۵. انحرافات اخلاقى و اجتماعى بنیاسرائیل در کتاب اشعیا و قرآن
در فقرات متعددى از کتاب اشعیاى نبى قوم بنىاسرائیل به دلیل خصوصیات اخلاقى و انحرافاتشان مورد نکوهش و تقبیح خداوند قرار گرفتهاند؛ آنجاکه خداوند این قوم را به نداشتن راستى و صداقت توصیف نموده و به خاطر داشتن دلهاى سخت نکوهش کرده است:
اى خاندان یعقوب که به نام اسرائیل مسما هستید… و به اسم یهوه قسم مىخورید و خداى اسرائیل را ذکر مىنمایید، اما نه به صداقت و راستى… دانستم که تو سخت دل هستى… مىدانستم که بسیار خیانتکار هستى… (اشعیا: ۴۸: ۱ـ۸)
در فقراتى دیگر، خداوند بنیاسرائیل را به تاکستانى تشبیه مىکند که خود باغبان آن بوده و از آن نگهدارى کرده، اما آن تاکستان خشک و بىبر شده است؛ زیرا آن قوم به جاى برقرارى عدل و انصاف، بر مردم ظلم و ستم روا داشتهاند:
… تاکستان یهوه صبایوت خاندان اسرائیل است و مردان یهودا نهال شادمانى او مىباشند و براى انصاف انتظار کشید و اینک تعدى، و براى عدالت، و اینک فریاد شد. (اشعیا: ۵:۷)
در فقراتى دیگر، در نکوهش زنان بنیاسرائیل مىگوید:
دختران صهیون متکبرند و با گردن افراشته و غمزات چشم راه مىروند و به ناز مىخرامند و به پاىهاى خویش خلخالها را به صدا مىآورند. (اشعیا: ۳:۱۶)
در فقرات دیگرى، به ظلم و ستم، خودخواهى و عبادت فاقد روح تعبد و بندگى این قوم تصریح کرده و مىفرماید:
… ایشان هر روز مرا مىطلبند و از دانستن طریقهاى من مسرور مىباشند؛ مثل امتى که عدالت را به جا آورده، حکم خداى خود را ترک ننمودند… (و مىگویند) چرا روزه داشتیم و ندیدى، و جانهاى خویش را رنجاندیم و ندانستى. اینک شما در روز روزه خویش خوشى خود را مىیابید و بر عملههاى خود ظلم مىنمایید. اینک به جهت نزاع و مخامصه روزه مىگیرید… (اشعیا: ۵۸: ۱ـ۵)
آنگاه در ادامه فقرات، ملاک پذیرش اعمال و عباداتى همچون روزه را چنین مطرح نموده است:
مگر روزهاى که من مىپسندم این نیست که بندهاى شرارت را بگشایید و گرههاى یوغ را باز کنید و مظلومان را آزاد سازید… مگر این نیست که نان خود را به گرسنگان تقسیم نمایى… و چون برهنه را ببینى او را بپوشانى… آن گاه نور تو مثل فجر طالع خواهد شد… آن گاه دعا خواهى کرد و خداوند تو را اجابت خواهد فرمود… (اشعیا: ۵۸: ۶ـ۱۰)
بر این اساس، بهرهمندى از روح تعبد، سرسپردگى در پیشگاه الهى، اقدام براى اصلاح خود و جامعه و التزام بر عدالت و انصاف ملاکهاى برگزیدگى و برترى در پیشگاه خداوند مىباشند.
۶. انحرافات اخلاقى و اجتماعى بنیاسرائیل در قرآن کریم
قرآن کریم علاوه بر تصریح بر گناهکارى قوم بنیاسرائیل، در بیان انحرافات اخلاقى و اجتماعى آنان، بر ظلم مالى تأکید کرده و اکل حرام و ربا را در زمره مهمترین انحرافات بنياسرائیل مطرح مىکند:
فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِینَ هَادُواْ حَرَّمْنَا عَلَیهِمْ طَیبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَن سَبِیلِ اللّهِ کَثِیرا وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُواْ عَنْهُ وَأَکْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ مِنْهُمْ عَذَابا أَلِیما (نساء: ۱۶۰ـ۱۶۱) پس به دلیل ظلم کسانى که یهودىاند، طیباتى را که بر آنها حلال نموده بودیم، حرام کردیم و به دلیل بسیار بستن راه خدا و گرفتن ربایى که از آن نهى شده بودند و خوردن اموال مردم به باطل، و براى کافران آنها عذابى دردناک مهیا ساختیم.
