ازلیان و اندیشه اصلاح دین / جهانگیرخان صور اسرافیل
علیمحمد باب از همان ابتدای کار، برانگیختگی خود را برای پایان دادن به اختلافهای اعتقادی شیعیان یاد میکرد! وی مدعی بود میخواهد راه درست ایمان به خداوند را به گروههای مختلف شیعیان نشان دهد! به عبارت دیگر، میتوان گفت ادعای او از میان برداشتن بدعتها و خرافات بود.
از سوی دیگر، باب برای مفهوم اسلامی «یوم القیامة» تعریفی جدید بهدست داد و آن را با «نسخ اسلام» مساوی دانست. در نگاه او، قیامت یاد شده در قرآن، نه روز رستاخیز، بلکه دورهی ظهور صاحب دینِ پس از اسلام بود! باب روز قیامت هر آیین را از ابتدای مبعوث شدن مظهر جدید تا زمان درگذشت او میدانست! بر این اساس، در نگاه بابیان، روز قیامت اسلام از ۵ جمادیالاول ۱۲۶۰ق. (زمان آغاز دعوت باب) تا ۲۸ شعبان ۱۲۶۶ق. (زمان اعدام باب) بود!
در نگاه مسلمانان، این معنی خودساخته بود و گذشته از آنکه مبنایی نداشت و بدون برهان بود، با آیات قرآن و روایات متواتر اسلامی ناهمسانی بنیادین داشت. [۱]
تعریف جدید باب از قیامت یکی از مهمترین سخنان اوست، چرا که بر اساس آن، دیگر مفاهیم اسلامی مربوط به قیامت نیز تعریفهایی متناظر و جدید و همچنین ناهمسان با آنچه مسلمانان باور داشتند یافت. بهعنوان نمونه، بهشت و «جنّت» ایمان به مظهر جدید شد [۲] و دوزخ و «نار» بیایمانی به او! [۳] و…
علیمحمد باب شیرازی
دیدگاههای باب در تعریف قیامت و… در کنار ادعای او برای از میان برداشتن اختلافها و بدعتها، بنیاد نگاه پیروانش به آموزههای اسلامی شد.
پیروان باب با تأمل در دیدگاههای او، و بسط آن دیدگاهها به مواردی که باب نگفته بود، به خرافه دانستن برخی باورهای اسلامی که با آیین بیان ناهمسان بود روی آوردند، و چون در لباس مسلمانی با آن باورها مبارزه میکردند، داعیانِ مسلمانِ «اندیشه اصلاح دین» شناخته شدند!!
با این ترتیب، میتوان گفت اساس رویکرد اصلاح دینی ازلیان نهانزیست و بهظاهر مسلمان از آثار باب سرچشمه گرفته بود.
در نوشتههای باقیمانده از ازلیان عصر قاجار نمودهای مهمی از اندیشه اصلاح دین را میتوان یافت. برخی از ایشان بهصورت کلی از ضرورت اصلاح دین سخن گفته و برخی نیز بر نمونههایی از آنچه «خرافات شیعیان»! میدانستند، دست گذاشته و به لزوم پیرایش آنها از باورهای جامعه پرداختهاند. [۴]
در ادامه به یک نمونه از این اصلاحات! مدنظر بابیان اشاره میشود.
میرزا جهانگیرخان شیرازی؛ معروف به جهانگیرخان صور اسرافیل
میرزا جهانگیرخان شیرازی و روزنامه صور اسرافیل
میرزا جهانگیرخان شیرازی یکی از فعالان بابی عصر قاجار بود که به سبب روزنامهاش، «صور اسرافیل»، و نیز کُشته شدنش بهدستور محمدعلیشاه قاجار برای علاقهمندان تاریخ جنبش مشروطیت ایران چهرهای نامآشناست.
روزنامه صور اسرافیل را یکی از مهمترین جریدههای دورهی مشروطیت باید دانست. برخی محققان حتی بر آن بودند که صور اسرافیل «تحقیقاً بامغزترین روزنامههای عصر مشروطیت»! بود و ضمن به دست دادن «ناسیونالیسم ایرانی و نوجویی در تأسیسات مدنی»، «آشکارا و دلیرانه جهل و تعصب دستگاه روحانی را از عوامل واماندگی ایران بهشمار میآورد»!! [۵]
برخی مسلمانان، ازلیان، بهائیان و نیز محققانی چون ادوارد براون و فریدون آدمیت – که ازلیان را از نزدیک میشناختند – میرزا جهانگیرخان را در زمرهی ازلیان یاد کردهاند. [۶]
وی از «مریدان مخصوصِ» شیخ هادی نجمآبادی (از شهداء بیان) بود [۷] و در سالهای پیش از مشروطیت بر روی برخی آثار میرزا آقاخان کرمانی (داماد صبح ازل و نظریهپرداز ازلی) کار کرد و آنها را به چاپ رساند. [۸]
با توجه به اعتقاد ازلی میرزا جهانگیرخان [و با توجه به آنچه در مورد تعاریف جدید باب از قیامت و… گفتیم]، عنوانِ روزنامهی او نیز معنیدار میشود. با این توصیف، باید گفت آن روزنامه به نفخهی صور اسرافیل در روز قیامت (ظهور باب) برای تجدید اسلام نظر داشت. درک این سخن با یاد آوردن جایگاه بشارتهای باب در «ذلّت اعداء الله» و «نصرت و ظفر اهل الله» – که در سالهای همزمان با مشروطیت باید عملی میشد – بهآسانی انجام میشود. [۹]
باید دانست که میرزا جهانگیرخان در فرازهایی از روزنامه خود از روی نهانزیستی و برای پیشگیری از اتهام بابیگری، به خاتمیّت پیامبر اسلام پرداخت [۱۰] و مانند برخی بزرگان ازلیان چون حاج میرزا هادی دولتآبادی حتی به باب و صبح ازل و مَن یُظهره الله نیز پرخاش کرد و ایشان را «پیغمبران دروغین» گفت و سخنانشان را «لاطائلات» خواند. [۱۱]
در روزنامه صور اسرافیل نمودهایی از «اندیشه اصلاح دین» را میتوان دید که یکی از آنها شرک دانستن اعتقاد به «شفاعت» است.
اعتقاد به شفاعت: باوری شرکآمیز!!
در یکی از شمارههای آن روزنامه، بیاعتقادی به شفاعت یکی از نمودهای باور به توحید و انکار شرک دانسته شده [کلامی بسیار شبیه به مغالطات وهابیون] و با آوردن برخی آیات قرآن در نفی شفاعت، این پرسش مطرح شده که با وجود فصاحت قرآن که با تکرار بیجهتِ یک گفتار همخوان نیست، «آیا مقصود … از این همه تکرار در مسألهی شفاعت چیست و چرا تقریباً بیست آیهی کلام خدا مخصوص همین یک امر شده است و آیا قصد چه اندازه از تأکید مستلزم این همه تکرار می باشد؟» (جالب اینجاست که اتفاقاً برخی از آیات یادشده، ناخواسته آیاتی است که امکان شفاعت را بهدست میدهد. [۱۲])
این پرسش بدین صورت [در آن روزنامه] پاسخ داده شده:
عقل من و عقل هر آدم منصف، از تحدید اندازهی تأکید این آیات مبارکات در نفی و انکار شفاعت از همهچیز و همهکس و انحصار آن به ذات احدیّت قاصر است ولی هرکس که یکذره شعور در مغز خود سراغ داشته باشد، میداند نتیجه آن است که [هر چه] پلیس مخفی و زاجر قلبی ما نافذالحکمتر، دین ما برای تکمیل مأموریت اخلاقی خود قادرتر و خرافت شرک در میان مردم کمتر باشد.
شاید کسی بپرسد که مسألهی شفاعت چه ربطی به شرک دارد و انکار آن از کجا مستلزم توحید میباشد؟
در اینجا قدری تعمّق در تاریخ اُمم و مخصوصاً تاریخ مذاهب آنها لازم است تا به روشنی آفتاب ظاهر شود که هیچیک از بتپرستهای دنیا و معتقدین به ارباب انواع خالی از اعتقادی به وجود صانع کُلّ و پروردگار قادر قاهر نبودهاند و آنچه را که در ظاهر از آفتاب، ماه، ستارگان، درخت، سنگ و عناصر میپرستیدهاند، همه بهمنزلهی شفیع و واسطه و مظهر بوده است. همان قرآنی که اینهمه در امر توحید مُصرّ و آنقدر در نفی شفاعت از همهچیز و همهکس و انحصار آن به ذات اقدس احدیّت مبرم است، به ندای رسا برای کشف این معنی فریاد میکند.
سپس، دیگربار آیاتی در این زمینه آورده شده و بحث بدینگونه پی گرفته شده:
فلسفهی توحید اسلام، موافق این آیات ظاهرات، ثابت میکند که اعتقاد به شفعاء شرک و دکانی در مقابل اسلام میباشد و استقصای در قرآن مدلّل مینماید که از تمام اسباب شفاعت در اسلام فقط امر توبه است آن هم در صورت اصلاح و عمل به مقتضیات توبه…
پس از آن است که نتیجهی بحث را به دست داده:
از تمام این مقدمات مسلمان محتاط یعنی آنکه در هر مسأله از مسایل فروعیه هزار اَحوط و اَقوی به کار میبرد، میداند که توسل به غیر خدا – به هر اسم و رسم که باشد – در اولین مسألهی اصولیه نوعی از اعتقاد به شفاعت، و اعتقاد به شفاعت هم موافق صریح قرآن اعتقاد به شرک است و لابد هر مسلمان میداند که این قرآن همان قرآنی است که معیار و مقیاس صحّت و سقم اخبار و احادیث ما و فارق بین حق و باطل میباشد… [۱۳] و [۱۴]
تجلیل از میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل در رسانههای داخلی!!
پینوشتها:
[۱] برای آگاهی از دیدگاه شیعیان دربارهی «قیام قیامت به ظهور قائم»، نک: شیخ احمد شاهرودی، حق المبین، صص۳۲۱ تا ۳۲۷.
[۲] سید علیمحمد باب، بیان فارسی، مقدمه [باب اول از واحد اول]، ص۴؛ باب هفدهم از واحد دوم، صص۶۵،۶۶و۶۸.
[۳] سید علیمحمد باب، بیان فارسی، باب یازدهم از واحد دوم، صص۴۶و۴۷.
[۴] آنچه از ابتدا تا اینجا خواندید خلاصهای بود از: سیدمقداد نبوی رضوی، اندیشه اصلاح دین در ایران، ج۱، صص۱۶۵-۱۷۸.
[۵] فریدون آدمیت، اندیشههای میرزا آقاخان کرمانی، ص۲۲۲.
[۶] ادوارد براون که با صبح ازل و برخی پیروانش، دوستی نزدیکی داشت، میرزا جهانگیرخان را ازلی دانسته است. جالب اینجاست که او، در آن گفتار، از بابی بودن ملکالمتکلمین و میرزا جهانگیرخان، چون کُشته شده بودند، سخن گفته، و نوشته که دیگر ازلیان را، چون زنده هستند، معرفی نمیکند!
Edward G. Browne, Materials for the Study of the Babi Religion, p. 221
آدمیت نیز میرزا جهانگیرخان را در زمرهی ازلیان یاد کرده است. (فریدون آدمیت، اندیشههای میرزا آقاخان کرمانی، ص۲۲۲.) عباس افندی (عبدالبهاء) نیز بر اعتقاد ازلی او طعن زده است. (عباس افندی، مجموعهی الواح تذهیبشده، ص۲۲۹) و…
[۷] سیدابوالحسن علوی، رجال مشروطیت، ص۴۲.
[۸] فریدون آدمیت، اندیشههای میرزا آقاخان کرمانی، صص۲۲۲و۲۲۳. این پژوهش، برخلاف دیدگاه محققانی چون آدمیت، بر آن است که میرزا آقاخان کرمانی تا پایان حیات به آیین باب باور داشت.
[۹] برای آگاهی از جایگاه بشارتهای باب و از جمله بشارت یادشده در تکاپوهای سیاسی ازلیان، نک: این مقاله.
[۱۰] میرزا جهانگیرخان شیرازی، روزنامه صور اسرافیل، ش۱۳، ص۲.
[۱۱] پیشین، ش۴، ص۶: «… عجب است، با این که امروز مزایای دین حنیف اسلام بر همهی دنیا مثل آفتاب روشن شده، با این که آن همه آیات محکمه و اخبار ظاهره در امر خاتمیت و انقطاع وحی بعد از حضرت رسالتپناهی وارد گردیده، با این که اعتقاد به تمام این مراتب از ضروریات دین ماست، باز تمام این پیغمبران دروغی، امامان جعلی و نواب کاذبه همهی دنیا را میگذارند و در همین یک قطعه خاک کوچک – که مرکز دین مبین اسلام است – نزول اجلال میفرمایند؛ یک نقطهی اولی، یک جمال قدم، یک صبح ازل، یک من یظهره الله و یک رکن رابع در هیچیک از کوهستانهای فرنگستان و در هیچیک از دهات امریکا به امر قانون و به حکم عمومیت معارف قدرت ابراز یکی از این لاطائلات را ندارد…»
[۱۲] «من ذا الذی یشفع عنده إلا بإذنه» (بقره: ۲۵۵). «فما تنفعهم شفاعة الشافعین» (مدثر: ۴۸). «ما من شفیع إلا من بعد إذنه» (یونس: ۳). برای آگاهی از بحثی مبسوط دربارهی شفاعت از نگاه شیعیان، کتاب سهجلدی شفاعت (نوشتهی محمدباقر علمالهدی) کارگشاست.
[۱۳] میرزا جهانگیرخان شیرازی، روزنامه صور اسرافیل، ش۱۶، ص۲.
[۱۴] برای کسب اطلاعات بیشتر درباره «شفاعت» و پاسخ اجمالی به شبهات، بنگرید به: اینجا و اینجا.
منبع: سیدمقداد نبوی رضوی، اندیشه اصلاح دین در ایران، مقدمهای تاریخی، جلد اول: دوره قاجار؛ تهران: انتشارات شیرازه کتاب ما، چاپ دوم، ۱۳۹۶، صص۲۲۱-۲۲۴.
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده.
…
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
تصویر آخر جالب بود تمجید رسانه ملی از یه ازلی به عنوان فرزند ایران! بعد اگه به بعضیا بگیم صداسیما هنوز از بهاییها پاکسازی نشده میگن نه :/