چون عبرانیان وارد سرزمین کنعان گشتند، با اقوام کشاورز و بازرگان و صنعتگری چون کنعانیان و فینیقیان برخورد نمودند که هریک از آنها شماری از خدایان قومی را پرستش میکردند. علاوه بر آن، گروهی نیز خدایان خانوادگی مورد ستایش آنان بود، و لذا عبرانیان نیز به اقتباس از عقاید اقوام ساکن در منطقه پرداختند و آداب و رسوم دینی آنان را تقلید کردند و از شعایر مذهبی ایشان پیروی نمودند که از جملهی آنها قربانی نخستین فرزند خانواده برای خدایان بود که میان کنعانیان و کارتاژیان از شعایر قدیمی و رایج بهشمار میرفت، از این روی عبرانیان نیز چنین کردند.
چنانکه از مندرجات کتاب مقدس برمیآید، قربانی یکی از ارکان دین عبرانیان بوده، زندگی یک یهودی مؤمن تشکیل یافته است از: قربانی، مبارزه و امید به آیندهای که در آن پیروزی قطعی از آن ملت و قوم وی خواهد بود. [۱]
قربانی در نزد بنیاسرائیل بهطور کلی بر دو نوع است: ۱- خونی ۲- غیرخونی.
قربانی خونی شامل قربانی حیوانات اهلی چون گاو، گوسفند، کبوتر، و قربانی انسانی. قربانی غیرخونی عبارت است از نوبرهای فصول مختلف سال، شراب، روغنهای گیاهی، آرد و حبوبات و غیره.
شخص قربانیگذار، میبایست، هنگامی که قربانی خود را نزد قربانگاه میآورده، دست خود را بر روی آن میگذارده [۲]، پس از تبرّک، آن را به کاهن میسپرد، تا قربانی شود. هرگاه کاهنان حضور نمیداشتند، مراسم توسط لاویان (گروهی از فرزندان لاوی فرزند یعقوب) انجام مییافت. [۳] پس از کندن پوست حیوان آنرا پارهپاره کرده، قسمتهای چربی آن در معبد سوزانده میگشت و خون آن نیز بر دیوارهای معبد پاشیده میشد. [۴]
نخستین قربانی در تورات به فرزندان آدم قائین و هابیل بازخوانده شده است [۵] که قربانی قائین از نوبرهای زمین و حبوبات و قربانی انتخابی هابیل از نخستزاده گلّه وی برگزیده شده بود. دومین قربانی خونین بنا بر سِفر پیدایش، پس از فروکشی طوفان توسط نوح انجام گرفت و این قربانیها چنان مورد توجه یهوه واقع گردید و از بوی سوختن پیه قربانیها آنچنان مسرور گشت که با خود عهد کرد دیگر بلایایی چون بلای طوفان نازل نسازد!! [۶]
داستان بنیانی و شاهکار یهودیت، یعنی خروج موسی از مصر نیز همراه با قربانی و پاشیدن خون آن بر چارچوبهای خانههای یهودیان آغاز میگردد.
این قربانیها در برخی از روایات، غذای یهوه نامیده شده است! [۷] برای قربانی باید مَذبَح مخصوص ساخته میشد و ضمن قربانی، نام یهوه برده میشد تا دانسته گردد که آن قربانی برای وی انجام میپذیرد و برای خدایان دیگر نیست، وگرنه مورد قبول یهوه واقع نمیگشت.
نهتنها قربانی بهایم، بلکه از نیازهای غذایی نیز بخشی را بایستی بسوزانند تا ایجاد رایحهی خوشبو برای یهوه نماید. در کتاب مقدس، قربانی گاهی صریحاً بهعنوان رشوه به یهوه توجیه گردیده تا بدینوسیله رضایت و حمایت وی را جلب نمایند [۸] و گاهی نیز یهوه همراه این خوراکهای لذید، نوشابههای مستیآور نیز از بندگانش طلب میکرده است که تقدیم معبد گردد! [۹]
در سراسر سِفر لاویان و در قسمتهای گوناگون سِفر خروج و سِفر اعداد و قسمت مهمی از رساله قانون دوم، به انواع قربانیها و آداب و تشریفات و شعایر آن و وظایف کاهنان، لباس و اعمال آنان اختصاص یافته، و به این شعایر بهحدی اهمیت داده شده است که از تشریفات بتپرستان آن دوران بیشتر جلب توجه میکند.
اگر تعداد قربانیهایی را که از هر جهت در تورات برای بندگان جزو وظایف تعیین شده است، بشماریم، به این نتیجه دست خواهیم یافت که سالیانه دهها هزار حیوان مفید باید کشته و سوزانده شود و مقدار فراوانی مواد غذایی را در آتش تبدیل به دود و خاکستر سازند و هزاران کودک تازه تولد یافته را در قربانگاهها کشته، بسوزانند تا رضایت خاطر یهوه حاصل گردد و از استشمام بوی کباب آرامش یابد تا شاید خشم خود را از پرستندگان خویش بازگیرد! (از دیدگاه نگارنده، انتساب اینگونه مطالب به خداوند و حضرت موسی، یقیناً درست نیست.)
آداب و دستورات قربانی در کتب مذهبی یهود [مانند تلمود] در فصل «قداشیم» یا مقدسات مطرح میگردد، زیرا قربانی برای یهوه، در شمار مقدسترین خدمات بهشمار میرفته است و این عمل بهعنوان اصلیترین وظیفهی پرستندگان تبلیغ میگشته است.
نیاز و قربانی، ابتدا به مفهوم هدیه بهکار میرفته و به آن «مینخاه» گفته میشد. بعدها این اصطلاح به نیاز غذایی اطلاق میشده است. کلمهی قربانی از «قرب» به معنی نزدیکی مشتق شده و مقصود از نیاز برای نزدیکی به یهوه بوده است. آتش نیاز یا قربانی سوختنی را «اولاه» می نامیدند، به معنی آنچه بالا میرود، زیرا این قربانی برای یهوه در آسمان (بالا) بوده است و دود آن نیز باید به بالا صعود کند. به قربانی که تمام آن سوزانده میگشت، «کلیل» میگفتند که به معنی قربانی کامل بود. دود قربانی را که به بالا صعود می کرد «رئاخ نیخوآخ» یا رایحهی آرامشبخش میگفتند. قربانیهای روزانهی خداوند که بامدادان بایستی سوزانده میشد، «تمید» نامیده میشد و واجب بود که در سرتاسر سال مرتباً تقدیم گردد. [۱۰]
علاوه بر قربانیهای روزانه و نیازهای فردی، در جشنها و اعیاد نیز بایستی قربانیهایی تقدیم گردد. اغلب این قربانیها بهصورت آتش نیاز است. از مهمترین این قربانیها: قربانی در عید «یوم کیپور» یا روز آشتی و بخشش است و همچنین در جشن «حگ ها سوکُت» یا جشن خیمه و خرمن. و نیز در روز «سبت» روز تعطیل و استراحت در هفته. در جشنهای دیگر نیز مانند «پسح» و ماه نو بایستی آتش نیاز تقدیم گردد. [۱۱] با تمام این قربانیها بایستی غذا و شراب نیز همراه باشد.
غیر از قربانیهای رسمی، بسیاری از گناهان و خطاها با دادن کفاره و تقدیم قربانی قابل بخشش میگردد. قربانی برای گناه، که در صورت عدم اجرای دستورات مذهبی باشد، «حطاط» نام داشت و قربانی تقصیر «آشام» نامیده میشد. این قربانی بایستی خارج از معبد سوزانده میشد. در قربانی و نیاز صلح یا «شلامیم» (=سلام) خون و چربی به خداوند تقدیم میگردد. خون را بر محراب عبادتگاه میپاشند و چربی را در روی قربانگاه میسوزانند و گوشت را جمعیت نیازدهنده میخورند و معتقدند که در صرف این قربانی با خداوند ایجاد اتحاد مینمایند. این نیاز را «ذبح» مینامند. در همهی قربانیها مقداری از خون حیوان، به محراب پاشیده میشد، زیرا عقیده داشتند که خون نشان زندگی است که باید به یهوه بازپس داده شود. همچنین پیش از قربانی، کاهن دست بر روی سر حیوان مینهاد تا گناه قربانیدهنده را به حیوان منتقل سازد. [۱۲]
از فصل نخست تا فصل نهم سِفر لاویان دهها نوع قربانی و آتش نیاز، سوزاندن پیه و چربی و پوست و احشاء و امعاء و… برای رفع تقصیر و گناه و حتی گناهان همهی افراد جامعه از جمیع نواحی خداوند دستور قرار داده شده است و با بررسی آن میتوان دریافت که تا چه اندازه آداب و رسوم و تشریفات بدوی پس از حضرت موسی در دین یهود ریشه دوانیده و تا ظهور مسیحیت نیز تأثیر خود را از دست نداده بود.
قربانیهای اولیه را اسرائیلیان مانند بومیان ایران و آریاییان نخستین، در بلندیهای مقدس بنام «باماه» میسوزاندند. این بلندیها تپه مقدسهای زیگورات گونهی کنعانی بوده است که اسرائیلیان نیز آن را بهنام یهوه تقدیس کردند. محراب یهوه که در معبد سلیمان ساخته شد، تقلیدی از محرابهای کنعانی است که برای قربانی به خدایان، در معابد خود بنا میساختند. این محراب یا مذبح را «آر-ال» یا «هار-ال» مینامیدند. برخی از پژوهشگران، چون بر روی این قربانگاه کباب خدا آماده میشد، این کلمه را «اجاق خداوند» معنی کردهاند. پایهی این قربانگاه «هاارض» یا «پستان زمین» نام داشت و خود محراب با چهار شاخ گاو زینت میشد که در چهار گوشهی محراب نصب میگردید. این معبد به «کوه خدایان» نیز موسوم بوده است.
«اکدیها» به پایهی معبد مردوک، پستان زمین میگفتند و آن را «ایرات ارضیتی» مینامیدند. آنچنانکه آریاییان سرزمین خود را «ناف جهان» خطاب مینمودند. نام معابد، «زیگوراتو» نام داشت که به معنی قله و نوک کوه میباشد. بهعبارت دیگر معبد خدایان کوه بوده است. چنانکه آریانها نیز از عهد جمشید پیشدادی به بعد، قلل کوهها را پرستشگاه خویش ساخته، در بلندیهای کوهساران به نیایش میپرداختند. [۱۳] یهودیان نیز این اصطلاحات و بسیاری از تشریفات معبدی بابلیان را اقتباس کرده، بهعنوان شعایر دینی بهکار بردهاند.
مراسم آیینی قربانی حیوانات در روم باستان
در زمان شاه «یوشیا» (قرن هفتم پیشازمیلاد) رسم قربانی در بلندیهای «باماه» بهشدت سرکوب گشت و قربانی فقط در معبد یهوه مورد قبول خداوند توجیه گردید. این رسم بهدقت تا اوایل مسیحیت مراعات میگردید و معبد مقدسترین و شریفترین مکان مورد احترام و پرستش یهودیان بهشمار میرفت. همهی یهودیان موظف بودند قربانیهای خود را به کاهنان معبد، که تنها مجریان مجاز این شعایر بودند، تقدیم کنند. ذبح فقط بهوسیلهی کاهنان مجاز بود و لاویها آنان را دستیاری میکردند. قربانی در این زمان صرفاً یک عمل شعایری بود و هیچ انگیزه و بهرهی اجتماعی نداشت. (آنچنانکه در اسلام دارا است.)
اختلاف دستورات قربانی در این روزگاران و آنچه در تورات یاد شده است، فقط در سهم کاهن از قربانی بوده است. در این زمان فقط بخشی از قربانی و اغلب پیه و چربی، برای ایجاد رایحهی آرامبخش یهوه سوزانده میشد و بیشتر آن سهم کاهنان بود. در پارهای از جشنها، مردم نیز در صرف گوشت شرکت میجستند. حیوانات قربانی همان حیوانات پاک چون: گاو، گوسفند، کبوتر و… بود و قربانی شتر، خوک، حیوانات صحرا و جنگل پذیرفته نمیشد. حتی در برخی از قربانیها مانند «پنتاکوستا» (پنجاه روز پس از جشن فطیر) که دو برّه قربانی میگشت، تمام گوشت آن از آنِ کاهن بوده است. علاوه بر قربانیهای پیشین، نیاز ستایش و نیاز احتیاط نیز (برای خطاهای اجتماعی) تقدیم میگردید.
یک قربانی جالب که نمونهی کامل ابداعات کاهنانه بود، «قربانی ریسندگی» نام داشت، که در آن کاهن چربی قربانی را در کف دست تقدیمکننده قرار میداد و دست خویش را زیر دست وی مینهاد و سپس حرکتی شبیه به ریسیدن انجام میداد و دست خود و نیازدهنده را به پس و پیش به حرکت درمیآورد که این حرکات نشانِ دادن و گرفتن بود. قربانیگزار با این عمل، چربی را به یهوه میداد و در مقابل، یهوه به وی رحمت، آمرزش و یا آنچه تقاضا کرده بود، پس میداد. از این حرکتهای نمایشی، میتوان کلاشی و نیرنگبازی کاهنان را دریافت.
در مورد قربانیهای گناه و غبن و کلاهبرداری، اگر فریبخورده و گناهکار، غایب بود، تمام قربانی به کاهن تعلّق میگرفت. قربانی کامل، مانند گذشته، آتش نیازی بود که همهی آن بر روی قربانگاه سوزانده میشد. ریختن خون به زمین و پاشیدن آن به محراب و پردهی درونی معبد (هفت بار) و مالیدن به شاخهای محراب نیز چون گذشته، از شعایر قربانی بهشمار میرفت. نیاز آرد و میوه و دیگر محصولات زمین نیز مرسوم بود.
تالار مقدس که محراب و قربانگاه در آن جای داشت، جز روزنهای در بالای سقف، فاقد دریچه و منفذی بود و این روزنه نیز برای آن بود که دود چربی و پیه و گوشتی که بر مذبح سوخته میشد، از آن خارج گردد. از این روی، هوای تالار یادشده، پیوسته تیره و متعفّن بود و برای کاستن از تعفّن درون آن، پیوسته ادویه و عود سوزانده میشد.
بنا بر یک اعتقاد قدیمی، کاهنان میبایستی با پاهای برهنه در حضور یهوه حاضر گردند و در این تالار سنگفرش نیز پای برهنه به انجام مراسم قربانی میپرداختند.
پای برهنه روی سنگفرش سرد و بهسر بردن ساعتهای متوالی در فضای دودآلود و گندیده با بوی خون و کثافات و سوختهی پیه و گوشت، اغلب سبب بیماریهای سخت مجریان قربانی میگردید. همین آسیبپذیری و تحمل خطرهای مسلّم از سوی کاهنان، شاهدی است روشن بر این واقعیت که اینان در اجرای شعایر، به عقل و شعور متکی نبوده و حتی فهم و شعور حفظ سلامتی خود را نیز نداشتند و حاضر به ترمیم اینگونه اعمال بیهوده نبودند تا جاییکه حتی گاهی خودشان نیز فدای تحجّر و تعصّب و جهالت خویش میگردیدند…
ادامه دارد…
قسمت بعدی این مقاله [بهزودی]
پینوشتها:
[۱] کتاب مقدس، سفر لاویان، باب اول تا چهارم و بعد
[۲] کتاب مقدس، سفر لاویان، باب۱، فقره۴
[۳] کتاب مقدس، دوم تواریخ ایام، باب۲۹، فقره۳۴
[۴] کتاب مقدس، سفر لاویان، باب۱، فقره۶و۸
[۵] کتاب مقدس، سفر پیدایش، باب۴، فقره۳و۸؛ قائین در تورات، در منابع اسلامی قابیل خوانده میشود.
[۶] کتاب مقدس، سفر پیدایش، باب۸، فقرات۲۰-۲۲
[۷] کتاب مقدس، سفر لاویان، باب۲۲، فقره۲۵
[۸] کتاب مقدس، ساموئل اول، باب۲۶، فقره۱۹؛ سفر اعداد، باب۲۸، فقره۲ و بعد
[۹] کتاب مقدس، سفر لاویان، باب۱، فقره۶
[۱۰] کتاب مقدس، سفر خروج، باب۲۹، فقره۳۸
[۱۱] کتاب مقدس، سفر لاویان، باب۴، فقره۲۶
[۱۲] کتاب مقدس، سفر لاویان، باب۴، فقره۱۳
[۱۳] فردوسی گوید: جمشید مردمان را به چهار طبقه اجتماعی تقسیم نمود که یکی از آن گروه «کاتوزیان» نامیده میشد که «کاهنان معابد» بهشمار میرفتند:
گروهی که کاتوزیان خوانیش … برسم پرستندگان دانیش
جدا کردشان از میان گروه … پرستنده را جایگه کرد کوه
(شاهنامه فردوسی – پادشاهی جمشید)
منابع:
(۱) جلالالدین آشتیانی، تحقیقی در دین یهود، نشر نگارش، چاپ دوم: زمستان ۱۳۶۸، ص۲۷۹-۲۸۴.
(۲) علیاصغر مصطفوی، اسطوره قربانی، ناشر: نویسنده، چاپ اول: ۱۳۶۹، ص۱۱۳-۱۱۹.
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده.
…
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: