پرونده بررسی کتاب «فاتحین جهانی» – قسمت دهم حزب نازی
لوئیس مارشالکو نویسنده مجاری کتاب «فاتحین جهانی» در کتاب ضداسرائیلی خود که علیه حکومت جهانی یهود نوشته شده، میگوید یهودستیز نیست و «سامیهای حقیقی» یعنی «ملتهای عرب» را برادر هممیهنان خود میداند. او میگوید ملل عرب در هر تلاش جهانی نیروهای واقعی ملیگرا، متحدان طبیعی مردم مجارستان محسوب میشوند.
این نویسنده مسیحی میگوید در معنای هیتلریِ کلمه، ضدیهود یا یهودستیز نیست و برتریِ هیچ قوم و نژاد خاصی را نه میپذیرد و نه تعلیم میدهد. از منظر مذهب هم نه ضدسامی است و نه یهودستیز. بلکه آنچه مورد انزجار او و مسیحیان است، قدرت جهانی قوم یهود و برنامههای دوهزارساله آن و توطئههای نازیمنشانه آنهاست.
همانطور که در قسمتهای پیشین پرونده بررسی کتاب «فاتحین جهانی» گفتیم، مارشالکو میگوید کمونیسم (بلشویسم) و کاپیتالیسم (سرمایهداری) هر دو، لبهی یک مقراض [قیچی] یعنی حکومت جهانی یهود هستند که دادگاه نورنبرگ، صلیب سرخ، سازمان ملل متحد و همهی ارکان و سازمانهای بینالمللی را در دست دارد.
لوئیس مارشالکو؛ نویسندهی مجارستانی
یکی از مهمترین اشارات مارشالکو در اینباره از اینقرار است که هیچکس داوید بنگوریون را بهخاطر برنامهریزی یک جنگ تجاوزکارانه به دادگاه نورنبرگ فرا نخواند، در حالی که ژنرال جودل و کیتل به همین جرم اعدام شدند. همچنین در ادامه وقایع جنگ جهانی دوم، سازمان ملل هم که از هزار و ۸۰۰ نفر کارمندش، هزار و ۲۰۰ نفر یهودی هستند، ساکت نشست تا شورویها وحشتناکترین نسلکُشی را مقابل چشمان این سازمان مرتکب شوند.
مارشالکو پنج منبع مهم را در کتابش معرفی کرده که نشان میدهند بحران مالی آمریکا در سال ۱۹۲۹، عدم فروپاشی بلشویسم در پایان جنگ جهانی اول، تجهیز حزب نازی برای شروع جنگ جهانی دوم، عدم شکست شوروی در جنگ جهانی دوم و خیانتهایی که در انقلاب مجارستان و ملّیشدن کانال سوئز رخ دادند، همه و همه توسط دستهای پشتپردهای انجام شدهاند که در واقع همان حکومت جهانی یهود است. قصد داریم در دهمینقسمت از پرونده بررسی کتاب موردنظر، مطالب افشاگر این پنج منبع را کند و کاو کنیم.
در ادامه مشروح دهمین شماره از پرونده بررسی کتاب «فاتحین جهانی» را میخوانیم؛
معرفی منابعی که درباره آقایی یهود بر جهان به کار میآیند
لوئیس مارشالکو میگوید اینبحث که قدرت جهانی یهود نه تنها وجود دارد، بلکه در حقیقت آقا و ارباب جهان است، در پنج منبع قابل توجه و تاکید قرار گرفته است: اول از همه در اظهارات مکتوب کریستین راکوفسکی (فعال سوسیالیست بلغار)، دوم در سخنان پادشاه سابق اسپانیا آلفونسوی هشتم، سوم در گزارشهای سرّی که پس از اشغال پاریس بهدست نیروهای آلمانی افتادند، چهارم یادداشتهای روزانه جیمز فورستال (سیاستمدار آمریکایی) و پنجم در اسناد محرمانه یکی از دیپلماتهای لهستان بهنام کنت ژان زمبک (jan szembek). خاطرات این مقام وزارت خارجه لهستان با عنوان «ژورنال ۱۹۳۹_۱۹۳۳» در پاریس چاپ شدند و در آنها گزارش ملاقات با پادشاه اسپانیا در ۱۹ فوریه سال ۱۹۳۹ آمده بود که گفته بود نسبت به اوضاع جهان نگاه منفی و بدبینانهای دارد. چون جامعه یهود و فراماسونری از هیچ کوششی برای شعلهور کردن آتش یک جنگ جدید خودداری نمیکند.
اما دربارهی اظهارات مکتوب راکوفسکی، باید به خاطرهای از روزهای جنگ جهانی دوم در جبهه روسیه سفر کرد که یک افسر تیپ آبی اسپانیا کنار بدن یک افسر پلیس بلشویک به نام گوزمین، پروندهای پیدا کرد که اطلاعات خاصی را برملا کرد. اینپرونده شامل مطالبی بود که گوزمین در سال ۱۹۳۹ از صحبتهای راکوفسکی سفیر شوروی در پاریس تنظیم کرده بود. در اینپرونده بهصراحت اعتراف شده بود در پایان جنگ جهانی اول، گسترش ضدانقلاب روسیه باعث شده بود وضعیت بلشویسم بحرانی شود اما وقتی نابودی نزدیک بود، یک قدرت بالاتر از غرب به فعالیت پرداخت و مانع جریان کمکهای اقتصادی و نظامی منظمی شد که به دست مخالفان بلشویسم شوروی میرسید.
کریستین راکوفسکی (چپ) و تروتسکی در حدود سال ۱۹۲۴
پروندهی صحبتهای راکوفسکی همچنین بحران مالی عظیم آمریکا در سال ۱۹۲۹ را نتیجهی اقدامات یک گروه مرموز میدانست که توسط یک قدرت بالاتر کارگردانی میشدند.
راکوفسکی در بیانات خود اعتراف جالب توجه دیگری هم داشت:
«کارل مارکس بنیانگذار واقعی انقلاب جهانی کمونیستی نبود. بلکه پدر حقیقی کمونیسم، آدام وایسهاوپت بنیانگذار فرقهی فراماسونی روشنگری [ایلومیناتی] بود که از آلمان آمده و از شاگردان موسی مندلسون فیلسوف یهودی بود.» (صفحه ۴۳۹)
آدام وایسهاوپت
مارشالکو میگوید وحشتناکترین فصل سیاستهای شیطانی قدرت جهانی یهود، نهتنها بهگفتهی راکوفسکی، بلکه طبق اسناد دیگر از آلمان، این است که قدرت جهانی یهود، پولِ بهمراتب بیشتری را که در اختیار ژاپنیها قرار داده بود تا هزینهی جنگ ژاپن و روسیه در جنگ جهانی اول شود، در اختیار ناسیونال-سوسیالیسم آلمانی قرار داد تا به هیتلر و نهضتش در مراحل اولیهی شکلگیری حرکت نازیسم کمک کند تا بر مشکلات مالی خود پیروز شوند. این یهودیان هوشمند میدانستند که اگر هیتلر به قدرت برسد، بهطور مسلّم یک جنگ جهانی دیگر شکل میگیرد.
پیش از شروع جنگ جهانی دوم، اسناد «شرق بزرگ» (Grand Orient) راجع به جلسهی شورای عالی در ۲۹ مه ۱۹۳۹ توسط نیروهای ضدجاسوسی آلمان کشف شد. این اسناد نشان میدادند ارباب بزرگ با نام آرتور گروسیر (Arthur Groussier) مشغول مشورتهای مهمی با سفیرِ روزولت در پاریس بوده و او را از دیدگاههای طرح شرق بزرگ آگاه کرده است. طبق این طرح نباید بین هیتلر و لهستان، و هیتلر و سران اروپا هیچ توافقی حاصل میشد و همچنین به چمبرلین نخستوزیر وقت انگلستان اخطار داده شده بود که در صورت ادامهی سیاست صلحطلبانه و آشتیجویانه با آلمان، آمریکا تمام کمکهای مالی و نظامی خود به انگلستان را قطع خواهد کرد.
Arthur Groussier استاد اعظم گراند اوریان فرانسه
یکی از افشاگریهای مهم مارشالکو در کتاب «فاتحین جهانی» دربارهی جنگ آلمان و شوروی در جنگ جهانی دوم است. او ضمن اینکه ترومن را از زمان جفرسون به اینسو، تنها رئیسجمهور ضدیهودی آمریکا میخوانَد، میگوید وقتی پیشنهاد پایاندادن به کار شوروی برای همیشه، توسط جهان غرب مطرح بود، ترومن هنوز معاون روزولت بود و حتی امکان نابودی هیتلر و بلشویسم را با یک ضربه در نظر داشت. صحبتهایی شده بود تا ارتش آلمان پس از یک کاپیتالاسیون رسمی به نیروهای غربی متفقین بپیوندد تا با هم به شوروی حمله کنند. مارشالکو میگوید تمام کسانی که در آن برهه زندگی میکردند، این احساس را داشتند که دنیا در آستانهی برخورد جدیدی قرار گرفته و به نظر میآمد نازیسم آلمانی ممکن است از بین برود اما ارتش آلمان بار دیگر با ارتشهای انگلیس و آمریکا رژه پیروزی خواهد رفت.
ایننویسنده مجار همچنین میگوید در مارس ۱۹۴۵ ایستگاههای رادیویی آلمان و مجارستان و ستادهای فرماندهی میدانستند روسیه شوروی در آستانه سقوط است و فرماندهان روسی با پیامهای رمز در مجارستان و مناطق آلمانشرقی از ژنرالهای خود در مسکو تقاضای کمک میکردند. اما درست در این زمان که دموکراسیهای غربی فرصت داشتند با کمک ناسیونالسوسیالیسم غربی، بلشویسم را بهکلی از صحنه سیاسی عالم حذف کنند، بار دیگر قدرت پنهانی و مرموزی که در اسناد راکوفسکی به آن اشاره شده، در چهرهی یک عروسک دیگر بهنام ژنرال دوایت آیزنهاور که بعداً رئیسجمهور آمریکا شد، وارد صحنه شد.
دوایت آیزنهاور
مارشالکو میگوید جزئیات و اسناد مهم تاریخ آن برهه را میتوان در کنستانتین روکوسوفسکی فیلدمارشال ارتش سرخ پیدا کرد. این ژنرال روس گفته بود مارشال ژوکوف مدارکی دال بر این حقیقت در اختیار دارد که در آوریل ۱۹۴۵، انگلیسیها واقعاً مصمم بودند با ماشین جنگی آلمان معاهدهای امضا کنند تا طبق آن به ارتش شوروی که در اروپایغربی بسیار پیش رفته بود هجوم برده و آنها را از اینمناطق بیرون کنند. در این اثنا بود که فرماندهی عالی نیروهای شوروی، پیامهای رد و بدل شده بین قرارگاههای کل نیروهای انگلیسی و آلمانی را ضبط و رمزگشایی کرد. تنها شرطی که در این مذاکرات مطرح شده بود، این بود که ارتش آلمان باید در ۲۲ آوریل ۱۹۴۵ مراتب تسلیم کامل خود را اعلام کند. یکی از کلنلهای انگلیسی این طرح را به گوش آیزنهاور رساند و او نیز فوراً به انگلیسیها اخطار کرد اگر ضد بلشویکها عمل کنند، ارسال تمام تجهیزات و مهمّات جنگی را قطع کرده و انگلیس در صحنه تنها میماند.
گئورگی ژوکوف (راست) و کنستانتین روکوسوفسکی
به اینترتیب روسیه شوروی نهتنها حفظ شد، بلکه به یکی از قدرتمندترین کشورهای عالَم تبدیل شد. در آن روزگار طبیعی بود آیزنهاور یعنی چهرهی مورد علاقه باروخ مورگنتاو، رئیسجمهور شود و قدرتهای پشتصحنه آمریکا از نامزدی تافت و مکآرتور برای رسیدن به این پست جلوگیری کنند. یک واقعیت مهم و قابل توجه این است که به محض رئیسجمهور شدن آیزنهاور، تحقیقات کمیته مککارتی (علیه کمونیستهای آمریکا) متوقف شد.
لوئیس مارشالکو همچنین معتقد است جهان غرب در ماجرای انقلاب مجارستان و مسأله ملی شدن کانال سوئز به دو کشور مجارستان و مصر خیانت بزرگی کرد که شرح توضیحاتش در اینباره در کتاب «فاتحین جهانی» آمده است.
ادامه دارد…
نویسنده: صادق وفایی
برای کسب اطلاعات بیشتر دربارهی کمک یهود به تجهیز حزب نازی بنگرید به:
رازهای پنهان صعود نازیسم
پرسکات بوش و پروژه هیتلر
روچیلدها و تدارک جنگ دوم جهانی
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده.
حزب نازی ، حزب نازی ، حزب نازی ، حزب نازی
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: