گوساله سامری

گوساله سامری

تاریخ فرهنگی «قبیله لعنت»؛ قسمت پنجم گوساله سامری

سامری، شخصیّتی بت‌پرست به‌نام موسی بن ظفر از سرزمین «عرق» بود که در دوران نبوّت حضرت موسی (ع) به «مصر» آمد و به آن حضرت ایمان آورد. (۱) سامری، خاله‌زاده موسی (ع) و شاگردش بود. (۲)

مفسّران گفته‌اند سامری هنگام نزول وحی بر موسی (ع) جبرئیل را دید. او یکی از نخبگان بنی‌اسرائیل بود. هنگامی که جبرئیل پس از غرق شدن فرعون و لشکریان او بر اسب بهشتی سوار بود سامری مقداری از خاک جای پای جبرئیل را برای تبرّک برداشت. از خواص آن خاک این بود که به هر چیزی نزدیک می‌شد، روح در آن دمیده می‌شد و حرکت می‌کرد. (۳)

گوساله سامری یا گوساله هارون، گوساله‌ای از طلا بوده است که سامری (به روایت قرآن) یا هارون (به روایت تورات)، آنگاه که موسی (ع) به کوه «طور» رفته بود، از زر ساخت و بنی‌اسرائیل را به پرستش آن دعوت کرد. (۴)

درخواست بنی‌اسرائیل از حضرت موسی (ع) برای کتاب و شریعت باعث شد تا حضرت موسی (ع) سی روز برای عبادت به «طور» برود. موسی (ع)، هارون (ع) برادرش را، در میان قوم به جانشینی گذاشت تا به فرمان او زندگی کنند و به طور سینا رفت. به‌فرمان خداوند، وعده‌ی سی روزه‌ی او به چهل روز کشید. (۵) در این هنگام، سامری، بنی‌اسرائیل را گرد خود آورد و گفت موسی با هفتاد تن از میان شما بیرون رفته است و همه هلاک شدند. اکنون می‌خواهم خدای موسی (ع) را به شما بنمایانم.

سامری، منسوب به «سامر» یا «سامره» است. در حال حاضر، نام محلّی در فلسطین است که به‌نظر می‌رسد اسم قوم یا طایفه‌ای باشد که در گذشته در آنجا می‌زیستند. برخی بر این باورند که هم‌فکران یا فرزندان سامری، بعدها در منطقه سامره فلسطین ساکن شدند و نام این محل یا طایفه به اعتبار سکونت هم‌فکران یا فرزندان او بوده است.

سامری، از اصحاب حضرت موسی (ع) و دارای دانشی شگفت و علمی برتر بود. وی، از دانش شهودی و ریاضت بهره برده بود و دستی بر علوم غریبه داشت.

پرستش گوساله سامری

اصل ماجرا را از زبان آیات سوره‌ی طه بخوانیم:
خداوند متعال در سوره طه، آیات ۸۵ تا ۹۹ تفصیلاً به عملکرد سامری می‌پردازد و می‌فرماید:

«ما قوم تو را [پس از آمدن تو] آزمایش کردیم و سامری آنها را به گمراهی کشید.» (۶)

زمینه‌های بازگشت در برخی از افراد بنی‌اسرائیل وجود داشت و آنچه باعث مخفی‌ماندن این تمایل شده بود، حوادثی بود که هنگام خروج از «مصر» تا به این موقعیّت، پی در پی، سر راه بنی‌اسرائیل قرار می‌گرفت. از این‌رو، تنها فتنه و آزمایشی خاص می‌توانست پرده از نهاد آنها بردارد. واقعه‌ی سفر حضرت موسی (ع) به «طور»، مجال امتحان بزرگ را فراهم آورد. سامری دست به کار شد و به‌فرموده قرآن:

«فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ (۷) پس برای آنان گوساله‌ای بیرون آورد، پیکری بی‌روح که صدای گوساله داشت [سامری و پیروانش] گفتند: این معبود شما و معبود موسی است که [آن را] فراموش کرده است.»

در تفسیر این آیه در «تفسیر راهنما» آمده است:

۱. سامری از زیورآلات به دور ریخته شده‌ی بنی‌اسرائیل [یا به تعبیر برخی تفاسیر، زیورآلاتی که از فرعونیان نزد بنی‌اسرائیل مانده بود] (۸) تندیسی به شکل گوساله‌ی نر ساخت و آن را ارائه کرد. «عِجل» یعنی گوساله‌ی نر، توصیف «عِجْلاً جَسَداً» بیانگر این نکته است که گوساله به شکل تندیس بوده نه این‌که گوساله‌ی واقعی باشد؛
۲. ساخت گوساله‌ی زرّین به‌دست سامری، پنهان و به دور از چشم بنی‌اسرائیل صورت گرفت. «أخرج» تنها ناظر به مرحله‌ی عرضه‌ی گوساله بر بنی‌اسرائیل است و مسکوت ماندن مراحل قبل از آن (ساخت گوساله)، نشانگر مستور بودن آن مراحل از انظار عمومی است؛
۳. تندیس گوساله‌ی زرّین سامری، نعره‌ای همانند بانگ گوساله داشت. «خُوار» یعنی صدای بلند گاو و گوساله (لسان العرب). از آنجا که تندیس ساخته شده‌ی سامری به‌شکل گوساله بود، پیداست که صدای آن نیز همانند صدای گوساله بوده است؛
۴. سامری، فردی ماهر در فنّ مجسمه‌سازی و آشنا به نقاط ضعف فکری بنی‌اسرائیل بود. تعبیر «گوساله‌ای درآورد» حاکی از شدت شباهت مجسمه‌ی گوساله، به شکل حقیقی آن است؛
۵. شنیده شدن صدای گوساله از تندیس دست‌ساز سامری، مایه‌ی فریفتگی بنی‌اسرائیل و باور به معبود بودن آن شد. ذکر هر یک از اوصاف گوساله، نشانگر دخالت آن در گرایش بنی‌اسرائیل است؛
۶. سامری، تندیس گوساله‌ی زرّین را به‌عنوان «اله» بنی‌اسرائیل و موسی(ع) معرفی کرد؛
۷. گروهی از بنی‌اسرائیل در معرّفی‌کردن گوساله‌ی زرّین، به‌عنوان معبود با سامری همراهی و همکاری داشتند. فعل جمع «قالوا» می‌رساند که عده‌ای در اطراف سامری مجتمع گشته و مرام او را ترویج می‌کردند یا این‌که از گذشته با او هم‌کاری و هم‌فکری داشتند و در زمان نمایش‌دادن گوساله، به ترویج عقیده‌ی باطل خود پرداختند؛
۸. بنی‌اسرائیل، دارای زمینه‌ی مساعد فکری برای پذیرش گوساله‌ی طلایی به‌عنوان معبود بودند. انتخاب شکل گوساله برای القای بت‌پرستی و ارتداد سریع بنی‌اسرائیل، به‌خصوص پس از مشاهدات معجزات موسی (ع) گویای برداشت یاد شده است؛
۹. سامری و پیروان او، به دروغ مدّعی فراموش شدن معرّفیِ گوساله به‌عنوان معبود، از جانب موسی (ع) شدند؛
۱۰. سامری و طرفداران و مبلّغان او، پرستش گوساله را از جمله عقاید موسی(ع) وانمود کردند؛
۱۱. لزوم هوشیاری در برابر جعل و منتسب‌سازی عقاید انحرافی و ساختگی به پیامبران و مکتب آنان؛
۱۲. بهره‌گیری از شخصیّت‌های محبوب جامعه و وابسته نشان دادن افکار و رفتار خویش به آنان، از ترفندهای رهبران ضلالت است؛
۱۳. سامری، فردی ناسپاس در برابر نعمت‌های خداوند و بی‌توجّه به الطاف و کمک‌های ویژه‌ی او بود. چنان‌چه ضمیر فاعلی «نَسی» به سامری برگردد، مراد از فراموشی سامری، بی‌توجّهی او به عنایات الهی و نجات از فرعونیان و نزول «مَنّ و السّلوى» و نظایر آن خواهد بود؛
۱۴. موسی (ع) در دیدگاه و تبلیغات سامریان، رهبری فراموش‌کار حتی در اصولی‌ترین مسائل اعتقادی معرفی شده است؛ (۹)

موسی و هارون در برابر سامری و گوساله طلایی

آنچه که در بسیاری از تفاسیر درباره‌ی ساخته‌شدن گوساله توسط سامری و صدایی که از دهان گوساله خارج می‌شد، آمده است، حکایت از آن دارد که نویسندگان محترم از چند نکته غفلت ورزیده‌اند.
در این‌باره (صدای گوساله) چند قول بیان شده است:

۱. هنر و علم سامری نسبت به صنعت، باعث ایجاد آن صدا شده، بدین توضیح که:
جمعی از مفسّران بر این عقیده‌اند که سامری با اطلاعات خاصی که در زمینه‌ی تولید صدا به کمک باد و اشیاء داشت، لوله‌های مخصوص در درون سینه‌ی گوساله‌ی طلایی کار گذاشته بود که در اثر ورود هوا از پشت گوساله و خروج آن به‌صورت فشرده از آن لوله‌ها (انتهای آنها در دهان گوساله‌ی طلایی واقع شده بود)، صدایی شبیه به صدای گاو بیرون می‌آمد. (۱۰)

۲. قول دوم آن‌که؛ نحوه‌ی قرار دادن دهان گوساله در جهت وزش باد باعث ایجاد صدا می‌شده است. بدین بیان که، بعضی دیگر از مفسّران معتقدند، سامری گوساله را آن‌چنان در مسیر و جهت وزش باد قرار داده بود که بر اثر وزش باد به دهان گوساله که به شکل خاصی ساخته شده بود، صدایی شبیه به صدای گوساله به‌گوش می‌رسید. (۱۱)

۳. قول سوم آن‌که خداوند متعال آن صدا را از آن گوساله خارج کرد، بدین توضیح که در حدیثی از امام باقر (ع) نقل شده است که:

«حضرت موسی (ع) به خداوند متعال عرضه داشت، بارخدایا سامری گوساله را ساخت، صدای آن از چه کسی بود؟ خدای عزّوجلّ در جواب از طریق وحی به او خطاب کرد: ای موسی! آن آزمایش و فتنه‌ی من بود و در آن‌باره زیاد جست‌وجو مکن.» (۱۲)

در روایتی دیگر از راشد بن سعد آمده است، موسی (ع) به پروردگار عرضه داشت:

«بار پروردگارا! چه کسی روح در آن گوساله قرار داد؟ خداوند متعال جواب فرمود: «من». موسی (ع) عرضه داشت: خدایا پس تو خودت گمراه کردی؟ خداوند عزّوجلّ در پاسخ فرمود: «ای موسی! ای سرآمد انبیاء! ای پدر حاکمان! من چون این گمراهی را در دل‌هایشان دیدم، راه رسیدن به آن را برایشان آسان کردم.» (۱۳)

۴. قول چهارم آن‌که سامری به قدر مُشتی از خاک پای فرستاده‌ی خداوند را در پیکر گوساله ریخت و آن، موجب جان‌گرفتن و صدا کردن گوساله شد. در برخی روایات آمده است:

«حضرت موسی (ع) به سامری گفت: چگونه چنین کاری را انجام دادی؟ سامری در پاسخ جواب داد: به چیزی که دیگران به آن پی نبردند، پی بردم.»