عبارت «فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِینَ هادُوا» به ظلمهاى عظیم بنیاسرائیل اعم از طلب رؤیت خدا، عبادت گوساله، تجاوز از حکم روز شنبه (مغنیه، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۴۸۸) و نقض میثاق الهى، کفر به آیات خدا، قتل انبیا، بهتان بر حضرت مریم، و تلاش در جهت قتل حضرت عیسى اشاره دارد (مظهرى، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۲۷۳) و عبارت «وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ کَثِیرا» به خوددارى از اتباع حق و امر به منکر و نهى از معروف و کتمان بشارت پیامبر خاتم (زحیلى، ۱۴۱۸ق، ج۶، ص۲۷) و عصیان در برابر احکام و تعالیم موسى و منع بندگان خدا از دین الهى و تبدیل کتاب خدا و تحریف معانى آن (طبرسى، ۱۳۶۰، ج۳، ص۲۱۴) اشاره مىکند. عبارت «وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُواْ عَنْهُ وَأَکْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ» نیز به فعل حرام رباخوارى و سایر شیوههاى حرامخوارى نظیر رشوه اشاره دارد (حقى بروسوى، بى تا، ج۲، ص۳۲۱). قرآن کریم این اعمال را موجب شدت عمل نسبت به بنى اسرائیل معرفى نموده و در دنیا مشمول تحریم برخى از طیبات و در آخرت مشمول عذاب الیم مىکند (نیشابورى، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۵۲۸). در موضعى دیگر، ضمن اشاره به گناه و تعدى بنى اسرائیل، مسئله حرامخوارى آنان را مورد تأکید قرار مىدهد:
وَتَرَى کَثِیرا مِنْهُمْ یسَارِعُونَ فِی الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَأَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا کَانُواْ یعْمَلُونَ (مائده: ۶۲) و بسیارى از آنان را مىبینى که در گناه و دشمنى و خوردن مال حرام از یکدیگر سبقت مىگیرند، چه بسیار عمل زشتى انجام مىدهند.
در این آیه، منظور از «اثم» دروغ و شرک؛ منظور از «عدوان» ستم به دیگران؛ منظور از «اکلهم السحت» رشوهخوارى (طبرسى، ۱۳۶۰، ج۷، ص۱۰۳) و منظور از «یسارعون» که در باب مفاعله به کار رفته این است که آنان در گناه و ستم بر یکدیگر سبقت گرفته و به منافسه و مسابقه مىپردازند (مغنیه، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۸۹).
ملاکهاى برگزیدگى در کتاب اشعیاى نبى و قرآن کریم
از مجموع فقراتى که پیش از این ذکر شد، ملاکهاى برگزیدگى در پیشگاه الهى قابل استنباط است، اما بررسى فقراتى که مبین عوامل موجبه خشم الهى هستند راه دیگرى براى استنباط و احصاى ملاکهاى برترى است. در این قسمت به برخى از آموزههاى کتاب اشعیاى نبى و قرآن کریم به طور تطبیقى خواهیم پرداخت. یکى از موضوعاتى که به صورت برجسته در کتاب اشعیاى نبى قابل مشاهده است، اشارات صریح به خشم خداوند و نابودى بنیاسرائیل به دلیل اعمال و افکار و انحرافات آنان است، آنجاکه مىفرماید:
واى بر آنانى که در نظر خود حکیمند… واى بر آنانى که براى نوشیدن شراب زور آورند… که شریران را براى رشوه عادل مىشمارند و عدالت عادلان را از ایشان برمىدارند. بنابراین، به نهجى که شراره آتش کاه را مىخورد و علف خشک در شعله مىافتد، همچنان ریشه ایشان عفونت خواهد شد… چونکه شریعت یهوه صبایوت را ترک کرده، کلام قدوس اسرائیل را خوار شمردهاند؛ بنابراین، خشم خداوند بر قوم خود مشتعل شده… ایشان را مبتلا ساخته است… با وجود این همه، غضب او برنگردید و دست وى تاکنون دراز است. (اشعیا: ۵: ۲۱ـ۲۵)
در این فقرات، عدم اجراى عدالت، عادت به ظلم و میگسارى، رشوهخوارى و پایمال نمودن حقوق مردم و به طور کلى، اعراض از احکام و اوامر الهى عوامل بروز خشم الهى نسبت به بنیاسرائیل معرفى شدهاند. آنچنان که در فقراتى دیگر، طمعکارى آنان را عامل غضب خداوند معرفى مىکند:
… به سبب گناه طمع وى، غضبناک شده، او را زدم… خشم نمودم و او به راه دل خود رو گردانیده، برفت. (اشعیا: ۵۷: ۱۷)
عدم اطاعت از قوانین الهى را عامل خشم الهى و بروز مجازات الهى به صورت جنگ و ویرانى معرفى مىکند:
کیست که یعقوب را به تاراج و اسرائیل را به غارت تسلیم نمود؟ آیا خداوند نبود که به او گناه ورزیدیم؛ چونکه ایشان… شریعت او را اطاعت ننمودند. بنابراین، حدّت غضب خود و شدّت جنگ را بر ایشان ریخت و ندانستند… (اشعیا: ۴۲:۲۴ـ۲۵)
همچنین نادیده انگاشتن فرامین الهى را موجب هلاکت و نابودى بنىاسرائیل مىداند:
شما را به جهت شمشیر مقدر ساختم و جمیع شما براى قتل خم خواهید شد؛ زیرا که چون خواندم جواب ندادید و چون سخن گفتم نشنیدید و آنچه را که در نظر من ناپسند بود به عمل آوردید و آنچه را که نخواستم برگزیدید. (اشعیا: ۶۵:۱۲)
فقراتى از بخشهاى دیگر عهد قدیم، هدف از رسالت موسى علیهالسلام و آزادسازى قوم بنیاسرائیل را تحقق عبودیت معرفى مىکنند:
… موسى و هارون آمده، به فوعون گفتند: یهوه خداى اسرائیل چنین مىگوید: قوم مرا رها کن تا براى من در صحرا عید نگاه دارند (مرا عبادت کنند). (خروج: ۵:۱؛ ۸: ۲۰؛ ۹: ۱)
فقراتى دیگر، علت محبوبیت قوم بنیاسرائیل را علاقه خداوند به سلسله جلیله نبوت از پدران و اجداد آنان معرفى مىکند:
لیکن خداوند به پدران تو رغبت داشته، ایشان را محبت مىنمودند، و بعد از ایشان ذریت ایشان یعنى شما را از همه قومها برگزید… (تثنیه: ۱۰:۱۵)
همچنین در فقراتى، دلیل اعطاى سرزمین مقدس به بنیاسرائیل، نه به دلیل برگزیدگى آن قوم، بلکه به منظور تحقق وعده الهى به پیامبران بزرگى همچون ابراهیم و اسحاق و یعقوب معرفى شده است:
پس چون یهوه، خدایت، ایشان را از حضور تو اخراج نماید، در دل خود فکر مکن و مگو که به سبب عدالت من، خداوند مرا به این زمین درآورد… بلکه به سبب شرارت این امتها، خداوند ایشان را از حضور تو اخراج مىنماید… تا آنکه کلامى را که خداوند براى پدرانت ابراهیم و اسحاق و یعقوب، قسم خورده بود، استوار نماید. (تثنیه: ۹: ۴ـ۵)
فقرات مزبور به همراه فقرات فراوان دیگرى که در تورات و به ویژه اسفار خروج و تثنیه مطرح شدهاند، این حقیقت را تبیین مىسازد که برخلاف تفسیر رایج یهود در قرون متأخر از این فقرات و تلاش براى اثبات برترى نژاد بنیاسرائیل، هدف از رسالت موسى علیهالسلام و آزادسازى بنی اسرائیل و اعطاى سرزمین مقدس به آنها، امتداد دادن به سلسله نبوات بنیاسرائیل و تحقق جامعهاى دینى با ویژگى عبودیت خالصانه براى خداوند، در مقطع تاریخى خاص بوده است؛ زیرا نقطه عطف توجه خداوند به این قوم در این فقرات، پدران آنان یعنى انبیاى بزرگ الهى است (نعمتى پیرعلى، ۱۳۸۹). بر این اساس، مىتوان گفت که خداوند ملتى را برمىگزیند که در مسیر حق گام بردارد و اوامر الهى را به جاى آورده، احکام الهى را در جامعهاى توحیدى محقق سازد.
قرآن نیز بر این عهد خداوند با بنى اسرائیل صحه گزارده، مىفرماید:
وَلَقَدْ أَخَذَاللّهُ مِیثَاقَ بَنِیإِسْرَآئِیلَ… وَقَالَ اللّهُ إِنِّی مَعَکُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاَةَ وَآتَیتُمُ الزَّکَاةَ وَآمَنتُم بِرُسُلِی وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللّهَ قَرْضا حَسَنا… (مائده: ۱۲) در حقیقت، خدا از فرزندان اسرائیل پیمان گرفت… و خدا فرمود: من با شما هستم اگر نماز برپا دارید و زکات بدهید و به فرستادگانم ایمان بیاورید و یارى شان کنید و وام نیکویى به خدا بدهید.
و آنجاکه حضرت موسى در خطاب به بنى اسرائیل مىگوید:
اینک من امروز برکت و لعنت پیش شما مىگذارم. اما برکت، اگر اوامر یهوه خداى خود را که من امروز به شما امر مىفرمایم، اطاعت نمایید و اما لعنت، اگر اوامر یهوه خداى خود را اطاعت ننموده… (تثنیه: ۱۱: ۲۶ـ۲۸)
بنابراین، اساس میثاق خداوند با بنى اسرائیل، میثاق بر عبودیت و اطاعت از فرامین الهى است و عامل اصلى در برگزیدگى و معیت الهى همین است: «وَقَالَ اللّهُ إِنِّی مَعَکُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاَةَ.» از سوى دیگر، فقراتى از باب ۵۱ کتاب اشعیاى نبى به صورت پیشگویى، راه رستگارى بنى اسرائیل را در پیروى از شریعت نوظهور الهى معرفى مىکند و مىگوید:
اى قوم من… شریعت از نزد من صادر مىشود و داورى خود را برقرار مىکنم تا قومها را روشنایى بشود. عدالت من نزدیک است و نجات من ظاهر شده، بازوى من قومها را داورى خواهد نمود و جزیرهها منتظر من شده… نجات من تا به ابد خواهد ماند و عدالت من زایل نخواهد شد. (اشعیا: ۵۱: ۴ـ۶)
و در باب ۵۳ با جزئیات بیشترى به شرح اوصاف مسیح علیهالسلام پرداخته و هدایتگرى او را چنین بیان مىکند:
بنده عادل من به معرفت خود، بسیارى را عادل خواهد گردانید. (اشعیا: ۱۱:۵۳)
علاوه بر آنکه در باب ۲۸ فقرات متعددى ظهور پیامبر خاتم و عدم ایمان بنىاسرائیل به آن حضرت را پیشگویى کرده است. مجموعه این فقرات در کنار هم این حقیقت را تبیین مىکند که راه رستگارى بنیاسرائیل که در مقطع زمانى خاصى براى برقرارى جامعه توحیدى برگزیده شده بودند، پیروى از پیامبران الهى است که پس از انبیاى بنى اسرائیل مبعوث شدهاند و وظیفه هدایت همه ابناى بشر از جمله بنیاسرائیل را بر عهده داشتهاند. آنچنان که جان بایر ناس در تبیین تعالیم اشعیا مىنویسد:
خداوند اراده فرمود که همگان را نجات بخشد و اراده او شامل تمام مردم جهان است و به دیارى خاص و یا مردمى تنها اختصاص ندارد. یهود و غیریهود در برابر مشیت او یکسانند. (ناس، ۱۳۸۵، ص۵۳۳)
نتیجهگیرى
بنیاسرائیل تعبیر عامى از قوم یهود است که به حضرت یعقوب (اسرائیل) منتسب بوده و داعیه برگزیدگى از جانب خداوند را دارند.
ملاک این برگزیدگى که براساس توهمات و پندارهاى برترىجویانه و نژادپرستانه آنان، به انتساب نژادى محدود گشته است، براساس فقرات متعددى از کتاب اشعیاى نبى که معتضد به تعالیم موجود در اسفار تورات نیز هست، به کیفیت ایمان و اعمال منبعث از آن وابسته است. براساس کتاب اشعیاى نبى، قوم بنیاسرائیل به دلیل آلوده شدن به انواع انحرافات عقیدتى، ایمانى و اخلاقى، اجتماعى و نیز اعراض از احکام و فرامین خداوند، از ملاکهاى برگزیدگى الهى بىبهره بوده و درنتیجه، از معیّت الهى و توفیق ربوبى بىبهره ماندهاند. تعالیم قرآن کریم نیز در همین زمینه، ملاکهاى برگزیدگى را ایمان حقیقى و التزام بر دین الهى معرفى نموده، شرط بهرهمندى از توفیقات و توجهات ربوبى را تقید بر احکام و تکالیف دینى مىداند و به طور صریح، مفاد میثاق الهى با بنىاسرائیل را التزام بر تکالیف دینى معرفى نموده و مصادیق فراوانى از استنکاف و اعراض آنها از خدا و دین الهى را برشمرده است، همانگونه که کتاب اشعیاى نبى چنین کرده است. از این رو، مىتوان گفت که برگزیدگى قوم بنیاسرائیل به معناى تحمل بار مسئولیت الهى در مقطع زمانى خاصى با هدف ایجاد جامعه توحیدى، قابل تعمیم به آن قوم در کلیه اعصار و با هر عقیده و عملکردى نمىباشد، به ویژه آنکه بر اساس شواهد فراوان از عهد قدیم و قرآن کریم، این قوم در همان اوان انتساب به برگزیدگى نیز از عهده تکالیف آن برنیامدند و پس از آن، از ایمان به پیامبران الهى سر باز زدند و از دایره آن خارج گشتند.
نویسنده: دل آرا نعمتى پیرعلى
منابع
حقى بروسوى، اسماعیل (بى تا)، تفسیر روح البیان، بیروت، دارالفکر.
خرمشاهى، بهاءالدین (۱۳۷۷)، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى، تهران، دوستان.
خزائلى، محمد (۱۳۷۸)، اعلام قرآن، تهران، امیرکبیر.
زحیلى، وهبه بن المصطفى (۱۴۱۸ق)، التفسیر المنیر، بیروت دارالفکر المعاصر.
زمخشرى، جارالله (۱۴۰۷ق)، الکشاف، بیروت، دارالکتاب العربى.
سلیمانى اردستانى، عبدالرحیم (۱۳۸۲)، کتاب مقدس، قم، انجمن معارف اسلامى ایران.
طالقانى، سیدمحمود (۱۳۶۲)، پرتوى از قرآن، تهران، شرکت سهامى انتشار.
طباطبائى، سیدمحمدحسین (۱۳۷۴)، المیزان فى تفسیرالقرآن، ترجمه سیدمحمدباقر موسوى همدانى، قم، انتشارات اسلامى.
طبرسى، فضل بن حسن (۱۳۷۷)، تفسیر جوامع الجامع، مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس.
ـــــ (۱۳۶۰)، مجمع البیان فى تفسیرالقرآن، تهران، فراهانى.
طوسى، محمدبن حسن (بى تا)، التبیان فى تفسیرالقرآن، بیروت، داراحیاءالثرات العربى.
فضل الله، سیدمحمدحسین (۱۴۱۹ق)، تفسیر من وحى القرآن، بیروت، دارالملاک للطباعة والنشر.
کتاب مقدس (بى تا)، ترجمه تفسیرى، بى جا، بى نا.
کلباسى اشترى، حسین (۱۳۸۴)، مدخلى بر تبارشناسى کتاب مقدس، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى.
مصطفوى، حسن (۱۳۶۰)، التحقیق فى کلمات القرآن، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
مظهرى، محمدثناءالله (۱۴۱۲ق)، التفسیر المظهرى، پاکستان، مکتبة رشدیه.
مغنیه، محمدجواد (۱۴۲۴ق)، تفسیر الکاشف، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
ناس، جان بایر (۱۳۸۵)، تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت، تهران، علمى و فرهنگى.
نعمتى پیرعلى، دل آرا، «ارض مقدس و مختصات آن در قرآن کریم و تورات» (تابستان ۱۳۸۹)، فدک، ش ۲، ص ۱۳۹ـ۱۵۴.
نیشابورى، نظام الدین حسن بن محمد (۱۴۱۶ق)، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، بیروت، دارالکتب العلمیه.
هاکس، جیمز (۱۳۷۷)، قاموس کتاب مقدس، تهران، اساطیر.
…..
تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم: