یهودیان و غارت شرق

یهودیان و غارت ماوراء بحار در شرق (۱)

در سده شانزدهم میلادی و همپای تهاجم پرتغال به هند و خاوردور پایگاه‌های الیگارشی یهودی در سراسر این مناطق گسترده شد. در سده‌های هفدهم و هیجدهم، یهودیان عامل انتقال میراث مستعمراتی پرتغال به هلند و انگلستان و فرانسه و دانمارک بودند و در واقع حلقه رابطی به شمار می‌رفتند که الیگارشی مستعمراتی قدرت‌های متعدد اروپایی را، به‏ رغم تمامی تعارض منافع‌ و رقابت‌هایشان، به یکدیگر پیوند می‌داد.
فیلیپ لاوسون در پژوهش خود در پیرامون تاریخ کمپانی هند شرقی می‌نویسد: انگلیسی‏‌ها تا سال ۱۶۰۰ چیز زیادی از جزییات دنیای تجاری نمی‌دانستند. (۱) مورخین دانشگاه عبری اورشلیم می‌نویسند: “در عمل، تجار انگلیسی نمی‌توانستند بدون واسطه یهودیان با شرق معامله کنند.” (۲) این کاملا درست است و به انگلیسی‏‌ها محدود نیست. پرتغالی‏‌ها، هلندی‏‌ها، دانمارکی‏‌ها، فرانسوی‏‌ها و آمریکایی‏‌ها، و تمامی اروپاییانی که راهی شرق شدند، هیچ‌گاه بدون یاری زرسالاران یهودی قادر به آغاز و تداوم تکاپوی خویش نبودند.
ورنر سومبارت فصل چهارم کتاب خود را به بنیادهای مستعمرات امروزین اختصاص داده است. او می‌نویسد:
از زمانی‌که اروپاییان در سال ۱۴۹۸ در جزایر “هند شرقی” (جاوه) پیاده شدند و به قلمرو تمدنی کهنسال تجاوز کردند، یهودیان به پیشاهنگ تجارت اروپا با “هند شرقی” بدل گردیدند. یهودیان در تمامی مستملکات هلند، در غرب و شرق، مشارکت وسیع داشتند.
گفته می‌شود که یهودیان سهامداران بزرگ کمپانی هند شرقی هلند بودند و ما می‌دانیم که رئیس کمپانی، که نقش اصلی را در استقرار سلطه هلند بر جاوه داشت، کوئن (کوهن) (۳) نام دارد. به علاوه، نگاهی به تصاویر حکمرانان مستعمرات هلند روشن می‌کند که این “کوهن” تنها یهودی در میان گردانندگان کمپانی هند شرقی هلند نبود. (۴) یهودیان در هیئت مدیره کمپانی نیز حضور داشتند و خلاصه هیچ مستعمره‌ای بدون وجود آنان کامل نمی‌شد.
سومبارت می‌افزاید:
هنوز میزان سهم یهودیان در حیات اقتصادی هند پس از سلطه بریتانیا ناشناخته مانده است. ولی از نقش یهودیان در تأسیس مستعمرات انگلیس در جنوب آفریقا و استرالیا اطلاع کافی داریم. تردیدی نیست که در این مناطق، به‏ ویژه در کیپ کلنی، تمامی حیات اقتصادی به یهودیان وابسته است.
به‏ نوشته سومبارت، در سال‏های ۱۸۲۰ و ۱۸۳۰ بنجامین نوردون (۵) و سیمون مارکس (۶) به آفریقای جنوبی رفتند و تقریباً تمامی فعالیت‏‌های صنعتی در کیپ کلنی کار آنها بود. آرون و دانیل دوپاس (۷) انحصار صنعت صید نهنگ را به دست داشتند. جوئل مه‌یرز (۸) صنعت شکار شترمرغ را به دست داشت و لیلینفلد (۹) خریدار نخستین الماس‌‏هایی بود که از معادن آفریقای جنوبی به دست می‌آمد. همین نقش را یهودیان در سایر مستعمرات انگلیسی جنوب آفریقا داشتند؛ به‏ ویژه در ترانسوال که گفته می‌شود امروزه (در زمان انتشار کتاب سومبارت یعنی سال ۱۹۱۱) ۲۵ هزار نفر از ۵۰ هزار یهودی ساکن آفریقای جنوبی در آنجا زندگی می‌کنند. در استرالیا نیز چنین بود و نخستین تاجر عمده این سرزمین مونت‌فیوره‌ها بودند. لذا، اغراق نیست اگر گفته شود بخش بزرگی از حمل و نقل دریایی مستعمراتی انگلیس برای یک دوره طولانی به دست یهودیان بود. (۱۰)
برای سنجش داوری سومبارت، به نمونه‌ای دیگر توجه می‌کنیم: تاسمانیا
پیشتر درباره فاجعه جزیره تاسمانیا، در جنوب استرالیا، سخن‌گفته‌ایم. (۱۱) بر اساس منابعی که در دست داریم، درباره ابل تاسمان هلندی، “کاشف” این جزیره در سال ۱۶۴۲، یا وان دیه‌من (۱۲) حکمران معروف هلندی آن، و پیوند این دو با الیگارشی یهودی آمستردام اطلاع مشخصی نمی‌توانیم ارائه دهیم. معهذا، با توجه به حضور یهودیان در مدیریت کمپانی هند شرقی هلند و نقش آنان در ماجراجویی‏‌های دریایی خاوردور آن زمان، مشارکت الیگارشی یهودی در این “کشف” و تحولات پسین آن غیرقابل تردید است. بهرروی، این جزیره در سال ۱۸۰۳ به مستعمره انگلستان بدل شد. از این زمان درباره حضور یهودیان در جزیره تاسمانیا گزارش‌های مستندی در دست ماست. در سال ۱۸۱۹ فردی به ‏نام سولومون از مسئولین انتظامی جزیره بود. در سال ۱۸۲۳ بانک تاسمانیا تأسیس شد که دو تن از سهامداران آن جودا و جوزف سولومون بودند. در سال ۱۸۳۲ یک گروه یکصد نفری از یهودیان به تاسمانیا وارد شدند. در سال ۱۸۴۷ انجمن خیریه عبری تاسمانیا تأسیس شد. در این زمان یهودیان ساکن تاسمانیا حدود یکصد خانوار گزارش شده است. در سال ۱۸۹۷ یک یهودی به ‏نام ساموئل بنجامین از کدخدایان هوبارت (۱۳) شهر اصلی تاسمانیا بود و یهودی دیگر به ‏نام جان ویلیام اسرائیل رئیس انجمن مستخدمین دولتی تاسمانیا. (۱۴)
پیشینه زیست یهودیان در هند با آغاز تهاجم ماوراء بحار پرتغالی‏‌ها مقارن است. نخستین جامعه یهودی هند در اوایل سده شانزدهم میلادی در بندر کوچن منتهی‌الیه جنوبی ساحل مالابار، پدید شد. (۱۵) کوچن نخستین پایگاه استعمار غرب در مشرق‌زمین، نخستین قرارگاه زرسالاران یهودی در منطقه اقیانوس هند، نخستین مرکز تجارت اروپایی برده و نخستین کانون تکاپوهای تبشیری (میسیونری) در شرق است.
می‌دانیم که واسکو داگاما در اولین سفر خود پس از بندر کالیکوت به کوچن رفت. (۱۶) و می‌دانیم که او پس از انتصاب در سمت نایب‌السلطنه پرتغال در شرق و بازگشت به هند در کوچن درگذشت. (۱۷) در سفر بعدی ناوگان پرتغال (۱۵۰۰)، کابرال نیز در کوچن مستقر شد. آلبوکرک در سفر سال ۱۵۰۳ خود در بندر کوچن قلعه‌ای مستحکم ساخت. در سفر سال ۱۵۰۵ المیدا، گاسپار یهودی در کوچن ماند و به مدت پنج سال نماینده پادشاه پرتغال در سواحل هند بود. (۱۸) دماغه جنوبی شبه قاره هند، از جمله کوچن، هیچ‌گاه در حوزه اقتدار واقعی دولت گورکانی هند قرار نگرفت. کوچن در سال ۱۶۶۳ به دست هلندی‏‌ها افتاد و از سال ۱۷۹۵ در تصرف انگلیسی‌‏ها بود. این بندر در زمان هلندی‏‌ها و انگلیسی‏‌ها نیز مرکز مهم تجارت برده در منطقه اقیانوس هند و خلیج فارس به ‏شمار می‌رفت. (۱۹) در دایرة المعارف یهود تصویر سندی مندرج است به خط عبری که بیانگر تداوم تجارت یهودی برده در کوچن تا سال ۱۸۳۸ است. (۲۰)
نخستین کانون تکاپوی میسیونری در هند نیز در سال ۱۵۳۰، به ‏وسیله سن فرانسیس خاویر (۲۱) (۱۵۰۶-۱۵۵۲)، از بنیان‌گذاران فرقه یسوعی (۲۲) در این بندر تأسیس شد. (۲۳) فرانسیس یک کشیش اهل قلعه خاویر در منطقه مسیحی‌نشین ناوار بود. ژان سوم، پادشاه پرتغال، وی را برای مسیحی‌کردن مردم مناطق تصرف شده به‏ وسیله پرتغالی‌‏ها راهی شرق کرد. به‏ نوشته آمریکانا نامه‌های فرانسیس خاویر موجی گسترده از احساسات میسیونری در اروپا برانگیخت. در سال ۱۹۲۹ پاپ پیوس یازدهم وی را به عنوان «قدیس» اعلام کرد. (۲۴)
یهودیان کوچن به دو طایفه سفید و سیاه تقسیم می‌شوند. سفیدپوستان از تبار مهاجرین یهودی‌اند که با مردم بومی منطقه آمیزشی آشکار یافته‌اند؛ سیاه‌پوستان قطعاً از تبار بردگان آفریقایی‌اند که به ‏وسیله اربابان‌شان یهودی شدند. اینان در زمره یهودی‌شدگان (۲۵) جای دارند.
یهودیان کوچن درباره پیشینه مهاجرت خود اسطوره‌ای دارند. طبق این اسطوره، مهاجرت آنان به هند ربطی به تکاپوهای استعماری ندارد؛ مهاجرتی کهن و مقدس است برای گریز از “ستم دینی”. زمانی که نیاکان یهودیان کوچن به ‏رهبری حاخامی به ‏نام یوسف ربان (۲۶) در ساحل مالابار پیاده شدند، پادشاه هندوی منطقه آنان را به گرمی پذیرا شد و به عنوان نماد وفاداری به موطن جدید لوحی مسین به ایشان اعطا کرد. (۲۷)
به ‏نوشته دایرة المعارف یهود با استقرار پرتغالی‏‌ها در بندر گوا (۱۵۱۰) یهودیان پرتغال و اسپانیا به سوی هند به حرکت درآمدند و در بنادر گوا، هرمز و مالاکا مستقر شدند. (مالاکا در ۱۵۱۱ به تصرف پرتغالی‏‌ها درآمد و هرمز در ۱۵۱۴) اینان شامل یهودیان، مارانوها و یهودی‌شده‌ها (۲۸) بودند. (۲۹)
از شناخته‌شده‌ترین چهره‌های یهودی مستقر در بندر گوا، آبراهائو کوجه (خواجه آبراهائو) (۳۰) است. او از اقتدار فراوان در دستگاه پرتغالی‏‌ها برخوردار بود و در سال‏های ۱۵۷۵-۱۵۹۴ به نایب‌السلطنه‌های متعدد پرتغالی خدمت کرد. اسناد آرشیوهای گوا نشان می‌دهد که وی نقشی مهم در تکاپوی پرتغالی‏‌ها در هند به دست داشته است. در این اسناد از او با نام خواجه آبراهائو جود نام برده شده. او از سوی دربار پرتغال نزد حکام محلی هند به سفارت می‌رفت و در سال ۱۵۷۶ سباستیان، پادشاه پرتغال، به پاس خدماتش او را مورد تقدیر قرار داد. معاهده صلح پرتغال با یوسف علی عادل شاه بیجاپور به ‏وسیله او منعقد شد. (۳۱)

گارسیا دو اورتا

گارسیا دو اورتا (۳۲) (۱۵۰۰-۱۵۶۸) از مارانوهای نامدار پرتغال است. او تحصیلات خود را در دانشگاه لیسبون به پایان برد و در سال ۱۵۳۴ به هند رفت. در دوران طولانی اقامتش در بندر گوا پزشک مخصوص نایب‌السلطنه‌های پرتغال بود و نیز پزشک برهان‌الدین نظام‌الملک، حکمران دولت نظام‌شاهی احمدنگر. در حوالی سال ۱۵۴۸، نایب‌السلطنه پرتغال به پاس خدماتش بمبئی را، که در آن زمان تنها یک روستای محل سکونت ماهیگیران بومی بود، به وی بخشید. اورتا در سال ۱۵۶۳ کتاب معروف خود را درباره انواع داروها در هند به زبان پرتغالی در بندر گوا چاپ کرد. (۳۳) این کتاب نخستین مأخذ جدی اروپایی است که در آن درباره طایفه پارسی هند سخن گفته شده و محتملا اورتا نخستین کسی است که در دوران جدید گیاه خشخاش و خاصیت مخدر تریاک را به اروپاییان معرفی کرد. وی به علل نامعلوم در بندر گوا به قتل رسید. دایرة المعارف یهود‌ قتل او را به انگیزیسیون و علت آن را یهودیت وی عنوان کرده که قطعاً نامربوط است. (۳۴)
در دوران سلطه کمپانی هند شرقی هلند بر بندر کوچن (۱۶۶۳-۱۷۹۵)، پیوند مستحکمی میان یهودیان کوچن و الیگارشی یهودی آمستردام برقرار بود.
از سده‌های هفدهم و هیجدهم گروهی از تجار یهودی مهاجر به هلند، برای تجارت کالاهای زینتی چون جواهرات و مروارید، در بنادر غربی و جنوبی هند، به ‏ویژه سورت و کوچن، مستقر شدند. در سال ۱۶۸۶، موسس پریرا دو پائیوا (۳۵) در رأس یک هیئت از آمستردام به کوچن رفت. از آن پس از طریق مهاجرت یهودیان پرتغال و اسپانیا و شمال آفریقا و آلمان و عثمانی و غیره جامعه یهودی کوچن توسعه یافت و به یک کانون مهم اقتصادی و سیاسی در منطقه بدل شد. (۳۶) نخستین گروه تجار یهودی آمستردام در سال ۱۶۸۹ به ریاست پدرو پریرا (آنتونیو دو پورتو) (۳۷) و فرناندو مندس هنریکز (۳۸) در سورت مستقر شدند و “عملیات تجاری گسترده‌ای را با دو کمپانی هند شرقی هلند و انگلیس” سامان دادند. سپس، یهودیان مستقر در انگلیس، چون آبراهام الیاس (۳۹) به آنان پیوستند. (۴۰)
از اعضای الیگارشی یهودی کوچن باید به خاندان هاله‌گوآ (آلگوا) (۴۱) اشاره کرد. این خاندان احتمالا از اوایل سده هفدهم در کوچن مستقر شد. از آن زمان تا به امروز بسیاری از اعضای آن ریاست یهودیان کوچن را به دست داشته‌اند. (۴۲)
موسی طوبیاس (۴۳) (۱۶۹۴-۱۷۶۹) از یهودیان کوچن بود. او از سال ۱۷۲۸ تا زمان مرگ، از سوی نایب‌السلطنه پرتغال مستقر در گوا ریاست تجارتخانه (فاکتوری) پرتغال در بندر سورت را به دست داشت. موسی طوبیاس به عنوان سفیر پرتغال نزد مقامات و حکمرانان محلی هند تردد می‌کرد. او ناسی یهودیان سورت نیز به شمار می‌رفت. موسی طوبیاس تاجری بزرگ بود و کشتی‏‌هایش در دریای عربی و اقیانوس هند در سفر بودند. در اسناد هلندی مکرر از حرکت کشتی‌‏های یهودیان سورت سخن رفته است. ناخدایان این کشتی‏‌ها، چون یعقوب موسی و موسی اسکندر، یهودی بودند. سپس، پسرش به ‏نام اسحاق طوبیاس جانشین وی شد. در سده هیجدهم بسیاری از اعضای این خاندان کارگزاران اقتصادی و سیاسی پرتغال در هند بودند. (۴۴)
ازقل رحابی (۴۵) (۱۶۹۴-۱۷۷۱) از چهره‌های متنفذ یهودی کوچن بود. پدر رحابی سال‏ها نماینده کمپانی هند شرقی هلند در مالابار (جنوب هند) بود. پس از مرگ او (۱۷۲۶)، ازقل رحابی به عنوان “نماینده و کارگزار کل” کمپانی هند شرقی هلند در مالابار منصوب شد و انحصار تجارت فلفل و سایر کالاهای تجاری منطقه مالابار در دست او قرار گرفت. رحابی به ثروت و قدرت فوق‌العاده رسید؛ حدود ۵۰ سال اداره امور کمپانی هند شرقی هلند را در جنوب هند به دست داشت و به عنوان سفیر کمپانی به دربار برخی از پادشاهان و حکمرانان شبه قاره هند می‌رفت. در این زمان ریاست یهودیان کوچن نیز با او بود.

ازقل رحابی و طوبیاس بوآس

رحابی با طوبیاس بوآس (۴۶) (۱۶۹۶-۱۷۸۲) رابطه نزدیک داشت. خاندان بوآس (بوعز) از اعضای الیگارشی یهودی آمستردام بود. طوبیاس بوآس از بزرگترین صرافان هلند به ‏شمار می‌رفت که مبالغ عظیمی به دولت هلند وام داد. فرزندان بوآس با خاندان‏‌های زرسالار اوپنهایمر، ورتیمر، گومپرتز و کان (۴۷) وصلت کردند. آنان از طریق خاندان گومپرتز با روچیلدها خویشاوندند. فرانتس بوآس (۴۸) (۱۸۵۸-۱۹۴۲)، مردم‌شناس نامدار آمریکایی از این خانواده است. (۴۹) فرانتس بوآس بنیان‌گذار واقعی دانش مردم‌شناسی (۵۰) در ایالات متحده آمریکا به‏ شمار می‌رود و نسلی از سرشناس‌ترین نظریه‌پردازان این رشته – چون کروئبر (۵۱) ادوارد ساپیر (۵۲) و مارگارت مید (۵۳)- شاگردان اویند. (۵۴)
اسحاق سورگون (۵۵) (۱۷۰۱-۱۷۹۱) از کارگزاران کمپانی هند شرقی هلند بود. در ساحل مالابار مستقر شد، تجارت مفصلی به راه انداخت و کشتی‏‌های متعدد در تملک داشت. به زبان‏‌های پرتغالی و عربی تسلط داشت، رابطه فعالی با مقامات محلی مسلمان و هندو برقرار کرد و با تجار مختلف اروپایی در دادوستد بود. او در سال ۱۷۵۹ به عنوان سفیر کمپانی هند شرقی هلند به دربار مهاراجه میسور رفت و سپس در جنگ‏‌های انگلیس و میسور نقشی موثر ایفا کرد. (۵۶)
ساموئل آبراهام (۵۷) (متوفی ۱۷۹۲) در حوالی سال ۱۷۵۲ در کوچن مستقر شد و به عنوان نماینده دو کمپانی هند شرقی هلند و انگلیس به تکاپو پرداخت. بطور عمده به صادرات الوار برای کارگاه‌‏های کشتی‌سازی اروپا، کاغذ، فلفل، برنج و آهن اشتغال داشت. چنان ثروتمند بود که به کمپانی‏‌های هند شرقی هلند و انگلیس مبالغ کلانی وام داد. بهمراه داوود رحابی (۵۸) پسر ازقل رحابی، از سوی فرمانفرمای مستعمرات هلند به مأموریت‏‌های محرمانه می‌رفت. خانه‌اش محل اجتماع حکمرانان و قدرتمندان و تجار هند بود. (۵۹)
اعضای خاندان روتنبرگ (۶۰) از آلمان، احتمالا از فرانکفورت، به کوچن مهاجرت کردند و در سده هیجدهم از اعضای الیگارشی یهودی کوچن به‏ شمار می‌رفتند. با خاندان رحابی خویشاوند نزدیک بودند. اعضای این خاندان کارگزاران کمپانی‏‌های هند شرقی هلند و انگلیس بودند. یکی از آنان، به ‏نام نفتالی روتنبرگ در جریان قیام سال ۱۸۰۸ مردم مالابار علیه استعمار انگلیس، کلنل ماکائولی، کارگزار مقیم (رزیدانت) کمپانی هند شرقی انگلیس در کوچن، را از مرگ نجات داد. (۶۱) این کلنل ماکائولی احتمالا عموی لرد توماس ماکائولی، نظریه‌پرداز کمپانی هند شرقی در نیمه اول سده نوزدهم، است.
چنانکه می‌‏بینیم، اعضای الیگارشی یهودی کوچن بیشتر مهاجرین جدید سده‏‌های هفدهم و هیجدهم‌اند.
در زمان انتشار کتاب سومبارت (۱۹۱۱) نقش زرسالاری یهودی در مستعمرات انگلیسی شبه قاره هند چندان روشن نبود. امروزه چنین نیست و ما می‌توانیم تصویری نسبتاً گویا از مشارکت الیگارشی یهودی در تکاپوهای اولیه انگلیسی‏‌ها در هند به دست دهیم.
مشارکت یهودیان در کمپانی هند شرقی و حکومت هند بریتانیا را در سه بُعد باید مورد بررسی قرار داد:

۱- جایگاه زرسالاری یهودی در کانون‌های تعیین‌کننده سیاست شرقی انگلیس و پیوند آن با دربار و دستگاه دولتی لندن و حکومت هند بریتانیا.

در ادامه‌ی این سلسله مقالات، به ‏ویژه در بررسی رابطه دو خاندان یهودی و ایرلندی روچیلد و ولزلی با این جایگاه آشنا خواهیم شد. سپس، امپراتوری مالی ساسون‏‌ها در شرق و سرانجام لرد ریدینگ (سِر روفوس اسحاق)، نایب‌السلطنه هند در زمان کودتای ۱۲۹۹ در ایران، را خواهیم شناخت.

۲- حضور یهودیان در صفوف کارگزاران کمپانی هند شرقی و دولت و ارتش بریتانیا در هند.

در این عرصه یهودیان مخفی نقش اصلی را دارند. یهودیت برخی‌شان کاملا آشکار است چون اعضای خاندان‏‌های پولاک و داگوئیلار که پیشتر درباره آنان سخن گفته‌ایم. خاندان گلداسمید نمونه کاملا شناخته‌شده‌ای است. خاندان‌های یاکوب، ولف،‌ الیس، و رابرتس‌ نیز کم و بیش چنین‌اند. اینان جایگاهی مهم در تحولات معاصر ایران داشته‌اند. برای نمونه، سِر هنری اِلیس در حوادث دهه‌های ۱۸۲۰ و ۱۸۳۰ ایران نامی کاملا آشناست. در زمان جنگ هرات، سرلشکر جان یاکوب از فرماندهان ارتش بریتانیا در هرات و بوشهر بود. سرلشکر سِر فردریک گلداسمید در سال‏‌های ۱۸۷۰-۱۸۷۲، در زمان صدارت میرزا حسین خان سپهسالار، رئیس کمیسیون تعیین مرزهای ایران در سیستان بود. کشیش جوزف ولف و پسرش، سِر هنری دراموند ولف نقشی بسیار مهم در وابستگی ایران به استعمار بریتانیا داشتند. گروهی نیز هستند که از قدمت پیشینه و تبار انگلیسی یا ایرلندی یا اسکاتلندی‌شان اطلاعی در دست نیست. کمتر در سده‌ شانزدهم و بیشتر در سده‌های هفدهم و هیجدهم به عنوان “مسیحیان مهاجر آلمانی” در انگلستان یا آمریکای شمالی ساکن شدند و به صفوف فرقه‌های مختلف پروتستان راه یافتند. عملکرد و پیوندهایشان کاملا یهودی است ولی در منابع در دسترس ما مدرکی صریح و قابل ارائه دال بر تبار یهودی‌شان نیافتیم. خاندان یانگ‌ از این گروه است. آنان نیز در تحولات معاصر ایران نقشی فعال داشته‌اند. برای نمونه، در اواخر سلطنت محمدرضا پهلوی، جرج کندی یانگ در زمره “تجار انگلیسی” فعال در ایران و از دوستان نزدیک سِر شاپور ریپورتر بود. چنین خاندان‌های “مشکوک” در ایالات متحده آمریکا و انگلیس کم نیستند. در ادامه‌ی این سلسله مقالات، در بحثی مستقل با عنوان “الیگارشی جهانی و دنیای امروز”، با برخی از این خاندان‌ها آشنا خواهیم شد.

۳- یهودیان به عنوان پایگاه‌های “بومی” استعمار بریتانیا در هند و شرق.

از چنین گروه‌های یهودی باید به یهودیان کوچن، طایفه بنی‌اسرائیل بمبئی و یهودیان بغدادی اشاره کرد. در رأس این گروه یهودیان بغدادی جای داشتند. یهودیان بغدادی، به رهبری خاندان ساسون در سده نوزدهم به یکی از پایگاه‌های اصلی الیگارشی مستعمراتی غرب در مشرق زمین بدل شدند.

به ‏نوشته دایرة المعارف یهود از دوران استقرار کمپانی هند شرقی انگلیس در هند، یهودیان “نقش برجسته‌ای” در نمایندگی‏‌ها و کارگزاری‌‏های تجاری مستقر در هند (سورت، مدرس، بنگال و بمبئی) ایفا نمودند. (۶۲)
یکی از نخستین زرسالاران نامدار یهودی که رابطه او را با کمپانی هند شرقی انگلیس می‌شناسیم آبراهام ناوارو (۶۳) (متوفی ۱۶۹۲) است. او به خاندان ناوارو از رهبران یهودیان پرتغال، تعلق دارد. آبراهام ناوارو در لندن سکونت داشت و به تجارت با چین و هند مشغول بود. او در سال ۱۶۸۳ برای گشایش تجارت کمپانی هند شرقی انگلیس با چین مذاکراتی را با مقامات چینی آغاز کرد که ناموفق بود. در سال ۱۶۸۹، آبراهام ناوارو به عنوان سفیر کمپانی هند شرقی انگلیس برای مذاکرات پیمان صلح هند و انگلیس به دربار اورنگ زیب رفت و همو بود که سرانجام موفق شد مجوز تجدید فعالیت کمپانی را از دولت هند دریافت کند. (۶۴)
منطقه کنونی مدرس نخستین قطعه از سرزمین هند است که به تملک کمپانی هند شرقی انگلیس در آمد و در سال ۱۶۳۹ قلعه سن‌جرج در آن به پا شد. از سال ۱۶۸۳، این قلعه به مرکز اصلی تجارت جهانی الماس بدل گردید. یهودیان پرتغالی مهاجر به لندن، با مجوز کمپانی هند شرقی، در این قلعه یک “کلنی” به پا کردند که تا پایان سده هیجدهم فعال بود. در سال ۱۶۸۸ کوپوراسیون مدرس (۶۵) تأسیس شد که یهودیان مستقر در قلعه سن‌جرج از طریق رئیس خود در آن عضویت داشتند. از تجار برجسته یهودی مدرس، در دوران نخستین آن، باید به بارتولمو رودریگز، دومینگو پورتو، (۶۶) آلوارو فونسکا، اسحاق ابندانا، ژاک پائیوا، فرانسیس مارکوئز (۶۷) اسحاق پورتو و جوزف المانزا (۶۸) اشاره کرد. این “کلنی” بتدریج با ورود تجار جدید یهودی تقویت شد. مهم‌ترین این افراد جدید عبارتند از مارکوس موسس و خانواده‌اش، آبراهام سولومون (۶۹) افرائیم اسحاق (۷۰) سولومون فرانکو و اعضای خاندان‌های فرانکز و کاسترو. این تجار یهودی در مدرس، با چین، برمه، بنگال، مانیل و اروپا تجارت می‌کردند و برخی “فوق‌العاده ثروتمند شدند.” (۷۱)
بدین‌سان، در سده هیجدهم اکثر تجار الماس لندن یهودیان بودند. در این دوران واردات الماس به انگلیس در انحصار کمپانی هند شرقی بود، ولی یهودیان خود را به مدرس و پیمان‌هایی که با کمپانی داشتند مقید و محدود نمی‌کردند و از طریق قاچاق الماس مورد نیاز خود را تأمین می‌نمودند. کشف معادن سرشار الماس در برزیل انحصار کمپانی هند شرقی را بطور جدی متزلزل ساخت. یهودیان بر معادن الماس برزیل نیز چنگ انداختند و، به ‏رغم تلاش کمپانی برای تحریم آن، نقش مهمی در توزیع الماس برزیل در بازارهای اروپا ایفا کردند. (۷۲) پس از برزیل، در نیمه دوم سده نوزدهم، آفریقای جنوبی به کانون تجارت جهانی الماس بدل شد. این کانون جدید نیز، چنانکه خواهیم دید، در زیر سلطه بلامعارض الیگارشی یهودی بود.

ادامه دارد…

قسمت قبلی این مقاله  ؛  قسمت بعدی این مقاله

پی‌نوشت‌ها:
1. Philip Lawson, The East India Company; A History, London: Longman, 1993. p. 7. / 2. Ben-Sasson, ibid, p. 735. / 3. Coen, Cohn
4. درباره یان کوئن بنگرید به: این مقاله
5. Benjamin Norden / 6. Simon Marx / 7. Aaron, Daniel de Pass / 8. Joel Myers / 9. Lilienfeld / 10. Sombart, ibid, pp. 28-29.
11. بنگرید به: این مقاله
12. Van Diemen / 13. Hobart / 14. Judaica, vol. 15, pp. 830- 831. / 15. Thomas A. Timberg [ed.], Jews in India, India: Vikas Publishing House, 1986, pp. 126-127. / 16. Vincent Smith, The Oxford History of India, Oxford: Clarendon Press, 1958, pp. 328. / 17. Americana, vol. 12, p. 260.
18. بنگرید به: این مقاله
19. بنگرید به: این مقاله و  این مقاله
20. Judaica, vol. 14, p. 1663. / 21. Saint Francis Xavier / 22. Society of Jesus / 23. Americana, ibid; Chisholm, ibid, vol. 1, p. 353. / 24. Americana, vol. 11, p. 854. / 25. Judaizers / 26. Joseph Rabban
27. بنگرید به:
Barbara C. Johnson, “The Empror’s Welcome: Reconsideration of an Origin Theme in Cochin Jewish Folklore”, Timberg, ibid, pp. 161-176; Judaica, vol. 5, pp. 621-622.
28. Judaizers / 29. Judaica, vol. 8, p. 1355. / 30. Abrahao Coje / 31. ibid, vol. 2, pp. 166-167; vol. 8, p. 1355. / 32. Garcia de Orta / 33. Coloquios dos Simples e drogas he Cousas Medicinais da India.
ترجمه انگلیسی این کتاب در سال ۱۹۱۳ با نام Colloquities on the Simples and Drugs of India منتشر شد.
34. ibid, vol. 12, p. 1486. / 35. Moses Preira de Paiva / 36. ibid, vol. 13, p. 272. / 37. Pedro Pereira (Antonio de Porto) / 38. Fernando Mendes Henriques / 39. Abraham Elias / 40. ibid, vol. 8, p. 1356; vol. 15, p. 523. / 41. Hallegua / 42. ibid, vol. 7, p. 1197. / 43. Moses Tobias / 44. ibid, vol. 15, p. 1181. / 45. Ezekiel Rahabi / 46. Tobias Boas / 47. Kann / 48. Franz Boas / 49. ibid, vol. 4, pp. 1151- 1153; vol. 13, p. 1515. / 50. Anthropology / 51. A. L. Kroeber / 52. Edward Sapir / 53. Margaret Mead / 54. International Encyclopedia of the Social Sciences, New York: The Macmillan Company & The Free Press, 1972, vol. 1, p. 107. / 55. Isaac Surgun / 56. Judaica, vol. 15, p. 529. / 57. Samuel Abraham / 58. David Rahabi / 59. ibid, vol. 2, p. 129. / 60. Rotenberg / 61. ibid, vol. 14, p. 324. / 62. Judaica, vol. 8, p. 1356. / 63. Abraham Navarro
64. ibid, vol. 12, p. 897; بنگرید به: کتاب زرسالاران یهودی و پارسی، ج۱، ص۱۳۱.
65. Madras Corporation / 66. Domingo de Porto / 67. Francis Marques / 68. Joseph d’Almanza / 69. Abraham Solomon / 70. Ephraem Isaac / 71. Judaica, vol. 8, p. 1356; vol. 11, p. 681. / 72. Ben-Sasson, ibid, p. 736.
درباره نقش بنجامین کوهن، زرسالار آمستردام، و کوهن‏‌ها و گلداسمیدهای لندن در تجارت الماس برزیل در ادامه‌ی همین سلسله مقالات سخن خواهیم گفت.

منبع: عبدالله شهبازی ؛ زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران، ج ۲، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، چاپ دوم (پائیز ۱۳۹۰)

تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم:

تلگرام اندیشکده مطالعات یهود

Check Also

زرسالاران یهودی و انقلاب راه‌آهن

زرسالاران یهودی و انقلاب راه‌آهن

ورود نیروی بخار و سوخت زغال سنگ به عرصه حمل‌ونقل و ساخت نخستین لکوموتیوها بود که انقلاب راه‌آهن را میسر ساخت. این تحول با نام جرج استفنسن در پیوند است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

15 − هشت =