برخی مفسّران طبق این روایت گفته‌اند:
سامری حضرت جبرئیل (ع) را هنگامی‌که برای غرق‌کردن فرعون و لشکریانش نازل شده بود، سوار بر اسبی بهشتی دید، به هر حال، سامری در این هنگام، از موقعیّت استفاده کرده و قدری از خاک زیر پای خود جبرئیل (ع) یا خاک زیر پای اسب او (بنا بر تفسیر دوم) برداشته بود و نزد خود نگاه داشته بود. از خاصیّت‌های این خاک این بوده که به هر چیزی ریخته می‌شد، جان می‌گرفت و زنده می‌شد. سامری هم چون از این مطلب آگاه بود، آن مقدار خاک را که نزد خود داشت، بعد از ساختن گوساله، در آن ریخت و این باعث جان‌گرفتن و صدا کردن گوساله شد. (۱۴)

حضرت موسی خشمگین از بت‌پرستی و گوساله پرستی

با احترام به اقوال همه‌ی مفسّران عالی‌مقام، به این مجموعه اضافه می‌کنم:

اوّلاً: بنی‌اسرائیل سال‌های دراز در کنار مصریان و فرعونیان شاهد سِحر ساحران و جادوی کاهنان معابد بودند و اعمال خارق‌العاده و اعجاب‌برانگیز (شبیه به معجزه و کرامت رحمانی انبیاء و اولیای الهی) را تجربه کرده بودند. یعنی همه‌ی آنچه که در طول همه‌ی قرون، ساحران و کاهنان، به مدد شیاطین برای رهزنی عقل و چشم مردم و جلب قلوبشان از آن بهره می‌جستند. در چنین وضعی، سامری با ساختن یک مجسّمه طلایی و نصب چند لوله در شکم گوساله و قرار دادن آن در معرض باد، نمی‌توانسته است چشم و دل ده‌ها هزار نفر را خیره کرده و آنان را در برابر گوساله به سجده بیفکند.

ثانیاً: بنی‌اسرائیل، از آغازِ آشنایی با حضرت موسی (ع) و پس از گذار از دریا، معجزات شگفت‌آور متعددی را مشاهده کرده بودند که این همه، مجال فریب سامری را از بین می‌برد؛ مگر آن‌که، سامری عمل خارق‌العاده‌ای شبیه اعجاز موسی (ع) را به آنها، نموده باشد.

ثالثاً: در هیچ‌یک از منابع حتى تورات از وزش باد و قرار دادن گوساله در معرض باد سخن به میان نیامده است. ضمن آن‌که مردم، شاهد تندیس گوساله بودند و نه گوساله‌ای واقعی و آن صدا و هیئت خارق‌العاده را از یک تندیس تجربه می‌کردند. توصیف «عجلاً جسداً» مبیّن آن است که گوساله بی‌جان و مجسّمه بوده و از دهان این تندیس، صدای «خُوار» خارج می‌شده.

رابعاً: به استناد آیه‌ی مبارکه‌ی:

«قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ (۱۵) گفت: من چیزی که آنها ندیدند، دیدم و از جای پای فرشته‌ی مرسل، کفی برگرفتم و آن را در قالب گوساله انداختم که ضمیرم برای من چنین جلوه‌گر ساخت.»

سامری می‌گوید: وقتی وارد دریا شدیم، چیزی را مشاهده کردم که بنی‌اسرائیل ندیدند، جبرئیل (ع) را در حالی‌که خاک زیر پایش حرکت می‌کرد که از جای قدم او، به زمین روح دمیده می‌شد و مقداری از آن خاک را برداشتم.

مراد از «بَصَر» در «بَصُرْتُ» دیدن با چشم ظاهر نیست. در «مفردات راغب» آمده است:

جمله «بَصُرْتُ به» معمولاً در «بصیرت» به‌معنای فهمیدن که جمع آن «بصائر» است، به‌کار می‌رود، نه در «بَصَر» به‌معنای چشم که جمع آن «ابصار» است. (۱۶)

می‌توان نتیجه گرفت که:
به استناد آیات قرآنی، چنان‌چه پس از این خواهیم دید، سامری از بصیرت و علومی افزون بر دانش عادی برخوردار بود و از میان مردم، از اعتبار و مقام دانشمندی سود می‌برد. (۱۷) همین بصیرت وی موجب بود تا بتواند از مسائل فرامادّی آگاهی یابد و اگر ادعای وی را به استناد پاره‌ای از منابع مبنی بر رؤیت حضرت جبرئیل (ع)، ادعایی صرف و دروغ نشمریم، می‌توان گفت که وی از مقامی برخوردار بوده که می‌توانسته است موجودات فرامادّی را ببیند و از عناصر و موادی به‌طور خاص بهره گیرد یا تصرّفاتی خاص داشته باشد. از این‌رو می‌گوید: من چیزی را دیدم که بنی اسرائیل ندیدند. (۱۸)

شاید اگر نگوییم که او در صنعت مجسّمه‌سازی ماهر بود و توانایی قالب‌سازی و ریخته‌گری داشته است (۱۹) و از راه همین صنعت و توانایی توانسته بود، مجسّمه‌ی گوساله را بسازد و ملّتی را چهل شبانه‌روز به گمراهی بکشد و آنان را به عبادت گوساله‌ای دست‌ساخته وادار سازد، باید بگوییم که این ساخت و ساز نیز به شیوه‌ی غیرعادی و غیرمعمولی انجام شده است و او از راه تصرّفات غیرمادی و نیروهایی که داشت، توانسته بود مجسّمه‌ای زیبا از زر سرخ و ناب بسازد که از ویژگی‌هایی چون بیرون‌دادنِ صدا برخوردار بود.

مرحوم علامه طباطبایی، داستان سامری را از «تفسیر قمی»، چنین نقل می‌کند:

وقتی حضرت موسی (ع) برای گرفتن تورات و الواح به کوه طور رفت و در موعد مقرر برنگشت، بنی‌اسرائیل با فریب ابلیس سر به طغیان نهادند و خواستند جانشین او، هارون را بکشند، در این میان، ابلیس به‌صورت مردی نزد ایشان آمد و گفت: «موسی فرار کرده و دیگر برنمی‌گردد.» برای آن‌که بدون خدا نمانید، زیورهایتان را جمع کنید تا برایتان معبودی بسازم که عبادتش کنید. سامری با خاکی که از زیر پای اسب جبرئیل برداشته و آن را مایه‌ی مباهات خویش می‌دانست، گوساله‌ای از طلا ساخت و آن خاک را در آن ریخت، گوساله به صدا در آمد و بنی‌اسرائیل در برابر آن به سجده افتادند و عدد آنهایی که به سجده افتادند، هفتاد هزار نفر بود… (۲۰)

سامری دارای توانایی ویژه (در علوم غریبه) بوده و چنان مراتبی را در این علوم طیّ کرده بوده که می‌توانسته شاهد برخی صورت‌های مجرّد یا استفاده از این دانش برای انجام عمل خارق‌العاده و جادویی باشد.

همه‌ی کسانی که کمترین اطلاعی از علوم غریبه و شاخه و شعبه‌ی خاص علم تسخیرات داشته باشند، می‌دانند که تسخیر جنّ خبیث، ساده‌ترین عمل در این حرفه‌ی خفیّه است. جنّ تسخیر شده، بی‌آن‌که دیده شود، در کالبد مناسبی می‌تواند وارد شده و به فرمان تسخیرکننده عمل نماید. از این‌رو، سامری، از تعبیه‌ی هرگونه ابزار و لوله در شکم گوساله و قرار دادن آن مستغنی بوده است. چگونه می‌توان مردمانی مجرّب، چون بنی‌اسرائیل را با قرار دادن گوساله‌ای در معرض باد فریفت؟

خارق‌العاده و جذاب ساختن گوساله، چیزی شبیه معجزه‌ی رحمانی، تنها معبری بوده که می‌توانسته به رهزنیِ چشم و عقل، و تصرّف در چشم و عقل بنی‌اسرائیل بینجامد و سامری از این توانایی یعنی تصرّف جادویی برخوردار بوده است.

نکته‌ی آخر آن‌که، سامری، به اذن الله، باعث فتنه و آزمایش بنی‌اسرائیل شده است. بدین معنی که، خداوند، بنی‌اسرائیل را مبتلای مکر خویش ساخت تا سره از ناسره بازشناخته شود و صالح و طالح معلوم گردند.

هیچ‌یک از اقوام، قادر به فرار از این مکر و آزمون خداوندی نیستند و قطعاً، آزمون بنی‌اسرائیل می‌بایست نسبت به موقعیّت و شرایط تاریخی‌ای حادث می‌شد که در آن قرار داشتند.

آنها با پشت سر گذاردن سال‌های اقامت در «مصر» و تجربه‌ی زندگی با ساحران و جادوگرانِ دغل‌باز و پس از آن، تجربه‌ی معجزات حضرت موسی (ع) می‌بایست در آزمونی از همین جنس بازشناخته شوند: آزمون سحر سامری.

هر دانش‌آموزی ضرورتاً، امتحانش متناسب با آموزه‌هایش است. نمی‌توان از دانش‌آموز علم فیزیک، امتحان تاریخ به عمل آورد. نباید از یاد برد که انتخاب مجسّمه‌ی گوساله، توسط سامری نیز، معطوف به سابقه‌ی ذهنی بنی‌اسرائیل از گوساله‌ی مقدّس و آگاهی سامری از آن است؛ در غیر این صورت، حیله و مکر سامری کارگر نمی‌افتاد.

در فاصله‌ی ده روز، سامری ظهور کرد. سامری، طلاهای بنی‌اسرائیل را که از فرعونیان نزد آنان مانده بود، جمع کرد و گوساله‌ای آراست و آن‌را خدای بنی‌اسرائیل نامید.

سرنوشت سامری

«فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفاً قَالَ يَا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي (۲۱) حضرت موسی (ع) در حالی‌که خشمگین بود، به‌سوی بنی‌اسرائیل بازگشت و به آنان گفت: ای قوم! مگر پروردگارتان (درباره نزول تورات) به شما وعدای نیکو نداده بود؟ آیا زمان آن وعده بر شما طولانی آمد، یا آن‌که خواستید غضب خداوند بر شما فرود آید که وعده‌ی مرا تخلف کردید؟»

«بنی‌اسرائیل» در پاسخ به حضرت گفتند:

«قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَاراً مِنْ زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ (۲۲) ما به اراده‌ی خویش با وعده‌ی تو مخالفت نکردیم؛ بلکه ما را وادار کردند آنچه از زیور قوم فرعون با خود داشتیم، در آتش افکنیم و سامری چنین القاء کرد.»

جماعتی از بنی‌اسرائیل که از کرده‌ی خود نادم شده بودند، در مقام عذر آوردن، برآمدند و سامری را مقصّر اصلی جلوه دادند. حضرت موسی (ع)، پس از بازجویی و محاکمه‌ی سامری، به‌دلیل گمراه‌کردن بنی‌اسرائیل، او را محکوم و از جامعه‌ی بنی‌اسرائیل طرد کرد و درباره‌اش سه حکم جاری ساخت:

۱. در «قرآن» آمده است:

«قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لا مِسَاسَ (۲۳) فرمود: برو! که بهره‌ی تو در زندگی این دنیا، این است که (هرکس به تو نزدیک شود) بگویی: با من تماس مگیر.»

بدین‌ترتیب حضرت، او را به انزوای مطلق کشاند. برخی گفته‌اند:

به نوعی بیماری روانی، به صورت وسواس شدید دچار شد و از انسان هراس داشت. (۲۴)

٢. دیگر این‌که فرمود:

«وَ إنَّ لَكَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ (۲۵) و تو وعده‌گاهی در پیش داری (وعده‌ی عذاب دردناک الهی) که هرگز از آن تخلّف نخواهد شد.»

بدین‌صورت، حضرت مجازات اخروی او را متذکّر شد.

٣. سومین مجازات این بود که حضرت موسی (ع) به سامری گفت:

«وَانْظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفاً (۲۶) و به این معبودت نگاه کن که پیوسته او را عبادت می‌کردی و ببین ما آن را می‌سوزانیم و سپس ذرات آن را به دریا می‌پاشیم.»

حضرت موسی (ع) و قومی منحرف

متأسفانه «تورات» محرّف، جمع‌آوری طلای بنی‌اسرائیل و ساخته‌شدن گوساله را در «سِفر خروج» به حضرت هارون (ع) نسبت می‌دهد!

هارون خطاب به حضرت موسی می‌گوید: به آنها گفتم کی طلا دارد؟ (طلا را) از خود جدا نموده، به من دادند. آن را در آتش انداختم. این گوساله بیرون آمد. مُشه (موسی) دید که آن مردم لگام‌گسیخته هستند؛ زیرا اَهَرون (هارون) آن (مردم) را برای رسوایی در مقابل دشمنانشان، لگام‌گسیخته کرده بود. (۲۷)

به گزارش «قرآن کریم»، هارون (ع) از پیش به آنها گفته بود:

«ای قوم! گوساله‌پرستی فریبتان داده است، پروردگارتان فقط خدای رحمان است، مرا پیروی کنید و مطیع فرمانم شوید.» (۲۸)

«بنی‌اسرائیل» گفتند:

«ما همچنان او را عبادت می‌کنیم تا موسی به نزد ما برگردد.» (۲۹)

موسی (ع) خشمگین و اندوهناک نزد قوم خود بازگشت و به آنان گفت:

«در غیبت من چه جانشینانی بودید. چرا بر فرمان پروردگار خود پیشی گرفتید؟ و الواح را بر زمین افکند و موسی ریش برادرش را گرفت و به سوی خود کشید. هارون گفت: ای پسر مادرم! این قوم مرا زبون یافتند و نزدیک بود که مرا بکشند. مرا دشمن‌شاد مکن و در شمار ستمکاران در میاور.» (۳۰)

با این اعتراف آشکار، که حکایت از آگاهی سامری درباره‌ی عملش می‌کرد، حضرت، سامری را محکوم و مجازات نمود. از خود راند و گوساله را سوزاند و به دریا افکند. (۳۱)

«تورات» این ماجرا را چنین گزارش می‌کند:

* موقعی که (موسی) به اردوگاه نزدیک شد، چنین اتفاق افتاد که آن گوساله و پایکوبی (مردم) را مشاهده نمود. خشم مُشه (موسی) برافروخته شد. آن لوح‌ها را از دستان خود انداخت و آنها را در دامنه‌ی آن کوه شکست.
* آن گوساله را که درست کرده بودند، در آتشی سوزاند و آسیاب کرد تا که گرد شد و بر روی آب پاشید و (از آن) به فرزندان ییسرائیل (اسرائیل) نوشانید.
* مُشه (موسی) به اَهَرون (هارون) گفت: این جمعیّت به تو چه کرده بود که او را مرتکب خطای بزرگی کردی؟
* اَهَرون (هارون) گفت: خشم آقایم برافروخته نگردد و تو می‌دانی که آن جمعیّت متمایل به شرارت است.
* به من گفتند: برای ما مظهری از رهبر (فناناپذیر) بساز که پیشاپیش ما گام بردارد؛ زیرا نمی‌دانیم بر سر این مُشه (موسی)، شخصیّتی که ما را از سرزمین «مصر» بیرون آورد، چه آمده است. (۳۲)

ادامه دارد…

قسمت قبلی این مقاله  ؛  قسمت بعدی این مقاله

پی‌نوشت‌ها:
(۱) دهخدا، علی اکبر، لغت‌نامه
(۲) دانش‌نامه قرآن‌پژوهی، بهاءالدین خرمشاهی، تهران، دوستان، ج۲، ص۱۱۸۱
(۳) تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۱۱؛ بحارالأنوار، ج۱۳، ص۱۹۸؛ ابن کثیر، قصص الانبیاء، ج۲، ص۱۱۹
(۴) قصه‌های قرآن، ص۱۱۷؛ دانش‌نامه قرآن‌پژوهی، همان، ج۲، ص۱۱۸۱
(۵) تفسیر المیزان، همان.
(۶) سوره طه، آیه ۸۵
(۷) سوره طه، آیه ۸۸
(۸) «ما به میل و اراده‌ی خود خلاف وعده نکردیم؛ ولیکن از زیورآلات قوم (فرعون، چیزها و) بارهایی بر ما نهاده شد، پس ما آنها را در آتش افکندیم. پس این‌گونه سامری بر ما القاء کرد.» سوره طه، آیه ۸۷. خرمشاهی، بهاءالدین، دانش‌نامه قرآن‌پژوهی، همان، ص۱۱۸۱
(۹) تفسیر راهنما، ج۱۱، ص۱۳۲-۱۳۴
(۱۰) تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۷۱؛ ذیل آیات ۱۴۱-۱۴۸ سوره اعراف
(۱۱) همان، ص۳۷۲
(۱۲) طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه المیزان، مترجم: موسوی همدانی، ج۱۴، ص۳۶
(۱۳) سیوطی، جلال‌الدین، درّالمنثور، ج۳، ص۱۲۹
(۱۴) طباطبایی، سیدمحمدحسین، همان، ذیل آیات ۸۰ تا ۹۸ سوره طه
(۱۵) همان
(۱۶) راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۲۷
(۱۷) سوره طه، آیات ۹۶-۹۵
(۱۸) همان
(۱۹) سوره اعراف، آیه ۱۴۸؛ سوره طه، آیه ۸۷
(۲۰) قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۶۱-۶۲
(۲۱) سوره طه، آیه ۸۶
(۲۲) سوره طه، آیه ۸۷
(۲۳) سوره طه، آیه ۹۷
(۲۴) تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۲۸۵؛ مجمع البیان، ج۴، ص۲۸
(۲۵) سوره طه، آیه ۹۷
(۲۶) سوره طه، آیه ۹۷
(۲۷) تورات، سِفر خروج، فصل۳۲، آیات ۲۴-۲۵
(۲۸) سوره طه، آیه ۹۰
(۲۹) سوره طه، آیه ۹۱
(۳۰) سوره اعراف، آیه ۱۵۰
(۳۱) سوره طه، آیه ۹۷
(۳۲) تورات، سِفر خروج، فصل ۳۲، آیات ۱۹-۲۳

منبع: کتاب «تاریخ فرهنگی قبیله لعنت»، جلد۳، بنی‌اسرائیل و پیامبری، نوشته: اسماعیل شفیعی سروستانی، صفحات ۵۹-۷۴

گوساله سامری

اندیشکده مطالعات یهود در پیام‌رسان‌ها:

پیام رسان ایتاپیام رسان بلهپیام رسان سروشپیام رسان روبیکا

گوساله سامری ، گوساله سامری

همچنین ببینید

بت‌پرستی بنی‌اسرائیل، معابد و نمادهای بعل

بت‌پرستی بنی‌اسرائیل، معابد و نمادهای بعل

گوساله سامری در واقع، صورتی از بعل بود. بَعل عنوانی عام برای خدایان اقوام سامی و به‌ویژه ساکنان بین‌النهرین بود که در هیئت گاو مقدس طلایی نشان داده می‌شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

7 − پنج =