توصیفهای کلی از تکاپوهای سیاسی فعالان بابی (ازلی) بابیان
در میان متون و اسناد تاریخی، توصیفهایی کلی دربارهی رویکرد ستیزهجویانهی فعالان بابی (ازلی) نسبت به حکومت قاجار دیده میشود. نوشتهی یکی از مأموران سیاسی بریتانیا در ایران، – که در ضمن، گفتاری از میرزا علیاصغرخان امینالسلطان در شرح تفاوت رویکرد سیاسی بابیان (ازلیان) و بهائیان را در بر دارد – بسیار مهم است:
همهی دشمنان دولت ایران، از فرصت مخالفت با شرکت تنباکو برای پیوستن به یکدیگر به منظور سرنگون کردن دولت ناصرالدین شاه، بهرهبرداری کردند. بین این دشمنان دولت، فرقهی بابیه را نباید دست کم گرفت. امینالسلطان، با دقت برای من شرح داده که: بابیها، به دو شاخه تقسیم شدهاند، که یکی از آنها بهائیها هستند که بیخطر میباشند، و از هرگونه دخالتی در امور دولت خودداری میکنند؛ در حالی که شاخهی دیگر، موسوم به «ازلی»، خواستار نابودی تمام تشکیلات موجودند، و به نیهیلیستهای روسیه شباهت دارند.
حضرت اشرف، نامهای را که توسط بهائیان [ایرانی] مقیم بمبئی، خطاب به او، نوشته شده است، به من نشان داد که در آن، آنان، نسبت به ناصرالدینشاه اظهار وفاداری کرده، و سیدجمالالدین و پیروانش را محرکین این آشوب، و بیوفا شمردهاند. [۱]
این گفتار، نشان از آن دارد که دستگاه حکومت ناصری، بهخوبی نسبت به رویکرد تند فعالان بابی (ازلی) آگاه بوده است. این رویکرد، در زمان مشروطه، و بعد از آن نیز ادامه یافت. نمودهایی از آن تکاپوها را در روزنامهی خاطرات قهرمانمیرزا عینالسلطنه (برادرزادهی ناصرالدینشاه) میتوان یافت. او، دربارهی تکاپوهای بابیان مشروطهخواه، نوشته:
این بابیها، دو طایفه و دو تیره هستند. قسمت عمدهی آنها، بهائی، و بعد از میرزا حسینعلی، عباس افندی را جانشین میدانند. جماعت دیگر، برادر میرزا حسینعلی، صبح ازل، را خلیفه، یا امام، یا هرچه که نمیدانم، میدانند. با هم، بد، و بسیار ضدیت میکنند. بهائیها، مردم بیآزار ساکت معقولی هستند. ازلیها، بلوایی، آشوبی، از قتل و غارت مسلمین پروا ندارند. بلکه میگویند واجب میدانند. روزی که اعلان مشروطیت ایران شد، ازلیها، سخت دنبال کردند. چنانچه نطاقین آنها را دیدیم، [و] روزنامهنویسهای آنان را شناختیم. درحقیقت، آنچه به سر مردم آمد، از جانب آنها بود. تمام آنها، میان مردم افتادند، [و] کردند آنچه را که باید کرد. اما بهائیها، دست از پا خطا نکرده، داخل هیج انجمن و کنکاش و روزنامه و منبری نشدند…. [۲]
قهرمانمیرزا عینالسلطنه
عینالسلطنه، در زمان تکاپوهای جمهوریخواهانهی رضاشاه نیز به بابیان – که به نظر میرسد اعم از ازلی و بهائی باشند – توجه داشته است:
در این نغمهی جمهوریّت، بابیها، برای آزادی خود – که البته در جمهوری بیش از مشروطه میشود – و برای انتقام از قاجاریه، جد و جهد وافی دارند، چنانچه از بذل جان و مال مضایقه ندارند! بیشتر این هنگامه، بهتوسط آنهاست. جهودها هم مسرورند. در میتینگها [و] اجتماعها، از همه زیادتر جمع میشوند… دبیراعظم و علائی و خیلی از بهائی[های] دیگر، دور و ور حضرت اشرف را گرفته، و روز به روز بر عدهی آنها در وزارت جنگ افزون میشود. جستهجسته میگویند خود رئیسالوزرا هم بابی است، یا منتسب به آنها… آنچه هست، این فرقه، در این هنگامه، دخالت تام دارند که احدی نمیتواند منکر شود، برای آن که در تغییر رژیم، منافع صوری و معنوی آنها، بیش از ایام مشروطه است، چنانچه در مشروطه، بیش از استبداد بود. [۳]
نمونههایی از تکاپوهای سیاسی فعالان بابی (ازلی)
با مطالعه در منابع تاریخی عصر قاجار، برخی تکاپوهای فعالان بابی (ازلی) را – که گاه بهصورتی کلان در جامعهی ایران اثرگذار بود – میتوان یافت. این تکاپوها، بدین قرارند:
۱. تلاش نافرجام برای کشتن ناصرالدینشاه (۱۲۶۸ق.)؛
۲. همراهی با میرزا ملکمخان در فراموشخانه (حدود ۱۲۷۵ تا ۱۲۷۸ق.)؛
٣. ادامهی همراهی در تکاپوهای سیاسی ملکمخان، تا سالهای مشروطیت؛
۴. همراهی با شاهزاده مسعودمیرزا ظلالسلطان، برای دستیابی به پادشاهی، و خلع ناصرالدینشاه (دههی ۱۳۰۰ق.)؛
۵. همراهی با سیدجمالالدین افغانی (اسدآبادی) [۴] در نخستین مسافرتش به ایران (۱۳۰۴ق.)؛
۶. دخالت در شورش بر ضد امتیازنامه رژی (۱۳۰۷ و ۱۳۰۸ق.)؛
۷. همراهی با سیدجمالالدین، در مسافرت دومش به ایران (۱۳۰۷ و ۱۳۰۸ق.)؛
۸. تکاپو بر ضد ناصرالدینشاه پس از اخراج سیدجمالالدین (۱۳۰۸ق.)؛
۹. همراهی جدی با سیدجمالالدین در جنبش اتحاد اسلام (۱۳۱۰ تا ۱۳۱۴ق.)؛
۱۰. نقش اساسی در کُشتن ناصرالدینشاه قاجار (۱۳۱۳ ق.)؛
۱۱. دخالت در نهضت مدارس جدید، و نیز روزنامهنگاری در عصر مظفری (۱۳۱۴ تا ۱۳۲۴ق.)؛
۱۲. نقش اساسی در تکوین و پیشبرد جنبش مشروطیت ایران (۱۳۲۲ تا ۱۳۲۷ق.)؛
۱۳. تلاش برای قدرتیابی ظلالسلطان، در سالهای مشروطیت (۱۳۲۵ق.)؛
و…
با این ترتیب، دانسته میشود، بابیان (ازلیان)، با آنکه – بهسبب شرایط روزگار، و بعد، از جهت عدم تبلیغ [۵] – از نظر جمعیت، رو به افول رفتند، [۶] اما، از میانشان، تکاپوگرانی برخاستند که در عصر قاجار کارهای مهمی صورت دادند.
سنت نهاننگاری بابیان
باید دانست که بابیان (ازلیان)، در نگارش مهمترین منابع تاریخی نیمهی دوم سلطنت قاجار دخالت داشتند. ایشان، بر اساس سنت نهانزیستی و کتمان عقیده، بسیاری از واقعیات را بهشکلی خاص نوشتهاند که برای همه قابل تشخیص نیست. دانستن حقیقتِ آنچه ایشان بیان کردهاند، با مطالعهای تطبیقی، و سنجیدن آن نگاشتهها با آثار و اسناد دیگر – که بیشتر، خطّی و چاپنشده هستند – امکانپذیر است.
با بررسی منابع تاریخی جنبش مشروطیت ایران، دانسته میشود که اغلب منابعی که اکنون بیش از سایر منابع مورد توجه پژوهشگران است، حاصل کار تکاپوگران بابی (ازلی) ضد قاجار است. این منابع، بدین قرارند:
۱. حیات یحیی، اثر حاج میرزا یحیی دولتآبادی؛
٢. واقعات اتفاقیه در روزگار، اثر شیخ محمدمهدی شریف کاشانی؛
٣. خاطرات حاج سیاح، اثر حاج محمدعلی سیاح محلاتی؛
۴. تاریخ بیداری ایرانیان، اثر میرزا محمد ناظمالاسلام کرمانی؛
۵. تاریخ انقلاب مشروطیت ایران (و تاریخ انحطاط مجلس)، اثر شیخ احمد مجدالاسلام کرمانی؛
۶. تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، اثر مهدی ملکزاده.
همچنین، باید از ادوارد براون – بهعنوان دوست و همراه صمیمی بابیان (ازلیان) – یاد کرد. او نیز با نگارش کتاب ۱۹۰۹-۱۹۰۵ The Persian Revolution of – که به نام «انقلاب ایران» ترجمه شده [۷] – شاید در همین گروه قرار گیرد. اهمیت این منابع در آگاهی از تاریخ جنبش مشروطیت ایران، بر هیچ پژوهشگری پوشیده نیست. بر همین اساس است که دانستن لایههای زیرین دادههای تاریخی آن منابع، به آگاهی درستتری از فصل مهمی از تاریخ ایران میانجامد، و باید مورد توجه ارباب تحقیق قرار گیرد. نگارنده، پیش از این، به تحلیل مختصر این منابع پرداخته است. [۸]
پینوشتها:
[۱] نیکی کدی، تحریم تنباکو، صص ۱۴۳ و ۱۴۴. تصویر و متن این نامه را ابراهیم صفائی، در یکی از مجموعههای اسناد خود آورده است. (ابراهیم صفائی، اسناد سیاسی دوران قاجاریه، صص ۲۸۳ تا ۲۸۸). البته، باید گفت که صفائی – بهاحتمال، بهسبب شهرت بهائیان، به «بابی» – نامه را از بابیان یاد کرده، ولی از شرحش – که به همکاری سیدجمالالدین و «ازلیان» اشاره کرده – روشن است که نامه را از بهائیان میدانسته است.
[۲] قهرمانمیرزا عینالسلطنه، روزنامهی خاطرات عینالسلطنه، ج۳، ص۲۱۸۶.
[۳] پیشین، ج۹، ص۶۸۰۸.
[۴] با توجه به نامههایی که در مجموعهی اسناد سیدجمالالدین در کتابخانهی مجلس شورای اسلامی موجود بوده، و نوشتهی منسوبان او در اسدآباد همدان است، دانسته میشود که خانوادهی او در آن قصبه ساکن بودند. (مجموعهی اسناد و مدارک چاپ نشده دربارهی سید جمالالدین مشهور به افغانی، تصویرهای ۷۱ تا ۸۱) این پژوهش، از آن روی که سید جمالالدین، در آن زمان به «افغانی» مشهور بود، به همان شهرت او، یادش میکند. البته، باید دانست که یادداشتی از سید جمالالدین، در همان مجموعه هست که او، در آن، خود را از سادات افغانی کنر، یاد کرده است. (مجموعهی اسناد و مدارک چاپ نشده دربارهی سید جمالالدین مشهور به افغانی، تصویر ۲۳) استاد فقید، زندهیاد ایرج افشار – که تنظیم آن مجموعه را بر عهده داشت – آنچنان که در مقدمهی آن مجموعه، با ذکر احتمال، نوشته، و خود نیز یکبار برای نگارنده از روی یقین گفت، با جمع این دو گروه یادداشتها، سید جمالالدین را افغانی الاصلی که خاندانش به اسدآباد همدان آمده بودند، میدانست. البته، روشن است که برای نتیجهگیری دقیق دربارهی این موضوع – همانگونه که در مقدمهی آن مجموعه نیز اشاره شده – هنوز جای تحقیق و پژوهش باقی است.
[۵] علىمحمد فرهوشی (مترجم همایون) – که از بابیان بود – در این زمینه نوشته: «از این طایفه (بابیهای اولیه)، عدهی قلیلی مانده، و کتب و نوشتجاتی هم که در دست داشتهاند، به مرور زمان، از بین رفته، و کمی باقی مانده است. بهعلاوه، این طایفه، به قول خودشان، برعکس بهائیها، به امر صبح ازل، از تبلیغات و تکثیر عده، ممنوع بودهاند، ولی در آزادیخواهی، جزء نفرات اولیه بودهاند، و در مشروطیت ایران هم متحمل زحمات بسیاری شدهاند.» (علیمحمد فرهوشی، شرح حال میرزا یحیی صبح ازل، مقدمه، ص۴)
[۶] برای مطالعهای هر چند کلی و حدودی دربارهی جمعیت بابیان (ازلیان) در عصر قاجار، نک:
Peter Smith, A Note on Babi and Bahai Numbers in Iran
[۷] ترجمهی مورد توجه این پژوهش، توسط احمد پژوه (مبشر همایون) انجام شده، و به سال ۱۳۳۸ش.، از سوی «کانون معرفت» به طبع رسیده است.
[۸] سیدمقداد نبوی رضوی، نقش وقایعنگاران بابی در گزارشگری جنبش مشروطیت ایران، فصلنامهی مطالعات تاریخ معاصر ایران، ش۶۱، بهار ۱۳۹۱.
منبع: سیدمقداد نبوی رضوی؛ تاریخ مکتوم؛ نگاهی به تلاشهای سیاسی فعالان ازلی در مخالفت با حکومت قاجار و تدارک انقلاب مشروطه، تهران: انتشارات شیرازه کتاب ما، چاپ سوم، مهر ۱۳۹۸، صص۴۵-۵۰.
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده.
…
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: