متن کامل کتاب «کابالا و پایان تاریخش» ؛ قسمت سیزدهم
فرزندان آدم به مرور زمان بیش و بیشتر میشدند. دهکدهی «بکّه» خانوادههای بسیاری را در خود جای داده بود. هر خانواده برای خود خانهای داشت. برای تصمیمات اجتماعی خود، در جایی جمع میشدند و سخنان «امام»شان را میشنیدند. که کلاس درس امام با مأمومان نیز بود؛ هرکس پرسشی داشت به آنجا میرفت و از امام میپرسید. به تدریج سایبانی برای آن موضع ساختند. سپس مأمور شدند همانجا را به صورت یک خانه در بیاورند. بدینسان اولین «خانهی مردم» که خانه هیچکس و ملک کسی نبود ساخته شد.
«إِنَّ أَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکةَ مُبارَکاً» [۱] اولین خانهی ناس، خانهای که مال همه است نه مال یک کس یا یک خانواده، یا یک نسل. و به همین دلیل نامش بیت الله میشود. و بس مقدس است زیرا که اولین سمبلِ اولین «جامعه» است. و جامعه اولین فرق بزرگ زندگی انسانی از زندگی حیوانی است. و انسان برای زیست اجتماعی آفریده شده است.
در میان پدیدههای مجسم اجتماعی، کعبه اولین پدیده اجتماعی است.
قرار بود با زایش دهکدههای دیگر و آبادیها و شهرهای دیگر، نمایندهی کعبه در آنها نیز با عنوان مسجد ساخته شود. این موضوع را در کتاب «جامعه شناسی کعبه» شرح دادهام که بحثی است شیرین و نقش کعبه را در جهان و ادیان جهان از شرقیترین نقطهی آسیا تا غرب اروپا و کل جهان، شرح میدهد. و در اینجا تکرار نمیکنم.
پیش از آنکه نژادهای متعدد پدید آیند، قومیتها و ملیتها پدید شوند، کعبه ساخته شد تا زمینههای ضد جامعهای نژاد را پیشاپیش خنثی کند تا چیزی به نام قبیله و نژاد، جامعهی واحد انسانی را تکه تکه نکند و انسانها را تحت پرچم قومیتها به جان هم نیندازد.
و نیز: مشخص بود که نسل آدم در آن محیط سالم و سازگار طبیعی آن روز که به سرعت تکثیر شده و گسترش مییافت، در آن دنیای وسیع آن روزی پراکنده خواهد شد. کعبه ساخته شده بود که به عنوان یک سمبل به جغرافی طبیعی نیز اجازه ندهد تا عامل بریدگی و تفرقه جامعهی واحد انسانی باشد.
کعبه تا چه حد توانسته این نقش خود را عملاً ایفا کند و نمایندگانش (مساجد و معابد) در جوامع مختلف چهقدر توانستهاند نقش مادر را انجام دهند؟ پاسخ این پرسشها را به همان کتاب «جامعه شناسی کعبه» وامیگذارم که گفتم بحث شیرینی دارد.
اما با وجود آنهمه نقش بزرگ و تعیینکننده که کعبه در حفظ وحدت و حفظ عناصر مشترک میان اقوام مختلف داشت و دارد، زمانی نقش و علّت وجودی خود را از دست داد و به «مجمع الاصنام» (مجمع بتها) تبدیل شد. یعنی کابالا همهجا را تسخیر کرد حتی درون کعبه را. و پیش از دورهی تقریباً چهار قرنی که کعبه مجمع بتها شده بود، دورهی ویرانی را نیز طی کرده بود. و به عبارت مختصر تاریخ کعبه از آغاز تا به امروز در چند دورهی زیر خلاصه میشود:
1- از آغاز تا پیدایش تمدن آکد (عاد) در سرزمین بینالنهرین.
کعبه در این دوران دایر و به صورت یک خانه چهاردیواری ساده و بدون آرایشهای زاید و خارج از فلسفه وجودیش، به ایفای نقش خود میپرداخت.
2- از پیدایش قدرت آکد تا دوران ابراهیم (ع) که خود از سومریان در زمان حاکمیت آکدیان، بود.
در این دوره که باید نام آن را دورهی انتقال قدرت کابالی از بینالنهرین به مصر گذاشت و آن را حدود دو قرن میتوان حدس زد، نه تنها کعبه بلکه دهکدهی بکّه بهکلی ویران شده بود. که ابراهیم (ع) مأمور میشود از نو آنرا بسازد.
ما نمیدانیم بکّه و کعبه در اثر هجوم نظامی آکدیان ویران شده یا در اثر جاذبهی کابالیستی تمدن آکد و سومر؟ به هر صورت در آن زمان عاملی غیر از تمدن آکد برای ویرانی بکه وجود نداشت.
برجهای کوچک آکدیان در عصر هود (ع) و برج بزرگ بابل (در دورهی دوم آکد که دوره اقتدار و همراه با نظام متمرکز دولتی بود) از طرف ابلیس برنامهریزی شد و با کعبه مقابله کرد و در جهت عکس آن قرار گرفت و عامل نژاد و خاک گشته و چیزی به نام «جغرافی انسانی محکوم به جغرافی طبیعی» را به وجود آورد. برج بابل سمبل قوم آکد، سمبل اقتدار آکد، باری عظیم از معنای «دافعه» و به قول امروزیها «چاشنی بزرگ ناسیونالیسم» بود. اولین سمبل نژادپرستی و مرزسازی. و توجیهکنندهی سلطهی یک نژاد بر نژاد دیگر. همانطور که مردم سومر و آشور که در آن زمان زیر حاکمیت آکد قرار داشتند، دو نژاد پست و به منزلهی بردگان آکدیان، شمرده میشدند. بعدها باغ سمیرامیس در اثر شلاقها بر گردهی این دو قوم، ساخته شد وگرنه، ساختن چنان باغی بدون شلاق، از توان هر مردمی خارج بود.
کعبه سمبل است در جهت حفظ و تقویت وحدت انسان، برج بابل سمبل است جهت تجزیهی جامعه انسانی. کعبه برای از بین بردن زمینههای درگیریها و جنگها، برج بابل برای عمیق کردن خندقها در میان مردمان و بزرگترین پرچم جنگ.
برجهای کوچک در دهکدههای اولیهی آکد که هود با آنها مبارزه میکند، عبث و بیهوده بودند. زیرا هنوز مردم یا قوم دیگری در کنار آکدیان حضور نداشت تا این بیهودگیها به نقشمندی تبدیل شود؛ مطابق برنامهی ابلیس تنها نمادهایی بودند که برای خوشایند مردم ساخته میشدند. لیکن این دوره دورهی بذرپاشی ابلیس بود؛ برجها را میپرورانید برای آینده که توانست برج بزرگ بابل را در دورهی بعدی ایجاد کند و برجهای دیگر را در هر روستا و شهر نماینده آن قرار دهد. خدای مردم را به بت و کعبه مردمی را به برج تبدیل کرد.
با این همه افرادی از آکدیان که قداست کعبه را سینه به سینه از آبا و اجدادشان، در ذهن داشتند گاهی به زیارت همان کعبهی ویران شده که به صورت تلّی از خاک سرخ در آمده بود میرفتند. این موضوع را در همان کتاب به نقل از دائرة المعارف فرید وجدی آوردهام و در اینجا سند دیگری میافزایم:
مجلسی در بحارالانوار، ج۱۱ ص۳۵۹ حدیثی از امام صادق (ع) آورده است؛ با اینکه روشن است دست تحریف یا تصورات ذهنی برخی از راویان، چهرهی حدیث را مخدوش کرده است، اما جان اصلی حدیث محفوظ مانده است که امام میفرماید: قوم هود دچار خشکسالی شدند، وامانده بودند که (باصطلاح یادشان فیل هندوستانشان کرد) به یاد کعبه افتادند گروهی را برای دعا و خواستن باران از خدا، به زیارت کعبه فرستادند.
ابلیس در مواردی دوستان خود را میگذارد و میرود همانطور که در جنگ بدر سران قریش را واگذاشت و رفت. او قادر نبود که خشکسالی را به پر بارانی تبدیل کند، دست آکدیان از دامن او کوتاه شده و به یاد کعبه افتادهاند. و همین موارد عجزِ ابلیس است که موجب شده همیشه رگهای از نبوتها، ادیان و کعبه [۲] در میان مردمان دنیا بماند. یا نبوتها بتوانند هرازگاهی بر گردهی کاروان بشریت ضربه وارد کرده و بیدارشان کنند.
برج بابل درجایی ساخته شده بود که مردم قهراً در رفت و آمدشان بر آن طواف کنند (شبیه برج ایفل و هر برج امروزی دیگر از آن جمله برج شهیاد در میدان آزادی تهران) همانطور که طواف بر کعبه میشود. یک فرد عاقل و هر اندیشمند به روشنی میبیند که کودنهای حاکم بر آکد یا بر هر جامعهی دیگر حتی در جوامع امروزی، فکر و اندیشهشان آن توان را ندارد که بدینگونه سمبلسازی کنند. همهی این مسایل و اینگونه پدیدههای ابلیسانه از علم عمیق و دانش گستردهی ابلیس ناشی شده و از تعلیمات و برنامههای او است.
این واقعیت را وقتی به خوبی مشاهده میکنید که به تحولی که امروز در جامعه پیش آمده دقت کنید. جامعهای که زمانی به دستور خود شیطان وجود جن، شیطان و ابلیس را انکار میکرد و آنرا خرافه میدانست، امروز با شعار و آرم آشکار جریان «شیطانپرستی» را به طور عملی و رسمی به راه انداخته است. و آن «تاریخ» که بر بشر گذشته ماهیتش آشکار گشته و پرده از راز بزرگ کابالا بر افتاده است. به طوری که حتی از محافل ابلیسیشان و آموزشگیریهای انسان از ابلیس، فیلمها پخش شده است.
در اصطلاح قرآن به سمبل، شعار گفته میشود، کعبه شعار توحید و شعار جامعهی واحد جهانی است که شعایر متعددی را با خود دارد:
آیه۳۲ سورهی حج: «ذلِک وَ مَنْ یعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ : چنین است که هرکس شعایر خدا را بزرگ بدارد، عملش کاری است که از پاکی دلها بر میخیزد.» و آیه۲ سوره مائده: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ وَ لاَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ لاَ الْهَدْی وَ لاَ الْقَلائِدَ وَ لاَ آمِّینَ الْبَیتَ الْحَرامَ یبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً : ای آنان که ایمان آوردهاید، حلال نشمارید (منحلّ نکنید) شعایر خدا را و نه ماه حرام را و نه قربانی را و نه قلائد را، و نه کسانی را که آهنگ زیارت کعبه (بیت الحرام) را دارند و در صدد نیل به فضل پروردگارشان هستند و خشنودی خدا را میجویند.»
نکات:
1- این آیه به یکی از بزرگترین عوامل انحراف تاریخ، توجه میدهد که منحلّ کردن شعایر الهی برای بشر بس خطرناک و خواستهی ابلیس است.
2- انحلال یک شعار و سمبل الهی، زمینه را برای تأسیس یک شعار کابالی باز میکند.
3- قلائد: قربانی که در حج میشود دو نوع است:
الف: قربانیای که حاجی در همان مکه خریداری کرده و ذبح میکند. و با بیان دیگر: قربانیای که در مکه و منا تعیین میشود.
ب: قربانیای که حاجی آن را از محل سکونت و وطن خویش همراه خود به مکه میبرد؛ به گردن این قربانی از اول قلادهای میآویزند که نشان تعیین آن به عنوان قربانی است.
گویی آیه میگوید: روشنفکر بازی در نیاورید، نگویید قربانی یعنی چه، قلاده یعنی چه، همهی اینها نقشی در جامعه و زندگی بشر دارند که در آیه۳۷ سوره حج، میفرماید: «لَنْ ینالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لکنْ ینالُهُ التَّقْوى مِنْکمْ : نه گوشتهای قربانیها به خدا میرسد و نه خونهایشان، آنچه به خدا میرسد تقوای شماست.»
انسان متقی، انسانی پاک است که برای پاکی آفریده شده و ابلیس میکوشد و کوشیده و بسیار موفق شده که این موجود را در جریان رودخانه یک تاریخ کثیف، آلوده، پر از ستم و بیداد، انداخته و تمدنش را یک تمدن ابلیسی کرده است. و در آیه۳۶ همان سوره حج میفرماید: «وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَکمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ لَکمْ فیها خَیرٌ : قربانیها را برای شما از شعایر الهی قرار دادیم برای شما در آنها خیر هست.»
و چه خیری بالاتر از دفع شرّ کابالا؟
آیه۱۵۸ سورهی بقره: «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّه : صفا و مروه (سعی) از شعایر خداوند است.»
در اینجا یک موضوع شگفت است. افرادی در میان اصحاب پیامبر اسلام (ص) بودند که خواهیم دید جریان کابالا آنان را در میان مسلمانان کاشته بود. اینان در مقابل قوانینی که رسول اکرم تشریع میکرد در هر مورد که مطابق میلشان نبود، از پیامبر(ص) میپرسیدند: «اَ مِنَ اللهِ أم مِن رسوله : این از طرف خداست یا از طرف خود پیامبر است؟» و از همان آغاز بنا را بر این گذاشتند که در نظر مردم میان خدا و رسول جدایی بیندازند. مواردی که این پرسش را مطرح کردهاند زیاد است.
رسول خدا (ص) مقرّر کرد که در مراسم حج میان صفا و مروه سعی شود. این نفوذیهای کابالیسم گفتند: ما این کار را نمیکنیم زیرا مردم جاهلیت این کار را میکردند ما مسلمانیم.
یک استدلال کاملاً مصداق «اسلام بر علیه اسلام» که این نیز از سنتهای همیشگی ابلیس بوده و هست. در حالی که خود طواف و همه مراسم حج به نوعی، در دوران جاهلیت هم عملی میشد و رسومی بود که اصول آن از زمان ابراهیم (ع) در ذهن عربها مانده بود.
طوری در برابر تشریع پیامبر (ص) مقاومت کردند و سعی میان صفا و مروه را به عنوان یک گناه اعلام کردند که این آیه آمد و در ادامه عین لفظ آنان را در ادعایشان، رد کرد: «فَمَنْ حَجَّ الْبَیتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیهِ أَنْ یطَّوَّفَ بِهِما [۳]: هرکس که حج یا عمره کند، سعی صفا و مروه برای او گناه نیست.»
این از بدیهیات است که هر سمبل، هر نمادی، هر شعاری که در جهت شعایر نبوتها نباشد، بیتردید در جهت ابلیس است و این نیز یکی از مواردی است که ادیان در آن (باصطلاح) دوئالیست هستند: یا این است یا آن و صورت سوم ندارد.
سمبلها در ساختمان و سازمان تاریخ، نقش بس مهمی ایفا کردهاند، و این در نظر هر جامعهشناس فرهیخته و هر تحلیلگر اندیشمند تاریخ، یک امر مسلّم است.
ادامه دارد…
نویسنده: آیتالله مرتضی رضوی
پینوشتها:
[۱] آیه۹۶ سورهی آل عمران
[۲] نقش کعبه در ادیان مردمان شرق آسیا دقیقاً به صورت یک رگه مانده است. رجوع کنید: «جامعه شناسی کعبه»
[۳] آیه۱۵۸ سورهی بقره
تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم:
با عرض سلام وخسته نباشید
مظالب بسیار مفیدی در سایت شما هست می خواستم بدانم که ایا استفاده از کتابهایی که در سایتتان هست شرعا مجاز است یا نه یعنی از ناشر ونویسنده کتاب اجازه گرفته اید یا نه به نظر می رسد کتاب کابالا وپایان تاریخش به طور کامل در سایت شما نیست می خواستم بدانم اگر شما اجازه گرفته اید من ان را دانلود کنم
كتاب كابالا و ساير كتب آيتالله رضوی برای دانلود بصورت رايگان در سايت خود ايشان موجود است. میتوانيد دانلود كنيد.