء کرد. (۷) کسانی چون حسین افنان (خواهرزاده عباس افندی، و برادر شوهر خواهر شوقی) نیز از محمدعلی حمایت میکردند. (۸) شوقی که آن زمان به عنوان تحصیل، در انگلیس اقامت داشت و سخت نگران اوضاع بود، از لندن نامهای به سموئل (۱۶ژانویه۱۹۲۲) نوشت و از اقدامات محمدعلی شکایت کرد. سموئل در پاسخ وی نوشت:
آقای شوقی ربانی عزیز… از عواطف شما بسیار سپاسگزارم. جای بسیار تأسف خواهد بود اگر فقدان شخص شخیص عبدالبهاء علت وقفه در ادامه تحصیلات شما در دانشگاه گردد. امید است که چنین نباشد. خیلی شائقم بدانم که چه اقداماتی برای استحکام نهضت امر بهائی فرمودهاند. هر وقت به بیتالمقدس تشریف فرما شدید جای بسی خوشوقتی خواهد بود اگر به دیدار شما نائل شوم. ارادتمند، هربرت ساموئل.
ماکسول پس از نقل این نامه مینویسد:
«هر چند لحن نامه دوستانه است ولی مصرح است که حکومت کشوری میل دارد کاملاً از وضع مطلع باشد.» (۹)
چندی بعد، شوقی، پس از مرگ عباس افندی، زمانی که پس از اقامات ۸ ماهه در اروپا، برای زمامداری بهائیان به فلسطین بازگشت در ۱۹دسامبر۱۹۲۲ تلگرافی به ساموئل زد و نوشت:
امید است تحیات و عواطف مرا در این موقع که به ارض اقدس برای انجام وظائف خطیرهی خود بازگشتهام قبول نمایید. (۱۰)
و پس از آن نیز، به وسیلهی ساموئل، دعوای خود با محمدعلی (رهبر ناقضین) بر سر تصدی روضه مبارکه (مرقد بهاء) و مسائل دیگر را به سود خود فیصله داد و در تلگرافی از مقر حکومت فلسطین بیتالمقدس در قدس (حدود فوریه۱۹۲۳) به شوقی اعلام گردید که: «مکتوب واصل شد. اقدامات انجام گردید. تصمیم نهایی مندوب سامی» یعنی کمیسر عالی انگلیس در فلسطین (سموئل) «به نفع شما و کلید، تسلیم حضور مبارک است». (۱۱)
به نوشتهی صبحی مهتدی: پس از مرگ حسینعلی بهاء و دفن او در عکاء (مجاور قصر بهجی)، بازماندگان او، به استثنای عباس افندی و خانوادهی وی، در قصر بهجی میزیستند که سالها مقرّ بهاء بود. ولی شوقی (پس از مرگ عباس افندی):
به استعانت و استمداد مأمورین دولت انگلیس، عائله بهاء را که متجاوز از چهل و پنج سال در آن قصر سکونت داشتند بیرون کرده آنجا را تصرف نمود. (۱۲)
۲. سِر رونالد استورز
رونالد استورز از جملهی نظامیان و سیاستمداران برجستهی انگلیسی است که در قسمت امور مربوط به خاورمیانهی عربی، مخصوصاً عربستان، اطلاعات وسیع و عمیقی داشته و در جنگ جهانی اول (۱۹۱۴-۱۹۱۸) از بازیگران مهم سیاست انگلستان در خاورمیانهی عربی، و سرپرست کلنل لورنس مشهور بوده و برای ایجاد تنفر در میان اعراب نسبت به ترکان عثمانی تلاش میکرده است. (۱۳) کلنل لورنس در جای جای کتاب مشهورش: هفت رکن حکمت از وی یاد میکند. وی مینویسد:
سرپرست ما، رونالد استورز، منشی قسمت شرق ادارهی [اطلاعات و جاسوسی ارتش و جاسوسی غیر نظامی انگلیس در مصر، مستقر در قاهره] باهوشترین انگلیسی در خاورمیانه بود که از کارآمدی و کفایت بهره داشت … و هر آنچه ما برداشت میکردیم، حاصل کشتههای او بود. در میان ما او همیشه برترین بود، چنانچه میتوانست خود را از دنیا و هر چه در آن وجود دارد به دور بدارد و روح و جسم خود را با استقامتی چون یک ورزشکار برای یک نبرد بزرگ بسازد. سایهی او کار و سیاست انگلیسی را در مشرقزمین چون زیوری در بر میگرفت. (۱۴)
استورز به زبان عربی و اقناع حریف تسلط داشت و با آلمانی و فرانسه نیز آشنا بود. (۱۵)
زمانی که انگلیسیها در ۱۹۱۷ کشور عراق را اشغال کردند. استورز در ادارهی کمیسر عالی انگلستان سمت مشاور داشت و چون زبان عربی را با لهجهی اعراب، خیلی خوب صحبت میکرد، همیشه با رجال و متنفذین آن کشور در تماس بود.
مشارالیه، خاطرات روزانهاش را در کتابی بهنام شیوههای خاوری (۱۶) گردآورده که بخشی از آن توسط مجلهی خواندنیها برای اولین بار به فارسی ترجمه و نشر شد. وی که به ایران هم آمده بود، پس از شهریور ۲۰ در این کشور دیداری با محمدرضا پهلوی داشت. (۱۷)
نکتهی مهم دیگر دربارهی استورز، پیوند او با صهیونیسم است. وی که پس از اشغال قدس توسط انگلیسیها و لژیون یهود در اواخر جنگ جهانی اول، «خود را یک صهیونیست معتقد» میشمرد (۱۸)، پس از واگذاری قیمومت فلسطین به بریتانیا، از سوی آنان، در زمان حاکمیت هربرت سموئیل (صهیونیست مشهور) به سمت فرماندار قدس برگزیده شد تا زمینه را برای ایجاد کانون ملی یهود در فلسطین (یا به تعبیری دقیقتر؛ پیریزی مقدمات تشکیل دولت اسرائیل) فراهم سازد. (۱۹)
در همین دوران است که با عباس افندی کراراً دیدار کرده و «هیچگاه در احیان مسافرت به حیفا از درک حضور» وی «غفلت» نمیکند. (۲۰) همچنین (همراه ساموئل) در تشییع جنازهی عباس افندی شرکت میکند و به قول خود: «آخرین مراتب خضوع و محبت قلبی خود را که بسیار مؤثر و محزن است در سال ۱۹۲۱ وقتی که در معیت سر هربرت ساموئل برای تشییع جنازهی» عباس افندی «به حیفا عزیمت» نمود «تقدیم» میدارد. (۲۱)
آنگونه که خود استورز در خاطراتش شرح داده، سابقهی آشنایی وی با عباس افندی به آغاز قرن ۲۰ برمیگشت. نخستین بار که با عباس افندی ملاقات کرد سال ۱۹۰۰ بود که عزیمت از سوریه به قاهره (جهت تصدی مقام دبیر شرقی سفارت انگلیس در مصر) را داشت. در این دیدار، که در عکا رخ داد، به قول خودش «ساعت خوشی» را با عباس افندی که آن زمان در حصر قرار داشت گذراند و بعداً نزد لرد کیچنر از او تعریف کرد. (۲۲)
حدود بیست سال بعد که ژنرال آللنبی بر شامات دست یافت و استورز را «مأمور تأسیس حکومت حیفا و توابع آن نمود» مجدداً فرصت دیدار با پیشوای بهائیان را یافت و به نوشتهی خود: «در همان روزی که وارد» حیفا شد نزد عباس افندی رفت و پس از آن هم «هر موقع که به حیفا» میرفت از رفتن نزد وی دریغ نمیکرد. عباس افندی یکی دو نمونه از خطوط خود را نیز همراه عکسی امضا شده از خویش و خطی از مشکین قلم (خطاط بهائی) به او داده بود که بعداً در حادثهی حریقی از بین رفت.
استورز در مراسم تشییع جنازهی عباس افندی، همراه سموئل شرکت جست و در رأس مشایعین، سراشیبی کوه کرمل را پیمود. (۲۳)
آقای فضلالله نورالدین کیا، از دیپلماتهای قدیمی و خدمتگزار کشورمان است (۲۴) که در دوران قیمومت انگلیس بر فلسطین، در کنسولگری ایران در آن کشور خدمت میکرده و از نزدیک، شاهد تکاپوی بهائیان آن دیار بوده است. برای آنکه با وضعیت بهائیان فلسطین در ظل عنایات این دو سیاستمدار انگلیسی (سموئل و استورز) آشنا شویم به سخنی از آقای کیا اشاره میکنیم:
پس از استقرار حکومت انگلیس در فلسطین، بهائیان آزادی کامل پیدا کرده و در بالای کوه کارمل باغ مفصلی… احداث نمودند… که چند تن از سرکردگان بهائیان در آن محوطه دفن شدهاند … در ایام مأموریت این جانب، شوقی افندی خواهر زادهی سرکردهی اولیه بهائیان عنوان رهبری داشت … بهائیان سرزمینهای فلسطین، شرق اردن و قبرس، اصولاً مورد توجه و اطمینان کامل مقامهای انگلیسی حکومت فلسطین بودند و اکثر آنها در مقامهای حساس دولتی مانند فرمانداری، ریاست ثبت اسناد و مأموریتهای خیلی بالایی در این سرزمین دیده میشدند. (۲۵)
ساموئل و استورز شخصاً در تشییع جنازهی عباس افندی شرکت جستند و پیشاپیش صفوف مشایعین، به این خدمتگزار امپراتوری ادای احترام کردند. (۲۶)
آواره (آیتی بعدی) به شرکت سموئل «با اجزاء و حواشی خود»، و نیز «حاکم مقاطعهی فینیقیا حضرت مستر سایمس و قونسولهای دول و رؤسای روحانی از عموم طوایف اسلام و مسیحی و اسرائیلی» در تشییع جنازهی عباس افندی تصریح دارد. (۲۷) به گزارش نشریهی بهائیان (اخبار امری): سموئل، شب پیش از مراسم «با اتومبیل از اورشلیم به حیفا آمده بود تا در تشییع جنازه شرکت کند.» (۲۸) دکتر فلوریان کروگ (پزشک بهائی امریکایی) که در مراسم تشییع حضور داشته در نامهی مورخ ۸ ژانویه ی ۱۹۲۲ مینویسد:
مراسم تشییع جنازه روز سه شنبه برگزار شد و بیش از ۵۰۰۰ از جمله کلیهی رجال برجسته مانند سر هربرت ساموئل، کمیسر عالی فلسطین، و حاکم اورشلیم، سر رونالد استورس، و کارمندان ایشان – که شب قبل با اتومبیل از اورشلیم به حیفا آمده بودند – حاکم حیفا و سایرین در تشییع جنازه شرکت کردند. (۲۹)
اخبار امری ضمن نقل این مطلب می افزاید: پس از انتقال جنازه به آرامگاه، نعش عباس افندی را بر روی میزی قرار دادند و رجال دینی حیفا (اعم از مسیحی و یهودی و مسلمان) (۳۰) به اظهار تسلیت پرداختند. سپس سموئل «قدم پیش نهاد و با نهایت احترام و تعظیم در حالی که رو به» مرقد باب «داشت در کنار» جنازه «بایستاد و آخرین تودیع خویش را نسبت به هیکل اقدس به عمل آورد و سایر اجزاء حکومت نیز به همین قرار اظهار ادب و احترام نمودند…» (۳۱)
نویسنده: علی احمدیخواه
پینوشتها:
1. «جستارهایی از تاریخ بهائیگری… »، تاریخ معاصر ایران، سال ۷، ش ۲۷، ص ۱۷ و ۱۸ و ۲۷.
2. ادوین مونتاگ (وزیر امور هند در کابینه ی لندن) پسر عموی ساموئل بود (ایران؛ از سقوط مشروطه تا کودتای سوم اسفند، حسین آبادیان، ص ۱۹).
3. وینستون چرچیل در برخی از نامههای خود به شوخی از سر هربرت ساموئل با عنوان «شاه ساموئل» نام برده است در دایره المعارف یهود آمده: ساموئل «اولین یهودی بود که پس از ۲۰۰۰ سال بر سرزمین اسرائیل حکومت کرد.» در دوران پنجساله حکومت ساموئل بر فلسطین شمار یهودیان این سرزمین از ۵۵ هزار نفر به ۱۰۸ هزار نفر رسید.
4. Knight of the Order of the British Empire.
5. The Encyclopaedia of Islam, vol. p. 916.
6. گوهر یکتا، روحیه ماکسول، ترجمه ابوالقاسم فیضی، ص ۴۲۵.
7. همان، صص ۸۶-۸۷.
8. همان، ص ۱۱۱ به بعد.
9. همان، ص ۸۶.
10. همان، ص ۱۱۱-۱۱۲.
11. همان، صص ۱۱۲-۱۱۳.
12. خاطرات صبحی درباره بابیگری و بهائیگری، با مقدمه سید هادی خسروشاهی، ص ۱۶۵.
13. خواندنیها، سال ۶، ۱۳۲۵ ش، ش ۴۸.
14. ر.ک: هفت رکن حکمت، ترجمهی مسعود کشاورز، ۱۱۳/۱.
15. ر.ک: همان، ص ۱۱۳ و ۱۴۵-۱۴۶ و ۱۲۷ به بعد.
16. Sir Ronald Storrs: Orientations , London, 1945.
17. نامه های لندن… تقی زاده، ص ۹۲.
18. بذرهای توطئه… ترجمه ی دکتر ابوترابیان، ص ۲۳.
19. ر.ک: پروتکلهای دانشوران صهیون، عجاج نویهض، ترجمهی حمیدرضا شیخی، ص ۵۳ و ۲۲۵.
20. آهنگ بدیع، سال ۱۳۵۰، ش ۶-۱۱، ص ۳۳۷.
21. همان، ص ۳۳۷؛ اخبار امری؛ سال ۱۳۵۵، ش ۱۴، ص ۴۲۸.
22. قبلاً درباره ی ماهیت و مقام مهم کیچنر در دستگاه استعمار بریتانیا، و چشم طمعش به خاک ایران، توضیح دادیم.
23. ر. ک: اخبار امری، ش ۷-۸، آبان و آذر ۱۳۲۴، ص ۷، به نقل از: کتاب عالم بهائی، ج ۸.
24. این نویسنده و دیپلمات معاصر، تحصیل کرده ی تهران، پاریس و امریکا، معاون نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد زمان نخست وزیری دکتر مصدق، سرکنسول ایران در استانبول، سفیر کبیر ایران در کانادا و ژاپن، و نماینده ی ایران در شورای امنیت سازمان ملل بود. ر. ک: شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، باقر عاقلی، ۱۳۰۲/۳.
25. ر.ک: خاطرات خدمت در فلسطین، صص ۱۱۵-۱۱۸.
26. ر.ک: اسرارالآثار خصوصی، اسدالله مازندرانی، ۱۴۴/۳.
27. الکواکب الدریه، ۳۰۷/۲.
28.اخبار امری، سال ۱۳۵۵، ش۱۴، ص ۴۱۸.
29. همان، ص ۴۱۹.
30. ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که مقامات اسلامی حیفا، نوعاً عباس افندی را نه به عنوان رئیس یک فرقه ی مستقل از اسلام و قائل به منسوخ بودن آن، بلکه به عنوان یک مسلمان سنی مذهب می شناختند که به احکام اسلامی نظیر حضور مستمر در نماز جمعه و گرفتن روزه ی اسلامی، پایبند است، و شرکت آنها در تشییع جنازه ی افندی نیز، از جمله، از همین امر ناشی می شد. در مورد تظاهر عبدالبهاء تا پایان عمر در حیفای فلسطین به رعایت مسائل اسلامی، قرائن فراوانی در منابع تاریخی ( از جمله منابع خود فرقه) وجود دارد و کسانی چون میرزا حسن نیکو ( مبلغ مستبصر بهائی) نیز در آثار خود بدین نکته تصریح دارند.
31. همان، سال ۱۳۵۵، ش ۱۴، ص ۴۲۹.
منبع: فصلنامه تاریخ معاصر ایران، شماره ۴۹، بهار ۱۳۸۸.
…..
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
بسیارجذاب وعالیست.