۶. عبدالکریم ایادی ؛ شاه کلید صهیونیستها
در این قسمت به یکی از اصلیترین چهرههای رژیم پهلوی میپردازیم که نقش بسیار مهمی در گسترش نفوذ و توسعه روابط وابسته با آن دولت جعلی و اشغالگر بازی میکند و او کسی نیست جز سپهبد بهائی عبدالکریم ایادی.
مئیر عزری سفیر رژیم صهیونیستی در دربار پهلوی پیرامون ایادی خاطرهای را نقل میکند که ذکر آن بیمناسبت نیست:
روزی ایادی مرا برای چاشت به خانهاش فرا خواند، میخواست از رازی شگفت [!] برایم سخن بگوید که گفتوگو در این زمینه شایسته نشستهای اداری نبود. خوشوبشهای گرم پایان یافت و سرانجام با چهرهای افسرده افزود: «حضرت بهاءالله در یکی از بازدیدهایشان از شیراز به دست مبارک خویش بوتهی نهال نارنجی در خانه محل سکونتشان کاشتهاند که تا دو سال پیش، درخت سرسبزی بود ولی شوربختانه از چندی پیش به این طرف، درخت بیمار شده و به تدریج برگهایش میخشکند…» پیشنهاد من [=عزری] بر پایه فروش خانه و فراموش کردن داستان، تیمسار ایادی را ناخرسند و پریشان کرد و با دستپاچگی از من خواست هر چه زودتر برای زنده کردن درخت نیمه مرده کاری بکنم. داستان را با کارشناسان کشاورزی در اسرائیل در میان نهادم… روزی همراه عزر دانین و دو تن از کارشناسان وزارت کشاورزی برای بازدید درخت به شیراز رفتیم. آنها پس از بازبینیهای نخستین دریافتند که ریشههای درخت در زیر زمین، جایی به رگههای گچ و سنگ یا نمک برخورده و ریشهها فرسوده شدهاند. گرداگرد درخت را به آرامی شکافتند. گمانشان درست از کار در آمد، رگههای سنگ و گچ را چند متر در چند متر کندند و با خاک شایسته پر کردند. چیزی نگذشت که درخت… جانی تازه گرفت… . ۹ تن از سران کمیته رهبری بهائیان ایران مرا برای مراسم زیارت درخت به شیراز فراخواندند… (۱)
عزری به ذکر نمونه دیگری از تلاشهای ایادی برای حمایت از بهائیان و تشکیلات بهائیت در سفر به اسرائیل می پردازد و مینویسد:
یکی از روزهایی که سران بهائی در ایران بر آن شده بودند تا پیروانشان از نیایشگاههایشان در اسرائیل بازدید کنند، سرلشکر ایادی از من خواست از میان بردن دشواریهای دریافت روادیدهای همگانی ۹ روزه برای بهائیان را بررسی کنم… با دریافت روادیدهای همگانی نه تنها دیدارکنندگان هزینه کمتری میپرداختند و از رفتوآمدهای بسیاری کاسته میشد که گروههای بازدیدکننده نیز فزونی مییافت. درخواست سرلشکر ایادی را با وزارت خارجه اسرائیل در میان نهادم و روش پیشنهادی را به آگاهیاش رساندم، کمی دشوار بود ولی چارهای نبود… پس از آنکه ریزهکاریهای امنیتی و نیاز به چنین روشی را برای چنان روادیدهایی برای تیمسار ایادی و چند تن از همکیشانش روشن کردم، آنرا پذیرفتند و سالها از همین روش پیروی کردیم و هرگز به هیچگونه گرفتاری بر نخوردیم… (۲)
ایادی از عناصر اصلی تشکیلات بهائیت بود که از نفوذ بیبدیل خویش برای دستیابی به اهداف خود و فرقه بهره میبرد. مئیر عزری سفیر رژیم صهیونیستی در دربار محمدرضا پهلوی در این زمینه مینویسد:
یکی دیگر از سرشناسان کیش بهائی، سرلشکر دکتر ایادی، پزشک ویژه شاه بود. ایادی… با همهی توان همکیشانش را یاری می داد. (۳)
همچنین در اسناد لانه جاسوسی امریکا سند «خیلی محرمانهای» وجود دارد که «واسطهها و دلالان اعمال نفوذ» ایالات متحده در ایران را معرفی میکند و از آن جمله پیرامون «سپهبد ایادی، بهائی و پزشک خصوصی شاه» (۴) مینویسد:
در چندین شرکت مانند شرکت نفت پارس سهامدار است… ژنرال ایادی حق انحصار در پرورش و صید میگو در خلیج فارس دارد… (۵)
ارتشبد فردوست رئیس دفتر ویژه اطلاعات و رکن مهم اطلاعاتی و امنیتی در رژیم پهلوی ضمن اذعان به اینکه تعداد مشاغل ایادی در دستگاه پهلوی دوم به ۸۰ شغل بالغ میشد، پیرامون قدرت و نفوذ بیحد وی میگوید:
من میتوانم ادعا کنم که یک هزارم کارهای ایادی را نمیدانم ولی اگر پروندههای موجود ارتش و نیروهای انتظامی و سازمانهای دولتی بررسی شود، موارد مستندی مشاهده میگردد که به نظر افسانه میرسد و بر این اساس میتوان کتابی نوشت که آیا ایادی بهائی بر ایران سلطنت میکرد یا محمدرضا پهلوی؟! تمام ایرانیان رده بالا، چه در ایران باشند و چه در خارج، خواهند پذیرفت که سلطان واقعی ایران، ایادی بود. (۶)
وی میافزاید:
ایادی، جاسوس بزرگ غرب و مطلعترین منبع اطلاعاتی سرویسهای آمریکا و انگلیس در دربار و کشور بود و نفود او با نفوذ محمدرضا، مساوی بود. نخست وزیران به خصوص هویدا، رؤسای ستاد ارتش و کلیه مقامات مهم مملکتی اعم از وزیر و نماینده مجلس، دستورات او را که نخست به فرم خواهش بود و اگر اجرا نمیشد، به فرم امر [صادر میشد] اجرا میکردند. (۷)
فردوست در ادامه خاطراتش پیرامون نفوذ و رسوخ بهائیان، توسط ایادی در دولت و دربار میگوید:
در دوران هویدا، ایادی تا توانست وزیر بهائی وارد کابینه کرد و این وزرا بدون اجازه او حق هیچ کاری نداشتند. (۸)
مئیر عزری سفیر رژیم صهیونیستی نزد محمدرضا پهلوی نیز پیرامون قدرت بیپایان ایادی میگوید:
…کسی باور نمیکرد او از شاه درخواستی بکند و پذیرفته نشود. شاید همین پیوند ایادی با شاه بود که هرگاه سران کشور با شاه به نکته دشواری برمیخوردند، دست به دامن ایادی میشدند و او میتوانست گرهگشایی کند. (۹)
خدمات ایادی به رژیم صهیونیستی
مئیر عزری پیرامون خدمات ایادی به رژیم صهیونیستی جای جای در خاطرات خویش موارد زیر را ذکر میکند:
1. همان روزها [حدود سال ۱۳۳۹] با همهی پرخاشجوییهای تندی که از سوی کشورهای تازی به نمایش در آمده بود، نمایندگان پزشکی اسرائیل توانستند با یاری سپهبد ایادی پزشک ویژه شاه و سرپرست یگان بهداری ارتش در کنگره پزشکی ارتشهای جهان در تهران شرکت کنند. عزری سپس میافزاید که حتی بعضی از نزدیکان ایادی که دست بر قضا از دوستان خوب عزری نیز بودند حضور نمایندگان رژیم صهیونیستی را در آن اجلاس به صلاح ایران نمیدانستند و لذا: «روی خوش نشان نمیدادند ولی من از ایادی خواستم آن را با شاه در میان نهد و موافقت او را به چنگ آورد.» (۱۰) که همینطور هم میشود.
2. مئیر عزری در بیان یکی دیگر از خدمات ایادی به اسرائیل که ایران را عملاً در برابر جهان اسلام و اعراب قرار می داد، می گوید:
روزی به دیدارش رفتم تا در زمینه برگزاری کنگره داروسازان ارتشها که باید روز ۲۵ آوریل در تهران انجام میشد و درباره سرهنگ دوم ایسرائل ماهاریک – که فرماندهی گروه اسرائیلی را داشت – با وی گفتوگو کنم. گو اینکه ایادی از برخی موشدوانیهای نمایندگان کشورهای تازی در واکنش به بودن نماینده اسرائیل در کنگره آگاه بود، ولی دلاورانه و با خوشرویی سرهنگ ماهاریک را در این کنگره پذیرفت. (۱۱)
۳. اما خدمات ایادی به اشغالگران فلسطین فقط به حمایتهای سیاسی محدود نمیشد بلکه او در ارتش نیز خریدهای مفصل و قراردادهای متعددی را با آنها منعقد میکند و از این طریق نیز به اقتصاد پاشان و پریشان رژیم صهیونیستی یاری میرساند. عزری در این زمینه میگوید:
در یکی از دیدارهای خانوادگی شیبانی، کنار ایادی نشسته بودم و پیرامون همکاریهای کارشناسان اسرائیلی با زمینههای سرپرستی او گفتوگو میکردم. چند روز پس از همان دیدار بود که ایادی، کارشناسان ما را به ایران فرا خواند و با آنها پیمان بست تا میوه، مرغ و تخم مرغ ارتش را فراهم کنند و برای ارتش، مرغداری و دهکدههای نمونه بسازند و ایادی به بازرگانان و کارشناسان اسرائیلی یاری داد تا میوه ارتش ایران را فراهم آورند و برای یگانهای گوناگون، مرغداری و دهکدههای نمونه کشاورزی بسازند. (۱۲)
عزری در ادامه به انگیزههای ایادی از این همه حمایت اشاره دارد و بدهبستانهای پشت پرده میان تشکیلات بهائیت و اسرائیل را سربسته ذکر میکند:
ایادی به یهودیان مهری ناگسستنی داشت و آنها را مردمی درد دیده و شایستهی بیپیرایهترین یاریها می دانست. افزون بر آن، ارزندهترین نیایشگاههای بهائیان در کشور اسرائیل بود و این پدیدهی روشنتر از آفتاب را ایادی نمیتوانست نادیده بگیرد. (۱۳)
۷. سپهبد خسروانی و رژیم صهیونیستی
بازیگر بعدی در میدان روابط سه جانبه پهلوی، رژیم صهیونیستی و بهائیت، سپهبد پرویز خسروانی است. وی با دختر عبدالحسین نعیمی به نام ملیحه ازدواج کرد.
عبدالحسین نعیمی نیز فرزند میرزا نعیم شاعر معروف بهائی است که منشی اول سفارت انگلیس بود؛ او در مدرسه یهودی – فرانسوی آلیانس و مدرسه بهائی «تربیت» تحصیل کرد و سالها عضو محافل بهائیت در تهران و پاریس بود و الواح متعددی از پیشوایان وقت فرقه خطاب به نعیمی صادر شده است. خسروانی با چنین خانوادهای وصلت نمود.
در جریان سرکوب وحشیانه مردم در روز ۱۵ خرداد ۴۲ خسروانی که با درجه سرتیپی فرمانده ژاندارمری ناحیه مرکز بود، فعالانه مشارکت داشت تا آنجا که پنج روز پس از کشتار یعنی در ۲۰ خرداد ۱۳۴۲ محفل ملی بهائیان ایران تقدیرنامهای خطاب به او صادر و از نقشی که وی در سرکوب «اراذل و اوباش و رجاله» و حراست از ساختمانهای متعلق به تشکیلات بهائیت در مرکز ایفا کرد، تشکر نمود. در بخشی از این پیام (۱۴) آمده است:
زحمات و خدمات و سرعت عمل تیمسار نیز در جلوگیری از تجاوز اراذل و اوباش و رجاله، کراراً در سنین اخیره در این محفل مذکور شده به خصوص در این ایام [= وقایع ۱۵ خرداد ۴۲] که بحمدالله اولیای امور نیز به رأی العین، سوء عمل جهلای معروف به علم [= روحانیت مبارز به رهبری امام خمینی (ره)] را مشاهده کرده و هر دیدهی منصفی، رذالت و جهالت و پستی فطرت این افراد را گواهی میدهد…
