با مروری بر روابط رژیم اشغالگر قدس و رژیم پهلوی میتوان به خوبی پی برد که روابط این دو کشور براساس تأمین منافع آمریکا در منطقه شکل گرفته بود با این حال باید به بررسی این مسئله پرداخت که توسعه و تعمیق روابط بین ایران و اسرائیل در زمان پهلوی دوم توسط چه افرادی صورت میگرفته است و اصولاً در داخل ایران چه اشخاصی توسعهی روابط این دو کشور را تسهیل میکردند.
براساس شواهد و مدارک بهدست آمده، فرقهی دروغین بهائیت یکی از عوامل نفوذ اسراییل در ایران در طول دوران پهلوی محسوب میشده است به طوری که آنها با نفوذ در نهادها و بخشهای مختلف تلاش میکردند تا منافع اسراییل در ایران هرچه بیشتر تحکیم شود.
در اینجا باید متذکر شد که بهاییان در جنگ اعراب و اسراییل همواره از اسرائیل جانبداری میکردند به طوری که در یکی از اسنادی که پس از جنگ ۶ روزهی اعراب و اسراییل منتشر شد، مشخص گردید که آنها مبلغ ۱۲۰ میلیون تومان از ایران جمعآوری کرده و به ارتش اسراییل دادهاند. از طرفی این زمان مصادف با توسعه و گسترش روز افزون قدرت بهاییان به وسیلهی مقامهای دولتی در ایران بود.
در سال ۱۳۴۷ در یکی از کمیسیونهای فرقهی مزبور، سخنگوی کمیسیون پس از ابراز خرسندی از پیروزی اسراییل در جنگهای با اعراب گفت:
پیشرفت و ترقی ما بهاییان این است که در هر ادارهی ایران و تمام وزارتخانهها یک جاسوس داریم و هفتهای یک بار، طرحهای تهیه شده به وسیلهی دول به عرض شاهنشاه میرسید. گزارشهایی در زمینهی آن طرحها به محافل روحانی بهایی میرسد. مثلاً در پیمان کار، کادر بهاییان ایران هر روز گزارش خود را در زمینهی ارتش ایران و اینکه چگونه چتربازان را آموزش میدهند، به محفل روحانی بهاییان تسلیم مینمایند.
اسراییل پس از اطمینان از نفوذ گستردهی بهاییت در ارکان رژیم پهلوی و به منظور بهرهبرداری سیاسی، اطلاعاتی و اقتصادی بیشتر از آنها در کشورهای جهان و به ویژه ایران، بهاییت را به صورت آشکار به عنوان یک مذهب به رسمیت شناخت. در یکی از اسناد ساواک در این باره چنین آمده است:
اسراییل مذهب بهاییها را به عنوان یک مذهب رسمی در سال ۱۹۷۴م. به رسمیت شناخته است. دولت اسراییل با اجرای برنامهی تحبیب از افراد مزبور میکوشد از اقلیت فوقالذکر در سایر کشورهای جهان به ویژه ایران بهرهبرداری سیاسی، اطلاعاتی و اقتصادی بنماید.
بنابراین رژیم اشغالگر قدس، با حمایت همه جانبه از فرقهی ضالهی بهاییت و نفوذ دادن آنها در پستهای کلیدی هیئت حاکمهی رژیم شاه به ویژه در دربار، دولت و ارتش، در جهت اغراض و اهداف خود و ضربه زدن به فرهنگ اسلام و مسلمین به ویژه به مردم ایران و فلسطین به عنوان یک ابزار نهایت بهرهبرداری را در جنبههای مختلف به عمل میآورد. در واقع میتوان گفت یکی از عوامل مؤثر در بسط و گسترش روابط ایران و اسراییل، بهاییان بودند که نقش مهمی را در این زمینه ایفا کردند. [۱]
براین اساس نگارنده بر این باور است که شواهد نشان میدهد که گسترش روابط ایران و اسراییل که با هدف تضعیف دولتهای اسلامی صورت گرفته بود بیشترین نفع را برای بهاییان داشت. دلیل این موضع نیز واقع شدن مرکز بهاییان در اسراییل است.
برای همین آنها احساس میکردند که هرچه نفوذ اسراییل در ایران بیشتر شود، از این راه بهاییان بهتر میتوانند قدرت خود را در ایران گسترش دهند از این رو آنها در طول حکومت پهلوی دوم همواره نقش دلال را در رابطه با ایران و اسراییل بازی میکردند و البته در این بین سودهای کلانی نیز از توسعهی روابط اقتصادی و نظامی ایران و اسراییل به جیب میزدند.
نویسنده: محسن موسویزاده
پینوشت:
[۱] رضا زارع (۱۳۸۴)، ارتباط ناشناخته: بررسی روابط رژیم پهلوی و اسراییل (۱۳۵۷-۱۳۲۷)، تهران، مطالعات تاریخ معاصر ایران، صص۳۷۲-۳۶۶
تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم: