مصائب خرافی مسیح

نقدی بر مصائب خرافی مسیح (ع)

پولس یهودی و تحریف مسیحیت مسیح

در خصوص این‌که رسالت حضرت عیسی (ع) چه بوده و آن حضرت برای چه وظیفه‌ای به این جهان آمده است اختلافات زیادی وجود دارد. مسیحیان او را همان پیامبر موعود می‌دانند که همه‌ی انبیاء به آمدنش وعده کرده‌اند. در حالی‌که این ادعا را حتی اناجیل اربعه نیز تأیید نمی‌کند. حقیقت این است حضرت عیسی (ع) مبعوث شد تا بخش‌هایی از تورات که به‌دست کاهنان یهود تحریف شده بود را بازگو کند. خداوند حکیم قبل از آن‌که معبد یهود و شهر اورشلیم را ویران کند و یهودیان را از آن سرزمین براند حضرت عیسی (ع) را برانگیخت تا آن قوم را توبه دهد. او تا حد زیادی موفق شد ولی کاهنان یهود دل‌های خود را سخت کرده با او به عداوت برخاستند و حتی ظاهراً او را کشتند. اما چند روز بعد، حضرت عیسی (ع) در اورشلیم ظاهر شد و از مرگ حواری خائن خود بر بالای صلیب خبر داد. این مقاله به‌طور فشرده رسالت حضرت عیسی (ع) در این جهان و انحرافی که پولس در سخنان آن حضرت داخل کرد را مرور می‌کند.

******

با حمله‌ی بخت‌النصر به اورشلیم دوران معبد اول یهود در سال ۵۸۶ قبل از میلاد به پایان رسید. بخت‌النصر اورشلیم را ویران کرد و بسیاری را کشت و حدود چهل‌هزار نفر از یهودیان را به اسارت به بابل برد. قبل از آن‌که خداوند این‌چنین از یهودیان عقوبت بکشد پیامبرانی همچون اِشَعیاء و ارمیاء را بر این قوم فرستاد تا ایشان را توبه دهد و از عقوبت قریب‌الوقوع این قوم تحذیر نماید. اما یهود اشعیاء را کشته و ارمیاء را در بند کردند.

قریب پنجاه سال بعد، دوران اسارت بابلی به پایان رسید و چندی پس از آن، معبد دوم برای پرستش خداوند در شهر اورشلیم ساخته شد. اما یهودیان باز به سمت فساد و ارتکاب گناهان کبیره رفتند. در سال ۶۴ قبل از میلاد، فلسطین مستعمره‌ی روم شد و این در واقع، عقوبت کوچکی بر گناهان بزرگ این قوم بود. خداوند حکیم قریب صد سال بعد، حضرت عیسی (ع) را با فرمان رحمت و عفو عمومی بر این قوم فرستاد تا یهودیان را موعظه کرده، توبه دهد [۱]. آن حضرت، امراضی که مردم به‌سبب گناهانشان به آن دچار شده بودند [۲] را شفا می‌داد و به ایشان توصیه می‌فرمود تا گذشته‌ی خویش را جبران کنند. او به کمک حواریون خود، موفق شد اکثر یهودیان را توبه دهد. اما کاهنان معبد متکبرانه با او درآویختند و چند نوبت نیز قصد قتل او کردند [۳].

محاصره و تخریب اورشلیم و معبد دوم توسط رومی‌ها

اگر یهود و به‌خصوص کاهنان ایشان به فرمان عفو عمومی خداوند توجه می‌نمودند و با موعظه‌های حضرت عیسی (ع) توبه می‌کردند، آن‌گاه زندگی ایشان در سرزمین فلسطین ابدی می‌شد. به این معنی که بالاخره در موعدش، آن انتظار طولانی برآورده شده از دروازه‌های شهرشان شالوم برای آن‌ها آورده می‌شد، درست همان‌طور که انبیاء به ایشان بشارت داده بودند [۴]. «شالوم» همان دین مبارک «اسلام» است  (در الفبای کهن عبری حرف سین وجود ندارد). البته در تورات فارسی لفظ «شالوم» را به «سلامتی» ترجمه کرده‌اند، با این تکلّف که یهود منتظرند از دروازه‌های شهرشان برای ایشان «سلامتی» داخل شود! به فرموده‌ی خداوند مجید در قرآن، این حضرت ابراهیم (ع) بود که نام «مسلمان» را بر امت رسول‌الله (ص) نهاده است [۵]. خداوند نیز این نام را از ابراهیم (ع) پذیرفته و در کتب انبیاء خود، به آن بشارت داده است [۶].

اگر یهود و کاهنانشان به عفو عمومی خداوند توجه می‌کردند، اکنون در جهان جنگ و نزاعی نبود و همه در نهایت صلح و آرامش و با برکت تمام در زیر سایه‌ی دین خاتم زندگی می‌کردند و زمین بهشت برین شده بود.

شبهه‌ی تصلیب عیسی (ع)

کاتبان و کاهنان مدام قصد قتل عیسی (ع) را در سر می‌پروراندند، اما موفق نمی‌شدند. در نهایت نیز یهودا اسخریوطی آن حواری خائن را که مخفیانه با ایشان وعده کرده بود که عیسی (ع) را به ایشان تسلیم کند و در آن شب پس از صرف شام بدون جلب توجه از جمع خارج شده و سپاه کاهنان را بدان‌جا آورده بود، دستگیر و مصلوب کردند. این مسئله حتی از اناجیل مسیحی قابل اثبات است، هرچند که اناجیل ظاهراً به مصلوب شدن عیسی شهادت می‌دهند. به وقت دستگیری و به دار آویختن آن محکوم، کسی نفهمید که آن مصلوب یهودا است. زیرا که خداوند در جزای خیانت یهودا، چهره‌ی او را شبیه عیسی (ع) نمود، درست همان وقت که او سپاهیان را در بیرون باغ متوقف نموده بود تا خود مخفیانه به جمع حواریون بپیوندد. او هرچقدر عیسی بودن خود را انکار کرد [۷]، افاقه ننموده، مردم بیشتر بر کشتن او غیور می‌شدند.

همه‌کس بجز پطرس و پیلاطس، او را عیسی ‌پنداشته بودند. پطرس کفرگویی‌ها و انکار کردن‌های متعددش را در خانه‌ی رئیس کاهنان شنیده، به‌درستی اعلام کرد که او را نمی‌شناسد و حتی بر او لعنت نیز فرستاد [۸]. پیلاطس نیز وقتی او را به اندرونی خود برد، حقیقت ماجرا را از او شنید [۹] و یهودا به او گفته بود که عیسی (ع) گناهکار و مسبّب اصلی در ماجرای تسلیم‌کردنِ او به ایشان بوده است [۱۰] چرا که عیسی با معجزه‌ای او (یعنی یهودا) را شبیه خود نموده و خود گریخته است. از عیسی (ع) و معجزات او چنین کارها بعید نبود. لذا پیلاطس حاکم روم در اورشلیم، بسیار سعی کرد تا او را آزاد کند اما کاهنان و مردم به سخنانش گوش نکردند [۱۱] و یهودا را در هیئت عیسی (ع)، سخریه‌کنان و با فضاحت تمام مصلوب نمودند.

نقاشی تصلیب عیسی

چند روز پس از ماجرای تصلیب و غرّه بودن کاهنان به کشتن عیسی (ع)، آن حضرت در جمع حواریون ظاهر شد و یارانش را از  شبهه درآورد و خبر داد که آسیبی به او نرسیده است [۱۲]. حواریون از فرط خوشی در ابتدا باور نمی‌کردند [۱۳]. آن‌گاه عیسی (ع) چند روز با ایشان زیست تا همه‌کس او را ببینند. سپس یک روز به وقت ظهر، در حضور هفتاد نفر از یارانش توسط فرشتگان به آسمان بالا برده شد [۱۴].

پطرس وصیّ حضرت عیسی (ع) مکرر رسالت اصلی آن حضرت را به مردم تأکید می‌کرد: «حال اگر توبه و بازگشت کنید گناهان شما محو گشته اوقات استراحت در حضور خداوند خواهد رسید» [۱۵]. مقصود از جمله‌ی اخیر، سکونت ابدی این قوم در فلسطین است. پطرس در ادامه، از منجی جهان (ماشیح) سخن گفته است که همه‌ی انبیاء به آمدنش بشارت داده‌اند. ماشیح همان‌طور که حضرت موسی (ع) آمدن او را مژده داده [۱۶] از نسل ابراهیم (ع) و از میان «برادران یهود» خواهد آمد [۱۷]. یعنی که از نسل حضرت اسماعیل (ع).

تعالیم عجیب پولس

پولس پس از چند سال که تا سر حد مرگ پیروان عیسی (ع) را آزرده و به‌گفته‌ی خودش با کاهنان و دشمنان عیسی (ع) در قتل مقدّسین شریک بود [۱۸]، به ناگهان مدعی شد که در وقتی که به سمت دمشق می‌رفته تا چندی از نصارا را دستگیر کند، ناگهان حضرت عیسی (ع) در وقت ظهر در رؤیای بیداری بدو ظاهر شده و او را جزو شاگردان خود برگزیده است. او توانست کم‌کم رضایت حواریون را به دست آورد و در جمع آن‌ها داخل شود و اندکی بعد، از حواریون اجازه خواست تا به شهرهای خارج از فلسطین رفته، برای عیسی (ع) تبلیغ کند.

دیدار پولس با نور عیسی

پولس در آن شهرها قرائت خود را از حضرت عیسی (ع) ارائه می‌کرد، یعنی به مصلوب شدن و همچنین به ماشیح بودن او بشارت می‌داد. در حالی‌که این دو قول معارض یکدیگرند. یعنی اگر عیسی (ع) ماشیح (منجی جهان) و رسول خاتم است پس باید پیروز و فاتح باشد و نه مصلوب و رسوا، و اگر مصلوب شده پس گناهکار است و نمی‌تواند پیامبر یا حتی انسان صالحی باشد. زیرا حضرت موسی (ع) در تورات حکم کرده است که هر کس در قوم یهود بر دار آویخته شود ملعون خدا است [۱۹]. جالب توجه این‌که پولس نیز به همین جمله‌ی تورات استناد کرده و عیسی (ع) را ـ نعوذ بالله ـ ملعون خوانده است [۲۰].

در خصوص ادعای پولس در خصوص ماشیح بودن عیسی (ع) نیز باید به سخن خود حضرت عیسی (ع) طبق نقلِ انجیل متّی توجه کرد که آن حضرت در مباحثه با کاهنان، ظهور ماشیح از نسل داوود (ع) را جعل کاتبان یهود خوانده است [۲۱]. و چون حضرت عیسی (ع) از نسل حضرت داوود (ع) است [۲۲]، لذا او نیز نمی‌تواند ماشیح موعود باشد.

قرائت پولس از تورات و کتب انبیاء، بدعتی آشکار بود که البته خود او نیز در سخنان و نامه‌هایش به این «بدعت» اذعان کرده [۲۳] و سخنان خود را کشف و شهود از خداوند خوانده است [۲۴]، سرّی که او مدعی شده که خداوند فقط بر وی مکشوف کرده است [۲۵]. به همین سبب است که یهودیان خارج از فلسطین که مخاطب او بودند، مجبور می‌شدند هر روز کتب انبیاء را تورّق کنند که آیا مطلب همچنان است که او می‌گوید؟! [۲۶].

مقصود ما از «بدعت»، احکام یا سخنانی است که در دین خدا داخل شود در حالی‌که خداوند یا انبیاء آن را نفرموده باشند. این «سخنان مجعول» می‌تواند تفسیر به رأی از یک متن مقدس باشد و یا قرائتی جدید که از دین ارائه شود. پولس بنا بر اعتراف خود یک بدعت‌گزار است. او حتی توفیق نداشته یک لحظه حضرت عیسی (ع) را ببیند چه برسد به این‌که شاگرد او شود. او مکرر همان یک رؤیای خود را بازگو کرده است، که البته شاهدی نیز ندارد. همه می‌دانند که رؤیا اگر صادقه باشد فقط برای خود انسان حجّیت خواهد داشت و نه برای دیگران. پولس فقط دو جمله از سخنان عیسی (ع) نقل قول کرده که آن دو جمله نیز در اناجیل موجود نیست [۲۷]. این دو جمله هم که در خصوص لزوم دریافت اجر و مزد مبلّغ است در سیاق جملات حضرت عیسی (ع) و انبیاء نیست چون آن‌ها از مردم طلب مزد نمی‌کنند. [۲۸]

پولس یهودی مخفی

وقتی که حواریون از تبلیغ‌های پولس در شهرهای مختلف اطلاع می‌یافتند، افرادی از خود را به آن‌جا می‌فرستادند تا مردم اصلِ ماجرا، یعنی معجزات و سخنان عیسی (ع) را از زبان شاهدان واقعی اعمالش که سال‌ها نزد او تلمّذ کرده بودند بشنوند. چرا که حضرت عیسی (ع) خودش ایشان را تربیت کرده، دستورات لازمه را نیز به ایشان داده بود [۲۹]. بعد از تعلیمات صحیح حواریون در آن شهرها، مردم از تعالیم پولس برمی‌گشتند. این مسئله در نامه‌ای که او برای مردم غلاطیه نوشته مشهود است. در آن‌جا پولس پس از دشنام دادن به آن کسانی که مردم را از تعالیم او برگردانده‌اند، خود را صاحب کشف و شهود خوانده [۳۰] اعمال سوء پیشین خود در دشمنی با عیسی (ع) و پیروان او را یاد می‌کند تا مدعی شود که از آن‌ها پشیمان است و آن‌گاه حواریون عیسی (ع) را بی‌جهت تخطئه می‌کند. سپس مردم غلاطیه را که از اعتقاد به مصلوب بودن عیسی (ع) برگشته بودند، دشنام می‌دهد: «ای غلاطیان بی‌فهم! کیست که شما را افسون کرد تا راستی را اطاعت نکنید، که پیش چشمان شما عیسی مسیح مصلوب شده مبیّن گردید».

بزرگ‌ترین گناه یهود آن‌طور که از مزمور ۱۱۹ حضرت داوود (ع) برمی‌آید، حفظ نکردن شریعت اعطایی خداوند، و تغییر و تحریف تورات و کتب انبیاء بوده است. لهذا ذمّ این کاتبان و کاهنانِ منافق از سوی حق تعالی بر زبان انبیای حقیقی او گذشته است [۳۱]. در همین راستای تحریف دین، پیوسته انبیایی دروغین در این قوم یافت می‌شدند که خود را فرستاده‌ی خدا بنامند و مردم را به گمراهی بکشانند. لهذا خداوند متعال از زبان انبیای مکرّم خود، شدیدترین انذارها را در خصوص آن‌ها داده است، که این سخنان در ابواب ۱۴و۲۳ از کتاب ارمیاء نبی (ع)، و همچنین ابواب ۱۳و۱۴و۲۲ از کتاب حزقیال نبی (ع) مذکور است. و حضرت موسی (ع) پیش‌تر حکم قتل این رائیان (بینندگان رؤیا) را صادر نموده بود. حضرت عیسی (ع) نیز در مورد ظهور قریب‌الوقوع این انبیاء کذبه و انتساب دادن خودشان به آن حضرت، تحذیر کافی داده است [۳۲].

عیسی (ع) پیامبر موعود نیست

انبیاء یهود خبر داده‌اند که با آمدن پیامبر خاتم، کتب انبیاء گذشته نسخ می‌شوند. پولس نیز برای باطل کردن تورات به همین حقیقت متمسّک شده است. اما ناراستی پولس در این است که او حضرت عیسی (ع) را همان پیامبر موعود دانسته است. در حالی‌که حضرت عیسی (ع) نه تورات را باطل کرد و نه خود را پیامبر موعود خواند. در حقیقت پیامبر موعود حضرت محمد رسول الله (ص) است که یهودیان آن حضرت را با بیش از چهل خصوصیت می‌شناختند [۳۳]، خصوصیت‌هایی که بر حضرت عیسی (ع) منطبق نمی‌شوند. این مشخصات در تورات و نیز کتب باقی انبیاء یهود، خصوصاً کتاب اشعیاء مذکورند:

او مخلوق اول خدا است، در بسیاری از خصوصیاتش به حضرت موسی شبیه است، اُمّی و مکتب نرفته است ، با ابرهای آسمان می‌آید (در نوجوانی)، آورنده‌ی کتاب است، وحی خدا را با گوش می‌شنود و با دهان تکلم می‌کند، وحی او مقداری در اینجا و مقداری در آنجا نازل می‌شود (مکّی و مدنی)، به ناگهان به بیت المقدس وارد می‌شود (در شب معراج)، برای برپایی عدل جنگ می‌کند و همواره پیروز است، از نسل ابراهیم است و از نسل ذبیح او، حکومت عدل برپا می‌کند، با ده هزار از مقدسین از سمت جنوب می‌آید، بت‌ها را می‌شکند و تعلیم شیطان را از زمین نابود می‌کند، در نهایت انصاف و اعتدال است، نام او ستوده (محمد) است، دوازده وصی دارد، دین او تا قیامت باقی است، برخی از یهودیان به او ایمان نمی‌آورند و در حفره‌های خود (قلعه‌ها) گیر افتاده و کشته می‌شوند، الباقی یهود مجبور به پرداخت جزیه می‌گردند، او داور روز جزا است و…

نقاشی پولس یهودی

لغو شریعت توسط پولس

حواریون یعنی یازده شاگرد صدیق حضرت عیسی (ع) (یهودای مصلوب را استثناء کرده‌ایم)، همچون آن حضرت به شریعت تورات اعتقاد داشته، به آن عمل می‌کردند. حواریون هیچ‌گاه ادعا نکرده‌اند که حضرت عیسی (ع) پیامبری بوده که شریعت موسی (ع) یعنی فقه تورات را نسخ کرده است. این سخن، که برخی از ما مسلمانان نیز ممکن است به آن اعتقاد ورزیده باشیم، در واقع از ادعاهای پولس است، ادعایی که حتی اناجیل اربعه مسیحیان نیز به ضدّ آن شهادت می‌دهد [۳۴]. سخن پولس این است که چون با آمدن ماشیح موعود شریعت‌های گذشته نسخ می‌شوند پس با آمدن عیسی (ع) تورات باطل شده است. و پولس این‌چنین شریعت را در میان پیروان خود الغاء کرد.

در این‌جا برای روشن شدن موقعیت و شأن حقیقی حضرت عیسی (ع) لازم است مثلی بزنیم. مثال حضرت عیسی (ع) در دین یهود و نسبتی که میان آن حضرت با حضرت موسی (ع) به‌عنوان مؤسس و آورنده‌ی شریعت تورات برقرار است، همچون نسبتی است که در دین اسلام امام صادق (ع) با حضرت رسول اکرم (ص) دارد. شیعیان هرگز نمی‌گویند که امام صادق (ع) با این همه سخنان و تعالیم، پیامبر جدیدی بوده است، بلکه او اولاً مفسّر و مبیّن قرآنی بوده است که حضرت رسول اکرم (ص) آورد، و ثانیاً حضرت صادق (ع)، آن سخنان پیامبر (ص) را که به دست دشمنان مغرض نابود شده بود (جریان حدیث‌سوزی)، با زبانی دیگر برای مردم بیان فرمود و ایشان مکتوب کردند.

حواریون حقیقی عیسی (ع) خود را نصارا یا ناصری می‌نامیدند [۳۵]، اما پیروان پولس که به ماشیح (رسول خاتم) بودنِ عیسی (ع) ادعا می‌کردند، به مسیحی مسمّی گشتند [۳۶]. نصارا در شمال آفریقا و خاورمیانه ساکن بودند، اما مسیحیان در یونان، روم و برخی نواحی غربی ترکیه کنونی. نصارا وحدت بسیار داشتند و یکدل بودند [۳۷]، اما قرائت بدعت‌گونه‌ی پولس از رسالت حضرت عیسی (ع) باعث اختلافات شدید در میان مردم شده، وحدتی باقی نمی‌گذاشت. این امر را می‌توان به وضوح در نیمه‌ی دومِ رساله‌ی اعمال رسولان دید، چه این‌که از نامه‌های سیزده‌گانه‌ی پولس در همین کتاب عهد جدید مسیحیان نیز مشهود است [۳۸].

اختلاف نظر در خصوص رسالت حضرت عیسی (ع) و شبهه‌ی تصلیب آن حضرت، سراسر قرون بعد را در برگرفت و حتی اجلاس نیقیه در سال ۳۲۵م. و اجلاس‌های بعدی نیز همه بدین‌سبب برگزار شد. نهایتاً با ظهور اسلام، نصارا که تعالیم حضرت عیسی (ع) در ظهور پیامبر خاتم (ص) را به‌درستی حفظ کرده بودند با ریختن اشک شوق مسلمان شدند. نجاشی حاکم حبشه نیز از نصارا بود [۳۹]. اما مسیحیان با بیش از هزار فرقه‌ی خود، همان‌طور ماندند و بعدها کتابخانه‌ی عظیم اسکندریه (پایتخت نصارای موحد) را سوختند و مدعی شدند که ما پیروان حقیقی عیسی (ع) بوده و هستیم. در حالی‌که نسب تعالیم ایشان به پولس می‌رسد و نه به حضرت عیسی (ع).

پولس اما عیسی (ع) را ندیده و سخنی از دهان مبارکش نشنوده است و سابقه‌ی بد او در ارتکاب گناهان بزرگ که خود در نامه‌هایش ذکر کرده [۴۰] و  ضدیّت او با حضرت عیسی و یاران او [۴۱] مانع از آن است که بتوانیم به او حُسن‌ظن بورزیم.

در عقاید مسیحیان، بدعت‌هایی همچون تثلیث وجود دارد که حتی پولس نیز آن‌ها را نگفته است! بلکه در قرون بعد پدید آمده‌اند. اما بایست پرسید که اگر عیسی (ع) همان خدا است، آیا چگونه می‌توان خدا را به دار آویخت و او را کُشت و سه روز در قبر دفن کرد؟!!

نویسنده: امیر اهوارکی

پی‌نوشت‌ها: مسیح ، مسیح

[۱] انجیل متّی ۴/۱۷
[۲] نگاه کنید به: انجیل یوحنّا ۹/۱ و ۲
[۳] متّی ۲۱/۴۶ – لوقا ۱۹/۴۷
[۴] اشعیاء ۲۶/۲ تا ۱۲ – ۵۲/۷
[۵] حج /۷۸ – بقره /۱۲۸ تا ۱۳۲
[۶] برای نمونه نگاه کنید به: پیدایش ۴۹/۱۰ – تثنیه ۱۸/۱۸ – مزمور ۷۲ و ۸۴ – امثال سلیمان باب ۸ – اِشَعیاء باب‌های ۴۰  تا ۴۲
[۷] نگاه کنید به: متّی ۱۶/۲۴ که انکار کردنِ خویشتن و مصلوب شدن مقارن یکدیگرند.
[۸] متّی ۲۶/۷۲  تا ۷۴
[۹] یوحنّا ۱۸/۳۷ و ۳۸
[۱۰] یوحنّا ۱۹/۱۱
[۱۱] لوقا ۲۳/۱۳ تا ۲۳
[۱۲] اعمال رسولان ۱/۱۶ – ۳/۱۷
[۱۳] لوقا ۲۴/۳۸ – یوحنا ۲۰/۲۰
[۱۴] اعمال ۱/۹
[۱۵] اعمال ۳/۱۹
[۱۶] نگاه کنید به: تثنیه ۱۸/۱۸
[۱۷] اعمال ۳/۲۰ تا ۲۴
[۱۸] اعمال ۲۶/۱۰
[۱۹] تثنیه ۲۱/۲۳
[۲۰] غلاطیان ۳/۱۳
[۲۱] متّی ۲۲/۴۱ تا ۴۵
[۲۲] متّی ۱/۱
[۲۳] اعمال ۲۴/۵ و ۱۴ – اولِ قرنتیان ۱۱/۱۹
[۲۴] غلاطیان ۱/۱۲ تا ۱۶
[۲۵] اول قرنتیان ۲/۱ تا ۱۰
[۲۶] اعمال ۱۷/۱۱
[۲۷] اعمال ۲۰/۳۵ – اول قرنتیان ۹/۱۳ تا ۱۵
[۲۸] نخستین جمله‌ای که پولس به عیسی (ع) نسبت داده در اعمال ۲۰/۳۵ است که به وقت وداع با اهالی افسس گفت: «و کلام خداوند عیسی را بخاطر دارید که او گفت: دادن از گرفتن فرخنده‌تر است». این سخن در اناجیل اربعه مذکور نیست ولیکن مشابه آن را در اقوال و رفتار خود پولس می‌توان یافت (نگا. اول قرنتیان ۹/۷ تا ۱۲ ـ ۱۶/۱ تا ۴). جمله‌ی دوم نقل شده از عیسی (ع) را خود او در نامه‌اش برای اهل قرنتیه مکتوب کرده است: «آیا نمی‌دانید که هر که در امور مقدس مشغول باشد از هیکل می‌خورد و هر که خدمت مذبح کند از مذبح نصیبی می‌دارد. و همچنین خداوند [یعنی عیسی] فرمود که هر که به انجیل اعلام نماید از انجیل معیشت یابد. لیکن من هیچیک از اینها را استعمال نکردم و اینرا به این قصد ننوشتم تا با من چنین شود» (اول قرنتیان ۹/۱۳ تا ۱۵). این هر دو جمله در واقع تأکیدات پولس به مردم است تا مزد خدمات او را فراموش نکنند. در کتاب شبان هرماس که یکی از کتب معتبر مسیحی بوده و در حتی در قرون اولیه جزو کتب عهد جدید محسوب می‌شد، مفصلاً آمده است که یکی از تفاوت‌های انبیاء کذبه از انبیاء حقیقی در این است که انبیاء خداوند از مردم مزد نمی‌خواهند (کتاب ۱، فرمان ۱۱).
[۲۹] لوقا ۲۴/۴۷ – اعمال ۱/۸ – ۳/۱۵
[۳۰] غلاطیان ۱/۱۲
[۳۱] حزقیال ۲۱/۲۵ تا ۲۷ – انجیل متّی باب ۲۳
[۳۲] متّی ۷/۶ و ۱۵ – ۲۴/۵ و ۱۱
[۳۳] بقره /۱۴۶ – اعراف /۱۵۷
[۳۴] متّی ۵/۱۷ تا ۲۰ – ۸/۴ – اعمال رسولان ۳/۱
[۳۵] اعمال ۲۴/۵ – مرقس ۱/۲۴
[۳۶] اعمال ۱۱/۲۶
[۳۷] اعمال ۱/۱۴ – ۲/۱ و ۴۶ – ۴/۲۴ و ۳۲ – ۵/۱۲
[۳۸] برای نمونه نگاه کنید به: لوقا ۱/۱ – اعمال ۱۵/۲۵ –  ۱۹/۲۳ – نامه به رومیان ۱۶/۱۷ – اول قُرنتیان ابواب ۱ تا ۳ – دومِ قُرنتیان ۱۱/۴ – سراسر نامه به غلاطیان
[۳۹] مائده/۸۲ تا ۸۶ – اسراء/۱۰۷ تا ۱۰۹
[۴۰] افسسیان ۲/۳ – رومیان ۵/۸
[۴۱] غلاطیان ۱/۱۳ – اعمال ۸/۱ – ۹/۱ و ۲ – ۲۲/۴ و ۵ – ۲۶/۱۰ – اول قرنتیان ۱۵/۹

««« پایان »»»

آشنایی با رنگ‌های به‌کار رفته در مقاله‌ی فوق:

رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوه‌ای برای نقل‌قول استفاده می‌شود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینک‌دادن استفاده شده.

مسیح ، مسیح ، مسیح ، مسیح ، مسیح

اندیشکده مطالعات یهود در پیام‌رسان‌ها:

پیام رسان ایتاپیام رسان بلهپیام رسان سروشپیام رسان روبیکا

مسیح ، مسیح ، مسیح ، مسیح ، مسیح

همچنین ببینید

و احمد همه‌ی ملل خواهد آمد

…و احمد همه‌ی ملل خواهد آمد!

اگر پیشگویی یک پیغمبر خدا را به حدود یک کلی‌بافی بی‌معنی تنزل ندهیم، باید اعتراف کرد که پیشگویی مذکور در شخص احمد (ص) و در استقرار اسلام به حقیقت پیوسته.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × سه =