كابالا و گفتگوی تمدن‌ها

موسی و فرعون، مبارزه نبوت با قدرت كابالیسم (۳)

متن کامل کتاب «کابالا و پایان تاریخش» ؛ قسمت بیست‌وششم گفتگوی تمدن‌ها

كابالا و گفتگوی تمدن‌ها

هانری كربن مشاور فرهنگی فرح پهلوی و طراح اصلی جشن هنر شیراز، و موفق‌ترین جاسوس غرب در ایران كه هم دانشگاه ما را به تصوف آلوده كرد و هم به رواج آن در حوزه كوشید، برنامه‌ی گفتگوی فرهنگ‌ها را برنامه‌ریزی كرد و توسط فرح پهلوی به اجرا گذاشت. پس از انقلاب، برخی از برادران ما همان برنامه‌ی كربن را با عنوان گفتگوی تمدن‌ها به اجرا گذاشته و به شدت تبلیغ كردند، علاوه بر رسانه‌های دیگر، میزگردهائی در تلویزیون به راه انداخته از ثمرات عالیه آن بحث‌ها و اجتهادها كردند. آیه «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیناً» [آیه۴۴ سوره طه] را نیز دلیل می‌آوردند كه اولاً گفتگو با جبهه‌ی ناحق مأموریتی است كه خداوند به آن امر كرده. و ثانیاً امر كرده است كه با نرمی گفتگو كنیم.

نمی‌دانم چرا در دنیا و در كشور ما همه‌چیز تخصصی است غیر از دین‌شناسی و تفسیر قرآن. هركس مجاز نیست كه خود را متخصص تولید كود حیوانی برای كشاورزی بداند، باید در این كار مهندس متخصص نظر دهد اما هر كس و ناكس در قرآن به اجتهاد می‌پردازد. آن هم كسی كه به حدی ناتوان و كوتاه‌فكر است كه دو آیه «فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلى‏ أَنْ تَزَكَّى وَ أَهْدِیكَ إِلى‏ رَبِّكَ فَتَخْشى‏» را با همه‌ی وضوح‌شان، نمی‌فهمد.

موسی گفتگو نمی‌كند، درس می‌دهد و در جایگاه آموزگاری قرار می‌گیرد و مأمور است آموزگاریش را به نرمی انجام دهد. اول به فرعون اعلام می‌كند كه تو ناپاک هستی، راهت و تمدنت و نظام فردی و اجتماعیت باطل است، حتی اندیشه و شخصیت روانی تو بیمار است، آیا امكان دارد كه اصلاح شده و به راه درست انسانی هدایت شوی؟ و این اعلامیه را پایه اصلی بیان خود قرار می‌دهد، و این اعلامیه را با بیان نرم «هَلْ لَكَ إِلى‏ أَنْ تَزَكَّى»: ممكن است پاكی‌گرا شوی؟ تا تو را به حقیقت رهنمائی كنم؟

حضرات توجه نداشتند كه برنامه‌شان دقیقاً مصداق نفوذ كابالیسم است. زیرا اول موقعیت طرف مقابل را به عنوان یك موقعیت كاملاً انسانی، و تمدنش را كاملاً تمدن انسانی، به رسمیت می‌شناختند سپس با آنان به گفتگو می‌پرداختند.

نه رهبر و رهبران گفتگوی تمدن‌ها توجه داشتند و نه اجتهادكنندگان میزگردها توجه داشتند كه كارشان دقیقاً خواسته ابلیس است و گام اول آن به رسمیت و به مشروعیت شناختن كابالیسم و فراماسونری و سلطه‌ی ستمگرانه‌ی طرف مقابل بر جامعه‌ها است. چنین گفتگویی غیر از فرسایش طرف حق و پیشروی طرف باطل، هرگز نتیجه‌ای نخواهد داشت.

قرآن و اصل «اعراض»

در همیشه‌ی تاریخ، جبهه ابلیس خواستار گفتگو بر پایه به رسمیت شناخته شدن اصول و نظام خود بوده و هست. لذا قرآن در ۱۰ مورد از چنین گفتگویی منع كرده است گوئی همه‌ی این آیه‌ها فقط به خاطر امروز ما و برنامه‌ی حضرات نازل شده‌اند. چه شگفت است كه قرآن یك اصل بزرگ و مهم را با عنوان «اعراض» در این‌باره تعیین كرده است. توجه كنید:

۱- آیه۶۳ سوره‌ی ‌نساء: «أُولئِكَ الَّذینَ یعْلَمُ اللَّهُ ما فی‏ قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ : آنان كسانی هستند كه خداوند می‌داند در دل‌شان چه چیز هست پس اعراض كن از آنان.»
این آیه درباره‌ی منافقین است كه پیامبر (ص) و امت را از گفتگو با منافقین منع كرده و به اعراض از گفتگو مأمور می‌كند. زیرا گفتگو حق را دچار فرسایش می‌كند و باطل به دلیل همان ماهیت باطلش هرگز دچار فرسایش نمی‌شود.

۲- آیه۸۱ سوره نساء: «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ : از آنان اعراض كن و توكل كن بر خداوند.»
این آیه درباره‌ی كسانی سخن می‌گوید كه از جبهه كفر می‌ترسند و به آنان اهمیت می‌دهند. به پیامبر (ص) و امت دستور می‌دهد كه نه از جبهه كفر بترسید و نه به این گروه ترسو احساس نیاز كنید از هردو اعراض كنید و به خدا توكل كنید.»

۳- آیه۴۲ سوره‌ی مائده: «فَإِنْ جاؤُكَ فَاحْكُمْ بَینَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ إِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ یضُرُّوكَ شَیئا : اگر به سوی تو آمدند، در میانشان به داوری بپرداز یا از آنان اعراض كن. و اگر از آنان اعراض كنی نمی‌توانند هیچ ضرری به تو برسانند.»
این آیه درباره‌ی رفتار با یهودیان است كه امر می‌كند اگر به تو روی آورند یا باید داوری تو را بپذیرند و یا از آنان اعراض كن. یعنی یا باید حقانیت راه و دین تو و داوری‌های تو را بپذیرند و اعتراف كنند كه تو در راه حق و خودشان در راه باطل هستند، و یا از آنان اعراض كن.

۴- آیه۶۸ سوره‌ی انعام: «وَ إِذا رَأَیتَ الَّذینَ یخُوضُونَ فی‏ آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى یخُوضُوا فی‏ حَدیثٍ غَیرِهِ وَ إِمَّا ینْسِینَّكَ الشَّیطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمین : آن‌گاه كه دیدی آنان (كافران) درباره‌ی ‌آیات ما به گفتگو فرو می‌روند، پس اعراض كن از آنان تا در چیز دیگر (در میان خودشان) به گفتگو بپردازند. و اگر شیطان این اصل (اعراض) را از یاد تو ببرد، (دست‌كم) در وقتی كه به یاد آوردی، با گروه ستمگران جلسه نگذار.»

توضیح:
الف: هر گفتگویی كه میان دو آئین، دو اندیشه، دو دین و دو تمدن باشد، بی‌تردید هركدام از طرفین دست‌كم برخی از اصول همدیگر را به زیر سئوال خواهند برد. خوض در آیات یعنی به زیر سؤال بردن اصول.
ب: اكثر مفسرین «خوض در آیات» را به مسخره كردن آیات، تفسیر كرده‌اند. بدیهی است هر مسخره‌كردن بر «به زیر سوال بردن» مبتنی است.
ج: با آنان در جلسه ننشین: اگر جلسه‌شان را ترك كنی آنان به موضوعات دیگر می‌پردازند و دستشان از فرسائیدن حق كوتاه می‌شود.
د: اگر احیاناً شیطان موجب شود كه «اصل اعراض»‌را فراموش كنی و به گفتگو بپردازی، دست‌كم وقتی كه این اصل از نو به یادت آمد، گفتگو را رها كن.
بدیهی است این خطاب كه ظاهراً به پیامبر (ص) است مانند خیلی از خطاب‌های دیگر در واقع متوجه امت است. زیرا رسول خدا (ص) از نفوذ ابلیس مصون است. مخاطب آیه دقیقاً امت و سردمداران امت است.

۵- آیه۱۰۶ سوره‌ی انعام: «اتَّبِعْ ما أُوحِی إِلَیكَ مِنْ رَبِّكَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكین : از آن چه از جانب پروردگارت بر تو وحی شده پیروی كن نیست خدایی مگر او، و از مشركین اعراض كن.»

۶- آیه‌های۱۹۸ و۱۹۹ سوره‌ی اعراف: «وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى‏ لا یسْمَعُوا وَ تَراهُمْ ینْظُرُونَ إِلَیكَ وَ هُمْ لا یبْصِرُونَ خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلین : و اگر آنان را به هدایت دعوت كنی نخواهند شنید. و می‌بینی كه به تو نگاه می‌كنند لیكن نمی‌بینند. عفو را مدنظر داشته باش و به «عرف» امر كن و از جاهلان اعراض كن.»

توضیح:
الف: آنان در جلسه‌ی گفتگو نه تنها چیزی را از تو نخواهند پذیرفت بل حتی سخن تو را نخواهند شنید.
ب: آنان در گفتگو به تو می‌نگرند اما اساساً وجود تو را نادیده می‌گیرند. نه تنها هرگز حقی به تو نخواهند داد بل بود و وجود تو را نیز به رسمیت نمی‌شناسند. و این خصلت باطل و خاصیت ابلیس است.
ج: و به «عرف» امر كن: امر به عرف یا امر به معروف: عرف یعنی «شناخت»، معروف یعنی «شناخته شده». مراد از این شناخت، شناخت صرفاً فكری و تعلیمی نیست. شناخت فطری است كه بیشتر به «معلومات پیش از تجربه‌ی انسان» برمی‌گردد؛ انسان فطرتاً نسبت به چیزها و رفتارهائی احساس نیكو و باصطلاح «احساس خوبی» دارد، و نسبت به چیزها و رفتار‌هایی احساس نفرت دارد. نوع اول عرف و معروف است یعنی فطرت انسان آن‌ها را می‌پسندد و با آن‌ها آشنا و دوست است. نوع دوم منكرات است؛ یعنی فطرت انسان آن‌ها را قابل تنفر دانسته و رابطه آن‌ها را با نیكوئی انكار می‌كند.
آیه می‌گوید: در رفتار بین‌المللی سه اصل را در كنار هم داشته باش: بزرگوار و اهل عفو و گذشت باش. منادی دعوت به عرف و معروف فطری باش. و از گفتگو اعراض كن.

۷- آیه۹۴ سوره‌ی‌ حجر: «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكین : آن‌چه را كه مأمور هستی با وضوح تمام تبیین كن و از مشركان اعراض كن.»
سخن و پیامت را به مردم (به مردم جهان) برسان و از سران شرك اعراض كن. زیرا اگر توجهت به سوی سران باشد، قهراً از مخاطبه با مردم باز خواهی ماند. زیرا در این صورت آنان را به عنوان نمایندگان مردم پذیرفته‌ای و در واقع كمك كرده‌ای كه مردم نیز آنان را نماینده خود بدانند و پشتیبانی كنند. و این بارزترین و خطرناك‌ترین مصداق «نقض غرض» و تیشه به ریشه خود، است.

۸- آیه۳۰ سوره‌ی سجده: «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ انْتَظِرْ إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُون : از آنان اعراض كن و منتظر باش كه آنان نیز منتظرند
تو با مردم باش و مردم را تبلیغ كن، از سردمداران كفر اعراض كن و چشم به راه نتایج پیامت باش كه آنان نیز نتایج پیام تو را رصد می‌كنند. اعراض كن اعراض، وگرنه خودت پیام خودت را خنثی می‌كنی.

۹- آیه۲۹ سوره‌ی نجم: «فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنا وَ لَمْ یرِدْ إِلاَّ الْحَیاةَ الدُّنْیا : پس اعراض كن از كسی كه به پیام ما پشت می‌كند و هدفی غیر از زیست مادی دنیوی ندارد.»
با چه كسی می‌خواهی گفتگو كنی؟ با كسی كه نه در صدد حق و عدالت است و نه در اندیشه‌ی نیكوئی و انسانی؟! او كه عامداً و عالماً راه باطل را برگزیده است گفتگو با او چه فایده‌ای دارد، گفتگو وقتی مفید است كه طرف مقابل نیت پذیرش حق را داشته باشد.

۱۰- آیه۹۵ سوره‌ی توبه: «فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّم : پس اعراض كنید از آنان، آنان پلید هستند و سرانجام‌شان دوزخ است.»
این آیه درباره‌ی ‌منافقین است همان‌طور كه در ابتدا نیز آیه‌ها با منافقین شروع شدند.

گفتگو:

كار و برنامه هر صاحب پیام، گفتگو است و اساساً لفظ «قرآن» یعنی گفتگو و پیام‌رسانی. اما گفتگو با چه كسی و با چه هدفی؟ ابلیس به طور دانسته و آگاهانه راه باطل را برگزیده است و لذا هیچ پیامبری با او به گفتگو نپرداخته است، زیرا چنین گفتگویی نتیجه‌ای برای حق ندارد غیر از فرسایش حق. همین‌طور است گفتگو با هر قدرت، نظام و هركس که نیت یافتن حقیقت را ندارد.

علاوه بر اصول علمی انسان‌شناسی، جامعه‌شناسی، روان‌شناسی فردی و اجتماعی، و اصول دعوت و اصلاح و اصول مدیریت، كه همگی نشان می‌دهند و دلالت دارند كه گفتگو با سران باطل به نفع باطل و به ضرر حق خواهد بود، تجربه‌ی عینی تاریخ نیز این واقعیت را كاملاً نشان می‌دهد:
اولاً: ‌هیچ پیامبری به گفتگو با سران كفر نپرداخته است، بل مأمور بوده است اگر بتواند با رهبران كفر بجنگد: «فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیمانَ لَهُم [آیه۱۲۲ سوره توبه] با رهبران كفر بجنگید زیرا آنان به هیچ پیمان و قراردادی پای‌بند نیستند.» و اگر توانِ اعمال قدرت ندارد، مأمور است كه اعراض كند و به تبلیغ بدنه‌ی مردم اكتفا كند.
ثانیاً: این تاریخ و این هم شما، لطفاً یك نمونه پیدا كنید كه گفتگو با ستمگران سودی برای مظلومان داشته باشد. این همه مذاكرات صلح، اجلاسیه‌های گفتمانی كه در تاریخ بوده همیشه و بدون استثناء به نفع طرف ستمگر بوده است و اگر هر دو طرف ستمگر و باطل بوده به سود طرفی منجر شده كه باطل‌تر و ستمگرتر بوده است.
و در دوره‌ی معاصر؛ گفتگوهای لومومبا در آفریقا، گفتگوی زاپاتا در آمریكای لاتین، گفتگو خیره‌سرانه‌ی فلسطینیان با اسرائیل، همگی مصداق حماقت بود و مصداق كمك كردن به ناحق كه به مقاصدش برسد.
ثالثاً: گفتگو یا صادقانه است و یا آمیزه‌ای از مكر و فریب، و ساده‌لوح است كسی كه ناحقِ آگاه و متعمّد را دارای صداقت بداند. و باطل اگر صداقت داشت باطل نمی‌شد.
رابعاً: امروز با برافتادن پرده از راز كابالا، روشن و واضح شده است كه كابالیست‌ها، قدرت كابالیست، تاریخ با ماهیت كابالیسم، از آغاز، از زمان قابیل تا به امروز كاملاً متعمدانه و آگاهانه و دقیقاً مانند ابلیس و با پیروی از ابلیس و برنامه‌هایش و با استفاده از توان طرح‌ریزی ابلیس، بر تاریخ مسلط بوده و هست، پس گفتگو با سران كابالا چه معنائی دارد؟!

نویسنده: آیت‌الله مرتضی رضوی

قسمت قبلی این مقاله

…..

تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم:

تلگرام اندیشکده مطالعات یهود

Check Also

معناشناسی درخت در عرفان کابالا

معناشناسی درخت در عرفان کابالا

درخت در کابالا و فرقه‌های پاگانیستی جایگاهی مقدس دارد. هستی‌شناسی کابالا و اسطوره‌شناسی یهود بصورت سمبلیک در درختواره‌ای بنام «درخت حیات» معرفی می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × چهار =