يهوديان درباري

استبداد اروپایی و يهوديان درباري (۳)

ثروت و اقتدار خاندان پوپر نیز در این دوران و در پیوند با خاندان هابسبورگ به دست آمد:
نخستین فرد از این خاندان که می‌شناسیم، ولف پوپر بوزیان (۱) (متوفی ۱۶۲۵) نام دارد که در شهر کراکو اقامت داشت. پدرش، اسرائیل گرشون کوهن (۲) چنان‌که از نامش پیداست به خاندان کوهن تعلق داشت. او از یهودیانی بود که در اواخر سده پانزدهم به چسینی (۳) مهاجرت کردند. مادرش از خاندان اشرافی یهودی لاندائو (۴) است که برخی حاخام‌ها و کابالیست‌های نامدار از آن برخاسته‌اند.
در اوایل سده هفدهم، ولف پوپر به عنوان ثروتمند بزرگ شهر کراکو شهرت یافت. او به واردات پوشاک، به‏‌ویژه از کلن، و رباخواری در شهرهای مختلف لهستان اشتغال داشت. ثروت انبوه الیگارشی یهودی و روش‌های انباشت این ثروت واکنش مردم را برانگیخت. سباستیان میچنسکی (۵) استاد فلسفه دانشگاه کراکو، در رساله‌‏ای به‏‌نام آئینه پادشاهی لهستان به بررسی وضع مردم پرداخت و یهودیان را به عنوان عامل اصلی این سیه‌روزی معرفی نمود. این رساله به دستور زیگیسموند سوم، پادشاه لهستان، توقیف شد؛ معهذا مخفیانه بارها منتشر شد و تأثیری عمیق بر جای نهاد. میچنسکی در این رساله پوپر را نمونه‌ای مثال‌زدنی از یک یهودی خونخوار یافته است. به‌‏نوشته او، پوپر در شهر دارای هفت مغازه است، در بسیاری از شهرهای دیگر دست دارد و ثروتش بیش از ۳۰۰ هزار زلوتی (۶) است. (۷)
ولف پوپر تنها عضو ثروتمند این خاندان در نیمه اول سده هفدهم نبود. در همین زمان برادران پوپر در کنار اعضای برخی خاندان‏‌های زرسالار یهودی دیگر چون گومپرز (۸) در شهر برنو (۹) دارای کارگاه‌های بزرگ نساجی بودند. (۱۰) کمی بعد، پوپرها را، چون گومپرزها، در زمره يهوديان درباري می‌یابیم؛ گومپرزها در آلمان و پوپرها در بوهم. (۱۱)
در حوالی نیمه سده هیجدهم، ولف پوپر دیگری را می‌یابیم که ریاست یهودیان بوهم را به دست دارد. بوهم در این زمان حدود ۲۹ هزار نفر سکنه یهودی داشت (۱۲) و این نشانه اهمیت و ثروت ولف پوپر است. به این دلیل، در سال ۱۷۴۹ فرانتس اول، امپراتور روم مقدس و شوهر ماری ترز، پوپر را در سمت مسئول گردآوری مالیات کشور بوهم گمارد. پوپر ۱۸ سال در این سمت بود. سرزمین چک و آلمانی‌نشین بوهم کشوری پرجمعیت بود و بر این اساس می‌توان دامنه اقتدار و ثروت ولف پوپر را تصور کرد.
پسر ولف پوپر، به‌‏نام حییم (یواشیم) پوپر (۱۳) (۱۷۲۰-۱۷۹۵)، در پراگ مستقر شد. او از تجار و صرافان مهم این شهر بود و بهمراه شرکای خود انحصار تجارت تنباکو را نیز به دست داشت. در سال ۱۷۷۵ جانشین پدر شد و در سمت متصدی کل گردآوری مالیات بوهم جای گرفت. در سال ۱۷۹۰، لئوپولد دوم، پسر ماری ترز و پادشاه بوهم و هنگری و امپراتور روم مقدس (۱۷۹۰-۱۷۹۲)، به او عنوان اشرافی الدر فن پوپر (۱۴) اعطا کرد. یواشیم پوپر در سال ۱۷۹۲، کمی پیش از مرگ، از سمت خود به عنوان متصدی گردآوری مالیات کشور بوهم کناره گرفت.

کارل ریموند پوپر

در اواخر سده نوزدهم تعدادی از اعضای خاندان پوپر در بخارست و وین و ایالات متحده آمریکا مستقر شدند و برخی از آنان به حرفه‌های دانشگاهی روی آوردند. نامدارترین آنان در اوایل سده بیستم، جوزف پوپر (۱۵) (۱۸۳۸-۱۹۲۱) است. او تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه پراگ به پایان برد و سپس در وین ساکن شد. جوزف پوپر در رشته‌های مکانیک و فیزیک به عنوان یک چهره برجسته علمی شناخته می‌شد. ویلیام پوپر (۱۸۷۴-۱۹۶۳) از شرق‌شناسان سرشناس آمریکا بود و در سمت‌های زیر جای داشت: استاد زبان‏‌های سامی در دانشگاه کلمبیا، معاون سردبیر دایرة المعارف یهود (چاپ آمریکا)، (۱۶) و رئیس دپارتمان شرق‌شناسی کتابخانه عمومی نیویورک. سِر کارل رایموند پوپر (۱۷) (۱۹۰۲-۱۹۹۶)، نویسنده و اندیشه‌پرداز سیاسی، نامدارترین چهره این خاندان در نیمه دوم سده بیستم است. (۱۸)
سرزمین اروپای مرکزی، که امروزه در بخش مهمی از آن دو کشور آلمان و اتریش قرار دارد، مأوای مردمی است که “آلمانی” نام دارند. آنان در گذشته قبایلی بودند که در شرق رود راین می‌زیستند و با نام عام توتونی (۱۹) خوانده می‌شدند. نام قبایل فوق نخستین بار در سده‌ اول پیش از میلاد در منابع رومی به ثبت رسیده و قبایلی “وحشی” (۲۰) معرفی شده‌اند. نام برخی از این قبایل عبارت است از آلامانی (آلمانی) (۲۱) سوئوی (۲۲) لومبارد (۲۳) واندالی (۲۴) اوستروگوت (۲۵) ویسیگوت (۲۶) کتی (۲۷) آنگلس (۲۸) و ساکسون (۲۹).
در سده‌های نخستین میلادی این قبایل به قلمرو امپراتوری روم کوچیدند و بتدریج دولت‌‏های محلی کوچک و بزرگ خود را به پا کردند.
ویسیگوت‌ها همان قبایلی‌اند که پس از فروپاشی امپراتوری روم در سال ۴۱۵ میلادی شبه جزیره ایبری را تصرف کردند و سرانجام به‏‌وسیله مسلمانان از این سرزمین بیرون رانده شدند.
قبایل آنگلس و ساکسون (که نام آنها نخستین بار در سده دوم میلادی در منابع تاریخی دیده می‌شود) در سده پنجم میلادی به جزایر انگلیس یورش بردند و دولت‏‌های کوچک خود را در این سرزمین به پا نمودند. از آمیزش آنان با سکنه‌ی سلتی (۳۰) این سرزمین مردم انگلوساکسون پدید شدند. این نامی است که امروزه به سکنه‌ی انگلستان و ایالات متحده آمریکا اطلاق می‌شود. نام “انگلیس” نیز برگرفته از نام قبیله آنگلس است. انگلوساکسون‌ها در سده هفتم میلادی به مسیحیت گرویدند. (۳۱)
در سده هفدهم میلادی، در اتریش، هنگری و بوهم – که سرزمین‌های شرقی امپراتوری روم مقدس را تشکیل می‌داد – سلطنت خاندان هابسبورگ مستقر بود. شمال و شمال شرقی این منطقه، در حاشیه دریای بالتیک، پروس نامیده می‌شد و مهم‌ترین شهر آن برلین بود.
این سرزمین تا سده شانزدهم در قلمرو پادشاهی لهستان بود و به ‏وسیله اشراف زمیندار محلی (یونکرها) اداره می‌شد. در این زمان خاندان آلمانی هوهن‌زولرن حکومت منطقه فوق را به دست گرفت. در سال ۱۷۰۱، یکی از اعضای این خاندان خود را پادشاه پروس خواند و به‌‏نام فردریک اول تاجگذاری کرد.
خاندان هوهن زولرن (۳۲) (= بنی زولرن) نسب خود را به کنت زولرن، یکی از سرداران شارلمانی، می‌رساند. آنان در اصل حکمرانان کوچکی در منطقه سوابیا (۳۳) در غرب رود راین، بودند و مرکز استقرارشان در قلعه هوهن‌زولرن بود. (۳۴) سکنه سوابیا آمیزه‌ای از دو قبیله آلامانی و سوئوی بودند. (۳۵)
در این دوران، بخش‌های غربی و شمال غربی اروپای مرکزی در زیر سلطه حکومت‌های کوچک محلی قرار داشت. در سده هیجدهم امپراتوری اتریش و پادشاهی پروس قلمرو خود را توسعه‌ دادند و بخش مهمی از اروپای مرکزی میان دو دولت مقتدر اتریش (در جنوب) و پروس (در شمال) تقسیم شد.
در نیمه اول سده نوزدهم، (۱۸۱۵-۱۸۴۵)، طبق ساختاری که به‌‏وسیله جبهه قدرت‏‌های ضد ناپلئونی در کنگره وین ترسیم شد، سرزمین‌های آلمانی‌نشین اروپا شامل یک امپراتوری (اتریش)، پنج پادشاهی، هشت دوک‌نشین‌ بزرگ (۳۶) و ده دوک‌نشین کوچک می‌شد. اسامی این دولت‏‌ها به شرح زیر است:
پادشاهی: پروس (۳۷) هانوور (۳۸) باواریا (۳۹) ساکسونی (۴۰) ورتمبرگ (۴۱).
دوک‌نشین‌های بزرگ: هسه کاسل (۴۲) هسه دارمشتات (۴۳) بادن (۴۴) لوکزامبورگ (۴۵) مکلنبورگ شورین (۴۶) مکلنبورگ استرلیتز (۴۷) اولدنبورگ (۴۸) ساکسونی وایمار (۴۹).
دوک‌نشین‌های کوچک: برونسویک (۵۰) هلشتاین (۵۱) ناسو (۵۲) ساکسونی آلتنبورگ (۵۳) ساکسونی هیلدبورگهاوزن (۵۴) ساکس – کوبورگ – گوتا (۵۵) ساکس مینینگن (۵۶) انهالت دسو (۵۷) انهالت کوتن (۵۸) انهالت برنبورگ (۵۹).
حکمرانان دوک‌نشین‌های بزرگ گراند دوک و حکمرانان دوک‌نشین‌های کوچک دوک نامیده می‌شدند. در سال ۱۸۷۱ خاندان سلطنتی پروس سلطه خود را بر حکومت‌های کوچک آلمانی برقرار کرد و کشور آلمان را تأسیس نمود.
در پژوهش ما، از میان خاندان‌های حکومتگر آلمان، دو خاندان هانوور و ساکسونی به دلیل پیوندشان با امپراتوری مستعمراتی بریتانیا و جایگاه‌شان در ترکیب کنونی الیگارشی جهانی از اهمیت بیشتر برخوردارند.
خاندان دوک هانوور از سال ۱۲۳۵ میلادی حکومت این منطقه را، واقع در شمال غربی سرزمین آلمان، به دست داشت. دوک ارنست اگوستوس (۶۰) حکمران هانوور (۱۶۷۹-۱۶۹۸)، با سوفیا، نوه جیمز اول پادشاه انگلیس (۱۶۰۳-۱۶۲۵)، ازدواج کرد و پسر آنان به‌‏نام جرج اول پادشاه انگلیس (۱۷۱۴-۱۷۲۷) شد. او در عین حال شاه هانوور نیز بود. این سنت تا زمان ویکتوریا ادامه یافت. جرج دوم (۱۷۲۷-۱۷۶۰)، جرج سوم (۱۷۶۰-۱۸۲۰)، جرج چهارم (۱۸۲۰-۱۸۳۰) و ویلیام چهارم (۱۸۳۰-۱۸۳۷)، پادشاهان بعدی انگلیس، در عین حال شاهان هانوور نیز بودند.
با صعود ملکه ویکتوریا به سلطنت انگلیس (۱۸۳۷-۱۹۰۱) از آنجا که طبق سنن کشور هانوور سلطنت زنان ممنوع بود، برادر ویلیام چهارم، به‏‌نام ارنست اگوستوس (دوک کمبرلند)، (۶۱) سلطنت هانوور (۱۸۳۷-۱۸۵۱) را به دست گرفت. ادوارد هفتم، پسر ویکتوریا، نیز به سلطنت هانوور نرسید زیرا از جانب پدر به خاندان آلمانی ساکس – کوبورگ تعلق داشت. با انضمام سرزمین هانوور به دولت پروس (سپتامبر ۱۸۶۶) حکومت خاندان فوق بر این منطقه پایان یافت. (۶۲)
دوک ساکسونی عنوان عامی است که به اعضای خاندان وتین (۶۳) اطلاق می‌شد. آنان در سده پانزدهم میلادی ساکسونی و مناطق همجوار آن را تصرف کردند و حکومت خود را مستقر نمودند. در سده‌های هفدهم و هیجدهم این سرزمین در میان اعضای خاندان فوق تقسیم شد و دوک‌نشین‌های کوچکی پدید آمد که یکی از آنان ساکس – کوبورگ – گوتا است. (۶۴)
در سال‏های ۱۸۲۶-۱۸۴۴ حکمران منطقه فوق ارنست اول بود که شاه ساکسونی خوانده می‌شد. خواهر او با خاندان سلطنتی هانوور/ انگلستان وصلت کرد. او مادر ملکه ویکتوریاست. در ژوئن ۱۸۳۱، در پی شورش بلژیک و سقوط حکومت خاندان اورانژ در این سرزمین، برادر ارنست، به‏ نام لئوپولد، پادشاه بلژیک شد. پسر ارنست اول، به ‏نام آلبرت، در فوریه ۱۸۴۰ با دختر عمه‌اش، ویکتوریا ملکه بعدی انگلیس، ازدواج کرد. ادوارد هفتم، پادشاه انگلیس، حاصل این وصلت است. (۶۵) بدین سان، از زمان ادوارد هفتم خاندان سلطنتی انگلیس از هانوور (۶۶) به ساکس – کوبورگ (۶۷) تغییر نام داد.

نشان خاندان سلطنتی انگلیس

در ژوئیه ۱۹۱۷، سه سال پس از آغاز جنگ جهانی اول، جرج پنجم پادشاه انگلیس (۱۹۱۰-۱۹۲۷)، برای اثبات روحیه “ملی” خویش، استفاده از کلیه نام‌ها و القاب آلمانی را در خاندان سلطنتی انگلیس ممنوع کرد و نام خاندان خود را به ویندزور تغییر داد. ویندزور نام قلعه قدیمی پادشاهان انگلیس است. از این پس، خاندان سلطنتی انگلیس خاندان ویندزور (۶۸) نام گرفت. معهذا، این به معنای پایان پیوندهای آلمانی خاندان فوق نیست. (۶۹) تبار آلمانی خاندان سلطنتی انگلیس عجیب نیست زیرا ملت انگلستان خود نیز از تبار قبایل مهاجر آلمانی آنگلس و ساکسون است.
در جنوب اروپای مرکزی وضع بدین‌گونه بود:
این منطقه که سرزمین‌های کنونی هلند و بلژیک و لوکزامبورگ را شامل می‌شود، در سده شانزدهم سرزمین‏‌های سفلی (۷۰) نامیده می‌شد و در زیر سلطه خاندان هابسبورگ اسپانیا قرار داشت. به هفده ایالت‌ کوچک تقسیم می‌شد که در رأس هر یک خاندانی از حکومتگران محلی قرار داشت.
در سال ۱۵۴۴، کارل پنجم، امپراتور روم مقدس و اسپانیا، ویلیام (۱۵۳۳-۱۵۸۴)، پسر کنت منطقه ناسو، را به پرنس اورانژ (۷۱) ملقب کرد و وی را در رأس ایالت‌های سفلی گمارد.
ناسو منطقه‌ای است آلمانی‌نشین در کناره رود لهن (یکی از شاخه‌های رود راین). نیای ویلیام در سده دوازدهم عنوان کنت ناسو را به دست آورد و از آن پس اعقاب او به خاندان ناسو شهرت یافتند. ویلیام مقتدرترین و ثروتمندترین حکمران ایالت‌های سفلی به‏ شمار می‌رفت. (۷۲)
فیلیپ دوم، پسر کارل پنجم و امپراتور مقتدر اسپانیا، تمامی امتیازات پدر را به ویلیام اعطا کرد، ولی ویلیام سر به شورش برداشت و سرانجام کار به جنگ با اسپانیا کشید. این جنگ هشتاد سال (۱۵۶۸-۱۶۴۸) ادامه یافت.
در سال ۱۵۷۹ از اتحاد هفت ایالت شمالی، اتحادیه اوترخت (۷۳) تأسیس شد که ریاست آن با ویلیام بود. او در این زمان به علت اختفای طرح‌هایش علیه امپراتوری اسپانیا به ویلیام خاموش (۷۴) شهرت داشت. ویلیام اورانژ در ۱۰ ژوئیه ۱۵۸۴ به دست ماموران فیلیپ به قتل رسید و آرزویش برای استقرار خاندان سلطنتی ناسو – اورانژ در زمان حیاتش جامه عمل نپوشید. پس از او پسرش، موریس (۷۵) ریاست اتحادیه اوترخت را به دست گرفت.
حکومت خاندان ناسو/ اورانژ بر ایالت‌های سفلی ادامه یافت. در این دوران آنان هرچند عنوان “شاه” بر خود نداشتند ولی عملا در مقام پادشاهانی مقتدر و ثروتمند جای داشتند. در سده هفدهم، هلند به قدرت بزرگ مستعمراتی جهان آن روز بدل شد. در سال ۱۶۸۹ پرنس ویلیام اورانژ، با نام ویلیام سوم، پادشاه انگلستان شد.
در سال‏های ۱۷۹۳-۱۷۹۵، ویلیام فردریک از این خاندان به جنگ با ارتش انقلابی فرانسه پرداخت. شکست خورد و بهمراه پدرش، ویلیام پنجم، به انگلستان گریخت. پس از شکست ناپلئون، در کنفرانس پاریس (۱۸۱۴) سرزمین‌های فوق یکپارچه شد و حکومت آن به ویلیام فردریک واگذار گردید. او در سال ۱۸۱۵، با نام ویلیام اول، به عنوان پادشاه هلند تاجگذاری کرد و تا سال ۱۸۴۰ سلطنت نمود. او را شاهی خودکامه، نه مشروطه، می‌شناسند. (۷۶) این فرایندی است که به تأسیس خاندان سلطنتی هلند انجامید. خاندان سلطنتی کنونی لوکزامبورگ نیز از خاندان ناسو/ اورانژ است. درباره پیوند عمیق حکمرانان هلند و در رأس آنها خاندان ناسو/ اورانژ با زرسالاری یهودی بطور مشروح و مکرر سخن گفته‌ایم.
پیوند زرسالاری یهودی با خاندان سلطنتی هابسبورگ و با الیگارشی ماوراء بحار هلند سرمشقی برای خاندان هوهن‌زولرن و حکمرانان کوچک و بزرگ محلی آلمان بود. از اینروست که در سده هیجدهم شاهد استقرار يهوديان درباري در تمامی دربارهای بزرگ و کوچک اروپای مرکزی هستیم.
به ‏نوشته دائرة المعارف یهود از سده هفدهم حکومت‌های پراکنده و مستقل و خودکامه اروپای مرکزی به تأسیس دربارهای متمرکز و پرتجمل دست زدند و طبعاً “از نظر اقتصادی یهودیان می‌توانستند خدمات بزرگی به چنین حکمرانانی کنند.” یهودیان مستقر در جنوب و مرکز اروپا به دلیل پیوندشان با یهودیان شرق و لهستان می‌توانستند نیاز ارتش‌های کوچک و خصوصی حکمرانان منطقه به گندم، احشام و الوار را تأمین کنند و همچنین جواهرات و سایر کالاهای تزیینی مورد نیاز را برای این حکمرانان فراهم آورند. به ‏نوشته منبع فوق، گردآوری مالیات دشوارترین کار برای دربارهای اروپا بود و یهودیان به دلیل “استعداد سازماندهی و ارتباطات‌شان با سرزمین‌های دور” به کمک آنان آمدند. آنها به دلیل این ارتباطات، به ‏ویژه با سالونیک و استانبول و بغداد و اصفهان، می‌توانستند اعتبار مالی یا پول نقد لازم را برای خریدهای خارجی تأمین کنند و لباس و غذا و اسلحه ارتش‌‏های کوچک اروپا را، که مهم‌ترین ابزار حکمرانی این دولت‌‏های محلی بود، فراهم آورند.
دائرة المعارف یهود می‌نویسد: “نهادی به‌‏نام یهودیان درباری ناگهان پدید نشد بلکه در سده‌های شانزدهم و هفدهم بتدریج تکامل یافت.” به ‏نوشته منبع فوق، ریشه‌های این نهاد به‌‏ویژه در دوران جنگ‌‏های سی ساله اروپا (۱۶۱۸-۱۶۴۸) شکل گرفت و کارچاق‌کن‌ها و پیمانکاران یهودی چون ساموئل هرشرایدر (۷۷) ناتان اسپانیر (۷۸) و آلبرتوس دنیس (آلوارو دینیز) به خدمت حکمرانان برمن، بوئکبورگ و دانمارک درآمدند.
در دوران جنگ‌‏های سی ساله هم سوئدی‌ها و هم دشمنان آنها از یهودیان برای سررشته‌داری ارتش و جاسوسی استفاده می‌کردند، ولی درواقع در نیمه دوم سده هفدهم بود که… یهودیان درباری به یکی از نیازهای دربارهای حکمرانان مستبد اروپا تبدیل شدند و در زمره گروهی از کارگزارانی قرار گرفتند که به‏ وسیله آنها سرزمین تحت‌فرمانشان اداره می‌شد.
این تحول ناشی از گسترش تجارت با شرق و تمرکز ثروت در دست حکمرانان اروپایی مناطق همجوار با عثمانی و پیدایش فرهنگ پرتجملی بود که به فرهنگ باروک (۷۹) موسوم است. در این دوران فرانکفورت و هامبورگ به دو مرکز مهم تجاری و مالی اروپا و کانون تجار و صرافان و دلالان یهودی بدل شد. همپای این تحولات عناوین این یهودیان نیز محترمانه ‏تر ‌شد. آنان که در آغاز یهودی درباری (۸۰) خوانده می‌شدند، بتدریج صراف درباری (۸۱) و بالاخره کارگزار دربار (۸۲) و سرکارگزار دربار (۸۳) نام گرفتند.
از نظر امتیازات اجتماعی و سیاسی این طبقه با سایر یهودیان تفاوت داشتند و از امتیازاتی بهره‌مند بودند که بسیاری از اتباع مسیحی نیز از آن بی‌بهره بودند که مهم‌ترین و نافذترین آن امکان ارتباط مستقیم با حکمران بود. دائرة المعارف یهود سه شاخه اصلی فعالیت آنها را “صرافی“، “تجارت” و “دیپلماسی” می‌داند و می‌نویسد:
فعالیت آنها بسیار متنوع بود و حوزه‌های مالی، تجارت و دیپلماسی را در برمی‌گرفت. ولی مسئولیت اصلی آنها تأمین نیازهای مالی و پولی حکمرانان و در زمینه تهیه فلز برای ضرب مسکوکات، تأمین سیورسات ارتش، انجام مأموریت‏‌های تجاری و دیپلماتیک [و قاعدتاً اطلاعاتی] و بررسی طرح‌‏های مربوط به توسعه تجارت و صنعت، مثلا تنباکو، بود. (۸۴)

ادامه دارد…

قسمت قبلی این مقاله  ؛  قسمت بعدی این مقاله

پی‌نوشت‌ها:
۱. Wolf Popper Bozian / 2. Israel Gershon ha-Kohen / 3. Checiny / 4. Landau / 5. Sebastian Miczynski / 6. Zloty: سکه طلای لهستان / ۷. ibid, vol. 5, p. 369; vol. 11, pp. 1503-1504; vol. 13, pp. 864-865. / 8. Gomperz / 9. Brno / 10. ibid, vol. 15, p. 1041.
۱۱. بوهم در سده‌های چهاردهم و پانزدهم جزء امپراتوری “روم مقدس” شد. از سال ۱۶۲۰ خاندان هابسبورگ به عنوان یک پادشاهی مستقل بر آن فرمان می‌راند. این سرزمین در سال ۱۹۱۸ جزء کشور نوپدید چکسلواکی شد. مهم‌ترین شهر آن پراگ است.
۱۲. ibid, vol. 4, p. 1180. / 13. Hayyim (Joachim) Popper / 14. Elder von Popper / 15. Joseph Popper / 16. Jewish Encyclopedia / 17. Sir Karl Raimund Popper / 18. ibid, vol. 13, pp. 861-862. / 19. Teutonic / 20. Barbar / 21. Alamanni / 22. Suevi / 23. Lombard / 24. Vandali / 25. Ostrogoth / 26. Visigoth / 27. Chatti / 28. Angles / 29. Saxon / 30. Celtic / 31. Americana, vol. 1, pp. 844-847; vol. 12, pp. 583-584; vol. 24, p. 324. / 32. Hohenzollern / 33. Swabia / 34. ibid, vol. 14, p. 284. / 35. ibid, vol. 26, p. 85. / 36. Grand Dukedom / 37. Prussia / 38. Hanover / 39. Bavaria / 40. Saxony / 41. Wurttemberg / 42. Hesse-Kassel / 43. Hesse-Darmstadt / 44. Baden / 45. Luxemburg / 46. Mecklenburg-Schwerin / 47. Mecklenburg-Strelitz / 48. Oldenburg / 49. Saxony-Weimar / 50. Brunswick / 51. Holstein / 52. Nassau / 53. Saxony-Altenburg / 54. Saxony-Hildburghausen / 55. Saxe-Coburg-Gotha / 56. Saxe-Meiningen / 57. Anhalt-Dessau / 58. Anhalt-Cothen / 59. Anhalt-Bernburg / 60. Duke Ernest Augustus / 61. Duke of Cumberland / 62. ibid, vol. 13, p. 777. / 63. Wettin / 64. ibid, vol. 24, p. 324. / 65. ibid, 1975, vol. 1, p. 489; 1985, vol. 10, p. 554. / 66. House of Hanover / 67. House of Saxe-Coburg / 68. House of Windsor
۶۹. درباره خویشاوندی خاندان سلطنتی انگلیس با خاندان هسه بنگرید به: زرسالاران یهودی و پارسی، ج ۲، صص ۳۶۹-۳۷۴.
۷۰. Low Countries / 71. Orange / 72. ibid, vol. 28, p. 780. / 73. Union of Utrecht / 74. William the Silent / 75. Maurice of Nassau / 76. ibid, p. 782. / 77. Samuel Herscheider / 78. Nathan Spanier / 79. Baroque / 80. Hofjude / 81. Hofbankier / 82. Hofaktor / 83. Oberhofaktor / 84. Judaica, vol. 5, pp. 1007-1008.

منبع: عبدالله شهبازی ؛ زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران، ج ۲، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، چاپ دوم (پائیز ۱۳۹۰)

تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم:

تلگرام اندیشکده مطالعات یهود

همچنین ببینید

زرسالاران یهودی و انقلاب راه‌آهن

زرسالاران یهودی و انقلاب راه‌آهن

ورود نیروی بخار و سوخت زغال سنگ به عرصه حمل‌ونقل و ساخت نخستین لکوموتیوها بود که انقلاب راه‌آهن را میسر ساخت. این تحول با نام جرج استفنسن در پیوند است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 × 4 =