دوازده امام در تورات؛ نگاهی نو به بشارت ابراهیم در سفر پیدایش (۱)
نویسندگان: هادی علیتقوی (۲)، محمد قندهاری (۳)، محسن فیضبخش (۴)
چکیده
یکی از پرسشهای مربوط به آیات ۱۷: ۱۸ و ۱۷: ۲۰ از سِفر پیدایش تورات، این است که آیا این آیات را میتوان اشارت و بشارتی به پیامبر اسلام و دوازده امام شیعیان دانست؟ با تأملی دقیق در دعای ابراهیم برای فرزندش اسماعیل (پیدایش ۱۸: ۱۷) و نیز نحوهی استجابت الهی (پیدایش ۲۰: ۱۷) میتوان ادعا کرد که خداوند به ابراهیم (ع) بشارت داده که امامت را در پیامبر اسلام و دوازده امام از نسل اسماعیل علیهمالسلام قرار دهد. از سویی با توجّه به قرائن درونمتنی و برونمتنیای که نشان میدهد مقصود از «مئود مئود»، پیامبر اسلام است و از سوی دیگر، با ریشهشناسی واژه «ربّی» و هماهنگی آن با مفهوم «امام»، میتوان نشان داد که دوازده ربّانی در آیه ۱۷: ۲۰، اشارهای به دوازده امام شیعیان دارد. همچنین، هماهنگی ریشهشناختی نامهای برخی از دوازده امام با شماری از نامهایی که بهعنوان اسامیِ فرزندان اسماعیل در آیات ۲۵: ۱۳_ ۱۵ ذکر شده است، ادّعای پیش گفته را تقویت میکند.
مقدمه
بشارت پیامبران پیشین به پیامبر اسلام و اهلبیت وی علیهمالسلام همواره یکی از موضوعهای مورد گفتوگو بین اسلام و یهود و مسیحیت بوده است. قرآن کریم در پارهای از آیات، بشارات تورات و انجیل و انبیای پیشین به پیامبر اسلام را گوشزد کرده است؛ [۵] روایات فراوانی نیز از سوی پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام مطرح شده که در آنها اشاره به بشاراتِ پیامبران پیشین شده است. [۶]
فصل هفدهم سفر پیدایش، بهویژه آیات ۱۷: ۱۸ و ۱۷: ۲۰، یکی از بخشهای مهم کتاب مقدّس در این زمینه است که در طول تاریخ، گفتوگوهای زیادی را بهوجود آورده است:
و ابراهیم به خداوند گفت: ای کاش ییشماعِل (اسماعیل) برای وجه تو باقی بماند… (خدا او را پاسخ چنین گفت:) و در مورد ییشماعِل (اسماعیل) (حرف) تو را اجابت کردم. اینک او را برکت خواهم کرد و بزرگش خواهم گردانید به واسطهی مئودمئود؛ دوازده امام به وجود خواهد آورد و به قوم بزرگی مبدلش خواهم ساخت. [۷]
شمار زیادی از دانشمندان مسلمان به این آیات به مثابهی بشارتی به پیامبر اسلام و اهلبیت ایشان (دوازده امام) نگریستهاند. از این جمله میتوان از میان اهل تسنن از اسماعیل بن عبدالرحمن سدی [۸] (د. ۱۲۷ق) و نیز مورخ اهل سنت، ابن قتیبۀ دینوری [۹] (د. ۲۷۶ق) و از میان علمای شیعه، از نعمانی [۱۰] (د. ۳۶۰ق) و شیخ مفید [۱۱] (د. ۴۱۳ق) یاد کرد. جالب آنکه عالم بزرگ اهل سنت، ابن کثیر دمشقی (د. ۷۷۴ق) نیز این آیهی تورات را بشارتی به دوازده خلیفه پس از پیامبر اکرم میداند که مهدی یکی از آنان است. [۱۲]
علاوه بر این، شماری از دانشمندان اهل کتاب [۱۳] نیز این آیات را بشارتی برای پیامبر اسلام و دوازده امام از نسل او دانستهاند. برخی از این دانشمندان در قرون متقدم و پیش از تکمیل دوازده امام از نسل پیامبر اکرم میزیستهاند؛ از جملهی این اشخاص میتوان به کعب الاحبار [۱۴]، سرج الیرموکی [۱۵]، عثوا ابن أوسوا [۱۶]، عمران بن خاقان [۱۷] و الحسین بن سلیمان [۱۸] اشاره کرد. همچنین در روایات شیعه، از حداقل یک عالم یهودی [۱۹] و نیز یک راهب نصرانی [۲۰] نقل شده است که بشارت به ۱۲ امام پس از پیامبر اکرم را در کتابهای پدرانشان دیدهاند. جالبتر از تمامی این موارد که همگی در سنت اسلامی نقل شده بودند، نقل مسیحی ماجرای بحیرا است که در کتابی به نام مکاشفات بحیرا [۲۱] آمده است. در این نقل چنین آمده که بحیرا به طور سینا میرود و از سوی خدا، الهاماتی بر قلبش میشود. [۲۲] او سپس با پیامبر اسلام روبهرو میشود و ایشان را از روی قرائن میشناسد و بشاراتی که راجع به ایشان شنیده را بازگو میکند. [۲۳] در بخشی از مکالمه، بحیرا به پیامبر میگوید:
و در آن سال، وحی خداوند که با اسماعیل با آن چنین سخن گفته است برآورده خواهد شد: «دوازده مَلِک برای تو متولد خواهند شد» و نیز «دوازده مَلِک از دودمان تو پدید خواهد آمد». [۲۴]
این گزارش نشان میدهد که در فضای مسیحیت در قرون ابتدایی اسلام، دوازده امام از نسل اسماعیل بر دوازده امام از نسل پیامبر منطبق میشده است.
لازم به ذکر است اکثر علمای یهودی و مسیحی که به اسلام گرویدهاند و در باب بشارات قلم زدهاند، در نگاشتههای خود به این بشارت نیز استناد کردهاند. برخی مانند ابن ربّن طبری [۲۵]، سموئل مغربی [۲۶] و سعید بن حسن اسکندری [۲۷] تنها از بشارت آیهی پیدایش ۱۷: ۲۰ به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بحث کرده و برخی دیگر مانند محمدرضا جدیدالاسلام [۲۸]، به بخش دوم آیه [۲۹] نیز اشاره کردهاند. همچنین شواهد تاریخی حاکی از آن است که این آیه نقش مهمی در اسلام آوردن یهودیان [۳۰] و نیز تشیع [۳۱] آنان داشته است. [۳۲]
در دوران معاصر نیز پژوهشهای متعدّدی، عمدتاً از سوی دانشوران مسلمان، در این زمینه صورت پذیرفته است. سید سامی بدری [۳۳] تلاش ارزشمندی را بهطور مبسوط در راستای تبیین این بشارت کرده است. غیر از وی، نویسندگان دیگری نیز به اجمال به این بشارت پرداختهاند؛ از این جملهاند: جمالالدین شرقاوی [۳۴]، رحمةالله هندی [۳۵]، دکتر حبیب بن عبدالملک [۳۶]، دکتر منقذ بن محمود السقار [۳۷] و صالح بن الحسین الجعفری. [۳۸]
به نظر نگارنده، علیرغم حجم بالای پژوهشهای صورت گرفته، هنوز قرائنِ درون متنیِ بسیار محکمی از خودِ نسخههای قدیمیِ تورات به زبانهای عبری، سریانی، آرامی، یونانی و لاتین برای دلالتِ این آیات بر پیامبر اسلام و دوازده امام میتوان یافت که تاکنون بدان پرداخته نشده است. از سوی دیگر همهی این پژوهشها تنها به آیهی ۲۰: ۱۷ سفر پیدایش پرداخته و از آیات فصل ۲۵ که در آنها اسامی دوازده فرزند از نسل اسماعیل آمده، غفلت کردهاند. این نوشته تلاشی است برای ارائهی شواهدی تازه برای دستیابی به فهمی بهتر از آیات مورد بحث در عهد عتیق. در این نوشته، ابتدا متن آیهی ۱۷: ۱۸ سفر پیدایش در نسخههای عهد عتیق به زبانهای مختلف تحلیل و دلالت این آیه در موضوع مورد بحث، بررسی شده است. پس از آن، به بررسی متن آیهی ۱۷: ۲۰ سفر پیدایش در نسخههای عهد عتیق پرداخته شده و تحلیلی برای معانی واژگانی از این آیه که در بحث تأثیرگذارند (یعنی «مئودمئود» و «ربی») ارائه شده است. در انتها نیز دربارهی اسامی دوازده امام در عهد عتیق بحث شده است.
آنچه این تحقیق را از موارد مشابه پیش گفته متمایز میکند، عمدتاً سه ویژگی است: اول، تلاش برای بررسی نسخههای کهن آیات مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل واژگان کلیدی آنها در زبانهای عبری، آرامی، سریانی و یونانی؛ دوم، بررسی ارتباط نامهای دوازده فرزند اسماعیل با نامهای دوازده امام؛ و سوم، بررسی این بشارت در گفتههای بحیرا که از طریق متونِ مسیحی به ما رسیده است.
۱- مقام امامت در نسل اسماعیل (پیدایش ۱۷: ۱۸)
یکی از آیات مهم تورات در موضوع بشارت به پیامبر اسلام و دوازده امام، آیهی ۱۸ از فصل ۱۷ سفر پیدایش است. در این بخش، ابتدا متن این آیه را بر اساس نسخههای مهم و کهن نقل میکنیم و سپس دربارهی دلالتِ این آیه گفتوگو خواهیم کرد.
۱- ۱- متن سفر پیدایش ۱۷: ۱۸ در نسخههای مهم و کهن
متن آیهی ۱۷: ۱۸ در شماری از نسخههای مهم عهد عتیق از این قرار است:
AVD وَ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لِلهِ: «لَیتَ إِسْمَاعِیلَ یعِیشُ أَمَامَک!» [۳۹]
KJV And Abraham said unto God, O that Ishmael might live before thee! [40] LXX εἶπεν δὲ Αβρααµ πρὸς τὸν θεόν Ισµαηλ οὗτος ζήτω ἐναντίον σου [۴۱]
Samaritan ואמר אברהם לאלהים לוי ישמעאל יתוחי לרחותך [۴۲] WTT וַיֹּאמֶר אַבְרָהָם אֶל־הָֽאֱלֹהִים לוּ יִשְׁמָעֵאל יִחְיֶה לְפָנֶֽיךָ [۴۳] NFT ואמר אברהם קדם ייי אלווי לווי ישׁמעאל יחי קדמכמיך [۴۴] PJT ואמר אברהם קדם ייי הלואי ישׁמעאל יתקיים ויפלח קומך [۴۵] TAR וַאֲמַר אַברָהָם קדם יוי לְוֵי יִשׁמָעֵאל יִתקַיַים קְדָמָך [۴۶] Peshitta ܘܐܡܼܪ ܐܒܪܗܡ ܠܐܠܗܐ܂ ܐܫܬܘܦ ܕܝܢ ܐܝܫܡܥܝܠ ܢܚܼܐ ܩܕܡܝܟ [۴۷]
۱- ۲- دلالت آیه (دعای ابراهیم برای نسل اسماعیل)
در آیه ۱۸ فصل ۱۷ سفر پیدایش، ابراهیم برای فرزندش اسماعیل دعا میکند. باید به مضمون دعای ابراهیم برای اسماعیل دقت کرد؛ او از خدا چنین تمنا میکند: «کاش که اسماعیل در حضور تو زیست کند»؛ در ترجمهی عربی نسخهی سامری چنین آمده است: «یا لیت اسماعیل یحیی فی طاعتک» [۴۸] (ای کاش اسماعیل در اطاعت تو زندگی کند).
این عبارت در نسخههای انگلیسی live before thee [49] میباشد که ترجمهای از יִחְיֶה לְפָנֶֽיךָ در عبری است؛ اما ترجمهی دقیقتر آن، «برای وجه تو زیست کند» است.
در نسخهی آرامی سودو یوناتان יתקיים ויפלח קומך آمده است که معنای آن این است: «اسماعیل در برابر تو اقامه شود و عبادت کند».
حال باید دید معنای «زیستن در حضور خدا» چیست؟ آیا مگر همگان در حضور خدا زیست نمیکنند؟ برای فهم این جمله باید دید که آیا این مضمون در آیات دیگر از عهد عتیق نیز تکرار شده است یا خیر؟ با دقت در نسخههای تارگوم میبینیم که این مضمون در مورد ادریس (اخنوخ)، نوح، ابراهیم، اسحاق و داود نیز بهکار رفته است. در نسخهی تارگوم سفر پیدایش ۵: ۲۲ آمده است که اخنوخ بهواقع بندهای در برابر خدا بود. در تارگوم نئوفیتی آیهی ۶: ۹ آمده است که نوح بندهای در مقابل خدا بود. [۵۰] این مضمون همچنین در سفر پیدایش، آیه ۱۷: ۱ راجع به ابراهیم علیهالسلام آمده است.
حال سؤال این است که خداوند به بندگانی که دارای این ویژگیاند، یعنی به تعبیر دقیق تورات عبری ماسوری، «برای وجه خدا سلوک میکنند» و به تعبیر تارگوم، «بندهای در پیش روی خدا هستند»، چه وعدهای داده است؟ پاسخ این سؤال در وصیت داوود به سلیمان معلوم میشود. در این وصیت، داوود ضمن توصیه به فرزند خود برای اجرای دقیق تمام سنتهای الهی، به او میگوید: خداوند به پسران من وعده داده که اگر «بهراستی برای وجه خدا سلوک کنند»، همواره یکی از آنها بر کرسی پادشاهی اسرائیل تکیه زند. [۵۱]
باز در جای دیگر، سلیمان از عهد الهی با بندگانی که با تمام قلب خویش در حضور خدا سلوک نمایند سخن میگوید که این عهد الهی همان مُلک از سوی خداست که خداوند به پسران داوود وعده داده است. [۵۲]
از مجموع آنچه گفته شد معلوم میشود که در تورات هرگاه عبارتهایی چون «سلوک در برابر خدا» یا «زیستن در پیش روی خدا» یا «بندهای در پیش روی خدا بودن» به کار رفته، نشان از عهد الهی با بندگانی است که خداوند میخواهد به آنان مُلکِ الهی بخشیده یا آنان را پیشوا و امام مردمان قرار دهد.
حال به فصل ۱۷ تورات بازمیگردیم؛ در ابتدای این فصل، خداوند به ابراهیم علیهالسلام میگوید: «برای وجه من سلوک کن» یا به تعبیر تارگوم: פלח קדמי [۵۳] (بندهای در پیش روی من باش). سپس به او وعده میدهد که من عهد خویش را با تو محکم میکنم. [۵۴]
بر اساس آنچه گفته شد، این همان اعطای مقام امامت یا عهد امامت با حضرت ابراهیم علیهالسلام است. در چنین شرایطی ابراهیم همین مقام امامت را برای فرزندش اسماعیل نیز درخواست میکند و میگوید: «ای کاش اسماعیل در پیش روی تو زیست کند». این دعا در پیشگاه الهی مورد قبول واقع میشود [۵۵] و خداوند به ابراهیم وعده میدهد که نسل اسماعیل به مئود مئود برکت خواهد یافت و از او دوازده پیشوا متولد خواهند شد. [۵۶]
از بیان خداوند در استجابت دعای ابراهیم در مورد مئودمئود و وعده به پدیدآمدن دوازده پیشوا و امتی عظیم از نسل اسماعیل، معلوم میشود که ابراهیم در مورد امامت در نسل اسماعیل دعا کرده است.
جالب این است که شبیه این ماجرا در قرآن نیز آمده است. [۵۷] خداوند ابراهیم را به کلماتی امتحان میکند و پس از سربلندی از این ابتلا، خداوند او را به مقام امامت مشرف میکند؛ آنگاه ابراهیم از خداوند برای فرزندانش نیز تقاضای امامت میکند؛ [۵۸] خداوند در جواب میگوید که عهد الهی به ظالمان نمیرسد. [۵۹]
۲- دوازده امام از نسل اسماعیل (پیدایش ۱۷: ۲۰)
دومین آیهای که در این نوشته مورد بررسی قرار میگیرد، آیهی ۲۰ از فصل ۱۷ سفر پیدایش است. برای بررسی این آیه نیز، پیش از آنکه دلالتهای آیه را مورد بررسی قرار دهیم، متن آیه را از نسخههای مهم و کهن نقل میکنیم و پس از آن، دلالتهای آیه را به تفکیک مورد بررسی قرار میدهیم.
۲- ۱- متن سفر پیدایش ۱۷: ۲۰ در نسخههای مهم و کهن
AVD وَ أَمَّا اسماعیل فَقَدْ سَمِعْتُ لَک فِیهِ. ها أَنَا أُبَارِکهُ وَ أُثْمِرُهُ وَ أُکثِّرُهُ کثِیراً جِدّاً. اِثْنَی عَشَرَ رَئِیساً یلِدُ، وَ أَجْعَلُهُ أُمَّةً کبِیرَةً.
KJV And as for Ishmael, I have heard thee: Behold, I have blessed him, and will make him fruitful, and will multiply him exceedingly; twelve princes shall he beget, and I will make him a great nation.
LXX περὶ δὲ Ισμαηλ ἰδοὺ ἐπήκουσά σου ἰδοὺ εὐλόγησα αὐτὸν καὶ αὐξανῶ αὐτὸν καὶ πληθυνῶ αὐτὸν σφόδρα δώδεκα ἔθνη γεννήσει καὶ δώσω αὐτὸν εἰς ἔθνος μέγα
NFT ולישׁמעאל שׁמעית לקל צלותך הא ועל־עסק ישׁמעאל שׁמעית בקלך הא ברכת יתה ותוקפת יתיה וסגית וסגיית יתיה לחדא חדה לחדא תרין־עשׁר רברבין יולד תלד ואשׁוי יתה לאחסנה לאומה רבה
PJT ועל ישׁמעאל קבילית צלותך הא בריכית יתיה ואפישׁ יתיה ואסגי יתיה לחדא לחדא תריסר רברבין יוליד ואיתיניניה לעם סגי
TAR וְעַל ִשׁמָעֵאל ולישׁמעאל קַבֵילִית צְלוֹתָך הָא בָרֵיכִית יָתֵיה וְאַפֵישִׁית יָתֵיה וְאַסגִיתִי יָתֵיה לַחדָא לַחדָא תְרֵי־עֲסַר רַברְבִין יוֹלִיד וְאִתְנִינֵיה לְעַם סַגִי
WTT וּֽלְיִשְׁמָעֵ֘אל שְׁמַעְתִּיךָ֒ הִנֵּ֣ה בֵּרַ֣כְתִּי אֹת֗וֹ וְהִפְרֵיתִ֥י אֹת֛וֹ וְהִרְבֵּיתִ֥י אֹת֖וֹ בִּמְאֹ֣ד מְאֹ֑ד שְׁנֵים־עָשָׂ֤ר נְשִׂיאִם֙ יוֹלִ֔יד וּנְתַתִּ֖יו לְג֥וֹי גָּדֽוֹל
Peshitta ܘܥܠ ܐܝܫܡܥܝܠ ܫܡܥܬܟ܂ ܗܐ ܒܪܟܬܗ ܘܐܣܓܝܬܗ܂ ܘܐܟܒܪܬܗ ܛܒ ܛܒ܂ ܬܪܥܣܪ̈ ܪ̈ܘܪܒܢܝܢ ܢܘܠܕ ܘܐܬܠܝܘܗܝ ܠܥܡܐ ܪܒܐ܂
Samaritan ולישמעאל שמעתך אה ברכת יתה והפרית יתה והסגית יתה בשריר שריר תרי עסר נסיאים יולד ואתננה לגוי רב
۲- ۲- معنای مئود مئود
خداوند در پاسخ دعای ابراهیم میگوید:
اما در مورد اسماعیل دعایت را استجابت کردم، اکنون او را برکت داده، بارور کرده (کثرت بخشم) و عظمت میدهم [۶۰] به مئود مئود… .
تبیین معنای مئودمئود، نقشی کلیدی در فهم مراد این آیه خواهد داشت. جستوجو در کتاب مقدّس نشان میدهد که واژهی عبری מְאֹד (مِئود) [۶۱] در هیچ آیهای از عهد عتیق بههمراه حرف اضافهی باء بهصورت בִּמְאֹד (بمئود) به کار نرفته است. هرگاه این کلمه بهصورت قید به کار رود، بهمعنای «خیلی» یا «زیاد» است و در اینصورت، دیگر نیازی به حرف اضافهی باء ندارد.
بنابراین میتوان حکم کرد که کاربرد בִּמְאֹ֥ד מְאֹֽד (بمئودمئود) بهمعنای «بسیار زیاد»، علیالقاعده نادرست است و بهناچار باید بهدنبال معنای دیگری برای آن بگردیم.
یکی از راههای پیشنهاد شده برای فهمِ بهترِ آیه این است که مئود مئود را بهعنوان اسمی عَلَم در نظر گیریم؛ در این صورت آیهی ۱۷: ۲۰ بهروشنی معنا میشود:
خداوند به ابراهیم میگوید نسل اسماعیل را بهواسطهی مئودمئود برکت و کثرت و عظمت میبخشم.
اما این مئودمئود کیست؟ آیا شخصی از نسل اسماعیل وجود دارد که نامش مئودمئود باشد؟ قرائن درون متنی و برون متنیِ فراوانی وجود دارد که میتوان از آنها نتیجه گرفت که مئود مئود، همان مشهورترین فرزند از نسل اسماعیل، یعنی پیامبر اسلام است که اسماعیل و نسل او (اعراب) به برکت وجود ایشان، بزرگی، کثرت و برکت یافتهاند و نامشان در جهان بلندآوازه شده است. ازجملهی قرائن درون متنی میتوان به واژگان هم ریشهی این لغت و دیگر کاربردهای آن در کتاب مقدّس اشاره کرد. מוֹדֶה (مُودِه) صیغهی اول شخص مضارع مفرد مذکر در باب هیفیل (Hiphil) از ریشهی عبری ידה (یادا) [۶۲] دقیقاً بهمعنای احمد است و بنابراین واژهی مئودمئود (که در روایات اسلامی بهصورت مودمود آمده) معادل احمد احمد یا برگردان صحیحِ آن در عربی محمد خواهد بود. [۶۳] معادلهای واژهی مئودمئود در نسخههای سریانی ܛܒ ܛܒ (طاب طاب) [۶۴] و آرامی לחדא לחדא (لَحدا لَحدا) [۶۵] نیز به طرز جالب توجّهی این نظریه را تقویت میکند.
بهعلاوه، قرائن برون متنی برای اثبات مدّعای مذکور، شاملِ شواهد تاریخی، اقوال یهودیانِ مسلمان شده، روایات اسلامی و… میشود. اگرچه بررسی این شواهد (درون متنی و برون متنی) نقش مهمی در فهمِ معنای آیه دارد، در اینجا برای احتراز از طولانی شدن نوشته و دور افتادن از موضوع اصلی (دوازده امام در تورات)، از بحث مبسوط در اینباره خودداری میکنیم و آنرا به موضع دیگری وا میگذاریم؛ [۶۶] در اینجا صرفاً میپذیریم که میتوان نشان داد که ترکیب «בִּמְאֹ֣ד מְאֹ֑ד (بمئودمئود)» در آیهی پیدایش ۱۷: ۲۰ باید اشارهای به یک اسم عَلَم باشد که به «بمحمد» یا «باحمد احمد» [۶۷] ترجمه میشود. [۶۸]
۲- ۳- معنای ربّانی
در آیهی ۱۷: ۲۰ سفر پیدایش به حضرت ابراهیم بشارت داده شده که دوازده شخص عظیم از نسل اسماعیل پدید خواهند آمد. اینکه این دوازده عظیم کیاناند و نامهای آنها چیست و اینکه آیا اینها فرزندان مستقیم اسماعیلاند یا خیر، در ادامه خواهد آمد. در نسخهی عبری بهجای واژهی عظیم، נשיאם (نِسیئیم) و در نسخهی سریانی ܪܘܪܒܢܝܢ (روربنین) و در نسخههای آرامی רברבין (ربربین) آمده است. נשיאם جمع נשיא (نِسی یا ناسی) بهمعنای پیشوا، رهبر، امیر، رئیس، مَلِک و کسی است که ترفیع یافته است. [۶۹]
ܪܘܪܒܢܝܢ (روربنین) جمع ܪܒܢ (ربن) از ریشهی ܪܒ (رب) است. معنای رب و ربوبیت در سریانی، آرامی و عربی یکی است و آن، مالکیت و صاحب چیزی بودن، سروری و ولایت است. معنای لغویِ رِبّی، مولای ما، بزرگِ ما، آقای ما و ربّ ما است. این واژه در عهد عتیق برای رؤسای اسباط بنیاسرائیل و دیگر رؤسایی که ولایت و سرپرستی عدهای را بر عهده داشتهاند، به کار رفته است.
اما کاربرد این واژه در عهد جدید قابل تأمل است. ܪܒܢ (ربن) بهمعنای «بزرگِ ما» و ܪܒܝ (رِبی) بهمعنای «بزرگِ من» یا «آقای من»، بهصورت مطلق و بدون اینکه به کلمهی بعدی اضافه شود، به هیچوجه برای هیچکسی جز حضرت عیسی بهکار نرفته است. واژهی ܪܒܝ (رِبی) در عهد جدید سریانی در مجموع ۷۲ مرتبه و واژهی ܪܒܢ (ربن) نیز در انجیل پشیتای سریانی، ۱۷ مرتبه بهکار رفته است که مخاطب همگی آنها حضرت عیسی است و نه شخصی دیگر. [۷۰] در ابتدای فصل ۲۳ انجیل متی، حضرت عیسی میگوید:
کاتبان و فریسیان بر کرسی موسی تکیه زدهاند… و… دوست دارند که مردم در بازارها آنها را احترام کنند و به آنها بگویند ܪܒܝ ܪܒܝ (ربی ربی). آنگاه رو به حواریون میگوید: اما شما هیچگاه نباید ܪܒܝ خوانده شوید زیرا رب شما یکی است و شما همه با هم برادرید. [۷۱]
بر این اساس بهنظر میرسد که واژهی رِبّی یا ربّان در عهد جدید، به عالمِ الهی بلندمرتبهای اشاره دارد که وقتی در موضوعی حکم میکند، باید از حکمِ او تبعیت شود؛ یعنی کسی که جنبهی سرپرستی و ولایت بر گروهی دارد و حتی حواریونِ حضرت عیسی با آن مقام و منزلتی که داشتهاند، لایق این عنوان نبودهاند.
در قرآن نیز واژهی «رَبّانی» در سه آیه به کاررفته است. [۷۲] خداوند در سورهی مائده آیهی ۴۴ میفرماید:
إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فیها هُدىً وَ نُورٌ یحْکمُ بِهَا النَّبِیونَ الَّذینَ أَسْلَمُوا لِلَّذینَ هادُوا وَ الرَّبَّانِیونَ وَ الْأَحْبارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ کتابِ اللَّه…؛ ما تورات را فرو فرستادیم، در آن هدایت است و نور. پیامبرانی که اسلام آوردند برای یهودیان به آن حکم کنند، نیز ربانیون و احبار بهواسطهی آنچه از کتاب خدا حفظ کنند… .
ذیل این آیه، روایتی جلب توجه میکند. امام صادق علیهالسلام در مورد این آیه فرمودهاند:
منظور از ربانیون در این آیه، اماماناند که غیر از پیامبراناند. آنان مردم را با علمشان تربیت میکنند و احبار نیز غیر از ربانیوناند و به کسانی گفته میشود که مردم را به سوی ربانیون دعوت میکنند. [۷۳]
در مجموع، از روایات اسلامی معلوم میشود که منظور از «رَبّانی»، امام معصوم است که با علمِ الهی خویش، مردم را پرورش میدهد و مردم نیز ملزم به اطاعت از اویند.
در روایات دیگری نیز به لفظ «رِبّی» یا «رَبّانی» اشاره شده است. در روایتی، راوی از امیرالمؤمنین علیهالسلام از مصداق «دابة الارض» سؤال میکند. حضرت در جواب میگوید: «صِدِّیقُ هَذِهِ الْأُمَّةِ، وَ فَارُوقُهَا، وَ رِبِّیهَا، وَ ذی قَرْنَینَهَا». [۷۴]
بر اساسِ این روایت، امیرالمؤمنین علیهالسلام خویشتن را بهعنوان رِبّیِ امتِ اسلام معرفی میکند.
در روایت دیگری به ابوذر غفاری، صحابی جلیلالقدر پیامبر اسلام، میگویند وصیت کن. میگوید وصیت کردهام، به او میگویند به امیرالمؤمنین عثمان وصیت کردهای؟ میگوید نه بلکه به کسی که به حق امیرالمؤمنین است یعنی امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب؛ و او به یقین میخِ (محکمکننده) زمین است و او رِبّیِ این امت است. [۷۵]
در روایتی نیز پیامبر اسلام میفرمایند: «علی، رَبّانیِ این امت است». [۷۶]
۲- ۳- ۱- دوازده ربّانی در بشارت پیدایش ۱۷: ۲۰
با توجه به مطالبی که ذکر شد، «رِبّی» یا «ربّان»، واژهای است بهمعنای مولا، پیشوا، رهبر و رئیس که در اسفار عهد عتیق برای امیرانی که سرپرستی قوم خویش را بر عهده داشتهاند، بهکار رفته است؛ و در عهد جدید، تنها حضرت عیسی علیهالسلام از چنان مقام رفیعی برخوردار بوده که به او «رِبّی» اطلاق شده است؛ پس این واژه اگر از سوی خداوند به کسی اطلاق شود، بهمعنای ولیالله، پیشوا و رهبری است که دارای علم الهی بوده و جایگاهی آسمانی دارد.
در آیهی ۱۷: ۲۰ سفر پیدایش، خداوند به ابراهیم بشارت داده که از نسلِ اسماعیل، دوازده رِبّی پدید خواهند آمد. این دوازده مردِ ربّانی، مقامشان از حواریان عیسی بالاتر است. حتی دوازده فرزند یعقوب نیز به این مقام نائل نشدهاند. با این وصف، باید بهدنبال یافتن مصداق این دوازده ولیِ الهی در طول تاریخ بود. بهنظر میرسد که منظور از ایشان، دوازده فرزند صلبیِ مستقیمِ حضرت اسماعیل نباشد؛ زیرا در هیچ کتاب آسمانی یا منبع تاریخی، نشانی از علم الهی یا رهبری آسمانی، در فرزندان مستقیم اسماعیل یافت نمیشود. تنها افرادی که بهعنوان دوازده پیشوای آسمانی از فرزندان اسماعیل شناخته شدهاند، همان دوازده امامیاند که پیامبر اسلام ایشان را بهعنوان رَبّانی امت اسلام معرفی کرده است که اولین آنها علی بن ابیطالب و آخرینشان مهدی علیهمالسلام است.
۳- نام دوازده ربانی در تورات
در فصلی دیگر در تورات، نام دوازده ربانی از فرزندان اسماعیل آمده است. در این بخش بر آنیم که مصداقِ روشنی از این نامها را بیان کنیم. در بدوِ امر میتوان چهار گروهِ مختلف را بهعنوان مصداق محتمل دوازده نفر از نسلِ اسماعیل در نظر گرفت.
دستهی اول: پسران بلا واسطهی اسماعیل، دستهی دوم: اجدادِ پیامبر اسلام (از نسل اسماعیل)، دستهی سوم: قبائل عرب در هزارهی پیش از میلاد، دستهی چهارم: امامان معصوم از اهلبیت پیامبر اسلام.
در ادامه با بررسیِ این نامهای توراتی نشان خواهیم داد که کدامیک از این چهار دسته مصداقِ کاملی برای دوازده ربانی از فرزندان اسماعیلاند.
۳- ۱- اسامی دوازده ربانی در نسخههای قدیمی کتاب مقدس و معانی آنها
در تورات و نیز کتاب اول تواریخ ایام، نام دوازده فرزند اسماعیل آمده است:
و این است نامهای پسران اسماعیل، موافق اسمهای ایشان بهحسب پیدایش ایشان. نخستزادهی اسماعیل، نَبایوت و قیدار و اَدَبئیل و مِبسام و مشماع و دومه و مسا و حدار و تیما و یطُور و نافِیش و قِدْمَه. [۷۷]
نبایوت (عبری: נְבָיֹ֔ת، سریانی: ܢܒܝܘܬ، آرامی: נְבָיוֹת، یونانی: Ναβαιωθ و در تارگوم سامری: נבאות) همریشه با نبی و بهمعنای نبأ و وحی است.
قیدار (عبری: קֵדָ֥ר، سریانی: ܩܕܪ، آرامی: קדר، یونانی: Κηδαρ) در عبری بهمعنای تیره، سیاه و در آرامی بهمعنای تقدیر است.
ادبئیل (عبری و آرامی: אַדְבְּאֵ֖ל، سریانی: ܐܪܒܠ (اربیل) یونانی: αβδεηλ (ابدئیل) [۷۸]، لاتین: Abdeel)[79] بهمعنای ادبشدهی خداست. در مورد ادبئیل باید گفت که این اسم در قدیمیترین نسخهی تورات که نسخهی سبعینه یونانی است و نیز در نسخهی قدیمی و مشهور ولگات، بهصورت ابدئیل آمده است، حال اگر ابدئیل را بهجای ادبئیل در نظرگیریم، بهمعنای کسی است که در راه خدا کشته شده یا کسی که اعضایش برای خدا تکه تکه شده. [۸۰]
مبسام (عبری: מִבְשָֽׂם (مبوسام)، سریانی: ܡܒܣܡ (مبسم)، آرامی: מִבשָׁם (میوشام)، یونانی:Μασσαμ (مَسّام)، لاتین: Mabsam) از ریشهی בשם (بسم) در عبری بهمعنای خوشبو و طیّب و موردپسند است. [۸۱]
مشماع (عبری و آرامی: מִשְׁמָ֥ע، سریانی: ܡܫܡܥ، یونانی: Μασμα، لاتین: Masma) از ریشهی שׁמע بهمعنای شنوایی و پذیرش [۸۲] یا بهمعنای شیوع، شهرت و مشهور است.
دومه (عبری و آرامی: דוּמָ֖ה، سریانی: ܪܘܡܐ (روما)، یونانی: Ιδουμα (ایدوما)، لاتین: Duma) در عبری بهمعنای سکوت، آرامش و سکونت دائم است. [۸۳]
مَسّا (عبری: מַשָּֽׂא (مسّا)، آرامی: מַשָׁא (مَشّا)، سریانی: ܡܣܐ (مسا)، یونانی: Μασση (مَسّه)، لاتین: Massa) در عبری از ریشهی נֹשֵׂא دقیقاً بهمعنای حَمل است که بهمعنای تحمّل، بار، وحی و بالا آوردن [۸۴] نیز بهکار میرود.
حَدار (آرامی و عبری: חדר، سریانی: ܚܕܪ، یونانی: Χοδδαδ (حَدّاد)، لاتین (نسخه کلمنتین ولگات): Hadar)، بهمعنای احاطه کردن، حصار کشیدن و در جوف قرار دادن است. [۸۵]
تیما (عبری و آرامی: תֵימָ֔א، سریانی: ܬܝܡܐ، یونانی: Θαιμαν (Thaiman)، لاتین: Thema) ریشهاش در عبری معلوم نیست، اما در آرامی תימָ و תֵמה بهمعنای تحیّر، وله و سرگشتگی است. [۸۶] واژه تیم در عربی، شبیه آرامی و بهمعنای حیرت شدید و زایل شدن عقل بهخاطر محبت شدید چیزی است. از اینرو «التّیم» بهمعنای «العبد» است [۸۷] و عبد واقعی کسی است که معرفتش نسبت به خدا ولهی و در خدا متحیر است و این معرفتِ تحیری او را به تذلل و عبودیت میکشد. بر این اساس التَّیم به عبد یا عابد اطلاق میشود. [۸۸]
یطور (عبری و آرامی: יְט֥וּר، سریانی: ܢܛܘܪ، یونانی: Ιετουρ، لاتین: Itur) همریشه با טִּירה بهمعنای لشکرگاه، اردوگاهِ نظامی (عسکر) است، که در اینصورت יְט֥וּר بهمعنای کسی است که در پادگان محصور شده است. [۸۹]
نافیش (عبری و آرامی: נָפִ֖ישׁ، سریانی: ܢܦܫ، یونانی: Ναφες، لاتین: Naphis)، از ریشهی נפשׁ بهمعنای نفس، روح، شخص، جاندار، تنفس، تجدید نفس، روح تازه بخشیدن است. [۹۰] در عربی از ریشهی نفس، واژههای نافس و نفیس بهمعنای کریم و جواد و سخی بهکار میرود. [۹۱]
قدمه (عبری: קֵ֥דְמָה، آرامی: קֵ֥דְמָה یا קדומא (Ch1 1: 31)، سریانی: ܩܕܡ، یونانی: Κεδμα، لاتین: Cedma) در عبری بهمعنای مشرق، فجر و محل طلوع شمس [۹۲] است و در بیش از سی آیه در عهد عتیق بهکار رفته است. معادل یونانی קֵ֥דְמָה، واژهی ἀνατολὰς از ریشه ἀνατολὴ دقیقاً بهمعنای طلوع خورشید یا بالا آمدن ستاره یا طلوع فجر است و در برخی آیات در عهد عتیق و نیز در عهد جدید، برای ظهور منجی و مسیح، واژهی ἀνατολὴ یا مشتقات آن به کاررفته است. [۹۳] در آرامی نیز، واژهی קידומ بهمعنای شرق یا فجر است. [۹۴]
برای یافتنِ مصداق اسامی پیش گفته، توجّه به چند ملاحظهی تاریخی لازم مینماید که در ادامه بدان پرداخته خواهد شد.
۳- ۲- ملاحظاتی تاریخی در یافتن مصادیق نامهای ذکر شده برای فرزندان اسماعیل
همانطور که بالاتر ذکر شد، در هیچ کتاب آسمانی یا منبع تاریخی، نشانی از علم الهی یا رهبری آسمانی در فرزندان مستقیم اسماعیل یافت نمیشود. اگر بزرگ بودن یا ربانی بودن دوازده فرزند مستقیم اسماعیل مسلّم بود، باید با جستوجو در کتب تاریخی، اثری از آنان بهدست میآمد.
پس برای فهم مصادیق این نامها و حلّ این معمّا، باید به نکات زیر دقت کرد:
۱- صاحبان نامهای ذکر شده، نمیتوانند همگی فرزندان بلا واسطهی اسماعیل باشند که در یک نسل میزیستهاند؛ بلکه ایشان در نسلها و ادوار زمانی مختلف پدید آمدهاند؛ زیرا در ابتدای آیهی ۲۵: ۱۳ چنین آمده است: «و این است نامهای پسران اسماعیل، موافق اسمهای ایشان به حسب پیدایش ایشان».
بهجای عبارت «پیدایش ایشان» در نسخهی عربی، «موالیدهم»؛ در نسخه عبری «תוֹלְדֹתָם (تُولدُتام)» بهمعنای پیدایش یا دوره و عصر زمانی یا سلسلهی نسبنامهی آنها و دوره تاریخی آنها؛ [۹۵] و در نسخه یونانی «γενεῶν» است. [۹۶] این واژه در بیش از بیست آیه در عهد عتیق یونانی به کاررفته که همگی بدون استثنا بهمعنای اجیال، ادوار، زمانها و نسلها ترجمه شده است؛ بنابراین معلوم میشود که دوازده اسم مذکور همگی مربوط به فرزندان مستقیم اسماعیل که همه در یک دوره و یک نسل میزیستند، نیست؛ بلکه مربوط به افرادی است که بهحسب زمانی، در نسلهای مختلف پدید آمدهاند.
۲- اساساً باید گفت در مورد دوازده پسرِ اسماعیل، اطلاعات قابل توجهی در عهدین [۹۷] یا تاریخ [۹۸] نمییابیم. تنها جایی که از این دوازده نفر سخن بهمیان میآید، فصل ۲۵ سفر پیدایش [۹۹] است. [۱۰۰] در میراث روایی اسلامی نیز -چنانکه خواهیم گفت- قیدار بهعنوان پسرِ بزرگ اسماعیل و نبایوت (نبیت یا نبت) بهعنوان پسر (و نه برادرِ) قیدار آمده است.
۳- بهنظر میرسد واژههایی که برای دوازده فرزند از نسل اسماعیل در تورات بهکار رفته است، بیانگر صفت و ویژگی این افراد است و نه لزوماً اسم خاصی برای آنها. این دوازده اسم در حقیقت ویژگی این افراد است که در سرزمین خود بدان شهرت یافتهاند. دو قرینه دالّ بر این مطلب وجود دارد:
قرینهی اول این است که در ابتدای آیهی ۲۵: ۱۳ سفر پیدایش در ترجمهی AVD عربی چنین آمده است: «وَ هذِه أَسْمَاءُ بَنِی اسماعیل بِأَسْمَائِهِمْ». این ترجمه نمیتواند ترجمهی صحیحی باشد، زیرا تکرار «اسماء» بی معنی است. «باسمائهم» برگردانِ واژهی «בִּשְׁמֹתָם (بیشمیتام)» است که هم بهمعنی «به نامهای ایشان» است و هم بهمعنی «به شهرت و وصف ایشان». [۱۰۱] بر این اساس بهتر است آیه چنین معنا شود: «و این است نامهای فرزندان اسماعیل بهحسب اشتهارشان (اسم یا صفت معروفشان)». پس این اسامی باید اسم یا وصف مشهور این افراد در سرزمینشان باشد.
قرینهی دوم بر صفت بودن این اسامی آن است که برخی از متقدمینِ شارحینِ تورات، این اسامی را ترجمه و نقل به معنا کردهاند. برای مثال در تارگوم PST، برخی از این نامها اینگونه ترجمه شدهاند: نبایوت به نبط [۱۰۲] (נבט)، قیدار به عرب (ערב)، مشماع به مطیع و شنوا (צייתא)، دومه به ساکت و آرام (שׁתוקא)، مَسّا به حامل و بارور (מסוברא)، حدد به تندوتیز (חריפא) و تیما بهمعنای جنوب (אדרומא). [۱۰۳] این در حالیاست که با بررسی نسبنامههای تورات درمییابیم هیچ آیهای نیست که در آن، شارحان تورات و نویسندگان تارگوم، نامها را نقل به معنا کرده باشند. در سفر پیدایش، اسامی نسل آدم و نوح و ابراهیم و اسحاق و عیسو و یعقوب و دیگران بهطور مبسوط آمده است؛ اما هیچیک از اینها بهصورت وصف توسط صاحبان تارگوم نقل به معنی نشده است. این مبحث، قرینهای دیگر بر این مطلب است که این اسامی، اوصاف و ویژگیهایی برای فرزندان اسماعیل است؛ چراکه در غیر اینصورت، نقل به معنا کردنِ این اسامی، بی وجه خواهد بود.
۴- در مورد دقت ثبت و ضبط اسامی موجود در تورات، باید توجه داشت که این اسامی، مسیر بسیار ناهموار ۳۳۰۰ سالهای [۱۰۴] را تا به امروز طی کردهاند. قدیمیترین نسخهی عبریِ موجود که حاویِ این اسامی است، نسخهی لنینگراد و حلب است که هر دو در قرن نهم میلادی استنساخ شده است. قدیمیترین نسخههای موجود تورات عبری (طومارهای قمران [۱۰۵])، همگی فاقد آیات موردنظر این مقاله هستند. [۱۰۶] بهگفتهی دانشمندان و محققانِ جدید، توراتی که امروز بهدست ما رسیده، عیناً توراتی نیست که بر موسی نازل شده است؛ بلکه مکتوبی است که در طی ۶ قرن از ۴ منبع مختلف گردآوری شده است. [۱۰۷] بنابراین بسیار طبیعی است که در ثبت و ضبط نامها، تغییراتی اتفاق افتاده باشد.
بهعنوان نمونه حتی در مورد نام عیسی مسیح که شخصیت اول مسیحیت است، اختلافات فراوانی در ترجمههای انجیل مییابیم؛ با اینکه عیسی یک شخص شناخته شده و معروف بوده و ۵۰۰ سال پس از اسارت بابلی به دنیا آمده است، نامش در زبان سریانی به صورت ܝܫܘܥ (یِشوع)، در یونانی Ιησοῦς (یهسوس)، در لاتین Iesus (یسوس) و در قرآن، عیسی ضبط شده است. دیده میشود که در تلفظ یونانی، نام عیسی بهکلی بهشکلی متفاوت از تلفظ سریانی تغییر یافته است. [۱۰۸]
۵- تذکر این نکته نیز لازم است که نمیتوان به ترتیب ذکر شدهی این دوازده نام در تورات یقین داشت. نمونههای متعدد و مختلفی از فهرست اسامی در تورات امروز وجود دارد که نامهای موجود در آنها با اختلاف در ترتیب ذکر شدهاند. برای نمونه میتوان به اختلاف در ترتیبِ ذکرِ نامهای فرزندان یعقوب بین فهرستهای ارائه شده در پیدایش ۲۰: ۳۲ تا ۳۰: ۲۴ و خروج ۱: ۱ تا ۱: ۴ اشاره کرد.
۶- با توجه به اینکه بعضی از این دوازده نام [۱۰۹] (مثل تیماء و دومه)، نام برخی قبائل یا شهرهای هزارهی پیش از میلاد است، بد نیست به نظریهی مشهور ولهوسن راجع به نحوهی بهوجود آمدنِ توراتِ کنونی توجه کنیم. بهگفتهی ولهوسن، شجرهنامههای (نسبنامههای) تورات برای امتهای غیرِیهود، توسط احبارِ یهود در نسخهP شکل گرفته است. خصوصاً شجرهی فرزندان اسماعیل در فصل ۲۵ سفر پیدایش، ساختهی احبارِ یهود است. [۱۱۰] بر این اساس برخی از این دوازده نام که احبارِ یهود (مؤلفانِ P) بهعنوان فرزندان اسماعیل به او نسبت دادهاند، نام برخی قبایل عربی بوده که در هزارهی پیش از میلاد، معاصر آن احبار بودهاند و مؤلفانِ P، نام اسماعیل را به عنوان نیای اعراب، نامی مناسب برای نیای بزرگ قبایلِ عربِ همعصر خویش دیدهاند. [۱۱۱]
۳- ۳- بیان مصادیق برخی از دوازده نامِ توراتی در میراث اسلامی
با بررسی دقیق این دوازده نام در روایات اسلامی معلوم میشود که از این دوازده نام، قیدار و نبایوت (نبت یا نبیت) از اجداد پیامبر اسلاماند. همچنین مسّا که ترجمهی عربی آن حمل است، از اجداد ایشان محسوب میشود؛ اما بقیهی نامها در بین اجدادِ پیامبر یافت نمیشود. [۱۱۲] از سوی دیگر برخی از این اسامی، نامها یا ویژگیهایی است که دوازده امام از خاندانِ پیامبر اسلام به آن شهرت یافتهاند.
حدار (عبری חדר، سریانی ܚܕܪ) نام مشهور امیرالمؤمنین علی علیهالسلام است؛ بهگونهای که حتی یهودیان نیز این نام را میشناختند. در ماجرای جنگ خیبر، هنگامیکه سردار رشید اسلام، امیرالمؤمنین علی علیهالسلام مقابل مرحب، جنگاور قلعهی خیبر، قرار گرفت، خود را چنین معرفی کرد: «من کسی هستم که مادرم مرا حیدرة نامید». [۱۱۳] مرحب بهمحض اینکه این نام را شنید، ترس تمام وجودش را فراگرفت، چراکه از دایهاش شنیده بود که قاتل او شخصی بهنام حیدر خواهد بود. [۱۱۴]
در روایتِ دیگری از پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله خطاب به یک یهودی چنین آمده است: «یا یهودی! وصیی علی بن ابیطالب، و اسمه فی التوراة إلیا و فی الإنجیل حیدار» [۱۱۵] در حدیثی آمده است که راهبی با امیرالمؤمنین علیهالسلام گفتوگو کرد و نهایتاً زنّار درید و اسلام آورد و گفت: «من نام تو را در کتب پیشینیان، حیدره یافتم». [۱۱۶]
جالب این است که در بین اعراب، اولین کسی که نامش حیدر نامیده شده، امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بوده و قبل از ایشان، این نام در عرب سابقه نداشته است. [۱۱۷] در کتابهای لغتِ عرب، ذیل ریشهی «حدر» از ازهری نقل شده که حیدر نام امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بوده و در این مطلب هیچ اختلافی وجود ندارد. [۱۱۸] یکی از قدیمیترین لغتدانان عرب، خلیل بن احمد فراهیدی، [۱۱۹] در مورد این نام چنین آورده است: «حیدره: اسم علی بن ابیطالب علیهالسلام فی التوراة، وارتجز فقال: أنا الذی سمتنی أمی حیدره». [۱۲۰]
یکی دیگر از این دوازده نام «ابدئیل» است. ابدئیل –چنانکه گفتیم- بهمعنای کشتهی خدا یا کسی است که برای خدا اعضایش تکه تکه و متفرق شده است؛ این معنا نیز بهروشنی منطبق بر امام حسین بن علی بن ابیطالب علیهمالسلام است.
تیما نیز یکی از این دوازده نام است که بهمعنای عابد یا کسی است که در نهایت عبادت است. این نام منطبق بر زینالعابدین فرزند امام حسین علیهماالسلام است. [۱۲۱]
یطور نیز که دهمین نام از این دوازده اسم است، بهمعنای عسکری، از مشهورترین القابِ امام هادی علیهالسلام، دهمین امام از خاندان پیامبر علیهمالسلام است.
سرانجام دوازدهمین نام از بین دوازده فرزندِ اسماعیل، قیدمه است؛ این نام چنانکه گفته شد در زبان عبری و آرامی بهمعنای فجر است. فجر در روایات اسلامی یکی از نامهای مشهور حضرت مهدی علیهالسلام، دوازدهمین فرزند از دودمان پیامبر اسلام و منجی آخرالزمان است. در روایتی از امام صادق علیهالسلام ذیل آیهی اول سورهی فجر نقل شده که «فجر همان قائم (حضرت مهدی علیهالسلام) است.» [۱۲۲] در حدیث دیگر ذیل آیهی آخر سورهی قدر چنین آمده است: «سلام هی حتی مطلع الفجر یعنی حتی یخرج القائم علیهالسلام.» [۱۲۳] این لقب از این جهت به ایشان اعطا شده است که این بزرگوار، منجی نهایی جهان است و در وقتی که جهان آکنده از تاریکی کفر و ظلم و جهل است، همچون فجر طلوع میکند و زمانه را به نورِ توحید و عدل و علم روشن میسازد.
۳- ۴- جمعبندی
ما با چهار گروهِ مختلف بهعنوان مصداق دوازده نفر از نسلِ اسماعیل روبهرو هستیم. دستهی اول: پسران بلا واسطهی اسماعیل، دستهی دوم: اجدادِ پیامبر اسلام (از نسل اسماعیل)، دستهی سوم: قبائل عرب در هزارهی پیش از میلاد، دستهی چهارم: امامان معصوم از اهلبیت پیامبر اسلام. ما گزیری نداریم جز آنکه یک دسته از این چهار گروه را بهعنوان مصداق بشارت خدا به فرزندان اسماعیل انتخاب کنیم. [۱۲۴] اما ابتدا باید توجه کرد که این گروه منتخب، باید شرایط زیر را دارا باشند:
یکم: این افراد باید یک مجموعهی دوازده نفری باشند. دوم: این دوازده شخص باید از لحاظ وجههی الهی، رَبّانی یا امام بهشمار آیند و جایگاهشان بهگونهای باشد که حتی حواریون حضرت عیسی علیهالسلام نیز به مقام و منزلتشان نرسند. سوم: این اشخاص باید با پیامبر اسلام (مئودمئود) ارتباط نزدیک داشته باشند؛ بهگونهای که شاید بتوان گفت فرزندان ایشان باشند.
حال بر پایهی ملاحظاتی که برای یافتن مصادیق این دوازده نام از فرزندان اسماعیل در سفر پیدایش ۱۷: ۲۰ بیان شد، و نیز بر اساس این سه شرط، بهروشنی و بیتردید معلوم خواهد شد که منظور از این بشارت الهی به نسل اسماعیل، دستهی چهارم، یعنی دوازده امام معصوم از خاندان پیامبر اسلاماند. درحالیکه سه دستهی اول، مجموعهی دوازدهتایی مشخصی نیستند، رَبّانی نبوده و ارتباط نزدیکی نیز با پیامبر اسلام ندارند.
از سوی دیگر راجع به نامهای ذکر شده بهعنوان دوازده فرزند اسماعیل در فصل ۲۵ سفر پیدایش، با توجه به انطباق برخی از این دوازده نام با اسامی مختص دوازده امام از خاندان پیامبر صلیاللهعلیهوآله که هیچ ذکری از آنها در بین اجداد پیامبر اسلام و نیز در بین اعراب پیش از اسلام نیامده است، میتوان دریافت که یگانه مصداق این نامهای توراتی، همین دوازده امام از خاندان پیامبر اسلاماند. به عبارت دیگر، این ادعا معقول است که در اصلِ تورات و نه لزوماً در توراتِ کنونی، خداوند نام همهی این دوازده امام از خاندان پیامبر را برای موسی علیهالسلام و بنیاسرائیل بازگو کرده بود که برخی از این نامها در تورات کنونی باقی ماندهاند. البته این دوازده نام قطعاً در دسترس پیامبران بنیاسرائیل در هزارهی پیش از میلاد نیز بوده است و احبارِ بنیاسرائیل در طول هزارهی پیش از میلاد، برخی از این اسامی را بهعنوان نسل اسماعیل، در نسبنامههای توراتی ذکر کردهاند.
اما از سوی دیگر ما با این واقعیت روبهرو هستیم که نام (یا وصف) بعضی از دوازده امام از دودمان پیامبر، بهطور صریح در این فهرست دوازدهتایی تورات یافت نمیشود و بهجای آن، نام برخی از قبائل عرب پیش از اسلام و یا اجداد پیامبر، جایگزین آن شده است؛ این نشان میدهد که یا همین دوازده نام موجود توراتی، نام دوازده امام از خاندان پیامبر به زبان عبری است و این مشکل ماست که قادر به تبیین و تطبیق برخی از آنها بر اسامی دوازده امام نیستیم؛ یا چنانکه ولهوسن گفته، احبار یهود در ویرایش نهایی تورات، نامهای قبائل بزرگ عرب در زمان خویش را که برخی از آنها همان نام اجداد پیامبر اسلام بوده است، در میان اسامی گنجاندهاند.
نتیجهگیری
در این مقاله، تلاش کردیم تا نشان دهیم شواهد متعدّد و مورد اعتمادی وجود دارد که بیان میدارد آیات ۱۷: ۱۸ و ۱۷: ۲۰ در سفر پیدایش تورات، بشارتی برای ظهور پیامبر اسلام و دوازده امام است. این شواهد، از بررسی لغوی واژگان بهکار رفته در این آیات در زبانهای مختلف تا واکاوی کاربرد واژگان موردنظر در دیگر آیات تورات و همچنین روایات اسلامی را شامل میشد. نتایجی که از این بررسیها به دست آمد را میتوان در چهار بخش تقسیم کرد:
یکم: مفهوم امامت در دعای ابراهیم برای نسل خود؛ دوم: معنا و مصداق مئود مئود؛ سوم: معنای دوازده فرزند ربانی از نسل اسماعیل؛ و چهارم: مصادیق این دوازده فرزند بر اساس آیات مذکور در سفر پیدایش ۲۵. به هر تقدیر، این نوشته میتواند آغازی باشد برای پژوهش بیشتر در شواهد ارائه شده از آیات و یافتن قرائن تطبیقی محکمتر جهت تبیین نام دوازده ربانی از نسل اسماعیل.
پینوشتها:
[۱] دوفصلنامهی علمی – پژوهشی «امامت پژوهی»، شماره ۱۲، زمستان ۱۳۹۲
[۲] دانشجوی کارشناسیارشد ادیان و عرفان، دانشگاه تهران
[۳] دانشجوی دکترای قرآن وحدیث، دانشگاه تهران
[۴] دانشجوی دکترای فلسفه دین، دانشگاه تهران
[۵] صف/۶: وَ إِذْ قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیمَ یا بَنی إِسْرائیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیکمْ مُصَدِّقاً لِما بَینَ یدَی مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَد؛ أعراف/۱۵۷: الَّذینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِی الْأُمِّی الَّذی یجِدُونَهُ مَکتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیل؛ بقرة/۱۴۶: الَّذینَ آتَیناهُمُ الْکتابَ یعْرِفُونَهُ کما یعْرِفُونَ أَبْناءَهُم؛ آل عمران/۸۱: وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ میثاقَ النَّبِیینَ لَما آتَیتُکمْ مِنْ کتابٍ وَ حِکمَةٍ ثُمَّ جاءَکمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّه.
[۶] برای نمونه رجوع کنید به روایات طویل مناظرهی امام رضا علیه السلام با اهل ادیان مختلف که در آنها، بشارات متعددی از سوی امام رضا علیه السلام مطرح میشود: ابن بابویه، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا علیه السلام ، ۱/۱۵۴.
[۷] ترجمهی فارسی تورات که از قدیمیترین نسخهی عبری موجود (نسخهی لنینگراد WTT مربوط به قرن دهم میلادی) توسط نویسنده انجام شده است.
[۸] اسماعیل بن عبدالرحمن بن ابی کریمة السدی از اصحاب امام سجاد و امام باقر علیهما السلام و مفسر شیعی معروف که تفسیر او باقی نمانده است؛ اما طبق نقل ابن طاووس (الطرائف، ۱/۱۷۲) و تستری (إحقاق الحق، ۷/ ۴۷۸) وی در تفسیر خود، این بشارت را به صورت تأویل شده در مورد نبی اکرم و ذریهی او آورده است.
[۹] تاریخ نگار مسلمان، ابومحمد عبدالله بن مسلم دینوری مروزی، معروف به ابن قتیبۀ دینوری (۲۱۳ _ ۲۷۶ هجری قمری)، در ابتدای کتاب أعلام النبوة (در باب بشارات کتاب مقدس)، این آیه و آیات تکوین ۱۶: ۸_ ۱۲ را آورده و در توضیح مراد آنها مینویسد: «فتدبّر هذا القول فإن فیه دلیلا بیّنا على أن المراد به رسول اللَّه صل الله علیه وآله ، لأن إسماعیل لم تکن یده فوق ید إسحاق،… فلما بعث رسول اللَّه انتقلت النبوة إلى ولد إسماعیل، فدانت له الملوک وخضعت له الأمم، ونسخ اللَّه به کل شرعة، وختم به النبیین، وجعل الخلافة والملک فی أهل بیته إلى آخرالزمان، فصارت أیدیهم فوق أیدی الجمیع، وأیدی الجمیع مبسوطة بالخضوع…» (Schmidtke, The Muslim reception of biblical materials: Ibn Qutayba and his Aʿlām al-nubuwwa, p. 254) طبق برداشت وی از این بشارت، خلافت پیامبر تا آخر الزمان، از آنِ «اهل بیت او» خواهد بود.
[۱۰] نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ۱۰۸.
[۱۱] مفید، محمد بن محمد، المسائل السرویة، ۴۳.
[۱۲] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، ۵۹، ذیل آیهی ۱۲ سورهی مائده: «… فی التوراة البشارة بإسماعیل علیه السلام ، و أن اللّه یقیم من صلبه اثنی عشر عظیما، و هم هؤلاء الخلفاء الاثنا عشر المذکورون فی حدیث ابن مسعود و جابر بن سمرة». هرچند وی بدون ارائه هیچ دلیل نقضی، دوازده امام شیعه را مصداق این دوازده خلیفه نمیداند.
[۱۳] مقصود از دانشمندان اهل کتاب، اعم از افرادی است که از اهل کتاب بوده و سپس مسلمان شدهاند.
[۱۴] ابو اسحاق کعب بن ماتع الحمیری الاحبار، پسر یک خاخام یهودی در یمن بود که مسلمان شده و در روزگار عمر بن خطاب میزیست. در منابع اسلامی، روایات متعددی به نقل از کعب الاحبار وجود دارد که طبق آنها نام پیامبر در متون مقدس «ماذماذ» (یا کلماتی شبیه آن) بوده است. (به عنوان نمونه ر.ک: قاضی عیاض، عیاض بن موسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ۱/ ۲۳۴ و ابن طاووس، علی بن موسی، التشریف بالمنن، ۸۱) همچنین نعیم بن حماد مروزی (د. ۲۲۸ ق) به سند خود از کعب نقل کرده است که در پاسخ سؤالی در مورد تعداد ملوک این امت، گفته است: «أجد فی التوراة اثنی عشر ربّیا» (الفتن، ۵۵، ح ۲۲۵) طبق نقل ابن عیاش، وی اسامی ذکر شده در تورات برای فرزندان اسماعیل را (ر.ک: بخش دوم همین مقاله) در حقیقت اسامی امامان میدانسته است که اولینشان حضرت علی علیه السلام بوده است (مقتضب الأثر، ۲۶). آگاهی کعب از این بشارت، مورد سوءاستفاده راویان بعدی قرارگرفته و هرکدام به دلخواه خود، اسامی برخی از خلفا را نیز در این مجموعه وارد کردهاند. (الفتن، ۵۵، ح ۲۲۴)
[۱۵] نعیم بن حماد از سرج الیرموکی، صحابی پیامبر که قبل از اسلام از یهودیان منطقهی یرموک (نام رودخانه ای در اردن) بوده، نقل میکند که در تورات این گونه یافته است: «أن هذه الأمة إثنا عشر ربیا أحدهم نبیهم فإذا وفت العدة طغوا وبغوا ووقع بأسهم بینهم» (الفتن، ۵۵، ح ۲۲۳). همین روایت را با اندکی تفاوت، محمد بن أحمد الدولابی (د. ۳۱۰ هـ) در الکنی والأسماء، ۲/ ۸۸۳ و ابن بابویه در الخصال، ۲/۴۷۴ با اسانیدی متفاوت نقل کردهاند؛ ولی حلقهی مشترک هر سه سند، حماد بن سلمة، محدث بصری (د.۱۶۷ ق) است. لازم به ذکر است که قسمت زیرخط دار در نقل ابن بابویه به صورت صحیح ضبط شده است: «و جدهم نبیهم». بخش پایانی روایت نیز مطابق نقل سنی احادیث اثناعشر به آخر نقل سرج افزوده شده است.
[۱۶] طبق نقل ابن عیاش جوهری، وی از اولاد هارون و «حبر الیهود» در منطقهی حیرة در اطراف کوفه بوده و در قرن دوم میزیسته است. ابن عیاش از محدث بصری، ابوبکر هشام بن أبی عبدالله الدستوائی (د.۱۵۴ ق) نقل میکند که از این عالم یهودی شنیده است که اسامی ذکر شده در تورات برای فرزندان اسماعیل (ر.ک: بخش دوم همین مقاله) در حقیقت صفات اوصیای حضرت محمد علیهم السلام است. (مقتضب الاثر، ۲۸)
[۱۷] حاکم یهودیان جزیره که در زمان منصور مسلمان شده بود و اسامی حضرت محمد و دوازده وصی او را در تورات یافته بود. (همان، ۳۹)
[۱۸] عالم یهودی قرن سوم در شهر ارگان (شهری تاریخی در شمال بهبهان که ساکنین آن یهودی بودهاند). نعمانی به یک واسطه از او نقل میکند که تعداد و اسامی عبرانی ائمه علیهم السلام را در تورات دیده است؛ سپس وی به بشارت موردبحث اشاره میکند. (الغیبة، ۱۰۸)
[۱۹] خبر پرسش و پاسخ عالم یهودی از نسل هارون از امیرالمؤمنین و اخبار ایشان به دوازده امام، از معروف ترین احادیث این باب است که در کتابهای متعدد با اسانید مختلف نقل شده است. در چند نقل این حدیث، عالم یهودی اظهار میدارد که عدد ائمهی عدل پس از پیامبر را در کتابی به خط هارون و املاء موسی دیده است. (ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ۱/۵۳۰)
[۲۰] در کتاب سلیم بن قیس (متعلق به قرن اول هجری)، ماجرای نصرانی ای آمده است که پس از جنگ صفین نزد امیرالمؤمنین علیه السلام آمده و به نقل از کتابهای مقدس نزد خود، خبر از ۱۳ بزرگ از نسل اسماعیل میدهد که عیسی بن مریم پشت آخرینشان نزول کرده و نماز میگزارد. (هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم، ۲/ ۷۰۵ و ۷۰۶)
[۲۱] مکاشفات بحیرا را شخصی به نام اشوعیب در قرن ۱۱ و ۱۲ میلادی ضبط کرده است. با پژوهشهایی که اخیراً بر روی این منبع صورت گرفته، به نظر میرسد که چهار منبع مسیحی از قدیمیترین منابعی هستند که داستان بحیرا را نقل کردهاند؛ دو منبع به زبان سریانی، دو منبع به زبان عربی. نسخههای سریانی، یکی حدود سال ۸۱۰ میلادی و دیگری حدود ۸۵۰ میلادی شکل گرفته است. منابع عربی از این دو نسخه متأخرترند:
krisztina Szilagyi, Muhammad and the monk: the making of the christian Bahira legend, pp. 185-192.
[۲۲] Barbara Roggema, The Legend of Sergius Bahira, p378,379.
[۲۳] همان، ۳۹۴.
[۲۴] همان، ۴۱۱.
[۲۵] ابوالحسن علی ابن سهل ربان طبری، پزشک معروف ایرانی در اوایل قرن سوم که ابتدا مسیحی بوده و سپس به اسلام گرویده است. برای ذکر این بشارت ر.ک: طبری، علی بن ربَّن، الدین و الدولة، ۱۳۱ و ۱۳۲.
[۲۶] السموأل بن یحیی المغربی (د. ۵۵۹ ق) منجم، ریاضیدان و پزشک یهودی که ۱۷ سال قبل از فوتش مسلمان شد. برای ذکر این بشارت ر.ک: همو، إفحام الیهود، ۱۱۵.
[۲۷] Halft, Saʿīd b. Ḥasan al-Iskandarī, A Jewish Convert to Islam; Editio princeps of the Later Recension (732) of His Biblical Testimonies to the Prophet Muḥammad, p. 285.
[۲۸] ملا آقابابا (۱۷۷۱_۱۸۴۹ م) فرزند ملارحمیم، یکی از دو خاخام یهود تهران و رییس یکی از کنیسههای محلهی عودلاجان که در سال ۱۸۲۲ میلادی در حضور ملااحمد نراقی اسلام آورد و نام خود را به محمدرضا تغییر داد. جایگاه ملاآقابابا در بین یهود آن چنان رفیع بوده که حبیب لوی، نویسندهی یهودیِ کتاب یهودیان ایران، اسلام آوردنِ ملاآقابابا را ضربهی سهمگینی بر پیکر نحیفِ یهودِ آن زمان تلقی میکند (تاریخ یهود ایران، ۳/ ۱۰۲۳). هم زمان با ایشان، هفتاد نفر از خاندانشان نیز اسلام آوردند. نگارنده نسبتِ خویشاوندیِ سببیِ نزدیکی با نوادگانِ محمدرضا جدید الاسلام دارد. هم اکنون نسلِ کثیری از ایشان به جای مانده که از این جملهاند خاندانهای: سلیمانی، وکیلی، جواهریان، رحمانی، جواهری، ساعتچی، مظفریان، واعظ تهرانی، زمردیان، نقره چی و عظیم زاده.
[۲۹] «دوازده سرور که از ذریهی حضرت اسماعیل به هم رسد باید همان دوازده امام شیعیان بوده باشد» (جدیدالاسلام، محمد رضا، اقامة الشهود فی رد الیهود، ۴۸).
[۳۰] ابن طاووس در ص ۸۱ التشریف بالمنن، با نقل روایتی از کعب الاحبار، ذکر نام مید (مئودمئود) را در تورات، دلیل اسلام وی میداند. همچنین ابن قیم جوزیه از یکی از علمای یهودی که اسلام آورده نقل میکند که وی گفته هیچ یک از علمای یهودی در مصداق این بشارت شکی ندارد. (ابن قیم جوزیه، محمد بن ابی بکر، هدایة الحیاری فی أجوبة الیهود والنصاری، ۳۷۰).
[۳۱] طرفه آن که ناقل خبر تشیع یهودیان به خاطر این بشارت، ابن تیمیه (د. ۷۲۸ ق)، یکی از متعصب ترین مخالفان تشیع است؛ شاگرد وی، ابن کثیر، از او نقل میکند که دربارهی دوازده بزرگ از نسل اسماعیل که در بشارت یاده شدهاند، گفته است: «غلط کثیر ممن تشرف بالإسلام من الیهود فظنوا أنهم الذین تدعو إلیهم فرقة الرافضة فاتبعوهم» (البدایة والنهایة، ۶/۲۵۰) ابن کثیر در تفسیر خود نیز تشرف تعداد زیادی از یهودیان به تشیع را ذکر میکند: «فیتشیع کثیر منهم جهلا و سفها» (تفسیر القرآن العظیم، همان).
[۳۲] جالب آن که این امر مختص زمانهای گذشته نبوده و در عصر حاضر نیز برخی از مبشرین مسیحی نیز به ارتباط این بشارت با دین اسلام اعتراف کردهاند. به عنوان نمونه، جاناتان کالور، مبلغ مسیحی دارندهی مدرک دکترا از دانشکدهی تبشیر جهانی (School of World Mission) زیرمجموعه حوزهی علمیهی مسیحی فولر (Fuller Theological Seminary)، که بزرگ ترین حوزهی علمیهی مسیحی آمریکاست، در مقالهی خود دربارهی بشارت سفر پیدایش: ۱۷، این آیه را بشارتی دربارهی امت اسلام تلقی میکند.
ر.ک: Jonathan Culver, The Ishmael Promise and Contextualization Among Muslims.
[۳۳] محقق عراقی معاصر، صاحب مجله تراث النجف. ایشان در مقالهی دعوة إبراهیم و إسماعیل عند رفع القواعد من البیت، به طور مبسوط راجع به این بشارت و ربط آن به امامت دوازده امام سخن گفته است.
[۳۴] مباحث هامة فی المسیحیة و الاسلام، ۳۹؛ و کتاب نبی ارض جنوب، ۱۴.
[۳۵] مختصر اظهار الحق، ۱/۳۵۵.
[۳۶] کتب و مقالات للدکتور حبیب بن عبدالملک، ۱۴۳.
[۳۷] هل بَشَّر الکتاب المقدس بالنبی محمد صل الله علیه وآله ، ۲۷_۳۴.
[۳۸] تخجیل من حرف التوراة والإنجیل، ۱۷۶_۱۷۸.
[۳۹] نسخهی AVD ترجمهی کتاب مقدس به عربی است که در سال ۱۸۰۰ تحت نظر کشیش الی اسمیت (Eli Smith) آغاز شد و همکارش دکتر کرنیلیس ون دایک (Dr. Cornelius Van Dyke) کار او را به سرانجام رساند. این ترجمه در سال ۱۸۶۰ کامل شد.
[۴۰] نسخهی پادشاه جیمز King James Version که عموماً به نسخهی کتاب مقدس پادشاه جیمز KJB معروف است، ترجمه انگلیسی بایبل است که نگارش آن برای کلیسای انگلیس در سال ۱۶۰۴ شروع شد و در ۱۶۱۱ پایان یافت. در سال ۱۶۰۴، شاه جیمز چهارم، مجلس همپتون را در دربار تشکیل داد که در آن نسخهی جدیدی به زبان انگلیسی نوشته شود که مشکلات نسخههای قبل را نداشته باشد. این نسخه توسط ۴۷ دانشمند که همگی آنها از اعضای کلیسای انگلیس بودند ترجمه شد. همانند اکثر ترجمههای دیگر، عهد جدیدِ این نسخه از زبان یونانی و عهدِ قدیم از زبان عبری و آرامی ترجمه شده است، درحالی که آپوکریفا از یونانی و لاتین ترجمه شده است.
[۴۱] LXX (به لاتین: Septuaginta، در عربی: سبعینیه) نسخه ای از عهد عتیق است که در قرن سوم قبل از میلاد و در دوران فرمانروایی بطلمیوس فیلادلفوس در مصر، توسط یهودیان اسکندریه از عبری به یونانی ترجمه شد. نام این نسخه برگرفته از این روایت است که این کتاب را نزدیک به هفتاد تن از دانشمندان یهودی ترجمه کردهاند. LXX با متن عبری تفاوتهایی داشت. مهم ترین تفاوتهای آن این بود که کتابهایی در این نسخه وجود داشت که متن عبری آن در دست نبود. این هفت کتاب عبارت اند از: طوبیت، جودیت، حکمت سلیمان، حکمت یشوع بن سیراخ، باروخ و کتب مکابیان. نسخهی LXX برخلاف نسخهی عبری که دارای ۳۹ سفر است، دارای ۴۶ سفر میباشد. در بین سالهای ۲۰۰ ق.م تا ۱۰۰ ب.م بسیاری از یهودیان و مسیحیان، از این نسخه استفاده میکردند.
[۴۲] Samaritan Targum تارگوم سامری که بر اساس لهجهی سامری به زبان آرامی شکل گرفته، یکی از کهن ترین ترجمههای تورات سامری است. تورات سامری نسخه ای عبری از تورات است که سامریان به جای تورات ماسوری از آن استفاده میکنند. برای شناخت سامریان باید دانست که بعد از وفات حضرت سلیمان، بنی اسرائیل به دو فرقه تقسیم شدند؛ فرقهی نخست، دو سبط یهودا و بنیامین بودند و فرقهی دوم نیز بقیهی بنی اسرائیل را شامل میشدند. سامریها ادعا میکنند که آنها از نسل پادشاهی اسرائیل در شمال هستند و از نسل یوسف و لاوی که پس از مرگ سلیمان از پادشاهی یهودا در جنوب اسرائیل جداشده بود (اول پادشاهان ۱۲). البته یهودیان هیچ گاه این مطلب را در مورد ریشهی سامریها قبول نکردهاند. سامریها تلمود را قبول ندارند و سنتهای شفاهی خاص مربوط به خود را دارند. اعمال سامریها بر اساس همین نسخه از پنج کتاب موسی است که در اختیار دارند. بسیاری بر این باورند که نسخهی سامری، در قرن سوم پیش از میلاد وجود داشته است. فیفر از این دیدگاه بسیار حمایت میکند و میگوید: میتوان گفت جامعهی سامری پس از شکل گیری در حدود ۴۰۰ قبل از میلاد، اسفار خمسه را به عنوان کتاب مقدس پذیرفت و ما شواهدی داریم که نسخهی سامری مانند ماسوری، در آن زمان وجود داشته و میتوان گفت از همان ابتدا سامریان آن را به عنوان کتاب مقدس خود برگزیدهاند. یکی از مهم ترین شواهد موجود، نسخههای قمران است که در سال ۱۹۴۷ یافت شد. در یافتههای قمران، دستخطهای زیادی وجود دارند که دارای بافت نوشتاری مانند نسخهی سامری هستند که حاکی از وجود این نسخه در دوران قبل از میلاد است. سامریان، تاریخ کتابت تارگوم سامری را سال ۲۰ پیش از میلاد میدانند و آن را به شخصی به نام ناتانایل (Nathanael) نسبت میدهند.
[۴۳] نسخهی WTT نسخه ای عبری از عهد عتیق است که بر پایهی متن میشیگان_ کلارمونت در سالهای ۱۹۸۱ و ۱۹۸۲ در دانشگاه میشیگان آمریکا شکل گرفته است. این نسخه بر پایهی نسخهی Biblia Hebraica Stuttgartensia (1977) استوار گشته که آن نیز تلاشی برای احیای نسخهی عبری قدیمی لنین گراد بوده است. نسخهی لنین گراد، قدیمیترین نسخهی کامل عبری بایبل است که بر پایهی متن عبری ماسوری استوار گشته و تاریخ کتابت آن سال ۱۰۰۸ میلادی است.
[۴۴] تارگوم نئوفیتی (NFT)، ترجمه ای آرامی از بیشتر بخشهای تورات است. شرح آیات تورات در این تارگوم از تارگوم اونکلوس طولانی تر و از تارگوم یوناتان کوتاه تر است. تاریخ نگارش این تارگوم مشخص نیست. تاریخ کتابت نسخه ای از این تارگوم که اکنون موجود است، به سال ۱۵۰۴ در رُم بازمیگردد.
مارتین مک نامارا معتقد است که تاریخ نگارش این تارگوم به قرن چهارم میلادی بازمیگردد. زبان نگارش این تارگوم، آرامی فلسطینی است؛ به عکس تارگوم اونکلوس که آرامی بابلی است.
[۴۵] تارگوم سودو_ یوناتان (Targum Pseudo-Jonathan) (PJT) ترجمه ای شرح گونه از تورات در سرزمین اسرائیل به زبان آرامی است. (برعکس تفسیر شرقی بایبلی یعنی تارگوم اونکلوس (Targum Onkelos)). عنوان صحیح این کتاب، تفسیر اورشلیمی (Targum Yerushalmi) است که در قرون وسطی به این نام شناخته میشده، اما به علت اشتباهات چاپی، بعدها تفسیر یوناتان نام گرفت که به یوناتان بن اوزّیِل (Jonathan ben Uzziel) منسوب است. امروزه هنوز برخی از ویرایشهای تورات، این کتاب را همچنان تارگوم یوناتان میخوانند. بنا بر نقل تلمود، یوناتان بن اوزیل (Yonatan ben Uziel) طلبه ای اهل تحقیق از هیلل بوده است که ترجمه ای به زبان آرامی از کتب پیامبران بنی اسرائیل نوشت. در هیچ منبعی اشاره نشده که او مترجم تورات بوده است؛ بنابراین تمامی دانشمندان بر این موضوع که این تفسیر به یوناتان بن اوزاییل غیر مرتبط است، اتفاق نظر دارند. دی رُسی (de Rossi) در قرن ۱۶ مدعی است دو نسخهی کامل از تفسیر تورات دیده است که بسیار به هم شبیه بودهاند. یکی از آنها به نام تفسیر یوناتان بن اوزاییل و دیگری به نام تفسیر اورشلیمی بوده است.
[۴۶] تارگوم اونکلوس Targum Onkelos، (TAR) یک ترجمهی آرامی رسمی از تورات در بین یهودیان شرقی (بابلی) بوده است. گفته می شود این ترجمه توسط یک تازه کیش یهودی به نام اونکلوس (אונקלוס) در حدود سالهای ۳۵ تا ۱۲۰ میلادی صورت گرفته است. ساموئل لوتزاتو معتقد است که تارگوم اونکلوس برای فهم عموم مردم بوده است. تارگوم اونکلوس به همراه تورات عبری به صورت آیه به آیه با صدای بلند و از حفظ در کنیسههای یهود خوانده میشده است و این امر هنوز در بین یهودیان یمن ادامه دارد. جایگاه این تارگوم در بین یهودیان تا بدان جاست که به گفته تلمود: «یک شخص باید سهمش از کتاب مقدس را به همراه جماعت یهودیان به این نحو کامل کند: <کتاب مقدس را دو بار و تارگوم را یک بار بخواند>».
[۴۷] Peshita Old Testament پشیتا یا پشیطا (ܦܫܝܛܬܐ Pšîṭtâ) به معنی ساده، متداول و بسیط، نسخهی معیار کتاب مقدس در کلیساهای مسیحی آشوری سریانی زبان است. اعتقاد عمومی بر این است که عهد عتیق پشیتا از عبری به سریانی در قرن دوم میلادی ترجمه شده است. کرافورد بورکیت به این نتیجه رسیده که ترجمهی عهد عتیق پشیتا احتمالاً کار یهودیانی که در اُدسا زندگی میکردهاند بوده است. عهد عتیقی که برای کلیسای سریانی شناخته شده بوده متعلق به جامعه یهودیان فلسطینی بوده است. نسخهی فعلی که این آیات از آن اخذ گردیده است، مشهور به ۷a1 است که آن را به قرن ۶ یا ۷ میلادی نسبت میدهند. این نسخه در سال ۱۸۶۶ توسط آنتونیو سریانی، کشف و بین سالهای ۱۸۷۶ تا ۱۸۸۳ چاپ شده است.
[۴۸] شحاده، حسیب، الترجمة العربیة لتوراة السامریین، المجلد الاول لسفر التکوین و الخروج، ۶۹.
[۴۹] پیدایش ۱۷: ۱۸ نسخه KJV.
[۵۰] تارگوم NFT آیه ۶: ۹.
[۵۱] اول پادشاهان، فصل ۲، آیات ۳ و ۴: «(۳) وصایای یهُوَه، خدای خود را نگاه داشته، به طریقهای وی سلوک نما، و فرایض و اوامر و احکام و شهادات وی را به نوعی که در تورات موسی مکتوب است، محافظت نما تا در هر کاری که کنی و به هرجایی که توجه نمایی، برخوردار باشی. (۴) و تا آنکه خداوند، کلامی را که دربارهی من فرموده و گفته است، برقرار دارد که اگر پسران تو، راه خویش را حفظ نموده، به تمامی دل و به تمامی جانِ خود در حضور من به راستی سلوک نمایند، یقین که از تو کسی که بر کرسی اسرائیل بنشیند، مفقود نخواهد شد».
[۵۲] اول پادشاهان، فصل هشتم، آیات ۲۳ تا ۲۵.
[۵۳] تارگوم اونقلوس سفر پیدایش، آیه ۱۷: ۱.
[۵۴] سفر پیدایش، فصل ۱۷، آیه ۲.
[۵۵] پیدایش ۱۷: ۲۰: «اما در مورد اسماعیل؛ من درخواست تو را دربارهی او شنیدم (قبول کردم)». به تعبیر تارگوم: «در مورد اسماعیل دعای تو را پذیرفتم».
[۵۶] پیدایش ۱۷: ۲۰.
[۵۷] از نکاتِ جالب در این تحقیق این بود که پس از توجه به تشابه آیاتِ فصل هفدهم سفر پیدایش با آیهی ۱۲۴ سورهی مبارکه بقره و نگارش و نتیجهی این تطبیق همان گونه که در مقاله آمده، روایتی از پیامبر اکرم صل الله علیه وآله یافت شد که به این ارتباط به وضوح اشاره دارد؛ راوی این روایت عبدالله بن مسعود است که چنین میگوید: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صل الله علیه وآله : أَنَا دَعْوَةُ أَبِی إِبْرَاهِیمَ. فَقُلْنَا: یا رَسُولَ اللَّهِ! وَ کیفَ صِرْتَ دَعْوَةَ أَبِیک إِبْرَاهِیمَ؟ قَالَ: أَوْحَى اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) إِلَى إِبْرَاهِیمَ إِنِّی جاعِلُک لِلنَّاسِ إِماماً، فَاسْتَخَفَّ إِبْرَاهِیمُ الْفَرَحَ، فَقَالَ: یا رَبِّ، وَ مِنْ ذُرِّیتِی أَئِمَّةً مِثْلِی؟ فَأَوْحَى اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) إِلَیهِ: أَنْ یا إِبْرَاهِیمُ، إِنِّی لَا أُعْطِیک عَهْداً لَا أَفِی لَک بِهِ. قَالَ: یا رَبِّ! مَا الْعَهْدُ الَّذِی لَا تَفِی لِی بِهِ؟ قَالَ: لَا أُعْطِیک لِظَالِمٍ مِنْ ذُرِّیتِک. قَالَ: یا رَبِّ! وَ مَنِ الظَّالِمُ مِنْ وُلْدِی الَّذِی لَا ینَالُ عَهْدَک؟ قَالَ: مَنْ سَجَدَ لِصَنَمٍ مِنْ دُونِی لَا أَجْعَلُهُ إِمَاماً أَبَداً، وَ لَا یصِحُّ أَنْ یکونَ إِمَاماً. قَالَ إِبْرَاهِیمُ: وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِی أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ، رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کثِیراً مِنَ النَّاسِ. قَالَ النَّبِی صل الله علیه وآله : فَانْتَهَتِ الدَّعْوَةُ إِلَیّ وَ إِلَى أَخِی عَلِی لَمْ یسْجُدُ أَحَدٌ مِنَّا لِصَنَمٍ قَطُّ، فَاتَّخَذِنی اللَّهُ نَبِیاً، وَ عَلِیاً وَصِیاً. (طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، ۳۷۹؛ و حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ۱/ ۴۱۱) قابل توجه است که روایتِ «أَنَا دَعْوَةُ أَبِی إِبْرَاهِیم» را بسیاری از علمای شیعه و سنی نقل کردهاند.
[۵۸] به تعبیر قرآنی ابراهیم میگوید: «ومِن ذریتی»؛ یعنی خدایا آیا ممکن است از نسل من نیز امامانی قرار دهی؟
[۵۹] بقره/۱۲۴.
[۶۰] واژهی ְהִרְבֵּיתִי در عبری به معنای «عظمت میدهم»، «فزونی میبخشم» و «کثرت میبخشم» است. ر.ک: Strong, James, Strong’s Hebrew Lexicon, ذیل کد ۰۷۲۳۵ اما با توجه به این که برکت و باروری (کثرت در نسل) قبلاً در این آیه آمده است، لذا برای عدم تکرار بهتر است ְהִרְבֵּיתִ را به معنای «عظمت میبخشم» گرفت.
[۶۱] منظور زمانی است که این کلمه به تنهایی به کار رفته نه به صورت مئودمئود.
[۶۲] این ریشه و مشتقات آن در هر آیه از کتاب مقدس که به کار رفته در ترجمههای عربی به «حمد» برگردان شده است (تکوین ۳۵: ۲۹، اشعیا ۱: ۱۲، ۱: ۲۵ و بیش از دوازده آیه از مزامیر داود). برای معنای ریشهی این کلمه نگاه کنید به Strong, James, Strong’s Hebrew ذیل کد H3034.
[۶۳] اگر مود یا مئود چنانچه گفته شد به معنای احمد معنا شود، در این حالت مئود مئود شکل مضاعف مئود (احمد) و به معنای بسیار ستوده شده (محمّد) است.
[۶۴] طاب طاب به معنای طیب طیب است که به معنای مرغوب فیه یا تحسین شده، با همان معنای احمد یا محمد در عربی کاملاً سازگار است و با توجه به این که مکررِ واژهی مئود یا طیب به صورت مئودمئود یا طیب طیب بسیار به ندرت در کتاب مقدس به کاررفته است و نیز در آیهی ۱۷: ۲۰ سفر پیدایش با حرف اضافهی باء به کار گرفته شده است. در روایات اسلامی نیز مئودمئود را به طیب طیب معنا کردهاند: «… فَقَالَ لَهُ النَّبِی: فَمَا مَعْنَى میدمید؟ قَالَ: طَیبْ طَیب…» (ابن شاذان قمی، فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهما السلام ، ۲۲۲.) همچنین در بسیاری از روایات شیعه و اهل سنت، نام پیامبر در تورات یا صحف ابراهیم، طاب طاب دانسته شده است. (به عنوان نمونه، ر.ک: ابن حمزه، محمد بن علی، الثاقب فی المناقب، ۲۶۹ به نقل از امیرالمؤمنین در پاسخ یهودی ای که اسامی پیامبر و اهل بیت علیهم السلام را از تورات میپرسد. همچنین ر.ک: نبهانی، یوسف بن اسماعیل، حجة الله علی العالمین فی معجزات سید المرسلین، ۸۷)
[۶۵] معادل عربیِ واژه لحدا لحدا، حادّ به معنای تیز، تند و شدید است که از ریشهی حدد میباشد. این واژه و هم خانوادههای آن در زبان عربی و آرامی، گاهی برای اشخاص نیز استفاده میشود. میتوان نشان داد که چه بر پایهی زبان عبری و چه آرامی، میشود واژهی חדה را به «الحادّ» معنا کرد. در این صورت این واژه تداعی کنندهی اسمِ خاص دیگری برای پیامبر اسلام است به معنای «الحادّ»، یعنی کسی با دشمنان خدا حِدّت دارد و دشمنی میکند؛ اما نکتهی جالب این است که اَلحادّ دقیقاً همان نامی است که در برخی متون روایی اسلامی به عنوان «نام پیامبر اسلام در تورات» آمده است. (به عنوان نمونه، ر.ک: ابن بابویه، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، ۴/۱۷۷؛ همچنین: همو، الامالی، ۱۷۱ به نقل از امام باقر علیه السلام ).
[۶۶] در آینده، مقاله ای از همین نویسنده در این موضوع منتشر خواهد شد.
[۶۷] سعید بن حسن الاسکندری، یهودیِ مسلمان شده در قرن هفتم نیز این معنا را تأیید میکند. او میگوید: «مفسران لغت عبری، در شرحِ لفظ ماذماذ، شروحی متفاوت دادهاند. یک عده از آنها گفتهاند که ماذماذ به معنای احمد احمد است… ».
( Halft, Saīd b. Hasan al-Iskandarī: A Jewish Convert to Islam, Mideo(30), P267)
[۶۸] دقت کنید که مئودمئود واژه ای است که در زبانِ عبری بر اسم خاصی از ریشهی حمد دلالت میکند. به عبارت دیگر میتوان گفت این واژه هم ردیف احمد و حامد و محمود و محمد و حمید است با این تفاوت که صیغهی تأکید شدهی حمد است؛ بنابراین همان طور که اگر مئود در معنای زیاد به کار رود، در ترجمهی فارسی، مئود مئود را زیاد زیاد معنا نمیکنیم، بلکه بسیار زیاد معنا میکنیم، در اینجا نیز روش صحیحِ ترجمه آن است که به جای این که آن را دقیقاً احمد احمد معنا کنیم، آن را حمید و محمّد (بسیار ستوده شده) بدانیم.
[۶۹] ر.ک: واژه נשיא ۵۹۵۴ # Strong, James, Strong’s Hebrew Lexicon.
[۷۰] البته به صورت اضافی به کاهنان و مجمع اضافه شده است که معنای آن بزرگ کاهنان یا بزرگ مجمع یهودیان و… است.
[۷۱] ر.ک: انجیل پشیتا، متی ۲۳: ۱ تا ۲۳: ۸.
[۷۲] آل عمران/۷۹؛ مائده/۴۴ و ۶۳.
[۷۳] «…فَالرَّبَّانِیونَ هُمُ الْأَئِمَّةُ دُونَ الْأَنْبِیاءِ الَّذِینَ یرَبُّونَ النَّاسَ بِعِلْمِهِمْ وَ الْأَحْبَارُ دُونَهُمْ وَ هُمْ دُعَاتُهُمْ». (ابن حیون، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام، ۱/ ۳۷)
[۷۴] حلی، حسن بن سلیمان، مختصر البصائر، ۱۴۷، به نقل از کتاب سلیم بن قیس.
[۷۵] ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۳۷ / ۳۳۱.
[۷۶] ابن شهرآشوب، محمد بن علی، المناقب، ۲ / ۴۵.
[۷۷] سفر پیدایش ۱۵ _ ۲۵: ۱۳؛ سفرِ اولِ تواریخ ایام آیات ۲۹ تا ۳۱.
[۷۸] نسخهی ABP.
[۷۹] نسخهی VUL.
[۸۰] ابد در عربی و نیز عبری به معنای از بین رفتن و قطع شدن و متفرق شدن و ایل در عبری به معنای خداست. بَادَ الشی ءُ یبِیدُ بَیاداً: إذا تفرّق و توزّع (مفردات راغب اصفهانی ذیل بید). بَید: فنا، از بین رفتن (قاموس قرآن ذیل واژه بید). نیز در عبری نگاه کنید به koehler-baumgartner,Hebrew and Aramaic lexicon ذیل واژه אבד (ابد) که به معنای to get lost, perish است.
[۸۱] koehler-baumgartner,Hebrew and Aramaic lexicon ذیل واژهی דוּמָה.
[۸۲] همان، ذیل واژهی שׁמע.
[۸۳]۳. koehler-baumgartner,Hebrew and Aramaic lexicon ذیل واژهی דוּמָה.
[۸۴] همان، ذیل واژهی שׁמע.
[۸۵] Brown, Driver, Briggs, Hebrew and English Lexicon ذیل واژهی חדר.
[۸۶] Marcus Jastrow, A Dictionary of the Targumim, the Talmud Babli and Yerushlami, and the Midrashic Literature (ذیل واژهی תמה)
[۸۷] قاموس المحیط و لسان العرب ذیل واژهی تیم.
[۸۸] این مطلب بسیار دقیق و لطیف است که در جایگاه دیگری باید به آن پرداخته شود.
[۸۹] Brown, Driver, Briggs, Hebrew and English Lexicon ذیل همین واژه.
[۹۰] همان، ذیل واژهی נפש.
[۹۱] مصباح المنیر، ذیل واژهی نفس: کرم الشی ء کرما: نفس و عزّ، فهو کریم. نَفُسَ الشَّیءُ بِالضَّمِّ نَفَاسَةً کرُمَ فَهُوَ نَفِیسٌ کریم؛ العین ۷/ ۲۷۰: النفس: الروح الّذی به حیاة الجسد. و رجل له نفس، أی خلق و جلادة و سخاء.
[۹۲] Brown, Driver, Briggs, Hebrew and English Lexicon ذیل همین واژه.
[۹۳] ذیل واژهی ἀνατολὴ در Friberg, Analytical Greek Lexicon.
[۹۴] Marcus Jastrow, A Dictionary of the Targumim, the Talmud Babli and Yerushlami, and the Midrashic Literature, P1355.
[۹۵] Strong, James, Strong’s Hebrew Lexicon، ذیل کد ۰۸۴۳۵.
[۹۶] اصولاً واژهی γενεῶν برای ذکر فرزندانِ بلا واسطهی یک شخص به کار نمیرود. برای نمونه در آیات ابتدایی فصل اول سفر خروج چنین آمده است: «۱ و این است نامهای پسران اسرائیل که به مصر آمدند، هر کس با اهل خانه اش همراه یعقوب آمدند: ۲ رؤبین و شمعون و لاوی و یهودا، ۳ یساکار و زبولون و بنیامین، ۴ و دان و نفتالی، و جاد و اشیر». (نسخهی Old Persian) در اینجا میبینیم که سخنی از این نیست که این است نامهای پسران اسرائیل به حسب نسلهایشان. نیز در آیات دیگری از تورات، نسب نامهی نسل عیسو چنین بیان شده است: «۹ و این است پیدایش عیسو پدر ادوم در جبل سعیر ۱۰ این است نامهای پسران عیسو: الیفاز پسر عاده، زن عیسو، و رعوئیل، پسر بسمه، زن عیسو…» (آیات ۹ و ۱۰ فصل ۳۶ سفر پیدایش، نسخهی Old Persian). در این آیات نیز دقتِ مذکور اعمال شده است. در آیهی ۹ وقتی که نسب نامهی نسلهایی که از عیسو پدید میآیند بیان شده است، گفته شده: این است پیدایش (یا نسلهای) عیسو و واژهی תלְדֹוֹת (تُلدُوت) به معنای «نسلها» به کاررفته است. اما در آیهی ۱۰، وقتی پسرانِ مستقیمِ عیسو را نام میبرد، این واژه دیگر به کار نمیرود.
[۹۷] از بین این دوازده نام، تنها نامِ قیدار در عهد عتیق در کتاب اشعیا (۱۶: ۲۱ و ۱۷: ۲۱ و ۱۱: ۴۲ و ۷: ۶۰) و کتاب ارمیا (۱۰: ۲ و ۲۸: ۴۹ تا ۳۳: ۴۹) و حزقیال (۲۱: ۲۷) و مزامیر (۵: ۱۲۰) و امثال سلیمان (۵: ۱) و نام نبایوت در پیدایش (۹: ۲۸ و ۳: ۳۶) و اشعیا (۷: ۶۰) و نام یطور و نافیش در اول تواریخ (۱۹: ۵) آمده است. بقیهی اسامی به عنوان فرزندان اسماعیل در جای دیگری از عهد عتیق نیامده است.
[۹۸] هیچ ذکر قابل اعتمادی در تاریخ از این دوازده پسر اسماعیل نیست. تنها تاریخ نگار یهودی، جوزفوس، این فرض را مطرح کرده که بر اساس شباهت آوایی بین نَبَطیان (Nabataeans) که در دورهی هلینستیک در منطقهی اردن حاکم بودهاند و نبایوت، قاعدتاً اینها باید نبطیان از نسل نبایوت باشند (The complete works of Flavius Josephus, translated by William Whiston, Thompson & thomas, Chicago, 1901, P43). ژروم (Jerome) به تبعیت از جوزفوس و دیگر مورخین کتاب مقدس به تبعیت از ژروم، همین مطلب را تکرار کردهاند. مورخان جدید هیچ ارتباطی بین نبطیان و قبیلهی نبایوت نیافتهاند. در قدیمیترین سند تاریخی نیز که از قیدار به دست آمده، باستان شناسان تنها کتیبههایی از نئوآشوریان در قرن ۸ و ۷ قبل از میلاد را کشف کردهاند که در آنها نام تعدادی پادشاهان قیداری آمده که از اعراب بودهاند و با نئوآشوریان جنگیده و شکست خوردهاند (Saana Teppo, Women and their agency in the Neo-Assyrian Empire, P.47)؛ البته ارتباط بین قیدار پسر اسماعیل و این پادشاهان قیداری، برای تاریخ دانان مسلّم نیست. وضعیت بقیهی اسامی در مکتوباتِ تاریخ نگاران از قیدار و نبایوت بسیار ضعیف تر است.
[۹۹] همین دوازده نام با اندکی تفاوت در اول تواریخ ایام (۲۹: ۱ تا ۳۱: ۱) نیز تکرار شده است.
[۱۰۰] از بندِ قبل معلوم شد که با دقت در متن آیاتِ فصل ۲۵ سفر پیدایش نیز میتوان دریافت که حتی تورات نیز این دوازده نفر از نسلِ اسماعیل را به عنوانِ پسران بلا واسطهی او معرفی نمیکند.
[۱۰۱] Strong, James, Strong’s Hebrew Lexicon, ذیل کد ۰۸۰۳۴
[۱۰۲] گفته شد که نَبَطیان گروهی در هزارهی پیش از میلاد بودهاند که در منطقهی اردن میزیستهاند. ربط نبایوت به نبط یک تفسیر است نه ترجمه.
[۱۰۳] تارگوم PST ذیل سفر پیدایش، آیات ۲۵: ۱۳ تا ۲۵: ۱۵.
[۱۰۴] رابیهای یهود، محدوده زندگی موسی را بین سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۲۷۱ پیش از میلاد، ژروم، سال تولد موسی را ۱۵۹۲ و آشر ، ۱۶۱۲ پیش از میلاد دانستهاند.
[۱۰۵] این طومارها در سال ۱۹۴۷ کشف شدهاند و حاوی مکتوباتی بین سالهای ۱۰۰ پیش از میلاد تا ۲۰۰ میلادی هستند.
[۱۰۶] بسیار عجیب است که در هر پنج نسخه ای که از سفر پیدایش تورات در قمران کشف شده، قسمتی از طومارها که شامل متنِ فصل ۱۷ راجع به اسماعیل و این آیات است، از بین رفته است.
[۱۰۷] Riches, The Bible: A Very Short Introduction, pp. 19–۲۰.
جدیدترین و معتبرترین نظریه ای که راجع به زمان کتابتِ تورات وجود دارد، نظریهی «فرضیهی مستند» یا نظریهی «ولهوسن» است. این نظریه در قرن ۱۸ و ۱۹ برای تلاش در وفق دادنِ برخی تناقضات کتاب مقدس شکل گرفته است. بر طبق این نظریه، تورات، مأخوذ از منابع مستقل اولیه ای است که جمعی ویراستار آن را به شکل کنونی ترکیب کردهاند. این منابع عبارت اند از: منبع J که مخفف عبارت Jahwist است، منبع E که اشاره به Elohist دارد، منبع D که به Deuteronomist اشاره دارد و منبع P که Priestly به معنای نوشتههای احبار و بزرگان یهود است.
زمان نگارش منبع J حدود ۹۵۰ سال قبل از میلاد و منبع E حدود ۸۵۰ سال قبل از میلاد است. این نظریه بیان میکند که زمان نگارش منبع P بین ۴۰۰ تا ۶۰۰ قبل از میلاد است. این مطلب به معنای این نیست که اصلِ توراتِ امروزی هیچ ارتباطی به توراتی که بر موسی نازل شده ندارد؛ بلکه بدین معناست که شکلِ فعلیِ ویرایشِ تورات در هزارهی پیش از میلاد شکل گرفته است و اسامی توراتی، مسیری بس طولانی را در زبانها و لغتهای گوناگون طی کردهاند تا به امروز رسیدهاند. (ر.ک: Harris, Understanding the Bible)
[۱۰۸] اختلاف کتابت اسامی در عهدین بیش از آن است که بتوان در این مقاله آن را احصا کرد. برای نمونه میتوانید برخی از آنها را در این پایگاه مشاهده کنید:
www.familysearch.org/learn/wiki/en/Variations-of-Biblical-Names-in-Old-Documents
[۱۰۹] به این مطلب دقت کنید که گفته شد برخی از این دوازده نام، اسامیِ قبائل در هزارهی پیش از میلاد بوده، نه همهی آنها.
[۱۱۰] Noble, John Travis, “Let Ishmael Live Before You!” Finding a Place for Hagar’s Son in the Priestly Tradition, p.68.
[۱۱۱] همان، ص ۱۴۱.
[۱۱۲] «رَسُولُ اللَّهِ صل الله علیه وآله أَبُو الْقَاسِمِ مُحَمَّدٌ وَ أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ قُصَی بْنِ کلَابِ بْنِ مُرَّةَ بْنِ لُوَی بْنِ غَالِبِ بْنِ فِهْرِ بْنِ مَالِک بْنِ النَّضْرِ بْنِ کنَانَةَ بْنِ خُزَیمَةَ بْنِ مُدْرِکةَ بْنِ إِلْیاسَ بْنِ مُضَرَ بْنِ نِزَارِ بْنِ مَعَدِّ بْنِ عَدْنَانَ بْنِ أَدِّ بْنِ أُدَدَ بْنِ الْیسَعِ بْنِ الْهَمَیسَعِ بْنِ سَلَامَانَ بْنِ النَّبْتِ بْنِ حَمَلِ بْنِ قَیدَارِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیل… . وَ قَالَ ابْنُ بَابَوَیهِ عَدْنَانُ بْنُ أَدِّ بْنِ أُدَدَ بْنِ زَیدِ بْنِ یعدد بْنِ یقْدُمَ بْنِ الْهَمَیسَعِ بْنِ نَبْتِ بْنِ قَیذَارِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ وَ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ عَدْنَانُ بْنُ أَدِّ بْنِ أُدَدَ بْنِ الْیسَعِ بْنِ الْهَمَیسَعِ وَ یقَالُ ابْنُ یامِینَ بْنُ یحشب بْنِ منحد بْنِ صابوع بْنِ الْهَمَیسَعِ بْنِ نَبْتِ بْنِ قَیذَارِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ إِبْرَاهِیم… ». (حلی، علی بن یوسف، العدد القویة لدفع المخاوف الیومیة، ۱۳۴)؛ همچنین طبرسی، نسب حضرت را اینگونه ذکر کرده است: «وَ رُوِی عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ زَوْجِ النَّبِی صل الله علیه وآله قَالَتْ: سَمِعْتُ النَّبِی صل الله علیه وآله یقُولُ: مَعَدُّ بْنُ عَدْنَانَ بْنِ أُدَدَ بْنِ زَیدِ بْنِ ثَرَا بْنِ أَعْرَاقِ الثَّرَی. قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: زَیدٌ هَمَیسَعٌ وَ ثَرَا نَبْتٌ وَ أَعْرَاقُ الثَّرَی إِسْمَاعِیلُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ. قَالَتْ: ثُمَّ قَرَأَ رَسُولُ اللَّهِ صل الله علیه وآله : وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ أَصْحابَ الرَّسِّ وَ قُرُوناً بَینَ ذلِک کثِیراً لَا یعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّه» (طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، ۶)
[۱۱۳] «أَنَا الَّذِی سَمَّتْنِی أُمِّی حَیدَرَةَ». در مدارکِ فراوانی به این مصرع اشاره شده است. به عنوان نمونه، ر.ک: نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۳۹۰.
[۱۱۴] طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ۴.
[۱۱۵] ابن بابویه، محمد بن علی، التوحید، ۳۹۷.
[۱۱۶] طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، ۱/ ۲۰۷.
[۱۱۷] نگارنده دو شاهد بر این مدعا دارد: یکی این که با جستجوی کلیدواژههای حیدره و حیدر در نرم افزار «المکتبة الشاملة»، با بیش از دویست عنوان کتابِ مشهورِ تاریخی و سی عنوان کتابِ انسابِ عرب، اثری از این نام پیش از امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهما السلام یافت نمیشود. دیگر این که با بررسی کتب لغت عرب (شامل معجمها و لغتنامهها و کتب علم لغت) معلوم میشود که حیدر یا حیدره، یکی از اسامیِ شیر (اسد) بوده و پیش از امیرالمؤمنین علیه السلام کسی به این نام شهرت نداشته است. به عنوان نمونه، صاحب بن عباد مینویسد: «الحَیْدَرَةُ: من أَسْمَاءِ الأسَدِ، و به سُمِّیَ عَلیُّ بنُ أبی طالبٍ _ رضی اللَّه عنه _ حَیْدَرَةَ». (المحیط فی اللغة، ۳/ ۳۶). ابن منظور نیز در لسان العرب تصریح میکند یکی از نامهای امام علی علیه السلام حیدر بوده است. (لسان العرب، ۳/ ۲۶۱)
[۱۱۸] همان، ۴/۱۷۴؛ زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس، ۶/ ۲۵۳.
[۱۱۹] خلیل بن احمد (۱۰۰ تا ۱۷۵ هجری) صاحب کتاب لغتنامه العین که قدیمیترین کتاب لغتِ عرب است.
[۱۲۰] خلیل بن احمد، العین، ذیل لفظ حدر.
[۱۲۱] خزّاز، علی بن محمد، کفایة الأثر، ۸۳: «… فَقَالَ لَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَسْعُودٍ: مَا هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ الَّذِینَ ذَکرْتَهُمْ یا رَسُولَ اللَّهِ فِی صُلْبِ الْحُسَینِ؟ فَأَطْرَقَ مَلِیاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ: یا عَبْدَ اللَّهِ! سَأَلْتَ عَظِیماً وَ لَکنِّی أُخْبِرُک أَنَّ ابْنِی هَذَا وَ وَضَعَ یدَهُ عَلَی کتِفِ الْحُسَینِ علیه السلام یخْرُجُ مِنْ صُلْبِهِ وَلَدٌ مُبَارَک سَمِی جَدِّهِ عَلِی علیه السلام یسَمَّی الْعَابِدَ».
[۱۲۲] بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ۵/۶۵۰.
[۱۲۳] کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ۵۸۲.
[۱۲۴] هرچند برخی محققان احتمال دادهاند که مصداق این دوازده نفر از نسل اسماعیل، منحصر در یک گروه نباشد و علاوه بر افراد ذکر شده در فصل ۲۵ سفر پیدایش، شاید بتوان در آینده مصداق دیگری برای این دوازده نفر یافت؛ چنانکه کتاب مقدس در مورد دوازده نفر از پیشوایان فرزندان اسرائیل (نقباء بنی اسرائیل) در دو زمان مختلف، دو مصداق متفاوت تعیین کرده است. (امامی، مسعود، دلیلی نوین بر امامت دوازده امام شیعه، ۱۷۱).
فهرست منابع :
ابن بابویه، محمد بن علی، الأمالی، کتابچی، تهران، چاپ: ششم، ۱۳۷۶ ش.
_____________، التوحید، جامعه مدرسین، ایران؛ قم، چاپ: اول، ۱۳۹۸ ق.
_____________، الخصال، جامعه مدرسین، قم، چاپ: اول، ۱۳۶۲ ش.
_____________، عیون أخبار الرضا علیهالسلام، نشر جهان، تهران، چاپ: اول، ۱۳۷۸ ق.
_____________، من لا یحضره الفقیه، ۴ جلد، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ: دوم، ۱۴۱۳ ق.
ابن طاووس، علی بن موسی، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن المعروف بالملاحم و الفتن، مؤسسهی صاحب الأمر عجل الله تعالی فرجه الشریف ، قم، چاپ: اول، ۱۴۱۶ ق.
ابن قیم الجوزیة، محمد بن أبی بکر، هدایة الحیاری فی أجوبة الیهود والنصاری، دار القلم، دار الشامیة، ۱۴۱۶ ق.
ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق محمد حسین شمس الدین، دار الکتب العلمیه، بیروت.
ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ ق.
امامی، مسعود، دلیلی نوین بر امامت دوازده امام شیعه، مجلهی امامت پژوهی، زمستان ۱۳۹۱، شماره ۸.
بدری، سیدسامی، دعوة إبراهیم و اسماعیل عند رفع القواعد من البیت، مجله میقات الحج، السنۀ اﻷولی، سنة ۱۴۱۵، العدد ۱.
جدید الاسلام، محمدرضا، اقامة الشهود فی رد الیهود، چاپ سنگی.
الجعفری الهاشمی، صالح بن الحسین، تخجیل من حرف التوراة والإنجیل، دراسة وتحقیق: محمود عبد الرحمن قدح، الناشر: مکتبة العبیکان، الریاض، المملکة العربیة السعودیة، الأولی، ۱۴۱۹ ق.
حبیب بن عبدالملک، کتب و مقالات للدکتور حبیب بن عبدالملک، نرم افزار المکتبة الشامله.
حسکانی، عبید الله بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، التابعة لوزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی، مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة، تهران، چاپ: اول، ۱۴۱۱ ق.
حلی، علی بن یوسف، العدد القویة لدفع المخاوف الیومیة، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، قم، چاپ اول، ۱۴۰۸ ق.
خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، بیدار، قم، ۱۴۰۱ ق.
الدولابی الرازی، محمد بن أحمد، الکنی والأسماء، المحقق: أبو قتیبة نظر محمد الفاریابی، دار ابن حزم، بیروت/ لبنان، الطبعة: الأولی، ۱۴۲۱ ق.
السقار، منقذ بن محمود، هل بَشَّر الکتاب المقدس بمحمد صلی الله علیه وسلم،
دار الإسلام للنشر والتوزیع، بی جا، ۱۴۲۸ ق.
شرقاوی، جمال الدین، مباحث هامه فی المسیحیة و الاسلام، نرم افزار المکتبة الشامله.
شرقاوی، جمال الدین، نبی أرض الجنوب فی الأسفار الیهودیة والمسیحیة، دار هادف للنشر والتوزیع، قاهره، بی تا.
صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد، المحیط فی اللغة، عالم الکتاب، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق.
طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، نشر مرتضی، مشهد، چاپ اول، ۱۴۰۳ ق.
الطبری، علی بن ربَّن، الدین والدولة فی اثبات نبوة النبی محمد صلی الله علیه وسلم، حققه وقدم له: عادل نویهض، دار الآفاق الجدیدة، الطبعة الأولی، ۱۳۹۳ ق.
طوسی، محمد بن الحسن، الأمالی، ۱ جلد، دار الثقافة، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق.
قاضی عیاض، عیاض بن موسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، دار الفکر لطباعة والنشر والتوزیع، قم، ۱۴۰۹ ق.
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
الکیرانوی الهندی، رحمة الله بن خلیل الرحمن، مختصر اظهار الحق، تحقیق محمد أحمد عبد القادر ملکاوی، وزارة الشئون الإسلامیة والأوقاف والدعوة والإرشاد، المملکة العربیة السعودیة، ۱۴۱۵ ق.
لوی، حبیب، تاریخ یهود ایران، بروخیم، ۱۳۳۹ ش.
مروزی، نعیم بن حماد، الفتن، محقق: أیمن محمد محمد عرفة، المکتبة التوفیقیة، القاهرة، ۱۴۱۲ ق.
المغربی، السموأل بن یحیی بن عباس، إفحام الیهود، وقصة إسلام السموأل، ورؤیاه النبی صلی الله علیه وسلم، المحقق: محمد عبد الله الشرقاوی، دار الجیل، بیروت الطبعة: الثالثة، ۱۴۱۰ ق.
مفید، محمد بن محمد، المسائل السرویة، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، قم، چاپ: اول، ۱۴۱۳ ق.
منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفین، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ: دوم، ۱۴۰۴ ق.
نبهانی، یوسف بن اسماعیل، حجة الله علی العالمین فی معجزات سید المرسلین، دار الکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۱۷ ق.
نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، نشر صدوق، تهران، چاپ: اول، ۱۳۹۷ ق.
هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، الهادی، ایران؛ قم، چاپ: اول، ۱۴۰۵ ق.
Brown, F., S. R. Driver, and C. A. Briggs. Brown-Driver-Briggs Hebrew Lexicon. With an appendix containing the Biblical Aramaic based on the lexicon of W. Gesenius as translated by E. Robinson. Oxford: Clarendon Press 1907
Culver, Jonathan, “The Ishmael Promise and Contextualization Among Muslims”, International Journal of Frontier Missions, Vol. 17: 1 Spring 2000
Friberg, Analytical lexicon of the Greek New Testament, Baker Books, 2000
Halft, Denis, “Sa،īd b. Hasan al-Iskandarī, A Jewish Convert to Islam; Editio princeps of the Later Recension (732) of His Biblical Testimonies to the Prophet Muhammad”, Mideo 30 (2014), p. 285
Harris, Stephen, Understanding the Bible. Palo Alto: Mayfield. 1985
Jastrow, Marcus, A Dictionary of the Targumim, the Talmud Babli and Yerushlami, and the Midrashic Literature, London and NewYork, 1903
Josephus, Flavius, The complete works of Flavius Josephus, translated by William Whiston, Thompson & thomas, Chicago, 1901
koehler-baumgartner, Hebrew and Aramaic lexicon
Noble, John Travis, “Let Ishmael Live Before You!” Finding a Place for Hagar’s Son in the Priestly Tradition, doctoral Dissertation, Harvard University, 2013
Riches, John, The Bible: A Very Short Introduction. Oxford: Oxford University Press, 2000
Roggema, Barbara, The Legend of Sergius Bahīrā. Eastern Christian Apologetics and Apocalyptic in Response to Islam (History of Christian-Muslim Relations, 9.) Leiden and Boston: Brill, 2009.
Schmidtke, Sabine, “The Muslim reception of biblical materials: Ibn Qutayba and his A،lām al-nubuwwa”, Islam and Christian–Muslim Relations, 22: 3, 249-274
Strong, James, Strong’s Hebrew Lexicon. (http: //www.sacrednamebible.com/kjvstrongs/index2.htm)
Szilagyi, Krisztina, “Muhammad and the Monk: The Making of the Christian Bahīrā Legend”, Jerusalem Studies in Arabic and Islam, 34, 2008.
Teppo, Saana, Women and their agency in the Neo-Assyrian Empire. Master thesis, University of Helsinki, 2005
نسخهها
ترجمهی فارسی تورات ماشاءالله رحمان پور، خاخام مشه زرگری، انجمن کلیمیان تهران، چاپ اول ۱۳۶۴
KJV, (۱۷۶۹ Blayney Edition of the 1611 King James Version of the English Bible – with Larry Pierce’s Englishman’s-Strong’s Numbering System, ASCII version) 1988-1997 by the Online Bible Foundation and Woodside Fellowship of Ontario, Canada.
AVD, (Van Dyke Arabic Bible. Copyright (c) 1998-2005, Arabic Bible Outreach Ministry, P.O. Box 486, Dracut, MA 01826.)
LXX, Septuaginta (LXT) (Old Greek Jewish Scriptures) edited by Alfred Rahlfs, Copyright © ۱۹۳۵ by the Württembergische Bibelanstalt / Deutsche Bibelgesellschaft (German Bible Society), Stuttgart.
WTT, (Codex Leningradensis Hebrew Text. Includes changes as of Westminster Morph 4.14.)
NFT, PJT, TAR, Samaritan Targum, Peshitta (TAR/TAM Targumim: Aramaic Old Testament) The Targum material is derived from the Hebrew Union College CAL (Comprehensive Aramaic Lexicon) project. For information, see http://cal1.cn.huc.edu/searching/targum_info.html
دوازده امام ، دوازده امام ، دوازده امام
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
مطالب خیلی خوبی دارید
واقعا ممنون
واقعا ممنون
تو قرآن صراحتاً تحت ترجمه میتونید پیدا کنید سوره بقره و انعام میگه جوری پیامبرو میشناسن که انگار بچه خودشونو میشناسن مسلماً علمشون بر اساس انجیل و تورات و مصحف مقدس بوده بنابراین مشخصات پیامبر و اولادش خصوصاً پنج تن آل کسا یعنی محمد ص فاطمه س علی ع حسن ع و حسین ع رو داشتن. من حدیث موثق با علم رجال موثق پیدا کردم که جابر عبدالله انصاری از پیامبر نقل میکند پنجمین اولوالامرو تو ملاقات میکنی در حالی که در تورات او را باقر مینامند.
سلام با تشکر از زحماتتون خیلی خوب میشد اصل متن رو در پی نوشت قرار می دادید چراکه ادرس و ترجمه ما رد به متن اصلی نمیرسونه ؟