دین بشری تعریف هالیوودی سکولاریسم در لیگ عدالت

دین بشری؛ تعریف هالیوودی سکولاریسم در لیگ عدالت

تجربه‌ای چهل‌ساله از لیبرالیزاسیون دولتی (قسمت سیزدهم) سکولاریسم

نگاهی به آن‌چه در قسمت‌های قبل گذشت:

در اولین قسمت گفتیم: مبتنی بر لیبرالیسم، فرد از آزادی مطلق برخوردار بوده و هیچ تکلیفی را برنمی‌تابد! «فردگرایی» مهم‌ترین شاخصه این رویکرد است.
در دومین قسمت گفتیم: مبتنی بر «فردگرایی»، روابط میان انسان‌ها ماهیتی واقعی نداشته و شکل‌گیری جوامع انسانی، مرکّب واقعی محسوب نمی‌شود.
در سومین قسمت به تقابل «اصالت فرد» با ارزش‌های دینی جامعه پرداخته و دیدیم که چگونه در تفکر لیبرال، فرد ادعای خدایی می‌نماید.
در چهارمین قسمت گفتیم: در تفکر «اومانیسم» به‌عنوان ریشه‌ی مکاتب غربی، انسان، محورِ ارزش‌ها بوده و تنها اراده‌ی اوست که اصیل است.
در پنجمین قسمت دیدیم که متفکران ملحد غربی، چگونه با ترویج «شک‌گرایی» باعث حذف باورهای قلبی (متعلّقات ایمان در تفکر خدامحور) شدند.
در ششمین قسمت به تقابل «لیبرالیسم» با مهم‌ترین نقطه‌ی تمایز تفکرات خدامحور و بشرمحور یعنی: «ایمان به عالَم غیب» پرداختیم.
در هفتمین قسمت نوع مواجهه‌ی تفکر اومانیستی با «ایمان به آخرت» و موضوع مرگ بررسی شد.
در هشتمین قسمت به موضوع «ایمان به وجود انبیای الهی» و نوع مواجهه‌ی غرب با آن پرداختیم.
در نهمین قسمت به موضوع «ایمان به وجود کتاب الهی» و نوع مواجهه‌ی غرب با آن پرداختیم.
در دهمین قسمت به موضوع «ایمان به وجود ملائکه الهی» و نوع مواجهه‌ی غرب با آن پرداختیم.
در یازدهمین قسمت به موضوع «ایمان به وجود آیات الهی» و نوع مواجهه‌ی غرب با آن پرداختیم.
در دوازدهمین قسمت به موضوع «ایمان به وجود الله» و نوع مواجهه‌ی غرب با آن پرداختیم.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تا کنون، بعد از بررسی فردگرایی (Individualism) به‌عنوان اولین رکن از ارکان نظام لیبرالیسم، بررسی رکن دوم یعنی بشرمحوری (Humanism) و نوع مبارزه‌ی تفکر اومانیستی با هفت باور ایمانی (ایمان به وجود عالم غیب – ایمان به وجود آخرت – ایمان به وجود انبیای الهی – ایمان به وجود کتاب الهی – ایمان به وجود ملائکه الهی – ایمان به وجود آیات الهی – ایمان به وجود الله) نیز به پایان رسید، تا در ادامه نوبت به معرفی سومین رکن این نظام برسد.

مؤلفه‌های لیبرالیسم

۳. سکولاریسم (Secularism)

سومین گام در سبک زندگی اباحه‌گرایانه را می‌بایست سکولاریسم دانست؛ گامی موثر و اساسی برای تحقق نظام لیبرالیسم (Liberalism) که در ظاهر مُدل حاکمیتی این نظام را به تصویر می‌کشد.

در زبان انگلیسی واژه‌ی سکولار (Secularis) از Seculum گرفته شده که در زبان لاتین به معنای «این‌جهانی»، «دنیوی»، «گیتیانه» و متضاد با واژه‌های «دینی» یا «روحانی» تعریف گردیده و در زبان فارسی معادل عُرفی‌سازی و در عربی معادل واژه‌ی العَلَمانیة و دنیاگرایی دانسته می‌شود.

سکولاریسم (Secularism) در فرهنک واژگان غرب و در نظام معرفتی ایشان در بردارنده‌ی کُلیّتی با عنوان «جدا انگاری دین و دنیا» می‌باشد؛ امری که با ظهور و بروز اجتماعی و نسبت به جای‌گیری در صورت وضعیت موضوعات مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، با کُلیتی تحت عنوان «جدایی دین از امور اجتماعی» همراه می‌باشد؛ امری که در عینی‌ترین وجه خود به «جدایی دین از سیاست» منجر گردیده و حُکم به عدم دخالت دین در مسایل سیاسی و حکومتی می‌نماید.

جرج جیکوب هالی‌اوک / جرج هولیوک (George Jacob Holyoake) یهودی را می‌بایست اولین نظریه‌پرداز و سکولاریست دانست که برای نخستین‌بار واژه‌ی سکولاریسم را در سال ۱۸۵۱م معرفی و در سال ۱۸۹۶م و در کتابی با عنوان سکولاریسم انگلیسی (English Secularism: A Confession of Belief) اقدام به ارائه‌ی تعریف مبسوطی از آن نمود.

جرج هالیوک یهودی نویسنده کتاب سکولاریسم انگلیسی

کتاب «سکولاریسم انگلیسی» نوشته‌ی «جرج هالیوک» یهودی

وی در کتاب خود سکولاریسم را این‌گونه تعریف می‌کند:

سکولاریسم شیوه و قانون زیستن است که بر پایه‌ی انسانِ خالص بنا نهاده شده ‌است و به‌صورت کلی، برای کسانی است که باورهای مذهبی یا خرافی را ناکافی یا غیرقابل اطمینان یا غیرقابل باور یافته‌اند. اصول سه‌گانه‌ی آن عبارت است از:
۱. بهبود وضعیت زندگی با توجه به مفاهیم مادی زندگی.
۲. دانش، تنها مشیّتِ در دسترس انسان است.
۳. کار نیک انجام دادن نیک است. حقیقت این زندگی نیکوست و در جست‌وجوی خوبی بودن فضیلت است.

از این منظر می‌توان تفکر سکولاریسم را راهبرد عملیاتی تمدن غرب برای تشکیل نظام لیبرالیسم قلمداد نمود؛ راهبردی که منطبق و هم‌راستا با دو اصل «فردگرایی» و «بشرمحوری» سعی می‌نماید تا هرگونه ارجاع به هدف یا معنایی ورای انسان را نفی نموده و به ترسیم جامعه‌ای به‌دور از دین مبادرت ورزد؛ جامعه‌ای که تصورات غیر مادی و به‌طور کُل وجود امر متعالی به اَشکال مختلف در آن مردود بوده و در این میان باور به خداوند امری ممتنع محسوب و در بهترین حالت، اعتقاد و یا عدم باور به وجود خالق، گزینه‌ای در میان سایر گزینه‌ها قلمداد می‌شود.

قطعاً یکی از اصلی‌ترین کارکردهای صنعت سینمای غرب را می‌توان در ترسیم ماهیت عُرفی عقاید، اخلاق، قوانین و مقررات عالم هستی مشاهده نمود؛ اصلی که در عموم آثار هالیوود متجلّی گردیده و در واضح‌ترین شکل خود به حذف خدا و نقش او از معادلات جهان و نقش دستورات الهی در تنظیم امور فردی و اجتماعی انسان‌ها و تأمین سعادت دنیا و آخرت ایشان می‌انجامد.

سکولاریسم و لائیسیته و جدایی دین از سیاست Separation of Church and State

البته نظام تمدنی غرب اصراری ویژه به تصویرسازی سیاسی از سکولاریسم داشته و سعی می‌نماید تا این رُکن اصلی نظام لیبرالیسم را به سطح لائیسیزم (Laicism) فروکاسته و در چارچوب لائیسیته (Laïcité) و عدم مداخله‌ی شریعت در امور حکومتی محدود و غایت منظر این تفکر را جدایی دین از سیاست (Separation of Church and State) و تفکیک ساحت اقدام نهادهای معرفت دینی (Religious Organization) از حوزه‌ی فعالیت نهادهای حکومتی (Government) و حاکمیتی (Sovereignty) معرفی نماید، در حالی‌که واقعیت سکولاریسم محدود به مجموعه‌ی دولتِ ملی یا ملت-دولت (Nation-State) مستقر در گستره‌ی جغرافیایی با مرزهایی مشخص و عدم ورود نهاد دین (که در جامعه‌ی غرب تحت عنوان کلیسا شناخته می‌شد)، به ساحت فعالیت ایشان نمی‌باشد.

فردیناند ادوار بویسون (Ferdinand Édouard Buisson) فرانسوی را می‌بایست اولین به‌کاربرنده‌ی واژه‌ی لائیسیته دانست؛ شخصی که به‌عنوان آموزگاری معترض به حضور مذهب در امور حاکمیتی، همواره خواهان شکل‌گیری مدارسی دولتی و فرادینی بود که در اختیار کلیساهای کاتولیک نباشد و در آن اصول دین تدریس نشود؛ از این جهت در سال ۱۸۷۱م و طیّ مبارزات خود برای تأسیس مدارسی که در آن تعلیمات هیچ دینی تدریس نشود، از این واژه استفاده نمود و از آن به بعد بود که استفاده از این واژه در زبان فرانسه رواج پیدا کرد و تا آن‌جا عمومیّت یافت که پارلمان فرانسه در سال ۱۹۰۵م، قانون جدایی کامل کلیسا از فعالیت‌های حکومتی (۱۹۰۵ French law on the Separation of the Churches and the State) را با اکثریت رأی بسیار اندکی تصویب نمود و او نیز در سال ۱۹۲۷م به ‌خاطر چُنین خدمات گران‌بهایی موفق به کسب جایزه صلح نوبل (Nobel Peace Prize) گردید.

فردیناند ادوار بویسون Ferdinand Édouard Buisson

فردیناند ادوار بویسون

واقعیت آن است که ماهیت نظام لیبرالیسم و تحقّق آن منوط به طیّ فرایندی است که مبتنی بر آن، جامعه هویت دینی خود را زدوده و به رابطه‌ی جدیدی در عرصه‌های مختلف اجتماعی، اعم از سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نایل گردد؛ رابطه‌ای عُرفی که در فرایند آن، مجموع ارزش‌ها و همچنین هنجارها و ناهنجاری‌ها، پیوندهای دینی و مبانی الهی خود را نادید انگاشته و منقطع از آن به تقدّس‌زدایی و عُرفی‌نمودن مظاهر اجتماعی مبادرت ورزیده و فرایند سکولاریزاسیون (Secularization) را پی‌گیری نمایند.

نمایش ترومن (The Truman Show) را می‌توان فیلمی در راستای تعمیق مبانی سکولاریسم بر عمق جان مخاطبان سینما دانست؛ فیلمی به کارگردانی پیتر ویر (Peter Weir) که در سال ۱۹۹۸م و با حمایت کمپانی آمریکایی پارامونت پیکچرز (Paramount Pictures Corporation) به نمایش درآمد و جوایز متعدد سینمایی را از آن خود ساخت.

«نمایش ترومن» روایت زندگی فردی به‌نام ترومن بربنک (Truman Burbank) با بازی جیم کری (Jim Carrey) است که در یک دروغ بزرگ زندگی می‌کند؛ او فرزند ناخواسته‌ی خانواده‌ای است که زندگی او را از زمان تولد تا مرگ، به یک شبکه تلویزیونی فروخته‌اند و اکنون سی سال است که این شبکه زندگی این شخص را به‌طور زنده و به‌صورت یک شوی تلویزیونی ۲۴ساعته، در کل دنیا پخش می‌کند و این در حالی‌است که او بی‌خبر از این فریب و دروغ بزرگ در شهرک ساحلی سی‌هیون (Seahaven)‌ گذر ایام می‌کند و تمامی افرادی که با او در تماس قرار می‌گیرند، بازیگرانی هستند که توسط کریستف (Christof) با بازی ادوارد هریس (Edward Harris)، به‌عنوان رئیس آن ایستگاه تلویزیونی، استخدام گردیده و به بازی گرفته شده‌اند.

تبلیغ سکولاریسم در فیلم نمایش ترومن The Truman Show

«نمایش ترومن»، ترومن بربنک را متوجه دروغ بزرگ زندگی خود می‌سازد و نشان می‌دهد که چگونه می‌توان از دنیای غیرحقیقی و موهومات ترسیم شده توسط خدایگان کریستف رهایی یافت و به اصل انسانیت خویش نایل گردید؛ اصلی که حاصل نمی‌گردد مگر با تمسّک به اختیار و اراده‌ی آزاد انسان که در پرتو لیبرالیسم محقق گردیده و در پرتو عُرفی‌سازی عقاید، اخلاق، قوانین و مقررات، آدمی را از مسخ‌شدن رهایی می‌بخشد!

این‌چنین است که می‌بایست سکولاریسم را به‌عنوان یکی از ارکان اصلی نظام لیبرالیسم و به معنی عام آن، یعنی سقوط هرگونه اعتقاد غیربَشری و عمل منطبق با شریعت و دین در جامعه قلمداد نمود؛ اصلی که در نهایت اَمل خود بر جدا انگاری دین و دنیا و به حاشیه‌راندن احکام شریعت و دستورات دینی در عملکرد نظام اجتماعی تأکید ورزیده و سکولاریته (Secularity) را غایت مقصود خود می‌شمارد.

البته با دقت در مفهوم دین (Religion) و ارائه‌ی تعریفی صحیح از آن به‌عنوان مجموعه‌ای از عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی که برای اداره‌ی امور فردی و اجتماعی انسان‌ها و تأمین سعادت دنیا و آخرت آنان تدوین شده است؛ می‌بایست بر این واقعیت متذکر گردید که سکولاریسم نه‌تنها به‌معنی جدا انگاری دین از عرصه‌های مختلف اجتماع، اعم از سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و تفکیک ساحت اقدام نهادهای دینی از حوزه‌ی فعالیت نهادهای حکومتی نمی‌باشد؛ بلکه تفکری است که به وضع دینی جدید اقدام نموده و شریعتی نوین با عنوان لیبرالیسم را تبیین می‌نماید.

جدایی دین از سیاست و حکومت سکولاریسم لائیسیته دولت و کلیسا

به‌عبارت دیگر، واقعت سکولاریسم را می‌بایست در تولید نهادهای معرفت دینی جدید و تحقق آن در بستر مدرنیته و در کالبد مدرنیسم (Modernism) جست‌وجو نمود؛ تفکری که با استفاده‌ی هوشمندانه از پیش‌ذهنیت مردم و با تمرکز بر مظالم و جنایات صورت گرفته توسط نهاد دینی کلیسا و معرفی این نهاد دینی تحریف‌شده به‌عنوان واقعیت ادیان الهی و… توانست تحت لوای لائیسیته و با شعار فریبنده‌ی جدایی دین از سیاست اقدام به جایگزینی هرگونه نهاد دینی سُنّتی با نهادهای دینی مُدرن نماید؛ نهادهایی که شریعت الهی را به‌صورت کُلّی مردود و منسوخ شمرده و با تفکرات بشرمحورانه به عرضه‌ی دینی بَشری و احکامی غیرآسمانی در قاعده‌ی نظام لیبرالیسم مبادرت ورزد؛ دینی مُدرن که به این جهان تعلق دارد و به همان اندازه و به‌طور غیرمستقیم از خداوند دور است و سعی می‌نماید تا تمامی نیازهای خود را از علوم تجربی، عالم ماده و با عقل خود تأمین نماید.

از این جهت است که سکولاریسم را نه به معنی مطلق جدا انگاری دین و دنیا؛ بلکه به معنی چشم‌پوشی از وجود دین حق و تفکر خدامحور اصیل و توهم‌انگاری شریعت الهی تعریف نمود! تفکری که به عرضه‌ی دینی غیرالهی و کاملاً بَشری بر پایه‌ی انسان‌گرایی سکولار یا اومانیسم سکولار (Secular Humanism) اقدام می‌نماید؛ دینی مُدرن که تأمین سعادت دنیا و توسعه بَشری (Human Development) را نهایت وظیفه و غایت رسالت خود فرض می‌نماید.

لیگ عدالت (Justice League) را می‌توان از جمله آثار شاخص سینمای هالیوود به‌منظور ترسیم وجهه‌ی سکولاریسم و عُرفی‌سازی عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی برای اداره‌ی امور فردی و اجتماعی انسان‌ها قلمداد نمود؛ اثری که سعی می‌نماید تا انسانی فارغ از دین حق و شریعت الهی را به‌عنوان ناجی بَشر به مخاطبان خود معرفی کند. «لیگ عدالت» به کارگردانی زک اسنایدر (Zack Snyder) در ۱۷ نوامبر ۲۰۱۷م توسط شرکت فیلم‌سازی آمریکایی برادران وارنر (Warner Bros. Entertainment Inc) به نمایش درآمد.

تبلیغ سکولاریسم در فیلم لیگ عدالت Justice League

«لیگ عدالت» داستان بَشر در دوران بعد از مرگ سوپرمن (Superman) با بازی هنری کویل (Henry Cavill) است؛ دورانی که جهان در حال عزاداری برای این منجی لیبرال و سکولار بوده و در عین حال همچنان خطرات عدیده‌ای بر ضد بَشر وجود دارد و از این جهت بن افلک (Ben Affleck) یهودی در نقش بروس وین (Bruce Wayne) و به‌عنوان هویت مخفی‌شده در پشت نقاب بَتمن (Batman)، با الهام از شخصیت سوپرمن و با استعانت از بازیگری یهودی اسرائیلی با نام گل گدوت (Gal Gadot) در نقش زن شگفت انگیز (Wonder Woman)، اقدام به تأسیس گروهی با عنوان لیگ عدالت می‌نماید؛ گروهی ویژه که با عضویت آکوامن (Aquaman)، سایبورگ (Cyborg)، فلش (Flash)، آلفرد پنی‌ورث (Alfred Pennyworth) و ملکه هیپولیتا (Hippolyta) و … به‌عنوان منجیان بَشری همراه می‌باشد.

این گروه به تقابل با خطرات جدیدی که توسط کیران هایندز (Ciarán Hinds) در نقش اِستِپِن‌وُلف (Steppenwolf) و نیروهایش ایجاد شده، می‌پردازد؛ خطراتی که جهان هستی و جان بَشریت را تهدید می‌کند و این در حالی است که در این اثر سینمایی در چارچوب تعالیم نظام لیبرالیسم، کوچکترین اشاره‌ای به حضور خدا و تعالیم نجات‌بخش تدوین‌شده توسط خالق بَشر نشده و مبتنی بر آموزه‌های سکولاریسم بدون لحاظ شریعت الهی به ترسیم عُرفی‌سازی اداره امور فردی و اجتماعی انسان‌ها به‌عنوان واقعیتی غیر قابل تردید مبادرت می‌ورزد.

پوستر عبری فیلم مبلغ سکولاریسم لیگ عدالت Justice League

از همین جهت است که انسان سکولار به‌دنبال کسب خوشبختی در عالم مادی و در جست‌وجوی شادمانی به‌واسطه‌ی کسب برترین لذت‌های مادی است و در این راستا با فکر مادی خود به بازتعریف امور فردی و اجتماعی انسان‌ها مبتنی بر عُرْف (Mores) پرداخته و با تبیین مجموعه‌ای از توافق‌ها یا معیارها و هنجارها که از سوی عموم جامعه پذیرفته می‌شود، اقدام به تفکیک حقوق عمومی (Public law) و حقوق خصوصی (Private law) نموده و حقوق (Law) و قوانین (Statute) را به‌عنوان مجموعه قواعد و مقرراتی که نظم اجتماعی را مبتنی بر نظام لیبرالیسم تأمین می‌کند و پیوندهای اجتماعی بین مردم را سامان می‌بخشند و… تبیین و قانون اساسی (Constitution) کشورهای مختلف را به‌عنوان اساسنامه و عالی‌ترین سند حقوقی، تدوین می‌کند.

این همه در حالی است که سکولار زیستن و اصالت بخشیدن به عُرْف و اصل قرار دادنِ مجموعه عادات، رفتارها و باورهایی که صرفاً از سوی افراد یک جامعه پذیرفته می‌شوند، تنها به‌سبب مقبولیّت عمومی آن‌ها از سوی افراد یک جامعه پذیرفته می‌شود و وجهه‌ای قانونی به خود می‌گیرد. البته این امر به معنی تقابل سکولاریسم و ضدیّت آن با دین (Antireligion) نیست، بلکه در نظام لیبرالیسم، تقیّد دینی می‌تواند در انحصار خلوت عارفانه‌ی افراد باقی بماند؛ به این شرط که این تقیّدات از حریم خصوصی فرد تجاوز نکرده و جلوت یومیه پیدا ننماید و در عرصه‌های فردی و اجتماعی حیات آدمی ظاهر نشود!!

ادامه دارد…

نویسنده: محمدرضا شاه‌حسینی با ویراستاری مجدد اندیشکده مطالعات یهود

قسمت قبلی این مقاله  ؛  قسمت بعدی این مقاله

««« پایان »»»

آشنایی با رنگ‌های به‌کار رفته در مقاله‌ی فوق:

رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوه‌ای برای نقل‌قول استفاده می‌شود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینک‌دادن استفاده شده.

اندیشکده مطالعات یهود در پیام‌رسان‌ها:

پیام رسان ایتاپیام رسان بلهپیام رسان سروشپیام رسان روبیکا

همچنین ببینید

برتری تاریکی بر روشنایی؛ نقد انیمیشن اوریون و تاریکی

برتری تاریکی بر روشنایی؛ نقد انیمیشن اوریون و تاریکی

در انیمیشن «اوریون و تاریکی» که مخاطب کودک دارد، چون «معاد» انگار می‌شود، طبیعتاً هدف زندگی نیز زیر سؤال رفته و به همین دلیل فیلمساز در اثر پوچی را ترویج و تبلیغ می‌کند.

یک نظر

  1. سلام و ضمن تشکر از مطالبی که در سایت میگذارید

    من مطالب ۱۳ قسمتی که تحت عنوان «لیبرالیسم» گذاشته اید را دانلود و به تدریج درحال مطالعه ی آن هستم. در یادداشت برداریها اقدام به منبع دهی میکنم تا شاید بتوانم مطالبم را با مطالعات قبلی و بعدی ادغام و به شکل یک مقاله منتشر کنم.

    متاسفانه نمیتوانم دائما به سایت شما ارجاع بدهم و ضمن اینکه اگر مطالبتان فهرست منبع داشت و ارجاعات متنی آن نیز وجود داشت قابلیت گسترش مطالعاتی برای خوانندگان وجود داشت.
    نمیدانم آیا قسمت آخر این مطلب دارای منبع ها هست یا نه اما خود متن هم نیاز به منبع دارد تا موثقتر باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفده + هفده =