خسروانی علاوه بر مشارکت فعال در حفاظت از اماکن بهائی و سرکوب خونین مردم، در سایر عرصهها نیز فعال بود و از جمله رد پای اسرائیل را در مراکزی که او در آنها مسئولیت داشت، میتوان یافت. از جمله مئیر عزری به روابط اسرائیل با ژاندارمری در آن دوران اشاره میکند، و مینویسد:
داد و ستد ما با دستگاه ژاندارمری در ایران کمتر از شهربانی بود، ولی جا دارد یادی از سپهبد خسروانی و سرتیپ مولوی دستیار فرمانده ژاندارمری کرده باشم. (۱۵)
وی همچنین به روابط میان کارشناسان اسرائیلی با پرویز خسروانی و برادرانش میپردازد و میگوید:
همکاری میان کارشناسان اسرائیلی با خسروانیها در ماه اوت ۱۹۶۰ آغازید و در فوریه ۱۹۶۱ [= بهمن ۱۳۳۹] به بارورترین جای خود رسید. در آوریل و ژوئن ۱۹۶۱ دو تن از خسروانیها از اسرائیل دیداری کردند و با کارشناسان نیز نشست سودمندی داشتند. (۱۶)
او در جایی دیگر به طور خاص به روابط خود با پرویز و شهاب خسروانی اشاره میکند و مینویسد:
دوستی من با تیمسار پرویز خسروانی و برادرش شهاب به گرمی گرایید. (۱۷)
ولی روابط او با خسروانی در حدی بود که حتی یک سال قبل از آنکه به سفارت رژیم صهیونیستی در تهران منصوب شود – یعنی در سال ۱۳۳۶- به خسروانی – که آن موقع سرپرستی باشگاه ورزشی تاج را بر عهده داشت – نامه مینویسد و درخواست میکند که روابط ورزشی تیم تاج را با اسرائیل گسترش دهد. عزری در این زمینه اظهار میدارد که:
در سال ۱۹۵۷ یک سال پیش از اینکه بار سفر به ایران را ببندم به سرهنگ پرویز خسروانی یکی از آجودانهای لشکری شاه و سرپرست باشگاه ورزشی تاج، نامهای نوشتم و از منوچهر امیدوار خواستم آن را به دستش برساند. در این نامه پیشنهاد کرده بودم باشگاه تاج، تیم فوتبالش را برای دیداری به اسرائیل بفرستد و تیمی از این کشور را برای دیدار با ورزشکاران ایرانی به کشورش فرا خواند. (۱۸)
حال این سؤال مطرح میشود که چگونه یک مسئول اسرائیلی وقتی از درون سرزمینهای اشغالی تصمیم میگیرد از مجرای مسابقات ورزشی، روابط آن رژیم با ایران را گسترش دهد، از میان همه باشگاهها تیم تاج را انتخاب میکند که سرپرستی آن را آقای پرویز خسروانی بهائی به عهده دارد؟! به گمان ما، صهیونیستها هماره نوعی احساس یگانگی با بهائیان دارند و به محض اینکه متوجه شوند شخصی، بهائی است ناگهان همه یخها آب میشود و یک شبه ره صد ساله طی میگردد. در این مورد نیز آنها از بهائی بودن خسروانی بهره جسته و خواستهاند روابط ورزشی – و از آن طریق روابط سیاسی – خود با ایران را بهبود و ارتقا بخشند.
حال باید عناصر فرودست بهائی و بدنه این تشکیلات از سران خود سؤال کنند که آیا ماکیاولیسم تا این حد در این «آیین نازنین!» رسوخ و بروز دارد که یکی از به ظاهر مهمترین و اساسیترین ارکان آن یعنی «عدم دخالت در سیاست» اینگونه به بازی گرفته میشود؟!
آیا ملت ایران حق دارد که این فرقه و سران و فعالان آن را همواره عوامل پنهان و دست به سینه استکبار جهان و صهیونیسم بینالمللی بداند؟!
آیا مردم ایران حق دارند که «عدم دخالت [ادعایی بهائیان] در سیاست» را نیز نوعی «سیاست» و شگرد برای سرپوش گذاردن بر فعالیتهای بیگانهپرور تشکیلات بهائی بخوانند و این سیاست را محملی برای پیشبرد مطامع فرقه در ایران بخوانند؟!
تشکیلات بهائیت، آن روز که از رهگذر مسئولیتهای متعدد سیاسی بهائیانی همچون سپهبد ایادی و خادمی و… به نفع خود و سازمان فرقه بهره میبردند باید میدانستند که ماه همواره پشت ابر پنهان نمیماند و روزی پردهها کنار میرود و آنگاه آنان باید پاسخگوی این معیارهای دوگانه و تناقضهای آشکار در عملکرد خویش باشند.
تشکّل بهائیت باید بداند که در روزگاری که جریان آزاد اطلاعات، راه را برای هرگونه سانسور و سرپوش گذاردن بر واقعیتها میبندد، آنان دیگر نمیتوانند با چنین شیوههایی از قاطبه بهائیان – که از منویات و مقاصد پنهانی آنان اطلاع ندارند – به عنوان سپر انسانی برای پیشبرد نقشههای دشمنپسندانه خویش بهره ببرند.
۸. عزری و سایر بهائیان
عزری در سایر بخشهای خاطرات خویش اشاراتی دارد که در خلال آن بعضی دیگر از دوستان و پیوندیافتگان با خود از میان بهائیان را نام میبرد. در جایی از خاطرات خویش، شوربختانه! به آن روزهای خوش و غیر قابل بازگشت نگاه میکند و مینویسد:
آنگاه که به روزنگارهای آن روزها باز میگردم و نگاهی به یادداشتها میاندازم، دیدارهای کوتاه و بلندی را با دوستانی مانند: … فرخرو پارسا … منصور روحانی وزیر آب و نیرو … و بسیاری دیگر از این دست را رو در روی خود میبینم. (۱۹)
وی در بخشی دیگر نیز از هوشنگ سیحون استاد بهائی دانشگاه تهران به عنوان یکی از دوستان خود نام میبرد:
از دوستیابی میان دانشگاهیان ایران و پیوند آنان به همتایان اسرائیلی هرگز خسته نمیشدم و هر روز بیش از پیش در این راه سازنده میکوشیدم. بجاست از … هوشنگ سیحون … از [اساتید] دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران … یادی بکنم.
بهائیت و اسرائیل، پس از پیروزی انقلاب اسلامی
در ۳۰ سال اخیر نیز بهائیان و رژیم صهیونیستی روابط خود را ادامه داده و عمق و گستردگی بیشتری بخشیدهاند در زیر به نمونههایی از این تعاملات میپردازیم:
1. به گزارش خبرگزاریها، رئیس مجلس رژیم صهیونیستی روز ۱۴ تیر ۱۳۷۷ از مرکز بهائیت در شهر حیفا بازدید کرد و ضمن حمایت از فعالیتهای این فرقه، خواستار آزادی عمل بیشتر پیروان آن در ایران شد. (۲۰)
2. در روز سهشنبه اول خرداد ۱۳۸۰ مصادف با ۲۸ صفر سالروز رحلت پیامبر اکرم (ص) و امام حسن مجتبی (ع)، رژیم صهیونیستی به مناسبت تجمع بهائیان برای افتتاح ساختمان مرکزی این فرقه در حیفا مراسم جشن و پایکوبی مفصلی به راه انداخت.
به گزارش خبرگزاریها ساخت این مجموعه ۲۵۰ میلیون دلاری با حمایت مستقیم اسحاق رابین نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی از سال ۱۳۷۲ آغاز شد. نکته قابل توجه، دعوت گسترده از خبرنگاران رادیو تلویزیونهای جهان برای پوشش خبری این مراسم بود. برگزارکنندگان مراسم از خبرنگاران، خواستار نشر مطالب مختلفی به نفع رژیم صهیونیستی و بهائیت بودند که از آن جمله این مطلب بود که: دولت اسرائیل با نهایت افتخار میتواند میزبان همه بهائیان جهان – به ویژه بهائیان ساکن در کشورهای اسلامی – باشد. (۲۱)
این دعوت مبیّن آن است که رژیم اشغالگر با توجه به فرار صهیونیستها از فلسطین و نیاز مبرم به افزایش جمعیت وفادار به خود، بهائیان را نیز در شمار نیروهای خودی و همچون صهیونیستها فرض می کند و از آنان برای مهاجرت به اسرائیل دعوت به عمل میآورد.
3. در شهریور سال ۱۳۸۲ آریل شارون، نخست وزیر رژیم صیهونیستی و قصاب صبرا و شتیلا، دیداری از هند به عمل آورد. او در این سفر، از مرکز بهائیان در دهلی که با نام نیلوفر آبی شهرت دارد برای ساعاتی دیدار کرد. (۲۲) بازید از این مرکز، اهمیت بهائیت برای رژیم صهیونیستی را نشان میدهد زیرا یک مقام بلندپایه صهیونیستی حتی در جریان سفر فشرده خویش به خارج از فلسطین اشغالی نیز اصرار دارد که بازدید از مرکز بهائیان را در برنامه فشرده خود بگنجاند.
4. ایهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل، برای توجیه عقبنشینی دولتش از تهدید جمهوری اسلامی به حمله نظامی، بهائیان را منّت کُش و روغن ریخته را نذر امامزاده کرد. وی روز یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۸۵ در سخنرانی خود که تعدادی از سران فرقه ضاله نیز در آن حضور داشتند، ضمن رد اخبار منتشره پیرامون حمله ارتش رژیم صهیونیستی به تأسیسات ایران، به سران بیتالعدل بهائیان اطمینان داد که به احترام مقدسات! آنان در ایران از حمله به این کشور منصرف شده است.
به گزارش یک روزنامه اسرائیلی، بهائیان مذکور به دعوت وزارت خارجه اسرائیل در این جلسه حضور یافته و در میان آنها چهرههای سرشناس بهائی و از جمله یک ایرانی وابسته به آن مسلک نیز به چشم میخوردند. (۲۳) باید به آقای اولمرت یادآور شویم که: به دشت آهوی ناگرفته، مبخش!
5. بهائیان نیز متقابلاً با همه توان در خدمت صهیونیسم و زائده آن یعنی اسرائیل بوده و علاوه بر جمعآوری و ارسال کمک مالی به آن رژیم، با ورود غیرقانونی و قاچاق کالاهای اسرائیلی به داخل ایران سعی در کمک به اقتصاد رو به موت آن رژیم دارند. فیالمثل به گزارش جراید بیش از ۴۴۰ هزار عدد لنز عینک ساخت رژیم اشغالگر قدس در کارخانه «شایان عدسی» واقع در شهرک صنعتی جعفرآباد کاشان کشف شد. قابل ذکر است که این کارخانه به منصور – م عنصر بهائی ساکن کاشان تعلق دارد. او که قاچاقچی لنز عینک می باشد. آنها را از اسرائیل وارد کرده است. وی لنزهای ساخت کارخانجات اسرائیل را در جعبههای معمولی و با مارک یک شرکت لنز سازی خارجی قاچاقی به ایران آورده است. گفتنی است فرزند ارشد رئیس تشکیلات بهائیت در ایران معروف به نیکی نیز یکی از دلالان عینک در ایران به شمار میرود. (۲۴)
البته کمکهایی از این دست، یکباره و به صورت اتفاقی نسبت به اشغالگران قدس صورت نگرفته و به گواهی اسناد، قدمت آن به چند دهه قبل از این میرسد. به عنوان مثال، در یکی از اسناد ساواک، بدون پردهپوشی به این مسئله اشاره شده و بعضی از موارد اهتمام بهائیان در کمک به اشغالگران قدس برشمرده میشود.
گزارش خبر
تاریخ گزارش: ۱/ ۱۱/ ۴۸ شماره گزارش: ۹۹۵/ ۲۰/ ۳۰۰/ د
منبع: شهربانی آذربایجان شرقی
چند تن از افراد فرقه بهائی در کشور اسرائیل سکونت داشته و چند نفر نیز از جمله شخصی به نام روحالله مشتاق اهل قریه سیسان در اطراف تبریز، به آن کشور تردد داشته و کمکهایی که از طرف فرقه مذکور به کشور اسرائیل میگردد، توسط آنها انجام میگیرد. ضمناً بهائیانی که در آذربایجان و در سایر شهرستانها دارای تأسیسات و کارخانههایی هستند از وسایل و آلات ساخت اسرائیل استفاده و با خرید آن، به اقتصاد کشور مورد بحث به طور غیرمستقیم کمک مینمایند. (۲۵)
۶. در فروردین ۱۳۸۸ شورای جهانی بهائی همانند ۶ سال گذشته مراسم جشنی در هتل «قلعه داوود» در بیتالمقدس اشغالی برپا کرد که بیش از ۲۰۰ میهمان از جمله مئیر شیتریت وزیر کشور رژیم صهیونیستی، جونز سفیر آمریکا و تعدادی از نمایندگان کنست (پارلمان اسرائیل) در آن شرکت داشتند.
شیمون پرز رئیس جمهور و ایهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل برای این گردهمایی پیامهای جداگانهای ارسال داشتند. به گزارش دالیا کهن امین از قدس اشغالی، شیمون پرز که همواره «به نیازهای مرکز جهانی بهائی در حیفا و اماکن دیگر توجه ویژه نشان داده» در پیام خود به دوستی بهائیان و صهیونیستها اشاره کرد. اولمرت نیز «از مناسبات همکاری بین مرکز جهانی بهائی و کشور اسرائیل که بر اصول احترام متقابل استوار است، ابراز خشنودی کرد».
در این مراسم – که چندی پس از جنگ غزه و کشتار زنان و کودکان مظلوم فلسطینی به دست صهیونیستها برگزار میشد – وزیر کشور این رژیم جنگ طلب از سوی کابینه حضور یافت و به ایراد سخن پرداخت. وی در بخشی از سخنانش «دین بهاء الله را دین آشتی و همزیستی بین مردمان جهان دانست!»
میزبان این ضیافت آقای آلبرت لینکلن دبیر کل مرکز جهانی بهائی بود که سخنانی بیان کرد و طبق معمول، حمله به جمهوری اسلامی ایران را فراموش ننمود. او هیچ اشارهای به جنگ غزه و کشتار غیر نظامیان بیگناه در این باریکه نداشت و در حالیکه تمام جهانیان، رژیم سفاک صهیونیستی را محکوم ساخته و پلیس بینالملل، سران این رژیم را به علت ارتکاب جنایت جنگی در غزه تحت تعقیب قرار داده و حکم بازداشت آنان را صادر نموده است، دبیر کل مرکز جهانی بهائی، شصتمین سالگرد استقلال دوبارهی این رژیم جعلی را گرامی میدارد.
در شرایطی که همهی جهانیان نسبت به ادامه محاصرهی مردم غزه توسط اسرائیل ابراز نگرانی عمیق میکنند، آقای لینکلن که به ظاهر شعار صلح جهانی و وحدت عالم انسانی را سر میدهد از کنار این مسئله پیش پا افتاده! عبور میکند و نسبت به مسئله مهم دیگری نگرانی عمیق خویش را ابراز میدارد. به گزارش دالیا کهن امین از قدس اشغالی، آقای لینکلن «با نگرانی افزود که مسئله کمبود آب در اسرائیل موجب دلمشغولی میباشد و باید برای ادامهی آبیاری باغها[ی مربوط به فرقه] و نگاهداری آنها راه چارهای جست» چرا که مقامات صهیونیست برای مصرف آب این باغها محدودیتهایی را اعمال کردهاند. (۲۶)
حرف آخر
پیش از این دیدیم که بن زوی نخستین رئیس جمهوری رژیم صهیونیستی بود که از بنای مرکزی بهائیان در حیفا بازدید کرد و همو گفت که در حدود سال ۱۹۱۰ با عباس افندی نیز در فلسطین ملاقات داشته است و روحیه ماکسول نیز اعلام کرد که جناب عبدالبهاء با موشه شارت نخست وزیر بعدی رژیم صهیونیستی نیز دوستان قدیمی بودهاند.
شواهد فراوان ذکر شده در این مقال – که «نمی» از «یم» و مشتی از خروار به شمار میرود – به روشنی و به نحوی غیر قابل تردید، از پیوند دیرین، عمیق، گسترده و فزاینده میان بهائیت و صهیونیسم، به ویژه رژیم اشغالگر فلسطین، حکایت دارد.
عجیب است که بهائیان در سایتها و رسانههای مربوط به خویش، در مقابل سؤال (یا اعتراض) نسبت به پیوند این فرقه با اسرائیل، با جسارت و «کبک وار»! ادعا میکنند که هیچ رابطهای بین این فرقه با صهیونیسم و اشغالگران فلسطین وجود ندارد و استقرار مرکزیت این فرقه در اسرائیل پدیدهای کاملاً تصادفی است! و هیچ ارتباطی به علائق و منافع مشترک طرفین ندارد!
این شواهد فراوان و انکار ناپذیر، بیش و پیش از همه، حجت را بر افراد عادی بهائیت تمام میکند که حکم پیاده نظام، سپر، خاکریز و گوشت دم توپ را برای سران فرقه بازی میکنند. آنان باید بدانند که رهبران آنها چه وابستگی و پیوستگی عمیقی با صهیونیستهای غاصب و خون آشام دارند؟ و از تشکیلات خود بخواهند که بابت این همه وابستگی به جنایتکاران اشغالگر به جای برخی مغالطههای خندهآور، توضیح قانعکننده بدهند.
با توجه به روابط وسیع و صمیمانه و اعتماد مشترکی که بین صهیونیسم و بهائیت وجود دارد، طبیعی است که جهان اسلام و آزادگان عالم، به حضور عناصر این تشکیلات در بین خود با دیده سوءظن نگریسته و با آنان برخورد طردآمیز پیش بگیرند و متقابلاً بدیهی است که وقتی بهائیت، کاکل خود را اینگونه محکم به زلف صهیونیسم گره میزند، نمیتواند ادعا کند که استقرار مرکزیت این تشکیلات در اسرائیل، صرفاً به دلیل قرار داشتن قبور سران فرقه در فلسطین اشغالی است که به عنوان قبلهگاه اهل بهاء برگزیده شده است.
با وجود این پیوند عمیق، بدیهی است که بهائیان ناگزیرند در هزینههایی که اسرائیل و صهیونیسم جهانی (در برابر خروش انقلابی مظلومان و محرومان جهان) میپردازند، سهیم و شریک باشند. لذا در جریان نبرد شکوهمند حزبالله لبنان با ارتش صهیونیستی در تابستان ۸۵ که با پیروزی رزمندگان اسلام پایان یافت، بندر حیفا که مرکزیت بهائیان در آن قرار دارد، آماج شدیدترین حملات موشکی دلاور مردان حزب الله قرار گرفت و میتوان حدس زد که دلداری خاله مآبانه سران بهائیت توسط نخست وزیر پیشین رژیم صهیونیست (اولمرت) از تلاش صهیونیستها برای جلب مساعدت بهائیان و جلوگیری از فرارشان (همراه یهودیان) از سرزمینهای اشغالی حکایت میکند.
نویسنده: پویا شکیبا
پینوشتها:
1. مئیر عزری. کیست از شما از تمامی قوم او؟. ترجمه آبراهام حاخامی. اورشلیم، ۲۰۰۰ ، ۳۳۳/۱.
2. همان، ۳۳۳/۱-۳۳۲.
3. همان، ۳۳/۱.
4. اسناد لانه جاسوسی آمریکا، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، کتاب دوم، ص۴۱۹.
5. همان.
6. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، انتشارات اطلاعات، ۲۰۲/۱.
7. همان، ص۲۰۳.
8. همان، ص۲۰۲.
9. عزری، همان، ۳۳۲/۱.
10. همان، ۱۳۲/۱.
11. همان، ۳۳۲/۱.
12. همان.
13. همان.
14. برای خواندن متن کامل این پیام بنگرید به: ویژهنامه ایام، ش ۲۹ ( بهائیت، آن گونه که هست)، ص۵۳، ضمیمه روزنامه جام جم، ۶/۶/۱۳۸۶ و نیز ر.ک به www. ayam29. com.
15. عزری، همان، ۱۴۹/۱.
16. همان، ۱۱۳/۲.
17. همان، ۲۳/۲-۲۲.
18. همان.
19. همان، ۲۶۲/۱.
20. روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۵ تیر ۱۳۷۷.
21. پایگاه اطلاع رسانی موعود
22. مهرداد صفا، «افعی درهند»، روزنامه جام جم، ۱۷/۲/۱۳۸۳، ص۸.
23. روزنامه جمهوری اسلامی، سال ۲۸، ش۷۹۶۲ ( چهارشنبه ۲۰ دی ۸۵)، ص۲.
24. کیهان، ۸ و ۲۹ شهریور ۱۳۸۵.
25. برای کلیشه گزارش ر.ک: بهرام افراسیابی، تاریخ جامع بهائیت (نوماسونی)، صص۷۶۶-۷۶۵.
26. برای کسب اطلاعات بیشتر ر. ک: به: www.Bahairesearch.org
منبع: فصلنامه تاریخ معاصر ایران، شماره ۴۹، بهار ۱۳۸۸.
…..
تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم: