نهان‌زیستی بابیان در دوره قاجار

نهان‌زیستی بابیان در دوره قاجار

با کشته شدن باب – که به دستور امیرکبیر و با حمایت ناصرالدین‌شاه صورت گرفت – دشمنی بابیان با خاندان قاجار – که بابیان ایشان را «رجعت بنی‌امیه» می‌دانستند [۱] – عمیق‌تر شد. نهان‌زیستی بابیان

صبح ازل – که اینک در مقام مرآت باب، و حافظ آیین او، رهبری بابیان را عهده‌دار بود – در آثار خود، از «آن امیر شقی» با «نهایت دشمنی»اش یاد کرده، و نوشته که: «عاقبت، به جحیم ابدی و نار لم یزلی داخل گشت.» [۲] در نگاه بابیان، «میرزا تقی‌خان و ناصرالدین‌شاه و سعیدالعلماء بارفروشی»، در «درجه‌ی اولی از نفرت و لعن قرار داشته، رجعت اعداء و قاتلین ائمه‌ی هدی به‌شمار می‌آمدند.» [۳]

در سال ۱۲۶۸ق. گروهی از بابیان به رهبری ملا شیخ علی ترشیزی – که یکی از پیروان برجسته‌ی باب بود، و از سوی او، لقب «اسم الله العظیم» داشت – به کُشتن ناصرالدین‌شاه اقدام کردند، اما ناکام ماندند. پس از آن سوءقصد نافرجام بود که شدت عمل همه‌جانبه‌ای بر بابیان سایه افکند. اعدام بسیار خشونت‌بار منسوبان آن حادثه، سبب شد تا نام بابی، با حکم اعدام یا نزدیک به آن مترادف شود.

نقاشی ترور ناصرالدین شاه توسط بابیان

نقاشی تخیلی از ترور ناصرالدین‌شاه توسط بابیان

برخی محققان، آن شدت عمل دستگاه حکومتی ایران را طرح مخفی انگلیسیان، برای تفرقه‌افکنی بیشتر میان مسلمانان و بابیان دانسته‌اند. [۴] در این میان، یکی از پیروان باب، جلوی توپ گذاشته شده، و با شلیک گلوله، پاره‌پاره گشت! دیگری نیز شمع‌آجین شده، و همراه با شمع‌هایی که در میان زخم‌های بدنش می‌سوخت، در شهر گردانده شد! [۵]

اعدام بابیان پس از ترور ناصرالدین شاه

شمع آجین شدن سلیمان خان بابی

«سلیمان‌خان»؛ یکی از بابیان که در تهران شمع‌آجین و به قتل رسید.

یکی از آثاری که این سرکوب سخت، بر بابیان باقی گذاشت، آغاز «سنّت نهان‌زیستی» در میانشان بود. به روایت فاضل مازندرانی:

…پس از حوادث سال ۱۲۶۸، به‌علت شدت تعرض دولت ناصرالدین‌شاهی، شناختگان این حزب، در ستر و خفا زیستند، و غالباً، مبادرت به اجهار عقیده نکردند، به‌حدی که بی‌خبران پنداشتند که کسی از مؤمنین بر جای نیست، ولی در سترِ ستر، امر تبلیغ جریان داشت…. [۶]

بعد از ظهور دعوت استقلالی میرزا حسینعلی بهاءالله در سال ۱۲۸۰ق. و بهائی شدن تدریجی بیشتر بابیان، گروه اقلیتی که بر اعتقاد بابی خود باقی مانده، و به ازلی نیز مشهور شدند، همچنان بر سنّت نهان‌زیستی پای فشردند. ایشان، از همین رهگذر، توانستند در تاریخ معاصر ایران، نقش‌هایی گاه بسیار پایدار داشته باشند.

توصیف میرزا مهدی‌خان زعیم‌الدوله تبریزی – که با صبح ازل و بهاءالله دیدار کرده، و برخی از پیروانشان را می‌شناخت [۷] – سخنی کلّی، اما بسیار کارگشا، در نشان‌دادن این سنّت است:

[پیروان میرزا یحیی صبح ازل،] معتقدات خود را به نامه‌های متعددی که از طرف باب و میرزا حسینعلی برای میرزا یحیی صادر شده است، تأیید می‌کنند، و این نامه‌ها اکنون، نزد صبح ازل موجود است. آن‌ها، به همین نامه‌ها بر بطلان خلافت بهاء استدلال و استناد می‌کنند … آن‌ها، به دین اسلام تظاهر می‌کنند؛ [در ظاهر،] از باب و بابیان تبرّی نموده، عمل به تقیه می‌کنند؛ نماز می‌خوانند، روزه می‌گیرند، در ظاهر، به تمام واجبات دین اسلام عمل می‌کنند. بهاء و پیروانش را تکفیر می‌کنند. آن‌ها را در ظاهر و باطن لعنت می‌کنند. [۸]

شرح نهان‌زیستی بابیان در کتاب مفتاح باب الابواب یا تاریخ باب و بهاء

نهان‌زیستی بابیان در کتاب مفتاح باب الابواب یا تاریخ باب و بهاء

گذشته از توصیف‌های عمومی و مهم دیگر که به شرح نهان‌زیستی بابیان در دوره‌ی قاجار پرداخته‌اند، نمونه‌های بسیار زیادی را می‌توان یافت که مصداق‌هایی برای این قضیه‌ی کلّی می‌توانند باشند:

  • میرزا یحیی صبح ازل، چنان که خود نوشته، از جانب باب دستور داشت تا خود را حفظ کند، حتی اگر هیچ‌کس در جهان به او نگرود! [۹] بر همین اساس بود که وی، در بغداد، مخفیانه می‌زیست، و برادرش، میرزا حسینعلی، را رابط خود و بابیان قرار داده بود. [۱۰]
  • ملا محمدجعفر کرمانی – که از بابیان نخستین بود، و پسرش، شیخ احمد روحی، نسبت دامادی صبح ازل را یافت – در کرمان، کرسی فقه و اصول داشت، و در مسجد خود دفن شد! [۱۱]
  • ملا محمدجعفر نراقی که از سوی صبح ازل، مرجع بابیان کاشان بود، [۱۲] گاه که با هجمه‌ی مسلمانانی که از تکاپوهای نهانی او آگاه شده بودند روبه‌رو می‌شد، بر فراز منبر، به‌گونه‌ای سخن می‌گفت که مردم عادی، او را یک شیعه‌ی اثنی‌عشری راسخ تصور می‌کردند. او، همیشه سفارش می‌کرد که: «دوستان و احباب، در کمال مستوری و بی‌صدایی، سلوک و رفتار نمایند، تا منجر فتنه نباشد.» [۱۳] این بابی بلندمرتبه، از سوی صبح ازل دستور داشت تا در مسافرت به عتبات، همه‌جا، به شکل شیعیان رفتار کند. [۱۴]
  • برادر او، ملا محمدتقی نراقی، هم که از سوی صبح ازل، مرجع بابیان نراق تعیین شده بود، [۱۵] در تهران، امام جماعت یکی از مساجد بود! [۱۶]
  • میرزا نورالله (فرزند صبح ازل)، در رشت طبابت می‌کرد، و در ظاهری اسلامی، «با علمای آنجا، مراوده‌ی تام» داشت. [۱۷] او – که عمامه‌ی سبز به سر می‌گذاشت [۱۸] – حتی نام خود را به «میرزا محمدحسن طبیب رشتی» تغییر داده بود! [۱۹]
  • حاج میرزا هادی دولت‌آبادی – که در سال‌های نوجوانی به بابیان پیوسته بود، [۲۰] و بعدها از طرف صبح ازل لقب «اسم الله الودود» داشت [۲۱] – در اصفهان، صاحب مسجد بود، [۲۲] و ریاست مدرسه علمیه جلالیه را در دست داشت. [۲۳]
  • حاج شیخ هادی نجم‌آبادی هم – که در میان روحانیان معروف تهران شناخته می‌شد – در جوانی، به اعتقاد بابی روی آورده بود، اما با همان سنّت نهان‌زیستی، توانست در تهران به شهرت رسیده، و در صحنه‌های فکری و سیاسی ایران دوره‌ی قاجار قدم‌های مهمی بردارد. [۲۴]

بابیان، از شدت هراسی که نسبت به شناخته‌شدن داشتند، گاه، ایمان خود را حتی با فرزندانشان در میان نمی‌گذاشتند! سخن‌گفتن با فرزندان، تنها به زمان رشد عقلی ایشان مربوط می‌شد. نمونه‌ی این رویکرد را در شرح احوالی که میرزا مهدی امین (داماد صبح ازل) از خود آورده، می‌توان دید. [۲۵] وی، زمانی که به سن رشد رسید، دانست که پدرش بابی بوده است. پس از آن بود که توسط پدر، به بابیان پیوست. [۲۶]

ادامه دارد…

قسمت قبلی این مقاله  ؛  قسمت بعدی این مقاله

پی‌نوشت‌ها:

[۱] درباره‌ی این اعتقاد آمده: «بابیان، دولت قاجاریه را رجعت بنی‌امیه می‌خواندند، و مصداق اخبار صادره را به مخالفت و مقاومت‌شان تفسیر می‌کردند، و لعن‌نامه‌ها در حق ظالمین‌شان، مانند لعن‌نامه‌های صادر از ائمه در حق بنی‌امیه، خصوصاً، در آثار قدوسیّه [= آثار محمدعلی قدوس (هجدهمین پیرو باب)] صدور یافت، و خبر زوال‌شان را مانند زوال بنی‌امیه به‌دست بنی‌العباس، متداول می‌داشتند.» (اسدالله فاضل مازندرانی، اسرار الآثار خصوصی، ج۱، ص۲۲۵).
[۲] میرزا یحیی صبح ازل، مجمل بدیع در وقایع ظهور منیع، صص۸ و ۱۰.
[۳] اسدالله فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق، ج۳، ص۲۱۲.
[۴] این دیدگاه، از سوی احمد خان‌ملک ساسانی، ارائه شده، و به پژوهش بیشتر محتاج است: «… در اوایل صدارت میرزا آقاخان (۱۲۶۸ق.) که شاه، از باغ سلطنت‌آباد، سواره، بیرون می‌آمد، چند نفر بابی، با طپانچه به شاه تیراندازی کردند. شاه، خودش را روی گردن اسب خم کرد، و یک تیر، چهار پاره‌ی پشتش را خراشید، و کاری نیفتاد…. [انگلیسیان،] برای آن‌که شکاف میان مسلمانان و هم‌میهنان منحرف را بیشتر کنند، و برای استفاده‌ی خودشان، اقلیّتی را در برابر اکثریّت به وجود آورند، به میرزا آقاخان صدراعظم دستور دادند که بابی‌ها را به فجیع‌ترین وجهی به قتل رسانند. با این رفتار وحشیانه، شکاف مابین اقلیت و اکثریت، عمیق‌تر شد…» (احمد خان‌ملک ساسانی، دست پنهان انگلیس در ایران، ص۱۰۱).
[۵] برای شرح ماجرای اعدام بابیان، نک: میرزا محمد تقی‌خان لسان‌الملک سپهر، ناسخ التواریخ (سلاطین قاجاریه)، ج۴، صص۳۸ تا ۴۲؛ اسدالله فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق، ج۴، صص۸۴ تا ۱۰۰.
[۶] اسدالله فاضل مازندرانی، تاریخ ظهور الحق، ج۶، ص۲۳.
[۷] میرزا مهدی‌خان زعیم‌الدوله تبریزی، مفتاح باب الابواب یا تاریخ باب و بهاء، صص۸ و ۲۹۷.
[۸] پیشین، صص۲۹۷ و ۲۹۸.
[۹] میرزا یحیی صبح ازل، مجمل بدیع در وقایع ظهور منیع، ص۸.
[۱۰] نک: ملارجبعلی قهیر، کتاب ملارجبعلی قهیر، برگ ۴۴.
[۱۱] شیخ یحیی احمدی، فرماندهان کرمان، ص۲۱۹، بخش پاورقی. برای توضیح بیشتر درباره‌ی ملا محمدجعفر کرمانی، نک: فصل «روزگاری که بر تکاپوگران بابی گذشت.»، بخش «آخوند ملا محمدجعفر کرمانی و عارفان کرمان»، از کتاب «تاریخ مکتوم» نوشته: سیدمقداد نبوی رضوی، ص۹۱.
[۱۲] سیدمهدی دهجی، رساله، صص۶۱ و ۷۲.
[۱۳] این معنی را فرزند او، شیخ محمدمهدی شریف کاشانی، در کتاب «تاریخ جعفری» شرح داده است. (شیخ محمدمهدی شریف کاشانی، تاریخ جعفری، صص۱۶ و ۱۸).
[۱۴] شیخ محمدمهدی شریف کاشانی، تاریخ جعفری، ص۲۴.
[۱۵] سیدمهدی دهجی، رساله، ص۶۱.
[۱۶] شیخ محمدمهدی شریف کاشانی، تاریخ جعفری، ص۹۹.
[۱۷] سیدمهدی دهجی، رساله، ص۱۸۹.
[۱۸] شیخ محمدمهدی شریف کاشانی، تاریخ جعفری، ص۱۳۶.
[۱۹] میرزا مصطفی کاتب، رونوشت نامه‌ای از کرمان، بخش «مکتوب جوف».
[۲۰] ناصر دولت‌آبادی، یادداشت درباره‌ی حاج میرزا هادی دولت‌آبادی.
[۲۱] میرزا ابوالفضل گلپایگانی و سیدمهدی گلپایگانی، کشف الغطاء عن حیل الأعداء، صص۴۰۴ و ۴۰۵.
[۲۲] شیخ محمدمهدی شریف کاشانی، تاریخ جعفری، ص۶۷.
[۲۳] میرزا ابوالفضل گلپایگانی و سیدمهدی گلپایگانی، کشف الغطاء عن حیل الأعداء، صص۴۰۴ و ۴۰۵.
[۲۴] نک: فصل «هنایش خرد، در آثار و مآثر شیخ هادی نجم‌آبادی» از کتاب «تاریخ مکتوم» نوشته: سیدمقداد نبوی رضوی.
[۲۵] سعیدخان کردستانی – که با برخی بابیان برجسته دوست بود – میرزا مهدی امین را داماد صبح ازل یاد کرده، و کتاب «دلیل المتحیرین» او را بهترین کتاب استدلالی بابیان (ازلیان) در نقد دعاوی بهائیان دانسته است. (سعیدخان کردستانی، شرح و توضیح نسخه‌های بابی و بهائی دکتر سعیدخان کردستانی، ص۷).
[۲۶] میرزا مهدی امین، دلیل المتحیرین، صص۱ تا ۲۸.

منبع: سیدمقداد نبوی رضوی؛ تاریخ مکتوم؛ نگاهی به تلاش‌های سیاسی فعالان ازلی در مخالفت با حکومت قاجار و تدارک انقلاب مشروطه، تهران: انتشارات شیرازه کتاب ما، چاپ سوم، مهر ۱۳۹۸، صص۲۰-۲۴.

««« پایان »»»

آشنایی با رنگ‌های به‌کار رفته در مقاله‌ی فوق:

رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوه‌ای برای نقل‌قول استفاده می‌شود.
رنگ قرمز برای لینک‌دادن استفاده شده

نهان‌زیستی بابیان ، نهان‌زیستی بابیان

اندیشکده مطالعات یهود در پیام‌رسان‌ها:

پیام رسان ایتاپیام رسان بلهپیام رسان سروشپیام رسان روبیکا

همچنین ببینید

پرونده شناخت بابیان و بابیت مخفی

پرونده شناخت بابیان و بابیت مخفی

در ایران «یهودیت مخفی» با پدیده‌ای مشابه و خویشاوند به‌نام «بابیت مخفی» و «بهائیت مخفی» پیوند خورده است. بر گروه‌های فوق نام عام نهان‌پیشه‌گان نهاده‌ایم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پانزده − چهارده =