بازخوانی انتقادی جنجالیترین ماجرای تقابل علم و دین گالیله
رسانههای گروهی نقش بسیار مهمی در جهان جدید دارند و تأثیر آنها در جهتدهی به افکار عمومی -که گاهی با قلب واقعیت صورت میگیرد- انکارناپذیر است. یکی از جلوهگاههای این نقش بهدرستی در عبارت مشهور «تاریخ را فاتحان مینویسند» تجلی یافته است.
اگر بنا باشد نمونهای تاریخی را برای اثبات این مدعا معرفی و بازخوانی کرد، بیگمان ماجرای جنجالی گالیله و ارباب کلیسا از بهترین نمونهها خواهد بود. بررسی دقیق اسناد و مدارک موجود در باب این جدال نشاندهندهی نکاتی تکاندهنده و درعینحال بهتآور و گویای این واقعیت تلخ است که آنچه بهعنوان ماجرای این مخاصمه در افکار عمومی جریان دارد بیاندازه از حقیقت تاریخی به دور میباشد.
گالیلئو گالیله در این روایات افسانهای در حکم ژاندارکی است که اژدهای تفتیش عقاید را به خاک میافکند، اما حقیقت این است که وی شهرتش را عموماً به سبب کارهایی به دست آورده که هرگز انجامشان نداده است! برخلاف تصور رایج، وی:
«نه تلسکوپ، نه دماسنجهای امروزی، نه ساعت آونگدار را اختراع کرد و نه قانون اینرسی؛ وی هیچچیز به ستارهشناسی نظری نیفزود و هیچ وزنهای را از بالای برج پیزا به زمین نیفکند و صحت دستگاه خورشید مرکزی کپرنیک را مدلّل نساخت؛ بهدست عمال تفتیش عقاید شکنجه نشد و در زندانهای آنها گرفتار نگردید؛ این عبارت که “با وجود این زمین حرکت میکند” را به زبان نراند و شهید راه علم نشد» (کستلر ۴۱۹:۱۳۸۷).
از دیگر سو سران کلیسا نه بنیادگرایانی علمستیز که اتفاقاً دانشمندانی آگاه و نقاد بودند که با اشاره به اشکالات متعدد نظام خورشید مرکزی بابت ادعای سترگ گالیله باریکبینانه مطالبهی دلیل کردند؛ طُرفه آنکه:
«مدارک قاطع دال بر حرکت وضعی و سالانهی زمین تا قرن نوزدهم (۲۰۰ سال بعد) به دست نیامده بود» (دریک ۱۳۸۲: ۹۷).
شرایط سیاسی، اجتماعی و معرفتی
شناخت از شرایط معرفتی، اجتماعی و سیاسی زمانه در فهم بهتر عوامل رویارویی کلیسا و گالیله میتواند مفید باشد. گالیله کتاب مشهور و دورانسازش به نام پیامآور ستارگان (The Starry Messenger) را به سال ۱۶۱۰ میلادی به بازار نشر روانه کرد و در آن خبر از اکتشافات مهمی داد که سرآغاز مسیری شد که حدود سه سال بعد موجبات اولین محاکمهی وی را فراهم کرد.
کتاب پیامآور ستارگان
The Starry Messenger (Latin: Sidereus Nuncius)
قرن هفدهم قرنی بود آکنده از تعارضات شدید نهضت نوبنیان پروتستانتیسم با کاتولیسیسم؛ در این مخاصمه، آزادی در تفسیر کتاب مقدس نیز یکی از محلهای نزاع کاتولیکها و پروتستانها بود. از آنجا که پروتستانها به آزادی در تفسیر کتاب مقدس قائل بودند «هر تفسیر کاتولیکی جدیدی میتوانست دستاویزی برای پروتستانها باشد» (دریک ۱۳۸۲: ۱۰۹).
این مشکل از آنجا ناشی میشد که گالیله بر اساس یافتههایش که همچنان با اشکالات فراوان روبهرو بود اصرار عجیبی داشت که: «شیوهی تفسیر کتاب مقدس باید بر مبنای این یافتهها باشد» (آرثربرت ۷۴:۱۳۸۰) و شیوهی رایج نادرست است و این برای کلیسا که خود را یگانه مرجع ذیصلاح تفسیر کتاب مقدس میدانست گران میآمد.
در واقع کلیسا نه با نظریهی کپرنیک، بلکه با تفسیر گالیله از آن مشکل داشت؛ چه آنکه کتاب کپرنیک پیش از بالا گرفتن جریان گالیله آزادانه منتشر و توزیع میشد، حتی کاردینال شونبرگ و اسقف گیزه، کپرنیک را برای انتشار کتابش ترغیب کرده بودند (کستلر ۴۲۵:۱۳۸۷).
مورد بعدی که باید بدان اشاره کرد سیطرهی فلسفه ارسطو در قرونوسطی است. در فلسفهی ارسطو عالم فوق القمر عالَمی کامل و بیعیبونقص است که جز حرکت انتقالی سیارات در مدارهای دایروی کامل هیچ تغییری در آن وجود ندارد، همچنین سیّارات دقیقاً کروی و فاقد هرگونه پستی و بلندی هستند. این حکم دربارهی عالم تحت القمر (مادون ماه) کاملاً متفاوت است و حتی مواد تشکیلدهندهی این دو جهان نزد ارسطو با یکدیگر فرق میکند.
همچنین زمین از دیدگاه ارسطو ثابت است که سیستم بطلمیوسی با آن انطباق دارد. باید توجه داشت که در آن سالها تفکرات ارسطو در همهی جوانب معرفتی، سلطه و سیطرهی کموبیش کاملی داشت و موجب هماهنگی اطمینانبخشی میان حوزههای مختلف دانش انسان آن عصر میشد و هرگونه ضربه به تفکرات ارسطو پیامدهای سهمگین و مخرّبی در پی داشت که بر انسان قرون وسطی بسیار گران میآمد.
مدّعیات مطرحشدهی گالیله در کتاب پیامآور ستارگان (۱۶۱۰م) متافیزیک ارسطو را کاملاً ویران میکرد و این مسئله باعث دشمنی سرسختانهی فیلسوفان مشائی با شخص گالیله شده بود که در دامنزدن به قضیه و فراهم کردن مقدمات برخورد کلیسا با وی نقش مهمی ایفا کردند. البته برخی خصوصیات اخلاقی گالیله مانند خودپسندی، رفتار سرد و گفتار نیشدارش در شعلهور ساختن این دشمنیها تأثیر انکارناپذیری داشته است (کستلر ۴۲۱:۱۳۸۷).
مشکلات نظام خورشید مرکزی
برخلاف تصور رایج عمده اشکالاتی که از سوی ارباب کلیسا بر گالیله وارد شد منبع دینی نداشت، بلکه علمی و فلسفی بود. شاید از بداقبالی کلیسا بود که اسناد دادگاه گالیله در بحبوحهی بحثهای مربوط به نظریهی داروین منتشر شد و این مهم بر جدال علم و دین دانستن ماجرا بیتأثیر نبوده است (دریک ۱۳۸۲: ۱۷).
اولین مورد قابل ذکر بحث آزمایش برج میباشد؛ مخالفین نظام خورشید مرکزی این پرسش را مطرح میکردند که در صورت پذیرش حرکت زمین چنانچه وزنهای از بالای برجی رها شود با توجه به حرکت زمین در زمان سقوط، وزنه باید مایلها دورتر از پای برج به زمین اصابت کند. امروزه به لطف دستاوردهای نیوتن میدانیم که پاسخ این اشکال نیروی اینرسی (لختی) است، اما در زمان گالیله این نیرو تقریباً ناشناخته بود و گرچه گالیله با ذکر مثالهایی (مانند ثابت ماندن امتداد نگاه شخص خیرهشده به انتهای کشتی علیرغم حرکتهای کشتی) تلاش کرد خود را از مخمصه برهاند، اما بدیهی است که بدون داشتن تئوری واضحی در باب اینرسی نمیتوان به این اشکال پاسخ قانعکنندهای داد.
مشکل دیگر رصد زهره و مریخ بود؛ در صورت صحیح بودن نظام خورشید مرکزی این دو سیّاره زمانی که در نزدیکترین فاصلهی خود با زمین قرار داشتند، میبایست به ترتیب ۴۰ و ۶۰ بار بزرگتر و نورانیتر از زمانی دیده شوند که در دورترین فاصلهی خود با زمین واقع شدهاند؛ لکن این تفاوت با چشم غیرمسلّح در مورد زهره بسیار ناچیز بود و در مورد مریخ بهزحمت به ۵ یا ۶ برابر میرسید (فایرابند ۱۷۶:۱۳۷۵). پاسخ گالیله به این مشکل مشاهدات تلسکوپیاش بود که این تفاوتها را نشان میداد.
تلسکوپ را آلمانیها در سال ۱۶۰۹ اختراع کردند (کاپالدی ۱۵۵:۱۳۹۰) و وقتی نمونهای از آن به دست گالیله رسید وی تلسکوپ خود را با بزرگنمایی بیشتر از آن ساخت و با آن به مشاهدهی آسمان پرداخت. وی در مشاهداتش سطح ماه را ناهموار یافت و ۴ قمر مشتری را کشف کرد، همچنین مشکل تفاوت نورانیّت زهره و مریخ نیز بدینوسیله حل شد. ماحصل این مشاهدات و نتایجش نوشتن کتاب تأثیرگذار پیامآور ستارگان به سال ۱۶۱۰ شد.
علیرغم اینکه به نظر میرسد مشاهدات تلسکوپی فیصلهبخش این نزاع باشند، ملاحظاتی چند در این باره وجود دارد، از آنرو که تلکسوپ وسیلهی جدیدی بود اقامهی دلیل برای نشان دادن برتری رصدهای تلسکوپی بر رصدهای مبتنی بر چشم غیرمسلّح لازم و ضروری بود. این در حالی بود که گالیله بهسبب فقدان دانش کافی در نورشناسی (اپتیک) بهکلّی در توجیه این برتری عقیم بود، چنانکه ژان تار که در سال ۱۶۱۴ دربارهی ساختار و بزرگنمایی تلسکوپ از گالیله سؤال کرده بود در دفتر یادداشتهای روزانهی خود گزارش میکند که گالیله چنان جزوهی نورشناسی کپلر را مبهم یافته که شاید خود نویسنده نیز آن را نفهمیده باشد (گیمونات). گالیله در نامهای به لیچتی آورده است:
«تا جایی که با نور سروکار داشتهام در تاریکی بودهام» (Letter to Liceti of 23 June 1640. Opere, VIII, p.208).
به علاوه باید توجه داشت که تجربهی مقدماتی با تلسکوپ نمیتواند ادلّهی لازم برای اعتماد بدان را برای رصد آسمان فراهم کند؛ چراکه اولین مشاهدات تلسکوپی آسمان مبهم و نامعین و با آنچه هرکس میتواند با چشم غیرمسلّح خودش ببیند، متعارض است (فایرابند ۱۵۳:۱۳۷۵)؛ علاوه بر این درشتنمایی تلسکوپ برای سیارات و ستارگان به طرز عجیبی متفاوت بود.
به این موارد عدم امکان فوکوس و کیفیت پایین عدسیهای تلسکوپ گالیله را بیفزایید، همچنین چنانکه پیشتر اشاره شد، طبق نظریات ارسطو جهان فوق القمر از عنصر پنجمی ساخته شده بود که با عناصر چهارگانه زمینی کاملاً متفاوت بود و این مسئله باعث ایجاد تردیدهای بیشتر در اطمینان به تلسکوپ برای رصد اجرام آسمانی میشد؛ مضافاً اینکه آشنایی مردم را با عوارض زمینی و عدم آشنایی آنان را با عوارض آسمانی باید در نظر گرفت که در مورد اول، خطای تلسکوپ را در تصویر تشخیص میدادند درحالیکه این امکان هنگام رصد آسمان ممکن نبود.
تأثیر این موارد را میتوان در ضیافت ۲۴ آوریل ۱۶۱۰ بیشتر روشن ساخت، در این تاریخ گالیله تلسکوپ خود را به خانهی یکی از مخالفانش بهنام ماجینی در بولونیا برد تا کارآیی آن را به ۲۴ استاد از اساتید از دانشگاههای مختلف اثبات کند. هورکی شاگرد کپلر در این باره مینویسد:
«من روز ۲۴ و ۲۵ آوریل شب و روز اصلاً نخوابیدم و ابزار گالیله را آزمایش نمودم، هم دربارهی چیزهایی که این پایین هستند و هم دربارهی چیزهایی که آن بالا قرار دارند. در مورد پایین، دستگاه به طرز شگفتانگیزی کار میکرد، اما دربارهی اجرام سماوی فریبنده بود، بعضی ستارگان ثابت دو تا دیده میشدند. مردان عالیقدر و استادان بزرگ شاهد این ماجرا بودند… و همگی قبول کردند که دستگاه فریبنده است… این ماجرا گالیله را خاموش ساخت و در نزدیکیهای صبح وی به آرامی و غمگین آنجا را ترک گفت» (Galileo, Opere, Vol. X, p. 342.).
همچنین ماجینی در ۲۶ می همان سال خطاب به کپلر نوشت:
«او چیزی به دست نیاورد؛ زیرا بیش از ۲۰ نفر مرد تحصیلکرده حضور داشتند، با اینحال هیچیک نتوانست سیّاره را به طور کامل ببیند» (Galileo, Opere, III, p. 196).
علاوه بر موارد ذکرشده در مورد اشکالات دید با تلسکوپ باید به خاطر داشت که تلسکوپ وسیلهای است که کار کردن با آن نیاز به مهارت کافی دارد و این مهارت تنها با استفادهی طولانی از آن حاصل میشود؛ لذا شکست گالیله در ضیافت یادشده بههیچوجه اتفاقی عجیب یا غیرمنتظره نمیتواند باشد.
جمعبندی موارد بالا و انبوهی از سایر مستنداتی که در دسترس هست نشان از آن دارد که علیرغم اظهارات خوشبینانه و اغراقآمیز گالیله به دوستان و همکارانش، وی هرگز به اثبات کپرنیکگرایی قادر نبوده و حتی توانایی کنار گذاشتن موارد مبطِل را نیز نداشته است (فایرابند ۱۸۰:۱۳۷۵).
نحوهی عملکرد کلیسا
گرچه برخوردهای پلیسی و خشن دادگاههای تفتیش عقاید در آن سالها بر کسی پوشیده نیست، عملکرد کلیسا در قبال گالیله بسیار متمدنانه بوده و حتی آن را با معیارهای امروزی نیز میتوان مداراگرایانه دانست. روشن است که کلیسا آماده نبود بهدلیل اینکه کسی بعضی حدسهای مبهم عرضه کرده است، خود را تغییر دهد. کلیسا منتظر دلیل علمی بود و گالیله -چنانکه پیشتر ذکر شد- در برآوردن آن به علل گوناگون ناتوان بوده است، بااینوجود کلیسا پیش از دادگاهی کردن گالیله بارها از وی خواست نظریات کپرنیک را تنها بهعنوان یک فرضیه تدریس کند و از آموزش آن بهعنوان حقیقت مطلق اجتناب ورزد (فایرابند ۲۱۹:۱۳۷۵)؛ این در حالیاست که گالیله راهِ تقابل را پیش گرفت و بدون داشتن ادلّهی کافی، لجوجانه آن را بهعنوان حقیقت مجسّم تدریس و تبلیغ میکرد و با برگزاری جلسات سخنرانی باعث ایجاد هیجانات عمومی میشد.
در این فراز نیک است یادی کنیم از نامهی بحثبرانگیز روبرتو بلارمینه به تاریخ ۱۲ آوریل ۱۶۱۵ که نقشی پررنگ در محاکمهی اول گالیله دارد. وی در این نامه خطاب به پائولو آنتونیو فوسکارینی (راهب کرملی) در ناپل مینویسد:
«اگر دلیل واقعی وجود داشته باشد که خورشید در مرکز جهان و زمین در فلک سوم است و زمین به دور خورشید میگردد، در این صورت مجبور خواهیم بود با دقت و احتیاط زیاد فقراتی از کتاب مقدس را که ظاهراً عکس این مطلب را تعلیم میکند، تبیین کنیم و بهتر خواهد بود که بپذیریم ما آن فقرات را نفهمیدهایم تا اینکه عقیدهای که درستی آن اثبات شده، عقیدهای ناصواب اعلام کنیم، من اعتقاد ندارم آنان چنین دلایلی را در دست داشته باشند» ( Galileo, Opere, Vol. 12, p. 165).
چنین نامهای از یکی از مقامات بلندپایهی کلیسا نشان از دید باز این مجموعه نسبت به ماجرای گالیله داشته و با در نظر گرفتن اشکالات متعددی که بر نظریه خورشید مرکزی وارد بود به نظر میرسد همانطور که پیر دوئم، شیمیدان، فیزیکدان و مورّخ علم در رسالهای جالب نوشته است: بپذیریم که «حق با… بلارمینو است نه با گالیله» (دوئم ۷۸:۱۹۶۳).
در پایان ذکر این نکته ضروری است که گالیله دو بار محاکمه شد: محاکمهی اول در سال ۱۶۱۶ اتفاق افتاد که طی آن از گالیله خواسته شد نظریه کپرنیک را بههیچوجه تدریس و تبلیغ نکند و مجازاتی در پی نداشت؛ محاکمهی دوم به سال ۱۶۳۳ رقم خورد که اتهام گالیله تنها سرپیچی از حکم دادگاه ۱۶۱۶ بود، در این محاکمه که در آن هیچ اتهام علمی و یا دینی در کار نبود، وی به دلیل تخطّی از حکم دادگاه بدوی، محکوم شد تا پایان عمر (۱۶۴۲) در ویلای شخصیاش واقع در آرچتری زیر نظر مأموران تفتیش عقاید زندگی خود را سپری کند.
همچنین ذکر این نکته خالی از لطف نیست که ایدهی حرکت زمین را قرنها پیش از کپرنیک، ابوسعید سجزی دانشمند ایرانی قرن چهارم هجری در اسطرلاب زورقی آورده است. همچنین اولین ریشههای اندیشهی حرکت زمین حول خورشید در تاریخ مکتوب به فیثاغورس (حدود ۵۰۰ سال پیش از میلاد) بازمیگردد!
نویسنده: آبتین محبتی
منابع و مآخذ:
آرثربرت، ادوین (۱۳۸۰)، مبادی مابعدالطبیعی علوم نوین، ترجمه عبدالکریم سروش، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
فایرابند، پل (۱۳۷۵)، بر ضد روش، ترجمه مهدی قوامصفری، تهران، فکر روز.
دریک، استیلمن (۱۳۸۲)، گالیله، ترجمه محمدرضا بهاری، تهران، طرح نو.
کاپالدی، نیکولاس (۱۳۹۰)، فلسفهی علم، ترجمه علی حقی، تهران، سروش.
کستلر، آرتور (۱۳۸۷)، خوابگردها، ترجمه منوچهر روحانی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
Geymonat, op. cit., p. 37.
Duhem, Pierre (1963) , “To save the phenomena”, Chicago.
Galilei G. (1888-1905) Le opere di Galileo Galilei (National edition). Favaro A.
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده میشود.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده میشود.
…..
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
آبتین محبتی وکیل مدافع کلیسا غالبا فکر میکنیم اگر خلاف بدیهیات حرکت کنیم معروف میشویم؟
این قدرت رسانه است که باعث میشود گاهی متشابهات را از بدیهیات بپنداریم
متاسفانه رسانه و حتی منابع مثلا علمی، چنان تحت تاثیر اهداف شیطانی صهیونیسم جهانی قرار گرفته اند که اگر در برخی مسائل تشکیک کنیم. معامله بدتر از آنچه که ادعا دارند، کلیسا با گالیله کرد؛ با ما خواهند نمود!