ظهور آریستوکراسی مالی (قسمت پنجم) روچیلد
در زمان وقوع انقلاب ژوئیه ۱۸۳۰، مردم فرانسه به اشتباه این ماجرا را ضربهای بر روچیلدها تلقی میکردند که به دلیل پیوند با بوربنها و نقششان در دربار لویی هیجدهم و شارل دهم به شدت منفور بودند. ارزش سهام کمپانیهای روچیلدها سقوط کرد تا بدان حد که در پاریس مردم از ورشکستگی آنان سخن میگفتند. (۱) معهذا، به نوشته اوگن کورتی نکتهای که هم بر دربار پاریس و هم بر دربار وین، حامی اصلی بوربنها، پنهان بود این است که جیمز روچیلد در دوران سلطنت بوربنها مخفیانه با لویی فیلیپ نیز ارتباط داشت. مشاور مالی او بود و بسیاری از اوقات به خانهاش میرفت. (۲)
اوگن کورتی نخستین پژوهشگری است که اوایل سده بیستم بر اساس اسناد محرمانه به جای مانده از دولت پروس به شکلی مستند پدیدهای به نام “شبکه اطلاعاتی روچیلدها” را معرفی کرد. از جمله این اسناد تعدادی از مکاتبات جیمز روچیلد (در پاریس) و سالومون روچیلد (در وین) است که تا سال ۱۹۲۸ در آرشیو محرمانه دولتی پروس (۳) در برلین موجود بود و مورد استفاده کورتی قرار گرفت. این اسناد روشن میکند که در نیمه اول سده نوزدهم یک شبکه اطلاعاتی گسترده به رهبری روچیلدها در سراسر اروپا، و جهان، حضور داشته است.
در نخستین ماههای پس از انقلاب ژوئیه ۱۸۳۰، شهر پاریس به کانون تکاپوی جمعیتهای سرّی توطئهگر و انقلابی اروپا بدل شد. اسناد مورد استفاده کورتی نشان میدهد که روچیلدها به وسیله شبکه اطلاعاتی خود از فعالیتها و طرحهای این سازمانها کاملاً مطلع بودند و لویی فیلیپ و مترنیخ را در جریان برخی از اطلاعات خود قرار میدادند. کورتی مینویسد: “به رغم تغییر کامل اوضاع، روچیلدها به دلیل روابط عالیشان مهمترین و محرمانهترین اطلاعات را دریافت میداشتند.” (۴)
این اسناد آشکار میکند که پادشاه تازه به قدرت رسیده فرانسه بر کمکهای اطلاعاتی یهودیان متکی بود. در این زمان لویی فیلیپ هنوز دستگاه اطلاعاتی خود را تأسیس نکرده و لذا به اطلاعاتی که جیمز روچیلد در اختیارش قرار میداد نیاز و علاقه وافر داشت. این امر سبب نزدیکی او با روچیلدها میشد. برای نمونه، او در ۷ سپتامبر ۱۸۳۰ با جیمز روچیلد بطور خصوصی و محرمانه ملاقات نمود. جیمز روچیلد در نامهای با سالومون در وین ماجرای این دیدار را شرح داده است. او مینویسد:
پادشاه به من اطمینان داد که مخالف فعالیتهای انقلابی در همه کشورهاست… ولی مجبور است با شعارهای آزادیخواهانه تا حدودی ابراز همگامی کند…
جیمز روچیلد درباره طرح محافل مخفی ایتالیایی مستقر در پاریس برای شورش در ناپل سخن میگوید و در پایان از سالومون میخواهد که مسائل فوق را به اطلاع “عالیجناب پرنس فن مترنیخ” برساند. وی تنها به ارسال اطلاعات اکتفا نمیکند. بلکه آن را تحلیل میکند و بالاتر از آن خط عملی برخورد را ارائه میدهد. بنظر او، “خردمندانه است” که هر چه سریعتر نمایندگانی به دربار ناپل اعزام شوند و امتیازاتی به مردم داده شود تا مانع موفقیت شورش در این کشور گردد.
سالومون این نامه را به همراه یادداشتی برای مترنیخ فرستاد. در یادداشت او برای مترنیخ چنین آمده است:
دوست عزیزم! این است مسائل اصلی مطرح شده در مذاکرات برادرم با پادشاه. بجز اشخاص معین عالی رتبه، این مطالب به اکیدترین شکل محرمانه بماند. با ابراز مجدد دوستانهترین احساساتم. (۵)
کسانی که اقتدار مترنیخ را در این دوران، به عنوان مرد شماره یک اروپا، میشناسند میدانند که این رابطه نزدیک و صمیمانه از چه وزن و اهمیتی برخوردار است. (برای اطلاع رجوع كنید به اینجـا و اینجـا)
در کتاب کورتی تعداد دیگری از مکاتبات دو برادر (جیمز و سالومون روچیلد) در این دوران مندرج است. در نامههای فوق از رمز استفاده میشد؛ برای نمونه مترنیخ را “عمو” میخواندند. (۶) کورتی از این اسناد نتیجه میگیرد که مترنیخ با دور زدن سفارت خود در پاریس، روچیلدها را به عنوان کانال ارتباطات محرمانه خویش با پادشاه جدید و دولت فرانسه برگزیده بود. (۷)
در منابع متأخر نیز اشاراتی دال بر پیوندهای اطلاعاتی لویی فیلیپ و روچیلدها مندرج است. ویرجینیا کاولس مینویسد:
جیمز روچیلد واحد ضدجاسوسی خود را سازمان داد. او به تمامی عوامل خود در فرانسه دستور داد که با دقت اخبار مربوط به مهاجرین انقلابی را که در پی توطئه در کشورهای خارجی هستند، به دست آورند.
به زعم کاولس، خدمات اطلاعاتی جیمز روچیلد مورد توجه لویی فیلیپ قرار گرفت و او پس از تحکیم قدرتش دریافت که روچیلد برای او نافعتر از ژاک لافیته لیبرال است. در این زمان به دلیل اشتغال تمام وقت لافیته به فعالیتهای سیاسی ارزش سهام داراییهای او سقوط کرد. لذا، ناتان روچیلد در لندن به تمسخر از لافیته به عنوان مردی نام میبرد که “تصور میکند میتواند اقتصاد فرانسه را نجات دهد در حالی که نمیتواند اموال خود را حفظ کند.” کاولس میافزاید: “پیشنهادهای رادیکال لافیته لویی فیلیپ را میترسانید.” در حالی که طرحهای جیمز روچیلد برایش خوشایند بود.
سرانجام، لویی فیلیپ به پیشنهاد جیمز روچیلد، کاسیمر پریه را به جای لافیته در سمت وزیر دارایی منصوب کرد. ویرجینیا کاولس از پریه به عنوان “دوست بزرگ بنیاد روچیلد” یاد میکند. ژاک لافیته با ناراحتی استعفا داد و جمله معروف خود را گفت: “من از خداوند و جهانیان به خاطر نقشم در انقلاب [ژوئیه و به قدرت رسانیدن لویی فیلیپ] طلب بخشش میکنم.” او سپس به صفوف مخالفین لویی فیلیپ پیوست. (۸) کمی پس از انقلاب ۱۸۳۰ بیماریهای واگیر اروپا را فرا گرفت و حدود ۳۲ هزار نفر را به کام مرگ کشید. از جمله این قربانیان کاسیمر پریه دوست صمیمی جیمز روچیلد و وزیر دارایی فرانسه بود.
انقلاب ژوئیه ۱۸۳۰ فرانسه موجی از انقلابها را در اروپا به دنبال داشت. نقش فعال جیمز روچیلد در کشف توطئهها و سرکوب امواج شورشها در فرانسه سبب اعتماد بیشتر لویی فیلیپ به او شد و دو سال بعد (۱۸۳۲) کار به جایی رسید که جیمز روچیلد نه تنها امتیاز انحصاری وامهای دولتی را به دست گرفت بلکه لویی فیلیپ نشان عالی صلیب بزرگ لژیون دونور را به وی اعطا کرد. (۹)
ادامه دارد…
پینوشتها:
1. ibid, p. 81.
2. Corti, ibid, p. 257.
3. Prussian Secret State Archives (Berlin)
4. ibid, p. 397-398.
5. ibid, p. 398.
6. ibid, p. 400.
7. ibid, p. 405.
8. Cowles, ibid, p. 82.
9. ibid, p. 83.
منبع: عبدالله شهبازی ؛ زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران، ج۳، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم: